هند به طور وسيعي نسبت به آگاه سازي جوامع محلي جنگلي نشين و توسعه فرهنگ آشنايي با حيات وحش اقدام كرده است
ايجاد اولين كريدور حفاظت شده، دو منطقه مهم كنها و آچان كامار را به هم متصل مي كند، اين كريدور ۶۰ كيلومتر طول دارد
معصومه صفايي
حدود ۶ هزار قلاده از باشكوه ترين و بزرگ ترين گربه سانان روي زمين باقي مانده كه در مناطق محدودي زيست مي كنند
اعتقاد رايج در آسياي جنوب شرقي مبني بر خواص دارويي معجزه آساي اجزاي بدن ببر، در حال حاضر از بزرگ ترين تهديدهايي است كه بقاي ببر را به مخاطره افكنده است
ميل سينگ پاتادي، هر روز لحظه اي را كه مورد حمله ببر قرار گرفت به ياد مي آورد. تنها زخم هاي عميق روي پاها نيست كه اين خاطرات دردناك را در ذهنش زنده مي كند. در گشت زني هاي روزانه اش در پارك ملي كنها در مركز هند، هميل و محيط بان همكارش سهادو، مرتبا از نقطه اي كه ببر حمله كرد رد مي شوند.
«من روي زمين افتادم و خون به شدت از بدنم جاري بود. تقريبا بي هوش شده بودم اما سهاد و مرا سوار دوچرخه اش كرد و بر سر توله ببر كه به مادرش پيوسته بود فرياد كشيد. ببرها تقريبا ۲۰۰ متر دنبال ما آمدند وغريدند خوشبختانه سهادو توانست با عمل به موقع، يعني انداختن شلوار خونين من روي زمين، حواس ببرها را پرت كند. اوجان من را از مرگ حتمي نجات داد.»
كنها، پناهگاه بزرگ ببرها
پارك ملي كنها كه شايد بتوان آن را يكي از ارزشمندترين مناطق حفاظت شده جهان ناميد، در قلب ناحيه كيپلينگ، زيستگاه كم نظير ببر، واقع شده است. نام اين ناحيه از «رودياردكيپ لينگ» نويسنده معروف «كتاب جنگل» اخذ شده و به سبب حفاظت آگاهانه و برخورد شديد با شكارچيان قاچاق، تعداد ببرهاي پارك طي ۲۵ سال گذشته، بيش از دو برابر افزايش يافته و به ۱۳۰ قلاده رسيده است. روي هم رفته، جنگل هاي كيپلينگ يكي از بزرگ ترين جمعيت هاي ببر در جهان را دارند.حدود ۵۰۰ قلاده از ۶ هزار قلاده ببر موجود در جهان در اين ناحيه ۳۰ هزار كيلومتر مربعي زندگي مي كنند.
ببرها، عقب نشيني تا كجا؟
با اين حال، جنگل كيپ لينگ، همچون ديگر محيط هاي طبيعي، مشكلات خود را دارد. جمعيت مردم محلي رو به تزايد است و روستاييان به انحاي مختلف به زيستگاه ببرها تجاوز مي كنند - چراي گله هاي گاو و گوسفند، بريدن درختان و گسترش زمين هاي زراعي تا قلب جنگل. با ادامه اين روند چيزي نخواهد گذشت كه ببرها مجبور به عقب نشيني تا دورافتاده ترين جزاير جنگل شوند.
محدود شدن هر چه بيشتر زيستگاه گونه هاي وحش (شبيه شرايطي كه در بعضي از مناطق حفاظت شده كشورمان وجود دارد، مثلا منطقه حفاظت شده ورجين در شمال شرقي تهران)، از جمله ببرها كه موجوداتي بزرگ و شكننده هستند، باعث توالد و تناسل مكرر درون يك گروه خاص شده و نهايتا به ضعف ژنتيكي و نارسايي ها ي پيامد آن منتهي مي شود. به گفته يكي از كارشناسان حيات وحش هندوستان، حفاظت ببر در پناهگاه ها، مناطق حفاظت شده و پارك هاي ملي بسيار موفق بوده، اما اكنون نيازمند بازنگري و يافتن راه هايي وراي مرزهاي موجود است .
كريدور ببرها
بر همين اساس صندوق جهاني حيات وحش طي چند سال گذشته شروع به ايجاد يك سري «كريدور زيستگاهي» كرده كه پناهگاه ها را به هم متصل سازد و ببرها امكان گشت زني بيشتري داشته باشند. اولين كريدور، پارك ملي كنها را به پناهگاه حيات وحش آچان كامار متصل مي كند. اين دو منطقه ۶۰ كيلومتر با يكديگر فاصله دارند، البته خوانندگان و علاقه مندان محيط زيست به خوبي آگاهند كه ايجاد كريدور كار دشوار و بسيار حايز اهميتي است. مشخص كردن مسير يك كريدور روي نقشه تقريبا كاري است ساده، اما ايجاد آن در منطقه، هرگز به آن آساني نيست. در كريدور بين كنها و آچان كامار حدود ۲۸ هزار نفر در ۵۵ دهكده زندگي مي كنند. بخش عمده اي از زندگي اين مردم وابسته به جنگل است، منبع سرشاري از غذا، دارو، چوب، هيزم و مرتع بي پاياني براي چراي چهارپايان اهلي. اگر بنا باشد ببرها از اين نواحي جنگلي استفاده كنند، روستاييان بايد آمادگي لازم را داشته باشند.
به همين سبب صندوق جهاني حيات وحش با همكاري مقامات محلي و دولت در پي يافتن راه هايي براي كاهش وابستگي مردم به جنگل هستند. ضمنا بايد دريابند و حس كنند كه حفاظت از ببر نه تنها به ضرر آنان نيست، بلكه به نفعشان نيز هست.
خانم لاكمي لال ناندا و خانواده اش آگاهند كه در جنگل پشت خانه شان ببر زندگي مي كند. آخرين باري كه اين همسايه زردچشم پريشان كار به سراغ آنان آمد تا يك بز را بربايد، يكي از اهالي روستا اشتباه كرد و چراغ قوه اي را توي صورتش روشن ساخت.
«ببر روي او پريد و او با زخم هايي روي پيشاني و شانه پا به فرار گذاشت.» لاكمي چنين به ياد مي آورد و مي افزايد: «ببر سلطان جنگل است. وجود او براي جنگل لازم است، او روح جنگل را در خود دارد و اگر نباشد جنگل نخواهد بود. اما براي ما وجودش خطرناك است. بايد مراقب باشيم.» درك بعضي از جنگل نشينان از طبيعت چنان عميق و واقعي است كه كمتر انسان تحصيل كرده اي تا اين حد واقعي به اين شناخت رسيده است. مهم اين است كه جوامع پيرامون زيستگاه هاي حيات وحش دريابند كه حيوانات دشمن آنها نيستند و چنانچه خسارتي هم به آنها وارد كردند، به فكر انتقام جويي از حيات وحش نيفتند! اما لازم است دولت هم كمك كند و خسارات آنان را جبران كند، در آن صورت پيشرفت زيادي در دوستي جوامع محلي با حيات وحش حاصل خواهد شد. مي توان انگيزه هاي گوناگوني در مردم درون يا حاشيه پارك ها و مناطق حفاظت شده به وجود آورد. يكي از اين انگيزه ها احداث تاسيسات بيوگاز است كه به روستاييان امكان مي دهد از سرگين گاو به جاي هيزم جنگلي براي سوخت استفاده كنند.
تهديدهاي ببر
در گذشته اي نه چندان دور، ببر از شرق، از تركيه تا سواحل روسيه و چين و از شمال، از سيبري تا جزيره بالي در كشور اندونزي وجود داشت. اما اكنون اين زيستگاه ها خالي از ببر شده و فقط حدود ۶ هزار قلاده از اين باشكوه ترين و عظيم ترين گربه سان روي زمين باقي مانده كه در مناطقي از شبه قاره هند، آسياي جنوب شرقي و شرق دور روسيه و تعداد كمي در چين و احتمالا كره شمالي زندگي مي كنند.
در قرن گذشته، جهان ببرهاي سه ناحيه (بالي، ايران و جاوان) را از دست داده و امروز نه تنها از ببر بي نظير هيركاني يا ببر خزري ايران خبري نيست بلكه ببرهاي جاوان و بالي نيز براي هميشه از صحنه حيات محو شده اند. ليست سرخI.U.C.N گونه هاي ببر را جزو گونه هاي در معرض خطرو ببر آمور، ببر جنوب چين و زير گونه ببر سوماترا را به عنوان به شدت در معرض خطر ثبت و معرفي كرده است. ببرهاي رويال بنگال (يا ببر هندي) كه در هند زندگي مي كنند، بيشترين تعداد ببرهاي جهان را شامل مي شوند.
تا سال هاي دهه ۱۹۳۰، شكار ورزشي دليل اصلي كاهش جمعيت ببر بود. اگرچه شكار تروفه به عنوان تهديدي اساسي براي ببرها تا اوايل دهه ۱۹۷۰ وجود داشت، امابزرگترين تهديد در دهه ۱۹۴۰ و اواخر دهه ۱۹۸۰ نابودي زيستگاه هاي اين گربه سان به علت افزايش جمعيت، تجاوز به زيستگاه ببرها، قطع درختان، كاشت نخل روغني و امثال آن بوده است. در چين، هزاران ببر تحت عنوان پيشرفت و توسعه در دوران انقلاب فرهنگي نابود شدند. در دهه ۱۹۹۰، صدها ببر كشته شدند تا اجزاي بدن آنان به عنوان دارو در چين، تايوان، كره جنوبي، ژاپن و آسياي جنوب شرقي كه طبق خرافه هاي قديمي به معجزه آسا بودن اين داروها اعتقاد دارند، به مصرف مريض هاي پولدار خرافاتي برسد! اجزاي مختلف بدن ببر براي مصرف گروه هاي نژادي آسيايي ساكن در ديگر كشورها، به اقصي نقاط جهان قاچاق مي شود، استراليا، اروپا، آمريكا و كانادا از مهم ترين مراكز قاچاق هستند.
اميد مي رود با تلاش هاي همه جانبه اي كه از سوي سازمان هاي جهاني طرفدار محيط زيست، همچون صندوق جهاني حيات وحش صورت مي گيرد و نيز با توجه روزافزون دولت ها و آگاهي رو به رشد مردم، به تدريج نسل بسياري از گونه هاي در معرض خطر از نابودي نجات يابد و شاهد كمي بهتر شدن سيماي زمين باشيم. اميدواريم.