نبرد خير وشر در ميدان گاوبازي
ماتادور؛اسطوره تخيل و واقعيت
در تمام روزهايي كه گاوها از آغل بيرون آورده مي شوند تا پس از عبور از خيابان هاي Pampelona، به سمت ميدان گاوبازي هدايت شوند، هزاران نفر در اين نقل و انتقال شركت مي كنند
سيما مشهوري
مراسم كشتن و مرگ گاو، فرصتي براي جشن و سرور مردم بوده است.درجشن هاي عروسي، مراسم گاوبازي ترتيب داده مي شد، زيرا معتقد بودند كه گاو، به زوج جوان بركت و نعمت عطا مي كند
تاريخچه هنر گاوبازي، يا مسابقه با گاوهاي وحشي، به زمان هاي بسيار دور بازمي گردد. انسان اوليه علت دوازده ساعت روشنايي روز و دوازده ساعت تاريكي شب را درك نمي كرد و همواره از اين واهمه داشت كه تاريكي شب مانع بازگشت روشنايي روز شود.
ايد به همين دليل، ايرانيان باستان به پرستش ميترا، الهه روشنايي، روي آوردند. طبق روايتي اساطيري، ميترا گاو آسماني را مي كشد، چرا كه مرگ او براي احياي حيات بر روي زمين الزامي است و از كالبد اين حيوان، تمام گياهان و موجوداتي كه هستي بشر به آن وابسته است، مي رويد.
به مرور زمان، رنگ سفيد، نور، نماد نيكي مي شود ورنگ سياه، تاريكي، مظهر شر. مفاهيمي قراردادي كه حتي تا امروز، به منظور بيان نبرد دوگانه و دايمي بين خير و شر، مورد استفاده قرار مي گيرد.
جالب است بدانيد كه مسابقه گاوبازي در ساعت پنج يا شش عصر برگزار مي شود، يعني هنگامي كه نيمي از ميدان در روشنايي و نيم ديگر در سايه قرار دارد. لباسي كه گاوباز به تن دارد «جامه روشنايي» نام دارد كه مي تواند به معناي نيك بودن گاو باز باشد و گاو غالبا به رنگ سياه است، رنگي كه به شر نسبت داده مي شود.
اينگونه تصور مي شود كه پرورش گاو در اسپانيا، مستقل از تاثيرات ساير نقاط جهان بوده است. از قرن ها پيش در جزيره ايبريا (شامل اسپانيا، پرتغال و آندوراي كنوني) گاو مورد پرستش انسان بود. با مشاهده غار Altamira در نزديكي شهر «سان تاندر» مي توان نقوشي از اين حيوانات باشكوه كه احتمالا نياي گاوهاي وحشي امروزي هستند، ديد.
مورخان نشان مي دهند كه مراسم كشتن و مرگ گاو، فرصتي براي جشن و سرور مردم بوده است.درجشن هاي عروسي، مراسم گاوبازي ترتيب داده مي شد، زيرا معتقد بودند كه گاو، به زوج جوان بركت و نعمت عطا مي كند. خدنگ هاي خاردار توسط عروس با كاغذهاي رنگي تزيين مي شد تا بعد در طول مسابقه در پشت گردن گاو فرو نشانده شوند. شايد امروزه، علت استفاده از اين خدنگ ها از همين رسم نشات گرفته باشد.
در گذشته، پيش از آنكه در مسابقات از شنل قرمز رنگ استفاده شود، از پارچه اي كتاني به رنگ سفيد استفاده مي شد كه احتمالا با مراسم ازدواج ارتباط داشته و آن را وسيله اي براي انتقال بركت و نيروي گاو به زوج جوان، درست در لحظه مرگ حيوان مي دانسته اند. مسابقه گاوبازي، در موارد بسيار، بخشي از مراسم روز گراميداشت ياد قديسين است. نمونه بارز اين امر، جشن San Fermin است كه هر ساله در Pampelona، در ماه جولاي برگزار مي شود.
در تمام روزهايي كه گاوها از آغل بيرون آورده مي شوند تا پس از عبور از خيابان هاي Pampelona، به سمت ميدان گاوبازي هدايت شوند، هزاران نفر در اين نقل و انتقال شركت مي كنند. جوان ها براي آزمايش شهامت وبي باكي خود، جلو گاوها مي دوند و با ورود به ميدان جمعيت را با مهارت هاي گاو بازي خود تحت تاثير قرار مي دهند. هيجان افراد حاضر در ميدان نمود ديگري از شور وشعفي است كه با مرگ حيوان توسط گاوباز، از خود نشان مي دهند.
نفوذ روم
با تسلط رومي ها بر اسپانيا، در دو قرن پيش از ميلاد مسيح، پرورش گاو و آيين ميترائيسم از اهميت ويژه اي برخوردار شد.
«ژوليو سزار» علاقه وافري به گاوها داشت. رومي ها در طول ۶۰۰ سال تسلط خود بر اسپانيا، آمفي تئاترهاي فراواني بنا كردند كه در آن مياديني جهت نبرد گلادياتورها با حيوانات از جمله گاوهاي وحشي، ساخته شده بود.
آمفي تئاتر «ايتاليكا»(Italica) در نزديكي شهر «سويل» از جمله مشهورترين اين ميادين است. بعدها، پس از اشغال اسپانيا توسط اعراب، آنها احتمالا تحت تاثير مسيحيان، نسبت به گاو علاقه فراواني از خود نشان دادند. اعراب خصوصا، علاقه ويژه اي به مبارزه گاوها با سگ ها داشتند. نقاش شهير «فرانسيسكو گويا»، در تابلوهاي متعددي، شهامت اعراب را در ميدان مبارزه، به تصوير كشيده است.
در گذر تاريخ
تحول و تكامل مسابقات گاوبازي در اسپانيا، از بغرنجي ويژه اي برخوردار است. اما مي توان گذار از چهار مرحله دگرگوني را براي اين هنر برشمرد.
نخستين مرحله، دوره اي است كه به شكارچيان گاوهاي وحشي اختصاص دارد. گفته مي شود در قرن يازدهم Rodrigo Diaz de Vivar يا همان «السيد قهرمان»، گاوهاي وحشي را شكار مي كرد و در دوئل ها و مسابقات اعراب، حضوري فعال داشت، اين شيوه زورآزمايي تا قرن هفدهم به طول انجاميد تا اينكه فيليپ دوم شيوه تازه اي را آغاز كرد و آن، شكار گاو با تپانچه بود.
دومين مرحله، از اواخر قرن يازدهم آغاز شد. در اين دوره شاهد ظهور نخستين «ماتادورها» هستيم. در پاره اي از مسابقات، كشتن گاو توسط ابزاري چون تير، نيزه، چاقو و چنگك انجام مي شد. شايد اين زورآزماييها نخستين فرم شناخته شده از گاوبازي به عنوان يك نمايش عمومي باشد.
سومين مرحله، مي تواند نتيجه قوانين سخت پادشاه «آلفونسو» عليه ماتادورها باشد. اعمال اين قيود، احتمالا منجر به پيدايش گاوبازي آقا منشانه شده است. پادشاه آلفونسو تنها به كساني اجازه نبرد مي داد كه قصدشان از رويارويي با اين حيوانات وحشي، اثبات قدر و منزلت اجتماعي شان بود. به همين دليل نجيب زادگان سوار بر اسب، گاو را مجروح مي كردند.
مع الوصف، رسوم نجيب زادگان گذشته منجر به پيدايش «نيزه داران» امروزي در اسپانياي فعلي شده است؛ كساني كه در مسابقات امروز با لباس سياه و كلاهي از پوست بز، مغرورانه سوار بر اسب، در ميدان ظاهر مي شوند. اسب ها از بهترين نژاد انتخاب مي شوند و تعليم اين حيوان بيش ازده سال زمان مي برد.
چهارمين مرحله، زماني است كه گاوبازي حرفه اي، شكل يك نمايش عمومي را به خود مي گيرد. در قرن هجدهم، خالقين اين شيوه از نبرد، عموما از طبقات پايين اجتماع بودند.
چهره ها
... و حال اشاره اي كوتاه به نام تني چند از مشهورترين گاوبازهاي قرون اخير كه تحولاتي را در مسابقات گاوبازي پديد آوردند: «فرانسيسكو رومرو» متولد شهر «روندا» سرسلسله دار زنجيره اي از گاوبازها در طول قرن هجدهم بوده است. او شنل مخصوص گاوبازي را ابداع كرد و نخستين كسي بود كه كاملا چهره به چهره گاو قرار مي گرفت.
يكي از معروف ترين گاوبازهاي خانواده «رومرو»، «پدرو» نوه فرانسيسكو بود. گفته مي شود كه در طول زندگي خود، بيش از ۵ هزار و ۶۰۰ گاو را بدون آن كه خود زخمي شود، كشته است.
از ديگر نام آوران گاوبازي آن دوره «خوزه دلگادوگرا» است؛ ملقب به پ پ- ايلو كه پس از يك دوره درخشش، در سال ۱۸۰۱ در ميدان گاوبازي مادريد كشته شد و سال ها بعد داستان هاي حماسي او به شعر تبديل شد.
اما ماتادورهاي معروف قرن بيستم؛نخستين شخص «خوان بل مونته» نام دارد كه در سال هاي طلايي عمر خود شيوه نويني از هنر گاوبازي را ابداع كرد. حريف بي نظير او «خوزه ليتو»، از جمله گاوبازهاي شهيري است كه در سال ۱۹۲۰ در ميدان «تالاورا» كشته شد.
از جمله ماتادورهاي پرآوازه ديگر «مانولته»، افتخار آفرين است كه همه چيز خود از جمله زندگي اش را به طرفدارانش بخشيد و در ميدان «لينارس»، در اثر حمله شاخ هاي يك گاو، كشته شد.
ماتادورهاي امروز زير سايه آن نام آوران، هنر گاوبازي را پيش مي برند.
اكنون، يك روز مسابقه گاوبازي را كه در آن شش گاو شركت دارند به تصوير مي كشيم.
مسابقه گاوبازي به ۳ قسمت يا شانس تقسيم مي شود. شانس در مسابقه گاوبازي نقش مهمي دارد و گاوباز موفقيت يا شكست خود را به شانس نيز ارتباط مي دهد، تقسيم مسابقه مانند سه بخش يك درام است؛ مدت زماني كه در طول آن، گاو بايد براي مرگ آماده شود.
اولين بخش به «پيكادور» - پيكادور شخصي است كه با استفاده از نيزه پشت گردن گاو را مجروح مي كند- اختصاص دارد. آنها چشم اسب را مي بندند تا گاو را نبيند. پهلوهاي اسب به وسيله يك پوشش زره مانند به نام «>Peto كه شبيه دامن است، محافظت مي شود. اين پوشش نخستين بار در سال ۱۹۲۸ مورد استفاده قرار گرفت. پيكادور از نيزه اي ضخيم كه سر آن تيز است، استفاده مي كند. با استفاده از اين سلاح بخش فوقاني پشت گردن گاو مجروح مي شود. هدف پيكادور تغيير شرايط فيزيكي گاو و تضعيف قواي اوست، بدون اينكه گاو كاملا مجروح شود.
پس از آنكه گاو به حد لازم مجروح شد، يك گاوباز به حيوان نزديك مي شود و با انجام يك حركت خاص، توجه گاو را به سمت ديگري معطوف مي كند تا پيكادور بتواند از ميدان خارج شود.
صداي شيپورها تغيير مرحله بازي را اعلام مي كند. بخش دوم با نمايش گاوبازها آغاز مي شود. خدنگ هاي خاردار، چوبهاي بلند و نازك مزين به نوارهاي كاغذ رنگي هستند كه سر تيز و خميده دارند. گاوباز با ذكاوت، جسارت و خوش اقبالي مي تواند برگاو مسلط شود. استفاده از خدنگ ها به منظور تضعيف عضلات گردن گاو است كه در تسهيل انجام مرحله بعدي، اهميت بسزايي دارد.
آخرين بخش«Faena >نام دارد كه توسط ماتادور انجام مي شود. ماتادور كلاه به دست وارد مركز ميدان مي شود تا حركتي را كه به معناي به «سلامتي مرگ گاو» است انجام دهد. او مي تواند مرگ گاو رابه شخص عالي مقام مسابقه، يك فرد خاص و يابه تمام جمعيت پيشكش كند.
در اين بخش نهايي مسابقه، ماتادور از شنلي قرمز كه شامل يك تكه پارچه بوده و به يك قطعه چوب سبك وصل است، استفاده مي كند. يكي از اساسي ترين حركات كه توسط شنل اجرا مي شود« >Natural نام دارد. اين حركت با دست چپ انجام مي شود و در عين سادگي از مشكل ترين حركات اجرايي است. حركت مشابه ديگري با دست راست انجام مي شود كه« >Derechazo ، نام دارد.
ماتادور آخرين حركت را با سينه و شنل انجام مي دهد و با تشويق تماشاچيان روبه رو مي شود. سرنوشت گاو روشن است؛ بي ترديد كشته مي شود. اما با اين حال، در موارد نادري كه گاو شهامت خارق العاده و بي نظيري از خود نشان بدهد، كشته نخواهد شد. موفقيت نمايش به قدرت گاو و مهارت ماتادور در تسلط پراقبال بر گاو، بستگي دارد.
بعد از مرگ گاو، استربان ها وارد ميدان مي شوند و لاشه گاو را بيرون مي برند. در صورت پيروزي ماتادور، دريايي از دستمال هاي سفيد به سوي ميدان پرواز مي كند. جمعيت با اين حركت نظر خود را در ارتباط با لياقت ماتادور در دريافت جايزه اش كه همان گوش بريده گاو كشته شده است، به هيات داوران اعلام مي كند.
سپس ماتادور چرخي در ميدان مي زند و مورد تحسين و تشويق پر شكوه طرفداران خويش قرار مي گيرد.
بديهي است كه مسابقات گاوبازي تاريخچه اي طولاني و بسيار جالب دارد. آنچه كه امروزه شاهد آن هستيم تلفيق زيبايي است از اسطوره، تخيل و واقعيت.
با اينكه زندگي اسپانيايي ها و آمريكايي- اسپانيايي ها، باريتم و نبض قرن حاضر مي تپد، اما هنوز در كشورهايشان، مراسم باستاني گاوبازي به حيات پرمعنا و زنده خود ادامه مي دهد.
منبع:
EL ARTE DE LA TAUROMAQUIA
|