شهر به تصرف جوانان درآمده.همه جا هستند.
كار مي خواهند و ديگر حوصله ماندن در خانه پدر و مادري را ندارند. آنها شغل مي خواهند تا خانواده تشكيل داده و راه مستقل خود را بروند. آنها حق طبيعي زندگي مشترك را مي خواهند.
خانواده ها توانايي پرداخت هزينه هاي آنها را ندارند. حضور بلندمدت و خارج از قاعده فرزندان بر دشواري هاي مالي خانوارها افزوده و اختلا فات و درگيري هاي زيادي را به وجود آورده.
باور كنيم در مورد بيكاري جوانان بيش از حد مماشات كرده ايم. بيش از ۳۱ درصد جوانان ايران بيكار هستند. به هوش باشيم. تبعات اين امر بسيار پيچيده تر از آن است كه تصور مي كنيم.
احتمالا ً طرح مسأله نياز به آمار چنداني ندارد. كافي است به اطراف خويش بنگريم تا دريابيم اين شهر چگونه توسط لشگر جوان ها تسخير شده و ميانسالا ن و سالمندان به گمشده هايي شبيه شده اند.
ايران صاحب جوان ترين جمعيت جهان با ميانگين سني ۲۱ تا ۲۲ سال است و هر چند نرخ رشد جمعيت كشور كاهش يافته و از ۸/۲ درصد به حدود يك درصد رسيده، اما آمارها نشان مي دهند تا سال ۱۳۸۳ كماكان به تعداد ۱۸ ساله هاي ايران اضافه خواهد شد و در سال هاي بعدي نيز قدر مطلق آن پايين نخواهد آمد.
هر خانواده اي با چندين جوان جوياي تخصص و كار روبرو است و مقوله زندگي >دشواري آغاز زندگي مشترك< را لمس مي كند. اين معضلي همگاني است. اين خانواده ها در دايره بسته اي به بند آمده اند و جوانانشان را در حلقه هاي زير گرفتار مي بينند:
ارائه امكانات تحصيلي مناسب و آماده كردن آنها براي قبولي در دانشگاه.
تهيه سرمايه مناسبي براي آنهايي كه پا به دانشگاه نمي گذارند و در صدد انجام كارهاي آزاد و تجاري هستند.
تهيه خانه و مسكن كه بايد زمينه ازدواج فرزندان آنها را مهيا كند.
حضور ديرپاي فرزندان در خانه.
اما از آنجا كه اكثر خانواده ها توانايي رويارويي با اين مسائل را ندارند و در چنبره فقر اقتصادي گرفتار آمده اند عملا ً هزاران جوان جوياي كار و زندگي مستقل در جامعه موج مي زنند كه نه خودشان مي دانند به كدام سو بروند و نه خانواده هايشان ابزار نشان دادن افق روشني به آنها را دارند.
در اين روند با توجه به افزايش تعداد جوانان ۱۸ سال به بالا لزوم ايجاد ساليانه حداقل ۷۰۰ هزار شغل ضروري نشان مي دهد، در حالي كه نرخ رسمي بيكاري ۷/۱۴ درصد اعلا م شده اما همه مي دانند ميزان بيكاري بسيار بيش از اين سقف است.
تعداد افرادي كه در سال ۱۳۷۸ از صندوق بيمه بيكاري مستمري دريافت مي كردند ۶۸ هزار نفر بود كه اين رقم در سال گذشته به ۱۳۰ هزار نفر رسيد. يعني تعداد بيكارهاي كشور طي چهار سال دو برابر شده!
پيش از اين در برنامه سوم توسعه نرخ بيكاري تا پايان سال ۱۳۸۳، ۲/۱۰ درصد پيش بيني شده بود كه طبعاً تناسبي با شرايط موجود ندارد.
همين ديروز بود كه مسؤولا ن از اهداف والا ي برنامه سوم حرف زدند. همين ديروز بود كه از دورنماي اقتصادي كه جوانان در آن نقش عمده اي داشتند جمله ها به زبان آمد. اما چه شد؟ آن طرح ها به كجا رسيدند؟ ماه ها و سال ها گذشتند و مقوله اشتغال و تحصيل درآمد جوانان به بن بست رسيد.
آمارهاي هشداردهنده افسردگي
يكي از جرم شناسان در اين زمينه هشدار داده، مي گويد: ناتواني جوانان ما در حل دشواري هاي بسيار پيچيده اقتصادي خويش باعث شده اكثر آنها برابر مشكلا ت ساده زندگي هم دچار افسردگي شوند و اعتماد به نفس خود را از كف بدهند. او موارد زير را دلا يل اصلي اين امر مي داند:
بيكاري مفرط
تورم فزاينده
عدم موفقيت در كنكور
درگيري هاي خانوادگي
همه اين موارد با مسائل اقتصادي پيوند مستقيم دارند ولي زمينه هاي روانشناسي را هم در بر مي گيرند. تحقيقات «سازمان ملي جوانان» نشان مي دهند ۴۷ درصد جوانان استان هاي مختلف كشور در برخورد با هر گونه دشواري، اعتماد به نفس خود را از دست مي دهند. بنابراين از يك سو با لشگري از جوانان طالب كار و زندگي مستقل روبرو هستيم و از سوي ديگر حدود نيمي از اين جوانان توانايي ذهني رويارويي با مشكلا ت زندگي را ندارند. يعني اگر مسايل مالي هم ساماني يابند باز هم مسايل زيادي در اين زمينه خودنمايي مي كند.
پيش بيني تعداد جمعيت ۱۸ ساله
زن
|
مرد
|
جمع
|
سال
|
۹۲۴
|
۹۵۵
|
۱۸۷۹
|
۱۳۸۳
|
۸۷۳
|
۸۹۲
|
۱۷۶۵
|
۱۳۸۴
|
۸۵۳
|
۸۹۰
|
۱۷۴۳
|
۱۳۸۵
|
|
واحد: هزار نفر