دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۶۰
سياست
Front Page

آمريكا جهان اسلام وايران
005583.jpg
حسين عسكري*
ترجمه: وحيد رضا نعيمي
اشاره: مردم خاورميانه مسئوليت بخش عمده اي از مشكلات خود را متوجه آمريكا مي دانند. اين جمله اي است كه نويسنده مقاله ذيل بيان مي كند و سپس در پي ارائه راهكارهايي براي بهبود وجهه آمريكا در ميان اين كشورها برمي آيد. به اعتقاد وي، ايران با توجه به ويژگي هاي جمعيتي، استراتژيك، اقتصادي و سياسي رمز جلب نظر مردم خاورميانه و به طور كلي مسلمانان در جهان است.
اين استاد دانشگاه جورج واشنگتن تصريح مي كند: آمريكا بايد در وهله اول تواضع پيشه كند، از تكبر دست بردارد و ايران را با عبارات حقارت آميز مورد خطاب قرار ندهد. به علاوه سياست تغيير حكومت بايد متوقف شود. وي باور گروهي را در واشنگتن كه حكومت ايران را در آستانه زوال مي دانند، خوش خيالي مي خواند و از آمريكا مي خواهد فعالانه وارد ارتباط با ايران شود، چرا كه چنين اقدامي وضعيت آمريكا را در عراق، افغانستان، فرايند صلح خاورميانه و بسياري ديگر از مسائل مطرح در جهان اسلام بهبود مي بخشد. وي توصيه مي كند آمريكا بايد به خاطر حمايت از عراق در جريان جنگ با ايران، دخالت در امور داخلي ايران پس از جنگ جهاني دوم تا انقلاب از ايران عذرخواهي كند، اما خاطرنشان مي كند ايران نيز بايد در قبال آن اقداماتي انجام دهد و اينجاست كه برخي ادعاهاي ثابت نشده را كه دائماً در رسانه هاي غربي تكرار مي شود، مطرح مي كند، مانند حمايت از تروريسم و توليد سلاحهاي كشتار جمعي با اين حال اين مقاله داراي نكات قابل توجهي است كه كاستي هاي آن را جبران مي كند.
مسلمانان به خصوص در خاورميانه، بسياري از مشكلات خود را (حكومت هاي ديكتاتوري، ناآرامي منطقه اي و ناكامي اقتصادي) از رهگذر اقدامات يا بي تحركي آمريكا مي دانند. اين منطقه اي است كه فقط در يك كشور آن انتخابات ملي به صورت آزاد برگزار شده است كه مي توان تا حدي آزاد و قابل شركت براي رأي دهندگان زن و مرد دانست. اين منطقه اي است كه در آن درآمد سرانه واقعي ظرف ۲۵ سال گذشته كاهش يافته (درحالي كه در سطح جهان دو برابر شده است)، هرچند كه بسياري از اين كشورها بدون زحمت چنداني درآمد چشمگيري (از نفت) داشته اند. درآمدهاي نفتي اختلاس يا حيف و ميل شده است، بخصوص براي مصارف نظامي. بنابر برخي گزارشها، ايران احتمالاً در موقعيت توليد بمب هسته اي و توانايي پرتاب موشك دوربرد است. اين كشورها به طور فزاينده اي آمريكا را عامل بن بست در قضيه فلسطين مي دانند. جنگ با تروريسم و تهاجم به عراق ،آمريكا را در معرض انتقاد در مورد دشمني آن با اسلام و مسلمانان قرار داده است. آمريكا حتي از جانب متحدان اروپايي سنتي خود در انزوا قرار گرفته است. در پاييز ۲۰۰۳، در جريان دو رأي گيري در مورد خاورميانه در مجمع عمومي، آمريكا و اسراييل با اختلاف ۴ به ۱۴۴ و ۴ به ۱۳۳ در اقليت قرار داشتند. آمريكا و جهان اسلام معمولاً در مورد موضوع هاي حساس اختلاف نظر جدي دارند. اسلام و آمريكا در مسير رويارويي قرار دارند و مسلم به نظر مي رسد كه آمريكا مي خواهد به سوي ستيز تمدنها گام بردارد.
عناصر رويكرد جديد
پيش از هر چيز، آمريكا به ميزان كافي تواضع نياز دارد. آمريكا نبايد از قدرت نظامي و اقتصادي خود سرمست شود. نمي توانيم خودمان را از سايرين جدا كنيم و با كل جهان بجنگيم. ما به مانند ساير كشورها چاره  اي نداريم جز آنكه در جهاني كه به وضعيت جاري تداوم دارد، عمل كنيم و فقط مي توانيم آن را با ترغيب تغيير دهيم (ونه با رويارويي و تهاجم). عباراتي مانند «آنها را به كار بگيرد» براي پيشبرد منافع آمريكا كافي نيست و فقط به آتش  جنگ دامن مي زند. بله، ما قدرت تغيير حكومتها را داريم، اما به چه بهايي و با چه پيامدهاي سياسي و اقتصادي آتي؟ ما با نخوت و كاربرد بي دليل عبارات خوشبينانه، بي خود دشمن و تروريست درست كرده ايم. تواضع از سوي آمريكا بيش از هر چيزي مي تواند روح و جسم ميانگين مسلمانان در عراق و سراسر جهان را جذب كند. كسب مجد و احترام دنيا مستلزم آن است كه آمريكا از تغيير حكومت و دخالت در امور داخلي كشورها به عنوان سياست ملي دست بردارد. حكومتهاي دموكراتيك مستقل در نتيجه كشمكش داخلي حاصل مي شود، نه دخالت خارجي. يك اشكال ديگر تغيير حكومت در مقام سياست آن است كه طبيعتاً اين سياست به طور گزينشي و هرگاه مناسب باشد، اعمال مي شود. اين واقعيت دردناكي است كه مسلمانان مي بينند. آمريكا بايد در رفتار سياست خارجي خود منسجم باشد تا وجهه آن در جهان اسلام بهبود يابد. بايد حمايت خود را از حكومت هاي فاسد غير دموكراتيك متوقف كند، كه البته تا به حال اين كار را كرده است. تغيير حكومت بايد فقط در شرايط بسيار استثنايي و آن هم توسط جامعه جهاني (از طريق سازمان ملل) جهت مقابله با حكومتهاي منفي انجام گيرد. بايد تأكيد كنيم ما در آمريكا مانند سازمان ملل به حفظ تماميت ارضي تك تك كشورها پايبند هستيم. اين مفهومي اتساع پذير نيست.
راجع به موضوع مربوط ديگر، بايد مؤكداً تصريح كنيم در امور داخلي هيچ كشوري دخالت نخواهيم كرد و از زمامداري فاسد و غيردموكراتيك پشتيباني نخواهيم كرد. حتي پايبندي به اين اصل ساده (كه ما به آن تعهد داريم) باعث جلب حمايت چشمگيري از ما خواهد شد. اگر مي خواهيم نقشي مثبت در خاورميانه ايفا كنيم، بايد در مناقشه اعراب- اسراييل واسطه صادقي باشيم. اگر نمي توانيم اين كار را بكنيم، بهتر است سياست عدم دخالت در پيش بگيريم.
در آخر، درك همگرايي سياست ها حياتي است. به چند ابتكار سياسي همزمان نياز داريم تا موفق شويم. در همان حال، لازم است تبعات گسترده تر تك تك سياستها را در نظر بگيريم. ديد محدود گزينه عملي نيست. روي هم رفته، آمريكا بايد سه كار انجام دهد تا جان و جسم مسلمانان در سراسر جهان را در اختيار بگيرد. ترويج دموكراسي در جهان اسلام (با عمل و با حرف)، عمل به عنوان واسطه اي صادق (اعراب- اسراييل، ايران- عراق و غيره) و آن گونه اسلام را بپذيرد كه اديان ديگر را پذيرفته است.
آنگاه كه ايران اهميت دارد
چند دليل وجود دارد كه ايران مبين فرصتي بي همتا براي دست كم آغاز تلاشي تازه براي جلب نظر مسلمانان و بهبود اوضاع عراق است. اگر واشنگتن بخواهد با ايران در تماس باشد، بايد سياست جديد خود را در قبال ايران برپايه بهبود روابط بنا نهد، نه انزوا و مهار.
جمعيت ايران بيشتر از مجموع جمعيت بحرين، عراق، اردن، كويت، لبنان، عمان، عربستان سعودي، سوريه، قطر و امارات متحده عربي است. جمعيت ايران جوان است. بيش از ۵۰ درصد جمعيت زير ۱۸ سال است. ايران در موقعيت استراتژيكي بين افغانستان و عراق قرار دارد و مي تواند نقش سياسي و اقتصادي مثبتي به عنوان بازار صادرات منطقه اي و انتقال نفت و گاز از تعدادي از جمهوري هاي شوروي سابق ايفا كند. ايران منابع طبيعي بزرگي دارد، از جمله دومين ذخيره گاز و چهارمين ذخيره نفت بزرگ جهان. ايران مي تواند با پيشگيري سياست هاي اقتصادي بهتر، ظرف ده سال به يك قدرت اقتصادي بدل شود و در مقام يك شريك اقتصادي، مي تواند به كشورهاي اسلامي فقير اميد دهد. ايران انقلاب خود را تجربه كرده است. قانون اساسي دارد، هرچند كه شايد نارسا باشد. بعيد است ايران دچار تلاطمي در ابعاد انقلاب خود شود- امري كه هنوز ممكن است در تعدادي از كشورهاي همسايه از جمله عراق، عربستان سعودي و سوريه رخ دهد. نهاد و سياست هاي حقوق بشر ايران هنوز با معيارهاي غربي سازگار نيست، اما بسيار پيشتر از همتايان مسلمان منطقه اي آن است. با وجود اينكه تعيين صلاحيت نامزدها براي مشاركت سياسي با انتظارات ما جور در نمي آيد، با توجه به معيارهاي منطقه اي، انتخابات در ايران عادلانه است. ايران بيش از ساير كشورهاي خاورميانه داراي بنياني است كه مي تواند اساس پيشرفت هاي آتي باشد. از ديدگاه علمي، بيشتر ايرانيان پس از انقلاب به دنيا آمده اند و گروهي از آنان آمريكا را مسئول مشكلات خود نمي دانند. اين دسته افراد مي توانند مخاطبان پذيرنده تري در قبال پيشنهاد همكاري آمريكا باشند. چه بسا آمريكا بتواند با ارتباط با ايران آن را به حركت به سوي يك نظام دمكراتيك تر تشويق كند.
تحقيقاً بدترين رابطه ما با كشور ايران است، عضو محور شرارت به گفته بوش رئيس جمهوري. ايران كشور مسلمان بزرگي است كه به نظر مي رسد با منافع آمريكا سرناسازگاري دارد. بخش اعظم اين موضع به دليل مشكلات گذشته آن با آمريكا و ايستادگي آن در قبال واشنگتن است. ايران كشوري است كه مي تواند در وضعيت فعلي در عراق، افغانستان، فرايند صلح خاورميانه، كوشش براي جلب نظر مسلمانان و در مبارزه با تروريسم جهاني به آمريكا كمك كند. در مورد عراق، اين كشور تحت حكومت شيعيان قرار خواهد گرفت- چه دولت آمريكا بخواهد يا نخواهد. با وجودي كه آيت الله سيستاني در وهله اول عراقي است و بعيد است موضع سياسي همتايان ايراني خود را اتخاذ كند، به نظريات و توصيه هاي آنان توجه خواهد كرد. ايران مي تواند مسأله كردها را در عراق تخفيف دهد يا به آن دامن بزند. در افغانستان، بزرگان ائتلاف شمال و فرماندهان مناطق غربي روابط نزديكي با ايران دارند. در مناطق فلسطيني، جناح هاي مهم ارتباطات ايدئولوژيك و مذهبي با ايران دارند. بهبود دوستانه روابط مسلمانان را درباره نيت شرافتمندانه آمريكا تحت تأثير قرار خواهد داد. با توجه به احساس موجود در مورد سوابق اسلامي راديكال ايران، همكاري با ايران موجب جلب حمايت گروه هاي مختلف مسلمانان خواهد شد.
بهترين زمان براي اتخاذ رويكرد سياست جديد به شرحي كه بيان شد و ايجاد مجدد رابطه با ايران اكنون است. به اصطلاح كارشناسان ايران كه در واشنگتن ساكن هستند و از انقلاب به بعد از ايران ديدار نكرده اند، با هيچ نماينده اي از ايرانيان در تماس نبوده اند يا هيچ تبادل نظر چشمگيري با مقامات ارشد ايراني نداشته اند، تقريباً بيست و پنج سال است كه فقط يك چيز را مي گويند: آنان عدم بهبود رابطه با ايران را توصيه مي كنند چون حكومت ايران رو به افول است. خوش خيالي سودي ندارد. ايران مي تواند نقشي مثبت در جهان اسلام و در منطقه از هند تا الجزاير ايفا كند. چنين سياستي بايد جسورانه و جامع باشد، نه بي حال و تنگ نظرانه.
چگونگي برخورد با ايران
آمريكا بايد بدون ابهام از دخالت خود در امور داخلي ايران در خلال سال هاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ عذرخواهي كند، به خصوص به خاطر نقش آن در سقوط دولت مردمي محمد مصدق در سال ۱۳۳۲. بايد به خاطر حمايت از عراق در جريان جنگ دهشتناك ۸ ساله بين ايران و عراق عذرخواهي كنيم. (مهمتر از همه عدم اعتراض و اقدام در زماني كه عراق بدون واهمه از سلاح هاي شيميايي استفاده مي كرد و ده ها هزار ايراني را به كام مرگ فرستاد و مجروح كرد). بايد دعاوي مالي (فروش تسليحات به خارج) را كه در حال حاضر بين آمريكا و ايران در ديوان لاهه مطرح است، به روشي سريع و عادلانه حل و فصل كنيم. نبايد از مجاهدين خلق به عنوان ابزاري عليه ايران استفاده كنيم. اين گروه كه حتي از صدام در جريان سركوب سبعانه شيعيان در جنوب عراق حمايت كرد، در ميان ايرانيان داراي هر عقيده سياسي منفور است. بايد اين موضوع را براي ايران و جهانيان روشن كنيم كه كاري براي تضعيف حكومت تهران نخواهيم كرد و نشان خواهيم داد اين يك مسأله داخلي است.
نبايد در برابر ايران رويكرد ملايمي داشته باشيم، اما بايد براي آن روشن كنيم تا جايي كه نقش مسئوليت پذيرانه اي در جهان ايفا كند و از اصول پذيرفته شده عام رفتار دمكراتيك و دپيلماتيك پيروي كند، در سياستهايش از آن حمايت خواهيم كرد. بايد از ترغيب و تهديد استفاده كنيم. مهم تر از همه اين كه بايد تواضع نشان داده، از استفاده از عبارات تحقيرآميز براي توصيف ايران و مردم آن دست برداريم.
در عوض آن، ايران بايد به خاطر گروگانگيري آمريكايي ها عذرخواهي كند، از هرگونه ارتباط با تروريسم برائت جويد، از دخالت در امور داخلي كشورهاي ديگر از طريق گروه هايي همچون حماس و حزب الله دست بردارد و براي حمايت از صلح عادلانه بين فلسطين و اسرائيل آماده شود.
در همين حال، نبايد از درس هاي اروپاي پس از جنگ جهاني دوم غافل باشيم. همكاري اقتصادي و سياسي بين كشورهاي خاورميانه (مسلمان و اسرائيل) بهترين اميد ممكن براي تحقق منطقه اي آكنده از صلح، ثبات و رفاه است. بايد فعالانه همكاري و يكپارچگي را اشاعه دهيم، نه انزوا و مهار كه در گذشته بدان اشتغال ورزيده ايم، به خصوص در مورد ايران. بسياري از اين اقدامات آمريكا انتقام جويانه به نظر مي رسد، نه فقط عليه دولت ايران بلكه مردم ايران. نبايد اين قدر بايستيم كه اوضاع عراق خراب شود. اگر دست روي دست بگذاريم، گزينه هاي ما از اين هم محدودتر خواهد شد. كاري را انجام دادن و گريختن چاره اين كار نيست. اگر اين كار را بكنيم، خاورميانه دستخوش تلاطم بيشتري نسبت به گذشته مي شود، ديگر هيچ مسلماني به آمريكا اعتماد نخواهد كرد و سال ها آمريكا ناتوان از اقدام در خاورميانه خواهد بود. زمان آن است كه تكبرمان را كنار بگذاريم، از سياست هايي كه ممكن است براي انتخاب آينده مفيد باشد، دست برداريم و كاري را بكنيم كه در درازمدت در جهت منافع آمريكا است.
*حسين عسكري تبار استاد ايراني تجارت بين الملل و امور بين الملل در دانشگاه جورج واشنگتن و نويسنده كتاب «عربستان سعودي: نفت و جست وجو براي توسعه اقتصادي» و اخيراً يكي از دو نويسنده كتاب «تحريم هاي اقتصادي: بررسي و فلسفه و كارايي آنها» است.

عراق و راه هاي پيچيده خروج

ترجمه: يوسف عزيزي
اگر واژه اي را كه جرج بوش رئيس جمهور آمريكا بر زبان راند به كار ببريم ما هم
مي توانيم بگوييم وضع عراق در هفته منتهي به ۱۶ آوريل براي ايالات متحده آمريكا «دشوار» بود. در اين هفته بيش از پنجاه سرباز آمريكايي طي درگيري با سني ها و شيعيان كشته شدند و پيمانكاران آمريكايي گروگان گرفته شدند. هم چنين نيروهاي نظامي عراق از جنگيدن در كنار نيروهاي ائتلاف سرباز مي زنند. اما رهبران دو حزب دمكرات و جمهوريخواه آمريكا در يك نكته اساسي سياسي با هم توافق دارند: حال كه درون عراق هستيم بايد تا آخر خط برويم. اينها مي گويند اگرايالات متحده آمريكا از عراق خارج شود و يك حكومت دمكراتيك تثبيت شده به جاي نگذارد، يك فاجعه سياسي براي آمريكا در عراق و در همه منطقه خواهد بود. هم چنين به حيثيت ايالات متحده آمريكا در عرصه جهاني زيان خواهد رساند. طبعاً ماندن در آنجا و موفقيت در انجام مأموريت، هزار بار از گريز و شكست بهتر است. موفقيت در ايجاد عراقي دموكراتيك و نوين، دستاورد بزرگي خواهد بود كه نياز به كوشش فراوان دارد، در حالي كه شكست پيامدهايي دارد كه خطرهايش قابل پيش بيني نيست. اما وضع دشوار و نامأنوس عراق نياز به ارزيابي دقيق دارد، به ويژه آن كه توان ما براي تأثير بر حوادث عراق و پيشبرد آنها مطابق خواسته هامان رو به كاهش است. عقب نشيني زودرس از عراق مي تواند اراده ما را در استفاده از قدرت درهم شكند و ممكن است آمادگي داخلي براي پشتيباني از هرنوع عمليات بزرگ نظامي در حد و حدود جنگ ويتنام را تضعيف كند؛ به ويژه اگر يورشي پيشگيرانه باشد. در جهاني كه تدارك كوشش هاي جنگي - بي آن كه آمريكا يك طرف آن باشد - دشوار مي نمايد و نيز در پرتو قدرت سياسي، نظامي و فني آمريكا كه هيچ قدرتي به پايش نمي رسد، اگر قدرت سياسي آمريكا در كاربرد نيروي نظامي اش مضمحل شود، بسياري از مشكلات حل نخواهد شد بلكه مسايل هراسناكي پديد خواهد آمد. شايد پاسخ به تعيين موعدي براي عقب نشيني ايالات متحده آمريكا از عراق، دشوار باشد زيرا ما نمي دانيم كه عراق در آينده نزديك چگونه كشوري خواهد بود: آيا هرج و مرج آن را فرا خواهد گرفت؟ آيا به كشوري فروپاشيده و پناهگاهي براي تروريست ها تبديل خواهد شد؟ آيا وضع عراق بدتر از همه اين حالت ها خواهد شد و در نهايت به شيوه هاي غيرقابل پيش بيني بر همه همسايه ها تأثير خواهد گذاشت؟ يا اين كه عراق، كشور دموكراتيك وباثباتي خواهد شد؟ ما، در فترت اخير، شاهد هم پيماني تركيه، ايران و سوريه براي حفظ وحدت عراق هستيم. عربستان سعودي نيز مصالح و دلمشغولي هايي دارد كه اين كشور را درگير رويدادهاي عراق مي كند. درپرتو چنين اوضاعي است كه مي توانيم تكان هايي را بر پيكره ائتلافمان حس كنيم اما درست نيست يكي از هم پيمانان ما، عقب نشيني كامل و فوري را برگزيند؛ به ويژه آن كه مسئله بسيار آشكاري وجود دارد و آن، اين كه نيروهاي آمريكايي دير يا زود عراق را ترك خواهند گفت. نيز مي توان گفت كه ماندن در عراق در شرايطي چنين دشوار و تا موعدي نامشخص، ممكن است باعث زيان هاي سترگي شود كه تنگناهاي بزرگي براي ايالات متحده آمريكا پديد آورد. ملت هاي بزرگ مي توانند براي دستيابي به هدف هاي بزرگ بكوشند و نيز مي توانند به بازنگري اوضاع خود بپردازند و زيان هاي ناشي از كوشش براي دستيابي به اين هدف ها را بررسي نمايند. آنها هم چنين توان مديريت اختلافات و انجام اقدام هاي لازم براي كاهش هزينه هاي آن را دارند.
ايالات متحده آمريكا اين قدرت ويژه را دارد كه بدون تحمل زيان سنگين از عراق عقب نشيني كند. جهان همچنان در هر مسئله مهمي به ما متكي خواهد بود. بلكه مي توان ادعا كرد كه نيروهاي آمريكايي، آن قدر گسترده و خسته شده اند كه هرگونه عقب نشيني مي تواند بر قدرت كلي اش بيفزايد و كوشش براي دستگيري اسامه بن لادن و ديگر سازمان هاي تروريستي را دوچندان كند. توان ما براي محدود كردن فعاليت تروريست ها فقط با رويدادهاي عراق پيوند ندارد، به ويژه آن كه «القاعده» هنوز در چهارگوشه جهان جولان مي دهد. اين توان با روابط جهاني ما و تعامل فعال ترمان با هم پيمانانمان ارتباط دارد. تاريخ نشان مي دهد كه اشغالگري كوتاه مدت به ملت سازي صحيح نمي انجامد و ادامه همين سمت و سو مي تواند به معناي ظهور بحران باشد. بهترين چيزي كه مي توان گفت آن است كه ماندن در عراق يا عقب نشيني از آن، نه مسئله شسته و رفته و منظم بلكه مسئله اي پرهزينه خواهد بود و در آينده براي مدتي طولاني، بحث انگيز خواهد ماند.
منبع: «الشرق الاوسط»
نويسنده: مورتن آبراموويچ

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |