حكايت زمان و صف هاي طولا ني شير
سخت ترين راه براي راحت زندگي كردن
|
|
آذر مهاجر
زماني چندان دور نبود كه به ديدن صف هاي عريض و طويل از انواع مختلف آن عادت كرده بوديم، اما امروز حتي صف هاي كوچك نيز موجب تعجب مان مي شوند، چه رسد به صف هاي طولاني، آن هم در نقاطي از شهر كه ساكنينش به لحاظ رفاهي و مالي در وضعيت مطلوب تري به سر مي برند. از اين جمله، هر روز صبح، روبروي ساختمان وزارت كشور، كسبه و رهگذران، صفي طولا ني مي بينند كه از انتهاي ناپيدايي كوچه اي به درون يكي از نمايندگي هاي توزيع شير و محصولات لبني مي رسد.
اين بار صحبت از قيمت شير، نحوه توزيع آن و ... نيست؛ بلكه درست با همان تعجبي كه هر كسي ممكن است بپرسد اين صف براي چيست، مي خواهيم بدانيم اين صف براي چيست و ويژگي هاي اين محصول يارانه اي چه شير يا هر چيز ديگري چيست كه ارزش چنين صف هاي طولاني و وقتي را كه در آنها مي كشيم داشته باشد؟
يك مركز توزيع هر روز به طور متوسط دو هزار شير يارانه اي را بين مشتريانش توزيع مي كند و بسته به سهميه هر مركز و ميزان مشتريان آن به هر نفر دو يا در نهايت سه كيسه شير مي فروشد. اين كيسه هاي شير با قيمت ۱۶۵۰ ريال در اختيار مشتريان قرار مي گيرد و به همين علت صف هاي طويل را به وجود ميآورد كه ايستادن در آنها بين ده دقيقه تا يك ساعت زمان مي برد؛ حتي ميانگين اين زمان هم در مقايسه با ميزان صرفه جويي حاصل از خريد شير يارانه اي چندان مقرون به صرفه به نظر نمي رسد، اما آنها كه اين صف ها را مي سازند حتماً دلا يل قابل تأملي در اين باره دارند:
صرفه جويي از نوع خاص!
مهم ترين و اصلي ترين عاملي كه سبب مي شود بسياري از مردم زحمت ايستادن در صفهاي طولا ني شير را بر خود هموار سازند، صرفه جويي در هزينه هاست. هر كيسه شيري كه يك شهروند مي تواند روزانه از مراكز توزيع شير يارانه اي خريداري كند، در مقايسه با همان نوع شيرها در بازار آزاد به معني صرفه جويي به اندازه نيمي از قيمت شير يارانه اي است يعني هر شهروند مي تواند با مبلغي كه براي يك كيسه شير در بازار آزاد مي پردازد دو كيسه شير يارانه اي خريداري كند.
خانم خانه داري كه به همراه دو فرزند كم سالش در يكي از اين صفها ايستاده، در اين باره مي گويد: «خريد شير آزاد برايمان گران تمام مي شود و نمي ارزد. شيرهاي آزاد تقريباً دو برابر شير يارانه اي قيمت دارند.»
وي در پاسخ به اين سؤال كه باتوجه به حضور طولا ني در خيابان ممكن است براي فرزندانش خطراتي را به همراه داشته باشد ارزش اين مقدار اندك صرفه جويي را دارد يا نه؟ مي گويد: «بله، زمستان به خاطر سرما، تابستان به خاطر گرماي هوا و همين طور شلوغي خيابان هر لحظه، ممكن است مشكلا تي را براي فرزندانم ايجاد كند ولي بايد صرفه جويي كرد، نمي دانم شايد چون از همان ابتدا اين طوري برنامه ريزي كرده ام، هيچ وقت به راه ديگري فكر نكردم...».
بخش اعظمي از مشتريان اين نوع شيرها، زنان خانه دار هستند و عموم آنها، روش هاي خاصي را براي صرفه جويي دارند: مثل خريد محصولات ارزان تر از هر نوعي و البته خريد شيرهاي يارانه اي از مهم ترين اين صرفه جويي هاست؛ شايد كمتر پيش آمده باشد اين مديران خانه، به روش هاي ديگري بيانديشند، روش هايي كه مسأله مهمي چون «زمان» را هم مدنظر قرار دهد.
آيا براي اين ظرف زماني روش ديگري وجود ندارد كه صرفه جويي را ارزشمندتر كند؟ يكي از زنان خانه دار در اين باره مي گويد: «... مثلا ً چه كاري مي توان انجام داد؟ مگر كار هست. جوانها بي كارند، آن وقت چطور توقع داشته باشيم براي ما كار پيدا شود بهترين كار ما همين است كه صرفه جويي كنيم به هر طريقي كه ممكن است ...». اين طرز تفكر و تلقي، ناشي از عدم آشنايي عموم زنان خانه دار به نقشي است كه مي توانند در سود و توليد ناخالص ملي داشته باشند. البته شايد هم توقع آشنايي آنها با اين نقش، تا زماني كه در اين باره اطلا عاتي ارائه نشده و آموزشي صورت نگرفته، چندان هم منطقي نباشد!
بازنشستگان ادارات دولتي نيز از جمله كساني هستند كه بيش از هر قشر ديگري در اين صفهاي طولاني به چشم مي آيند، اين قشر به دلا يلي چون بيكاري، درآمدهاي اندك بازنشستگي و... ترجيح مي دهند وقت خود را با ايستادن در صف هاي طولاني، صرف صرفه جويي هاي اين چنيني كنند؛ اين عده كه عموماً تحت پوشش بيمه تأمين اجتماعي هستند در صورت داشتن توانايي، هم نمي توانند به صورت قانوني به كار مشغول شوند و البته در خانه نيز به دلا يل بسياري كه ناشي از عادت و فرهنگ زندگي ماست، چندان به سرگرمي هاي درآمدزا نمي انديشند مگر در حد همين ايستادن در صفهاي شير و خريدهاي ارزان تر.
يكي از همين افراد نيز در اين باره مي گويد: «با اين سن و سال چاره اي ندارم و بايد در صف هاي طولا ني شير بايستم، شايد كمي از هزينه هايم كاسته شود، نود هزار تومان حقوق بازنشستگي مي گيرم، اين مبلغ به كجاي زندگي ام مي رسد؟ سرمايه اي هم ندارم كه وارد كار آزاد شوم.
اين همه سال با آبرو زندگي كرده ام حالا چه چاره اي دارم؟» و ديگري درباره ارزش وقت و زمان با دلگيري مي گويد: «اين حرفها مال جاهايي است كه وقت ارزش دارد، در كشور ما وقت ارزشي ندارد پس اگر توي صف بايستيم چيزي را كه از دست نداده ايم هيچ، صرفه جويي هم كرده ايم».
كيفيت يا تبليغات، مسأله اين است!
يكي از دلايل ديگري كه برخي براي حضورشان در صف هاي شير ذكر مي كنند كيفيت نامناسب شيرهاي آزاد است. عده اي ادعا مي كنند به شيرهاي آزاد درصدي آب نيز اضافه مي شود؛ باتوجه به استاندارد بودن همه شيرهاي موجود در بازار اعم از آزاد و يارانه اي و درج تاريخ توليد و مصرفشان به روي كيسه شير، اگر چنين ادعايي صحت داشته باشد، پيش از هر چيز عملكرد سازمان ها و نهادهايي چون استاندارد و كنترل كيفيت صنايع غذايي مورد سؤال قرار خواهد گرفت و در اين صورت قطعاً نظارت بر عملكرد سازمان ها و نهادهاي ذي ربط بر حل مسائل اقتصادي جامعه از طريق اختصاص يارانه و ... ضرورت مي يابد.
اما در اين باره احتمال ديگري هم وجود دارد؛ تصور مردم از اعمال نظر مستقيم دولت بر توزيع شيرهاي يارانه اي (به استناد اختصاص همين يارانه ها)، به معني كنترل بيشتر اين محصولات است و نيز تبليغات رسانه اي دسته اي از اين محصولات نيز مي تواند دليلي بر ايجاد تفكر عمومي از عدم كيفيت شيرهاي آزاد باشد. اين مسأله احتمالا ً بيش از هرچيزي به تدابيري ويژه (و شايد از همين نوع رسانه اي) نياز داشته باشد.
تفريحي از نوع ايراني!
دقت و توجه به افرادي كه حضوري مستمر و هر روزه در اين صفها دارند، اين ذهنيت را قوت مي بخشد كه بسياري، چندان هم كه ما مي انديشيم از ايستادن هاي طولاني در صف ها ناراضي نيستند و در راستاي تفريحات خاص و عجيب ما ايراني ها (مثل پاساژگردي؛ صرفاً براي تفريح و نه خريد، گردش با اتومبيل در خيابان ها و...)، ايستادن در صف نيز به نوعي تفريح براي برخي مردم تبديل شده است.
خانم خانه داري در اين باره مي گويد: «براي خريد شيرهاي يارانه اي نه تنها صرفه جويي مي كنيم؛ بلكه صبح زود از خواب بيدار مي شويم، پياده روي مي كنيم، دوستان جديدي پيدا مي كنيم و وقت كافي هم براي صحبت كردن داريم، اين خودش نوعي صله رحم است».
پيرمردي با تأييد اين گفته ها اضافه مي كند: «قبول دارم كه شير بايد به راحتي در اختيار مصرف كنندگان قرار بگيرد. اما اين صفها هم براي خودشان مزايايي دارند، من پير شده ام، حوصله ام در خانه سر مي رود دلم مي خواهد با مردم ارتباط برقرار كنم وقتي به اينجا ميآيم با خريد دو كيسه شير چيزي حدود سيصد تومان صرفه جويي مي كنم، به اندازه سيصد تومان با مردم تبادل اطلاعات دارم و از اخبار آگاه مي شوم و حداقل به اندازه سيصد تومان هم از محبت و همدلي مردم بهره مي گيرم».
اين حرفها هم شنيدني اند شايد نه براي مسؤولين اقتصاد كشور ولي قطعاً براي مسؤولين فرهنگي خالي از لطف نيست!
صف هاي شير و پيامدهاي اخلا قي!
گاهي ديدن برخي از اقشار مردم يا برخي رفتارها در اين صفها، نشان مي دهد چقدر يك صف مي تواند پيامدهاي ويژه داشته باشد كه به جا افتادن فرهنگي خاص هم بينجامد! مثلا ً ديدن سربازي كه براي خريد شير مصرفي خانواده مافوقش، به جاي حضور در پادگان در صف شير مي ايستد يا دانشآموزاني كه چه بسا ممكن است ايستادن در صف شير را به درس خواندن ترجيح بدهند و يا كارمنداني كه قطعاً براي حضور هر روزه شان در اين صف ها و خريد شير، از مرخصي هاي قانوني شان استفاده نمي كنند و خروج آنها از محل كارشان نيز به شيوه هاي گوناگوني صورت مي گيرد كه بي شك آن هم براي خودش داستاني شنيدني دارد و ...
گويي ما به هرچيزي مي انديشيم، الا شيوه هاي اصولي و پيدا كردن راهكارهايي مناسب و منطقي براي صرفه جويي!
به اعتبار آنچه تا بدينجا گفته شد و آنچه در اين صف ها مي توان ديد، ما مردماني نيستيم كه در پي راه حل هايي براي ساده تر زندگي كردن نباشيم، بلكه انگار سخت ترين راه ها را براي راحت تر زندگي كردن برمي گزينيم. براي آشنا شدن با يكي از همين شيوه هاي غير اصولي و سخت و البته اثبات ادعاي فوق الذكر بد نيست به اين فكر كنيد كه چطور دو نفر مي توانند به سادگي بعد از خريد سهميه شيرشان بدون آن كه دوباره به انتهاي صف بازگردند از چند سهميه ديگر هم استفاده كنند يعني حداقل دو بار ديگر هم شير بخرند؟!
|