منطقه نازي آباد تقريبا همه جايش مهم است، مثلا كارخانه دخانيات، چاي جهان و پل پيچ كه ظاهرا قدمتي به اندازه تاريخ تهران دارد
تا آنجايي كه مي دانم اشخاصي چون ساعد باقري (شاعر) ، عباس غفاري ( بازيگر و كارگردان)، اكبر عبدي (بازيگر)، مهندس فاني (معاون وزير آموزش و پرورش) و اسدالله امرائي (مترجم) در همين كوچه به دنيا آمده اند
امير مهنا
از سمت ميدان انقلاب وارد خيابان كارگر جنوبي مي شوم و از اولين نفر سراغ ايستگاه نازي آباد را مي گيرم كمي جلوتر را نشان مي دهد. صفي در كار نيست چند زن و مرد منتظر در اتوبوس نشسته اند. مي نشينم. هيچ پيش زمينه اي در مورد مقصدم ندارم جز اين كه مي دانم در جنوب شهر و در مشرق قلعه مرغي واقع است و در گذشته اي نه چندان دور دهستاني از توابع بخش ري (غار غربي) بوده و جمعيتش هم از حدود بيست نفر تجاوز نمي كرده. طبيعي است كه با چنين اطلاعات كمي نمي توان چيزي نوشت. پس بلافاصله سر صحبت را با مرد مسني كه بغل دستم نشسته باز مي كنم.
ببخشيد شما اهل نازي آباد هستيد.» نگاهي مي كند و حركت مثبت سرش قبل از گفتن بله به من اميدواري مي دهد كه با آدمي تلخ و عصباني مزاج روبه رو نيستم.
-«تا خود نازي آباد چقدر راه هست؟»
«نيم ساعت يا چهل دقيقه.» خيالم راحت شده چون مي توانم مواد خام گزارشم را ازهمين مرد جست وجو كنم. خودم را معرفي مي كنم. نگاهي مي كند. خيلي زود متوجه مي شوم كه از افراد روزنامه خوان است. برايم توضيح مي دهد كه حدود شش ايستگاه تا رسيدن به نازي آباد وجود دارد. يعني ايستگاه هاي راه آهن، كشتارگاه، گلاب دره و هزاردستگاه كه اتوبوس از پشت هزار دستگاه وارد خيابان بوعلي مي شود و به نازي آباد مي رسد. شب گذشته اطلاعاتي اندك از چند همكار قديمي اهل ناز ي آباد گرفته ام اما كفايت نمي كند.
- ببخشيد شما آقاي.
من همتي هستم. يعقوب همتي!
- آقاي همتي كمي از نازي آباد بگوييد.
از كجايش؟
- از محله هايش، از جوان هايش. بگوييد در كدام قسمت از نازي آباد زندگي مي كنيد.
من در چهارصد دستگاه زندگي مي كنم.
- خب درباره چهارصد دستگاه بگوييد.
مكثي مي كند ومي گويد: تا آنجايي كه من مي دانم آنجا براي كاركنان سيلو ساخته شده. چهارصد دستگاه اولين مجتمع آپارتماني به سبك مدرن است كه توي تهران ساخته شده. اين مجتمع ها معمولا سه طبقه است كه بسياري از آنها هنوز دست نخورده اند.
چهارصد دستگاه چقدر قدمت دارد.
دقيقا نمي دانم.
از او تشكر مي كنم و از اين كه حداقل با قسمتي از مكان گزارشم آشنا شده ام خوشحالم. مدتي در سكوت مي گذرد. حالا ديگر اتوبوس لبريز از مسافر است. يك سوال ديگر مانده.
- ببخشيد الان كجا هستيم.
نزديكي هاي ايستگاه هزار دستگاه.
- هزار دستگاه يا چهارصد دستگاه؟
نه، هزار دستگاه فرق مي كند.
مي خواهم كمي درباره هزار دستگاه از او بپرسم كه از خيرش مي گذرم و تصميم مي گيرم با يك نفر ديگر وارد صحبت شوم.
نمي دانم از چند نفر درباره جاهاي مهم نازي آباد پرسيدم. اما ناگهان خودم را در ميان همهمه بازار دوم نازي آباد ديدم. با اطلاعاتي كه به دست آورده بودم حالا مي توانستم چندين گزارش بنويسم. به يكي از ميوه فروش هاي بازار كه به نظرم آدم خوش خلقي مي آيد نگاه مي كنم. بايد دلم را به دريا بزنم و چند سوال از او بپرسم. اما سرش شلوغ است. كمي صبر مي كنم و جلو مي روم.
- ببخشيد حاج آقا شما اهل نازي آباد هستيد؟
بله.
- كجاي نازي آباد؟
ترك آباد، ترك آباد. مي دوني كجاست؟
- نه.
پس چرا مي پرسي؟ فهميدم كه غلغله كسب و كار اجازه گفت وگو با اهالي بازار را به من نمي دهد.
مرد مسني كه نمي دانم مشتري است يا شريك مغازه پا در مياني مي كند. البته نه براي جلوگيري از دعوا، بلكه براي روشن شدن من. مرد ترك آبادي مرد موقري است كه البته كمي حوصله ندارد. مرد مسن برايم توضيح مي دهد كه ترك آباد يكي از محلات قديمي نازي آباد است كه هم اكنون آذرآباد ناميده مي شود. وقت كم است و بايد به گزارش سر و ساماني بدهم. تاكنون فهميده ام كه منطقه نازي آباد تقريبا همه جايش مهم است، مثلا كارخانه دخانيات، چاي جهان، پل پيچ كه ظاهرا قدمتي به اندازه تاريخ تهران دارد، هزاردستگاه كه اولين بار براي فرهنگيان ساخته شده و اولش يك طبقه بوده كه به مرور زمان كوبيده شده و حالا پنج طبقه شده است و از خانه هاي يك طبقه خبري نيست، ورزشگاه، ايستگاه بانك، بازار اول، بازار دوم، گلاب دره پايين، سيلو، كارخانه چيت سازي، محدوده خط آهن، محله پمپ بنزين، آذرآباد و ... كه هر كدام گزارش جداگانه اي مي طلبند.
تمام درخت هاي كوچه درختي
تقريبا نود درصد از كساني كه درباره مكان هاي بسيار مهم نازي آباد به سوالم جواب دادند به حسينيه حجت، كوچه درختي و پل پيچ اشاره كردند. دلم مي خواست به حسينيه حجت و متولي اش كه همه او را مي شناختند سري بزنم. اما ديدار با «حاجي گل» ارزنده تر از يك گپ و گفت كوتاه بود. ديدار با حاجي گل را به فرصتي مناسب اما نزديك موكول كردم و خودم را به كوچه درختي رساندم. اكنون مواد خام چندين گزارش در دستم بود. دبيرستان فاطمي و دبيرستان الهي كه از مراكز جمع آوري نيرو براي تظاهرات ضد شاه بوده اند و از همه مهم تر مسجد الرسول كه حرف و حديث هاي جالبي درباره اش گفته مي شد. ظاهرا قرعه فال به نام كوچه درختي افتاده بود. اين كوچه درست پشت كارخانه چيت سازي واقع است و همانگونه كه از نامش پيداست سراسر پوشيده از درخت هاي سر به فلك كشيده بيد و چنار بوده و بسياري از مشاهير امروز ادبيات، هنر و ورزش در همين كوچه به دنيا آمده اند. كوچه درختي امروزه آنگونه كه بايد و شايد درختي به خود نمي بيند تا به اين امر ببالد. بسياري از اهالي، كارخانه چيت سازي را مسبب خشك شدن آن همه درخت كهنسال مي دانند. آقاي سيفي كه مشاور املاك است در اين باره مي گويد: «يك مقدار آب جو از كارخانه چيت سازي مي آمد و درخت ها را آبياري مي كرد. سراسر اين كوچه اصلا آب لوله كشي نبود. فقط يك شير بود كه اهالي از آن استفاده مي كردند. البته كارخانه چيت سازي الان تعطيل شده ولي چه فايده ديگر كوچه درختي را بايد كوچه بي درخت ناميد. اسيدهاي كارخانه چيت سازي كار خودشان راكردند. زماني اين جا سايه باني براي همه بود. رانندگان كاميون از همه جا مي آمدند و با ماشين هايشان در زير سايه همين درخت ها چندين روز استراحت مي كردند. اما امروز همانطور كه خودتان مي بينيد نه درختي هست و نه سايه اي.» تا آنجايي كه مي دانم اشخاصي چون ساعد باقري (شاعر) ، عباس غفاري ( بازيگر و كارگردان)، اكبر عبدي( بازيگر)، مهندس فاني ( معاون وزير آموزش و پرورش) و اسدالله امرائي (مترجم) در همين كوچه به دنيا آمده اند كه بايد در فرصتي مناسب به سراغشان بروم.
دو سينما با قفل هايي كهنه
همين اولش بگويم كه نازي آباد سينما ندارد و اين خودش ضايعه كمي نيست. دو سينماي تعطيل شده تمام دارايي اين منطقه است يكي سينما فردوسي كه در بازار دوم واقع ا ست و يكي هم سينما شرق كه در خيابان آرامگاه، حدفاصل نازي آباد شرقي و غربي است كه اوايل انقلاب به آتش كشيده شده و ديگر هيچگونه تعميري به خود نديده. هيچ كس از وضعيت سينماهاي تعطيل شده اطلاعي ندارد و تمام كوشش هاي من براي يافتن يكي از دست اندركاران اين دو سينما ناكام مي ماند.
دارد و نداردهاي قديمي نازي آباد
اغلب جاهاي قديمي و جديد نازي آباد به خودي خود جذابيت هايي دارند كه بايد با تك تك آنها با نوعي نگاه خاص خودشان نگاه كرد. بسياري از مشاغل نسل به نسل به امروزي ها رسيده اند كه مورد قبول همگان نيز هستند به عنوان مثال بستني فروشي گل نظر كه چند نسل دست به دست شده. اين بستني فروشي در ميانه خيابان رجائي به سمت بازار دوم قرار دارد و هنوز داير است. خيابان وطن كه بازار دوم و علي آباد را به هم متصل مي كند هم مورد توجه خاص اهالي به لحاظ قدمت خود است. يكي ديگر از مغازه هايي كه از آن ياد مي شود، شيريني فروشي رويال است كه سال هاپيش در بازار اول قرار داشته و هم اكنون به جز نام چيز ديگري ازآن باقي نمانده است. سر خروجي نازي آباد تابلويي تحت عنوان «كانون معدل شيرازي» بر مي خوريم. معدل شيرازي يكي از غزل سرايان نامي بوده كه ظاهرا در همين منطقه زندگي مي كرده. آنگونه كه مي گويند اين شاعر از نعمت داشتن فرزند محروم بوده. البته معلوم نيست كه محل كنوني كانون منزل شخصي وي بوده يا صرفا جهت آموزش كودكان خاص خريداري شده اما كانون معدل يكي از بناهاي بسيار قديمي منطقه نازي آباد به شمار مي رود كه همه ساكنان ناحيه با نگاهي احترام آميز به آن مي نگرند. كانون ياد شده هنوز هم با پشتكار تمام به كار خود ادامه مي دهد. آنگونه كه بعضي از اهالي مي گويند اولين ساندويچ فروشي نازي آباد را زني به نام «شيرين خانوم» راه اندازي كرده كه قدمتي چند دهه اي دارد. اين ساندويچ فروشي هنوز هم در كوي ولي عصر فعال است اما از شيرين خانوم خبري نيست.
نازي آباد تا قبل از انقلاب داراي چند قهوه خانه معروف بوده. يكي از اين كافه ها، كافه آذربايجان بوده كه ظاهرا به خريد و فروش عمده مشروبات الكلي مي پرداخته و بعد از انقلاب به آتش كشيده مي شود. اين كافه در ايستگاه ورزشگاه واقع بوده و بعد از آتش گرفتن ديگر تحت هيچ شرايطي بازگشايي نشده در بخش پل پيچ هم كافه اي به نام پرستو وجود داشته كه هم اكنون جايش را به حرفه اي ديگر داده.
درباره وجه تسميه نازي آباد
با تمام علاقه اي كه به نازي آباد، مردم و گوشه كنارش پيدا كرده ام در تاكسي نشسته ام. ازراننده تاكسي درباره امروز منطقه مي پرسم. او معتقد است كه قيمت خانه و زمين در نازي آباد هيچ تفاوتي با غرب تهران ندارد او كه خودش يكي از قديمي هاي محل است در پاسخ به سوال من درباره نام محل زادگاه و سكونتش مي گويد:«نازي آباد را آلماني ها ساخته اند البته نه همه جايش را، چهارصددستگاه را آلماني ها ساختند و بعد ساخت و ساز در اطراف آن شروع شد از آنجايي كه ايرانيان و به خصوص مردم تهران همه آلماني ها را نازي مي دانسته اند، اين محل به نام نازي آباد معروف مي شود. نازي آباد آدم هاي معروف زيادي دارد مثلا علي اكبر دودانگه قهرمان كشتي جهان در سال ۹۸، آقاي شريعتمداري وزير بازرگاني و...
با خودم فكر مي كنم كه حق مطلب درباره نازي آباد ادا نشد و بايد باز هم به اين منطقه جالب و ستودني سربزنم.