مريم دري منش: اشتفاني مارياگراف، در تاريخ ۱۴ ژوئن ۱۹۶۹ در منطقه برول در هايدلبرگ آلمان متولد شد. پدرش كه عاشق تنيس بود، اولين راكت را به وي هديه داده و با او شروع به تمرين كرد. پس از آن كه در ۶ سالگي در مونيخ در يك تورنمنت سنتي بچه ها پيروز شد، پدرش شغلش را رها ساخته و كاملاً روي فعاليت هاي دخترش تمركز كرد. اشتفي با مسابقات قهرماني سالني آلمان شروع كرد و در ۱۳ سالگي نامش به عنوان تنيسور حرفه اي ثبت شد. از آن به بعد مدرسه را ترك كرده و به طور خصوصي مشغول تحصيل شد.
در بهار سال ۱۹۸۶ در هيلتون هيد آمريكا اولين عنوان خود به عنوان يك بازيكن حرفه اي را به دست آورد و به عنوان «بهترين ورزشكار سال» انتخاب شد. سال بعد در اوپن فرانسه، با غلبه بر ناورا تيلووا، اولين عنوان گرند اسلم خود را كسب كرد و بعد با غلبه بر كريس اورت، شماره يك تنيس زنان جهان شد، اما در فينال ويمبلدون، بازي را به ناورا تيلووا واگذار كرد.
سال ۱۹۸۸ قهرمان انفرادي ويمبلدون و به همراه گابريلا ساباتيني، قهرمان دوبل اين مسابقات شد و نيز مدال طلاي بازي هاي المپيك تابستاني در سئول كره جنوبي را به گردن آويخت و در گرند اسلم هاي ملبورن، پاريس و فلاشينگ هيدو نيز قهرمان شد.
در دهم مارس ۱۹۹۱ پس از شكست برابر ساباتيني، به رده دوم رنكينگ جهاني سقوط كرد و پس از مونيكا سلز قرار گرفت. بدين گونه ۱۳۱۰ روز در پله اول اين ليست ايستاد كه طولاني ترين مدت در بين زنان و مردان تنيسور تا قبل از وي بوده است. اما دو سال بعد، پس از اين كه مونيكا سلز در هامبورگ توسط يك تماشاگر مضروب شده و از ادامه رقابت ها بازماند، دوباره گراف به مكان اول رنكينگ بازگشت. فدراسيون جهاني تنيس (ITF) در سال ۹۵ او را به عنوان قهرمان سال و مجله تنيس از او به عنوان بازيكن زن سال نام برد.
وي در سال ۹۶ «اشتفي گراف اسپورت» (SGS) را تأسيس كرد و سپس با توافق با فدراسيون تنيس آلمان (DTB)، حق تبليغاتي همه ديدارهاي خانگي در جام فدراسيون ها را به دست آورد و در مقابل قرار شد از جوايز و پول هايي كه به خاطر حضور در تيم ملي آلمان كسب مي كرد، صرفنظر كرده و هزينه تمام تورنمنت هايي را كه در خاك آلمان برگزار مي شود تأمين كند. پس از آن نيز، وي مدير مجله «ماكس» شد.
در سال ۹۸ با همكاري پزشكان كلينيك دانشگاه هامبورگ، مؤسسه «بچه هايي براي فردا» را براي كودكان راه اندازي كرد.
وي در طول فعاليت هاي حرفه اي خود، ۳۷۷ هفته شماره يك تنيس جهان بود و در مجموع در ۲۲ گراند اسلم قهرمان شد.
برخي از افتخارات وي بدين شرح مي باشد:
قهرماني در اوپن فرانسه در سال هاي ۹۹-۹۶-۹۵-۹۳-۸۸-۱۹۸۷
اوپن استراليا در سال هاي ۹۴-۹۰-۸۹-۱۹۸۸ و ويمبلدون در سالهاي ۹۶-۹۵-۹۳-۹۲-۹۱-۸۹-۱۹۸۸.
وي و ماكس اشملينگ، از طرف خبرنگاران ورزشي آلمان، به عنوان «ورزشكاران قرن» انتخاب شدند.
او كه همسر قهرمان معروف تنيس مردان، آندره آغاسي مي باشد، پس از بازنشستگي، به همراه همسر و دو فرزندش در آمريكا زندگي مي كند.
* دوباره در وطن بودن چگونه است؟
- خيلي زيبا. يك سال بود كه به خاطر بارداري اينجا نيامده بودم. مدتي بسيار طولاني است. فرزند جديد ما بيشتر افراد فاميل را نديده بود، ما از عمو و خاله و پدر ديدن كرديم. چند تا از دوستانم هم به ديدنمان آمدند. برنامه مان كاملاً پر بود.
* آيا هنوز هم برول وطنتان است؟
- وطن من هميشه اينجا خواهد بود طبعاً خانه ام جايي است كه خانواده ام آنجا هستند، در لاس وگاس، ولي وطنم منطقه مانهايم هايدلبرگ هست و خواهد ماند.
* در خانه جديدتان در لاس وگاس دلتان براي چه چيزي تنگ مي شود؟
- چيزي كه دلم براي آن تنگ مي شود طبيعت و سبزه زار است. بخصوص حالا كه با بچه ها اينجا هستم و به اين فكر مي كنم كه كجا بزرگ شده ام. رفتن به مزارع توت فرنگي و چيدن ميوه هاي آن يا با دوچرخه در راه بودن و با بچه ها در خيابان بازي كردن. امكان چنين كارهايي در لاس وگاس نيست.
* به عنوان مادر دومين فرزند، چه چيزي براي شما تغيير يافته است؟
- با يك بچه هنوز مي توان خيلي كارهاي ديگر هم انجام داد، اما وقتي دومي را هم داشته باشيم، اوضاع كاملاً عوض مي شود. فرزند بزرگ ما كه الان دو سال و هشت ماه دارد، با انرژي بي وقفه اي مي خواهد مدام بازي كند. بنابراين بايد وقتي بچه ديگري در كار است، وظايف تقسيم شود.
* آيا با اين وجود، آندره را در دنياي تنيس همراهي خواهيد كرد؟
- حتماً، البته نه در تمام تورنمنت ها، بهتر از اين است كه هيچ وقت با هم نباشيم، حالا با دو تا بچه با دقت بيشتري مكانها را انتخاب مي كنيم تا براي بچه ها كمي راحت تر باشد.
* و براي شما؟
- براي من سخت تر شده است كه با دو تا بچه و وسايل زياد در راه باشم. بخصوص كه بخواهيم هتل را مثل خانه خودمان در آوريم. اينها برمي گردد به برنامه ريزي كه تاكنون خيلي خوب از پس آن برآمده ايم.
* فكر نمي كنيد كه آندره گاهي ترجيح مي دهد به تنهايي سفر كند تا بتواند خوب بخوابد و استراحت كند؟
- از اين بابت مطمئنم، چون خواب براي بالا بردن توان يك ورزشكار، غيرقابل چشم پوشي است. با اين وجود پس از چند روز هم دوباره دلش براي خانه تنگ مي شود. خودم كه ديگر نتوانسته ام از يك خواب خوب لذت ببرم. تا وقتي هم كه بچه كوچك دارم، نمي توانم به آن فكر كنم.
* پس از حذف آندره از مرحله اول مسابقات اوپن فرانسه، صحبت از حضور دو نفره شما در مسابقات مختلط به ميان آمد. نظرتان در اين باره چيست؟
- نبايد اصلاً در اين مورد حرفي زد. اين موضوع خيلي خيلي غيرمحتمل است. اين ايده كه با آندره در بخش مختلط تيمي در اوپن فرانسه شركت كنم، سال گذشته از يك شوخي شروع شد و سپس صحبت ها جدي شد. من ترجيح مي دهم مثل آندره، انفرادي بازي كنم. اما تصور نمي كنم در يك تورنمنت گرند اسلم باشد. حداقل در حال حاضر نمي شود. سال گذشته خيلي كم تنيس بازي كردم يعني تقريباً يك سال اصلاً بازي نكردم. امسال چند بار بازي كردم كه با يك مصدوميت مواجه شدم.
* هيچ دلتنگي براي مسابقات تنيس احساس مي كنيد؟
- اصلاً. دلم براي مسابقه تنگ نشده و نمي شود. هيچ اشتياقي براي انجام آن ندارم.
* واقعاً اشتياقي نداريد؟
- به نظر مي آيد حرف هايم را باور نمي كنيد. ولي واقعاً همين طور است. البته تصميمي كه گرفتم يك شبه نبود. انسان در اين گونه موارد، مدت هاي طولاني با خود فكر مي كند. در ضمن من مصدوميت هاي شديدي هم داشته ام و نيز يك جراحي زانو، كه آن هنگام پيش خود فكر كردم كه اين پايان دوران فعاليتم است. آن موقع اين كه بتوانم دوباره تنيس بازي كنم. خيلي عجيب بود.
* با اين وجود سخت نبود كه يك زندگي تقريباً جديد را آغاز كنيد؟
- به هر حال وقتي يك نفر از كودكي هر روز تنيس بازي كند، طبيعتاً علاقه و اشتياق فراواني به آن پيدا مي كند. اما در عين حال وقت كمي براي خودش دارد. بدين خاطر از بابت وقتي كه بعداً بدست آوردم خوشحال شدم.
* مارتينا ناورا تيلووا هنوز هم با حدود ۵۰ سال سن بازي مي كند، حتي در اوپن فرانسه، يك دور نيز انفرادي بازي كرد، آيا به او حسادت نمي كنيد؟
- ابداً، ولي كلاهم را برايش برمي دارم. كاري كه او انجام مي دهد، خيلي بزرگ است. خود من ترجيح مي دهم كه بيشتر در كنار خانواده ام باشم. ولي بازي كردن مارتينا در اين سطح، آن هم در اين سن، واقعاً شگفت آور و تحسين برانگيز است.
* آيا اين موضوع مربوط به سطح بالاي كار اوست يا سطح نزول كرده تنيس زنان؟
- شايد به هر دو كمي مربوط شد، ولي كار او اين را هم نشان مي دهد كه اگر كسي به ورزش تعهد و علاقه فراوان داشته باشد، به خيلي چيزها مي تواند دست يابد.
* آيا همين موضوع دليل نداشتن دلگرمي تنيس زنان آلمان است؟
- من نمي توانم به درستي قضاوت كنم. براي اين منظور، دختران كمي را مي شناسم. نمي دانم كه آيا مربوط به عدم آمادگي آنها براي به كار بردن تمام قوايشان است يا نه.
* يك دختر تنيسور، چه چيزي بايد با خود داشته باشد تا به موفقيت برسد؟
- در ورزش، با جا ه طلبي، انضباط و لذت از آن مي توان خيلي پيشرفت كرد. اگر استعداد هم همراه آن باشد، آن وقت شانس هاي خوبي هم ايجاد مي شود.
* با توجه به تجربه شما، زمان سرنوشت ساز براي يك تنيسور چه موقع است؟
- براي كسي كه خيلي زود شروع به تنيس مي كند، بزرگترين قدم بين ۱۳ و ۱۶ سالگي است. آن موقع بايد تصميم بگيري كه آيا در آينده هم مي خواهي به ورزش ادامه بدهي و به سختي كار كني. با كدام اشتياق و با كدام علاقه، كه با تمام وجود بخواهي ورزش كني. اما اين سالها، سنيني هم هستند كه مي توان خيلي خوب بدن را ساخت و همه اينها برمي گردد به اين كه چطور با اعصابت كنار بيايي.
* آيا هيچ تنيسوري را زير بال و پر خود نگرفته ايد؟
- از دو سال پيش دومينيك ريپول ۱۴ ساله را حمايت مي كنم. او دختر بزرگي است و استعداد زيادي هم دارد. از پنج هفته پيش تحت نظر مربي سابق بوندس ليگا، ماركوس شور تمرين مي كند. شرايط فراهم است ولي راهي طولاني در پيش است.
* صحت دارد كه در ماه جولاي در يك مسابقه نمايشي در برلين شركت خواهيد كرد؟
- به اين مسأله فكر كرده بودم، اما متأسفانه الان امكانش نيست. به خاطر به دنيا آمدن ياز، براي مدتي طولاني نمي توانم بازي كنم و در حال حاضر از لحاظ جسماني در شرايط مناسب قرار ندارم. اگر دوباره روي فرم بيايم در اين مورد صحبت خواهم كرد.
* آيا مسابقات اوپن آلمان، براي شما معنايي بيش از اولين عنوان قهرماني تان در سال ۸۶ دارد؟
- من خاطرات ويژه اي از آن تورنمنت و از آن زمين هايي دارم كه امروز ديگر وجود ندارند. زماني را به ياد مي آورم كه اولين مسابقه انتخابي ام را در آنجا انجام دادم. هميشه رفتن به آن تورنمنت براي من خيلي خاص بود. من رشد و توسعه اوپن آلمان را به چشم ديده ام.
* آيا با بازيكنان قديم و جديد تماس داريد؟
- كم. به ندرت به زمين هاي ورزش مي روم و اگر بروم براي بازي هاي آندره است. اگر كسي را در اين بين ببينم با او سلام و احوالپرسي مي كنم. يار سابقم، رنائه اشتوبس هنوز بازي مي كند و در اين سن خيلي هم خوب كار مي كند. اما با ديگران ارتباط كمي دارم.
* حتي از طريق شركت آديداس كه هنوز براي آن فعاليت مي كنيد؟
- در يكي از همايش هاي بزرگ آديداس با ژوستين هنين هاردنه آشنا شدم. او بازيكن فوق العاده اي است و از نظر من بزرگترين اميد قهرماني اوپن فرانسه است.
* با فدراسيون تنيس آلمان هم ارتباطي داريد؟
- نه. دنبال ارتباط با آنها هم نيستم، چون خيلي كم در آلمان هستم.
* عدم آمادگي براي بازي، روحتان را آزار نمي دهد؟
- در مجموع حيف است كه براي من، يك ورزش كه اينقدر شادي آفرين است و اينقدر باعث شهرت و اعتبار مي شده و اين همه تماشاگر دارد، در چنين سراشيبي تندي قرار گرفته است. نمي دانم تا چه زمان مورد خطاب واقع مي شوم و چگونه مي توانم دوباره مبادرت به بازي كنم. حيف است، چون به نظر من تنيس، مثل قبل يكي از زيباترين رشته هاي ورزشي است.
* شما در اواسط ماه جولاي به «Hall of Fame» دعوت شده ايد. پس از پيروزي ها، جوايز و افتخارات زياد، اين مراسم چه معنايي مي تواند داشته باشد؟
- اضطراب. حضور در صحنه هاي عمومي از اين نوع و مجبور بودن به سخنراني كردن، هيچ گاه براي من مطبوع نيستند. ولي البته يك افتخار كاملاً خاص نيز مي باشد. بخصوص كه فكر مي كنم كه اين كار، يك مراسم گراميداشت آمريكايي مي باشد. مي دانم كه اين مراسم چه جايگاه پرارزشي دارد. اين را از واكنش هاي ديگران متوجه مي شوم.
* يعني اصلاً از حضور در اين مكانها لذت نمي بريد؟
- لحظاتي هستند كه از آنها لذت مي برم. اما قبل از آن، مدتي طولاني، بي جهت عصبي مي شوم و حتي دل درد هم مي گيرم. البته در آمريكا دوباره تنيس ورزش شماره سه شده است، بخصوص براي جوانان و اين واقعاًً جاي خوشحالي است.
* آيا در كنار خانواده، فرصتي هم براي اهداف شغلي باقي مي ماند؟
- يك شركت تبليغاتي دارم، يك كلكسيون كوچك و چند شريك تبليغاتي، كه دو تاي ديگر هم به آنها اضافه شده اند. در اين ميان دوباره با آديداس نيز همكاري مي كنم ولي بيشتر وقتم را به نگهداري از فرزندانم مي گذرانم.
* به عنوان مؤسس بنياد «بچه هايي براي فردا»، براي كمك به كودكان، تلاش هاي زيادي مي كنيد. كارهاي جديد در دست داريد؟
- ما چهار پروژه در هامبورگ، كوزوو، موزامبيك و كاپ اشتات داريم و مي خواهيم پروژه خود را در آفريقاي جنوبي نيز گسترش دهيم. در ضمن تماس هايي هم با پروژه هاي كمكي در شرق نزديك داريم. هدفمان اين است كه در همكاري با ديگر سازمان ها مثل يونيسف، ساختارهايي پايدار و طولاني مدت بنا كنيم، برنامه هاي انفرادي چندان محسوس و مفيد نيستند.
* شوهر شما۳۴ ساله است، وقتي آندره به فعاليت هاي خود پايان دهد، چه اتفاقي مي افتد؟
- تا زماني كه روي فرم باشد و از كاري كه انجام مي دهد لذت ببرد، به تنيس ادامه خواهد داد. من هم تمام و كمال از او حمايت مي كنم. پس از آن هم ما يك خانواده معمولي خواهيم شد. البته در حالت عادي، زندگي معمولي، زندگي است كه در آن هر روز سر كار برويم، اما ما بيشتر از خانواده هاي ديگر مي توانيم وقت داشته باشيم. مسلماً همه ما از اين موضوع خوشحال مي شويم.
* از اين نمي ترسيد كه شوهرتان هميشه در خانه باشد؟
- نه، از خدا مي خواهم. ما ترجيح مي دهيم با هم باشيم و او هم بعد از آن بيشتر مشغول خواهد شد. آندره خيلي چيزها در لاس وگاس ساخته است، مثل بنياد خيريه اش. ولي بايد انتخاب كند كه به چه كاري بايد بيشتر بپردازد. او به كمي زمان نياز خواهد داشت تا بتواند راهش را پيدا كند.
* مخالف اين نيستيد كه فرزندانتان، يادن و ياز، ورزشكار حرفه اي شوند؟
- نه، هيچ مخالفتي ندارم. تصور مي كنم كه بايد توجه كنيم كه بچه ها بيشتر چه كاري را دوست دارند و گرايش و استعدادشان به چه سمتي است. من عقيده دارم كه ورزش هيچ وقت چيز بدي نيست. حتماً هم نبايد فوتبال آمريكايي و يا بوكس باشد.
* اما بچه ها بايد كاملاً عادي بزرگ شوند.
- واضح است. براي من خيلي مهم است كه فرزند بزرگم با بچه هاي ديگر و مثل آنها بزرگ شود.
* آيا خانواده گراف، آغاسي ديگر تكميل شده است؟
- نمي توان از قبل چيزي گفت. ولي من فكر مي كنم كه دو تا بچه تعداد خيلي خوبي است. انسان دو تا بازو و دو تا دست دارد و انسانها دو نفري هستند و خيلي برايم مهم است كه بچه ها واقعاً خوب بزرگ شوند و بتوانم وقت زيادي را با آنها سپري كنم. اينجا و آنجا در مورد آشناها مي بينم كه وقتي سه تا بچه هست، چقدر كارها سخت مي شود. دو تا تعدادي عالي است.