سه شنبه ۱۶ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۹
در حاشيه سومين جلسه سخنراني جامعه مهندسان مشاور
معماري، جامعه بي تشكل
حدود ۱۰۰ سال است كه از ايجاد تشكل باز مانده ايم؛ از زمان مشروطيت ما تشكل ايجاد نكرديم و زمينه عقب ماندگي معماري ايران را بايد در همين مساله جست وجو كرد...
سوالي كه از سخنران جلسه پرسيده نشد اين بود؛ آيا ساخته شدن«شهري پر از سوءتفاهم» ناشي از نبود«كارفرماي فهميده» است؟
010917.jpg
چهارشنبه دهم تير ماه جاري ،جامعه مهندسان مشاور ايران ميزبان سومين جلسه از سلسله جلسات تئوري پيرامون معماري ايران باعنوان «جست وجوي هويت ملي در معماري آري يا نه؟» بود؛ سوالي بحث انگيز اماتكراري وتا حدي لوث شده.
درنگاهي گذرا به جلسه اخير و نيز دوجلسه پيشين جامعه مهندسان مشاور، طيفي محدود از معماران به بررسي وجود هويت واحد ملي و نيز تحليل اين هويت در روندي تاريخي، دركنارقصه آشناي سنت ومدرنيته پرداخته اند. كامران صفامنش، معماروتئوريسين معماري، سخنران جلسه چهارشنبه نيزبه عادت مالوف به ابراز نظرات شخصي خود در حاشيه وجود يا لزوم وجود آنچه «هويت ملي در معماري امروز » ناميد، پرداخت . نكته جالب توجه در پايان اين گونه جلسات (بالاخص جلسات جامعه مشاوران) عدم حصول نتيجه اي قطعي يا حتي جمع بندي قابل استناد در محور مورد تفحص يعني «لزوم جست وجوي هويت ملي درمعماري» است؛ اين البته نه تنها مشكل مهندس صفامنش بود بلكه در جلسات گذشته نيز بزرگان معماري ايران چونان عليزاده، گشايشي، كلانتري و مهندس ميرميران نيز انتظارات را برآورده نكردند.
در اين بين اما جملات جالبي هم بود. از جمله نكات مثبت مورد اشاره توسط صفامنش، ديدگاه وي در راستاي اهميت اخلاق حرفه اي در معماري و طبق معمول گلايه از اعمال ضد اين نوع اخلاق در ميان همكاران معمارش بود. نياز به تشكل وجمعيت هاي حرفه اي متعدد و اهميت صنفي نگري از ديگر نكاتي بود كه توسط صفامنش طي ايراد سخنراني ايشان مورد توجه قرار گرفت :«حدود ۱۰۰ سال است كه از ايجاد تشكل باز مانده ايم؛ زمينه عقب ماندگي معماري ايران را بايد در همين مساله جست وجو كرد...».
از ديد گاه صفامنش حاميان و كارفرمايان و معماران بر ساخته شدن وچگونگي ساخته شدن يك اثر معماري در طول تاريخ تاثيرگذار بوده و هستند. به نظر مي رسد شايد صفامنش نقش تاثير گذاري معماران را كم اهميت تر از دو عامل ديگر مي داند.
اما اگر در حال حاضر معماران خود به وحدت نرسيده اند و سبب ساخته شدن «شهري پر از سوءتفاهم ها» شده اند را بايد در نبود حامي مناسب و كارفرماي فهميده دانست؟ آيا نفي معمار به عنوان تاثير گذارترين عامل در ساخت و ساز معماري كشور، سرپوشي بر مسايل و مشكلات موجود در جامعه مهندسان معمار نيست؟
نكته ديگر جالب توجه در سخنراني صفامنش به چالش كشاندن اينكه سنت و مدرنيته در تقابل با هم نيستند، بود: «مدرنيزم ماشيني كه هميشه وجود داشته و سبب پويايي بشر است، اما درمقابل سنت، نه»
به همين دليل آيا لزومي براي جست وجوي هويت ملي وجود دارد؟ و همينطور براي جست وجوي هويت ملي به چه چيز بايد رجوع كرد؟ به ظاهر، به پوسته، به معنا، به مفهوم و....
سوال ديگر اينكه آيا زندگي در محدوده خاص جغرافيايي سبب ايجاد هويت ملي مي شود كه معماري را بتوان با آن عجين كرد؟ و آيا با توجه به نظر صفامنش كه ايران سر چهارراه حوادث قرار دارد، يعني در طول تاريخ ملل مختلف در كشور دخالت داشته اند، با جست وجو در لايه هاي تاريخ كه وي نيز همين روند را پيش برد، مي توان به هويت ملي دست يافت ؟
به نظر مي رسد براي صفامنش مقابله اي در كار نيست و آنچه هست را بايد پذيرفت، هر چند كه او خود را اصلاح طلب مي داند و از به چالش كشيده شدن بحث لذت مي برد؛ از حرف هاي وي اين طور استنباط مي شود كه امروز اگر معماران حرفي براي گفتن نداشته باشند، اصولا نمي توانند معماري ارزشمندي ارايه دهند. وي نيز سخنش را بدون احراز نتيجه متقن و با بيان دوباره سوال «جست وجوي هويت ملي در معماري آري يا نه؟» به اتمام رساند.

طراحي متفاوت
010920.jpg
كيوان نجفي 
فيليپه استارك(Philippe Starck ) طراح حامي كيفيت، سبك و زيبايي در طراحي، اما با ديدگاهي متفاوت و نظراتي مستقل درباره مفهوم يك طراحي خوب: «در واقع طراحان، پلي ميان هنر و صنعت هستند. آنها افرادي هستند كه با كوشش خود در راستاي به دست آوردن يك ديد عميق فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي، دنيا را به مكاني خوشايند و زيبا تبديل مي كنند.از طراحي ماشين دوخت و دستگاه هاي استريو تا طراحي مبلمان راحتي و آسمانخراشها، يك استعداد ويژه مي خواهد تا نياز اجتماع را با نياز حرفه اي كه براي توسعه فرم هاي عملكردي زيباست، متعادل كند».
فيليپه استارك 
از طراحان بزرگ معاصر حال حاضر فرانسه و از توانمندترين طراحان دنيا در هنر زيست مدرن. او خود را يك طراح عملكردگراي پست فرويديسم معرفي مي كند. وي مي گويد: «من با شاخصه هاي زيبايي شناسي كلاسيك ارتباطي ندارم. خب ، هميشگي است و زيبايي، مطابق مد روز است.»
«ما بايد هميشه روي توليدات با عمر بالا فكر كنيم، عملكرد آنها مهم است.براي من دقت بسيار مهم است. اين حداقل احترامي است كه مي توانيد براي يك نفر قايل شويد.من سعي مي كنم درست و صحيح طراحي كنم، براي يك محصول به جا و درست و براي يك هدف درست.»
بعد از آنكه وي فاش كرد كه ۱۱ خانه در ۱۱ كشور مختلف دنيا دارد، منتقدان به او لقب مجموعه دار مجنون را دادند!! اما با تمام اينها داراي تفكري خاص در مورد جامعه خويش است: «وقتي شما اين همه خانه داريد، در واقع هيچ جا زندگي نمي كنيد، اين يك زندگي عجيب و غريب است، بمانند يك روح! تنها چيزي كه من عاشق انجام دادن آن هستم، روياپردازيست، رويا درباره خودمان و تمدنمان كه چگونه به جامعه مان كمك كنيم، چگونه به هم ميهن خويش كمك كنم تا يك زندگي بهتر داشته باشد...»
او با هوشياري از نفوذ طرح هايش در جامعه آگاه است، استارك خود را پشتيبان محصولاتي مي داند كه اقتصادي هستند و براي مصرف كننده عادي قابل خريد: « من با صداقت، بهترين كيفيت را با كمترين بها عرضه مي كنم، ممكن است كه بهترين طراح نباشم، اما تنها كسي هستم كه در برابر آن سوي تاريك طراحي مبارزه مي كنم. طرح زيبا براي تعداد اندكي انسان هاي مرفه و شاد!! است. اولين صندلي كه طراحي كردم يك هزار دلار بود - من خوشحال نبودم - بنابراين بر روي كيفيت بالاتر در ازاي قيمت كمتر متمركز شدم. حال يكي از طرح هاي صندلي ام در آمريكا به ۹ دلار فروخته مي شود؛ زماني كه ۳ صفر را بر مي داريد، آن وقت دموكراتيك طراحي كرده ايد.»
البته كه استارك براي مشترياني با جيب هاي عميق(!) كار مي كند تا نام پر آوازه اش را بر روي محصولات متنوع سطح بالا بچسباند، اما هنوز از فرصت هاي طراحي براي توده مردم لذت مي برد، همانند يك بطري بچه گانه ۲ دلاري پلاستيكي كه براي يك فروشگاه زنجيره اي استراليايي كار كرده است.
« يكي از پدران طراحي، ريموند لوي، عقيده داشت كه كالاي زشت به فروش نمي رسد و اين گفته باعث موفقيت وي شد، امروز ديگر ما به مقدار زياد اجناس نياز نداريم، بلكه به بهترين ها نياز داريم». وي از نفوذ فراگيرش در ظواهر اجتماعي خرسند نيست و بيان مي كند كه تلويزيون تماشا نمي كند، مجله نمي خواند، به سينما و حتي به موزه ها هم نمي رود، در عوض، ساعات زيادي در هفته را به آموختن عجايب رياضيات پيشرفته و فيزيك نجومي مي پردازد.« زماني را كه شما به ياد گرفتن علمي اختصاص مي دهيد، سعي مي كنيد كه بفهميد چرا اينجا هستيم و چه بايد باشيم، اين در حقيقت راهنمايي براي زندگي من است.»
باور اين طراح بزرگ در كارهايش اينست كه كمترين، هميشه بيشينه است. وي صدها محصول در پرونده كاريش دارد، اما نيازي به نمايش تلاشش در اين سال ها نمي بيند.
« موزه من، آشپزخانه و حمام شماست. آنچه كه من انجام مي دهم يك هديه نيست، انتهاي طراحي نيست، فقط كار است و كار و كار.»

روند صحيح طراحي يك بنا
ما به معماران نيازمنديم ...
نينا شاهرخي 
معماري و ديگر هنرها در آينده فرهنگ ما جايگاهي حياتي دارند؛ در اين بين خلاقيت هميشه حرف اول را زده است. معماران حل كننده مساله هستند، اما مسايل معماري نظير ديگر مسايل جامعه بسيار عميق تر از سطح تمرينهاي متداول هستند. يك ساختمان بايد همزمان هم روح انسان را و هم ايمني و سلامت او را تقويت و تضمين كند. معماري هنوز بايد يك هنر و يك علم باقي بماند...
چرا براي طراحي يك بنا وجود يك مهندس معمار ضروري است؟
مهمترين دليل اين است كه معمار، معماري مي داند؛ نظرات، ايده ها و طرحها تنها زماني مناسب هستند كه بتوان آنها را ساخت.
معماران تصاوير بزرگ را مي بينند. اما آنها تصاوير زيبا طراحي نمي كنند يا خانه اي با ۴ ديوار و يك سقف.معمار در واقع سازنده بخشي از محيط است به اضافه داخل و خارج آن به طوري كه نيازهاي عملكردي را با فضاهايي پويا و مهيج براي كار و زندگي، رفع كند.
قصد و نيت هركس از ساختن سود بردن است؛ فرقي نمي كند نتيجه اين ساخت و ساز چه باشد، خانه يا محلي براي تجارت. ساختمان جديد در برآورده كردن نيازهاست كه معني پيدا مي كند. براي سود بردن از طراحي بنا بايد ظاهر را با عملكرد تلفيق كرد. در چنين حالتي است كه بنا هم براي صاحب آن و هم براي بيننده و مخاطب آن رضايت بخش خواهد شد.
معمار برآورده كننده اين هدف است . در واقع او يك آميزه خردمندانه از طراحي هاي مناسب را كه بهترين اندازه ها، ديدها و تجهيزات براي انجام فعاليتهاي خاص در بنا لازمند ، خلق مي كند.
در بسياري از كشورهاي دنيا، فرد بايد براي ساخت يك بنا به يك معمار مراجعه كند و براي اين منظور هم قوانين خاصي وضع شده است.
تمام طرح ها و پروژه ها ي ساخت و ساز مراحل مختلفي دارند. دست كم ۵ گام اصلي براي هر پروژه طراحي معماري وجود دارد. طراحي شماتيك(Schematic Design) ، گسترش طرح(Design Development) ، مدارك ساخت و ساز(Construction Documents) ، پيشنهاد مناقصه(Bidding) وخدمات ساخت و ساز(Construction Services).
طراحي شماتيك اولين و شايد مهمترين گام است و آن مرحله اي است كه در آن معمار به خواسته هاي مخاطب و حتي خيالپردازي هاي او گوش مي دهد و اين همان چيزي است كه معماران به آن برنامه ريزي(Programming) مي گويند. در اين مرحله است كه معمار ملزومات پروژه را بررسي مي كند مثل اينكه براي خانه چند اتاق لازم است و هر كدام چه عملكردي دارند ،چه كسي از آنها استفاده خواهد كرد و چطور؟
در اين مرحله است كه شما شروع مي كنيد به آزمايش ميزان تناسب بين آنچه مي خواهيد، آنچه لازم داريد و آنچه كه مي توانيد برايش خرج كنيد.
معمار انتظار دارد كه شما از ابتدا تا انتها با او صريح و منصف باشيد و بگوييد كه چه انتظاري از پايان كار داريد؟ و سپس طرح نهايي و واقعي را به اوواگذار كنيد.
معمار در اين مرحله از شما سوالاتي خواهد پرسيد تا روحيه شما را بهتر بشناسد، اهدافتان و نيازهايتان را حدس بزند و حتي بفهمد چه بودجه اي براي پروژه در نظر گرفته ايد...
بعد از آن يك ليست كامل از آنچه شما خواسته ايد تهيه شده و براي پروژه شما برنامه ريزي مي شود.
ممكن است اسكيس هايي (طرح هاي دستي سريع) كلي از كار به شما نشان داده شود براي اينكه مثلا نوع آرايش اتاقها يا موقعيت آنها را در زمين درك كنيد.
پيشرفت طرح: پيشرفت طرح زماني است كه معمار جزئيات بيشتري آماده كرده است تا تصوير روشن تري نمايش داده شود. براي مثال پلان طبقه همكف تمام اتاقها را در اندازه واقعي و شكل اصلي نشان خواهد داد.
مدارك ساخت و ساز: زماني است كه معمار كنار تخته طراحي مي نشيند و تمام مدارك لازم را مي كشد. نمودارهايي كه شامل ليست كاملي از مصالح، سطح منابع انساني مورد نياز(نيروي كار) و ... است ،تهيه مي شود.البته اين مساله مي تواند قراردادي بين صاحبكار و معمار باشد. در اين مرحله صاحبكار مي تواند يك پيمانكار استخدام كند.
پيشنهاد مناقصه: پيشنهاد مناقصه زماني است كه شما يك پيمانكار را استخدام مي كنيد تا پروژه را بسازد. راههاي متعددي براي انتخاب پيمانكار وجود دارد مثلا ممكن است شما از قبل پيمانكاري را بشناسيد و كار را به وي محول كنيد.
خدمات ساخت و ساز: اين مرحله آخرين مرحله و مرحله تحقق روياهاي شماست. ساخت و ساز آغاز مي شود و بناي شما از انتزاع و طرحهاي كاغذي و دوبعدي به واقعيت تبديل مي شود.

ستون ما
اين كلا نشهر...
بهرام هوشيار يوسفي 
تهران هم اكنون جزو ۲۰ كلانشهر جهان است؛ سوالي كه در اينجا مطرح مي  شود اين است كه اولا چه معيارهايي مفهوم كلان بودن مقياس را در حوزه شهري به ذهن متبادر مي سازد؟ ثانيا آيا «تهران» نوعا حائز ملاك هايي در اين حد و اندازه است؟
حدود ۲۰۰ سال پيش در حاشيه شهر باستاني «ري» قريه اي با خانه هايي كوچك قرار داشت كه نام آن تهران بود؛ روند رشد تهران پيش از حمله مغول و ويراني «ري» چندان قابل توجه نيست، بعد از اين اتفاق و باتغيير مكان ساكنان منطقه «ري» به تهران و ورامين، توسعه تهران وارد عرصه اي جديد شد. در قرن دهم شمسي در زمان شاه طهماسب، تهران محدوده اي ۴۰۰ هكتاري بود كه توسط برج و بارو محدود شده بود، در قرن دوازدهم شمسي با انتخاب پايتخت توسط سرسلسله قاجار «آغامحمدخان» دوران جديدي از زيست شهري تهران آغاز شد، هرچند تا زمان انقراض اين سلسله نمي  توان تهران را چندان حائز ارزش هاي عمومي يك پايتخت براي كشوري با مختصات ايران دانست. درنگاهي كلي دوران پهلوي اول را مي توان به عنوان سرآغاز فعاليت شهرسازي دانست؛ طرح هاي بهبود وضعيت شهري، ساخت خيابان هايي بر طبق اصول علمي و فني و نهايتا در سال ۱۳۴۴ سپردن تهيه اولين طرح جامع تهران به مهندسان مشاور «فرمانفرمائيان» و «ويكتور گروئن» و تصويب آن در سال ۱۳۴۷ را مي توان عمده فعاليت هاي آن دوره دانست.
بعد از گذشت حدود ۳۵ سال از تصويب اولين طرح جامع تهران، با توجه به اينكه طرح هاي جامع معمولا براي دوره هاي ۲۵ ساله طراحي مي شدند، متاسفانه موارد كليدي لحاظ شده در آن اجرا نشد و نتيجه آن شد كه در اواخر دهه ۶۰ شمسي دومين طرح جامع تهران نيز به دست مهندسان مشاور سپرده شود.
آنچه در اصول كلي هر طرح جامع بايد مدنظر قرار گيرد و البته به اعتبار نتيجه در طرح هاي جامع تهران نيز مورد توجه قرار گرفته است، مساله پخشايش كاربري ها مانند كاربري هاي متعارف مسكوني، تجاري، مذهبي، ورزشي، تفريحي، فرهنگي و ... است؛ معضل اساسي در تحليل اجراي اين پخشايش ها عدم رعايت اعمال دقيق آنها در درجه اول و نيز سهولت تغيير اين كاربري ها به يكديگر است. نتيجه چيزي نيست جز احساس كمبود برخي فضاها و عملكردهاي اصلي در نواحي گوناگون قلمرو شهري.
مشكل عمده ديگري كه علي الخصوص در روزهاي اخير مطرح شده، مساله به ظاهر لاينحل سفرهاي درون شهري وبه تبع آن معضلات مربوط به خدمات رساني به حجم عظيم شهروند سواره به نحوي مطلوب است؛ چه بسا بتوان موارد زيست محيطي و آلودگي هاي مربوطه، اتلاف نيروي كار، زمان، سوخت و ... و به طور اعم «سرمايه ملي» را نيز به موارد بالا اضافه كرد.
حال وقت آن رسيده كه سوال آغاز يادداشت را تكرار كنيم: «آيا تهران داراي ملاك ها و معيارهاي يك كلانشهر سالم هست؟!»
پي نوشت:
طرح حفظ و ساماندهي تهران مصوب ۱۳۷۱.
با تشكر از دكتر كيوان شادمان، هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي

كولهاس در ايران
010923.jpg
به زودي «رم كولهاس» يكي از بزرگترين معماران جهان، براي حضور در بين داوران مسابقه معماري بحث انگيز «آتي سنتر» به ايران خواهد آمد.
اين مسابقه كه يكي از بزرگترين رقابت هاي معماري در تاريخ ساخت و ساز ايران است، چندي پيش از طرف برگزار كننده آن با دعوت از ۱۰ مشاور بزرگ با التزام به داشتن شركاي غير ايراني براي آنها آغازشد.
كولهاس معمار ۵۰ ساله هلندي و برنده جايزه پريتزكر (معتبر ترين جايزه جهاني در زمينه معماري) در سال ۲۰۰۰، در كنار حرفه معماري، نويسنده و نظريه پردازي معتبر است.
از او كتابها و مقالات بسياري در زمينه معماري و شهرسازي منتشر شده است.وي هم اكنون از استادان دانشگاه هاروارد است.

جايزه بزرگ معمار ۸۳
010926.jpg
سوپرپايپ اينترنشنال براي چهارمين دور پياپي بعد از سال ۱۳۸۰ با همكاري يك موسسه فرهنگي اقدام به برگزاري رقابت «جايزه بزرگ معمار» مي كند؛ آنچه در سايت حامي اين رقابت به عنوان هدف اصلي اين رقابت ذكر شده است، «حمايت از حركت هاي پيشرو، تعالي بخش و سرمشق ساز در معماري كشور و مستندسازي تحولات معماري معاصر» است.نحوه قضاوت در اين رقابت هرچند در دوره هاي پيشين همواره مورد نقد منتقدان آن بوده است، اما منحصر به فرد بودن آن همواره موجب هرچه مستحكم تر شدن جايگاه آن شده و آنرابه عنوان يكي از مهمترين مسابقات برگزار شده توسط بخش خصوصي حوزه معماري ايران در آورده است.چهارمين دوره جايزه بزرگ معمار، با عنوان معمار ۸۳، ويژه بهترين آثار اجرا شده در زمينه ساختمان هاي مسكوني اعم از ويلا، مجموعه هاي آپارتماني، برج يا مجتمع هاي بزرگ مسكوني است كه پس از سال ۱۳۸۰ به پايان رسيده اند.

مصطفوي در كرونل
010929.jpg
محسن مصطفوي،  معمار و پژوهشگر ايراني كه بيش از ۸ سال است در سمت رياست مدرسه معماري AA لندن( Architectural Association School Of Architecture in London) فعاليت مي كند، هفته پيش صندلي خود را به عنوان رياست دانشكده معماري دانشگاه كرونل(Cornell) ايالات متحده تحويل گرفت؛ دانشكده معماري دانشگاه كرونل در حال حاضر در بالاترين جايگاه رنكينگ دانشكده هاي معماري ايالات متحده قرار دارد.
مصطفوي كه مدرك معماري خود را از دانشگاه هايAA ، اسكس و كمبريج دريافت كرده است، از اعضاي انجمن سلطنتي معماري بريتانيا و عضو هيات صدور مجوز معماري در بريتانيا است؛ از او كتابهاي متعددي چونArchitecture and Continuity در سال ۱۹۸۳ ،Delayed Space در سال ۱۹۹۴ با همكاري هما فرجادي وOn Weathering در سال ۱۹۹۳و ... منتشر شده است.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
محيط زيست
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  محيط زيست  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |