شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۹۹
همان مامان
جواهر كال
اينكه فيلم، بالاخره به جشنواره مي رسد يا نه؟ يكي از سوالات اساسي جشنواره امسال است و منابع نزديك به سازندگان فيلم، مدعي اند كه فيلم، تا روز ۱۴ بهمن ماه آماده نمايش مي شود
002433.jpg
002436.jpg
اينكه مهمان مامان اولين فيلمي است كه در اين بخش در مورد آن گزارشي چاپ مي كنيم به اين دليل است كه از صميم قلب آرزو داريم به جشنواره برسد.
ياور ازغندي 
كارگردان: ....................................................................................داريوش مهرجويي 
فيلمنامه: ..................................داريوش مهرجويي، هوشنگ مرادي كرماني، وحيده محمدي فر
مدير فيلمبرداري: .......................................تورج منصوري 
مدير توليد: .................................................علي آشتياني پور
طراح صحنه و لباس:................................... محسن شاه ابراهيمي 
صدابردار: ..........................................جهانگير ميرشكاري 
مجري طرح و انتخاب بازيگران: ................................ محمدرضا شريفي نيا
بازيگران: گلاب آدينه، پارسا پيروزفر، امين حيايي، حسن پورشيرازي، ژاله علو، نسرين مقانلو، مليكا شريفي نيا، فريده سپاه منصور و ...
تهيه كننده: ......................................داريوش مهرجويي، محصول سيما فيلم ۱۳۸۲
«بهاره قرص ها و كپسول ها و شيشه هاي شربت را از پشت آينه شمعدان برداشت، ريخت تو كيسه پلاستيكي.
گوش تيز كرد. صدايي شنيد. صداي ماشين بود، تو كوچه پيچيد، ايستاد.
- امير، آمدند. بدو برو در را باز كن.
صداي مادر از تو اتاق پشتي آمد:
- نه، نه، نرو، صبر كن.
امير گفت:
- حالا چه كار كنم؟ بروم يا نه؟
روي شيشه در اتاق، روزنامه خيس كشيد. مادر دستپاچه بود و حرص مي خورد. از اتاق پشتي بيرون آمد. پارچه اي توري دستش بود:
- صبر كن، خودشان در مي زنند. خدا كند زود نيايند. از باباتان كه هنوز خبري نيست. كي بوده تلفن زدم به كارخانه شان كه هر كاري دارد زمين بگذارد و بيايد.
اين مرد چقدر...
صداي در خانه آمد. كسي در مي زد.»
داستان ۸۸ صفحه اي هوشنگ مرادي كرماني (مهمان مامان) اين طور شروع مي شود. او اين داستان را در خرداد ۱۳۷۵ نوشت و يكي دو سال بعد چاپش كرد و از همان اول، معلوم بود كه خيلي ها براي خريدن رايت سينمايي كتاب با او تماس خواهند گرفت. او ده پانزده سالي است كه هر چه مي نويسد كلي مشتري سينمايي پيدا مي كند. از «قصه هاي مجيد» گرفته تا داستانك هايي كه بعدها تبديل به فيلمنامه شدند: «كيسه برنج»، «تك درخت ها» و ... .
كتاب «مهمان مامان» از ۱۵ فصل تشكيل شده: ۱-خانه مثل دسته گل ۲-چشم مادر روشن ۳-فرار امير ۴-دلواپسي مادر ۵-آدم خوب ۶-خرابكاري بابا ۷-حالا مادر چه كار كند؟ ۸-خدا كريم است ۹-جوجه مش مريم ۱۰-قهر بهاره ۱۱-مهمان تازه ۱۲-گريه مش مريم ۱۳-دكتر حاجي ۱۴-خانه احترام خانم و ۱۵-بستني. داستان، درباره خانواده فقيري است كه در دو اتاق از يك خانه قديمي بزرگ در همسايگي آدم هاي ديگري زندگي مي كنند. يك شب مادر خانواده تصميم مي گيرد پسر خواهر و زن جوانش را پاگشا كند و به اين ترتيب قصه شروع مي شود. كتاب بيش از آنكه بر پيچ و خم ها و اتفاق هاي دراماتيك داستاني، متكي باشد، داستاني شخصيت محور است و به همين دليل هم هست كه داريوش مهرجويي آن را براي ساخت فيلم، انتخاب كرد. مهرجويي و مرادي كرماني، حدود چهار سال پيش با هم كار روي فيلمنامه «مهمان مامان» را آغاز كردند و نتيجه كار، آنطور كه مي گويند با حفظ چارچوب داستاني كتاب، كار متفاوتي شده است. مهرجويي كه خودش در يكي از آن خانواده هاي به معناي واقعي كلمه سنتي اصفهاني به دنيا آمده و بزرگ شده با وجود سال ها زندگي و تحصيل در خارج از ايران، در اغلب فيلمهايش به نشان دادن معضلات و مناسبات اين طبقه، علاقه نشان داده و اغلب موفق هم بوده است.
پري، سارا، ليلا، درخت گلابي، اجاره نشين ها و ... مثال هاي موفق اين تلاش هستند. با اين وجود خيلي ها نگران اين بودند كه آيا مهرجويي كه مناسبات خانوادگي بورژوازي ايراني را به خوبي مي شناسد مي تواند از پس ساختن داستان  آدم هاي فقير و فرودست اجتماع كه همگي در داستان «مهمان مامان» صف كشيده اند برآيد؟ چون مهرجويي پيش تر با فيلم هاي «شيرك» و «بماني» سعي كرده بود از طبقه اجتماعي آدم هاي اغلب فيلم هايش فاصله بگيرد و به زندگي آدم هاي حاشيه نشين وفقير بپردازد اما شكست خورده بود. به هر حال مهرجويي ظاهرا سعي كرده از اين مشكل، پيشگيري كند. به اين ترتيب كه با تغييراتي در داستان اصلي، شخصيت ها را تا حد زيادي ارتقاي طبقه داده و محوريت داستان را از فقر و بي پولي و مشكلات ناشي از آن بر روابط خصوصي تر آدم ها قرار داده است. به هر حال او بعد از ساختن دو فيلم «ميكس» و «بماني» كه از طرف منتقدان و مردم، با استقبال سردي روبه رو شد، دوباره سعي كرده كه همان مهرجويي محبوبي باشد كه هم مردم دوستش دارند و هم منتقدان.
«مهمان مامان» سه چهار سال پيش قرار بود ساخته شود اما معلوم نيست چرا هر بار ساخت آن به تاخير مي افتاد. يك دوره كه او گفت مي خواهد تئاتر كار كند و به اين ترتيب پنج شش ماهي علاقه مندان و مطبوعات را سر كار گذاشت، بعد يك دفعه سر از ايلام در آورد و «بماني» را ساخت كه توي ذوق همه زد و بالاخره نوبت «مهمان مامان» رسيد كه با مشاركت سيما فيلم تهيه مي شود و قرار است شامل يك فيلم سينمايي و يك سريال چهار قسمتي باشد. پارسا پيروزفر و امين حيايي در فيلم، نقش هاي متفاوتي بازي كرده اند و كساني كه در اين پروژه همكار مهرجويي بوده اند خيلي به نتيجه كار اميدوارند. فيلمبرداري طولاني فيلم كه تقريبا همه صحنه هايش در شب مي گذرد كار بسيار سخت و توان فرسايي بوده و لوكيشين اصلي آن خانه اي است قديمي در محله پامنار در جنوب شهر تهران.
اينكه فيلم، بالاخره به جشنواره مي رسد يا نه؟ يكي از سوالات اساسي جشنواره امسال است و برخي منابع نزديك به سازندگان فيلم، مدعي اند كه فيلم، احتمالا تا روز ۱۴ بهمن ماه آماده نمايش مي شود و به همين دليل مسوولان جشنواره جايي را در بخش مسابقه براي آن در نظر گرفته اند. به هر حال الان يك ماهي است كه اجراي زنده فيلم «ميكس» در استوديوهاي تدوين، صدا و لابراتواري كه «مهمان مامان» مراحل فني اش را در آنجا سپري مي كند درحال اجرا است با همان بازيگرها و كم و بيش همان داستان. چون مهرجويي سالهاست، يعني دقيقا از فيلم «سارا» به بعد دارد تقريبا با يك گروه ثابت كار مي كند كه سردسته همه شان محمدرضا شريفي نيا است. او مجري طرح و مسوول انتخاب بازيگران اين فيلم است و سالهاست مهرجويي همه كارهايش را به او سپرده چون ثابت كرده كه اگر خودش در فيلمي كه مسوول انتخاب بازيگرانش است بازي نكند آن فيلم، فيلم خوبي از كار در خواهد آمد!
از شوخي گذشته شريفي نيا كه حالا ديگر خيلي ها بدون مشورت با او آب هم نمي خورند يكي از عوامل مهم و تاثيرگذار سينماي مهرجويي و ديگران است و جا دارد صد سال ديگر مورخان در يك بررسي تطبيقي جايگاه واقعي او را در سينماي اين سال ها معلوم كنند.
بررسي فيلم هاي جشنواره را در اين ويژه نامه با «مهمان مامان» شروع كرديم با اين آرزو كه فيلم به جشنواره برسد و طرفداران مهرجويي دلي از عزا در بياورند. او مي خواهد بلافاصله بعد از اين، كارگرداني فيلم ديگري را شروع كند و به احتمال زياد در جشنواره سال آينده هم فيلم خواهد داشت. او تنها فيلمساز مهم و تاثيرگذار سينماي ايران است كه فيلم هاي بعد از انقلابش به مراتب بهتر از ساخته هايش در قبل از انقلاب هستند. او در سينما زبان خاص خودش را پيدا كرده و هرگز اهل به نمايش گذاشتن و به رخ كشيدن خود و انديشه هاي مشعشعانه اش نبوده است، به همين دليل همواره براي تماشاگران و منتقدان، عزيز بوده است. او در فيلم هايش يك كار ديگر هم مي كند كه تاكنون به موفقيت او كمك زيادي كرده است، او اهل كتاب و اقتباس سينمايي از آثار ادبي است، از «گاو» كه بر اساس نمايشنامه «عزاداران بيل» غلامحسين ساعدي ساخته شده بگيريد تا فيلم هاي اخيرش «سارا» بر اساس نمايشنامه «خانه عروسك» هنريك ايبسن، «پري» بر اساس چند داستان از سالينجر، «ليلا» بر اساس داستاني از مهناز انصاري، «درخت گلابي» بر اساس داستاني از گلي ترقي و «مهمان مامان» بر اساس داستاني از هوشنگ مرادي كرماني و ... به اين ترتيب او در سينماي ايران صاحب ركورد ديگري هم هست: فيلمسازي كه بيشترين اقتباس سينمايي را از آثار ادبي در فيلم هايش داشته است. همه اينهاست كه او را در سينماي ايران تبديل به فيلمسازي استثنايي كرده با چندين فيلم مهم كه دست كم سه تاي آنها جزو جواهرات گنجنيه سينماي ايران به حساب مي آيند. اما پيش بيني اينكه آيا «مهمان مامان» هم يكي از همين جواهرات خواهد بود يا نه به چند عامل بستگي دارد كه كم اهميت ترين اش اين است كه اصولا فيلم به جشنواره امسال برسد!  و ما اميدواريم كه برسد. داستان مرادي كرماني اين طوري تمام مي شود:
«امير گفت:
-مامان، دو تا از شيريني ها را بهاره خورده، وقتي مي رفتيم شمردمشان.
- خب گشنه ام بود.
- مي خواستي قهر نكني، شام بخوري.»
بهاره بلند شد، حياط را نگاه كرد. چراغ حسين آقا دانشجو و چراغ مش مريم روشن بود. نور چراغ مش مريم از شيشه بالاي در افتاده بود تو حياط. ظرف هاي شسته روي تخت چوبي، كنار حوض، تو روشنايي برق مي زد. بهاره بستني مي خورد، حياط و ظرف ها را نگاه مي كرد.
مش مريم بيدار بود. صداي زمزمه اش مي آمد. آرام با خودش زمزمه مي كرد و كيسه حمام مي دوخت.»

گلاب آدينه
پس از درخشش در «زيرپوست شهر» حالا همه چيز آماده است تا دوباره چشم ها را خيره كند.
بازي در فيلمي از داريوش مهرجويي آرزوي هر بازيگري است و بازي در نقش «مامان» كه بر اساس داستاني ادبي ساخته مي شود فرصتي طلايي. خب جاي مهدي هاشمي خالي، آقا در سالن، هنرنمايي بانو را مي بيند.

نسرين مقانلو
سه سال از بازگشتش به ايران مي گذرد. او كه تا سرحد يك ستاره در سينماي ايران رشد كرده بود چند سالي براي زندگي به آمريكا رفت و از وقتي كه برگشته پي نقش هايي است تا دوباره موقعيتش را در سينما تثبيت كند و به نظر مي رسد «مهمان مامان» همان فيلمي است كه منتظرش بود. به هر حال اين نقشي است بسيار بهتر از آن چه در مسافري از هند بازي كرد... اي خوش شانس!

حسن پورشيرازي
بازيگر تواناي تئاتر كه سال گذشته و امسال از بخت بدش در دو مجموعه شكست خورده تلويزيوني «زيرآسمان شهر» و «بانكي ها» بازي كرده بود حالا با بازي در «مهمان مامان» در صدد احياي آبروي حرفه اي اش است. گرچه خودش مي گويد آن دو مجموعه با همه بدي هايشان تجربه هاي خوبي برايش بوده اند.

امين حيايي
پركارترين بازيگر سينماي ايران در دو سه سال اخير حالا در فيلمي از داريوش مهرجويي ظاهر شده، با ساده لوحي و خجالتي بودن يك داماد يك هفته اي كه وقتي عمه اش او را پاگشا مي كند ماجراهاي فيلم هم شروع مي شود. امين حيايي را كمتر در فيلم هاي كارگردان هاي بزرگ ديده بوديم. اما او با اين نقش كار با مهرجويي را نوبر كرد.

پارسا پيروزفر
چند سالي است كه با وجود پركاري اش نقش هاي متفاوت هم نصيبش مي شود تا ثابت كند كه مي خواهد خوب باشد و خوب بماند.
او در فيلم نقشي را بازي مي كند كه در داستان چاپ شده مرادي كرماني وجود ندارد. پيروزفر پس از يكي دو سال تقريبا خاموش، فرصت خوبي براي نمايش دارد.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  در شهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |