سه روز بعد از مرگ مغزي سعيد شاهسوند ۳ عضو او به ۳ نفر ديگر پيوند زده مي شود
يك مرگ و سه زندگي
جسد نيمه جان سعيد بيش از ۳ ساعت در اورژانس بيمارستان مي ماند و بخشICU بيمارستان به دليل نبود جا از پذيرش او سر باز مي زند
|
|
عليرضا جلا ئيان
برادر سعيد:
ما پشت درICU حدود ۴۵ دقيقه خودمان با تنفس مصنوعي به او اكسيژن مي رسانديم و آخر سر با جيغ و دعوا و فرياد ما، راضي شدند تا سعيد را بهICU ببرند...
راهرو بخش پر از شنبه است. شنبه اي پرجنب و جوش، شنبه اي پر رفت و آمد. شنبه نگاه هاي منتظري كه بيشتر آلوده به بهت و حيرتند تا انتظار. ساعت از ۱۰ گذشته است. تقويم زير آن به رقمي فرنگي عدد ۲۶/۲را نشان مي دهد.
در آسانسور باز مي شود و سكوت وهم انگيز سرتاسر راهرو را قرق مي كند. پرستارها تخت چرخداري را مي كشند كه مرد ميانسال و بيهوشي روي آن خوابيده. آنها به سرعت برانكارد را به طرف اتاق عمل مي برند. چند دقيقه پيش با اعضاي تيم پزشكي به سرپرستي دكتر سيدحميد ميرخاني تماس گرفته اند و آنها خود را براي عمل پيوند قلب به بيمارستان امام خميني رسانده اند.
خانواده جواني كه قرار است قلبش را به ديگري پيوند بزنند كناري ايستاده اند، بي آنكه دلهره و اضطرابي داشته باشند. درست روبه روي آنها خانواده اي ديگر ايستاده كه اضطراب و انتظار سرتاسر وجودشان را به بازي گرفته. دو كودك بازيگوش، راهرو را روي سرشان گذاشته اند. آنها نمي دانند كه پدرشان تا ساعتي ديگر دوباره متولد مي شود.
منشي بيمارستان به سمت خانواده جوان ۲۱ ساله مي رود و دو ورقه اهداي عضو را به آنها مي دهد و مي خواهد با امضاي آن، رضايت رسمي خود را درخصوص اهداي اعضاي پسرشان به ۳ بيمار نيازمند اعلام كند. لب هاي پيرمرد حاضر در جمع تكان مي خورد. انگار زير لب چيزي زمزمه مي كند. او پدر سعيد است. سعيد شاهسوندي. جوان ۲۱ ساله اي كه زودتر از قلبش با زندگي وداع كرده. مادر سياهپوشش با كمري تا شده و دولا در حالي كه به ديوارها تكيه داده است، لرزان لرزان برگه را امضا مي كند. پاي امضايش را مهر مي كند و لحظه وداع فرا مي رسد. پدر و مادر و ۵ برادر سعيد براي آخرين بار به بالين او مي روند و هر كدام با بوسه اي بر صورت چهارمين فرزند خانواده، براي هميشه با او خداحافظي مي كنند.
پرستارها سعيد را روي برانكارد مي گذارند و پيكر بي جان او را به اتاق عمل مي برند انگار كه فرشتگان او را تا اتاق عمل همراهي مي كنند.
در اتاق عمل، تيم جراحي دور تخت حسين كامياب آماده شده اند و جسد سعيد را كنار دستگاه هاي پيچيده پزشكي قرار مي دهند تا قلبش را به سينه مرد ۴۳ ساله اي كه سال ها از ناراحتي قلبي رنج مي برد پيوند زنند. مرگ در هاله اي از سكوت و كلمات تخصصي سر پزشك تيم جراحي كه گاه گاه شنيده مي شود پرسه مي زند. اين دو انسان حالا هيچ فرقي با هم ندارند. هر دو جسمي هستند بي جان. در حالي كه آن بيرون خورشيد در حال غروب كردن است، عمل پيوند قلب با موفقيت انجام شده است و آقاي كامياب كه تا چندين ساعت قبل با مرگ چند قدمي بيشتر فاصله نداشت حالا كامياب زندگي است و مي تواند در سلامت كامل با قلبي جوان و سرشار به زندگي خود ادامه دهد.
سعيد شاهسوند جواني بود مثل تمام جوانان اين سرزمين. تازه خدمت نظام را تمام كرده بود و براي فراموشي مدت ها دوري و سختي دوران خشك نظم و انضباط همان فرداي پايان خدمت به اتفاق دوستانش راهي دريا و آزادي مي شوند. با خاطراتي از پوتين و اسلحه و خشاب.
رفتني به آنها خيلي خوش گذشت. گفتند و خنديدند و تخمه شكستند و دلگير شدند و خودشان هم نفهميدند براي چي و چطور. دريا و خاطره مثل بادي گذشت و وقت بازگشت بي آنكه بدانند حادثه در كمين سرنوشتشان نشسته به خوابي خوش در خودرويي كه كرايه كرده بودند رفتند.
شايد به خاطر همين آرامش و خواب آنها بود كه راننده هم به خواب رفت و با بيداري اش كاري كرد كه سعيد به خوابي هميشگي پيوست. بر اثر بي احتياطي او، خودرو پيكان حامل سعيد و دوستانش با يك دستگاه كاميون برخورد مي كند و سعيد كه كنار راننده نشسته بود با ضربه اي در اثر اين حادثه كه بر سرش وارد مي شود از هوش مي رود.
پس از تصادف دوستانش بلافاصله او را به بيمارستان ۱۷ شهريور آمل مي رسانند وچه فايده! اين بيمارستان هر گونه پذيرشي را منتفي دانسته و علت آن را نبود امكانات مي داند و تراژدي نبودن قير و قيف آغاز مي شود. يكي از پرسنل بيمارستان به آنها مي گويد «سعيد را با آمبولانس به تهران و بيمارستان «باهر» منتقل كنند.»
عمق فاجعه اينجاست كه دوستان سعيد در حالي تن به اين پيشنهاد مي دهند كه نزديك ترين بيمارستان به آنها بيمارستان ساري است و فاصله زماني با آن يك ساعت. آمبولانسي كه سعيد را به تهران مي رساند هيچ گونه امكانات ضروري و مورد نياز را ندارد.و سعيد ۸ ساعت تمام درچنين شرايطي با مرگ دست و پنجه مي كند و بي آنكه نوشدارويي او را از كام مرگ باز پس گيرد به تهران مي رسد. شهاب شاهسوندي برادر بزرگتر او در اين باره مي گويد: «ما ماجراي تصادف سعيد را از دوستانش شنيديم. آنها به ما گفتند كه مي خواهند او را به بيمارستان باهر برسانيم و سراسيمه خودمان را به بيمارستان رسانديم.»
ساعت ۱۲ شب آمبولانس به بيمارستان باهر مي رسد ولي به دليل عدم پذيرش مسوولان بيمارستان، خانواده سعيد او را به بيمارستان امام خميني منتقل مي كنند «آنجا بود كه ديگر تنفس سعيد قطع شد.» اين را كه مي گويد سكوت مي كند. سكوتي كه سنگين تر از تمام پتك هاي عالم است.
جسد نيمه جان سعيد بيش از ۳ ساعت در اورژانس بيمارستان مي ماند و بخشICU بيمارستان به دليل نبود جا از پذيرش او سر باز مي زند، به طوري كه «ما پشت درICU حدود ۴۵ دقيقه خودمان با تنفس مصنوعي به او اكسيژن مي رسانديم و آخر سر با جيغ و دعوا و فرياد ما، راضي شدند تا سعيد را بهICU ببرند...»
همان جا بود كه دكتر متخصص به آنها اعلام مي كند كه سعيد تمام كرده و او دچار مرگ مغزي شده است و هيچ كاري نمي شود كرد. به گفته پزشك معالج سعيد اگر او فقط يك ساعت زودتر به بيمارستان مي رسيد امكان مداوا و علاج او خيلي بيشتر بود.
با تشكيل كميسيون پزشكي مرگ مغزي سعيد تاييد مي شود و تيم پزشك بيمارستان به خانواده او پيشنهاد مي دهند كه آنها مي توانند قلب و كليه هاي سعيد را به ديگران اهدا كنند. كساني كه نياز مبرمي به اين اعضا دارند در صورت عدم پيوند بايد در انتظار مرگ باشند.
و اين چنين مي شود كه سه روز بعد از مرگ مغزي سعيد ۳ عضو او به ۳ نفر ديگر پيوند زده مي شود. قلبش را به مردي ۴۳ ساله در بيمارستان امام خميني - پدر همين بچه هاي بازيگوش - اهدا مي كنند و كليه هايش را به دو زن در بيمارستان سينا.
برادر بزرگتر او در اينباره مي گويد: چيزي كه بيش از همه مرا خرد كرد حرفي بود كه يكي از نگهبانان بيمارستان به من گفت. او به برادر سعيد گفته: «اگر برادرت را به يك بيمارستان خصوصي مي بردي او را خوب مي كردند.» آنها مرده را زنده مي كنند.
و حالا سعيد آرام و بي صدا براي هميشه در قطعه ۲۱۴ بهشت زهرا به خوابي ابدي رفته است و سعيد آگهي فوت خود را خود انتخاب كرده بود. او متخصص ليتوگرافي بود و پيش از مرگش روزي در حين كار به برادرش گفت: «اگر قرار شد بميرم دوست دارم اين آگهي فوت من باشد.»
|
|
موافقت باعفو مامور نيروي انتظامي
رئيس قوه قضاييه بادرخواست عفو دوره محكوميت يكي از ماموران نيروي انتظامي كه متهمي را در حين فرار كشته بود، موافقت كرد.
اين مرد روز پنج شنبه در ديدار خود با آيت الله هاشمي شاهرودي گفت سال گذشته متهمي را به دادگاه مي بردم كه او با فريب من موفق به فرار شد پس از آنكه او به اخطارهاي من توجه نكرد به سمتش تيراندازي كردم كه موجب مرگ او شد.
وي افزود: پس از محاكمه به خاطر رضايت اولياي دم به سه سال حبس محكوم شدم و نيروي انتظامي حكم اخراج من را صادر و اعلام كرد در صورت گرفتن عفو مي توانم سركار برگردم. رئيس قوه قضائيه پس از شنيدن حرف هاي اين مرد با درخواست عفو او موافقت كرد.
همچنين سيدهادي حسيني، مدير مركز رسيدگي به شكايات و نظارت بر ملاقات هاي مردمي رئيس قوه قضائيه هم در حاشيه ديدارهاي مردمي آيت الله شاهرودي در خصوص استنكاف بعضي از قضات از اجراي دستورات رئيس قوه قضائيه به «همشهري» گفت: «خودداري از اعمال دستورات و نظرات رئيس قوه قضائيه بر روي پرونده بررسي شده از سوي آيت الله شاهرودي در ملاقات هاي مردمي و غيره جرم بوده و با قاضي مختلف برخورد مي شود.»
وي افزود: «براساس ماده و قانون اختيارات رئيس قوه قضائيه آيت الله شاهرودي مي تواند راي قطعي محاكم را در صورتي كه خلاف شرع باشد بشكند و در ماده ۱۴ اين قانون آمده است كه رئيس قوه قضائيه مي تواند ضمن انجام عفو و بخشودگي زندانيان ، با تقاضاي مرخصي زنداني هم موافقت كند.»
|
|
بازداشت دو بازيكن سرشناس فوتبال
دو نفر از بازيكنان يك تيم معروف فوتبال روز جمعه با ماموران پاسگاه آدران كرج درگير و بازداشت شدند.
اين د و بازيكن هم اكنون با قيد كفالت آزاد هستند اما ماموران پاسگاه آدران از اين دو بازيكن به دليل توهين كردن شكايت كرده واين د و بازيكن نيز از ماموران اين پاسگاه به دليل ضرب و شتم خود شكايت كرده اند.
يكي از آنها ضمن تاييد اين خبر گفته است:« به اتفاق خانواده براي گردش به اطراف سد كرج رفته و هنگامي كه به اين منطقه رسيديم، ناگهان ديدم چند مامور نيروي انتظامي در حال ضرب و شتم يك نفر هستند كه من فورا دوستم و خانواده اش را شناختم و براي وساطت كردن، خودم را به ماموران نيروي انتظامي رساندم و متوجه شدم كه آنها با او به دليل نداشتن گواهينامه ، رفتار بدي دارند كه از اين امر ناراحت شده و به مافوق آنها اعتراض كردم.»
ظاهرا در اين ماجرا ماموران نيروي انتظامي اين دو بازيكن را بازداشت و به كلانتري عظيميه كرج «شعبه ۱۴ رسالت» منتقل كرده و از آنها با تشكيل پرونده به دادياري شعبه پنج دادگستري كرج شكايت كرده اند.
يكي از بازيكنان گفته است:« من و دوستم از ماموران پاسگاه آدران كرج به دليل ضرب و شتم شكايت كرده و هم اكنون پرونده ما در دادسراي كرج در حال بررسي است.»
يكي ديگر از آنها مي گويد:« ماموران نيروي انتظامي از من گواهينامه خواستند كه متاسفانه اين مدرك را همراه نداشتم و همان موقع به من اعلام كردند كه ماشين من را توقيف خواهند كرد كه با اين تصميم ماموران موافقت كردم.»
ماموران نيروي انتظامي به او گفتند كه براي انتقال خودرو به همراه يكي از ماموران نيروي انتظامي به پاركينگ برود كه به دليل حضور خانواده اش در ماشين، با اين تصميم مخالفت كرده كه آنها با او رفتار بدي داشته اند.
ظاهرا همان زمان دوست اين بازيكن كه كاپيتان يكي از تيم هاي معروف ليگ برتر است به آنها اعتراض كرده كه ماموران بلافاصله او و خانواده اش را بازداشت كرده اند.
اين دو بازيكن در حال حاضر از ماموران نيروي انتظامي آدران كرج شكايت كرده، اما ظاهرا در دادسرا حاضر نشدند و هم اكنون با كفالت يكي از دوستانشان آزاد هستند.
|
|
قبل از خبر
اين خبر شايد بعدا به سرويس حوادث مربوط شود، اما قبل از اين كه خداي نكرده به ما برسد، بايد آن را با صداي بلند فرياد زد!
به گفته مديركل نوسازي و تجهيز مدارس استان قزوين حدود ۹۰ مدرسه در خطر تخريب قرار دارند و اين چند خط معنايي جز پرواز خطر بالاي سر ۲۸۰ هزار دانش آموز قزوين ندارد. لطفا ببينيد. حوادث پيش آمده به اندازه كافي هشداردهنده هستند.
|
|
يك موتا حادثه تاريخي
تايمز نزديك بود باعث يك حادثه وحشتناك شود.
در شرايطي كه مأموران برج مراقبت در بالاترين حد استرس كاري قرار دارند، غفلت يكي از آنها، باعث شد دو هواپيماي جت با مجموع ۲۶۸ مسافر بر فراز اندونزي فاصله اي تا تصادف نداشته باشند.
به گفته سرخلبان يكي از اين دو هواپيماي جت زماني از وقوع اين حادثه جلوگيري شد كه تجهيزات ايمني داخل هواپيما به خدمه آن هشدار دادند يك هواپيماي جت در حال ورود به حريم هوايي ديگري است.
اين دو هواپيماي بوئينگ ۷۶۷ با مجموع سرعت تقريبي ۸۵/۱ مايل در ساعت به سمت يكديگر در حركت بودند كه با اقدام به موقع خلبان ها از برخورد آنها جلوگيري شد... و اين قسمت اصلا فيلم نبود!
|
|
۳۵۰ سال حبس
مردي در ر يورسايد كاليفرنيا به سبب آدم ربايي و دزديدن دختر پنج ساله هم اتاقي خود به ۳۵۰ سال حبس محكوم شد.
چارلز ويليامز ميكس ۴۹ ساله، به جرم دزدي در ماه ژوئن ۲۰۰۳ در حالي دستگير شد كه با اين دختر در حال خوردن همبرگر بود.پليس ريورسايد عكس هايي نيز از اين دختر بچه در خانه ميكس پيدا كرده است. كارآگاهان همچنين اعلام كردند كه او به اين دختر نيز تعرض كرده است.
قاضي اين پرونده كريستين اف تيربچ در روز اعلام حكم با عصبانيت به ميكس گفت: «من تمام تلاشم را خواهم كرد تا تو تنها يك روز را نيز خارج از حياط زندان در زندگي خود نبيني.»
|
|
تهران هفتم ارديبهشت
تهران، هفتم ارديبهشت ماه گذشته بزرگراه نيايش. همانطور كه عكس ها نشان مي دهد يك دستگاه خودروي پيكان متعلق به نيروي انتظامي در اثر برخورد با خودروي ديگري به اين حال و روز درآمده است. بد نيست بدانيد كه طي شنبه اي كه گذشت، پايتخت شاهد وقوع ۶۵۸ فقره تصادف بود كه از اين تعداد ۴۲ مورد جرحي گزارش شده است.
اين درحالي است كه آمار حوادث در روزهاي عادي به ندرت به ۵۰۰ فقره مي رسد. در اين حوادث رانندگي ۴۵ نفر مجروح شدند و يك نفر نيز جان خود را از دست داد.
|
|
حوادث، قطار قطار
در جريان دو حادثه جداگانه برخورد قطار در هلند و اسپانيا، ۴۱ نفر زخمي شدند.در برخورد يك قطار مسافربري داخل شهري كه از «اوترخت» به «هارلم» در حركت بود با يك قطار بدون سرنشين در نزديكي ايستگاه مركزي آمستردام ۲۰ نفر زخمي شدند كه حال دو نفر از آنان وخيم گزارش شده است.همچنين بر اثر تصادف دو قطار مسافربري در روز جمعه در «لينارخوس» در نزديكي شهر «زامارو» واقع در شمال غرب اسپانيا ۲۰ نفر زخمي شدند كه حال ۶ نفر از آنان وخيم است.به گفته شاهدان، اين حادثه باعث شد چندين واگن از ريل خارج شود و دو لوكوموتيو در آتش بسوزد. احتمالا همه حوادثي شبيه به اين باعث اعتماد به نفس بيشتر مسوولان راه آهن كشوري مي شود!
|
|
آرامش در منوچهري
در پي چاپ گزارش «منوچهري، خيابان آرام» در صفحه حوادث روزنامه، مركز اطلاع رساني نيروي انتظامي توضيحي در خصوص اين گزارش به شرح زير به روزنامه ارسال كرده است.
«با بررسي هاي به عمل آمده در مورد ۳ فقره سرقت موفق و يك فقره سرقت ناموفق از مغازه هاي خيابان منوچهري پاسخ واصله حاكيست؛ وقوع ۲ فقره بزه صحت دارد كه يكي در ساعت ۰۰:۲۲ روز جمعه مورخه ۱۱/۲/۸۳ واقع كه از طريق پليس ۱۱۰ به اين يگان اعلام و اقدامات لازم و قانوني معمول گرديده و در حال پيگيري مي باشد و مورد دوم در ساعت ۱۵/۲۲ مورخه ۱۴/۲/۸۳ از فروشگاه آرايشي كنت سرقت واقع كه عوامل با حضور و همكاري شكات در حال پيگيري مي باشد.
|
|
راهي براي صلح و سازش
خدا كند هيچ وقت براي شما مشكلي پيش نيايد و پايتان به دادگستري باز نشود. در حال حاضر ماهانه بيش از ۳۰۰ تا۳۵۰ پرونده قضائي به شعب دادگاه هاي استان تهران ارجاع مي شود. البته رشد و گسترش شوراهاي حل اختلاف ، سبب كاهش مراجعات مردم به دستگاه قضايي مي شود. كليه اختلافات طرف دعوا اگر با توافق آنان همراه باشد در شوراهاي حل اختلاف قابل حل و فصل است. بهترين ويژگي شوراهاي حل اختلاف، نبود زور و اجبار براي صلح وسازش طرفين است به طوري كه آنان با رضايت خاطر از برخي حقوق خود گذشت مي كنند. با گسترش شوراهاي حل اختلاف در برخي مناطق شهر تهران، در سال گذشته به بيش از ۳۴ هزار پرونده رسيدگي شد كه معادل ۷۳ درصد پرونده هاي دستگاه قضايي است.
|
|
۴هزارخودرو در آب
اگر دنبال ماشين مي گرديد و غواصي هم بلد هستيد بد نيست سري به آب هاي جنوب سنگاپور بزنيد. تعجب نكنيد يك فروند كشتي باربري حامل چهار هزار دستگاه خودروي «هيونداي» بر اثر برخورد با يك نفتكش در آب هاي جنوب سنگاپور فرو رفت.
در اين حادثه به كشتي نفتكش كه نزديك به ۳۰۰ هزار تن نفت خام را حمل مي كرده خسارت زيادي وارد نشد.
در صورتي كه نفت خام از كشتي نفتكش به آب دريا نفوذ مي كرد يك فاجعه زيست محيطي به وجود مي آمد.
در اين حادثه به هيچ يك ازخدمه هاي كشتي غرق شده آسيبي نرسيد و قبل از آنكه كشتي به قعر آب فرو رود، تمامي ۲۰ خدمه آن شامل ۱۶ كره اي و ۴ فيليپيني نجات يافتند.
|
|
مين ها به هدف زدند!
در خصوص انفجار مين هاي باقي مانده از زمان جنگ ديگر به تيتر «باز هم انفجار مين حادثه آفريد» عادت كرده بوديم، اما اين بار انفجار مين باعث كشته شدن ۵ نفر از اشرار شهرستان كرمان شد. ظهر روز گذشته، يك دستگاه خودرو اشرار كه مقادير قابل توجهي اسلحه را حمل مي كرد، در ارتفاعات آبيلان و ميخكوه، بر اثر برخورد با مين منفجر شد.
يك دستگاه خودرو تويوتا لندكروز، بدون پلاك كه به مقصد كرمان در حركت بود، در ارتفاعات آبيلان و ميخكوه با يك مين ضدتانك برخورد كرد كه بر اثر آن، خودرو منفجر و ۵ نفر از اشرار كه سرنشينان اين خودرو بودند، كشته شدند.همچنين همه تجهيزات و تسليحات آنان بر اثر آتش سوزي از بين رفت.
|