سه شنبه ۱۶ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۲۹
انديشه
Front Page

رويكرد مؤثر در مقابله با جهاني سازي در گفت وگو با دكتر مصطفي ابطحي رئيس دانشكده علوم سياسي دانشگاه آزاد
كالبدشكافي فرهنگ
010383.jpg

گفت وگو: غلامرضا كمالي رهبر
اشاره : تحول فرهنگي ايران در كنار فروپاشي جهان دوقطبي معناي عميقي به خود گرفت. به زعم كارشناسان اين معناي عميق،با بازخواني  در پرتو سنت ها همراه ا ست. سنت هايي كه مي توانند در فرآيند هاي گسترش يابنده جهاني نسبت هويتي ايرانيان را با جهان با دقت بيشتري تعريف كنند. با اين زمينه گفت وگويي انجام شده راجع به كالبدشكافي فرهنگي، موضوعي كه اگر به درستي انجام شود، تنها راه توسعه جمهوري اسلامي ايران در آينده محسوب مي شود. براي اين منظور در بخش نخست اين گفت وگو نقش فرهنگ در توسعه روابط بين كشورها، مفهوم جهاني شدن و مهمترين نظريه هاي راجع به اين امر مورد بررسي قرار مي گيرد، باهم مي خوانيم.
ما در فرهنگ ديني و ملي خودمان واجد عناصر مثبت فرهنگي فراواني هستيم.
اگر ما براي توسعه ،به مباني ثابت و لازمي معتقد هستيم بسياري از مباني در فرهنگ ديني ما نيز وجود دارد.
فقط بايد از گرد و غبار زمانه اين مباني را بزداييم و بتوانيم با تبلور اين مباني فرهنگي، راه خود را در حصول به توسعه باز كنيم
* آقاي دكتر به عنوان سؤال نخست بفرماييد فرهنگ چه نقشي در توسعه و روابط بين  كشورها ايفا مي كند؟
- در بررسي يك توسعه همه جانبه و چالش هاي فرهنگي فراروي كشورهاي جهان سوم و ايران مي توان به چند سرفصل اشاره كرد: اولين نكته اين است كه توسعه در فرايند تاريخي و طبيعي خود اگر مبتني بر عرصه فرهنگ باشد در اين صورت نمادها و تبلورهايي در زندگي هاي سياسي و اقتصادي خواهد داشت. اگر توسعه در غرب جوابگوي تحولات بوده دليلش آن است كه در آن ديار توسعه مبتني بر فرهنگ مغرب زمين و مدرنيته شكل گرفته است، در مشرق زمين نيز به دلايل مختلفي ما با چالش هاي فرهنگي روبه رو هستيم، بسياري از كشورهاي جهان سوم از جمله ايران داراي فرهنگ چند لايه هستند، بخشي از اين فرهنگ، فرهنگ ملي و بخش ديگري، فرهنگ ديني و بخشي نيز فرهنگ غربي است. طبيعي است توسعه اي مي تواند ساكنان اين كشورها را به اقليم پر سعادت پيشرفت برساند كه بتواند ميان عناصر مختلف فرهنگي اين كشورها هماهنگي و هارموني ايجاد كند.
* براي پيشرفت و توسعه با ابتناء بر فرهنگ، بايد موقعيت فرهنگي و مسائل مثبت و منفي آن شناسايي شود، آيا ما به چنين امر مهمي نائل شده ايم؟
- ما در كشورهاي جهان سوم و به خصوص در كشورهايي مثل ايران با هويت فرهنگي خاصي شناخته شده ايم. جهان سوم پيش از اين كه باهويت سياسي و اقتصادي شناخته شود، با هويت فرهنگي خود ممتاز مي شود. هويت فرهنگي داراي عناصر مثبتي است كه مي تواند عناصر مقدم توسعه نيز تلقي شود. از اين رو عناصر فرهنگي ما براي رساندن ما به توسعه بايد كالبد شكافي و در اين كالبد شكافي عناصر مثبت فرهنگي از عناصر منفي فرهنگي بازشناسي و تميز داده شود. همچنين براساس بازشناسي مذكور، نخبگان فرهنگي بايد در زدودن عناصر منفي فرهنگي يا مغاير با توسعه به تلاش برخيزند. ما در فرهنگ ديني و ملي خودمان واجد عناصر مثبت فرهنگي فراواني هستيم. اگر ما براي توسعه،به مباني ثابت و لازمي معتقد هستيم بسياري از مباني در فرهنگ ديني ما نيز وجود دارد. فقط بايد از گرد و غبار زمانه اين مباني را بزداييم و بتوانيم با تبلور اين مباني فرهنگي، راه خود را در حصول به توسعه باز كنيم. ما كه در عصر جهانيت و تأثيرات عميق و وسيع و سريع جهاني شدن وجهاني سازي قرار داريم، موظف هستيم و رسالت ما بر اين اساس است كه كشور را به توسعه برسانيم و در چالش هاي جهاني سازي (اقتصادي، سياسي، فرهنگي و...) بتوانيم هويت هاي ملي و ديني خود را پاس بداريم، اگر فرهنگ ما مبتني بر عقلانيت و نظم و اجماع عمومي باشد، در اين صورت اين فرهنگ مي تواند ما را به توسعه برساند و در اين صورت ما در عرصه جهاني و عصر جهاني شدن و جهاني سازي حرف هايي براي بيان و اقدام خواهيم داشت. امروزه ما با چالش عظيم انقلاب در ارتباطات و اطلاعات مواجه هستيم، متخصصان جامعه شناسي معتقدند كه عنوان توسعه يا اصطلاح توسعه متعلق به نيمه دوم قرن بيست بود اما امروزه بزرگترين واژه اي كه در ميان كشورها و جوامع و انديشمندان و جامعه شناسان و فيلسوفان كشورها مخصوصا در جهان سوم مطرح مي شود واژه جهاني شدن است كه اين واژه تعيين كننده مسير حركت اين جوامع ( اما نه نيروي حركت آنها ) در ميان مدت و بلندمدت خواهد بود.
* بسيار خوب، از نظر جنابعالي توسعه ،مفهومي كهن است و جهاني شدن، مفهومي جديد كه بايد در طراز آن عمل كنيم، بفرماييد منظور شما از جهاني شدن چيست؟
- براي جهاني شدن تعاريف مختلفي قائل شده اند. وقتي بحث جهاني شدن مطرح مي شود همواره با ديدگاه فردي به نام رابرتسون مواجهيم كه در تعريف اين مفهوم معتقد است جهاني شدن عبارت است از حركت به سوي «فشردگي زمان و مكان، تراكم جهان و افزايش و تشديد آگاهي، به عنوان يك كل». اين تعريف شامل دو بعد است: يك بعد مادي كه جهاني شدن را با همبستگي و همبستگي نظام هاي ملي با تجارت و روابط اقتصادي و نظامي جهاني و همانند آن تعريف مي كند.
بعد دوم درك و دريافت  ما به عنوان شهروندان از يك زندگي اجتماعي و جايگاه ما در اين زندگي طبيعي است. براي اين درك و دريافت، ما بايد نگاه خود را به سمت فرهنگ خود معطوف كنيم به تعبيري بهتر ببينيم كه جهاني شدن روابط و مناسبات و گسترش دركهاي متقابل چه تأثيري بر فرهنگ ما مي گذارد.
* در اين ارتباط مهمترين نظريه هاي مطرح چيستند؟
- اگر بخواهيم نظريه هاي مختلف جهاني شدن را جمع بندي كنيم شايد حاصل آن ۳ نظريه زير باشد:
نظريه اول: نظريه هاي همگوني فرهنگي يا نظريه   تسليم و استحاله و انفعال بي قيد و شرط فرهنگي در مقابل فرهنگ جهاني سازي.
در اين مرحله غرب به صورت ملموس و محسوس از قدرت نظامي و فيزيكي براي سلطه بر جهان غير غرب استفاده نمي كند بلكه شكل و شمايل فرهنگي به خود گرفته است. در عصر جهاني شدن غرب كاري مي كند تا ملت هاي ديگر هم به دليل فشردگي زمان و مكان و به دليل از بين رفتن مرزها و جغرافيا زدايي و سرزمين زدايي، همه شهروندان در همه عرصه هاي جهان و در اين كره خاكي يك رفتار فرهنگي از خود بروز بدهند و بين رفتار شرقي و غربي هيچ تفاوتي وجود نداشته باشد. با تحقق اين امر، نفوذ فزاينده  ارزش ها، رفتار و نظام مصرف غرب در جهان غير غرب ضروري است. اين مفهوم، مفهوم جديدي از امپرياليسم غربي است و طبيعي است چنين رابطه اي بين جهان غرب و غيرغرب به وجود بيايد. جهان غير غرب چاره اي جز استحاله نخواهد داشت و امپرياليسم فرهنگي چون در خدمت گسترش نوعي فرهنگ مصرفي قرار گرفته، بنابراين مك دونالد، كوكاكولا، شلوار لي، فيلم هاي هاليوودي و روش زندگي و منش غربي ها در ذهن و ضمير همه انسان هاي غير غربي حضور و نفوذ پيدا مي كند. بنابر اين عده اي معتقدند با تهاجم گسترده امپرياليسم فرهنگي، فرهنگ هاي ديگر به استحاله و فروپاشي خواهند رسيد و ما با جهان و فرهنگي واحد مواجه خواهيم بود كه بايد تسليم آن شويم.
نظريه دوم: مربوط به گروهي است كه بر خلاف گروه اول معتقدند در جهاني سازي به تقابل فرهنگي خواهيم رسيد و مقاومت غرب روز به روز بيشتر خواهد شد.
010386.jpg

غرب با جهاني سازي ملت هاي ديگر را در توسل به هويت هاي ملي و ديني خود راسخ تر كرده و باعث شده آنان به فرهنگ و عناصر هويت بخش خود وقوف بيشتري پيدا كنند و از اين طريق مقاومت بيشتري در مقابل جهاني سازي انجام بدهند.
عناصر هويت بخش از جمله، زبان، دين، مذهب و سنت از نمادهايي هستند كه استحكام بخش اين مقابله در برابر فرهنگ غرب خواهند بود. نوسازي اي كه در مسير توسعه، در جوامع غير غرب صورت گرفته، هويت هاي جديدي را در جوامع مبتني بر عنصر فرهنگ و دين شكل داده است. اين عناصر در مقابل جهاني شدن خواهند ايستاد، از اين رو ما با تقابل فرهنگ ها مواجه  خواهيم شد. بر اين اساس هواداران اين نظريه معتقدند جهاني سازي به قوم گرايي بيشتر در ميان ملت هاي غير غرب منجر خواهد شد. معتقدند در عصر حاضر نه تنها قوم گرايي فروكش نكرده، بلكه احساسات قومي به دليل منطق زياده خواهي غرب بيشتر نيز شده است. لذا جهان غيرغرب در مقابل مسخ سنت ها و فروپاشي سنت ها كه پروژه نوشته شده غرب است از خود واكنش  نشان خواهد داد، اين واكنش ها نيز شكل ديني و فرهنگي به خود خواهد گرفت و اين دين و فرهنگ خواهد بود كه هويت جهان غير غرب را تنظيم خواهد كرد.
افرادي مثل هابرماس و گيدنز نيز در خصوص تقابل فرهنگي ميان جهان غرب و غيرغرب بر چنين نظريه هايي تأكيد مي كنند.
نظريه سوم: مربوط است به گروهي كه نه راه پيشنهادي گروه اول يعني تسليم محض و نه اقدام و مقابله گروه دوم را قبول دارند، بلكه به آميزش و داد و ستد و تعامل فرهنگي است.
در اين نظريه انسان ها در عصر جهاني شدن مي توانند از مرزهاي خود عبور كنند اما هرگز به سنت ها و هويت و فرهنگ خود پشت نخواهند كرد. عبور كردن از مرزهاي ترسيم شده براي انسان ها مجاز است، اما پشت كردن به فرهنگ خودي و عدم تعلق به فرهنگ ملي و بومي در چنين عرصه اي جايي نخواهد داشت. لذا افراد مي توانند از مرزها بگذرند اما تعلقات خود را به عناصر فرهنگ ملي و ديني حفظ مي كنند، بدون اين كه تمسك به دين و فرهنگ ملي و بومي آنها مفهوم بازگشت به گذشته را در اذهان تداعي بكند. زيرا بازگشت به خويشتن با آن متفاوت است. در اين بازگشت به خويشتن در كنار تعامل و داد و ستد گفت وگوي فرهنگي امكان پذير است.
ادامه دارد

رويداد انديشه
همايش نكوداشت شهاب الدين سهروردي
010380.jpg

گروه انديشه: همايش عرفان، اسلام، ايران و انسان معاصر با رويكردي به نكوداشت شيخ شهاب الدين سهروردي از تاريخ ۲۶ تا ۲۸ بهمن ماه سال جاري به مدت سه روز توسط مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران و معاونت دانشجويي و فرهنگي باشگاه دانشجويان دانشگاه تهران در محل باشگاه دانشجويان دانشگاه تهران برگزار خواهد شد.
براساس اين گزارش محورهاي فراخوان مقاله از سوي دبيرخانه همايش به شرح زير است:
۱- عرفان، اسلام و تشيع (لزوم تمسك به كتاب و سنت در انديشه سهروردي) ،سهروردي در آيينه عرفان، علل شكل گيري و بومي شدن تشيع، تفسيرهاي تجددگرايانه از اسلام (از منظر عرفان ايران)، نسبت ميان تشيع و تصوف، تشيع و اسلام، ريشه هاي هويتي تصوف و تشيع، جنبه هاي طريقتي وشريعتي دستورات قرآن كريم، بازتاب سنن معنوي ماقبل اسلام در اسلام و تشيع، سير عرفان در تشيع (فقه، ظاهر و باطن و ...)
۲- عرفان و ايران (نورونار و ظهور آن در انديشه سهروردي، حكمت اشراق و ريشه هاي تاريخي آن در ايران، علل انجذاب ايرانيان در معنويت اسلام، سر درخشش و ماندگاري آموزه هاي عرفاني در ايران، ...).
۳- تأثير متقابل عرفان، فرهنگ، هنر و سنن ايراني (تأثير عرفان در پيدايش هنر ايراني، تأثير عرفان در اشاعه ادب فارسي، جغرافياي عرفاني ايران از منظر سهروردي، رمز و صور خيال در انديشه سهروردي، انعكاس رموز عرفاني در هنر ايراني، عرفان و سنن ديني ايراني ، ...)
۴- تبارشناسي طريقه هاي عرفاني در ايران
۵- عرفان و دنياي معاصر (حكمت جاودان (خالده)، جهاني شدن، اخلاق جهاني، صلح ملل، بحران محيط زيست و...)
۶- ريشه هاي تاريخي، جامعه شناختي و روان شناختي گرايش به عرفان در جهان معاصر
۷- آسيب شناسي رويكردها و گرايش هاي عرفاني ديني در جهان معاصر
۸- ظاهربيني در دين (از منظر عرفان)
براساس اين گزارش، پژوهشگران و صاحبنظران مي توانند خلاصه مقاله خود را حداكثر در ۲ صفحه آ-۴ به همراه اصل مقاله و سي دي يا ديسك مقاله با مشخصات كامل خود حداكثر تا تاريخ ۱۵/۸/۸۳ به دبيرخانه همايش ارسال كنند. لازم به ذكر است مقالات بايد حداكثر در ۱۵ صفحه آ-۴ (word ۹۷) پارسا ۹۹ ارسال شود. همچنين ضروري است آدرس پستي، پست الكترونيكي و شماره تلفن تماس در ذيل مقاله ذكر شود.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   زندگي  |   سياست  |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |