شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۹۹
غايبان بزرگ ضيافت ۲۲
هيچ جشنواره اي كامل نيست
حضور هريك از اين آدم ها دمي بود بر آتش جشنواره، اما نبودشان نهايتاً باعث تهيه گزارشي است كه مي خوانيد! با اين حال حسن بزرگ جشنواره امسال حضور اسم هايي است كه مي توانند به حد كافي سرماي بهمن را به فراموشي بسپارند
ژاله ژوله 
002439.jpg
002442.jpg

در شور و شعف و هيجان پيش از هر دوره جشنواره فجر، در كنار مرور نام فيلم ها و فيلم سازان حاضر و رايزني و خيال پردازي پيرامون فيلم هاي هنوز ديده نشده، همواره فهرست ديگري هم هست كه جلب توجه مي كند. فهرست مورد علاقه روزنامه نگاران و نويسندگان: غايبان بزرگ جشنواره. البته اين كه همه كارگردانان صاحب نام سينماي يك كشور هر سال فيلم بسازند تا هم جمع شان جمع باشد و هم ما احساس كنيم كه جشنواره مهم و پرباري پيش رو داريم، آرزوي محالي است چون حتي اگر امكانات و بودجه سينماي ايران اين اجازه را به آنها مي داد، بضاعت فكري و آمادگي ذهني برخي از اين فيلمسازان به آنها اين توانايي را نداده كه بتوانند پس از دوندگي هاي يك ساله پيش و پس از فيلمبرداري كه انرژي و حوصله و وقت شان را مي گيرد به سرعت درگير ساخت فيلم ديگري شوند تا غيبت نداشته باشند. اما گذشته از اين وضعيت - همان طور كه گفتم توصيف شرايط ايده آل است - واقعيت اين است كه ساختن هر فيلم براي برخي از فيلمسازان كاري شاق و توان فرساست. از پيدا كردن سرمايه گذار و تهيه كننده بگيريد تا گرفتن انواع مجوزها و يافتن بازيگران و عوامل مورد نظرشان.
به هر حال مرور فهرست غايبان بزرگ، چند حسن مهم دارد، اول اين كه از كار و حال آنها باخبر مي شويم و دوم اين كه مي گوييم به يادشان هستيم چون سينماي ايران بدون هر كدام از آنها چيزي كم دارد. اما به اين نكته هم بايد اشاره كرد كه برخلاف جشنواره پارسال كه اغلب چهره هاي شناخته شده سينما در عرصه كارگرداني در آن حضور نداشتند، امسال خيلي ها در بخش هاي مختلف جشنواره حضور دارند و اين خودش نكته اميدواركننده اي است. اما غايبان...
بهرام بيضايي 
002445.jpg
002448.jpg

غيبت او اتفاقي غيرطبيعي نيست، اتفاق وقتي مي افتد كه او فيلمي در جشنواره داشته باشد. گرچه او امسال يكي از پركارترين دوران كاري سال هاي اخيرش را طي كرده است اما موفق نشد فيلم «اتفاق خودش نمي افتد» را كه پارسال پروانه ساختش را گرفته بود و اميدوار بود كه بسازدش جلو دوربين ببرد. گفت دنبال سرمايه گذار است و بعد هم كه طبق معمول سرمايه گذاري پيدا نكرد از ساختنش منصرف شد و تمرين هاي نمايش «شب هزار و يكم» را با لشگري از بازيگران صاحب نام سينما و تلويزيون شروع كرد. از اواخر تابستان نمايش را در تالار چهارسوي تئاتر شهر روي صحنه برد و كلي مصاحبه با مطبوعات كرد. متن نمايشنامه توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان چاپ شد و به چاپ دوم رسيد. در «شب هزار و يكم» حميد فرخ نژاد، بهناز جعفري، پانتهآبهرام، اكبر زنجان پور، مژده شمسايي، ستاره اسكندري، علي عمراني، شبنم طلوعي و شبنم فرشادجو بازي مي كردند. موسيقي را محمدرضا درويشي ساخته بود و طراح صحنه و لباس ملك جهان خزايي بود. اين يعني يك گروه كاملا حرفه اي. بيضايي حالا به جاي فيلمسازي مشغول آماده كردن نوار ويديويي تله تئاتر «شب هزار و يكم» است و بعد هم نشسته به تدوين كردن پشت صحنه اي از فيلم «مسافران» كه ده سال پيش اكران شد و پارسال هم دوباره در يك سينما به نمايش درآمد.
مجموعه نمايشنامه هايش در دو جلد منتشر شد و چند تا فيلمنامه و نمايشنامه تازه هم نوشت. بعد از جشنواره فجر هم به مدت ده روز قرار است نمايش «شب هزار و يكم» را در آلمان اجرا كند. اينها همه يعني اين كه بهرام بيضايي سال پركاري را پشت سر گذاشته اما به سياق اغلب دوره هاي جشنواره فجر، فيلمي در جشنواره ندارد. سال آينده شايد اوضاع تغيير كند.
ناصر تقوايي 
اين نويسنده، عكاس، مستندساز و كارگردان سينما هم مثل هم نسل اش بهرام بيضايي در اغلب دوره هاي جشنواره فجر غيبت داشته و درست مثل او حضورش درجشنواره يك اتفاق است. البته نزديك بود امسال صاحب فيلم جديدي بشود اما همه چيز دست به دست هم داد تا امسال هم نام او را در اين فهرست قرار دهيم. پارسال همين موقع ها بود كه گروه صحنه ولباس و تداركات و توليد فيلم «زنگي و رومي» شبانه روز سرگرم  آماده سازي شرايط ساخت اين فيلم توسط تقوايي بودند. بازيگران و عوامل، همه قرارداد بسته بودند و منتظر شروع فيلمبرداري در جزيره قشم بودند. «زنگي و رومي» كاري پرهزينه بود با مضموني تاريخي كه به دوران جنگ دوم جهاني و حضور اشغالگران در ايران مي پرداخت. فيملبرداري قرار بود قبل از گرم شدن هوا، يعني پيش از شروع سال جديد آغاز شود، اما باز مشكلاتي به وجود آمد، پس از تعطيلات سال نو، تقوايي بالاخره پشت دوربين «زنگي و رومي» قرار گرفت و پس از چند جلسه فيلمبرداري، كار را موقتا و به بهانه گرمي هوا تا شروع فصل پاييز تعطيل كرد. اما بعدتر حسن جلاير تهيه كننده فيلم ضمن گله گذاري از تقوايي گفت كه با وجود همه هزينه هايي كه كرده است از ساخت «زنگي و رومي» براي هميشه منصرف شده است. به اين ترتيب تقوايي دوباره مجبور شد به فكر شروع فيلم ديگري باشد. اين يعني روز از نو و روزي از نو.
از اواسط امسال كه شنيده شد سعيد حاجي ميري قرار است فيلم تازه تقوايي - «چاي تلخ » - را تهيه كند، كسي چندان انتظار نداشت كه همه چيز با اين سرعت پيش برود، چون مطبوعات ايران به شنيدن هرازگاه خبرهايي از اين دست عادت كرده اند و قضيه درباره «چاي تلخ» كمي بغرنج تر هم بود. اول اينكه چهار پنج سال پيش تقوايي پيش توليد اين فيلم را با تهيه كننده ديگري - زيتون فيلم - شروع كرده بود و دكورهاي فيلم هم كه مضموني جنگي دارد در جنوب كشور ساخته شد و همه چيز آماده شروع كار بود كه ناگهان خبر رسيد توفان و سيل دكورهاي «چاي تلخ» را ويران كرده است! كسي هرگز نفهميد كه اين خبر تا چه حد صحت دارد اما چيزي كه معلوم بود اين بود كه «چاي تلخ» ديگر ساخته نخواهد شد. دليل دوم اين بود كه تقوايي دو سال پيش فيلمنامه «چاي تلخ» را توسط انتشارات نقش آفرين، با عكس روي جلدي از مهتاب كرامتي چاپ كرده بود و اين كار در عرف سينماي ايران به اين معني است كه صاحب اثر از ساخت آن به كلي نااميد شده است و درست در ميان اين نااميدي ها بود كه از چند هفته پيش تقوايي فيلمبرداري «چاي تلخ» را شروع كرد تا هم فيلمي در جشنواره نداشته باشد و هم خودش در جشنواره حاضر نباشد با اين اميد كه سال آينده جشنواره  بيست و سوم را تسخير كند.
تهمينه ميلاني 
002451.jpg
002454.jpg

امسال «واكنش پنجم» را روي پرده داشت كه نقطه پاياني بود بر سه گانه اي كه با «دو زن» آغاز كرده بود، گرچه اين آخري نتوانست موفقيت هاي فيلم اول را تكرار كند اما آشكارا نسبت به «نيمه پنهان» فيلم بهتري بود. شكرآب شدن رابطه ميلاني و بازيگر سه گانه اش نيكي كريمي (كه در هر سه فيلم نامه اش فرشته بود) اين سوال را ايجاد كرده بود كه فيلم بعدي او چگونه فيلمي خواهد بود. تا اين كه ميلاني اعلام كرد «فرشته هايش تمام شده اند» و از اين به بعد سعي دارد درباره آدم هاي ديگري، فيلم بسازد. بنابراين معلوم شد كه دست كم در حال حاضر ديگر تصميم ندارد از نيكي كريمي در فيلم هايش استفاده كند يا برعكس!
ميلاني از حدود يك ماه پيش، فيلمبرداري فيلم تازه اش «زن زيادي» را در تهران شروع كرده و گفته مي شود كارگردان سينماي ايران تصميم دارد در فيلم جديدش كمي هم به مشكلات مردان جامعه بپردازد. در اين فيلم پارسا پيروزفر و مريلا زارعي بازي مي كنند و تهيه كننده اش شوهر ميلاني، محمد نيك بين است. به اين ترتيب او در جشنواره سال آينده، شركت خواهد كرد و شايد با دو فيلم؛ چون اعلام كرده كه اميدوار است بلافاصله بعد از «زن زيادي» بتواند فيلم ديگري را جلو دوربين ببرد.
ابراهيم حاتمي كيا
سال گذشته هم در جشنواره حضور نداشت اما سال آينده، هم در جشنواره فيلم دارد و هم احتمالا دومين سريال تلويزيوني اش را ساخته است. او از پارسال در تدارك ساخت فيلمي به نام «نت فالش» در خارج از كشور بود و سفرهايي هم به دور دنيا كرد اما معلوم نيست اين فيلم بالاخره چه سرنوشتي پيدا خواهد كرد چون فعلا كه مشغول ساختن يك فيلم عاشقانه سياسي به نام «به رنگ ارغوان» با بازي حميد فرخ نژاد در شمال كشور است.
اين فيلم درباره رابطه عاشقانه و عجيب مردي با دختر نوجواني است و ته مايه هاي سياسي هم دارد. او پيش از اين فيلم، تصميم داشت كمدي «مارمولك» را با بازي پرويز پرستويي كارگرداني كند اما در دقيقه نود از اين كار منصرف شد. او همچنين طرح يك سريال تلويزيوني را هم در دست دارد كه مضموني اجتماعي و طنزآميز دارد. به نظر مي رسد يك سال و نيم استراحت و بي كاري حاتمي كيا او را آماده كرده تا دوباره مثل دو سه سال پيش باز پركار باشد. به هر حال قدر مسلم اين است كه اگر امسال او را در جشنواره نمي بينيم سال آينده خودش و فيلمش را يكجا زيارت خواهيم كرد.
بهمن فرمان آرا
سال پيش پس از دردسرهاي زيادي كه براي «خانه اي روي آب» متحمل شد و تازه اغلب منتقدان هم از فيلم خوششان نيامد، تصميم داشت «بوسه كوچك» را بسازد اما هنوز جوهر چاپ خبر ساخته شدن اين فيلم خشك نشده بود كه گفت از ساخت اين فيلم منصرف شده و فعلا ترجيح مي دهد به كارهاي شخصي اش و از جمله اداره كارخانه ريسندگي پدري اش بپردازد. اگر نام او را در فهرست «غايبان بزرگ» جشنواره مي بينيد به اعتبار اولين ساخته دوران جديد فيلمسازي اش - «بوي كافور، عطر ياس» - است وگرنه دومين فيلم اين دوره اش خيلي ها را كه با ديدن «بوي كافور...» هيجان زده شده بودند سرخورده كرد. فرمان آرا هرگز فيلمساز پركاري نبوده و از ۲۲ دوره جشنواره فجر تنها در دو دوره آن شركت كرده است كه در دوره دوم، هيات داوران، خودش و فيلمش را حسابي تحويل گرفتند و جوايز زيادي را به آن اهدا كردند. با توجه به كناره گيري موقت فرمان آرا از سينما، معلوم نيست كه آيا سال آينده فيلمي در جشنواره خواهد داشت يا همچنان غايب خواهد بود.
مجيد مجيدي 
002457.jpg
002460.jpg

از ساخته شدن «باران» سه سال مي گذرد و او در اين مدت به جز ساخت دو سه فيلم مستند درباره افغانستان، اغلب اوقات خود را صرف برگزاري دو دوره جشنواره كارگردانان سوني در تهران و رفتن به سفرهاي خارجي كرده است. بنابراين دو سال است كه نامش در فهرست غايبان جشنواره به چشم مي خورد، اما قطعا سال آينده با فيلم جديدش كه پرويز پرستويي در آن بازي مي كند، در جشنواره بيست و سوم حضور خواهد داشت. اين فيلم كه اول قرار بود محمدرضا فروتن در آن بازي كند اما او به دليل حضور در سريال تلويزيوني مسعود جعفري جوزاني - «در چشم باد-» به مجيدي پاسخ منفي داد. در واقع تكميل كننده مشهورترين فيلم مجيدي «رنگ خدا» است و درباره مرد نابينايي است كه پس از عمل جراحي چشمهايش، بينايي اش را به دست مي آورد و به جاي لذت بردن از تماشاي دنيا، يكسره به آدمي ديگر تبديل مي شود، مردي كه فضيلت هاي اخلاقي اش را قرباني هوا و هوس هايش مي كند.
مجيدي بازبيني لوكيشن ها را انجام داده و آماده است تا پس از پايان جشنواره، فيلمبرداري فيلم جديدش را با مديريت محمد داودي در تهران آغاز كند. او در جشنواره امسال در تركيب هيات داوران قرار دارد.
رضا ميركريمي 
هنوز سومين ساخته اش - اينجا چراغي روشن است- كه پارسال درجشنواره حضور داشت وجوايز زيادي را هم نصيبش كرد، به نمايش درنيامده است. ميركريمي امسال را هم سرگرم تدوين مجدد اين فيلم بود و گرچه اعلام كرده بود كه فيلم جديدي را هم كارگرداني خواهد كرد اما عملا فرصت اين كار را به دست نياورد. او در چند جشنواره به عنوان داور يا فيلمساز حضور داشت و مصاحبه تند و تيزي هم با رسانه ها كرد، درباره مافياي پخش فيلم در ايران كه به خاطر منافع خود فيلم هاي مستقل و بي پشتوانه اي مثل «اينجا چراغي روشن است» را قرباني مي كنند.
با وجود همه اين حرف و حديث ها، او كه به سبب به نمايش درنيامدن دو فيلم از سه فيلمش، به اين روند عادت كرده، قصد دارد بزودي -احتمالا اوايل سال آينده- چهارمين فيلم سينمايي اش را جلو دوربين ببرد. او بسيار مايل است كه در سال آينده ديگر نامش در اين فهرست نيايد. چون تازه چهار سال است كه فيلمسازي حرفه اي را شروع كرده و اين براي كم كاري و بي كاري او- كه عادت اغلب فيلمسازان ايراني است- هنوز خيلي زود است.
محسن، سميرا و حنا مخملباف 
خانواده مخملباف سال ها است كه درجشنواره فجر شركت نمي كنند و نگاهشان تمام قد به بيرون مرزهاي ايران است اما قراردادن نامشان در اين فهرست، شايد باعث شود كه ما و آنها يادمان نرود كه مخملباف ها هم جزوي از سينماي متنوع ايران هستند مخملباف آخرين بار هفت سال پيش با فيلم «گبه» در جشنواره شركت كرده بود كه حاشيه هاي زيادي را منجر شد از جمله عدم حضور او در مراسم اختتاميه و حذف ناگهاني فيلم از فهرست برندگان، باعث شد تا او براي هميشه عطاي جشنواره هاي داخلي و جوايزشان را به لقايش ببخشد.
002463.jpg
002466.jpg

به هر حال، خانواده مخملباف امسال سه فيلم توليد كرده اند، سميرا، حنا و مرضيه مشكيني.
اما خود مخملباف پس از «سفر قندهار» هنوز فيلم ديگري نساخته است. گرچه اصولا وارد شدن به بحث ها به ما ربطي ندارد اما حالا كه به قول خود مخملباف «سينما همه سينماست»، اميدواريم كه در سال هاي آينده مخملباف ها و جشنواره و سينماي ايران و سينماها و مردم ايران با هم آشتي كنند.
رسول صدرعاملي 
گرچه سال گذشته فيلمي در جشنواره نداشت اما حضورش در تركيب هيات داوران باعث شد تا نامش در فهرست غايبان قرار نگيرد. او دو سال پيش هم با شاهكار كوچكش «من ترانه ۱۵ سال دارم» در جشنواره حضور داشت و خيلي ها را به تحسين وا داشت. اما او امسال واقعا غايب است.
صدرعاملي نزديك به دو سال است كه در فكر فيلمنامه فيلم بعدي اش است و پس از بررسي طرح هاي مختلف، عاقبت تصميم گرفت با خريد حقوق سينمايي داستان «باباي نورا» نوشته مرجان شيرمحمدي، سه گانه اش را درباره دختران نوجوان تهراني تكميل كند. اين فيلم كه فيلمنامه اش را پيمان قاسم خاني كه قبلا «دختري با كفش هاي كتاني» را براي صدرعاملي نوشته بود دارد مي نويسد، «ديشب باباتو ديدم آيدا» نام دارد و اكنون در مرحله انتخاب بازيگران است و فيلمبرداري آن اوايل سال آينده با مديريت پرويز ملك زاده در تهران آغاز مي شود. به اين ترتيب صدرعاملي سال آينده با آخرين قسمت از تريلوژي اش، قطعا در جشنواره حضور خواهد داشت. اينها را نوشتيم تا بگوييم دل مان براي دخترهاي نوجوان رسول صدرعاملي تنگ شده اما اگر بين خودمان باشد او خيلي هم در جشنواره امسال غايب نيست، به عنوان تهيه كننده، فيلم «برگ برنده» را مشتركا با سيروس الوند تهيه كرده كه در جشنواره به نمايش درخواهد آمد.
محمد بزرگ نيا
عجيب ترين غايب جشنواره، همين محمد بزرگ نياست كه پارسال داور بود و امسال هم داور است اما اين كه نامش را در اين فهرست مي بينيد براي اين است كه اعتراض مان را به او اعلام كنيم. او كه بعد از ده سال، امسال بالاخره «جايي براي زندگي» را ساخت به جاي اين كه تلاش كند فيلم اش را به جشنواره برساند تا دوستدارانش دلي از عزا در بياورند و جشنواره هم پر و پيمان تر شود ازهمان اول، قيد رساندن فيلم را به جشنواره زد تا سر صبر و حوصله، بعد از تمام شدن كارهاي داوري اش آن را آماده نمايش كند. بزرگ نيا گرچه فيلمساز كم كاري است اما با همان اولين ساخته اش «كشتي آنجليكا» جاي خودش را در دل منتقدان، تماشاگران و مسوولان باز كرد. حالا كه اعتراض مان را با صداي بلند اعلام كرديم بايد كمي هم به بزرگ نيا حق داد كه پس از ده سال فيلم نساختن، بخواهد به جاي هول هولكي كار كردن، با حوصله و وسواس فيلم پرهزينه جديدش را آماده نمايش كند. در «جايي براي زندگي» كه احتمالا در جشنواره سال بعد به نمايش درمي آيد، عزت الله انتظامي، هديه تهراني و هانيه توسلي بازي مي كنند.
كيومرث پوراحمد
سال ها است كه در جشنواره فجر حضور ندارد، او حتي آخرين فيلمش «شب يلدا» را هم به جشنواره نداد تا به سرعت آن را اكران كند. اين روزها پوراحمد درگيري هاي زيادي دارد و قاعدتا به جشنواره فكر نمي كند. او سرتاسر سال را درگير پروژه طلسم شده «گل يخ» بود، فيلمنامه آن را كه پيش از «شب يلدا» نوشته بود و مي خواست بسازد و دقيقا به همين مشكلاتي كه حالا با آنها دست به گريبان است دچار شد و تعطيل شد، بازنويسي كرد تا براي بارچندم شانسش را امتحان كند. پيش توليد را هم شروع كرد، بازيگرها هم انتخاب شدند، حتي محمدرضا فروتن كه قرار بود نقش يك خواننده را در فيلم بازي كند تمرينات ترانه هاي فيلم را شروع كرد، طرح دكورها زده شد اما ناگهان اشكالات ريزودرشت، باعث به تعويق افتادن فيملبرداري شد و يك ماه بعد كه همه چيز آماده بود - البته تهيه كننده تغيير كرده بود- بازيگران، درگير حضور در پروژه هاي ديگري بودند. پوراحمد براي بار چهارم در ساخت «گل يخ» شكست خورد و پنجمين دوره تلاش هايش را در حالي آغاز كرد كه بسيار نااميد بود و مي دانست به نتيجه مطلوب نمي رسد. بالاخره همين طورهم شد و او همه چيز را رها كرد. البته پوراحمد در اين سال ها آن قدر پوست كلفت شده كه با اين چيزها جا نزند. او در حال حاضر سرگرم نوشتن فيلمنامه ديگري است تا شايد طلسم، شكسته شود و او سال آينده با فيلمي در جشنواره شركت كند. ما هم براي موفقيت اين فيلمساز نازنين دعا مي كنيم.
بهمن قبادي 
از اوايل امسال به عراق رفت تا «چه كسي جنگ را پيش بيني كرد؟» را در آن كشور بسازد. ماه ها گذشت و خبر رسيد او در مدتي كه در عراق بوده تصميم داشته به جاي يك فيلم بلند، دو فيلم كوتاه بسازد. گرچه از نظر كمي، ساخت دو فيلم كوتاه بهتر از ساخته نشدن يك فيلم بلند است اما نتيجه اش اين است كه قبادي، امسال فيلمي در جشنواره ندارد تا وارد اين فهرست شود. او قرار است به زودي و بالاخره آن فيلم بلند معهود را در عراق يا شايد هم ايران بسازد تا سال  آينده غيبت نخورد!
جعفر پناهي 
جاي اين فيلمساز ايراني سال ها است كه در جشنواره فجر خالي است. او فيلم هايش را به هر حال مي سازد و گرچه دو فيلم اخيرش هرگز در ايران اجازه نمايش نگرفته اند اما او هنوز با اميدواري مفرطش به روزي فكر مي كند كه آنها را روي پرده سينماهاي ايران ببيند.
قبل از جشنواره، شايعاتي شنيده مي شود مبني بر اينكه «دايره» و «طلاي سرخ» بالاخره ممكن است در اين دوره جشنواره به نمايش درآيند، گذشته از درستي يا نادرستي اين شايعه كه البته اندكي به رويا شبيه است، اين كه تماشاگران ايراني از ديدن دو تا از فيلم هاي ايراني اين  سالها در خارج از كشور، محروم مانده اند به قدر كافي تاسف انگيز است.
به هر حال اميدواريم روياي پيش از جشنواره به واقعيت بدل شود و جعفر پناهي پس از سال ها به خانه اش بازگردد.

به كدام سينما مي رويد؟
راهنماي واقعي اينجاست
002478.jpg
خيابان ولي عصر به مدت ۱۰روز جاي شما نيست. متاسفيم كه اين نكته را برايتان مي نويسيم گرچه اين خبر ناگوار شامل حال كساني نمي شود كه پس از شنيدن نام ولي عصر تنها ياد كيف، كفش و پوشاك مي افتند.
بيست و دومين جشنواره بين المللي فيلم فجر دليل تبعيد اهالي سينما از خيابان ولي عصر است. مي دانيم كه صندلي هاي سينما آفريقا يا استقلال براي اغلب شما يادآور خاطراتي جذاب(!) هستند اما چاره اي نيست، در جشنواره فجر شما را به اين سينماها راه نمي دهند. البته از آنجايي كه هر تابلوي ورود ممنوعي دليل دارد، اينبار هم ممانعت از حضور شما در سينما آفريقا يا استقلال دليل دارد؛ اينكه اين سينماها پاتوق اشخاص ديگري هستند. اول توضيح در مورد سينما آفريقا؛ اين سينما ويژه هنرمندان است. اگر جزو كساني هستيد كه شب ها از عشق سينما خواب ندارند، بايد از اين خبر استقبال كنيد. به اين ترتيب از حضور مقابل در سينما آفريقا هم لذت مي بريد. شما مي توانيد آنجا منتظر حضور چهره هاي سرشناس سينما باشيد. عزت الله انتظامي، نيكي كريمي، علي نصيريان، كيارستمي، كمال تبريزي، هديه تهراني و... آنجا شما را به صرف يك امضا و عكس يادگاري مهمان مي كنند.
از سينما آفريقا و جذابيت هاي اين ده شبش كه بگذريم، چند قدم پايين تر مي رسيم به سينما استقلال. اين سينما ماجراي ديگري دارد كه احتمالا اصلا براي اهالي سينما جذاب نيست. سالن سينما استقلال در ايام برگزاري جشنواره فجر مخصوص مطبوعات است.
از اينكه يك سينما به خبرنگاران اختصاص داده شده دلخور نشويد، به اندازه كافي سالن براي استفاده شما در اين شهر پرهياهو وجود دارد. مثلا بعد از اينكه مقابل سينما آفريقا به اندازه كافي امضا جمع كرديد، به سمت ميدان ولي عصر حركت مي كنيد و راهي تالار انديشه يا سينما سپيده مي شويد. انتخاب يكي از اين سالن ها بستگي به مسير بعدي شما دارد كه احتمالا بايد منزلتان باشد. تالار انديشه در تقاطع سميه و حافظ واقع شده و سينما سپيده هم سر خيابان وصال از طرف انقلاب است. انتخاب با خودتان.
اگر از حضور در اين سالن ها راضي نيستيد باز هم جاي نگراني وجود ندارد. غير از اين ۲ سالن هنوز ۱۱ سالن ديگر براي استفاده شما وجود دارد. سينما پايتخت در خيابان مفتح، سالن بزرگي ندارد اما به هر حال اينكه بعد از پايان فيلم بتوانيد از مركز شهر براي رسيدن به مقصد بعدي استفاده كنيد نكته مهمي است. اين سينما كه عمر آن به يك سال نمي رسد هم يكي از سالن هاي در نظر گرفته شده براي بخش فيلم هاي شركت كننده در جشنواره فجر است. استفاده از اين سالن كوچك امتيازات مثبت و منفي فراواني دارد. امتياز مثبت اين است كه چند قدم تا ميدان هفتم تير فاصله داريد و از آنجا مي توانيد با تاكسي، اتوبوس و يا مترو به نقاط مختلف شهر برويد. نكته منفي هم اين است كه اطراف سينما پايتخت پر است از رستوران، كبابي، ساندويچ فروشي، كافي شاپ، بوتيك و غيره. اگر يك دوست، همراهتان باشد بايد بهايي چند برابر بليت جشنواره را به عنوان عوارض بپردازيد!
از خيابان مفتح، خارج مي شويم و روي نقشه تهران مي رسيم به خيابان شريعتي. در اين خيابان ۳ سالن براي استقبال از عشق شما به سينما و جشنواره فجر وجود دارد؛ سينما فرهنگ كه در خيابان شريعتي، سر خيابان دولت قرار دارد و سينما سروش. نوشتيم ۳ سالن، به اين دليل كه سينما فرهنگ ۲ سالن دارد و بالاخره پايتخت جشنواره فيلم فجر، يعني خيابان طالقاني. اين خيابان وسيع به مدت ۱۰ شب پاتوق اصلي اهالي سينما مي شود. در نقاط مختلف خيابان طالقاني، ۷سالن براي استفاده شما از فيلم هاي جشنواره فجر وجود دارد. ميدان فلسطين آغاز مي كنيم.
سينما فلسطين يكي از معروفترين سينماهاي تهران است. حسن سينما فلسطين اين است كه ۳ سالن دارد. اين نكته باعث مي شود تا شما حتي با وجود ازدحام جمعيت، مقابل سينما از حضور، داخل يكي از سالن هانااميد نشويد. ممكن است نتوانيد وارد سالني شويد كه در آن فيلم مورد نظرتان به نمايش در مي آيد اما حداقل مي توانيد يك فيلم ديگر ببينيد و بعد براي دوستانتان تعريف كنيد كه در جشنواره فجر حضور فعال داشته ايد. داخل خيابان طالقاني، سينما عصر جديد هم وضعيتي شبيه به سينما فلسطين دارد؛ يك سينما با ۳ سالن. آخرين اميد شما در اين خيابان هم سينما صحرا است. معمولا وقتي مردم از همه جا نااميد مي شوند سر به بيابان مي گذارند اما شما مي توانيد صحرا را انتخاب كنيد. با اين تفاوت كه در اين صحرا به يأس فلسفي نمي رسيد!

ركوردداران جشنواره
آنهايي كه از جوايز جشنواره به عنوان تزيين استفاده مي كنند و آنهايي كه در صدر خبرسازي تمام دوره هاي جشنواره بوده اند
002475.jpg
عليرضا كيواني نژاد
جشنواره فيلم فجر شروع شد، آن هم در بيست و دومين دوره اش. هنوز سينماها پذيراي علاقه مندان و حرفه اي هاي سينما نشده اند كه صحبت از برندگان نهايي است. عده اي آمار و ارقام سال هاي قبل را بازگو مي كنند و چون عمدتا حافظه كسي اينقدرها هم قوي نيست كه اين آمار و ارقام را به ياد داشته باشد پس حق با فردي است كه خود را آرشيو سخنگو مي نامد.
در بررسي دوره هاي قبل سراغ رشته هايي رفتيم كه اهميت خبري بيشتري داشته اند. با پوزش از تدوينگرها، صدابردارها و ...اما ادوار قبل جشنواره فجر از نگاه آمار و ارقام.
بهترين كارگرداني 
هيچ كارگرداني بيش از ۲ بار موفق نشد طي ۲۱ دوره قبل عنوان بهترين كارگرداني را به خودش اختصاص دهد. داريوش مهرجويي به خاطر فيلم هاي هامون (۱۳۶۸) و پري (۱۳۷۲)، كيانوش عياري به خاطر تنوره ديو (۱۳۶۴) و آن سوي آتش (۱۳۶۶)، ابراهيم حاتمي كيا به خاطر روبان قرمز (۱۳۷۷) و آژانس شيشه اي (۱۳۷۶)، مجيد مجيدي به خاطر بچه هاي آسمان (۱۳۷۵) و باران (۱۳۷۹) تنها كارگردان هايي هستند كه در اين فهرست قرار دارند ضمن آنكه ابراهيم حاتمي كيا تنها كارگرداني است كه ۲ سال پياپي اين عنوان را از آن خود كرد.
به اين آمار و ارقام اطمينان و باور كنيد كه زد و بندي در كار نيست.
بهترين بازيگر نقش اول مرد
فرامرز قريبيان. اگر بازي او را مي پسنديد، اگر طرفدارش هستيد يا نه، فقط بدانيد تنها بازيگري است كه ۳ بار عنوان بهترين بازيگر نقش را به دست آورده است. ترن (۱۳۶۶)، بندر مه آلود (۱۳۷۱)، مرد باراني (۱۳۷۸) فيلمهايي هستند كه قريبيان به خاطر ايفاي نقش در آنها حالا در صدر ركوردداران جشنواره فيلم فجر است. بعد از او خسرو شكيبايي به خاطر حضور در دو فيلم رويايي هامون (۱۳۶۸) و كيميا (۱۳۷۳) اين عنوان را يدك مي كشد. عزت الله انتظامي هم به خاطر حضور در گراند سينما و روز فرشته نيز ۲ بار اين عنوان را كسب كرده است.
هر هنرپيشه ديگري كه به ذهنتان خطور مي كند، تنها يك بار توانسته اين عنوان را تصاحب كند.
بهترين بازيگر نقش اول زن 
پروانه معصومي و فاطمه معتمدآريا يكه تازان اين فهرست هستند. معصومي پيش از اين به خاطر حضور در فيلم هايي چون گل هاي داودي (۱۳۶۳) و جهيزيه اي براي رباب (۱۳۶۶) دوبار به اين مهم دست يافته است. اما فاطمه معتمدآريا تنها بازيگر زني است كه تا امروز دو سال پياپي اين عنوان را از آن خود كرده است. آن هم به خاطر فيلم هايي چون يك بار براي هميشه (۱۳۷۱) و همسر (۱۳۷۲).
بازيگراني چون نيكي كريمي، هديه تهراني، مژده شمسايي، زنده يادجميله شيخي و ... تنها يك بار اين عنوان را به دست آورده اند.
بهترين بازيگر نقش دوم مرد
تحفه (۱۳۶۵)، ناخدا خورشيد (۱۳۶۴) و پرده آخر (۱۳۶۹). اين سه فيلم قطعا يك نام را در ذهنتان متبادر مي كند. بازيگري كه به خاطر ايفاي نقش مكمل مرد يا نقش دوم، توانست ركورد يك سيمرغ بهترين نقش دوم را به نام خودش ثبت كند، سعيد پورصميمي. فقط اين بازيگر در ادوار جشنواره فيلم فجر ركورددار تصاحب اين عنوان است و بازيگر ديگري در اين فهرصت نيست كه حتي دو بار توانسته باشد اين عنوان را به خودش اختصاص دهد.
بهترين بازيگر نقش دوم زن 
شايد تنها هنرمندي باشد كه در دو زمينه ركورددار است. البته او در عرصه رقابتي براي كسب ركورد بهترين نقش اول زن، رقيبي چون پروانه معصومي را در كنار خود مي بيند اما تنها بازيگر زن است كه دو بار عنوان بهترين نقش دوم زن را نيز در كارنامه حرفه  اي خود مي بيند؛ فاطمه معتمدآريا. برهوت (۱۳۶۷) و مسافران (۱۳۷۰) دو فيلمي هستند كه او را به كسب چنين افتخاري رهنمون ساختند. اما او اينجا هم تنها نيست. نيكو خردمند ديگر رقيب اوست كه چنين عنواني را دارد. يعني كسب دو سيمرغ بلورين براي بهترين نقش دوم زن. پرده آخر (۱۳۶۹) و بازيچه (۱۳۷۲) دو فيلمي هستند كه خردمند با ايفاي نقش در آنها به اين ركورد دست يافت.
بهترين فيلمبرداري 
اين قسمت و ركورددارانش شايد يكي از شلوغ ترين گزينه هاي جشنواره فجر باشد. بزرگاني كه در اين عرصه ركورددار هستند جملگي براي علاقه مندان سينما آدم هايي سرشناس هستند و معتبر. هيچ كدام بيش از ۳بار اين عنوان را كسب نكرده اند. محمود كلاري را كه مي شناسيد. همو كه فيلمبرداري فيلم هايي چون سرب (۱۳۶۷)، گبه (۱۳۷۴) و بوي كافور عطرياس (۱۳۷۸) سيمرغ بهترين فيلمبرداري را به كلكسيون افتخارات او اضافه كرد.
محمد آلادپوش همانند همقطارش يعني كلاري ۳بار اين عنوان را به دست آورده است. گزارش يك قتل (۱۳۶۵)، سرزمين خورشيد (۱۳۷۵) و ايستگاه متروك (۱۳۸۰) فيلم هايي هستند كه به راي هيات داوران، عنوان بهترين فيلمبرداري را نصيب وي كرد.
اصغر رفيعي جم هم فيلمبرداري است با ۳ سيمرغ بهترين فيلمبردار. آن هم به خاطر فيلم هايي چون شايد وقتي ديگر (۱۳۶۶)، پرده آخر (۱۳۶۹) و سگ كشي (۱۳۷۹). فقط و فقط همين سه نفر، ۳بار سيمرغ را به خانه برده اند و سايرين در تعقيب آنها. تورج منصوري با جاده هاي سرد (۱۳۶۴) و هامون (۱۳۶۸) به اين عنوان مي رسد و سايرين چون عيلرضا زرين دست كه شايد از اعتبار دوچنداني برخوردار باشند، تنها يك بار به اين مهم رسيده اند.
بهترين فيلم نامه 
اين بخش تنها نام يك كارگردان را دربردارد. كارگرداني كه از محبوبيت و كلاس خاصي در سينماي ايران برخوردار است و از معدود كارگردان هايي است كه سناريست هم هستند؛ يعني داريوش مهرجويي.
مهرجويي به خاطر هامون (۱۳۶۸) و سارا (۱۳۷۱) تا به حال دو بار عنوان بهترين فيلم نامه را به خود اختصاص داده است.
بهترين فيلم 
ابراهيم حاتمي كيا و مجيد مجيدي. فقط اين دو كارگردان ركورددار اين عرصه هستند، جايي كه بهترين فيلم جشنواره انتخاب مي شود. ابراهيم حاتمي كيا به خاطر مهاجر (۱۳۶۸)، از كرخه تا راين (۱۳۷۱) و آژانس شيشه اي (۱۳۷۶).
اما مجيد مجيدي به خاطر پدر (۱۳۷۴)، بچه هاي آسمان (۱۳۷۵) و باران (۱۳۷۹) هم سه بار اين عنوان را كسب كرده است. يعني فيلم هايش به عنوان بهترين فيلم جشنواره انتخاب شده است.
اين آمار و ارقام بدون در نظر گرفتن بخش بين الملل است و در دوره هاي اول تا چهارم در بسياري از زمينه ها، كانديدايي معرفي نشد!

تهرانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
در شهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  در شهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |