هنوز از بوي گاو و گوسفند خبري نيست، بوي سيمان مي آيد و خاك. اينجا اولين مركز عرضه و فروش دام در تهران است. از مراسم افتتاح ، زمان كوتاهي مي گذرد. شيك است و شايد به همين دليل به ويلاهاي كنار دريا شبيه تر باشد تا آغل گاو و گوسفند. در هر حال تا چند وقت ديگر اينجا براي جماعت قصاب حكم ميدان تره بار را براي جماعت ميوه فروش پيدا مي كند. ميان بروبيابان هاي آن سوي آسايشگاه كهريزك، روي ديوار مخروبه اي با خط ناخوانا كه چه عرض كنم با خط بدي نوشته شده است: «ته دنيا. روستاي دو تويه» اما نرسيده به ته دنيا تابلوي بزرگ ميدان دام با آن نقش و نگار گاو گوسفند ديده مي شود.
ر ورودي مجموعه ۱۰ ميليارد توماني به رويمان باز مي شود تا ما وارد ميدان ۱۸ هكتاري شويم كه قرار است ۲۲ هزار راس گاو و گوسفند را در خود جاي دهد تا شكل سنتي و غيركنترل شده توزيع دام و گوشت را نظام مند و بهداشتي و مدرن كند. اما چيزي كه اتفاق افتاده است دوسوم ميدان خالي از دام است و تعداد زيادي از طويله ها و اقسام مراكز رسمي و غيررسمي فروش دام زنده از پشت ميله هاي دور ميدان به صورت پراكنده ديده مي شوند و آن سوتر گله گوسفندها كه روي خاروخاشاك هاي زميني كه اندكي مانده تا بيابان شود، مي چرند.
اينجا ۶۴ غرفه براي عرضه دام وجود دارد كه به اين غرفه ها ميدان گفته مي شود. تاكنون ۱۸ ميدان به فروش رسيده است، بهاي هر كدام از ميدان ها ۱۲۰ تا ۱۴۰ ميليون تومان قيمت گذاري شده است.
اگر شنيديد كه بزودي گوسفند و گاو هم حكم پيتزا را پيدا كرده و تنها با يك تماس تلفني مي توانيد يك راس گوسفند چاق و چله در خانه تان تحويل بگيريد، چيز عجيبي نيست چون قرار است تا چند وقت ديگر اين ماجرا شكل عملي به خودش بگيرد و با صد خط تلفني كه براي همين منظور در نظر گرفته شده است سفارشهاي گوسفند يا گاو پذيرفته و با نظارت دامپزشك به محل ارسال مي شود.
مهندس صنعتي كه ما را در مجموعه راهنمايي مي كند، مي گويد: «اگر خريدار بخواهد، همراه گوسفند قصاب هم فرستاده مي شود تا پس از ذبح حيوان مواد زايد و آلوده كننده آن را نيز از محل جمع آوري كند.»
در حال حاضر ۲ دامپزشك و ۲ تكنسين امور دام، دام هاي ورودي و خروجي را كنترل مي كنند. اما اگر ميزان دام ها به ۲۲ هزار راس يعني سقف گنجايش اين ميدان برسد احتمالا نمي شود با دو دامپزشك ماجرا را ختم به خير كرد.
هر غرفه اي ۱۵۰۰ متر زيربنا دارد كه از اين ميزان ۵۰۰ متر آن مسقف است.
داخل يكي از غرفه ها يا به قول اهالي همين جا داخل ميدان مي شويم. پر از گوسفند است كه از آفتاب داغ اواخر خردادماه كلافه زير سايه لم داده اند و احتمالا چرت بعد از خوردن يونجه را مي زنند.
مسوول اين ميدان خواب است، سروصداي ما هم بيدارش نمي كند. مهندس صنعتي مي گويد: «اينجا روزها خبر خاصي نيست، شب ها شلوغ است، درست مثل ميدان تره بار. شب گاو وگوسفند ها وارد مجموعه مي شوند و دم دماي صبح هم اهالي كشتارگاه ها و قصاب ها به سراغ قرباني هاي خودشان مي آيند و تمام.»
همين است كه در ميدان روزها مگس هم پر نمي زند اما نه، چرا؛ اينجا تنها چيزي كه فراوان است مگس است. مگس ها همه جا هستند چه آنجايي كه گاوها هستند و با دمشان آنها را فراري مي دهند و چه در اتاق كنفرانس زير آن كولرهاي كنترل دار كه در قسمت شيك اداري واقع شده است.
اولين مركز عرضه و فروش دام كشور با سرمايه گذاري خصوصي با هدف جمع آوري، فروش و عرضه غيرنظارت شده دام ورساندن پروتئين سالم به دست خريداران به وجود آمد و از سال ۷۸ فعاليت ساخت آن آغاز شد. اما در سال ۷۹ به دليل هزينه بالاي ساخت، تعدادي از سهامداران از ادامه سرمايه گذاري كناره گيري كرده اند كه همين مساله باعث شد تا اين پروژه ۲ سال راكد بماند، تا اينكه در خردادماه سال ۸۳ به بهره برداري رسيد.
در محوطه باز تابلوي بزرگ قهوه خانه و سوپر ماركت و بانك نصب شده اند اما از خود قهوه خانه و سوپرماركت و بانك خبري نيست.
مهندس صنعتي مي گويد: «اينجا احتمالا روزي كله پاچه اي بزرگي مي شود چون اصولا اين غذاي مورد علاقه خريداران غرفه هاي اينجا خواهد بود.»
آن سوتر انبار علوفه است و علوفه هاي تمام ميدان هاي اين مجموعه در اين محل انبار مي شود.
مهندس صنعتي مي گويد: «يكي از شروط خريد اين ميدان ها براي خريداران اين است كه تغذيه دام ها آزاد نباشد. آنها بايد تنها از همين علوفه هاي كنترل شده، دام خودشان را تغذيه كنند.» در حالي كه مي شد حدس زد غذاي اكثر دام ها باقي مانده زباله ها باشد، پايمان را داخل كشتارگاه مي گذاريم. البته مهندس توضيح مي دهد: «اين كشتارگاه به صورت محدود فقط براي حيواناتي كه بيمار مي شوند يا عضوي از بدنشان مي شكند فعاليت مي كند.»
داخل كشتارگاه مي شويم. آن سوتر سردخانه است كه به نظرمان جان بخش ترين قسمت ميدان دام است. خنك است و بزرگ و هنوز خبري از هيچ لاشه حيواني نيست و فقط قوطي هاي آب يخ بسته كه احتمالا كارگرها گذاشته اند كنج سردخانه.
از خنكاي سردخانه بيرون مي آييم. مهندس صنعتي از دو سيستم جداگانه تصفيه صحبت مي كند كه فاضلاب دام و فاضلاب معمولي به صورت جداگانه در نظر گرفته شده تا آلودگي به وجود نياورد.
از مهندس صنعتي در مورد نژاد گاوها و گوسفندهاي موجود در ميدان مي پرسم. مي خندد و مي گويد: «من مهندس راه و ساختمان قديمم و مشاور طرح مجموعه.»
طرح سامان دام براي جلوگيري از فعاليت واسطه ها مطرح شده است. چرا كه حذف واسطه ها به گفته معاونت دام وزارت جهاد و كشاورزي موجب كاهش ۳۰ درصدي قيمت گوشت مي شود.
بحث ساماندهي مشاغل مزاحم و آلوده كننده در تهران مدت زيادي است كه مطرح است و البته فروش و كشتار دام نيز جز همين موارد به حساب مي آيد. اما هنوز بسياري از اين مراكز در تهران و اطراف تهران فعال هستند.
حال بايد ديد ميدان دام كهريزك تا چه حد مي تواند در راه ساماندهي دام گام بردارد در حالي كه هنوز تعداد زيادي از كساني كه ميدان هاي همين مجموعه را خريداري كرده اند هنوز به فعاليت هاي فروش دام در خارج از اين مجموعه پايان نداده اند.
شايد به همين دليل اولين سهامداران اين مجموعه ترجيح دادند از ادامه سرمايه گذاري در اين بخش انصراف دهند. اما با اين حال ميدان دام تهران راه اندازي شده و حتي براي يك بار ديدن هم جذاب است.