شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۳ - - شماره ۳۴۱۲
بازخواني خاطره مرحوم علي اصغر حكمت درباره تأسيس دانشگاه تهران
حيف است كه از حيث دانشگاه از ديگر بلاد عالم واپس بمانيم
اشاره؛
000696.jpg

آنچه پيش رو داريد بازخواني خاطرات مرحوم علي اصغر حكمت در مورد چگونگي تأسيس دانشگاه تهران است كه به مناسبت هفتادمين سال تأسيس دانشگاه تهران به قلم دكتر سيد احمد رضا خضري مشاور رئيس دانشگاه و مدير كل روابط عمومي و رئيس ستاد گراميداشت هفتادمين سال بازنويسي شده است.
در بهمن ماه ۱۳۱۲ شمسي، جلسه هيأت دولت وقت تشكيل شد و در آن در موضوع آبادي تهران و زيبايي و شكوه ابنيه، عمارات و كاخ هاي زيباي آن سخن به ميان آمد. مرحوم فروغي كه در آن روز رياست وزرا را برعهده داشت از يك سو و ديگر وزيران از سوي ديگر زبان به تحسين و تمجيد شهر گشودند و برخي از آنان براي جلب رضايت شاه در اين مقال، عنان از كف بدادند. اما در اين ميان مرحوم «علي اصغر حكمت» كفيل وزارت معارف بي آن كه پيشرفت هاي پايتخت را ناديده انگارد با لحني محتاطانه چنين گفت: «البته كه در آبادي و عظمت پايتخت شكي نيست ولي تنها نقص آشكار آن اين است كه «انيورسته» ندارد و حيف است كه اين شهر نوين از اين حيث از ديگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند». اين سخنان ارزشمند تأثير خود را بر جاي نهاد و بي درنگ مقبول همگان افتاد از اين رو آنان با تخصيص بودجه اوليه اي به ميزان ۰۰۰/۲۵۰ تومان به وزارت معارف اجازه دادند تا زمين مناسبي براي تأسيس دانشگاه بيابد و ساختمان آن را در اسرع وقت پديد آورد. علي اصغر حكمت بي درنگ دست به كار شد و جست وجو براي مكان يابي مناسب دانشگاه را با كمك و مشاوره« آندره گدار»، معمار چيره دست فرانسوي كه در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغاز كرد. آنان پس از جست وجوي بسيار در ميان ابنيه، باغ ها و زمين هاي فراوان آن روز اطراف تهران باغ جلاليه را براي احداث دانشگاه برگزيدند. در همين حال برخلاف امروز كه يافتن زمين مناسب در شهر تهران براي ايجاد دانشگاهي عظيم تقريباً ناممكن است، در آن روزها زمين هاي فراواني وجود داشت كه صاحبان آنها نه تنها در فروش آنها امساكي نداشتند بلكه براي واگذاري به چنين مؤسساتي كه مسلماً سود كلاني هم به دنبال داشت، سر و دست مي شكستند. از همين رو بود كه گروهي از مالكين اراضي بهجت آباد با سوء استفاده هايي نظر وزير ماليه وقت را جلب كرده بودند كه زمين هاي آنها را براي تأسيس دانشگاه خريداري كند. در حالي كه به نظر «موسيوگدار »عرصه آن زمين ها تنگ و موقعيت آنها سيل گير بود و براي تأسيس دانشگاه به هيچ روي مناسب نبود. با اين همه داور رجحان در جلسه هيأت دولت به سختي برخريد اراضي بهجت آباد پاي فشرد و نظر بيشتر اعضا را جلب كرده و سرانجام دولتيان، بهجت آباد را برگزيدند. در همين حال كه علي اصغر حكمت دلشكسته و نااميد ناظر ماجرا بود، رضا شاه وارد شد و پس از اطلاع از موضوع با قلدري خاص خود اوضاع را بر هم زد و گفت: «باغ جلاليه را برگزينيد. بهجت آباد ابداً شايسته نيست عرصه آن كم و اراضي آن سيل گير است».
000699.jpg

دولتيان در برابر اين سخنان، زبان در كام كشيدند و احدي دم بر نياورد.
باري باغ جلاليه در شمال تهران آن روز ما بين قريه اميرآباد و خندق شمالي تهران قرار داشت. اين باغ زيبا كه پوشيده از درختان كهنسال مثمر و غيرمثمر بود، در حدود ۱۳۰۰.ق در واپسين سال هاي حكومت ناصرالدين شاه قاجار به فرمان شاهزاده اي به نام جلال الدوله بنا يافته و در آن روز در مالكيت تاجري ترك به نام حاج رحيم آقاي اتحاديه تبريزي بود. به هرحال باغ جلاليه از قرار متري ۵ ريال و جمعاً به مبلغ ۰۰۰/۱۰۰ تومان از اين تاجر خريداري شد و «موسيوگدار» به سرعت مأمور تعيين حدود، نرده گذاري،طراحي و اجراي عمليات ساختماني در آن شد. در همين حال در پانزدهم بهمن ماه ۱۳۱۳. ش لوح يادبود تأسيس دانشگاه با حضور مقامات دولتي در محلي كه اكنون پلكان جنوبي دانشكده پزشكي است در دل خاك به امانت گذاشته شد.
آغاز عمليات ساختماني
000702.jpg

طراحي پرديس دانشگاه را نيز همان معمار فرانسوي برعهده گرفت. وي نخست طرح خيابان هاي اطراف و داخل دانشگاه را ارايه كرد و پس از تأييد در پانزدهم بهمن ۱۳۱۳، عمليات اجرايي با كاشت نهال هاي درختان سايه گستر و با شكوه چنار در كنار خيابان ها آغاز شد اكنون آن نهال هاي نحيف عمري به درازاي دانشگاه يافته و آنان نيز هفتاد ساله شده اند.
دانشكده طب
در بامداد سوم خرداد ماه ۱۳۱۴«محمدعلي فروغي» رئيس الوزراي وقت، كلنگ دانشكده طب را كه در واقع نخستين دانشكده دانشگاه تهران بود، بر زمين زد و در بيست و چهارم اسفند ۱۳۱۶ يعني پس از سي ماه و بيست و يك روز ساختمان آن دانشكده به همراه دانشكده هاي دندانپزشكي و داروسازي در ناحيه شمال و شمال شرقي و غربي پرديس دانشگاه پديد آمد .چندي بعد كلاس هاي درسي آن دانشكده كه پيش از آن به سال ۱۲۹۷ توسط ميرزا احمدخان بدر (نصيرالدوله) از دارالفنون جدا شده و به رياست دكتر لقمان الدوله داير شده بود، به اين دانشكده جديد التاسيس منتقل شد و از اين پس در زير مجموعه دانشگاه تهران فعاليت خود را از سر گرفت.
000708.jpg

به سال ۱۳۳۲ تالار ابن سينا به پايمردي و كوشش دكتر علي اكبر سياسي رئيس وقت دانشگاه و دكتر جهانشاه صالح رئيس وقت دانشكده پزشكي در شمال دانشكده و در ورودي آن به خيابان دانش برپا شد. بر پيكره اين تالار اشعاري از حكيم گنجه به خط زيباي ثلث و به قلم هنرمند چيره دست عبدالمجيد ملك الكلامي نقش بسته بود كه متأسفانه اكنون اثري از اين اشعار وجود ندارد.
چندي بعد در ارديبهشت ۱۳۳۳ اين تالار شاهد برگزاري هزاره حكيم بزرگ ايران و فخر تاريخ پزشكي جهان يعني ابن سينا بود و نام خود را به ياد او ماندگار ساخت.
دانشكده فني
از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۷ دولت هر ساله اعتبار قابل توجهي براي ساخت دانشكده هاي ديگر دانشگاه اختصاص داد. در اين ميان ساخت دانشكده فني از اهميت ويژه اي برخوردار بود، ساختمان عظيم اين دانشكده به صورت مقاطعه به يك شركت ساختماني از كشور سوئد به نام «سانتاپ» واگذار گرديد. نقشه دانشكده را معماري فرانسوي به نام «سيرو» طراحي و دو مهندس ديگر تحت فرمان او كار اجراي ساختمان را دنبال كردند. تا آن كه آن را در سال هاي بعد آماده بهره برداري كردند. شايان ذكر است كه از آغاز تأسيس دانشگاه دوره هاي آموزشي اين دانشكده براي مدت كوتاهي در ادامه سنت كهن دارالفنون در بالا خانه هاي نوبنياد آن مدرسه به رياست دكتر حسابي تشكيل شد، پس از تكميل و راه اندازي ساختمان دانشكده برنامه هاي آموزشي آن در رشته هاي مهندسي برق، مكانيك و ساختمان به صورتي منظم تحت نظارت و رياست مرحوم غلامحسين رهنما آغاز گرديد و نخستين گروه از دانش آموختگان آن در سال ۱۳۱۸-۱۳۱۷ آماده خدمت به ميهن سرفراز شدند.
دانشكده حقوق
000705.jpg

همزمان با دانشكده فني ساختمان دانشكده حقوق نيز در همان ضلع غربي و در قرينه جنوبي آن در پرديس دانشگاه و با مقاطعه كارهاي همان شركت سوئدي آغاز شد. با اين تفاوت كه اين بار يك مهندس جوان و با ذوق ايراني به نام محسن فروغي نيز در كار بناي دانشكده، خاصه در طراحي نقشه داخلي دانشكده مجال حضور يافت و هم چون پدرش كه سالها رئيس و استاد دانشكده بود با شور و شوقي وصف ناپذير دست به كار شد و به همراه ديگر دست اندركاران، آن دانشكده را ساخته و پرداخته كردند.
دانشكده معقول و منقول (الهيات)
مقدمات تأسيس دانشكده معقول و منقول را شخص علي اصغر حكمت در سال ۱۳۱۳ فراهم ساخت و رياست آن را برعهده حاج سيدنصرالله تقوي نهاد. مراسم افتتاح اين دانشكده با حضور مقامات طراز اول علمي و مذهبي آن روز در شهريور ۱۳۱۳ و در مدرسه عالي سپهسالار (شهيد مطهري كنوني) برگزار گرديد و نخستين دانش آموختگان آن در ۱۳۱۷ به درجه ليسانس نائل آمدند.
دانشكده ها و ساختمانهاي ديگر
از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۰ اعتبارات عمراني دانشگاه همچنان ادامه يافت و دانشكده هاي علوم، ادبيات و هنرهاي زيبا در ضلع شرقي دانشگاه از شمال تا جنوب مانند دانه هاي يك رشته گرانسنگ از مرواريد و درِِّ درخشان پديد آمدند و آن سوي پرديس دانشگاه را در مقابل دانشكده هاي ضلع غربي آراسته كردند.
سازمان مركزي
همچنين در سمت غربي دانشگاه و بيرون از پرديس آن قطعه زمين بزرگي خريداري شد و عمارت سازمان مركزي دانشگاه در آن برپا گرديد و رئيس و مديران دانشگاه در آن استقرار يافتند.
كوي دانشگاه
پس از خاتمه دومين جنگ خانمان سوز جهاني در ۱۳۲۳، آمريكاييان قريه اميرآباد را كه در آن ايام شوم، پايگاه خود ساخته بودند، تخليه كرده و ايران را ترك كردند. دولت وقت از موقعيت استفاده كرده و زمينها و ساختمانهاي آن قريه را در آذر ۱۳۲۴ به دانشگاه تهران اختصاص داد تا به عنوان خوابگاه دختران و پسران دانشجو مورد استفاده قرار گيرد. مسئولان وقت دانشگاه با تكميل و آماده سازي ساختمانها و اراضي آنجا خوابگاهي مجهز و مناسب براي دانشجويان برپا كردند كه اكنون كوي دانشگاه نام دارد.
مسجد
در سال ۱۳۳۵ و در دوره رياست دكتر منوچهر اقبال در مركز دانشگاه، نقشه مسجد بزرگ و زيباي دانشگاه طراحي و به اجرا درآمد: اين پرستشگاه زيبا داراي يك شبستان عظيم و دو مناره رفيع است كه بيرون و درون شبستان آن را كتيبه هاي چشم نوازي از آيات شريفه قرآني به خط ثلث، زينتي دو چندان بخشيده است.
كتابخانه مركزي
همچنين در مركز دانشگاه كمي آن سو تر از مسجد و در زمان رياست دكتر جهانشاه صالح بنائي زيبا و رفيع به عنوان كتابخانه مركزي در ۹ طبقه پديد آمد كه افزون بر تالار بزرگ مركزي چندين تالار كوچك و بزرگ براي قرائت و خطابه دارد و دهها هزار جلد كتاب چاپي و خطي و هزاران برگ سند و ميكرو فيلم در آن نگهداري مي شود و با استفاده از شيوه هاي مدرن به ارائه خدمات علمي و فرهنگي به مشتاقان دانش و بينش مشغول است. در همين حال از نخستين روزهاي تأسيس اين مركز باشكوه علمي تاكنون صدها مجلس علمي و كنفرانس بين المللي در تالار بزرگ آن برپا شده است. در سال ۱۳۵۳ مصادف با چهلمين سال تأسيس دانشگاه مرحوم علي اصغر حكمت كه خود از خدمتگزاران و عاشقان دانشگاه تهران بوده و سهم قابل توجهي در تأسيس و تصويب قانون آن داشته است، دو دستگاه ساعت بزرگ به كتابخانه مركزي پيشكش كرد كه در دو سوي شمال و جنوب برج كتابخانه نصب شده و هم اكنون نيز از فاصله دور قابل رؤيت و زينت بخش آن است.
همزمان با آغاز عمليات ساختماني و ايجاد فضاهاي كالبدي دانشگاه كوشش براي تدوين سازمان و تشكيلات منظم آن كه تنها در قالب ارائه و تصويب لايحه اي قانوني امكان پذير بود؛ آغاز شد. از همين رو بود كه كميسيوني از رجال نامي و برجسته آن روز تشكيل شد تا بدين مهم بپردازد. طرفه آنكه اعضاي كميسيون مزبور هر كدام عصاره و دست پرورده مكاتب و نظام هاي فكري و فرهنگي گوناگون اعم از نمايندگان مكاتب سنتي و مدرن بودند. آنچه به عنوان پيش نويس لايحه عرضه كردند، به راستي برآيندي از سنت هاي علمي و آموزشي كهن ايراني از جندي شاپور گرفته تا دارالفنون از يك سو و مدارس نوين و مدرن اروپايي از ديگر سو بود. نظري براسامي اعضاي آن كميسيون كه نامشان ذيلاً آمده است گواه اين سخن است: ۱- حاج سيدنصرالله تقوي، استاد مدرسه سپهسالار ۲-بديع الزمان فروزانفر، دانش آموخته حوزه هاي علمي خراسان ۳- غلامحسين رهنما، استاد رياضيات دارالفنون ۴- ميرزا علي اكبر دهخدا، رئيس مدرسه حقوق ۵- دكتر عيسي صديق، دانش آموخته دانشگاههاي اروپا و آمريكا ۶- دكتر رضا زاده شفق، دانش آموخته دانشگاه برلين ۷- دكتر امير اعلم، فارغ التحصيل دانش پزشكي از ليون فرانسه ۸- دكتر لقمان الدوله ادهم، رئيس مدرسه طب و دانش آموخته اونيورسته پاريس ۹- دكتر علي اكبر سياسي، فارغ التحصيل دانشگاه پاريس و رئيس تعليمات عاليه آن روز ۱۰- ميرزا محمد علي خان گرگاني، رئيس وقت اداره بازنشستگي و از مديران كاردان و نام آشنا در مسائل اداري و سازماني ۱۱- علي اصغر حكمت، كفيل وزارت معارف.
اين استوانه  هاي علمي و اداري پس از چند ماه مطالعه، تبادل نظر و بررسي، لايحه قانوني تأسيس دانشگاه را در اسفند ۱۳۱۲ به مجلس شوراي ملي پيشنهاد كردند و پس از ۲ ماه بررسي و مطالعه در كميسيون معارف پارلمان سرانجام قانون تأسيس دانشگاه تهران در هشتم خرداد ۱۳۱۳ از تصويب مجلس شوراي ملي گذشت و برگي زرين در تاريخ تأسيس نهادهاي آموزشي در ايران ورق خورد و اين بار قانون مزبور سرآغاز تأسيس نهادهاي نوين آموزشي در تاريخ اين مرز و بوم شد.

سردر دانشگاه تهران، سمبل علم و معرفت
000711.jpg
بي شك ارزش بين المللي دانشگاه تهران، شهرت جهاني سردر اصلي آن را نيز به ارمغان آورده است. اين بناي تاريخي، علاوه بر اين كه در سطح ملي سمبل تمام نماي علم، دانش، معرفت و نماد زندگي شيرين دانشجويي در زير سقف مركز نمادين علمي كشور (دانشگاه تهران) است، در خارج از ايران نيز معرف يك دانشگاه نامدار در سطح خاورميانه است. با يك بررسي گذرا مي توان ادعا كرد كه از ميان معروف ترين و معتبرترين دانشگاه هاي دنيا، دانشگاه تهران تنها دانشگاهي است كه از طريق يك بناي فرهنگي سمبليك با مهندسي پيچيده، پيام هاي ويژه معنوي، علمي و فرهنگي را به مخاطبان خود القا مي كند.
برخي بر اين عقيده اند كه طرح سردر دانشگاه، الهام گرفته از تصوير خيالي دو پرنده اي است كه بال هايشان را براي اوج گرفتن و برخاستن از زمين، باز كرده اند. علم و دانش به دو بال تشبيه شده اند كه ورود به دانشگاه  با آن دو ممكن است و خروج از دانشگاه نيز با تقويت اين بال ها موجب صعود افراد بر فراز اجتماع خود و پاسداري از آن مي شود.
عده اي ديگر آن را به عنوان كتابي كه به صورت باز در مقابل ديدگان گذارده شده باشد مي دانند كه بيانگر ارزش مطالعه و تحقيق است. اما از تاريخچه و نحوه ساخت اين سردر اطلاعات و اسناد كاملي به دست نيامده است.
بنابر قولي در سال هاي ۴۶- ۴۵ به دستور رياست وقت دانشگاه طرحي در ميان دانشجويان و طراحان مختلف به مسابقه گذاشته شد. از ميان طرح هاي رسيده طرح دانشجويي به نام «كوروش فرزامي» (از دانشكده هنرهاي زيبا) به عنوان طرح برتر برگزيده شد. كار اجراي طرح، ابتدا به يك شركت پيمانكار سوئيسي واگذار شد كه به دليل نواقص مربوط به مراحل قالب بندي از ادامه كار توسط اين شركت ممانعت شد و يك شركت پيمانكاري ايران به نام «شركت آرمه» اجراي طرح را به عهده گرفته و به اتمام  رساند. بنا بر آخرين صورت حساب و وضعيت شركت آرمه هزينه اجراي طرح مبلغ ۲۴هزار و ۵۰۰تومان بوده است. اگرچه تاريخ ساخت سردر را در سال هاي ۴۶-۴۵ مي دانند، اما تا سال ۱۳۴۸ هيچ سندي در خصوص آن در آرشيو دانشگاه مشاهده نشده است. در نشريه شماره ۲ «هنر معماري» (تير، مرداد، شهريور ۱۳۴۸) عكس هايي از سردر دانشگاه تهران به چاپ رسيده است و در ذيل آن نام طراح و محاسب سردر آورده شده است (اين منبع نيز طراح را كوروش فرزامي و محاسب آن را سيمون سركيسيان ذكر كرده است). علاوه بر اين در كتابچه راهنماي دانشگاه تهران (۱۳۵۱) نيز عكس سردر چاپ شده است.

ستون شما
ظرفيت پذيرش بالا در دانشگاه آزاد
يكي از مهمترين مشكلاتي كه ما در دانشگاه آزاد با آن روبه رو هستيم، ظرفيت بالاي پذيرش دانشجو توسط اين دانشگاه است كه باعث بروز مشكلات زيادي در هنگام انتخاب واحد مي شود. به نحوي كه براي پخش واحدهاي درسي با توجه به تعداد زياد دانشجويان، تعداد واحد دلخواه در هر ترم به دانشجويان تعلق نمي گيرد و ما هر ترم در اخذ واحدهاي مورد نظر با مشكلات زيادي روبه رو مي شويم.
دانشجوي متالوژي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج
۲ استاد براي تمام دروس
مهمترين مشكل دانشگاه پيام نور مركز همدان، فقدان استاد خوب مي باشد. به طوري كه يك الي دو استاد تمام دروس يك رشته را تدريس مي كنند در ضمن نحوه تدريس آنها هم در سطح بسيار بالايي نيست كه قاعدتاً اين امر ضربه جبران ناپذيري را به دانشجويان و ارتقاء سطح علمي آنها وارد مي سازد.
از ديگر مشكلات ما در اين مركز دانشگاهي تأخير در مشخص كردن منابع دروس مي باشد كه باعث به وجود آمدن مشكلات زيادي براي دانشجويان خصوصاً در شب امتحان مي گردد.
مهمترين مشكل ما دانشجويان رشته كامپيوتر، عدم تشكيل كلا س هاي تخصصي با توجه به اهميت و ضرورت آن است.
دانشجوي كامپيوتر دانشگاه پيام نور همدان
دانشگاه قم فاقد امكانات رفاهي است
من يكي از دانشجويان دانشگاه آزاد شهرستان قم هستم. متأسفانه اين دانشگاه با توجه به شهريه سنگين كه از دانشجويان دريافت مي كند، هيچگونه امكانات رفاهي آموزشي در اختيار آنان قرار نمي دهد. مثلاً  اين دانشگاه حتي يك فضاي سبز كوچك و محدود براي استراحت دانشجويان ندارد. به همين دليل دانشجوياني كه از شهرهاي ديگر مثل تهران براي تحصيل به اين شهر مي آيند، به جز بوفه جايي براي استراحت ندارند.
دانشجوي زبان انگليسي- دانشگاه قم
حذف شايسته ها
فرزندم با وجود اين كه پزشك عمومي است ولي بيكار بوده و هر سال به اميد ورود به رشته تخصصي كنكور مي دهد اما با اين همه سهميه بندي موفق نمي شود. سال گذشته نيز در كنكوري كه ۱۴ اسفند برگزار مي شد شركت كرد اما، زمان برگزاري آن به تأخير افتاد و وزارت بهداشت دليل آن را زلزله بم اعلام كرد. وقتي هم كه كنكور برگزار شد، ۲۰ سؤال به غلط طرح شده بود. طبق توصيه هاي سازمان سنجش، آنهايي كه درس خوانده بودند به سؤالات اشتباه پاسخ ندادند، اما سازمان سنجش هر چهار پاسخ غلط را قبول اعلام كرد و نتيجه اين شد كساني كه درس نخوانده بودند و به سؤالات غلط پاسخ دادند، نمره را گرفتند و آنهايي كه به سؤالات غلط پاسخ ندادند از نمره محروم شدند. در صورتي كه بايد كليه ۲۰ سؤال غلط حذف مي شد و نتيجه اين كار مسلماً چيزي جز تربيت متخصص بي سواد و ناقابل و حذف شايسته ها نيست.
عدم وجود برنامه ريزي صحيح در دانشگاه پيام نور
با عرض سلام و عرض خسته  نباشيد، ما دانشجويان دانشگاه پيام نور در مدت تحصيل خود مشكلات زيادي را تحمل مي كنيم، در حالي كه هيچ كس جوابگوي ما نيست. مثلاً حجم زياد كتابهاي درسي كه با وجود سنگين بودن مطالب بايد خوانده شود و بدتر از آن عدم دسترسي به نمرات امتحاني است.
همچنين به خاطر عدم وجود برنامه ريزي صحيح، دانشجويان و اساتيد كلاس هاي درس را جدي نمي گيرند. براي همين ساعات درسي، برگزاري كلاس ها و كلاً برنامه ريزي دانشگاه نيازمند تجديد نظر اساسي است.
دانشجوي سال آخر رشته مديريت و برنامه ريزي آموزشي دانشگاه پيام نور
كارگاه مونتاژ فاقد امكانات
كارگاه مونتاژ رشته الكترونيك دانشگاه آزاد واحد علي آباد كتول در يك اتاق خالي و فاقد امكانات لازم (بدون تجهيزات حتي در حد هنرستان) تشكيل مي شود. استاد مي آيد و نقشه يك مدار الكترونيكي را به ما مي دهد و مي گويد ببريد منزل بسازيد و بياوريد. براي اين منظور از هر دانشجو حدود ۴۰ هزار تومان پول گرفته اند. براي چه ما هم نمي دانيم. موضوع مهم تر اين كه آيا دادن نقشه مدار الكترونيكي و ساخت آن براي دانشجويان رشته الكترونيك كافي است و نيازي به ارتقاي سطح كارگاه مونتاژ و تجهيزات آن نيست؟
مشكلات بعدي اين واحد مربوط به سلف سرويس و خوابگاه است.
بعد از زلزله سال گذشته در علي آباد كتول، گچ سقف خوابگاه ها در حالي كه هنوز كارهاي ساختماني اين واحد دانشگاهي به پايان نرسيده است، فرو ريخت. از مسئولان مربوطه تقاضاي رسيدگي دارم.
دانشجوي ترم سوم رشته الكترونيك
دانشگاه آزاد علي آباد كتول
دستگيري يك دانشجو به خاطر كلاغ پر
چندي قبل مأمورين حراست دانشگاه فني و مهندسي آزاد اراك، يكي از دانشجويان را به خاطر كلاغ پر، كه به دليل يك شرط بندي ساده انجام شده بود دستگير كردند.
من به نمايندگي جمعي از دانشجويان اين دانشگاه خواستار انعكاس اين مطلب در ستون شما هستم.
يكي از دانشجويان
دانشگاه فني و مهندسي آزاد اراك

باز تاب
پاسخ دانشگاه آزاد واحد شهرري
رعايت بهداشت محيط دانشجويان؛ دغدغه  دانشگاه آزاد
مدير مسئول روزنامه همشهري
سلام عليكم ، احتراماً در خصوص مطالبي كه در صفحه ۱۵ شماره ۳۳۸۶ مورخ ۲/۳/۸۳ ستون «همشهري دانشجو» آن روزنامه محترم در ارتباط با دانشگاه آزاد اسلامي شهرري درج گرديده خواهشمند است در پاسخ به موارد مذكور مقرر فرماييد حسب قانون مطبوعات نسبت به درج اين جوابيه اقدام نمايند.
۱- اين واحد دانشگاهي در زمينه مسائل بهداشت محيط  دانشجويان اعم از كلاس هاي درس و سالن غذا خوري و آشپزخانه فوق العاده حساس بوده و در اين رابطه نيز هزينه هاي سنگيني را متحمل شده تا فضاي مناسب و سالم براي دانشجويان عزيز فراهم نمايد و با تدابيري كه از قبل پيش بيني شده اطراف آشپزخانه و سلف سرويس به شكل زيبايي سنگ فرش و فضاي سبز ايجاد گرديده و منافذي كه احتمال ورود حشرات و جانوران موذي به داخل سلف  متصور بوده به كلي مسدود و با نصب درب و پنجره هاي توري و نظارت مستمر مسئولين مربوطه تا به حال حتي يك مورد هم از طرف همكاران مسئول و عزيزان دانشجو در خصوص ادعاي اين دانشجوي محترم گزارشي واصل نگرديده و كذب محض است.
۲- در حال حاضر با برنامه ريزي مسئولان مربوطه بيش از ۱۴ مورد تنوع غذايي با كيفيت مطلوب براي دانشجويان گرامي تدارك ديده شده است و در نظر سنجي اخير، كه در ارديبهشت ماه سال جاري از دانشجويان به عمل آمده حكايت از رضايت آنان در اكثر موارد مرتبط با سلف سرويس مي باشد.(مستندات موضوع موجود است)
۳- دانشگاه ضمن استقبال از دريافت نظرات و پيشنهادات و انتقادات سازنده دانشجويان به صورت حضوري و غيرحضوري با تلفن ۴-۵۲۷۷۸۰۰ سعي و تلاش مجموعه مديريت دانشگاه همواره در جهت ارتقاء سطح كمي و كيفي طبخ و توزيع غذا بوده و هست و در اين راستا ايجاد اتوماسيون تغذيه و تجهيز آشپزخانه به وسايل فني و پيشرفته مؤيد اين مطلب مي باشد.
در خاتمه از مديريت و همكاران محترم روزنامه همشهري در زمينه درج گلايه و انتقاد عزيزان دانشجو كمال تشكر را دارد و از خبرنگاران محترم نيز انتظار مي رود قبل از چاپ اين گونه موارد در محل مورد نظر حضور يافته و از نزديك واقعيت ها را لمس و مشاهده نمايند تا درج مطالب منطبق با واقعيت و از تشويش  اذهان عمومي جلوگيري و رسالت اصلي مطبوعات نيز حفظ گردد.

كاغذ پاره
اركستر خودخواهي
پرده هاي اتاق با تنوره باد، چون موسيقي تند غربي به رقص درآمده بود. صداي كر كننده جاز و سنج در عربده ساكسيفوني آميخته بود و موسيقي پرضرباهنگي را مي ساخت. دستگاهي كه اين موسيقي را پخش مي كرد، سر جايش روي ميز چوبي مي لرزيد و صفحه گرد CD ساحرانه مي چرخيد مي چرخيد. از پشت درب شيشه اي محتويات هد و سوزن و چرخنده ها معلوم بود. گوشه پنجره باز بود و باد مي خواست كتاب ها و دفترهاي كنار پنجره را به هوا بلند كند. جوان روي تخت دراز كشيده بود و گوش سپرده بود به موسيقي آن. خط نازكي از سياهي ريش از گوشه هاي لب تا پايين چانه استخواني اش از اصلاح به جا مانده بود. همه جاي صورتش صاف بود و موهاي بلندش هم روي بالش گلدار زير سرش ريخته بود و له مي شد. با انگشت هاي استخواني اش خطوطي نرم بر هوا مي كشيد. حس مي كرد درونش اركستري برپاست و او رهبر آن اركستر بود. سازهاي گروهش با اشاره انگشت او شروع به نواختن مي كردند. هر گوشه اتاق كسي ولو شده بود. يكي كتاب مي خواند. ديگري كاغذ و كتاب هايش را ريخته بود جلويش و جزوه مي نوشت يا شايد هم تحقيق. يكي با عينكي ته استكاني روي كاغذي زرد و رنگ و رو رفته خم شده بود و در سفيد هاي داخل كادر با قلم و مركب شعرهايي خوشنويسي مي كرد.
روي يكي از تخت هاي دو طبقه گوشه خوابگاه حسين با قيافه اي در هم رفته نشسته بود و هر از گاهي دستي روي ته ريش اش مي كشيد. باز با عصبانيت نگاهش را به بيرون از پنجره به درخت هاي سرسبز مي سراند. پلك هاي حسين هيجان زده تند تند روي چشم هاي درشتش مي افتاد و دندان هايش را با غضب به هم فشار مي داد. اولين بار نبود كه اين طور عصباني مي شد. حس مي كرد موجودات ريز و درشتي توي مغزش وول مي زدند. داشت ديوانه مي شد. گوش هايش از عصبانيت سرخ شده بودند.
از طبقه بالاي تخت پايين پريد به خود گفت:  من بايد تكليفم را امشب مشخص كنم. جلوي تخت جوان عاشق اركستر رفت. جوان همچنان در خيالش اركسترش را رهبري مي كرد. طنين موسيقي و ضربات سنج و جاز دلش را مي لرزاند. دلش را به دريا زد:
- : من مي خوام درس بخونم، فردا كنفرانس دارم.
- به من چه ،بخوان من كه با تو كاري ندارم. جوان گفت و دوباره چشم هايش را بست و دست هايش را در هوا تكان داد. حسين عصباني عصباني بود.
صداي جاز خوابيد. خوابگاه آرامش و سكوت را احساس كرد. حسين نفس راحتي كشيد.
- چرا اينطوري مي كني؟
حسين بدون اين كه چيزي بگويد از تخت بالا رفت و آن بالا روي تخت نشست. كتابي را كه روي پتو گذاشته بود به دست گرفت و شروع به ورق زدن كرد. زير چشمي نگاهي به دستگاه كرد و CD  را روي ميز ديد. ته دلش خوشحال بود. مدت ها بود كه مي خواست اين كار را بكند اما...
حسين مشغول شد.
جوان عاشق اركستر ترشيده به نظر مي رسيد. بلند شد و دوباره CD  را از روي ميز برداشت. پشتش را به حسين كرد. عكس آتشين رنگ خواننده اي روي پيراهن جوان نقش بسته بود. زني با گيتاري به دست. صداي هميشگي موسيقي دوباره اتاق را فرا گرفت.
- : ديگه از دستت خسته شده ام. مگه ما درس نداريم، اين طوري كه نمي شه. حسين بود كه با حرارت خاصي اين جملات را ادا مي كرد. جوان خنده مسخره اي به توي صورتش آورد و گفت: اين جا خوابگاه و جاي درس خواندن كه نيست. مي توني بري يه جاي ديگه بخوني.چشم هاي جوان داشتند حسين را مسخره مي كردند. شرارت عجيبي درونشان موج مي زد.
- : پس اگه خوابگاهه اون لعنتي رو خاموشش كن بگير بخواب.
- بي خودي خون خود تو كثيف نكن. همه مي خوان نوار گوش كنن. تو يكي بهتره درس خواندنتو ببري يه جاي ديگه. مگه نه بچه ها؟ حرف هر روز جوان اين بود. هر كس حرفي مي زد، چيزي مي گفت، همين استدلال ها را تحويلش مي داد يك بار هم ليوان را كوبيده بود به ديوار و كم مانده بود تكه پاره هايش به كسي بخورد.
همه دست از كار كشيده بودند و در سكوت حسين و جوان عاشق موسيقي را تماشا مي كردند. كسي چيزي نمي گفت. جوان دوباره پرسيد: مگه نه بچه ها، چرا جوابشو نمي ديد كه...
نگاه ها عصباني همه به سمت او خيره مانده بود. هيچ كس جوابي نمي داد. حسين ايستاده بود كنار دستگاه. جوان هيچ وقت خودش را اين گونه تنها نيافته بود. دو شاخه دستگاه دست  حسين بود. صدا از كسي درنمي آمد.
مهدي فرمان زاده - دانشجوي كارشناسي
هنرهاي تجسمي دانشگاه شهيد رجايي تهران

دانشجو-۴
دانشجو-۲
دانشجو-۳
دانشجو-۵
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |  دانشجو-۵  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |