پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۵۷
از مشيريه تا كامرانيه
بكش ولي خوشگلم كن
تا چند سال پيش، هر مدل مو يا آرايش صورت سال ها تكرار مي  شدو مدل هاي جديد را در ژونال هايي كه به ندرت توسط مسافران وارد كشور مي  شد، مي  ديديم، اما حالا اوضاع عوض شده و مدل ها روز به روز تغيير مي  كند
دكتر قرايي مقدم مي  گويد: مدگرايي بدون تفكر و منطق اشتباه است و مدگرايي احساسي و لجام گسيخته، هويت ما را از بين مي  برد
الميرا پيام شاد
انگار يك خبري هست، توليدكنندگان خبر ندارند. مصر ف كنندگان هم نمي  دانند اما عيد كه مي  شود رنگ سال و مد سال مشخص مي  شود و مغازه ها پر از يك مدل خاص مي  شود. مي  گويند مدها از آن سوي آب ها مي  آيد اما جالب  اينكه مقنعه و مانتو خاص كشور خودمان است.
وقتي يك رنگ يا مدل خاص مد مي    شود همه بوتيك هاي شهر همان مدل را عرضه مي    كنند. از بالاي شهر تا پايين شهر از شرق تا غرب، پشت ويترين همه بوتيك ها همان مدل ديده مي   شود.
چطور اين اتفاق مي  افتد آيا همه توليد كنندگان و بوتيك دارها باهم همفكري مي  كنند و تصميم مي  گيرند كه خانم ها و آقايان در اين فصل چه رنگ و چه مدلي بپوشند ؟
در اين بين طرفداران مد هر روز بيشتر مي    شوند ، بدون آنكه دقيقا بدانند اين مدها از كجا مي   آيد و اصلا مد چيست؟
…علي گرانمايه پور” استاد دانشگاه و كارشناس علوم ارتباطات در تعريف مد به سينا مي گويد: مد نمادي از وضعيت فرهنگي واجتماعي يك جامعه و نمادي از برداشت و ديدگاه مردم نسبت به اين وضعيت است
وي برخي مدها را انتقاد به اوضاع جامعه مي  داند وبا اشاره به برخي جنبش هاي اجتماعي غرب كه بعدها شكل ظاهري آنها تبديل به مد شده است، مي گويد: در دهه هاي ۶۰ و۷۰ ميلادي جنبش انتقادي اجتماعي - سياسي هيپي ها، در دهه ۸۰ پانك ها وبعدها رپ ها به وجود آمدند كه البته بعد از مدتي به انحراف كشيده شدند.
اين استاد دانشگاه همچنين برخي مدها را حركت نوگرايانه افراد تنوع طلب مي  داند و مي  گويد: مد وضعيت، شرايط، شكل وشمايلي است كه مردم با تقليد از آن براي خود پايگاه اجتماعي ايجاد مي  كنند و مي خواهند به كمك اين تقليد متحول شوند.
گرانمايه پور معتقد است :جوانان توسط مدگرايي پيام خود را به جامعه مي  دهند.
مد متغيري است كه بيشترين فراواني را دارد. به زبان ساده ، مد اتفاق يا شرايطي است كه مدام در جامعه تكرار مي  شود.
مد خاص افراد نوگرا و نوجو است نسل جوان معمولا نوگرا هستند، عقايد نو را مي  پذيرند و پيروي مي  كنند و هر چه سن بالا مي  رود ، دامنه مدگرايي هم كم مي  شود.
012531.jpg
عيد كه مي  شود رنگ سال و مد سال مشخص مي  شود و مغازه ها پر از يك مدل خاصي مي  شود.
عكس:ساتيار

به گفته قرايي مقدم، مد خاص كشورهاي نوجو، نوگرا و رشديافته است وجامعه اي به دنبال مد حركت مي  كند كه در رفاه باشد و فقر و اختلاف طبقاتي در آن كم باشد. وي كه از مدافعان مد گرايي است مي  گويد:مد معادل رفاه ، پيشرفت وتوسعه يافتگي است .مد مايه پيشرفت جامعه است چون باهر نوآوري و تغيير مد ، عوامل ديگر نيز تغيير مي  كند، مثلا اقتصاد شكوفا مي  شود، نيروهاي بيكار وادار به كارو خلاقيت مي  شوند و سرانه ملي و توليد ناخالص ملي افزايش مي  يابد.
مد گرايي در ايران از كي وچطور شروع شده است؟ برخي رضا خان را بنيانگذار مدگرايي و تقليد از غرب مي  دانند و عده اي نيز معتقدند اولين محصلان ايراني كه در دوره قاجار براي تحصيل به اروپا سفر كردند، مد را به ايران آورده اند.
…علي گرانمايه پور” درباره تاريخچه مد در ايران مي  گويد: تاريخچه مد در ايران به دربار قاجار ها مي  رسد. البته در آن زمان مد هاي اروپا به خصوص فرانسه فقط در دربار مشاهده مي  شد اما در دوره رضا خان تجدد و مدگرايي به مردم عادي هم تسري پيدا كرد و با ايجاد مغازه هاي خيابان جمهوري و شكل گيري طبقه متوسط ايراني بحث مد داغ تر شد و هيپي گري اولين مدي بود كه جوانان ايراني از غرب اقتباس كردند.
از دوره كلاه شاپو، موي بريانتين زده و سبيل داگلاسي تا خط ريش سوزني و ريش لنگري راه درازي در عرصه مد و عرضه كالاهاي زيبايي، آرايشي و بهداشتي طي شده است.
براساس اطلاعات موجود در ايران، آقايان پيشگامان مدگرايي بوده اند، آنها كه در دوران قاجار و سال هاي اوليه حكومت رضاخان مجال بيشتري براي استفاده از مدل هاي غربي و آراستن ظاهر خود داشتند، در سال هاي بعد كم كم عرصه را به خانم ها واگذار كردند.
رونق گرفتن تجارت فرا مرزي، افزايش توليد و خدمات، افزايش تقاضاي مصرف كنندگان، به وجود آمدن رفاه نسبي در زندگي طبقه متوسط، انسان ها را به سوي ظاهر آراسته و توجه بيشتر به ظواهر  زندگي  سوق داد. در عصر ارتباطات و رسانه هاي برون مرزي، دنياي بي انتهاي تبليغات، چرخه توليد و مصرف را چنان گسترش داده است كه به دنبال آن خيابان هاي تهران پر مي  شود از لباس هاي زرد، سبز، نارنجي و قرمز، كفش هاي هري پاتري، شلوارهاي كوتاه، كركره اي گت، مانتوهاي آستين كوتاه، بلوزهاي تنگ، موي تن تني و تيفوسي، رنگ موهاي فانتزي،  هايلايت هاي ببر جنگل، پلنگ وحشي و قوس وقزح.
يكي از خانم هاي آرايشگر درباره مدل هاي جديد مو مي  گويد:بسياري از مدل هاي مو و آرايش صورت در شبكه هاي تلويزيون ماهواره اي آموزش داده مي  شود و خانم هاي جوان و حتي ميانسال با مراجعه به آرايشگاه، مي  خواهند ظاهرشان را مطابق با جديدترين مدل هاي ماهواره اي درست كنند.
وي مي  گويد: تا چند سال پيش، هر مدل مو يا آرايش صورت سال ها تكرار مي  شدو مدل هاي جديد را در ژونال هايي كه به ندرت توسط مسافران وارد كشور مي  شد، مي  ديديم، اما حالا اوضاع عوض شده و مدل ها روز به روز تغيير مي  كند.
اين آرايشگر نوع تبليغات محصولات آرايشي و بهداشتي توليد داخل كشور را در گسترش و ترويج مدهاي آرايشي موثر و مهم مي  داند و تاكيد مي  كند: دختران جوان هزينه هاي كلاني براي تغيير ظاهر و زيبا شدن مي  پردازند.
جامعه شناسان، بيكاري و نبود سرگرمي هاي مفيد را در گرايش به مد موثر مي  دانند. برخي نيز افراط در گرايش به مد را ناشي از بي  هويتي و عدم درك درست از پيشينه تاريخي و مذهبي كشورمان مي  دانند.
دكتر قرايي مقدم مي  گويد: مدگرايي بدون تفكر و منطق اشتباه است و مدگرايي احساسي و لجام گسيخته، هويت ما را از بين مي  برد.
وي جامعه ايراني را مد گرا مي داند و مي گويد: در جامعه ما نمي توان مد را كنترل كرد، اما مي  توان با آموزش هاي علمي و رفتاري به جوانان ياد داد كه اين نوع مدگرايي، خود باختگي است. جوانان ما بايد با هويت ديني وملي كشورشان آشنا شوند.
وي معتقد است: اين آموزش بايد از مدرسه و كتب درسي آغاز شود و با رسانه هاي جمعي ادامه پيدا كند.در حالي كه در كتابهاي درسي ما، هيچ صحبتي از هويت ملي و ديني ما نيست و اين آموزش ها كمكي به خود اتكايي جوانان نمي كند.
گرانمايه پور نيز معتقد است: مد در بين اقشار كم درآمد، نوعي تقليد است كه بيشتر نشانه احساس فقر و كمبود است.
وي ميزان درآمد را شاخص گرايش به مد مي  داند و مي  گويد: استفاده از مدهاي متعدد و تغييرات وسيع با وضعيت درآمد و اشتغال جوانان ما متناسب نيست.
جامعه شناسان معتقدند: مد در جامعه اي بيشتر مورد استقبال قرار مي  گيرد كه طبقه متوسط قوي داشته باشد در حالي كه در كشور ما اكثر كارمندان و اقشار متوسط جامعه، زير خط فقر هستند.
اولين آسيب اجتماعي مدگرايي، بيگانه شدن فرد با فرهنگ خود است. همچنين مردم و مذهبيون به كساني كه از مد پيروي مي  كنند، برچسب هاي زشت مي  زنند.
گرانمايه پورمي  گويد: مد و مدگرايي در شرايطي قابل پذيرش است كه دو طرفه باشد يعني اگر ما مد غرب را مي  گيريم در مقابل آن مد ايراني را هم معرفي   كنيم.
گرانمايه پور درباره اثرات منفي تبليغات تلويزيوني در سريال ها و آگهي هاي بازرگاني مي  گويد:رسانه ملي ما بايد تكليفش را با جامعه و مخاطبانش روشن كند، اگر قرار است كالايي تبليغ شود بايد آشكار و مستقيم باشد، اين شيوه تبليغات غير مستقيم كه در سريال هاي تلويزيوني ارايه مي  شود مانند تبليغات سياسي است و تاثير غير مستقيم بر افكار عمومي مي  گذارد.
اكثر مردم مد را بامدل هاي لباس، كفش وآرايش مي  شناسند. اما مد گاهي از دريچه ديگري خودنمايي مي  كند. زماني كتابهاي پائولو كوئيلو و جبران خليل جبران دست به دست مي  شوند، كتاب فروشي ها از زمين تا سقف پر مي  شود از كتاب هاي روانشناسي و اصول ارتباطات انساني و آنتوني را بينز، وين داير و تنسي ويليامز دوستان نزديك ما مي  شوند.
گاهي هم مد از دريچه بروز استعدادها، پيشرفت و تلاش ظاهر مي  شود و عده زيادي به سمت فوتبال، شنا، بازيگري، گريم، گيتار، ارگ و ... گرايش پيدا مي  كنند. ولي مد معمولا در بخش پوشاك و تجملات ظاهري كاربرد دارد. اما گاهي كتاب خواندن، گيتار زدن و ... در جامعه باب مي   شود كه آن هم نوعي مد است، حتي گاهي خوردن برخي غذاها مد مي   شود.
جامعه شناس ديگري معتقد است: هر پديده اي كه در جامعه مورد استقبال قرار گيرد نوعي مد است.
با وجود گستردگي تعريف مد و بي حد و مرز بودن آن، آيا مد پديده اي ناپسند و مدگرايي رفتاري نامعقول است؟
مسلما هراتفاق و حركتي كه به پيشرفت فرد و گسترش ديدگاه هاي او كمك كند، خوب ، مفيد و پسنديده است.
اما افراط در مدگرايي هم مانند هر نوع افراط گري ديگري عاقبت خوشي ندارد، رفتارهاي افراطي مدگرايانه اخير نيز باعث احياي طرح مبارزه با بدحجابي شده است.
دكتر قرايي معتقد است براي حل شرايط فعلي بايد راهكار مناسب پيدا كنيم. ما بايد جوانان را با سلاح آگاهي، دانش، علم گرايي و فرهنگ گرايي مجهز كنيم درغير اين صورت هر واكنشي مانند آب در هاون كوبيدن است.
اين استاد دانشگاه مي  گويد: جوان وقتي خود را نمي بازد كه خود و مملكتش را صاحب هويت و تاريخ بداند و باور كند.

ضرورت برنامه ريزي اجتماعي در شهرها
حمايت هاي سنتي كمرنگ شده است
به دليل ضعيف بودن تعلقات محله اي و شهري، نهادهاي خودجوش و غير دولتي در شهرهاي ايران چندان به وجود نمي آيد وافراد جامعه براي حل مسايل خود به خانواده يا فاميل رجوع مي كنند
عكس: هادي مختاريان 
تورج نادري 
از آنجايي كه در ايران شهرها ابتدا به عنوان محل كسب و كار و به دست آوردن درآمد شناخته شده اند و سپس مقوله زيست محيطي شهرها به عنوان محل سكونت شهروندان مدنظر قرار گرفته است ساختار برنامه ريزي شهري نيز به خصوص در شهرهاي بزرگ ابتدا براساس ارضاي خواسته هاي مادي و مالي شهروندان تنظيم شده است، نه تعاملات اجتماعي ميان آنها.
مسلما هنگامي كه توسعه شهري را بر مبناي اولويت هاي اقتصادي برنامه ريزي كنيم ناگزير دچار يك چنين وضعيتي خواهيم شد. برنامه ريزي شهري براساس فعاليت هاي اقتصادي اولين نگرشي را كه به ارمغان مي آورد، رقابت ميان شهروندان براي كسب سرمايه و قدرت بيشتر خواهد بود. با وجودي كه در شهرها تماس هاي اجتماعي بسيار زياد است، اما اين تماس ها نه براساس داشتن عقايد مشترك برقرار مي شود و نه مبتني بر همياري در جهت نيل به اهداف مشترك اجتماعي است، بلكه براساس نياز افراد جامعه براي كسب درآمد بيشتر استوار مي شود و بدين معنا است كه افراد در شهرها براساس همياري هاي اجتماعي با يكديگر گام برنمي دارند، بلكه ارتباط شهروندان با يكديگر حالتي تقابلي براي كسب منافع بيشتر داشته، نه تعامل براي رسيدن به تكامل اجتماعي.
گروه ها به اعتبار بنيان هاي اقتصادي شان از هم جدا مي شوند و فضاهاي شهري تابعي از اين انفكاك هستند و بدين صورت افراد كم درآمد شهري در فرآيندي خودكار به سمت طبقات پايين اجتماع شهري غربال مي شوند .
بايد پذيرفت كه در شهرهاي ايران هنوز برنامه ريزي شهري براساس اولويت هاي اقتصادي و  در نتيجه بخشي از افراد جامعه دچار مشكلات عديده اي شده و به تدريج از استانداردهاي معيشتي شهروندي فاصله گرفته اند و به حاشيه هاي بافت اجتماعي رانده شده اند. براي جلوگيري از به وجود آمدن چنين آسيب هايي و به حداقل رساندن تبعات آن مديريت شهري نيازمند برنامه ريزي جامعي براي شهرها است كه براساس تعاملات اجتماعي شكل گرفته باشد.
اعظم خاتم، جامعه شناس دراين خصوص مي گويد: براي روشن شدن قضيه لازم است كه بدانيم آسيب هاي اجتماعي شامل چه مواردي مي شود و در جامعه شهري عوامل موثر در رشد فزاينده و افزايش آنها چه چيز است. اتفاقاتي  كه در سال هاي اخير به ويژه در مورد مسايل گروه هاي بي سرپناه شهري و خيابان خواب ها در شهر تهران پيش آمد يا مسايلي از قبيل مسايل جوانان، دختران فراري و مسايلي مثل كودكان خياباني، نمونه هايي از گروه هاي آسيب ديده يا آسيب پذير شهرها هستند. البته گروه هايي كه نيازمند حمايت و برنامه اجتماعي هستند در شهرها به طور كلي طيف وسيع تري را شامل مي شوند.
012534.jpg

ولي گروه هاي ذكر شده موقعيت بحراني تري دارند. در حقيقت مي خواهم اشاره كنم كه همه عوامل اقتصادي و اجتماعي مثل فقر و تنگدستي، تغيير ساختار ها و مناسبات خانوادگي به نوعي در حال از بين رفتن و زوال است و حمايت هاي سنتي كه در محلات قديم موجود بود، بسيار كمرنگ شده است.
ديگر افراد يك محله آن آشنايي قديم را با يكديگر ندارند و در نتيجه حمايت هاي لازم را نيز در خصوص يكديگر انجام نمي  دهند.
البته بايد گفت كه ذهنيت مردم نيز نسبت به مسايل اجتماعي تغيير كرده و توقعات جديدي به وجود آمده است. به طور مثال پديده سالمندي را در نظر بگيريد، به دليل افزايش متوسط سن انسان ها و بيشتر شدن اميد به زندگي ميان افراد سالمند ، جامعه داراي يك تكثر شده و توقعات آنها نيز نسبت به نگهداري هاي ويژه و برخورداري از يكسري امكانات ويژه بيشتر شده است.
وي در ادامه  افزود: به هر حال با يك رشد فرديت و تغيير ذهنيت در جامعه روبه رو هستيم كه اين تغيير ذهنيت به تعارض هاي موجود در نهادهايي نظير خانواده فاميل و غيره دامن مي زند و ساختار خانواده هاي ما ظرفيت پاسخگويي و مواجه شدن با اين تغيير ذهنيت ها را ندارند و عواملي نظير فقر و تنگدستي اين تعارضات را تشديد مي كند.
يعني اگر خانواده اي فقير و دچار تنگدستي است امكانات كمتري براي حل بحران هاي موجود دارد. به اين ترتيب بر اساس اين تغييرات، گروه هايي از خانواده و فاميل از شبكه حمايتي خانواده يا طايفه طرد مي شوند. همچنين زني كه بر اثر اين تغييرات- كه در شبكه خانوادگي پديد آمده- هنگامي كه طلاق مي گيرد كمتر مايل است و كمتر اين امكان وجود دارد كه به خانواده پدري پناه برد يا فرزندي كه در خانواده به نوعي با پدر و مادر در تعارض است به بستگان نزديكش براي برخورداري از حمايت و كمك آنها مراجعه نمي كند.
سالمندان نيز به نوعي با همين مشكل مواجه هستند و در مجموع مثلا گروه هايي مثل معتادان و غيره با سهولت بيشتري از خانواده طرد  شده و در جامعه رها مي شوند. بنابراين در اين تغيير و تحولات با يك پديده طرد مواجه هستيم و گروهي كه از بستر خانواده يا شبكه سنتي حمايت نشوند به درون جامعه فرار مي كنند.
بنابراين اگر خانواده دچارنابساماني و ناهنجاري است مسايل ومشكلاتي كه در شبكه سنتي خانوادگي و مناسبات فاميلي به نوعي ساماندهي  شده و حل و فصل مي شد ديگر همانند سابق عمل نكرده و مشكلات را به جاي حل كردن به بيرون پرتاب مي كند.
اين تحول در نهادهاي خانوادگي باعث شده است آسيب هايي كه قبل از آن خانوادگي تلقي مي شد در حال حاضر آسيب هاي شهري و اجتماعي تلقي شود. از طرف ديگر نگرش عمومي جامعه عوض شده است يعني اگر قبلا وجود بچه هاي كارگر يا كاركردن بچه ها يك پديده طبيعي تلقي مي شد، الان ديگر طبيعي نيست و نگرش همه افراد جامعه اين است كه بايد براي حل اين معضل اقدامي انجام داد يا اگر خيابان خوابي يك عده اي هرچند محدود پديده اي بود كه ازگذشته هم وجود داشت الان پديده طبيعي تلقي نمي شود و يك معضلي اجتماعي به شمار مي آيد كه انتظار است دولت براي حل آن اقدامي انجام دهد و همينطور معضل فرار از خانواده كه ديگر جزو مسايل خانوادگي و فاميلي به شمار نمي رود بلكه به يك معضل اجتماعي تبديل شده و معني آن اين است كه دولت بايد در اين خصوص دخالت كند.
اعظم خاتم در ادامه افزود: البته بايد خاطر نشان كنم در ايران به دليل ويژگي هاي سنتي ، نهادهاي مدني در مناسبات اجتماعي ضعيف هستند در مقابل مناسبات خانوادگي و فاميلي از استحكام قابل قبول تري برخوردار است.
به طور كلي در بافت اجتماعي ايران يك باور قوي ملي وجود دارد و سپس نگرش جامعه، به خانواده و مناسبات فاميلي بر مي گردد و احساس تعلق شهري قوي در ميان شهروندان به چشم نمي خورد و بين احساس تعلق قوي ملي و خانوادگي حد واسطي وجود ندارد.
به دليل ضعيف بودن تعلقات محله اي و شهري نهادهاي خود جوش و غير دولتي در شهرهاي ايران چندان به وجود نمي آيد وافراد جامعه براي حل مسايل خود به خانواده يا فاميل رجوع مي كنند.
يعني شهروندان هنگامي كه دچار بحران هاي اجتماعي نظير اختلافات خانوادگي و بحران هاي مالي مي شوند سعي مي كنند حل مسايل را از طريق مناسبات خانوادگي و فاميلي جست وجو كنند و اين مسايل نكاتي است كه بايد در برنامه ريزي اجتماعي به آن توجه كرد.
در كنار اين مساله بايد گفت كه در مقابل اين ساختار نسل جواني وجود دارد كه اين نهاد سنتي خانواده و فاميل را به رسميت نمي شناسد و در مقابل آن مقاومت مي كند و تمايلي ندارد كه چگونگي حل مشكلات خود را از بزرگان فاميل و خانواده جست وجو كند و با توجه به ضعيف بودن بنيان نهادهاي مدني در جامعه نسل جوان دچار يك سرگشتگي مي شود، در صورتي كه در كشورهاي آمريكاي لاتين ساختارهاي محله اي پايگاه بسيار قوي دارند و مرجع قابل اعتمادي براي نسل جوان به شمار مي روند.
به اين ترتيب در زمينه حل مشكلات و بحران هاي اجتماعي با يك تناقض جدي مواجه هستيم. نهاد خانواده نمي تواند تمام مشكلات نسل جوان را به تنهايي حل كند و در اين حالت دولت ناچار مي شود خود وارد قضيه شود، يعني از بالا براي حل مشكلات اجتماعي اقدام كند.
يكي از وظايف حكومت ها چه درحالت كلي يعني دولت و چه در حالت شهري و محله اي يعني حكومت هاي محلي يا همان مديريت شهري و محله اي فراهم ساختن، بستر مناسب براي مناسبات و فعاليت هاي اجتماعي است.
آنچه كه حركت اجتماعي را مختل مي سازد آسيب هاي اجتماعي هستند، مسلما آسيب هاي اجتماعي بايد به صورتي ساماندهي شوند كه در راستاي حركت هاي اجتماعي قرار گرفته و توسط فعاليت هاي اجتماعي به گونه اي هنجار شوند.
در اين حالت برنامه ريزي اجتماعي از دو بعد مي تواند مورد توجه قرار گيرد.
يكي اينكه بايد ديد كه برنامه ريزي اجتماعي تا چه اندازه مي تواند حركت هاي اجتماعي را ساماندهي كند و تعاملات اجتماعي موجود در جامعه تا چه حد با برنامه ريزي اجتماعي مدون مي تواند خود را وفق دهد و ديگر اينكه برنامه ريزي اجتماعي چگونه مي تواند در پرتو نظام مهندسي خود آسيب هاي اجتماعي و بحران هاي موجود را به انجام برساند. اعظم خاتم در اين خصوص مي گويد:
هنگامي كه در مورد آسيب هاي اجتماعي صحبت مي كنيم، در واقع به نوعي برنامه ريزي اشتباه يا فقدان برنامه ريزي اجتماعي را به چالش مي كشيم كه به دنبال آسيب اجتماعي پديد مي آيد.
پس از آن مي خواهيم با نوعي برنامه ريزي جديد اتفاقات ناشي از بروز آسيب هاي اجتماعي را چاره جويي كنيم. در حالي كه يكي از وظايف برنامه ريزي اجتماعي چاره جويي قبل از وقوع آسيب اجتماعي است.
به طور مثال در مورد كار كودكان خياباني بايد گفت: اگر از ابتدا نسبت به خانواده هاي كم درآمدي كه زيرخط فقر هستند و بچه هاي شان را براي كار به خيابان ها مي فرستند، يك سياست پيشگيرانه داشته باشيم و با هدفمند كردن يارانه ها و كمك هاي مختلف اينگونه خانواده ها را مورد حمايت قرار دهيم، مسلما از فعاليت اقتصادي زودرس اين كودكان جلوگيري به عمل خواهد آمد.
فعاليت زودرس اقتصادي اين كودكان در خيابان ها باعث يكسري عقب افتادگي ها نظير كم سوادي، سطح پايين شعور اجتماعي و آشنايي با آسيب هاي مختلف خواهد شد كه در آينده اين كودكان و اجتماع عواقب وخيمي را در پي خواهد داشت.
در صورتي كه مي توان هم با هدفمندكردن يارانه ها و هم با دايمي كردن مراكز كار و آموزش، هم آموزش لازم را به اين كودكان داد و هم زمينه را براي فعاليت اقتصادي آنها فراهم آورد تا اينكه كودك بتواند در يك چرخه نسبتا سالم وارد سن بزرگسالي شود.
اين بسيار اهميت دارد كه به هنگام برنامه ريزي اجتماعي چه هنگامي وارد عمل مي شويم. به نظر مي رسد كه در برنامه ريزي اجتماعي بايد تغييرات ساختاري را بشناسيم. به طور مثال در ايران ساختار مرجع و مورد اعتماد، خانواده است. حال خانواده در كشور دچار يكسري تغيير و تحولات شده است و وظايفش را قادر نيست به خوبي ايفا كند و ديگر نمي تواند آن كارايي را كه قبلاً در نهاد خانواده انتظار مي رفت برآورده سازد.
به نظر مي رسد برنامه ريزي اجتماعي بايد به گونه اي باشد كه بين گروه هاي فرار و ناهنجار اجتماع كه مي تواند هم آسيب پذير باشد و هم باعث آسيب رساني اجتماعي شود، با نهادهاي سنتي مرجع مانند خانواده اعتمادسازي انجام دهد و همچنين قادر باشد كه با در نظر داشتن ايجاد تشكل هاي اجتماعي و انجمن هاي مختلف فضاي مطمئني را براي پوشش افراد آسيب پذير و كلا مشكلات اجتماعي فراهم سازد.
به نظر مي رسد روند رو به رشد مهاجرت پذيري شهرها، تغيير ساختار شهري را نيز موجب شده است و ديگر دوران سكونت طولاني خانواده هاي مختلف در كنار هم در محلات، حداقل در اكثر شهرهاي بزرگ گذشته است و مجاورت خانواده ها در برخي از كلانشهرها حتي به يك سال هم ممكن است نرسد. در نتيجه آشنايي خانواده ها با يكديگر و ايجاد فضاي قابل اعتماد و صميمانه كه قادر شود مشكلات را در بدنه خود حل و فصل كند مسلما امكان پذير نخواهد بود. از طرفي به دليل اشتغال فراوان سرپرستان (پدر و مادر) خانواده به دليل مشكلات عديده معيشتي، فرصت چنداني براي بررسي و تحليل وضعيت خانواده باقي نمي ماند، در نتيجه تخريب اجتماعي در عميق ترين لايه هاي جامعه باعث شده است پايگاه مطمئني در سطح خانواده و محله براي پيگيري و نظارت بر چگونگي حل معضلات اجتماعي باقي نماند.

مشاركت مردمي همگام با مديريت شهري
حفر كانال آبي با همكاري مردم آلبرتا
حكومت محلي آلبرتا گام هاي مهم و متعددي را در زمينه بهسازي و بهبود شرايط زيستي مناطق اطراف آلبرتا برداشته است. از جمله اين اقدامات مي  توان به تلاش حكومت محلي آلبرتا براي تثبيت و پايداري آب هاي سطحي و جاري اكوسيستم انساني و جنگلي نواحي اطراف آلبرتا اشاره كرد.
در راستاي عملياتي كردن تصميم حكومت محلي آلبرتا مبني بر تثبيت آب هاي جاري، شهرداري آلبرتا با همكاري شهروندان اين منطقه اقدام به حفر كانال بين دو رودخانه در منطقه آلبرتاي شمالي كرده است.
سيستم مديريت شهري منطقه آلبرتا برپايه مشاركت مردمي بنا شده است به طوري كه شهروندان به طور مسوولانه مسايل مربوط به شهر و منطقه را پيگيري كرده و در انجام حل مسايل به صورت فعال شركت مي  كنند.
پروژه حفر كانال ميان دو رودخانه يك برنامه منطقه اي است كه با به انجام رساندن آن جنگل ها و شهرهاي منطقه آلبرتا نيز از آب كافي در طول سال برخوردار مي  شوند.
طي چند سال گذشته رودخانه  هاي وود (High wood) و ليتل باو(Little Bow) همواره دچار نقصان آب در طول سال شده و اكوسيستم منطقه آلبرتاي شمالي همواره با مشكلات جدي ناشي از كم آبي مواجه بود.
مشكل كم آبي اين دو رودخانه ناشي از كاهش بارندگي در فصول پرباران منطقه آلبرتاي شمالي طي دو دهه اخير است.
به همين منظور حكومت محلي آلبرتا طي پروژه اي ۹۵ ميليون دلاري اقدام به حفر كانال انشعابي ميان دو رودخانه كرده است.
نكته جالب توجه در انجام طرح مذكور اين است كه در انجام اين پروژه بيش از ۷ هزار نفر از مردم آلبرتاي شمالي مشاركت فعال دارند و نيروي انساني طرح مذكور توسط مشاركت فعال شهروندان منطقه آلبرتاي شمالي تامين مي  شود.
وزير حمل و نقل كانادا در خصوص پروژه حفر كانال معتقد است: «پروژه احداث كانال ۹۵ ميليون دلاري بخشي از مديريت آبرساني منطقه آلبرتا بوده كه به دليل شرايط بحراني كه به هنگام كمبود آب براي منطقه آلبرتاي شمالي پيش مي  آيد به انجام مي  رسد. با حفر اين كانال نقصان آب منطقه آلبرتاي شمالي جبران شده و شهروندان مي  توانند در مواقع ضروري از آب حوضچه ليتل باو بهره كافي مي  برند.
البته بايد خاطرنشان ساخت كه پروژه حفر كانال انشعابي با وجود اينكه بالغ بر ۹۵ ميليون دلار هزينه دربرخواهد داشت، ليكن پروژه بسيار پرمنفعتي است زيرا با تثبيت آب اين دو رودخانه اكوسيستم جنگلي منطقه آلبرتا نيز پايدار خواهد شد و گامي مهم در جهت توسعه پايدار فضاي سبز منطقه آلبرتا برداشته مي  شود.
012537.jpg

وي در ادامه مي  افزايد: «با شركت بيش از ۷ هزار نفر از شهروندان منطقه آلبرتا در اين پروژه بخشي از نيروي انساني اين طرح تامين شده است و مشاركت فعال مردم در به انجام رساندن پروژه حفر كانال يكي از بهترين الگوهاي توسعه پايدار زندگي در كانادا محسوب مي  شود.»
حفر كانال ميان دو رودخانه علاوه بر تثبيت آب دو رودخانه، مزاياي ديگري را نيز به همراه دارد كه عبارتند از:
- با حفر كانال انحرافي شهرهايي كه در مسير اين كانال قرار دارند از آب كافي و هميشگي بهره مند خواهند شد.
- با تثبيت آب دو رودخانه آبرساني به ۶۰۰/۱۶ هكتار از اراضي مجاور رودخانه ليتل باو به طور دايم امكان پذير خواهد شد.
- پايداري ميزان آب دو رودخانه، ثبات، شفافيت و پاكي آب درياچه ها و حوضچه هاي منطقه آلبرتاي شمالي را باعث مي  شود كه اين امر بهبود رشد و تكثير ماهيان و زندگي پايدار حيوانات وحشي جنگل هاي اين منطقه را به همراه خواهد داشت.
-گفتني است آب رودخانه «هاي وود» طي ساليان دراز به حوضچه ليتل باو ريخته مي  شود. ولي در سال هايي كه رودخانه «هاي وود» كم آب مي  شد حوضچه ليتل باو نيز در معرض تهديد به خشكسالي قرار مي  گيرد. 
در سال ۱۹۸۰ آب حوضچه  ليتل باو به دليل نقصان شديد  آب  رودخانه  «هاي  وود» خشك شد و به دنبال اين امر يك فاجعه زيست محيطي در اكوسيستم منطقه آلبرتا پديد آمد.
به خاطر همين امر مردم منطقه آلبرتا در يك اقدام محلي تصميم گرفتند با مشاركت شخصي و كمك يكديگر اقدام به حفر كانال ميان دو رودخانه كرده و در جهت حفظ حيات وحش منطقه آلبرتا و همچنين تامين آب سالم براي شهرها و مناطق اطراف اقدامي ارزشمند انجام دهند.
لازم به ذكر است نظارت و مديريت بر اجراي حفر كانال بر عهده حكومت محلي منطقه آلبرتا است.
منبعwww.google municipal:ites News:

فرض كنيم زلزله آمده است
ممكن است ۱۷ مرداد همين فردا باشد و يا به جاي ۱۳۸۳در سال ۱۳۸۴ و يا حتي ۱۴۸۳ رخ بدهد و حتي ۳۰۰ سال ديگر هم نوه هاي ما بر سر مزارمان فاتحه بخوانند
محمد عباسي 
فرض كنيم امروز ۱۷ مرداد است و شب گذشته در تهران زلزله آمده است. حدود ۳ ميليون نفر بر اثر اين زلزله ۸/۶ ريشتري جان باخته اند و ۵ ميليون نفر هم بي خانمان شده اند. به عنوان يك شهروند كه قرار است از تجربيات ساير كشورها اطلاع داشته باشيم، مي دانيم كه حداكثر ۳ روز فرصت داريم تهران را ترك كنيم يا نهايتا در يك محوطه باز مثل نمايشگاه بين المللي تهران جمع شويم، چرا كه بعد از آن سم پاشي گسترده براي مقابله با بيماري هاي واگيردار آغاز مي شود. ۹-۸ سازمان بين المللي وضعيت ايران را بحراني اعلام كرده اند، فرودگاه مناسبي در نزديك تهران نيست كه بتوان كمك هاي ارسالي را به سرعت به تهراني ها رساند، باندمهرآباد شكاف برداشته و باند فرودگاه قزوين هم به دليل فرو رفتن قنات هاي نزديك آن غيرقابل استفاده شده است و ژاپني ها ۳۰ روز وقت مي خواهند تا مسير آزادراه تهران تا كرج را آماده بهره برداري مجدد كنند...»
البته اين فرض ها چندان جذاب نيست و هيچكس نمي خواهد كه به حقيقت نزديك شود. حتي اگر اين فرد يك پرفسور چيني در آمريكا باشد كه مدت هاست تلاش مي كند يك تئوري فكاهي زلزله شناسي ابري را به خلق الله غالب كند...
اما به قول معروف حتي فرض محال هم محال نيست و سوال اين است كه امروز ۱۷ مرداد چه خواهيم كرد و چه خواهيم گفت؟ مهمتر آنكه مسوولان چه مي گويند؟
وزير مسكن(اميدواريم همراه خانواده زنده باشد) با اعتراض خواهد گفت:« ما كه گفتيم ۷ ميليون واحد مسكوني فرسوده در كشور داريم...»
سخنگوي دولت از كمبود منابع مالي براي اجراي طرح هاي مقاوم سازي و گرفتاري آنها در بوروكراسي اداري سخن مي گويد و شايد از سازمان بازرسي گله كند...
كميسيون عمران از عدم ارايه طرح مناسب از سوي دولت و ساير نهادهاي مسوول سخن به ميان مي آورند.
شهرداري، استانداري، ستاد حوادث غيرمترقبه، نظام مهندسي، سازمان بازرسي وزارت كشور، هيات رئيسه مجلس و .... خلاصه هركسي حرفي خواهد زد كه مشكل از جاي ديگري است و اگر فلان گروه يا نهاد، فلان كار را انجام مي داد، زلزله تا اين حد ويرانگر نبود...
***
اما واقعيت آن است كه همه نهادها و گروه ها مسوولند و تاسف آور آن است كه معلوم نيست تا كي فرصت داريم تا به قول فوتباليست ها وقت كشي كنيم؟
ممكن است ۱۷ مرداد همين فردا باشد و يا به جاي ۱۳۸۳در سال ۱۳۸۴ و يا حتي ۱۴۸۳ رخ بدهد و حتي ۳۰۰ سال ديگر هم نوه هاي ما بر سر مزارمان فاتحه بخوانند و از احتمال وقوع زلزله با ما درددل كنند.
اين موضوع ها مي تواند هشداري جدي باشد.
وقتي در بم زلزله آمد، همه نگران تهران شدند، اما زود فراموش شد، وقتي از زادگاه نيما زلزله اي شروع شد كه تهران را هم به لرزه انداخت، همه حساس شدند و از لزوم مقاوم سازي و آماده شدن براي مقابله با زلزله سخن به ميان آوردند، حتي طرح هاي ميليوني براي شرق تهران پيشنهاد شد. اما اين موضوع هم خيلي زود فراموش شد. حتي بسياري از ياد بردند كه آن عصر جمعه ۸ خردادماه چگونه از خانه خود فرار كردند و با سر و وضع نامرتب به كوچه دويدند.
اكنون بيش از ۷۰ روز از آن شرايط گذشته است؟ واقعا چه حركت قابل توجهي براي مقابله با وحشتناك ترين اتفاق قرن ۲۱ انديشيده شده است. اگر حرف ها را حذف كنيم چه كاري انجام داده ايم؟....
اگر زيان ها را باور نداريم، فرض كنيم زلزله آمده است و آن موقع همه حقيقت تلخ را تجسم كنيم. فرض كنيم فردي كه مي   گويند سوالات كنكور را فروخته چك ليست رخدادهاي آينده را از «نوستراداموس» سرقت كرده و در مقابل پول كلان به شهرداري فروخته است كه تنها يك هفته تا وقوع بحران فاصله است، در اين شرايط آيا باز هم صبر مي   كنيم، آيا فرار مي   كنيم و يا تا حد ممكن حرف و حديث هاي مرتبط با زلزله را جامه عمل مي  پوشانيم؟ كافي است كه فرض كنيم كه....

همكاري روانشناسان هلندي و شهرداري ويلنويز
شهرداري ويلنويزبه منظور بهبود روش هاي خدمات رساني بهداشت رواني به شهروندان اقدام به انجام پروژه اي تحت عنوان «تاسيس توسعه مراكز بهداشت روان» براي شهروندان كرد.
مديريت شهري ويلنويز مي  كوشد تا با استفاده از امكانات شهري و اصولي بهداشت روان، محيطي ايمن را براي شهروندان فراهم آورد. به همين منظور با رايزني هايي كه در اين خصوص با امور خارجه هلند (سفارت هلند) در كشور ليتوانيا داشته است، توجه روانشناسان هلندي را براي مشاركت دراين پروژه جلب كرده و بخش عمده نيروي متخصص پروژه تاسيس وگسترش مراكز بهداشت روان، توسط روانپزشكان و متخصصان بهداشت و روان هلند تامين خواهد شد.
شهردار ويلنويز در اين خصوص معتقد است كه به دليل زندگي شهرنشيني و تبعات ناشي از آن زندگي شهروندان دچار يك بحران فراگير شده وتوجه آنها از مسايل معنوي زندگي به مشكلات مادي زندگي شهري معطوف شده است، به همين منظور تاسيس مراكزي كه بتواند به بهداشت روان وامنيت خاطر شهروندان كمك كند بسيار ضروي به نظر مي  رسد.
به همين خاطر مديريت شهري ويلنويز با تاسيس مراكز بهداشت روان مدرن با همكاري متخصصان روانشناسي هلند سعي دارد تا حدودي براي شهروندان، آرامش خاطر را به ارمغان آورد.
پروژه تاسيس و گسترش مراكز بهداشت روان در ويلنويز ابتدا مراكز موجود در سطح شهر را توسعه داده و مدرنيزه مي  كند و سپس با ايجاد مراكز جديد كمبودهاي موجود را برطرف مي  كند.
البته برنامه هايي كه به موجب آن شهروندان پايتخت كشورليتوانيا تشويق به حضور و مراجعه به مراكز بهداشت رواني شوند نيز در دستور كار قرار گرفته. ايجاد مراكز بهداشت رواني در شهر ويلنويز قسمتي از يك پروژه بزرگ ملي است كه فاز اول آن به طور آزمايشي در پايتخت اين كشور به اجرا در مي  آيد.
هدف از اجراي پروژه مذكور ايجاد محيط امن رواني براي شهروندان شهرهاي ليتوانيا، سرعت عمل در آماده سازي شهروندان به لحاظ رواني در موقعيت هاي بحراني و تبديل كشور ليتوانيا به مدرن ترين مركز بهداشت و روان شرق اروپا است.
البته اتحاديه اروپا سعي دارد با همكاري انستيتو بهداشت روان در ژنو، پروژه گسترش و تاسيس مراكز بهداشت روان را در تمام شهرهاي كشورهاي اروپايي به اجرا درآورد.

رشد۶۰ درصدي سنگ پراني به قطارها
آذربايجان استثناست
روزي در ميانه تابستان گرم و بي رحم... نه مدرسه اي، نه كلاسي، نه سرگرمي...
دور و اطراف ريل راه آهن است و سنگ و هزار كرور بچه كه با توپ پلاستيكي و سنگ كه اسباب بازي هر روزشان است، دنبال هم مي دوند و به موازات ريل هاي راه آهن كورس مي گذارند.
خورشيد مي تابد و پسربچه ها مي بينند جسم آهني بزرگ هن و هن كنان از روي ريل عبور مي كند و سوت خطر مي كشد.
اين زماني است شايد به سرشان بزند كه ميان خودشان و قطار تنها سرگرمي گاه و بي گاهشان ارتباطي برقرار كنند و هيچ وسيله اي ندارند جز پرتاب سنگ... خبر از اينجا آغاز مي شود.
هرچه اين اوقات بيكاري افزايش پيدا مي كند بر آمار پرتاب سنگ هم افزوده مي شود، به طوري كه در بهار امسال آمار سنگ پراني به قطارها ۶۰ درصد افزايش پيدا كرد.
در حالي كه در اكثر كشورهاي دنيا دست تكان دادن براي مسافران قطارهاي در حال عبور يك فرهنگ جا افتاده است، در كشور ما پرتاب سنگ هديه بد طعمي است كه نصيب مسافران نگون بخت قطارها مي شود.
در فصل بهار ۱۶۹۰ شيشه قطار توسط افراد سنگ پران شكسته شد كه نسبت به سال قبل ۶۰ درصد افزايش نشان مي دهد.
بيشترين مورد سنگ پراني به ترتيب در مناطق نزديك به اسلامشهر با ۱۷۲ مورد سنگ پراني، تپه سفيد ۹۰ مورد و ورامين ۵۲ مورد سنگ پراني گزارش شده است. ۶۸۲ مورد از مجموع شيشه هاي شكسته مربوط به فروردين ماه است، ۵۶۰ مورد مربوط به ارديبهشت و ۴۴۸ مورد مربوط به خرداد ماه است كه مجموعا ۵۰۷ ميليون ريال خسارت وارد شده است.
جالب اينجاست همه مناطقي كه آمار سنگ پراني در آن بالا است جزو مناطقي است كه از نظر امكانات تفريحي و رفاهي براي كودكان و نوجوانان ، جزو محروم ترين مناطق است.
آمار شيشه هاي شكسته در بهار امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته در محورهاي جنوب و شمال ۱۹۵ درصد افزايش، در اراك ۱۹۴ درصد، در لرستان ۱۳۰ درصد و شمال شرق كشور ۱۲۷ درصد افزايش داشته ، گرچه تنها درمحور راه آهن آذربايجان آمار سنگ پراني ۵۴ درصد كاهش داشته است.
در كل سال گذشته نيز ۴ هزار و ۲۵۹ شيشه قطار توسط افراد سنگ پران شكسته شد كه بالغ بر يك ميليارد و ۳۰۰ ميليون ريال خسارت به قطارهاي مسافري وارد كرد. بهاي هر شيشه قطار ۳۰ هزار تومان است.

فروش متري مسكن
باور كنيد ما خودمان هم نمي دانيم كه اين دستورالعمل از كي قابل اجراست و اصولا چنين كاري صورت مي گيرد يا نه؟ آن هم خريد و فروش متري مسكن.عبدالعلي زاده وزير مسكن و شهرسازي از اصلاح دستورالعمل اجرايي طرح فروش متري مسكن خبر مي دهد و مي گويد: «اصلاحات مورد نياز براي طرح فروش متري مسكن بيشتر به ضوابط بين خريدار و فروشنده باز مي گردد تا جايگاه سيستم نظارتي در اين خصوص تقويت شود.اين دستورالعمل به گونه اي اصلاح مي شود تا در زمان تحويل واحدهاي مسكوني حقي از خريدار تضييع نشود.در عين حال طرح فروش متري مسكن همچنان به پيش مي رود، دو مجتمع از ساختمان هاي فروخته شده اكنون آماده تحويل شده كه به زودي به صاحبان آن واگذار مي شود . »

تسهيلات واگذاري پلاك
رئيس  مركز فرماندهي  و كنترل  ترافيك  راهنمايي  و رانندگي  تهران  ازفعاليت۳   پايگاه  جديد در تهران  براي  ارايه  پلاك به  خودروها خبرداد. سرهنگ  خارق  در مصاحبه  با راديو پيام  گفت:  مركز آزادي  در ابتداي جاده  مخصوص  كرج  ويژه  جانبازان ، معلولان  و بانوان  به  ارايه  پلاك  جديد خودرو به  متقاضيان  مي پردازد.مركز دوم  ارايه  پلاك  جديد خودرو در خيابان  خاوران، كيلومتر ۱۰ جاده  خاوران  و مركز سوم  ميثم  در جاده  مخصوص  كرج  واقع شده  است. سرهنگ  خارق  نسخه  دوم  برگ  فروش  كارخانجات  سازنده  خودرو، بيمه نامه  شخص ثالث ، كارت  مشخصات  و شناسنامه  مالكيت  خودرو، شناسنامه  خريدار وفروشنده ، گواهي  تسويه حساب  اجرائيات ، اصل  فيش  هاي  ماليات  و عوارض نقل  و انتقال ، اصل  فيش  ماليات  مشاغل  براي  خودروهاي  با پلاك  عمومي ، اصل  فيش  عوارض  ساليانه  خودرو و مدرك  احراز سكونت  در تهران  را مدارك مورد نياز براي  تحويل  پلاك  جديد برشمرد وتمام  عمليات لازم  براي  ارايه  پلاك  جديد در مراكز اعلام  شده  انجام  مي گيرد.

تشويق براي نوسازي
شهردار منطقه۱۵   تهران  گفت: به اعطاي  تراكم  تشويقي  براي احياي  بافت هاي  فرسوده كه۴۵   درصد بناهاي  تهران  را تشكيل  مي دهد، سرعت  مي بخشد.
محمود نصري  ديروز در گفت و گو با ايرنا  افزود: اجراي  طرح  اعطاي  يك  طبقه  تراكم  تشويقي ، با توجه  به  صرفه هاي  اقتصادي آن  براي  مردم ، مشوق  آنان  در احيا و نوسازي  بافت هاي  فرسوده  تهران  است. 
وي  گفت:  هم اكنون  بيش  از ۳۲ هزار هكتار از بافت هاي  تهران  فرسوده  است  و تصميم  شوراي  شهر مبني  بر اعطاي  تراكم  تشويقي ، انگيزه  لازم  را در شهروندان براي  نوسازي  اين  بافت ها به  وجود مي آورد.

رونق ساخت و ساز در حومه
طرح اجاره به شرط تمليك،به  رغم اين كه در ابعاد كوچك و محدود اجرا شد، اما حدود ۴۰ هزار خانوار از اين طرح بهره  مند شدند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري كار ايران( ايلنا) مهندس علي عبدالعلي  زاده، وزير مسكن و شهر سازي ركود در بخش مسكن را مختص تهران دانست و گفت: روند ساخت و ساز در سال  هاي گذشته و حتي طي امسال در خارج از تهران بسيار خوب بوده و در سه ماه اول سال جاري ۵/۹ درصد نسبت به سه ماه مشابه سال گذشته در بخش مسكن رشد داشته  ايم.
وي، همچنين با اشاره به توقف فروش تراكم در تهران، اظهار داشت: با توجه به افزايش جمعيت، بايد سياست كنترل جمعيت را در تهران اجرا كرده و با هدايت فعاليت  ها و مراكز اقتصادي به خارج از شهر تهران، از شلوغي تهران جلوگيري كنيم.

انحصار چيني
اين چشم بادامي ها، كم كم بازار دنيا را به انحصار خود در مي آورند. با آنكه اين مردم چندان هم آدم هاي باهوشي نيستند اما سخت كوشي و كار مداوم و شايد هم نيروي كار ارزان در كشوري مثل چين باعث شده، در بازار گوي رقابت را از ديگر كشورهاي توليد كننده بربايند. حالا بازار ايران هم پر شده از كالاهاي چيني. آنقدر كه معاون وزير بازرگاني خواستار حفاظت بيشتر مرزها براي جلوگيري از ورود كالاهاي چيني شد. مجتبي خسروتاج، گفته تمام سعي وزارت بازرگاني اين است كه از طريق قوانين مختلف زمينه ورود قانوني كالا را به جاي واردات قاچاق فراهم كند. از اين رو سود بازرگاني واردات پارچه را از ۶۰ درصد در سال گذشته به ۴۰ درصد در سال جاري كاهش داده ايم. با اين حال كالاي قاچاق آنقدر ارزان قيمت هست و بازار فروش دارد كه واردكنندگان كالاي قاچاق، همه مصائب آن را به جان بخرند.

خبري براي فمينيست هاي دوآتشه
فمينيست هاي دوآتشه بخوانند و لذت ببرند. خلاف آنچه كه مردهاي ايراني تصور مي كنند و دايم آن را به رخ زنان مي كشند، نتايج يك تحقيق نشان داده، رانندگي زنان ايمن تر از مردان است. آقايان هول نكنند، اين تحقيق در ايران انجام نشده، بلكه در مورد آقايان و خانم هاي انگليسي صدق مي كند. يك سازمان رانندگي انگليسي اعلام كرده زنان انگليسي به طور متوسط طي ۶/۱۴ ماه،رانندگي را مي آموزند، اين در حالي است كه مردان انگليسي طي يك سال رانندگي را فرا مي گيرند و زنان براي موفقيت در آزمون رانندگي ۱۲/۲ بار امتحان مي دهند، در حالي كه مردان ۸۷/۱ بار. با اين همه برتري كه مردان در رانندگي نسبت به زنان دارند، اما زنان محتاط ترند و در نتيجه بيشتر مي توان به رانندگي آنها اطمينان كرد. با اين حساب زنان راننده ايراني مي توانند هر وقت مردها رانندگي آنها را به سخره گرفتند، نتايج اين تحقيق را به رخ آنها بكشند.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |