مهرداد مشايخي- شايد بعد از مدت ها، به هنگام حادثه مرگبار قطار نيشابور بود كه خيلي ها به ياد دهقان فداكار افتادند، به ياد فداكاري مردي كه داستانش را نسل هاي زيادي در كتاب هاي درس دوره ابتدايي خوانده اند و با آن آشنا شدند.
آن روزها كه داستان ريزعلي خواجوي را در كتاب هاي درسي مي خوانديم، شايد هيچ وقت به فكرمان نمي رسيد كه اين داستان واقعي باشد، چه برسد به اينكه فكر كنيم دهقان فداكار حالا زنده است يا نه؟ چكار مي كند، مردي كه همه مدرسه رفته هاي ايران او را مي شناسند و با كار بزرگش در يك شب سرد و آبستن حادثه آشنا هستند. حالا زندگي راحتي دارد يا هر روز را با آرزوهاي كوچك و بزرگ دست نيافتني سر مي كند؟ اصلا آن موقع آنقدر كودكانه و ساده فكر مي كرديم كه به ذهنمان هم نمي رسيد كه اگر كسي كار مهمي بكند بايد به مشكلات زندگي اش توجهي كرد و حتي اگر خودش انتظاري نداشت كساني بايد باشند كه به پاس خدمتش گرهي از كارش را باز كنند. بدشانسي دهقان فداكار هم احتمالا اين بوده كه همه آدم ها در كودكي با او آشنا شده اند و وقتي كه به سني رسيده اند كه مي توانستند كاري برايش بكنند ديگر بزرگ شده بودند و دچار فراموشي بزرگسالي.
ريزعلي خواجوي، مردي از آذربايجان كه يكي از شب هاي سال ۱۳۴۱ در ۳۸ سالگي با آتش زدن پيراهنش و علامت دادن به لوكوموتيوران او را به ريزش كوه و خطر برخورد قطار با توده هاي سنگ آگاه كرد و جان مسافران قطار را نجات داد، بعد از گذشت ۴۲ سال از آن ماجرا و در سن ۸۰ سالگي تا همين هفته پيش آرزوي داشتن خانه اي را داشت كه بتواند در شب هاي سالخوردگي با خاطرات جواني، عمر مانده را سپري كند.
هفته قبل دوربين خبري صداوسيما به سراغ دهقان فداكار رفت تا آرزوهاي پيرمردي را از زبان خودش پخش كند كه ده ها سال ميهمان كودكان ايراني بود، ميهمان كودكاني كه شب ها را نه با خاطرات كه با اميدها و آرزوهاي بزرگ و شيرين صبح مي كنند. ده ها سال است كه او را مي شناسيم، اما تا همين هفته پيش نمي دانستيم كه تنها آرزوي او داشتن خانه اي است و تنها فكر و ذكرش بودن سقفي بالاي سرش. او در برنامه تلويزيوني گفت كه آرزو دارد بالاخره صاحبخانه شود.
اين بار مسوولان امور مسكن و ميزبانان ديروز دهقان فداكار در كتاب هاي درسي شان، به ياد روزهاي كودكي و مدرسه، فكري به حال اين پيرمرد ۸۰ ساله كردند و خبر رسيد كه خانه اي در شهرستان ميانه به او داده اند تا به تنها آرزوي خود برسد.
وزارت مسكن اعلام كرد كه بعد از پخش خبر از تلويزيون يك واحد مسكوني در شهرك انديشه ميانه به او واگذار شده است. مسوولان سازمان مسكن و شهرسازي آذربايجان شرقي، در روزهاي گذشته در ديدار با ريزعلي خواجوي اين واحد مسكوني را به پاس قدرداني از خودگذشتگي اين دهقان فداكار به او داد تا حسرت اين سقف به دل او نماند.
ريزعلي خواجوي، هر چند براي بزرگترها فداكاري كرد، اما به قصه بچه ها تبديل شد، اگر اين چنين نبود شايد زودتر از اينها خانه دار شده بود.

ابراهيم حاتمي كيا از جمله فيلمسازاني است كه در آغاز با دستمايه قرار دادن تم هاي جنگي حال و هوايي جديد را در اين راستا پديد آورد. حاتمي كيا با ساختن فيلمي چون «ديده بان» ثابت كرد كه مي شود از دل حال و هواي جنگي به مفهومي فلسفي و عرفاني رسيد. موفقيت فيلم ديده بان باعث شد كه اين فيلمساز با تكرار همان فضاهاي آشناي جنگ كمي به تكرار بيفتد. گرچه فيلمي چون «مهاجر» كمي از حال و هواي فيلم اول اين فيلمساز جدا بود اما خطر در افتادن در دام يك موضوع خاص با داستاني ديگرگون را از اين كارگردان دور كرد. دوره كاري حاتمي كيا را مي توان به دو دسته تقسيم كرد. دوره اول همان دوره بازيافتن خود و گشودن زباني خاص و دوره دوم پرداختن به مسايل حاشيه اي جنگ. دوران گذاري كه حاتمي كيا در عرصه سينما طي كرده دوراني است كه حداقل توانسته نگاه ما را به سوي خود جلب كند. خبرسازي اين كارگردان ايراني در اين صفحه از آن جهت است كه او به همراه چند نفر از فيلمسازان ديگر اين روزها در صدد حضور در جشنواره فيلم هاي ايراني در ژاپن است. اين جشنواره كه به طور خاص به فيلم هاي ايراني تعلق دارد فيلم «ارتفاع پست» حاتمي كيا را به نمايش خواهد گذاشت. گرچه اين كارگردان تاكنون تمايل چنداني به حضور در جشنواره هاي خارجي از خود نشان نداده اما حضور فيلمي چون فيلم ياد شده نمي تواند تمام ذهنيات او را شامل شود. حاتمي كيا در اين فيلم با دستمايه قرار دادن يك اتفاق مستند با نگاهي اجتماعي باز هم به تبعات جنگ و تاثيرات مثبت و منفي آن پرداخته است. اين فيلمساز مدتي است كه سكوت اختيار كرده و بعد از همين ارتفاع پست كار ديگري انجام نداده است. بعضي از منتقدان ارتفاع پست را بهترين كار حاتمي كيا مي دانند و عده اي ديگر هم به «بوي پيراهن يوسف» راي مي دهند. هفته فيلم هاي ايراني در ژاپن هر ساله با بهترين هاي سينماي ايران برگزار مي شود و معمولا ژاپني ها استقبال خوبي از آن مي كنند.

ديروز «آق قلا »غلغله بود. بچه دوست داشتني روستاي «صحنه» قهرمان بزرگ واليبال، غياث الدين صحنه را روي دست مي بردند. غياث، بهترين دفاع روي تور آسيا.
ديروز آق قلا غلغله بود. عشق واليبال هاي شمال، همه جمع شده بودند براي تشييع «جنازه»اي كه قبلا بارها روي همين دست ها چرخيده بود، اما اين بار حتما دفعه آخر بود...
غياث الدين صحنه، متولد ۱۳۴۵، عمرش زود تمام شد. بعد از يك تصادف سنگين با رفقا، خوشگلدي صحنه و ميكائيل يولمه كه قبل از او از دست رفته بودند.
غياث الدين سوخته بود، ۵۵ درصد. چشم هايش باز نمي شد. صدايش هم در نمي آمد. همينطور روي تخت بيمارستان مهر خوابيده بود و مقاومت مي كرد، اما خب، امكان نداشت زنده بماند.
درباره ملي پوش سابق واليبال مي گفتند، موقع اسپك زدن روي هوا مي ايستد و بعد از اينكه دفاع روي تور حريف پايين مي رود، ضربه اش را مي زند. بدرود، آقاي خوش اخلاق!

منصور اوجي از جمله شاعراني است كه با تمام پيشكسوت بودن همواره با حال و هواي روز، شعر سروده است. اين شاعر كه هم اكنون در شهر شيراز روزگار مي گذراند در همان گوشه خلوت خود و به دور از هياهو هاي معمول به خلق كارهاي خود مشغول است. اوجي شاعري پركار با پشتوانه علمي خوبي است. تقريباً مي شود گفت كه او در اغلب حوزه هاي مربوط به ادبيات طبعآزمايي كرده است ،اما شعرهاي او از ديگر رشته ها درخشان تر است. منصور اوجي به شاعر كوتاه گو مشهور شده است چون اغلب اشعار او آن قدر كوتاه و موجز هستند كه مي شود در همان خوانش اول از حفظ شان كرد. آنچه كه اين شاعر را خبرساز كرده تاليف كتابي است كه درباره او توسط يكي از جوانان نوشته شده است. اين كتاب كه در برگيرنده ديدگاههايي درباره آثار و زندگي اوجي است به زودي توسط انتشارات نويد به چاپ خواهد رسيد.
در اين كتاب مفصل كه خواننده را با زواياي تاريك و روشن زندگي اين شاعر آشنا مي كند سعي شده كه اغلب اظهارنظرهاي بزرگان ادبيات هم جمع آوري شود. شاعر مجموعه «كوتاه مثل آه» در اين كتاب به طور مفصل به خوانندگان معرفي مي شود و از زبان خودش در مورد چگونگي روي آوردن به وادي شعر را هم خواهيم خواند. اين شاعر درباره كتاب مزبور به خبرنگار ما  گفت:«نگارنده سعي كرده كه واقعيات زندگي و اشعار من را به رشته تحرير در بياورد. او تمام حقايق تلخ و شيرين را نقل كرده و هرگز خودش را موظف به نگفتن ندانسته است. شايد بسياري از اظهارنظرهاي درج شده در كتاب اصلاً به مذاق من خوش نيايد اما هم من و هم نويسنده كتاب به خود حق نداده ايم كه سلايق ديگران را ناديده بگيريم.» اضافه مي شود كه دو مجموعه شعر تازه از اين شاعر شيرازي به زودي وارد بازار كتاب خواهد شد. ظاهراً اين كتاب ها هم شامل شعرهاي كوتاه اوجي است. به نظر مي رسد كه اين شاعر در شعرهاي جديدش به شدت مرگ انديش شده چون عنصر مرگ در دو مجموعه پيشين او به طور واضحي مشهود است. شاعر تقريباً ۷۰ ساله هنوز هم با ديدگاهي تيزهوشانه به عنصر طبيعت نگاه مي كند و هم واقعيات آن از جمله مرگ را با نگاه خاص خود ارزيابي مي كند. از اوجي تاكنون در حدود ۲۰ مجموعه شعر به چاپ رسيده است.

عليرضا خمسه همان بازيگري است كه با اجراي نقش بيدار در تلويزيون حضور تصويري خود را اعلام كرد، اين كمدين كه خيلي زودجايگاه خود را در ميان خيل بازيگران اين رشته پيدا كرد، خصوصيات ظاهري و استيل مستعد او در اين راستا به او كمك كرد تا به هنرپيشه اي محبوب تبديل شود.
خمسه همان گونه كه از نام خانوادگي اش پيداست اهل بخش خمسه زنجان است. خودش دوست ندارد زياد از سن وسال و تاريخ تولدش بگويد، اما او كمي دير ازدواج كرده و فرزندي ۹ ساله دارد.
اين بازيگر كه مي توان گفت تحصيلات آكادميك در زمينه بازيگري ندارد و تحصيل كرده رشته روانشناسي است حس اين هنر را در خون خودش دارد. او در اغلب نقش هايش نشان داده كه قابليت تبديل شدن به يك بازيگر بالقوه را دارد. چندين كار سينمايي از جمله آپارتمان شماره ۱۳ ساخته يدالله صمدي باعث شد كه رويكرد فيلمسازان و استفاده از بازي او بيشتر شود.
دوران اوج كاري خمسه به حدود ۱۰ سال گذشته برمي گردد، يعني دوراني كه تقريباً در اغلب كارهاي ژانر كمدي ديده مي شد. عليرضا خمسه يك پانتوموميست بسيار خوب است و خبرسازي او هم به همين مساله برمي گردد. فستيوال نمايش هاي كوتاه اين روزها در تهران جريان دارد و خمسه هم در بخش تجربه بازيگري به سمت اداره بخش پانتوميم در سالن سمندريان گماشته شده است. جشنواره نمايش هاي كوتاه بيشتر از ميان قشر دانشجويي كار مي پذيرد و هدف كشف بازيگران براي آينده تئاتر را مدنظر دارد.يكي از نكات مثبت اين جريان نمايش همان حالت آموزشي قضيه است. اين جريان كه ظاهراً از سوي پيشكسوتان تئاتر هم به رسميت شناخته مي شود علاوه بر ارجاي نمايش هاي كمتر از ۲۰دقيقه، بيشتر هم وغم خود را به مسايل آموزشي تئاتر متمركز كرده است. يكي از بخش هاي پرطرفدار اين جشنواره همين بخش آموزش پانتوميم است كه سعي مي كند رشد هاي چشمگير و جهاني اين رشته بازيگري را براي علاقه مندان بازگو كند. يادآوري مي شود كه اغلب نمايش هاي مطرح دنيا در اين چند ساله كمتر از عنصر ديالوگ بهره گرفته اند و براي رسيدن به زباني جهاني به قول معروف به «حرف زدن با بدن» روي آورده اند.

علي معلم دامغاني شاعري حساس و عمق انديش است. احاطه او بر مسايل و علوم قرآني و تسلطش بر متون كهن، از او شاعري ديرينه  انديش، اخلاقي و سخت كوش و معتقد ساخته است. دامغاني را مي توان به گونه اي احياگر قصيده سرايي دانست. دايره واژگان اين شاعر تا حدي است كه براي رساندن پيام هاي اغلب اخلاقي آنچنان از آن استفاده مي كند كه حيرت هر اهل ادبياتي را در پي دارد. دامغاني هرگز سعي نكرده به رغم پختگي اش از مردم فاصله بگيرد. او گاه متواضعانه چنان در قالب ترانه سرايي به عنصر مردم نزديك شده كه خيلي ها فكر كرده اند كه يك شاعر هم نام او اين كارها را انجام داده است. دامغاني با شناخت وسيعي كه از موسيقي دارد كلام و آهنگ راچنان در كنار هم قرار مي دهد كه كار هر آهنگسازي را راحت مي كند موسيقي اصولا دربطن سروده هاي معلم جاري است. زبان سرشار از واژه هاي در اين سال ها موجي از تصوير وآهنگ را در خود دارند. شايد به همين دليل باشد كه نماهنگ هاي ساخته شده از روي سروده هاي او خيلي سريع در ميان مردم جا باز مي كند و بلافاصله تاثير خودش را هم مي گذارد. خبرسازي علي معلم دامغاني در اين روزها بر هيچ كس پوشيده نيست. صداي اين شاعر با آن اجراي محكم و در عين حال فكور و دردمند معمولا زماني از تلويزيون به گوش مي رسد كه در اقصي نقاط دنيا بر مسلمين ستمي رفته باشد و در اين حال و هوا چه شعري بهتر از شعر زيباي «ماه غريب تان» مي تواند موجبات تسلي را فراهم آورد:
«ديده بگشا اي به شهد مرگ نوشينت رضا ديده بگشا بر عدم اي هستي مستي فزا»

عليرضا آشوري-خورشيد فروزان آفريقاي جنوبي مي خواهد راه روش جديدي را در زندگي پيش بگيرد.
نلسون ماندلا رهبر مبارز و محبوب آفريقاي جنوبي اعلام كرده است كه از هفته ديگر قصد دارد برنامه كاري سنگين خود كه از سال ۱۹۹۰ تاكنون به همان شكل فشرده و مداوم حفظ كرده بود را كاهش دهد.از ۱۴ سال قبل كه ماندلا با آن حالت قهرمانانه از زندان آزاد شد تاكنون بدون كوچكترين وقفه اي اين برنامه كاري سنگين را با جديت دنبال كرده است.منبعي كه نخواست نامش فاش شود اعلام كرد كه ماندلا به زودي ملاقات ها و حضور در انظار عمومي را كاهش خواهد داد و از اين پس بيشتر وقتش را با سران حكومت خواهد گذراند.ماه گذشته باز هم ماندلا در كانون توجه جهاني قرار گرفت. آن زمان او به زوريخ سفر كرده بود تا براي آفريقاي جنوبي ميزباني بازي هاي جام جهاني ۲۰۱۰ را به دست آورد. آفريقاي جنوبي نخستين كشور آفريقايي است كه بازي هاي جام جهاني را برگزار خواهد كرد.
اسماتس انگوناياما سخنگوي كنگره ملي آفريقا كه از ماندلا به عنوان يك مرشد و رهبر ياد مي كند مي گويد: «كنگره از موقعيت تازه آقاي ماندلا استقبال خواهد كرد. ما همچنان به او نياز داريم و از هر چيزي كه بتواند به سلامتي او كمك كند حمايت خواهيم كرد.»
ماندلا به سادگي بهترين سفير آفريقاي جنوبي است. مبارزه قهرمانانه او عليه آپارتايد و حالت مسحوركننده شخصيت او، نخستين رهبر سياهپوست آفريقاي جنوبي را به يكي از محبوب ترين شخصيت هاي سياسي سراسر جهان تبديل كرده است.
او هنوز هم اخلاق انقلابي خود را حفظ كرده است. ماندلا همچنان كاري را كه به درست بودن آن اعتقاد دارد انجام مي دهد و عليه هر چيز غلطي موضع مي گيرد. وي چند وقت پيش به شدت جورج بوش را به خاطر حمله به عراق مذمت كرد.
شادي ماندلا بعد از اينكه ميزباني بازي هاي جام جهاني ۲۰۱۰ را به دست آورد ديدني بود. به قول معروف عين پسربچه هاي كوچك بالا و پايين مي پريد، اما او نشان داده كه مي خواهد كمي آرام بگيرد.وقتي در ژنو خبرنگار تلويزيون از او پرسيد: «آقاي ماندلا الان مي خواهيد چه كنيد؟» به سادگي پاسخ داد: «مي خواهم بروم خانه. من احتمالا مدت زيادي زنده نخواهم بود. به من گفته اند كه تا پايان ماه بايد فعاليت هايم را كاهش دهم.»

ايرنا- «ناصر ديويد خليلي» ميلياردر ايراني مقيم لندن قصد دارد كلكسيون هنري اسلامي خود را به صورت دايم در لندن به نمايش بگذارد.
ارزش آثار هنري اسلامي در اختيار اين كلكسيونر متولد ايران، ۵/۱ ميليارد پوند است.
خليلي در مصاحبه اي با نشريه هنري «آپولو» اعلام كرد كه در پي يافتن يك گالري در يكي از موزه هاي معروف لندن است تا موفق شود آثار هنري - اسلامي خود را براي هميشه در آن گالري براي عموم به نمايش بگذارد.
اين اقدام خليلي كه گفته مي شود پرارزش ترين كلكسيون شخصي هنرهاي اسلامي در جهان را در اختيار دارد، در جهت رقابت با كلكسيون «چارلز ساچي» كلكسيونر ايتاليايي و تغيير ذهنيت منفي عمومي نسبت به فرهنگ و تمدن اسلامي صورت مي گيرد.خليلي كه يكي از ثروتمندترين خارجيان مقيم انگليس محسوب مي شود در سال ۱۹۸۰ و در سن ۲۲ سالگي با خروج از ايران وارد انگليس شده و در دانشگاه علوم شرقي و آفريقايي دانشگاه لندن «سوآز» مشغول به تحصيل شد.وي پس از مدتي با انجام يك طرح تحقيقاتي در مورد هنرهاي اسلامي در دانشگاه «آكسفورد» اولين كميته آكادميك هنرهاي اسلامي در انگليس را تشكيل داد.
گفته مي شود خليلي ۲۰ هزار قطعه از انواع هنرهاي نفيس اسلامي مانند انواع قرآن هاي نفيس خطي، جواهرات، كاشي هاي مزين قديمي و تسليحات قديمي جنگي را در اختيار دارد.وي در مصاحبه خود با آپولو گفت كه بر عمومي كردن كلكسيون آثار هنري خود اعتقاد راسخ دارد: «تمامي مايملك ما در اين جهان متعلق به خداوند يكتاست و ما تنها مسووليت حفاظت از آنها را بر عهده داريم.»
با وجود اينكه هيچ كس از منبع درآمد خليلي اطلاعي ندارد بسياري از افراد اعتقاد دارند وي ثروت رويايي خود را با سرمايه گذاري در امر مسكن در انگليس و با سرمايه اي كه در زمان فوت پدرش برايش به ارث مانده بود به دست آورده است.خليلي همچنين در گذشته يكي از گران ترين منازل مسكوني لندن در منطقه كنزينگتون را در اختيار داشت كه چند سال پيش آن را به مبلغ ۶۵ ميليون پوند به «برتي اكلستون» قهرمان مشهور فرمول يك فروخت.

فرهاد فرجاد
برندگان جوايز موسيقي كلاسيك بريتانيا
جشنواره موسيقي كلاسيك بريتانيا سرانجام برندگان امسال خود را اعلام كرد. «برايان ترفل»، خواننده باريتون (صداي متوسط ميان تنور و باس) اهل ولز، توانست هر دو جايزه بهترين آلبوم و بهترين هنرمند مرد را از آن خود كند و به اين ترتيب پرافتخارترين هنرمند جشنواره امسال لقب گيرد. از آلبوم وي با عنوان «برايان» طي سال گذشته تاكنون ۳۰۰ هزار نسخه فقط در انگلستان به فروش رفته است. ستاره ايتاليايي اپرا، «سيسيليا بارتولي» عنوان بهترين هنرمند زن را دريافت كرد.
«سيمون رتل»، رهبر اركستر انگليسي، جايزه بهترين آلبوم اركستري سال را به خاطر آلبومي از سمفوني هاي بتهوون با همراهي اركستر «فيل آرمونيك» وين كسب كرد. جايزه موسيقي معاصر به آهنگساز آمريكايي، «فيليپ گلس» به خاطر موسيقي فيلم «ساعت ها» (با بازي نيكول كيدمن) رسيد «دنيل هوپ»، ويلون نواز ۲۹ ساله نيز عنوان بهترين نوازنده كلاسيك بريتانيا را دريافت كرد.
مي خواهم پاواروتي باشم 
برنامه تابستاني اپراي امسال بي.بي.سي، يك مستندزيبا و خوش ساخت را در حاشيه خواهد داشت. فيلم «مي خواهم پاواروتي باشم» داستان واقعي سه مشتاق موسيقي را روايت مي كند كه مي پندارند چنانچه تحت تعليم مربي مشهور آواز، «رابرت آندرسون» قرار گيرند، به حتم پاواروتي هاي بعدي خواهند بود. آندرسون، مدرس موسيقي كالج رويال شمالي، ادعا مي كند كه قادر است تنها از طريق شنيدن فرياد انسان ها، قابليت و توانايي آوازخواني را در حنجره آنها برآورد كند. فيلم در ادامه نشان مي دهد كه آندرسون از رهاورد اين سه هنرجوي تازه كار به چه نتايج شگفت آوري نايل مي شود.
مك كارتني هم عليه انگليس سخن راند
«سرپل مك كارتني»، خواننده پيشين گروه «بيتلز»، دولت انگلستان را به خاطر عملكرد شتابزده در جنگ عليه عراق مورد شماتت قرار داد. وي در مصاحبه اي با هفته نامه پرتغالي «ويسائو>Visao) )گفت: خيلي بهتر بود اگر سازمان ملل زمام امور را در عراق به دست مي گرفت، امروز اوضاع در عراق بسيار خونبار و دشوار شده است. عراقي ها حق دارند واكنش نشان دهند. اگر يك نفر بيايد و خانه شما را روي سرتان خراب كند، مي نشينيد و مي گوييد متشكرم؟
مك كارتني در حال حاضر مشغول برگزاري تور اروپا است و كنسرت راك خود را در جشنواره موسيقي «ريو» در ليسبون پرتغال پيش رو دارد.
وي خود از نزديك شاهد حملات تروريستي ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۲ بود و ترانه «آزادي» را بر همين اساس خلق كرد.
هري پاتر مردني است 
«دنيل رادكليف»، ايفاگر نقش هري پاتر، معتقد است مرگ اين شخصيت فانتزي در واپسين بخش كتاب، جذابيت بيشتري را به داستان خواهد بخشيد. به عقيده هنرپيشه ۱۴ ساله، اين تنها راه نجات «جي.كي.رولينگ »- نويسنده داستان - از شر دشمن بد ذاتش «لرد والدرمورت» است.
رادكليف نوجوان مي گويد: «هري پاتر و لرد والدرمورت از محوريت يكساني برخوردارند، بنابراين تصميم بجايي است اگر رولينگ به مرگ هر دوي آنها رضايت دهد. از ديگر سو، چنانچه داستان هري پاتر بخواهد كماكان ادامه پيدا كند، شكل و شمايل من به لحاظ قرار داشتن در سن رشد، ديگر مناسب ايفاي نقش او نخواهد بود.»فيلم جديد هري پاتر، زنداني آلكازبان از جمعه گذشته به اكران درآمده است.