گزارشي از حادثه سقوط يكي از دانشجويان شريف از خوابگاه طرشت
... دانشجويي در كما
|
|
مهري ياوري
روي زمين افتاده است. خوني كه از بدنش بيرون مي ريزد، اطراف او را به رنگ قرمز درآورده... هم خوابگاهي هايش دور تن بيهوش او جمع شده اند كه ديگر نه صدايشان را مي شنود ونه مي تواند حرفي بزند. آنها سرگشته و حيران، به دنبال راهي براي نجات دوستشان از مرگ هستند. دوستي كه از بالكن طبقه دوم ساختمان خوابگاه به پايين پرت شده است.
اويك هم خوابگاهي ورودي جديد و كم سن و سال است كه درحال مشاجره با همكلاسي اش و درگيري با وي به پايين هل داده مي شود و سقوط مي كند.
- به همين راحتي كه من نوشتم و به همان راحتي كه شما خوانديد.
دقيقه ها پشت سر هم تمام مي شوند و از آمبولانس موجود در دانشگاه شريف خبري نمي شود، مسافت خوابگاه طرشت تا دانشگاه آنقدر طولاني نيست. با اين وجود زمان زيادي طول مي كشد تا كسي از راه برسد و در ميان دستپاچگي خوابگاهي ها، بيمار را به بيمارستان منتقل كند. يك آمبولانس بدون بهيار! درحالي كه يك راننده اتوبوس هدايت آن را به عهده دارد و نه يك امدادگر.
اين تأخير طولاني باعث مي شود خون زيادي از مصدوم برود. پس از آمدن آمبولانس هم، هيچكس نمي داند او را به چه شكلي بايد بلند كنند ودر آمبولانس بگذارند. همانطور كه كسي هم بلد نيست، كپسول اكسيژن را در اختيار بيمار قرار دهد!
در حالي كه دو روز از اين حادثه گذشته است، بيمار در حالت كما است و حالش لحظه به لحظه وخيم تر مي شود.
گفتماني نتيجه بخش
۶ ماه پيش به همان دليلي كه شايد هيچ كس هم نداند چيست، دانشگاه شريف تصميم گرفت بهداري خود را به بخش خصوصي واگذار كند. حرف هاي بسياري زده شد و عده اي به شدت با اين عمل مخالف بودند.
مديركل امور دانشجويي اين دانشگاه در مقابل اعتراضات مطرح شده و نگراني هايي كه در اين زمينه وجود داشت، گفت: دانشجوسالاري مهمترين عاملي است كه مسئولين را به چنين كاري سوق داده است. او معتقد بود پس از اين هزينه كمتري به اين واحد اختصاص مي يابد و فشار مالي آن تا حدي از روي دانشگاه برداشته مي شود. درحالي كه پس از آن به گفته روزنامه دانشگاه شريف، مشخص شد كاهش هزينه اي وجود نداشته است و تنها پيامد آن برداشته شدن شيفت شب براي موارد اورژانسي و بلاتكليف ماندن تنها آمبولانس موجود در دانشگاه مي باشد.
با اينكه در طول ماه هاي گذشته تخلفات عمده اي از سوي بهداري مشاهده شد، اما كسي دراين باره حاضر به پاسخگويي نشد، يكبار يكي از كارمندهاي دانشگاه كه دچار سانحه قطع انگشت دست شده بود، به آنجا فرستاده شد تا اقدامات اوليه بر روي دست وي صورت گيرد و سپس به بيمارستان انتقال يابد. نه تنها كمك هاي اوليه از وي دريغ شد، بلكه با اعمال اشتباه در نگهداري انگشت قطع شده و ديررساندن وي به بيمارستان، آنهم بدون همراهي بهيار، مشكلات بيشتري را برايش فراهم نمودند.
اين درحالي بود كه مدير بهداري حاضر به پاسخگويي نشد و همه اتفاقات رخ داده را تكذيب نمود.
با وقوع حادثه اخير، دانشجويان، خشمگين از تحولات چندماه گذشته و ناراحت از اينكه چرا هيچكس به هشدارهاي آنها اهميت نداد، با نوشتن بيانيه اي خواستار پاسخگويي مسئولين دانشگاه شدند.
دكتر سهراب پور، رييس دانشگاه كه هنگام بروز حادثه به عنوان عضو هيأت امناي دانشگاه كيش در آنجا حضور داشت، به صورت تلفني از وقايع باخبر شده و با دانشجوياني كه باور نمي كردند او در تهران نباشد، از پشت تلفن گفت وگو كرد و به آنها قول داد پس از بازگشت به تهران مستقيم روانه خوابگاه طرشت بشود و به صورتي حضوري با دانشجويان گفت وگو كند.
ساعت ۱۱ شب او به ميان دانشجويان رفت و با صبوري حرفهايشان را شنيد. دانشجويان شركت كننده در جلسه پرسش و پاسخ كه تعدادشان بيش از ۷۰۰ نفر تخمين زده مي شد، با اعتراض به روند خصوصي سازي قسمت هاي مختلف دانشگاه ازجمله بوفه، خدمات، بهداري و غيره كه به تازگي در همه دانشگاه ها باب شده است، از رئيس دانشگاه توضيح خواستند و يكي از آنها در اين باره گفت: من به عنوان يك انسان كه براي خودش حق نفس كشيدن و آزادي بيان قائل است، از رياست دانشگاه مي پرسم آيا مسائلي مثل جان انسان ها قابل خصوصي سازي است؟
يكي ديگر از دانشجويان حاضر در جلسه با اشاره به اينكه اگر قرار باشد اين دانشگاه تنها طبلي توخالي باشد، اسم و ظاهر آن به درد هيچ كس نمي خورد، مواردي از نارسايي هاي درون دانشگاه را با دكتر سهراب پور مطرح نموده و از وي تقاضا كرد درباره آن توضيحاتي بدهد.
رئيس دانشگاه كه سعي بر آرام كردن دانشجويان داشت، گفت: نارسايي هاي موجود در دانشگاه، در كوتاه مدت حل نمي شود و نياز به زمان بيشتري دارد.
يكي از مهمترين خواسته هاي دانشجويان كه در جلسه مطرح شده بركناري مدير بهداري از سمت كنوني خود بود، به گفته آنها، مدير بهداري، در گذشته رفتار چندان مودبانه اي در مقابل صحبت هاي دانشجويان و اعتراض آنها از خود نشان نداده بود.
در ابتدا دكتر سهراب پور به لحاظ مسائل مديريتي مرسوم، در حالي كه همچنان به آرام نمودن دانشجويان مي پرداخت، جواب واضحي نداد اما پس از صحبت هاي بيشتر، حق را به آنها داد و موافقت خود را با خواسته هاي آنها اعلام كرد.
بايد فكري كرد
در بسياري از دانشگاه هاي كشور، خدماتي تحت عنوان بهداري براي دانشجويان وجود ندارد و اگر هم چنين سرويسي به آنها ارايه شود از كيفيت لازم برخوردار نيست. شرايط زندگي خوابگاهي، دوري دانشجويان از خانواده هايشان و در نتيجه فقدان راهنمايي هاي آنها، ساكنين خوابگاه را هرازچندگاهي دچار مخاطراتي مي نمايد. ازجمله مسموميت ها، بيماري هاي گوارشي و حوادثي كه دراثر سهل انگاري آنها و گاهي شوخي هاي نه چندان مناسب شان با يكديگر رخ مي دهد.
با اين وجود، در اين باره سرمايه گذاري چنداني صورت نگرفته و هنگامي كه نياز است دانشجويي خوابگاهي به بيمارستان منتقل شود، اين عمل به شكلي صورت مي گيرد كه در بسياري موارد، وخامت حال بيمار را افزايش مي دهد.
فقدان آمبولانس آماده براي انتقال، نبود بهيار و هر شخصي كه بتواند با استفاده از دانش و تجربيات خود كمك هاي اوليه را به بيمار برساند، همه و همه در جايي وجود دارد كه جان هركدام از ساكنين آن، بهاي بيش از يك انسان معمولي را دارد.
آنها از خانواده هايشان جدا مي شوند و به شهر ديگري مي روند تا در رشته اي تخصص پيدا كنند، آنوقت در اثر چنين سهل انگاري هايي كه شايد چندان هم به چشم نيايد، جانشان به خطر مي افتد.
حادثه اي كه در دانشگاه شريف رخ داد، اولين غفلت و بي توجهي اي نبود كه نسبت به دانشجويان صورت مي گيرد. تنها فرصتي دست داد تا با بروز چنين اتفاقي از خود بپرسيم با همه كمبودهاي بودجه اي كه وجود دارد و از آن سخن مي رود، بايد چه سرمايه گذاري هايي در اولويت قرار گيرد.
|