دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۶۰
بيهوشي ابدي ۴ بيمار
قربانيان مافياي دارو
حرف هاي يك شخصيت مهم درباره ماجراي بيمارستان ايرانمهر:
آقاي... اين داروها را وارد كرده است و اين نشان مي دهد مافياي دارو در ايران بيداد مي كند
بعضي از واردكنندگان، داروها را به صورت دست دوم مي خرند يعني به جاي خريد از كارخانه و شركت سازنده از شركت ها و كشورهاي ثالث خريداري مي كنند و اين موضوع برايشان نفع مالي دارد
چرا تاكنون مسوولان وزارت بهداشت نام اين دارو را فاش نكرده اند. آيا به حالت تعطيل در آوردن «ايرانمهر» منحرف كردن مسير ماجراي پيش آمده نيست؟
005862.jpg
يك منبع آگاه در بيمارستان «ايرانمهر» در رابطه با اين موضوع مي گويد: «۱۱ بيماري كه در روزهاي ۱۴ و۱۵ فروردين ماه با بيهوشي عمومي تحت عمل جراحي قرار گرفته بودند دچار تب شديد، تبخال ، افت هموگلوبين خون و در بعضي موارد استفراغ شدند. تنها ماده اي كه تمام اين بيماران مصرف كرده بودند يك داروي بيهوشي به نام «پروپافول» بود اين دارو به دليل تركيب شيميايي اش مي تواند ايجاد آلودگي كند.
عكس: ساتيار
گزارش اول 
چهارشنبه ۲/۲/۱۳۸۲، بيمارستان ايرانمهر. ساعت ۱۲ ظهر و بيمارستان در محاصره ماموران كلانتري است. ۳۵ مامور جلوي در ورودي بيمارستان مستقر هستند. علت اين شلوغي فوت يكي از بيماران در اين بيمارستان است كه به خاطر شكستگي دست تحت عمل جراحي قرار گرفته، اما بعد از عمل فوت كرده.
بعد از فوت بيمار (مجيد قيدي، ۳۳ ساله)، بستگان بيمار كه به علت فوت ناگهاني شوكه شده اند جلوي بيمارستان درگيري ايجاد كردند. طبق گفته مديريت بيمارستان بر اثر اين درگيري چند درب شيشه اي، گلدان و كامپيوتر مي شكند. همچنين با نگهبانان و مديريت بيمارستان درگيري به وجود مي آيد، اما ضرب و شتمي صورت نمي گيرد. در رابطه با اين حوادث و فوت بيمار، مديريت بيمارستان اظهار مي كند، بيمار ناراحتي قلبي داشته است و من از پرونده پزشكي وي مطلع نيستم. از صبح كه مريض بد حال بود دو مامور خبر كرديم، اما بعد از فوت بيمار و درگيري ها دو مامور جوابگو نبودند. به همين علت با كلانتري تماس گرفتيم وماموران بيشتري به اينجا آمدند.
ساعت حدود يك است. همسر متوفي با ظاهري مضطرب جلوي درب بيمارستان از تاكسي پياده مي شود. انگار هنوز واقعيت را نمي داند. مي خواهد وارد بيمارستان شود اما ماموران جلوي او را مي گيرند. برادران و خاله وي كه از قبل در آنجا حضور داشتند با چشمان اشكبار، حقيقت را به او مي گويند. هنوز باور نمي كند. مي خواهد با زور وارد بيمارستان شود. فرياد مي زند و مي گويد: «شما او را كشتيد.» در اين هنگام برادر كوچكتر فاخته (همسر متوفي) كنترل خود را از دست مي دهد و دوباره به سمت بيمارستان هجوم مي برد. ماموران جلوي وي را مي گيرند، اما وي دست از مقاومت بر نمي دارد. بالاخره عده زيادي از ماموران با سعي و تلاش فراوان وي را به بيرون از بيمارستان مي برند. مي خواهند به او دستبند بزنند و وي را از محل ببرند، اما برادر ديگر مانع مي شود.نهايتا وي را از نزديك بيمارستان دور مي كنند تا كمي آرام شود. برادر بزرگتر كه بسيار قوي هيكل نيز است و درگيري هاي اوليه و شكستن درهاي شيشه اي توسط او صورت گرفته بود، همچنان فرياد مي زند و مي گويد: «اين دكتر بايد با صد باديگارد به اينجا بيايد. سرش را...»! ماموران سعي مي كنند او را نيز از آنجا دور كنند، اما از پس او بر نمي آيند. تلفن هاي همراه بستگان متوفي پشت سر هم زنگ مي زند و آنان با گريه خبر فوت مجيد را اطلاع مي دهند. كنار درب خروجي بيمارستان، در اتاقكي كه مسوول پرسنل است، تعدادي از پرستاران و پرسنل بيمارستان حضور دارند. ساعت كاري آنها تمام شده است، اما بيمارستان را ترك نمي كنند. بعضي از آنها گريه مي كنند. همه آنها با خانواده متوفي همدرد هستند. رفتار آنان نشان مي دهد كه به حال همسر و بستگان وي تاسف مي خورند. فاخته هنوز جيغ مي زند، گريه مي كند و خداي خودش را صدا مي زند. مي خواهد جنازه همسرش را ببيند اما مانع وي مي شوند. بعد از گذشت ساعتي سرانجام به او اين اجازه را مي دهند. يكي از مسوولان بيمارستان آنان را به سمت سردخانه راهنمايي مي كند. بعد از گذشتن از چند راهرو و اتاق به آنجا مي رسيم. بيشتر شبيه به يك حياط خلوت است. بعضي از بستگان مي خواهند فاخته را منصرف كنند، اما مي خواهد او را ببيند. در يخچال را باز مي كنند. از طبقه زيرين، جنازه مجيد را كه در كاور پوشيده شده است بيرون مي آورند، زيپ كاور را مي كشند و صورت بي جان و بي رنگ وي نمايان مي شود. فاخته بيشتر از چند ثانيه نمي تواند به صورت آرام و بي جان همسرش نگاه كند. با سرعت از آنجا بيرون مي رود. ديگر نمي تواند نفس بكشد. حتي ديگر گريه نمي كند. فقط خود را به حياط بيمارستان مي رساند و پس از چند دقيقه، گريه را از سر مي گيرد. ساعتي بعد وي را از آنجا مي برند، اما برادران فاخته همچنان در محل حضور دارند.
ماموران كلانتري نيز محل را ترك نمي كنند تا اوضاع آرام شود. كم كم همه بستگان آنجا را ترك مي كنند. چاره اي جز اين ندارند. با ماندن در اينجا شوهر فاخته و پدر كودك دو ساله وي ديگر زنده نمي شود. بايد به فكر مراسم تشييع و كفن و دفن باشند.
علت آلودگي دارو چه بوده است
يك منبع آگاه در بيمارستان «ايرانمهر» در رابطه با اين موضوع مي گويد: «۱۱ بيماري كه در روزهاي ۱۴ و۱۵ فروردين ماه با بيهوشي عمومي تحت عمل جراحي قرار گرفته بودند دچار تب شديد، تبخال ، افت هموگلوبين خون و در بعضي موارد استفراغ شدند و ما به دليل تكرار اين مساله پرونده بيماران را بررسي كرديم تا عامل مشتركي را كه باعث اين عوارض در آنها شده بود، پيدا كنيم. تنها ماده اي كه تمام اين بيماران مصرف كرده بودند يك داروي بيهوشي به نام «پروپافول» بود اين دارو به دليل تركيب شيميايي اش مي تواند ايجاد آلودگي كند، براي همين بلافاصله آن را از فهرست داروهاي مصرفي اتاق عمل حذف كرديم و از آن پس هيچ گونه مورد مشابه ديگري مشاهده نشد.
اين پزشك كه خواست نامش فاش نشود با بيان اين موضوع كه افرادي كه در اين مدت از داروهاي بي حسي موضعي و بيهوشي نخاعي استفاده كرده بودند دچار هيچ مشكلي نشدند، توضيح داد: بر خلاف مطالبي كه تاكنون منتشر شده هيچ يك از ۱۱ بيمار به كما نرفتند و ۹ نفر از آنان پس از بهبودي كامل مرخص شدند اما ۲ نفر فوت كردند. يكي از اين افراد جوان ۳۵ ساله اي بود كه از ۵ سالگي به بيماري ديابت مبتلا و يك پاي وي قطع و از ناحيه يك چشم نابينا بود ضمن آن كه اين بيمار ۲ بار پيوند كليه انجام داده بود. بيمار ديگري كه فوت كرد زن ۷۵ ساله اي بود كه هنوز ثابت نشده مرگ وي در ارتباط با مصرف اين دارو است و تحقيقات در اين زمينه همچنان ادامه دارد.گزارش خبرنگار ما حاكي است شمار درگذشتگان تا بعدازظهر شنبه گذشته به چهار نفر رسيده است و با توجه به مسموميت شديد مبتلا يان هنوز هم امكان افزايش درگذشتگان وجود دارد.
اين پزشك متخصص در ريشه يابي مساله پيش آمده مي گويد: وظيفه اصلي مسوولان وزارت بهداشت بررسي دقيق و سريع همه جانبه اصل ماجرا و يافتن محل بروز خطا است. بايد مشخص شود چه كساني اين دارو را وارد كرده اند و سپس با آنها برخورد شود، اما وزارت بهداشت به جاي اين كار در اقدامي عجولانه دستور داد بيمارستان ايرانمهر حق پذيرش بيمار ندارد. در حالي كه اتهام اصلي متوجه واردكنندگان اين دارو و اشكالي كه در كار آنها وجود دارد است و تعطيل كردن بيمارستان نتيجه اي جز ايجاد نگراني و تشويش  اذهان عمومي ندارد.
وي مي افزايد: اين دارو از خارج وارد و توزيع مي شود و احتمال دارد يك بسته - بچ- ازاين دارو سبب خسارت شده باشد. در اين ميان بيمارستان هيچ اطلاعي از آلودگي دارو نداشت چون نه ما و نه وزارت بهداشت امكان آزمايش روي داروهاي وارداتي را نداريم زيرا به محض بازكردن پلمپ، دارو در معرض آلودگي قرار مي  گيرد. در اين ميان علاوه بر شناسايي واردكننده دارو، دولت ايران مي تواند عليه شركت سازنده شكايت كند چون باتوجه به اين كه دارو تاريخ مصرف گذشته نبوده ممكن است آلودگي آن ازمنشاء-كارخانه- باشد.
خصوصيات داروي مورد بحث 
پروپوفول يك داروي بيهوشي عمومي است كه اولين دارو از دسته آلكيل فنيل هاي بيهوش كننده است.
اين دارو براي توليد بيهوشي در افراد بالغ و اطفال بالاي ۳ سال و نگهداري بيهوشي در بچه هاي بالاي ۲ ماه قابل استفاده است.
اين دارو براي بيهوشي هاي كوتاه مدت استفاده مي شود و دوز اوليه آن ۲۵-۷۵ ميلي گرم در ساعت است. هنگام استفاده بايد امكان حساسيت احتمالي بررسي شود و بيمار حتما بايد توسط دستگاه تنفس مصنوعي كنترل شود.
عوارض جانبي آن كاهش فشار خون، سردرد و سرگيجه است. به طور كلي در منابع اطلاعاتي مربوط به اين دارو، اثري از عوارض كليوي يا كبدي مشاهده نشده است، گرچه نحوه نگهداري و نوع مواد افزودني به دارو هنگام فرموله شدن در نوع عوارض آن تاثيرگذار است. به هر حال اين دارو در حال حاضر در بيش از ۵۰ كشور جهان استفاده مي شود و داروي مناسبي براي القاي بيهوشي هاي كوتاه مدت است.
خانواده قرباني چه مي گويد
بهرامي داماد يكي از قربانيان بيمارستان ايرانمهر درباره اين واقعيت شوم مي گويد: مادرخانم من به خاطر گرفتگي و تنگ شدن رگ گردنش به چند پزشك متخصص مراجعه كرد كه همگي به اتفاق معتقد به انجام عمل جراحي او بودند. آنها براي اينكه ايشان نترسد مي گفتند اين عمل عمل خيلي راحتي است و بيشتر از نيم ساعت طول نمي كشد. مرحومه آنقدر از اين بابت خاطرجمع بود كه قرار بود فرداي روز عملش خانه اي را قولنامه كند كه متاسفانه...» قرباني اين ماجراي تلخ «م- ي»۶۵ ساله بوده است و خانه دار. ۱۴فروردين او را به بيمارستان ايرانمهر برده اند و به اميد بهبود حال او،  او را تا پشت در اتاق عمل بدرقه مي كنند و بعد از نيم ساعت درحالي كه مريض بيهوش بوده است و بدنش مي لرزيده او را به بخش منتقل مي كنند. بعد از دو ساعت «خانواده-ي» مريض را ترك مي كنند و قرار بر اين بود تا فردا خانم- م ترخيص شود، اما اين ماجرا ۲ روز پس از عمل جراحي طول مي كشد و هربار مسوولان بيمارستان بهانه اي مي آورند. بعد از ۲ روز از طرف بيمارستان با خانواده مرحومه تماس مي گيرند، ساعت ۸ صبح و به آنها اعلام مي كنند كه مريض شما در حالت اغماست و الان درICU بيمارستان است. «خانواده-ي» فوراً خود را به بيمارستان مي رسانند و مسوولان بيمارستان به آنها اعلام مي كنند كه ريه بيمار خونريزي كرده و بايد آنژيوگرافي شود تا از سلامت قلب بيمار مطمئن شوند. همچنين براي اطمينان از سلامت مغزي بيمار او را سي تي اسكن مي كنند كه جواب آزمايشات حاكي از سلامت قلب و مغز بيمار بوده است.
با اين ماجرا «خانواده-ي» دچار ترديد درمورد ادامه روند پزشكي بيمارشان شده و خواهان تغيير بيمارستان مي شوند كه مسوولان بيمارستان توجيه مي كنند اينجا بهترين بيمارستان ايران است و اين كار شما خرج اضافي است.۳ روز پس از عمل جراحي بيمار آنها فوت مي شود. روز ۱۹ فروردين ماهي كه گذشت آنها خود را به بيمارستان و پشت درICU مي رسانند و متوجه شلوغي وحشتناك بيمارستان مي شوند، چيزي حدود ۷ مريض به سرنوشت مادر خانواده دچار شده بودند و خانواده هاي آنها معترض. (البته فقط دو نفر در اين ميان درگذشته اند.)
چيزي كه باعث شك بازماندگان «م -ي» مي شود برگه گواهي فوت بيمارشان بود. در اين برگه علت فوت را مشكل قلبي و ريوي اعلام كرده بودند. «خانواده-ي» تصميم مي گيرند جسد مادرشان را به پزشكي قانوني براي بررسي بدهند كه با آمدن يكي از پسران مرحومه از روماني و مخالفت او، آنها از اين كار منصرف مي شوند. «خانواده-ي» درمورد شكايت از بيمارستان مي گويند: «اگر كسي مثل ما باشد ما هم شكايت مي كنيم و ماجرا را پيگيري خواهيم كرد.»
داروي بيهوشي 
طبق تعريف علم پزشكي، بيهوشي عمومي به فرايندي اطلاق مي شود كه طي آن بيمار وارد حالتي بدون هوشياري مي شود تا با استفاده از اين عدم هوشياري او، جراحي در وضعيت بهتري چه از سوي بيمار و چه از سوي جراح قابل انجام باشد. به واقع تصور بيمار هوشياري كه بخواهد درد و استرس يك جراحي را در اتاق عمل تحمل كند، فقط شكنجه هاي دوران قرون وسطي را به ذهن متبادر مي كند. بسياري از جراحي ها، بدون بيهوشي عمومي غيرقابل انجام هستند و حتي دربرخي موارد توصيه مي شود جراحي هايي كه به طور عادي با بي حسي موضعي قابل انجام هستند در مورد برخي از بيماران با بيهوشي عمومي و در بيمارستان انجام شود (مثل بيماراني كه به زايلوكايين حساسيت دارند).
اما بيهوشي عمومي بر طبق اظهارنظر صريح تمام كتب رفرنس پزشكي روشي است كه عوارض جانبي خاص خود را به همراه دارد، عوارضي نظير تهوع، استفراغ، گيجي، فراموشي موقتي و ... اما شايد بزرگترين عارضه جانبي آن به هوش نيامدن بيمار باشد. اين اتفاقي است كه متاسفانه رخ مي دهد؛ گرچه احتمال وقوع آن خيلي بالا نيست ولي مثلا در جراحي هاي سنگين كه بيهوشي عميق مورد نياز است، نرخ مرگ و مير ۸/۷ درصد است و يا در جراحي سزارين اين رقم به ۷/۱ نفر از هر يك ميليون نفر مي رسد.

ستون ما
آموزش پزشكي
اديب وحداني 
معلوم نيست داروها از كجا وارد شده اند. همه توپ را به زمين همديگر شوت مي كنند و زمين پهن است و داور يا داورها - كه شايد ۷۰ ميليون نفر باشند، شايد هم بيشتر - هاج و واج همديگر را نگاه مي كنند. در اين زمين هر دو تيم يك لباس را پوشيده اند؛ نيمكت ذخيره هم خالي به نظر مي آيد.
دسته گل جديدي را كه به آب داده شده همه از نتايج مديريت(!) نامناسب همديگر مي دانند، بازار شايعه بسيار داغ است و بازار غيرشفاف چندين ميليون دلاري دارو در كشور به همه نوع شائبه اي دامن مي زند.
يك يا چند هموطن درگذشته اند و اشكال از سيستم بيمارستان نيست. محال است كه دكتر قيامت از داروهايي كه در بيمارستان با شرايط مطلوب نگهداري نشده ، استفاده كرده باشد.
تا وقتي كه اتفاق حادي پيش نيامده بود كسي پاسخگو نبود و امروز، گفته مي شود كه باز داروهاي مشكوك ارزان به كشور وارد مي شوند. شنيده بوديم كه برخي نمايندگي هاي كارخانه ها جنس ارزان بي كيفيت سفارش مي دهند كه مثلا در مورد ماشين لباسشويي مشكل  حاد ملموسي ايجاد نمي كند. اما معلوم نيست چه كسي و با چه وجداني حاضر به وارد كردن داروهايي شده كه دست كم همين يك بار ثابت شده است احتمال مضر بودن دارند.
معضلات بهداشت و درمان از معدود موضوع هايي هستند كه هر قدر هم تكرار شوند بحث درباره شان رنگ و بوي ابتذال و نشانه از ملال و گرد و غبار ملال نمي گيرند. درست مثل هر اتفاق عادي يا غيرعادي اي كه به مرگ ربط داشته باشد يا به سلامت مردم مربوط شود، هر اتفاق درباره موضوعات مربوط به تندرستي بالقوه عنوان خبري مهم است. اگر در يك كارخانه ده ها دستگاه هم درست كار نكنند يا از يك سد، آب نشت كند يا يك هواپيما در مراحل آزمايشي درست كار نكند، كمتر پيش مي آيد كه موضوع به يك عنوان خبري مهم تبديل شود اما بلافاصله بعد از اين كه ضايعه، بعد انساني پيدا كند و چند نفر بميرند يا حتي مجروح شوند، مشكل به يك عنوان خبري عمومي تبديل مي شود. ژان پل سارتر جايي نوشته است كه همه رمان هاي دنيا درباره مرگ و عشق نوشته شده اند (نقل به مضمون). عشق ضد مرگ است و بسياري جاودانگي را درآن پيدا مي كنند و حتي مي شود اين احتمال را هم داد كه درباره عشق مي نويسند، چون مربوط به مرگ است! مديريت غيرشفاف بهداشتي كشور - اجراي طرح واكسيناسيون سرخك بدون اعلام توجيه هاي علمي براي استفاده از واكسن هاي ساخت هندوستان، بي خبري وزير از ورود ۸ ميليون يونيت خون مشكوك، يك سياهه بلند بالا از مديريت نامنسجم در مقابله با زلزله بم - وقتي در كنار متغير بودن نرخ هاي متوسط اعلام شده در دنيا درباره ميزان به هوش نيامدن بيماران قرار مي گيرد
(۸/۷ درصد به هوش نيامدن در بيهوشي عميق براي جراحي عمومي و ۷/۱ در ميليون در جراحي هاي سزارين) قرار مي گيرد، امكان هر نوع قضاوتي را درباره آينده پيشرفت و بهبود وضع بهداشتي كشور از بين مي برد و آنچه باقي مي ماند، افسوس است براي آنچه گذشت و بر ما مي گذرد.

ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |