يادمان نرود؛ باز هم سرو كله اش پيدا مي شود
چگونه مي توان با زلزله روبه رو شد؟ اولين و كارآمد ترين اسلحه ما براي رويارويي«آگاهي» است، اسلحه اي كه بايد در اختيار همگان قرار بگيرد و همه بدانند چگونه از آن استفاده كنند.
در اين مقاله تلاش شده است نقش عامل انساني و شيوه هاي فرهنگي مختلف مواجهه با زلزله در مجموعه فرآيندهاي مربوط به شناخت، پيش بيني، پيشگيري و كاهش خسارات زلزله توضيح داده شود
|
|
آنچه ايران را تهديد مي كند تنها زلزله نيست بلكه ايران مستعد سي نوع بلا و فاجعه از مجموعه چهل نوع بلاياي طبيعي و بلاياي انساني است و در زمره ده كشور نخست جهان از نظر آسيب پذيري در مقابل «بلاياي طبيعي» شناخته مي شود
كودكان چين در ابتدايي ترين سال هاي تحصيل، زلزله خيزي كشورشان را باور مي كنند. ياد مي گيرند براي جلوگيري تا چه حد بايد بر خروش هاي اين پديده بي رحم آگاه باشند. آنها آموخته اند حتي تغييرات رفتاري جانوران و گياهان را جدي بگيرند، به ميزان شيب زمين و ترك هاي منطقه مسكوني شان دقت كنند
انرژي زلزله از نيروهاي نهفته زمين و معناي آن از زمين ذهن ما تغذيه مي شود.
زلزله قهر خداوندي نيست و بيش از آنكه فاجعه اي طبيعي باشد «مساله اجتماعي» است كه برخي جوامع شيوه حل و مقابله با آن را آموخته اند و برخي ديگر هنوز از مقابله با آن عاجزند. برخي جوامع آن را پديده اي لاينحل و تقدير تاريخ خود فرض كرده اند و برخي ديگر آن را امري قابل كنترل و مهار دانسته اند. فاجعه پديده اي است ساخته و پرداخته فرهنگ و شيوه پاسخگويي و واكنش آن نيز امري است فرهنگي.
بنابراين آنچه زلزله را به فاجعه تبديل مي سازد فعل و انفعالات زمين شناختي نيست، بلكه تلفات و خسارات زلزله و فهم و تلقي ما از آن، اين پديده را به فاجعه تبديل كرده است. در اين صورت اگر بتوان اين پيامدها را مهار كرد، زلزله ديگر تنها يك حادثه طبيعي مانند ريزش باران، طلوع و غروب خورشيد، جزر و مد دريا، خسوف و كسوف، وزش نسيم بهاري و رويش گياهان و گل ها است نه يك فاجعه. از اين منظر، «عامل انساني» نقش مهمي در چگونگي و ماهيت زلزله در جوامع مختلف دارد. نقش عامل انساني در هر جامعه تابع فرهنگ و آموزش هايي است كه در زمينه فاجعه و زلزله به افراد داده مي شود. در فرهنگ هاي مختلف، فهم هاي مختلفي از زلزله و شيوه هاي مواجهه با آن وجود دارد.
طي چند دهه پاياني قرن بيستم، زلزله يك ميليون انسان را در كره زمين به كام مرگ كشيد كه اكثريت اين انسان ها در كشورهاي درحال توسعه و توسعه نيافته هستند. آمار كشته ها و مجروحان زلزله هاي هندوستان، مكزيك، تركيه و ايران در مقايسه با ژاپن و آمريكا نشان مي دهد كه تفاوت آشكاري بين دو گروه «جوامع درحال توسعه» و «جوامع توسعه يافته» وجود دارد. كبن ويسنر (از متخصصان مسايل زلزله و مسايل انساني و اجتماعي فاجعه) در واكنش به زلزله بم در يادداشتي با بررسي تطبيقي ميزان مرگ و مير ناشي از زلزله در آمريكا و ايران، آمار تلفات زلزله در آمريكا را به شرح زير مي نويسد: «زلزله جنوب كاليفرنيا (۱۹۹۴) ۵۴ كشته، در مناطق مركزي كاليفرنيا (۲۰۰۳) تنها ۳ كشته، در شمال كاليفرنيا (۱۹۸۹) ۶۳ كشته، در ساحل «سياتل» (۲۰۰۱) بدون تلفات بوده است. در مقابل، زلزله به نحو مستمر و منظم خسارت جاني و مالي انبوهي بر جامعه تركيه وارد مي سازد. تركيه در سال هاي ۱۹۷۰، ۱۹۷۶، ۱۹۸۳، ۱۹۹۲، ۱۹۹۵، ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ شاهد زلزله هاي مخربي بوده است. در اين زلزله ها بيش از يك صد و پنجاه هزار كشته و صدها هزار مجروح بجا ماند (۲۰۰۰.( Mitchell هندوستان ازجمله كشورهايي است كه اغلب بلايا و فاجعه ها در آن به نحو منظم و مستمر رخ مي دهد. بنابر گزارش رسمي در سال هاي ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۷ هرساله قريب به ۲۵ ميليون نفر در هندوستان از بلايا آسيب ديده اند. آمار كشته ها و مجروحان زلزله در ايران نشان مي دهد كه جامعه ايران قرن هاي متمادي است كه با پديده زلزله دست به گريبان بوده و هنوز تحولي جدي در شيوه مقابله ايرانيان با اين پديده به وجود نيامده است. نخستين گزارش ثبت شده زلزله مربوط به زلزله ۱ دي سال ۲۳۵ (خورشيدي) در شهر و منطقه دامغان است كه گفته مي شود ۲۰۰ هزار كشته به جا گذاشت. زلزله ۳ فروردين سال ۲۷۲ منطقه اردبيل با ۱۵۰ هزار كشته و زلزله ۲۷ آبان سال ۱۱۰۵ تبريز با ۷۷ هزار كشته ازجمله زلزله هايي است كه گزارش هايي از آن ثبت شده است. بنابر گزارش «مركز تحقيقات وزارت مسكن و شهرسازي۳۴۹ » شهر كشور در معرض خطر زلزله قرار دارند. در ميان اين شهرها، احتمال وقوع زلزله در ۵۷ شهر از جمله شهرهاي تهران و كرج «خيلي زياد» و ساير شهرها «متوسط» يا «كم» برآورد شده است. آنچه ايران را تهديد مي كند تنها زلزله نيست بلكه ايران مستعد سي نوع بلا و فاجعه از مجموعه چهل نوع بلاياي طبيعي و بلاياي انساني است و در زمره ده كشور نخست جهان از نظر آسيب پذيري در مقابل «بلاياي طبيعي» شناخته مي شود.»
بررسي ها نشان مي دهد كه با توجه به دانش و فن آوري امروز، اين امكان هست كه زلزله تا هفت ريشتر بدون خسارات جاني و مالي و زلزله هاي بيش از هفت ريشتر با خسارات اندكي همراه شود. بنابراين، اين پرسش مطرح است كه چرا جامعه ايران نتوانسته است متناسب با پيشرفت دانش و فن آوري روز، سرزمين خود را از خطر ناامني هاي ناشي از بلاياي طبيعي و انساني نجات دهد؟ و چه اقدامي براي نجات از شرايط موجود مي توان انجام داد؟ به اعتقاد بن ويسزنر، علت تلفات بالاي زلزله در ايران نادرستي سياست هاي مربوط به ساختمان سازي و برخورد با زلزله است زيرا دانش و فن آوري امروز، اين امكان را فراهم كرده است كه بتوان از تلفات و خسارات جاني زلزله كاست.
راه حل ها
پژوهشگران زلزله شناس در گزارش علمي كه به سفارش سازمان ناتو در زمينه زلزله در سال ۲۰۰۳ فراهم كردند براي مقابله با زلزله راهكارهاي زير را ارايه كردند:
كاهش خطرات زمين لرزه: مقاوم سازي ساختمان ها، پرهيز از گسترش شهرها در مناطق زلزله خيز و وضع قوانين براي جلوگيري از ساخت و سازهاي نامقاوم.
ارتقاي آگاهي هاي عمومي و ترغيب مردم به همكاري: كاهش خطرات زلزله مستلزم همكاري تمام گروه هاي مردم، دانشمندان، رسانه ها، مسوولان، سازمان هاي دولتي، سازمان هاي غيردولتي و همه اجزاي جامعه با يكديگر است.
ارتقا و بهبود شناخت علمي زلزله: با توجه به اينكه شناخت كنوني انسان از زلزله رضايت بخش نيست، لازم است بررسي هاي مختلف زمين شناختي، تاريخي و اجتماعي از ديدگاه هاي مختلف گسترش يابد.
اصلاح و بهبود روش هايي براي تخمين زدن خسارات و خطرات زلزله: در حال حاضر امكان پيش بيني قابل اعتماد، دقيق و فوري زلزله وجود ندارد.حتي اگر امكان چنين پيش بيني هايي هم وجود داشت، مساله تلاش براي كاهش خسارات زلزله را منتفي نمي كرد.
حمايت از تحقيقات علمي زلزله شناسي براي دستيابي به استانداردهاي معتبر و بهتر درزمينه شناخت زلزله.
اتخاذ سياست هايي براي ارزيابي روش هاي پيش بيني و هشداردهي زلزله: در اين زمينه بايد رسانه ها آموزش هاي لازم براي هشدار دادن، اطلاع رساني و آموزش درباره زلزله را ببينند.
بر مبناي آنچه گزارش مذكور نشان مي دهد و عقل سليم حكم مي كند، راه حل ايده آل براي نجات از خطرات مادي و جاني زلزله اين است كه اولا ساختمان ها را در مقابل زلزله مقاوم سازيم، ثانيا به دانشي دست يابيم كه زمان وقوع زلزله را پيش بيني كند تا مردم بتوانند به موقع از محل خطر به جاي امن پناه ببرند اما هر دو اين راه حل ها در ايران با موانع جدي مواجه است. مقاوم سازي ساختمان ها در كشوري مثل ايران كه ۳۹۴ شهر آن زلزله خيز است، نيازمند زمان و سرمايه اقتصادي است كه اجراي تمام و كمال آن در توان اقتصادي فعلي جامعه ايران نيست. پيش بيني زلزله چنان كه كارشناسان مهندسي و زمين شناسي زلزله مي گويند هنوز ميسر نشده است. اگرچه در چهارم فوريه ۱۹۷۵ كارشناسان توانستند وقوع زلزله در شهر پرجمعيت «هايچنگ» و «لئائونينگ» چين را به موقع پيش بيني كنند و جان مردم شهر را نجات دهند اما همان كارشناسان نتوانستند زلزله دو سال بعد در «تانگشان» كه منجر به مرگ ده هاهزار نفر شد را پيش بيني كنند. در نتيجه بايد تا رسيدن به موقعيتي كه بتوان ايده آل هاي مذكور را تحقق بخشيد، در انديشه راه هايي براي كاستن خسارات، كمك به مردم بعد از وقوع حادثه و روش هايي مناسب براي نوسازي و بازسازي مناطق و افراد آسيب ديده بود. چين بعد از زلزله سال ۱۹۷۶ تجارب بسيار گرانقدري درزمينه راه هاي كاهش خسارات زلزله داشته است.
همانطور كه گزارش ناتو ابراز مي كند «افزايش آگاهي هاي عمومي درباره زلزله و شيوه هاي مقابله با آن» و «مشاركت تمام گروه هاي مردم» شرط اساسي براي موفقيت در سياست هاي جلوگيري از خسارات زلزله است.
واكنش مردم
واكنش مردم به وقوع زلزله تابع دانش و نگرش هاي زيراست:
۱- ميزان دانش و آگاهي از مباحث بنيادين مربوط به زلزله و نحوه مواجهه با آن
۲- ميزان اعتماد وتوجه به نظرات كارشناسان و دانشمندان زلزله شناس
۳-ميزان آگاهي مستمر از حوادث،فعاليت ها، خبرها و مسايل مربوط به زلزله.
در كشورهاي در حال توسعه اغلب واكنش عاطفي و احساسي نسبت به زلزله و بلاياي ديگر ابراز مي شود اما جهت كاهش خسارات و جلوگيري از وقوع آن اقدامي صورت نمي گيرد. در اين كشورها اغلب زلزله به منزله حادثه اي متافيزيكي تلقي مي شود كه جز تسليم و پذيرش آن، راه ديگري براي آن متصور نمي شوند. از اين رو مجموعه اي از توجيهات مذهبي و باورهاي عاميانه براي سازگاري با زلزله در اين فرهنگ ها شكل گرفته است. ميشل درباره زلزله در تركيه مي نويسد «تركيه بزودي بعد از اندكي حادثه را به فراموشي مي سپارد.»
«معمولا به محض وقوع حادثه نخست وزير وارد منطقه مي شود و حادثه، را «خواست خدا» اعلام مي كند و وعده مي دهد كه به زودي منطقه بهتر از گذشته آن بازسازي مي شود.»
به نظر اين شيوه واكنش به زلزله براي مردم ايران نيز شناخته شده است.اگرچه پيش بيني دقيق زلزله ميسرنيست اما آگاهي عمومي از زلزله و مشاركت همگاني در مقابله با آن مي تواند كمك اساسي به پيشگيري از خسارات مرگبار كند.
از آنجا كه اعلام و پيش بيني زلزله مي تواند تاثيرات منفي بر روحيه و زندگي مردم بگذارد، تنها «پيش بيني هاي فوري» اعلام عمومي مي شود. در پيش بيني هاي فوري مردم نقش بسيار مهمي در كمك به دانشمندان و مسوولان مي توانند ايفا كنند. در چين در نتيجه آموزش هاي مستمر در زمينه زلزله، دانش و آگاهي عمومي كمك بسيار موثري به پيش بيني و كاهش خسارات زلزله كرده است. «كودكان چين در ابتدايي ترين سال هاي تحصيل، زلزله خيزي كشورشان را باور مي كنند. ياد مي گيرند براي جلوگيري از تكرار زلزله «شاسني» كه در سال ۱۵۵۶، با ۸۲۰ هزار قرباني، مرگ بارترين زلزله جهان شناخته شد، تا چه حد بايد بر خروش هاي اين پديده بي رحم آگاه باشند. آنها آموخته اند حتي تغييرات رفتاري جانوران و گياهان را جدي بگيرند، به ميزان شيب زمين و ترك هاي منطقه مسكوني شان دقت كنند و با ۱۸ هزار پژوهشگر حرفه اي زلزله كه در دور افتاده ترين روستاهاي چين مشغول تحقيق و زلزله نگاري منطقه هستند «همكاري خاموش» داشته باشند. دولت داران چين هم باور كرده اند كه پيش بيني زلزله امري شدني و ممكن است و براي روي نگرداندن مردم از دولت و امنيت بخشي حقيقي به زيست آنان، بايد آنچه را روي مي دهد براي همه توضيح داد و تك تك افراد را در مقابله با زلزله مشاركت داد. آنها تاكيد دارند، كساني كه در معرض اين خطر قرار دارند را «بايد» آموزش داد.
در ژاپن به منظور افزايش آگاهي مردم از ساز وكار وقوع بلاياي طبيعي و زلزله و داشتن حداقلي از دانش ها و مهارت هاي لازم براي مقابله با آن «گسترش فعاليت هاي آموزشي، اطلاع رساني و ارتباطات دائمي با عموم مردم در كشورهاي زلزله خيز به منزله يك سياست محسوب مي شود.» از اين رو در ژاپن سازمان هاي متعدد زير، عهده دار اين امر مهم هستند:
آژانس مترولوژي ژاپن: اين مركز به نحو منظم به صورت هفتگي و ماهانه فعاليت هاي مربوط به زلزله شناسي را از طريق رسانه ها و مطبوعات اعلام مي كند.
موسسه بررسي هاي جغرافيايي ژاپن: اين موسسه نتايج تحولات زمين شناختي و مسايل مربوط به پيش بيني ها و احتمالات مربوط به زلزله را به طور منظم از طريق رسانه و مطبوعات به اطلاع عموم مي رساند و در صورت وقوع زلزله، فعاليت هاي فوق العاده براي اطلاع رساني و ارتباط عمومي با مردم انجام مي دهد.
موسسات آموزشي و فرهنگي دولتي در سراسر ژاپن برنامه هاي آموزش عمومي درباره مقابله با زلزله را به نحو دائمي و مستمر برگزار مي كنند. در كاليفرنيا و بسياري از ايالت هاي فاجعه خيز آمريكا براي ايجاد آمادگي در بين مردم در زمينه مواجهه با بلايا و فاجعه هاي طبيعي و انساني اقدام به آموزش مهارت، دانش ها و نگرش هاي لازم در مدرسه از دوران دبستان كرده اند. آموزش مدرسه اي نه تنها باعث آماده سازي افراد در مقابله با حوادث در زمان حال حاضر شده بلكه باعث فرهنگ سازي و تحولات فرهنگي عميق در نسل آينده مي شود. در نتيجه جامعه به نحو ساختاري مي آموزد كه چگونه با بحران هاي ناشي از بلايا مواجه شود. علاوه بر آموزش مدرسه اي، مراكز پژوهشي نيز در آمريكا براي «آموزش عمومي در زمينه مقابله با بلاياي طبيعي و زلزله» فعاليت مي كنند. اين فعاليت ها معطوف به آگاه كردن مردم از تازه ترين نتايج تحقيقات در زمينه زلزله و شيوه هاي مواجهه با آن است.
يكي ديگر از راه هاي اطلاع رساني و حساس كردن وجدان جامعه به زلزله و اهميت آن، ايجاد نهادها و نمادهايي است كه وجود زلزله را به نحو دايمي تبلور بخشد و به مردم گوشزد كند. براي اين منظور ژاپن، چين و آمريكا اقدام به تاسيس موزه هاي زلزله كرده اند. دولت چين به منظور گراميداشت كشته شدگان زلزله و ايجاد مركزي براي تبلور و عينيت بخشيدن به تبعات مخرب زلزله تصميم به احداث موزه اي در شهر «گلمود» در استان «كينگايي» در شمال غربي چين گرفته است. اين موزه ضمن ارايه اطلاعات و آموزش هاي عمومي درباره زلزله، فيلم ها و كليه مدارك مستند و بقاياي ديدني زلزله هاي بزرگي كه در چين اتفاق افتاده است را نشان مي دهد.
همچنين ايالت كاليفرنياي آمريكا كه گفته مي شود زلزله خيزترين شهر بزرگ جهان است، «نمايشگاه دائمي» زلزله را در سال ۱۹۹۷ تاسيس كرده است. اين موزه يا نمايشگاه دايمي، علاوه بر ارايه مستندات و فيلم هاي مربوط به زلزله هاي بزرگ آمريكا، اطلاعات زمين شناختي و علمي درباره زلزله ارايه مي كند. برنامه هاي آموزش عمومي در زمينه اجراي برنامه هاي پيشگيري از وقوع بلاياي طبيعي و همچنين برنامه هاي آمادگي براي مواجهه با بالايا در كلمبيا و فيليپين در دهه ۱۹۹۰ با موفقيت هاي بزرگي همراه بوده است. در اين برنامه ها مسوولان شهري و شهروندان درباره ابعاد و شيوه هاي مختلف پيشگيري از خسارات زلزله و آمادگي براي مواجهه با آن آموزش هاي فني و علمي داده شدند.
در بسياري از كشورهاي جهان جهت آموزش عمومي در زمينه معماري و آشنايي علمي با ارزش هاي مختلف زيباشناختي و كاربردي فضا و مسكن، فعاليت هاي ملي گسترده اي وجود دارد. ازجمله اين برنامه ها، براي مثال مي توان به «هفته ملي معماري» در بريتانيا كه از بيستم تا بيست و هشتم ماه ژوئن هر سال برگزار مي شود اشاره كرد. در سال ۲۰۰۳ اين برنامه شامل مجموعه سيصد برنامه ها بسيار گسترده سراسري در بريتانيا بود. برخي از اين برنامه ها عبارت بودند از:
بازديد از موزه هاي معماري و بناهاي تاريخي براي عموم و دانش آموزان به نحو خاص.
آموزش هنر معماري از راه هاي مختلف، مانند نقاشي، طراحي، فيلم سازي، نمايش فيلم، كارگاه هاي آموزشي.
فهرست اين برنامه ها به صورت آن لاين، از طريق رسانه ها و مراكز فرهنگي و مدارس در اختيار عموم مردم قرا رگرفت. هدف اين هفته، آشنايي مردم با اصول معماري، تاريخ بريتانيا و هنر معماري و كاربرد علم و هنر معماري در عرصه عمومي بود. علاوه بر تلاش هاي سازمان هاي دولتي، برنامه هاي هفته معماري توسط موزه ها، دانشگاه ها، رسانه ها، مراكز و موسسات تحقيقاتي معماري و ديگر مراكز فرهنگي مستقل نيز اجرا مي شود و برخي از آنها معمولاً در تمام طول سال آن را پيگيري مي كنند. علاوه بر هفته ملي معماري، در بريتانيا روزهاي دوازدهم تا پانزدهم اكتبر، بانام «روزهاي بازديد آزاد از بناهاي ميراث فرهنگي» كليه مراكز و بناهاي تاريخي براي بازديد عموم باز و رايگان است. در اين ايام حتي بناهايي كه در ديگر روزهاي سال قابل بازديد نيستند باز مي شوند. هدف اين ايام آموزش معماري نيست، بلكه بيشتر آشنايي مردم با تاريخ و فرهنگ بريتانيا است.
برنامه هاي فرهنگي براي اشاعه علم، هنر و ارزش هاي مربوط به معماري و مسكن در اغلب كشورهاي اروپايي و غربي متداول است. براي مثال استراليا هرسال از هفتم تا سيزدهم اكتبر، «هفته ملي معماري» برگزار مي كند. در آمريكا اين هفته با نام «هفته ملي چشم انداز معماري » از ۱۹ تا ۲۷ آوريل هر سال برگزار مي شود. كانادا نيز از بيست و نهم سپتامبر تا پنجم اكتبر «هفته ملي معماري» را برگزار مي كند.
در برخي كشورها به منظور ايجاد حساسيت ملي نسبت به بلايا و فاجعه هاي مختلف، روزي را با نام «روز ملي كاهش بلايا» نامگذاري كرده اند. سازمان ملل متحد دهه ۱۹۹۰ را دهه مبارزه با بلايا و فاجعه هاي طبيعي و انساني نامگذاري كرد. طي اين دهه هر سال، دومين چهارشنبه اكتبر، روز جهاني مبارزه با بلايا ناميده شد و در اين روز مجموعه گسترده اي از فعاليت هاي آموزشي، تبليغي و پژوهشي درباره بلايا انجام مي شود. دولت هند در سال ۲۰۰۰ تصميم گرفت كه براي هميشه روز يازدهم اكبتر را روز ملي مبارزه با بلايا بنامد.
نتيجه
هافمن و اسميت در كتاب «فاجعه و فرهنگ: انسان شناسي بلا» (۲۰۰۲) مي نويسد «مهمترين مشكل در مواجهه با بلايا و سوانح، فقدان تعهد و الزام به خلق يك فرهنگ، توجه جدي به بلايا و اشاعه دانش و تجربه در اين زمينه است.»
اين واقعيت ريشه در گذشته تاريخ بشر دارد. از آنجا كه انسان تا دوره اخير و عصر مدرن قادر به مقابله با بلاياي طبيعي نبود، ناگزير ساز و كار جدي نگرفتن و مغفول نهادن اينگونه حوادث در درون فرهنگ ها شكل گرفته است.
از اينرو شاهد هستيم كه عليرغم تمام خسارات مادي و عمق جراحات روحي و عاطفي كه زلزله بر مردم ايران و بسياري از جوامع ديگر وارد مي آورد، به نحو باورناشدني، بعد از مدت اندكي، اين حوادث فراموش مي شوند و تا وقوع حادثه بعد، ديگر يادي از آنها به ميان نمي آيد. اما در جهان مدرن امروز ديگر نمي توان و نبايد به روش هاي گذشته ادامه داد. انسان امروز ناگزير بايد از گذشته درس بياموزد، نه آنكه گذشته را فراموش كند. گذشته نشان مي دهد كه اگر نسبت به زلزله بي توجه باشيم زلزله دوباره به سراغ ما خواهد آمد.
براي ايجاد فرهنگي كه نسبت به حوادث و بلايا حساس باشد، باتوجه به تجارب جهاني موجود، راهكارها و سياست هاي فرهنگي زير را مي توان اتخاذ كرد:
سياست ها و برنامه هايي به منظور گسترش و حمايت از مراكز ارتباط گيري و آگاهي بخشي عمومي.
انتخاب روز معيني به نام «روز ملي كاهش بلاياي طبيعي و انساني.»
تاسيس موزه ها و نمايشگاه هاي دايمي، ارايه نمادها، اشياء و اطلاعات مربوط به زلزله و ديگر بلايا.
سياستگذاري به منظور گسترش آموزش عمومي درباره بلايا از طريق مدارس و مراكز فرهنگي و آموزشي.
كمك به انتشار مجلات عمومي و تخصصي در زمينه بلاياي مختلف.
سياستگذاري به منظور تشويق و ترغيب رسانه ها و برنامه سازان رسانه در زمينه بلايا.
سياستگذاري به منظور كمك به شكل گيري سازمان هاي عمومي و خيريه مستقل فعال در زمينه بلايا.
از متخصصان به ويژه متخصصان معماري، شهرسازي، مرمت، زمين شناسي، جغرافيا، همچنين علا قه مندان و صاحب نظران مي خواهيم تا مقالا ت ، پژوهش ها، آرا و نظرات خود را به منظور افزايش آگاهي عمومي به زيباشهر ارسال كنند.
|