كالبدشكافي شرايط مالي خانوارها
نگاه متفاوت به سفره خويش
در برخي موارد دو خانواده از نظر ضعف يا توانايي مالي در شرايط يكساني قراردارند و مثلا ً درآمد ماهيانه آن ها يكسان است اما آن درآمد در هر خانواده توزيع دروني متفاوتي را پي مي گيرد. يعني ممكن است امكانات مالي خانواده اي براساس معيارهاي موجود بالاي خط فقر باشد ولي چند نفر از اعضاي آن خانواده يا همه آن ها در شرايطي زير خط فقر زندگي كنند
|
|
در مورد جايگاه مالي خانواده خويش چه احساسي داريد؟
سفره خانواده را بزرگ مي دانيد يا كوچك؟ درآمد خود را كم مي دانيد يا زياد؟
برداشت شما از فقر چيست؟
آيا اساساً سقفي براي درآمد خود و خانواده تان متصور هستيد؟ و آيا اين تصور معقول است؟
در اين صفحات طي سه روز متوالي جايگاه مالي و اندازه سفره و سبد خانواده از زواياي مختلف مورد تبيين قرار مي گيرند.
***
(قسمت اول)
معمولا ً وقتي مقوله «فقر خانواده» مطرح مي شود مسأله «درآمد خانواده» و به تبع آن «توزيع درآمد» نيز زير ذره بين مي رود. آن چه كه منطقي و ناگزير به نظر مي رسد. كارشناسان معتقدند هرچند اين موارد باهم در ارتباط تنگاتنگ هستند ولي نمي توان رابطه آن ها را قطعي دانست، يعني توزيع نامناسب درآمد هميشه مترادف با فقر خانواده ها نبوده و عكس آن نيز لزوماً صادق نيست.
دكتر جمشيد پژويان، دانشيار دانشكده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي در مقاله اي تحت عنوان «فقر، خطر فقر و كاهش فقر» كه در گردهمايي بررسي مسأله فقر و فقرزدايي توسط سازمان برنامه و بودجه در بهار سال ۱۳۷۵ برگزار شده، مسائلي را عنوان كرد و گفت: امكان دارد در جامعه اي توزيع درآمد نامناسب باشد ولي فقر قابل ملاحظه اي وجود نداشته باشد، در حالي كه در شرايط توزيع مناسب تر درآمد،گاه فقر شديدي مطرح مي شود. مي توان ۲۰ كيلو گوشت را بين ۵ نفر به صورت نامناسبي توزيع كرد به صورتي كه كسي فقير نباشد. حتي اگر مقدار يك كيلو نان را به طور كاملا ً برابر بين پنج نفر توزيع كنيم، احتمالا ً هيچ يك به اندازه كافي غذا نخواهند داشت و فقير خواهند بود.
بنابراين حتي بايد در مورد نكاتي كه در اين زمينه بديهي به نظر مي رسند دقت داشت و از همه سو به آن ها نگريست.
توزيع درآمد مقوله بسيار جدي و مهمي است؛ اما اين مقاله قصد ندارد روي اين نكته تأكيد كند (كه نياز به بررسي جداگانه اي در زمينه ارتباط آن با اقتصاد خانواده را مي طلبد)؛ بلكه مي خواهد به اين امر بپردازد كه تفاوت خانواده فقير از غني بستگي به تعريف از قبل تعيين شده اي از فقر و غنا هم دارد و بايد پيش از هر قضاوت، پيش داوري و ارائه راه حل هايي، معيارهاي خويش در اين زمينه را روشن كنيم.
درحقيقت مي توان پرسيد آيا خانواده چهار نفره اي كه روزي دو قرص نان مصرف مي كند، فقير است يا غني؟ آيا افراد خانواده اي كه به سفر تفريحي نمي روند فقير تلقي مي شوند؟
بديهي است تعريف فقر خانواده و تعيين سفره او مي تواند از ازديدگاه توان اقتصادي جامعه تعيين و تبيين شود؛ اما معمولا ً در محاورات روزمره و حتي قضاوت هاي فردي بسيار زود، آسان و در بسياري موارد عجولانه خود و خانواده خويش را فقير يا متمول قلمداد مي كنيم. بنابراين براي رسيدن به نتايج روشن تر و آگاهانه تر بايد قدم هايي به عقب برداشت و در چارچوب تعريف شده تري حركت كرد.
پرسش هاي كليدي مربوط به ناتواني مالي خانواده
روش هاي مختلفي در تعيين و تبيين فقر خانواده وجود دارد ولي اين جا سعي مي شود با طرح پرسش هاي كليدي منظر ديگري از تعريف و تحليل فقر يا توان مالي خانواده عرضه شود.
پرسش اول: معيار فقر خانواده چيست؟
خانواده هاي مختلف برداشت هاي متفاوتي از فقر خود و خانواده هاي ديگر دارند. در مواردي حتي افراد يك خانواده ديدگاه مشتركي در مورد توانايي يا ضعف مالي خويش ندارند. يعني در بسياري از موارد والدين شرايط مالي خانواده خود را معقول و خوب قلمداد مي كنند و فرزندان آنها نامناسب و اندك.
پرسش دوم: چه كسي قدرت يا ضعف مالي خانواده را بيشتر درك مي كند؟
در نگاه اول به نظر مي رسد همه افراد خانواده مي توانند به اين امر دست يابند. مثلا ً مادر خانواده مي تواند از ميزان پر يا خالي شدن يخچالش شرايط مالي خانواده را درك كند يا فرزندان با مقايسه شرايط خويش با هم كلاسي ها يا دوستان خويش بگويند وضعيت مالي خانواده شان خوب است يا بد. از سوي ديگر اگر سبد روزانه خانواده معيار قضاوت نباشد (مثل معيار پر و خالي شدن يخچال يا مقداري كه فرزندان خرج مي كنند) مي توان شرايط اقتصادي خانواده را بر مبناي افزايش يا كاهش درآمد واقعي و مقايسه آن با ميزان تورم كه معمولا ً فرزندان به آن توجهي ندارند، بررسي كرد. ممكن است شرايط ظاهري در ميزان خورد و خوراك و پوشاك تغيير نكرده باشد ولي خانواده مربوطه بالقوه باتوجه به كاهش درآمد واقعي يا تورم فزاينده فقيرتر شود. همان نكته اي كه در مورد بسياري از خانوارهاي طبقه متوسط ايراني صدق مي كند. يعني در تركيب ظاهري، استاندارد زندگي خود را حفظ كرده اند ولي در اصل به دليل افزايش تورم فقيرتر شده اند.
پرسش سوم: آيا مقايسه درآمد و شاخص هزينه ها با ساير كشورها معيار درستي براي بررسي ضعف مالي خانوارها است؟
مي توان با اين مقايسه شرايط كلي را تحليل كرد؛ ولي هر جامعه اي معيار خويش را دارد. به عنوان مثال اگر در آمريكا داشتن اتومبيل شخصي يكي از معيارهاي تعيين جايگاه مالي خانواده است، نداشتن اتومبيل شخصي براي خانواده اي كه در لندن زندگي مي كند معيار جايگاه بد مالي آن نيست؛ چراكه وسايل ارتباط نقليه عمومي تسهيلات لازم را در اختيار افراد مختلف لندني قرار داده و بسياري از لندني ها باوجود درآمدهاي بالا تمايلي به خريد اتومبيل ندارند.
همين نكته در مورد بسياري از خانوارهاي شهرستاني ايران مطرح است. كساني كه امكانات مالي خوبي دارند ولي ترجيح مي دهند سوار پيكان ۵ ميليون توماني شوند تا ماكسيماي ۴۰ ميليوني؛ چراكه در وهله اول مسافت ها در محيط اطرافشان كوتاه است و در وهله دوم نمي خواهند ثروت خود را به رخ ديگران بكشند.
پرسش چهارم: آيا مي توان ولو با ارائه تعريف ثابتي از فقر آن را در مورد خانوارهايي با تركيب متفاوت مورد قضاوت قرار داد؟
همه مي دانند نيازهاي يك خانواده جوان دو نفره با خانواده دو نفره مسن فرق دارد و تعداد افراد خانواده در اين زمينه نيز تعيين كننده هستند. مسأله تغذيه خانواده اي با چهار كودك با خانواده اي كه فرزند ندارد، متفاوت است و نياز آن ها به مهدكودك و مدرسه تركيب سبد خانواده آن ها را در مقايسه با خانواده اي كه فرزند ندارد يا فقط يك فرزند دارد به كلي تغيير مي دهد.
پرسش پنجم: قضاوت در مورد شرايط مالي خانواده، همه افراد آن را به عنوان يك جمع درگير مي كند يا آن ها را به صورت فردي مي بيند؟
در برخي موارد دو خانواده از نظر ضعف يا توانايي مالي در شرايط يكساني قرار دارند و مثلا ً درآمد ماهيانه آن ها يكسان است اما آن درآمد در هر خانواده توزيع دروني متفاوتي را پي مي گيرد. يعني ممكن است امكانات مالي خانواده اي براساس معيارهاي موجود بالاي خط فقر باشد ولي چند نفر از اعضاي آن خانواده يا همه آن ها در شرايطي زير خط فقر زندگي كنند. چنان كه بسياري از بررسي هاي انجام شده در مورد خانوارهاي جهان سومي نشان مي دهد مردان خانواده بالاي خط فقر و زنان آن ها زيرخطر فقر زندگي مي كنند.
پرسش ششم: آيا مي توان براي ضعف شرايط مالي خانواده دوره مشخصي را تعيين كرد؟
در پاسخ به اين پرسش مقوله «فقر دائم» و «فقر موقتي» مطرح مي شود. در بسياري از موارد يك خانواده در صورت بيكاري فرد اول خود كه درآمدزا بوده فقير قلمداد شده و بلافاصله پس از اشتغال او از اين طبقه بندي خارج مي شوند.
پرسش هفتم: دارايي خانواده تا چه حد مي توان شرايط مالي خانواده را تعيين كند؟
در موارد پرشماري يك خانواده داراي ملك شخصي گران قيمتي است ولي درآمد ماهيانه همان خانواده براي اداره زندگي كافي نيست و نگهداري از همان ملك را هم با دشواري روبه رو كرده. در برخي موارد هم خانواده اي دارايي قابل ملا حظه اي ندارد ولي حقوق يا دستمزد قابل توجهي بالاتر ازحد متوسط جامعه به دست ميآورد.
|