چهارشنبه ۱۷ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۳۰
انديشه
Front Page

رويكردهاي مقابله با پديده جهاني سازي در گفت و گو با دكتر مصطفي ابطحي رئيس دانشكده علوم سياسي دانشگاه آزاد
ايران؛ يك صدا از چندين صدا
010443.jpg
در بخش نخست گفت و گوي حاضر، با توجه به رويكردهاي موثر در مقابله با پديده جهاني سازي، نقش فرهنگ و توجه به آن مورد ملاحظه قرار گرفت و عنوان شد كه براي روزآمدي در تعاريف تكامل جوامع انساني كه امروزه از توسعه به مفهوم جهاني شدن ارتقاء يافته، بايد به عناصر مثبت فرهنگ خودي توجه شاياني كرد، چه بدون آن امكان پيشرفت وجود نخواهد داشت. همچنين در برخورد با مفهوم جهاني شدن و جهاني سازي، سه نظريه عمده مورد توجه قرار گرفت، در بخش پاياني اين گفت و گو، پيامدهاي عملي نظريه هاي مذكور و رويكردي كه ايران بايد در برابر جهاني سازي اتخاذ كند مورد بحث قرار مي گيرد.با هم مي خوانيم.
ما نيز مي توانيم يكي از آن چند صداهايي باشيم كه در اين جهان واحد به گوش مي رسد، اما به شرطي مي توانيم يكي از اجزاء مؤثر اين روند چند صدايي باشيم كه عناصر مثبت فرهنگ ما شنيدني تر و خوب تر باشد
* اعتقاد به رويكرد نظري اول و دوم چه افقي را از لحاظ نظري به روي ما مي گشايد؟
- عده اي كه معتقد به رويكرد اول و دوم هستند معتقدند جهاني شدن بزرگترين و سهمگين ترين زلزله اي است كه تاكنون ملت ها و نسل ها به خود ديده اند. آنان معتقدند با اين زلزله سرنوشت فرهنگي جوامع دستخوش تغيير خواهد شد. لذا مديران و فرهيختگان اين دو نظريه معتقدند كه اگر ما فرهنگ را قطب نماي رفتار ملت ها بدانيم بايد ببينيم كه در پس جهاني سازي آيا ما به يك قطب نماي واحد جهاني خواهيم رسيد، يا اين گونه نخواهد شد؟
با توجه به اين كه فرهنگ در روابط بين الملل تأثيرات شگرفي مي گذارد و روابط بين الملل متأثر از نوع رفتار و بينش و تعاملات فرهنگي است، هر كشوري در صدد است كه نقش خود را در روابط بين الملل تقويت بكند و طبيعتاً به توليد فرهنگ دست بيابد. با توجه به اين كه فرهنگ چهار سطح را شامل مي شود. نخستين سطح فرهنگي نخبگان است، دوم: سطح فرهنگ لمپن ها(فرومايه گان)، سوم: سطح فرهنگ عمومي و چهارم: سطح فرهنگ خصوصي است.
به نظر مي رسد جهاني سازي همه اين سطوح فرهنگي را پشت سر خواهد گذاشت و چالش هاي عميقي را در همه سطوح فرهنگي مخصوصاً در سطح فرهنگ خصوصي ايجاد خواهد كرد. با توجه به نقشي كه جهاني سازي در فرهنگ دارد ما به اين نكته مي رسيم كه تأثير جهاني سازي بر فرهنگ نشان دهنده اتكاي جهاني سازي بر تمدن است.
هر حادثه  بزرگي در تاريخ روابط بين الملل متكي به تمدن است. مثلاً تأثيرات فرهنگي و عميق جنگ جهاني اول و دوم تحولات جديدي را ايجاد كرده اند كه بر اساس آن مي توان گفت ابتناي جنگ بر اين تمدن بوده است كه اين چنين مسائلي را به وجود آورده است.
طبيعتاً وقتي ما صحبت از تمدن مي كنيم بنا به تعبير ويل دورانت به دنبال چهار شاخه هستيم:
۱- امنيت، ۲- فرهنگ، ۳- نظم، ۴- آزادي
بنابراين، جهاني سازي با چالش هاي فرهنگي كه ايجاد مي كند مبتني بر تمدني است كه امروزه تأثيرگذار است. بر اين اساس جهاني سازي به همراه خود زباني را آورده است. اين زبان امروزه زبان مغرب زمين است. ما به عنوان كشورهاي جهان سوم بايد در صدد باشيم كه نسبت خود را با فرهنگ جهاني جديد به دست آورده و ببينيم كه آيا نسبت تقابل است، نسبت تسليم است يا نسبت تعامل.
اگر نسبت هر فرهنگي با تمدن جديد مشخص شود، تأثيرگذاري آن فرهنگ در عرصه  جديد روشن خواهد شد. اگر آن عرصه جديد با تمدن مغرب زمين داراي نسبت و تعامل بهتري باشد در اين صورت اين فرهنگ مغرب زمين خواهد بود كه هژمون و مسلط خواهد شد، اما اگر فرهنگ هاي ديگر بتوانند نسبت به تمدن جديد تعامل داشته باشند. در اين صورت اين فرهنگ ديگر است كه قادر به هژموني و سلطه خواهد بود. بنابراين براساس اين رويكرد ها آنچه امروزه در جهان سوم مي گذرد، آشكار ساختن اين موضوع است كه جهاني سازي چه تأثير شگرفي بر فرهنگ دارد و نسبت كشورهاي جهان سوم مخصوصاً كشور ايران با اين پديده چيست؟ با آشكار شدن تشخص و هويت مان مي توانيم به دنبال تقويت و بازتوليد عناصر مثبت فرهنگ خودمان باشيم تا بتوانيم به صورت فاعل مختار و نه عامل منفعل در فرايند جهاني سازي، پروژه هاي خود را تعريف كنيم و به جهانيان بشناسانيم. طبيعي است وقتي كسي بخواهد پروژه خود را تعريف بكند بايد به منطق جهاني سازي واقف باشد، در اين باره وقوف بر فرهنگ جهاني سازي مي تواند براي ملت ها راهگشا باشد.
* آقاي دكتر ابطحي به نظر شما كشورهاي جهان سوم مثل ايران چه رويكردي را به پديده جهاني سازي مي توانند اتخاذ كنند؟
- ما به عنوان كشورهاي جهان سوم چند كار را، براي اينكه در عرصه  جهاني شدن از يك بازيگر منفعل به سمت و سوي يك فاعل مختار حركت بكنيم بايد مد نظر داشته باشيم. اولين عنصر كالبد شكافي عناصر فرهنگي خود است، دومين عنصر ساختن هويت فرهنگي ممتاز و متمايز خود است. سومين عنصر بازشناسي فرهنگ مغرب زمين و كالبد شكافي آن فرهنگ و پيدا كردن عناصر مثبت و منفي فرهنگ مغرب زمين است. اين كار بايد توسط گروه هاي مرجع، گروه هاي فكري و فرهنگي صورت گيرد. اين گروه ها بايد با تحليل از عناصر مثبت فرهنگي براي زدودن عناصر منفي فرهنگي نيز اقدام كنند. اگر اين محورها مدنظر قرار بگيرند متناسب با برخورداري از آن با استفاده از فناوري و نكات ابعاد مثبت جهاني شدن، خواهيم توانست پيام فرهنگي خودمان را به جهانيان ابلاغ بكنيم. بي ترديد اين پيام فرهنگي كه عناصر مثبت آن تقويت شده اند مخاطبين خود را پيدا خواهد كرد.
* با توجه به ضعف فناوري ارتباطي كشورهاي جهان سوم اين مطلب چگونه عملي است؟
- طبيعي است، وسائل ارتباط جمعي به صورت ابزار مسلط در خدمت انتقال فرهنگ غرب هستند. ما هر چقدر در تكنولوژي ارتباطي و اطلاعاتي عقب هستيم، در مقابل، دنياي غرب از تكنولوژي پيشرفته و فزاينده برخوردار است. اما بيش از تكنولوژي غالب، بايد به محتوا بيانديشيم. اگر محتوا و روح فرهنگ ديني- ايراني بازشناسي و تقويت بشود و عناصر مثبت و مؤثر آن كالبد شكافي بشود، مي توان اين عناصر مثبت را با استفاده از قالب ها و ابزارهايي به نام تكنولوژي ارتباطي به جهانيان رساند. اتفاقاً يكي از ابعاد مثبت جهاني شدن كثرت گرايي است. به عنوان نيروهايي كه معتقديم يك جهان با چند صدا در عرصه جهاني شدن به وجود خواهد آمد و در اين جهان واحدي كه همه  مرزها از بين رفته اند فواصل از بين رفته و همه  انسان ها تعاملات بيشتري با همديگر پيدا كرده اند، ما نيز مي توانيم يكي از آن چند صداهايي باشيم كه در اين جهان واحد به گوش مي رسد، اما به شرطي مي توانيم يكي از اجزاء مؤثر اين روند چند صدايي باشيم كه عناصر مثبت فرهنگ ما شنيدني تر و خوب تر باشد.
010440.jpg

* ايجاد يكسان سازي فرهنگي و غالب بودن فرهنگ غربي بر جهان چه تأثير و نتايجي را مي تواند به دنبال داشته باشد؟ و مكانيزم اجراي آنها چيست؟
- غربي ها به دليل سيطره بر تكنولوژي هاي ارتباطي، درصدند ايدئولوژي خود را نيز بر جهان غير غرب تحميل كنند. غربي ها معتقدند بين تكنولوژي و ايدئولوژي ارتباطي وجود دارد. كساني كه از تكنولوژي استفاده مي كنند بالاجبار بايد از ايدئولوژيِ كه پشت سر اين تكنولوژي قرار دارد استفاده بكنند. با چنين رويكردي غرب درصدد است مباني فكري و فرهنگي خود را كه مبتني بر تجدد است به جهان غيرغرب القاء بكند تا از اين طريق الگوي مصرف و رفتار غربي با چنين رويكردي اشاعه پيدا كند. با اين وجه، جهاني شدن معناي خود را از دست مي دهد و به جهاني سازي نزديك مي شود. در جهاني شدن ما موضوع را به عنوان يك پروسه تلقي مي كنيم، در حالي كه در ديدگاه جهاني سازي موضوع از حالت يك پروسه به پروژه تبديل خواهد شد. در اين پروژه غرب درصدد است عناصر فرهنگي خود را وارد و ديگران را به تبعيت و تسليم در مقابل آن تشويق و يا اجبار كند. در چنين حالتي جهاني سازي عبارت خواهد بود از اشاعه فعالانه ارزش ها و نظام مصرفي و فزاينده  غرب بر جهان. طبيعي است اين رويكرد با تقابل و مقاومت جهانيان روبه رو خواهد شد كه ما نظير اين مقاومت ها را با احياي جنبش هاي ديني، مذهبي و حتي ملي در جاي جاي جهان مخصوصاً در جهان اسلام مي بينيم.
اما مكانيزم يكسان سازي فرهنگي و غيرفرهنگي با توجه به دو محور توسط غرب صورت مي گيرد:
يك توليد انبوه و ديگري توليد تقاضا. غرب به دليل توليد انبوه كالاهاي خود و اشباع بازارهاي داخلي نياز به بازارهاي مصرفي غيرغربي دارد و براي اينكه بازار مصرف پيدا كند، غربي ها نيازهاي جهان غيرغرب را افزايش مي دهند، به عبارت ديگر در كنار توليد كالا به توليد تقاضا هم مي پردازند. وقتي شما نسبت به امري نياز پيدا مي كنيد اين بدين معناست كه هنجارها و ارزش ها و در نهايت رفتارهاي شما تغيير پيدا كرده است ... با تغيير اين سه مؤلفه  كالاهاي غربي و مدها و ايدئولوژي غربي روزبه روز مورد پذيرش بيشتري قرار خواهد گرفت كه متأسفانه الان هم مشهود است. مردم در كشورهاي جهان سوم به مدهاي غربي گرايش يافته اند و هر روز با عقيده به اين كه هر چيز جديدي خوب است منتظر مد جديدي با سرمنشأ غربي هستند.
* آيا اين تأثيرپذيري و گرايش، مختص به مردم معمولي در جامعه مي شود يا شامل دولتمردان و گروه هاي مرجع نيز مي شود؟!
- طبيعي است اين تأثيرپذيري در سطوح نخبگان نيز مي تواند به وقوع بپيوندد. چه نخبگان حكومتي و چه نخبگان فرهنگي جامعه. در اين تأثيرپذيري فقط توده ها تحت تأثير تبليغات غرب قرار نمي گيرند بلكه مديران بسياري از كشورها نيز تحت تأثير جهاني شدن واقع شده و مي شوند. در كنار اين، بسياري از كشورها به دليل اين كه از هويت فرهنگي برخوردار نيستند، در مقابل الگوي مصرف غرب تسليم شده و دروازه هاي خودشان را بر روي متاع غرب از جنس هاي مختلف چه فكري، چه فرهنگي،اقتصادي و سياسي بازكرده اند.
* آيا سياست  محدودسازي را به تنهايي در برابر پديده مذكور، مؤثر مي دانيد؟
- من معتقدم، كشورهاي جهان سوم تنها از طريق محدوديت قادر به مقاومت در مقابل جهاني شدن نخواهند بود، بلكه در كنار محدودسازي بايد مصون سازي را نيز در سياست خود مورد ملاحظه قرار دهند. مصونيت يعني اينكه عناصر فرهنگي خودي آن گونه بينش فرهنگي شهروندان را سامان بدهد كه اين شهروندان نيازي به اخذ الگوهاي فرهنگ بيگانه نداشته باشند. چنان وابسته و دلبسته به فرهنگ خودي باشند كه بتوانند خود را بدون اجبار و محدودسازي از سوي ديگران، از عواقب فرهنگ بيگانه در امان بدانند و اين امكان پذير نيست مگر اينكه نخبگان فرهنگي ما رسالت هاي تاريخي خود را انجام دهند.
از اين رو اعتقاد بنده به محدوديت  و مصونيت توامان مي باشد و هر كدام به تنهايي كشورهاي جهان سوم را مجهز و مسلح نخواهد كرد.

رويداد انديشه
چالش هاي قرن بيست و يكم
010446.jpg

انجمن جامعه شناسان مسلمان سي و سومين همايش سالانه خود را با پشتيباني دانشگاه جورج ميسون و مركز مطالعات جهاني و برنامه مطالعات اسلامي به بررسي چالش هاي پيش روي بشريت در قرن بيست و يكم اختصاص داده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري « مهر» ، سي و سومين انجمن جامعه شناسان مسلمان (AMSS) براي اشاره به چالش هايي كه بشريت در قرن بيست ويكم با آن روبرو بوده ، محفلي استثنايي فراهم كرده است.
ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه چندين مسير متفاوت و گاهي متناقض را براي جهاني شدن و انتقال اطلاعات پيش رو داريم. چالش هاي سنتي جريان هاي مردمي، ايده ها، تكنولوژي و كالا ها؛ مفاهيمي را چون هويت، تعلق و مدل هاي سنتي سازمان هاي اجتماعي و سياسي استوار ساخته است. ارزيابي دوباره اين مدل ها نيازمند اشاره به مبارزاتي است كه از ميان مرزهاي جغرافيايي، فرهنگي و اقتصادي گذشته است.
انجمن جامعه شناسان مسلمان در كنفرانس سالانه خود در جستجوي پاسخي به سوالات زير است : زندگي جهاني معاصر تا چه حد از مرزهاي تجدد گذشته است؟ برتري يافتن در تجدد بر حسب مفاهيم كلامي و عملي به چه معناست؟ مسلمانان چگونه موضوعاتي را كه داراي موقعيت هاي گوناگون است به خدمت مي گيرند؟ اين امر ازكدام طريق امكان پذير است: سوال، ايده هاي چالش برانگيز، تجدد يا پساتجدد؟ در دنياي وابستگي هاي پيچيده هويت شكاف فرديت، مسلمان بودن به چه معناست؟
انجمن جامعه شناسان مسلمان به سوالات پيچيده اي مي پردازد كه مسائل ذيل بدان ها اشاره داشته و يا آنها را كامل مي كند: استعمارزدايي و سياسي كردن معرفت؛ هويت هاي چندگانه و شكاف هويت؛ گفتمان اخلاق و جهاني شدن؛ يهوديان: يكپارچگي، همساني، مقاومت؛ برابري زن و مرد اسلامي در بافت فراملي؛ تكنولوژي، جامعه؛ امنيت بين المللي و بحران بشر دوستي؛ جنگ، مهاجرت و پناهندگي؛ حقوق بشر، حقوق و آزادي هاي فردي؛ فقر و بازسازي اقتصاد؛ مركز و حاشيه: سياست جهاني توسعه، چگونگي حكومت، قوميت هاي موجود نظام قبيله اي؛ جنبش هاي اجتماعي؛ آموزش صلح، آموزش ضد نژادي بودن؛ سياستِ اختلاف و چالشِ همبستگي؛ اسلام مترقي و مسلمانان ترقي خواه؛ معرفت اسلامي و آموزش : مسيرهاي آينده.
سي وسومين همايش سالانه انجمن جامعه شناسان مسلمان در روزهاي ۲۴ تا ۲۶ سپتامبر(۳ تا ۵ مهر) در فيريكس ويرجينيا برگزار مي شود.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   سياست  |   علم  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |