پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۶۴
تكمله اي بر يادواره استاد مرتضي خان محجوبي در تالا ر انديشه حوزه هنري
فتاد بلبل باغ هنر، ز جوش و خروش
013038.jpg
شكوفه معشوق نشسته بر تارك عشق به انتظار وصال عاشق مجاهد؛اين مسير هميشگي تاريخ آفرينش است، اين يگانه سير ابدي الحاق با آفرينش و يكي شدن است، وعده اين ديدار درعرش بسته شده و در اين مكان، باغ ميوه هاي عشق، گسترده و آنها كه سالك اين طريقند، مجاز به ورود به اين باغ و به سوغات، بويي از اين باغ براي زمينيان به هديه آورده اند تا شميم آن، دل آدميان نرم كند كه اين مسير از آن سخت كوشان لطيف است، چون مرتضي خان محجوبي، عاشق پاك باخته اي كه با نواي سازش، آستانه را پر از عشق مي كند.
مرتضي محجوبي به سال ۱۲۷۹ در خانواده اي متوسط متولد شد. پدرش عباس علي خان ناظر پيشكار بود و مادرش فخرالسادات و برادرش رضا. وي از كودكي با شنيدن ني پدر و پيانوي مادر و صفحات آوازي طاهرزاده با درويش خان، با موسيقي آشنا شد و از همان دوران نواختن ساز پيانو را نزد محمودخان مفخم الممالك آغاز كرد.
پيانو، سازي اروپايي است و از لحاظ گستره و وسعت صدا از جمله كاملترين آلات موسيقي به شمار مي آيد. نخستين پيانو در زمان ناصرالدين شاه به ايران آورده شد و محمد صادق خان سرور الملك نوازنده مشهور سنتور و رئيس اركستر ناصرالدين شاه با مهارتي كه در نواختن سنتور داشت، كوك مورد نياز براي نواختن قطعات ايراني را با پيانو تغيير مي داد و آن را براي نواختن موسيقي ايراني مناسب مي كرد. مرتضي خان نيز با تاسي از معلمان، اين ساز را متفاوت با تكنيك هاي بين المللي يعني با تغيير فواصل كلاسيك به فواصل ربع پرده ايراني كوك مي كرد و با پنجه گرم خود، الحان نواي ايراني را با لطافت هرچه تمامتر بيان مي كرد.
اولين كنسرت او به همراه برادرش رضا كه دو سال از وي بزرگتر بود و ويولن مي نواخت با شركت عارف قزويني، حسين خان اسماعيل زاده و حاج خان ضربگير در سالن سينماي فاروس لاله زار برگزار شد و از سنين جواني مورد توجه خانواده هاي فرهيخته قرار گرفت. سال هاي ۱۲۹۳ تا۱۳۰۳ در ضبط صفحات گرامافون همراه با قمرالملوك وزيري، اديب خوانساري، تاج اصفهاني، ملوك ضرابي، مرتضي وموسي ني داوود، ابوالحسن صبا، جواد بديع زاده، حسين ياحقي و ارسلان درگاهي شركت داشت. از سال ۱۳۱۹ وارد راديو شد و به عنوان هنرمند برگزيده تك نواز در كنار ابوالحسن صبا، عبدالحسين شهنازي، قمرالملوك وزيري و... رهي معيري و سيد اسماعيل نواب صفا فعاليت داشت. همچنين عضو برجسته اركستر انجمن موسيقي ملي به سرپرستي روح الله خالقي بود، اجرا و ضبط آثار او معمولا به سرپرستي روح الله خالقي، تنظيم جواد معروفي و صداي غلامحسين بنان و حسين قوامي بود.
به گفته استاد بيژن ترقي، يكي از نام آورترين نوازندگان و آهنگسازان قرن اخير به تصديق همه بزرگان موسيقي، مرتضي خان محجوبي بود كه توانست با پنجه هاي سحرآميز و انديشه هاي هنري و خلاقه خود، پرشورترين و دل انگيزترين نغمات و آهنگ هاي به ياد ماندني و جاويدان را از خود به يادگار گذارد. استاد روي ساز پيانو پرده هاي نامحدود موسيقي ايراني را با ربع پرده ها و ريزه كاري هاي مينياتوري موسيقي ايراني با لطافتي سرشار پياده مي كرد. وي نوازنده اي تمام عيار در بيان احساسي، ذخيره موسيقي ملي ماست.
دريغ و درد كه شد ساز مرتضي خاموش 
فتاد بلبل باغ هنر، زجوش و خروش 
به باغ، داغ لاله تازه گشت چو ديد
كه مرغ شب به خروش است و مرتضي خاموش 
و اما از استاد، يادگاري به جا مانده به نام فخري ملك پور. استاد فخري ملك پور كه برخاسته از خانواده اي فرهيخته و اصيل است، به فرهنگ و موسيقي اصيل و سنتي ايران وفادار مانده و درس استاد را به خوبي درك كرده است. در جمع ادبا، فضلا و هنرمندان سال هاي دهه ۳۰ به بعد فخري ملك پور نامي آشنا و محترم براي اهل هنر موسيقي اصيل ايراني بود. وي بيش از نيم قرن از عمر خود را با ذوق و شور و شيفتگي خستگي ناپذير، صرف اين هنر مقدس كرده است.
ملك پور، از كودكي در سن ۹ سالگي آموختن موسيقي را با نواختن پيانو به تشويق پدر خود با استاد محجوبي آغاز كرد و مدت ۱۲ سال به طور پيوسته رديف سازي و آوازي موسيقي دستگاهي ايراني و نيز كليه قطعات ضربي ها و تصانيف ساخته شده استاد را فرا گرفت.
اكنون سبك و سياق استاد مرحوم مرتضي محجوبي توسط شاگرد برحق ايشان استاد فخري ملك پور ترويج داده مي شود و او، خود شاگرداني تربيت كرده است، از جمله دختر خود استاد كه در اين سبك تربيت شده مادر هنرمندش است. در يادواره اي كه براي استاد محجوبي در ۲۱ خرداد ۱۳۸۳ در تالار انديشه حوزه هنري برپا شد، دو نفر از شاگردان خانم ملك پور با نام هاي غزال ناظرفصيحي و حرير شريعت زاده به اجراي قطعاتي از استاد محجوبي پرداختند تا ثابت كنند: استاد، فناناپذير نيست. او زنده است به عشق، عشقي به درازاي تقدس هنر.

نگاهي به آثار مايكل مان
كيفيت برتر يك سينماي متفاوت
013041.jpg
عليرضا آشوري- اگر هاليوود را با تمام استوديوها و كمپاني هاي عظيم و مديران پولسازش يك موجود واحد در نظر بگيريم بي  ترديد اين موجود، يك هيولاي بي  رحم و در عين حال پرجاذبه است.
اين هيولاي كذايي هر چيزي را مي  بلعد و به سادگي هر مخالفي را يا حذف مي  كند يا به اجبار با خود همراه مي  سازد.
در اين بين كارگردان هاي كمي وجود دارند كه توانسته اند در دل نظام بي  رحم و انعطاف ناپذير هاليوود، هويت خود را حفظ كنند و آن چيزي را كه دلشان مي  خواهد بسازند. مشهورترين افرادي كه مي  توان از آنها نام برد اليوراستون، تيم برتون، كوئنتين تارانتينو، برادران كوئن، ديويد فينچر، ديويد كرانبزگ و چند نفر ديگر هستند. مايكل مان فيلمساز معروف آمريكايي نيز در زمره همين افراد قرار مي  گيرد. فيلمسازاني كه در دل هاليوود در عين استفاده از تمام امكانات و زرق و برق هاي آن، فيلم هاي خاص خود را مي سازند.
مايكل مان  از همان نخستين فيلمي كه ساخت كيفيت متفاوت و نگرش خاص خود به انسان، ارتباطات انساني و طبيعت اطراف را به رخ كشيد.
او در آثارش گرايشي روبه رشد در تصويرسازي جزئيات ناتوراليستي دارد بدون آنكه قرباني احساسات گرايي شود. اصلي ترين سوژه فيلم هاي مان الگويي پليسي- جنايي دارند. گرچه در كارنامه او فيلم هايي غير جنايي مثل آخرين بازمانده موهيكان ها هم ديده مي  شود ولي اغلب او را به عنوان فيلمسازي جنايي ساز به خاطر مي  آورند. فضاي تمام اين آثار پليسي، ياد آور فيلم  نوآرهاي كلاسيك سينماي آمريكاست كه در گذر زمان به جلو آمده تا شخصيت هاي به شدت پيچيده و چند بعدي آثار تلخ و انساني او را در بر بگيرند. قهرمان آرماني فيلم هاي مايكل مان به طور كامل در شخصيت دانيل دي لوئيس در فيلم آخرين بازمانده موهيكان ها (۱۹۹۲) تجلي مي  يابد. قهرماني ايده آليست و آرمانگرا كه دنياي اطرافش به ستيز با او برمي خيزد و او هم به ناچار واكنش نشان مي  دهد. اين قهرماني است كه ردپايش از فيلم دزد (۱۹۸۱) اولين فيلم مايكل مان تا علي (۲۰۰۱) ادامه مي  يابد.
اين قهرمانان به كار خود (دزدي، شكار، بوكس و...) به شكل يك كار هنري نگاه مي  كنند و از انجام دادن بي  عيب و نقص آن لذت مي  برند. اين قهرمانان با كار خود تفاوت عمده بين انجام دادن عادي يك كار و ايجاد خلاقيت و نوآوري در همان كار ساده را به نمايش مي  گذارند.
مايكل مان كه به عنوان يك كارگردان و نويسنده تلويزيوني به شهرت قابل توجهي دست يافته بود با فيلم دزد (۱۹۸۱) پا به عرصه سينماگذاشت. قرار بود آل پاچينو نقش نخست اين فيلم را ايفا كند ولي به دلايلي اين امر ميسر نشد و جيمزكان جاي او را گرفت. در سال ۱۹۸۳ فيلم Keep از او به نمايش درآمد ولي شهرت در عالم سينما با فيلم شكارچي انسان به سراغ او آمد. مايكل مان رمان  اژدهاي سرخ، نخستين رمان از سري رمان هاي تامس هريس درباره هانيبال دكتر را دستمايه فيلم خود قرار داد. او دو، سه سال قبل برت رتنر همان رمان را با سروصداي فراوان و با حضور انبوهي بازيگر صاحب نام بازسازي كرد ولي به هيچ وجه نتوانست به كيفيت فيلم « مان» دست يابد. مايكل مان اساسا فيلمساز گزيده كار و شايد حتي كم كاري ست. گرچه در سال هاي اخير فاصله بين فيلم هايش كمتر شده اند ولي همين كارگردان بين فيلم  سوم و چهارمش ۶ سال فاصله افتاد. در سال ۱۹۹۲ مان يكي از بهترين فيلم هايش يعني آخرين بازمانده موهيكان ها را ساخت كه با استقبال قابل توجه صاحب نظران سينمايي روبه رو شد. سه سال بعدمان بهترين و معروف ترين فيلم دوران كاري اش را روانه اكران كرد يعني مخمصه. او كه از اولين فيلمش مي  خواست با آل پاچينو كار كند بالاخره او را براي اين فيلم در اختيار گرفت تا براي نخستين و شايد آخرين بار او را در كنار يك بزرگمرد ديگر يعني رابرت دونيرو قرار دهد. مايكل مان در مخمصه با ذكاوت تمام، بدون اينكه از حضور اين دو غول بزرگ بازيگري تاريخ سينما ذوق زده شود، آنها را فقط در دو سكانس رو در روي هم قرار داد تا نبرد پنهان و موش و گربه وار آنها تاثيري صد چندان پيدا كند. توجه ويژه مايكل مان به كيفيت اين فيلم كاملا نتيجه بخش بود. مايكل مان حتي براي اينكه فيلمش پخش و گسترش مطلوب تري داشته باشد از كمپاني فوكس قرن بيستم به كمپاني برادران وارنر نقل مكان كرد تا برادران وارنر فيلم را اكران كنند. فروش خوب و استقبال منتقدان اعتباري مافوق تصور براي اين كارگردان آمريكايي به همراه آورد.
باز هم مان به مدت ۴ سال فيلم نساخت تا در سال ۱۹۹۹ «نفوذي» با بازي آل پاچينو و راسل كراو از او به نمايش درآمد. نفوذي گرچه فيلم خوب و قابل تاملي بود ولي در قياس با شاهكار «مان» يعني مخمصه گامي به پس محسوب مي  شد. باز هم  مان سه سال فيلم نساخت تا در سال ۲۰۰۱ جنجالي ترين فيلمش را روانه اكران كند. علي كه با بازي ويل اسميت روايت مان از زندگي محمدعلي كلي بوكسور افسانه اي آمريكا بود، حرف و حديث هاي فراواني را به دنبال خود آورد. فيلم گرچه در اكران عمومي بد نفروخت ولي با انتقادهاي نسبتاتندي روبه رو شد. مايكل مان به سنت  سال هاي اخير خود كه سه سال يكبار فيلم مي  ساخت وفادار ماند تا همين اواخر فيلم «جانبي» از او در سينماهاي آمريكا به نمايش درآمد. تام كروز در جانبي براي نخستين بار در يك نقش منفي ظاهر شده است. فيلم ماجراي آدمكشي است (كروز) كه يك راننده تاكسي را گروگان مي  گيرد تا او را سروقت افرادي ببرد كه قرار است آنها را بكشد. مايكل مان با اين سوژه باز هم به حال و هواي پليسي و تيره و تار فيلم مخمصه بازگشته است.
فروش بالاي همين چند روزه فيلم به اضافه استقبال گرم منتقدان، تكرار موفقيت هاي فوق العاده مايكل مان در دهه ۹۰ را نويد مي  دهد. با هر معياري مايكل مان در زمره نخبگان هاليوود محسوب مي  شود، موفقيت هاي مايكل مان و امثال او موفقيت  سينمايي ست كه مخاطبان اصلي آن نوستالوژي عصر طلايي هاليوود را با خود دارند.

ادعاي يك نويسنده ايراني:
موضوع بعدي هري پاتر را به شما مي گويم
013023.jpg
فرهاد فرجاد -همه چيز از مهاجرت يك جوان چشم سبز خرمشهري به شيراز، در دوران آغاز جنگ تحميلي شروع شد. جوانك البته به سان ديگر جنگ زده ها، فرصت نداشت تا دار و ندارش را ورانداز كند و گلچين ها را ببرد. فقط توانست جانش را نجات دهد. در ميان متعلقات به جاي مانده، داستان هاي دست نوشته او بيش از هرچيز جگرش را سوزاند.
چون بعدها كه سري به خانه ويرانش زد، هرچه گشت آنها را نيافت. داستان هايش، به ذائقه ديگري خوش آمده بود.
حسين مالكي قضيه را فراموش كرد. نشست و از آغاز نوشت. نتيجه، داستاني كوتاه بود كه با نام «وسوسه» در سال ۱۳۶۸ در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد. تخيلات و تعمقات او در سوژه جادوگري اكسپرسيونيسم شرقي،در ادامه كتابي با عنوان «تنهايم مگذار» را آفريد و دست كم اندكي از تالمات روحي مالكي -ناشي از سرقت نوشته هاي قديمي اش- كاست. اما ماجرا تازه آغاز شده بود. وقتي براي نخستين بار داستان و فيلم هري پاتر به ايران رسوخ كرد همه چيز به ذهن مالكي رسيد جز اينكه سوژه هري پاتر، اصل نيست. ولي وقتي به نهادها و گزاره ها، مولفه ها، سوژه، پلات و حتي نام هاي گنجانده شده در داستان هري پاتر تعمق كرد، شباهت هايي شوك آور را كشف كرد. موضوع را از اول بازخواني كرد. به خرمشهر بازگشت، آنقدر جست وجو كرد تا نخستين سرنخ را يافت. حالا او مي دانست دست نوشته هايش از چه طريقي به دست كدام واسطه افتاده و او چگونه داستان را از داخل كشور تارانده. شكايت به اداره ارشاد برد، حالا پرونده هايش دارند خاك مي خورند. هيچ كس چنين ادعايي را باور ندارد. آنچه شرحش رفت، واگويه اي بود از ادعاي عجيب و غريب حسين مالكي، داستان  نويس و روزنامه نگار مقيم شيراز.
چند روز پيش روزنامه خبر جنوب چاپ شيراز نوشت: يك داستان نويس در شيراز، ايده اصلي ششمين كتاب رولينگ را حدس زد.
اين روزنامه در شماره روز دوشنبه خود -نوزدهم مردادماه جاري - افزود: حسين مالكي گفته است خانم رولينگ براي كتاب ششم خود يعني شاهزاده دورگه، بخش ديگري از ايده هاي فراوان كتاب من- تنهايم مگذار - و ديگر نوشته هايم را مورد عنايت قرار داده است. بر اين اساس، مبناي كتاب بعدي رولينگ به يقين دختري نقابدار است كه خود را به هيبت پسران درآورده و در طول كتاب با هري پاتر رو در رو مي شود.
پيش از اين نيز در بيستم تيرماه مقاله اي در روزنامه سراسري فجر به چاپ رسيد كه از شباهت هاي انكارناشدني ماجراهاي هري پاتر با داستان  هاي مالكي پرده بر مي داشت.
بد نيست بدانيد رولينگ در كتاب «هري پاتر و اتاق راز» خود ازنويسنده اي به نام «گيلد روي لاكهارت» نام مي برد كه با دزديدن ايده هاي نويسنده اي ديگر از مشرق زمين، هفت كتاب جادويي نوشته است.

كاليانا از مردن فضانوردان جلوگيري مي  كند
013044.jpg
نادر شاكرين- پارسال سالي تلخ در تاريخ فضانوردي انسان است. هنگامي كه فضاپيماي كلمبيا به همراه ۷ سرنشين خود به علت نقص فني و اشتباه در محاسبات منفجر شد ميليون ها نفر اندوهگين شدند.
طبعا براي جلوگيري از وقوع حوادث مشابه، طراحي رايانه اي جديد براي كنترل امور از اولويت بالايي برخوردار است. بالاخره پس از تلاش بسيار كارشناسان امور رايانه اي، كاليانا آماده بهره برداري شده است. كاليانا نام ابررايانه اي است كه از اين پس توسط سازمان ملي هوا و فضا آمريكا (ناسا) مورد بهره برداري قرار خواهد گرفت.
نام كاليانا از اسم كاليانا چاولا يكي از ۷ سرنشين فضاپيماي كلمبيا گرفته شده است. اين هيولاي پيشرفته ۱۰ بار سريعتر از نمونه هاي قبلي خود است. سيستم عامل اين كامپيوتر لينوكس است و ظرفيت حافظه آن ۵۰۰ تترابايت (چيزي حدود ۸۰۰ هزار لوح فشرده) است. در كاليانا كه براي كنترل پرواز فضاپيماها، شبيه سازي شرايط و تحقيقات هواشناسي ساخته شده است از ۱۰۲۴۰ پردازشگر ايتانيم ۲اينتل كه به يكديگر متصل شده اند استفاده شده است. استفاده از اين تعداد پردازشگر قدرتي زياد را براي گسترش دامنه شبيه سازي و سرعت بخشيدن به تحليل داده ها به وجود آورده است.
به كمك اين كامپيوتر مي  توان برنامه هاي شبيه سازي را براي مدت زمان چند هفته يا چند ماه برنامه ريزي كرد. اين در حالي ست كه ابررايانه هاي قبلي تنها توانايي شبيه سازي چند روز را داشتند. قيمت اين ابررايانه ۱۶۰ ميليون دلار است. ديگر كشورها هم مي  توانند از قابليت هاي كاليانا استفاده كنند.
ابر رايانه ها براي كاربردهايي چون كيهان شناسي، ژنتيك، فيزيك  هسته اي و هواشناسي طراحي مي  شوند.

مولن روژ
يك جابه جايي 
013029.jpg

دني كنون، كارگردان« مي دانم تابستان گذشته چه كاركرده اي» ، در پروژه فوتبالي خود با عنوان «گل»، به دنبال جايگزيني براي مايكل وينترباتوم مي گردد. قرار است در نخستين بخش از اين فيلم سه قسمتي، ديگولونا (هنرپيشه دامنه باز) در نقش يك فوتباليست آمريكاي جنوبي ساكن لس آنجلس ظاهر شود كه به يك ستاره بزرگ فوتبال تبديل مي شود. اين پروژه ۱۰۰ ميليون دلاري از زمستان امسال كليد خواهد خورد.
كنون مايل است ردپاي قهرمان داستان را در قالب بازيكن رئال مادريد تا رقابت هاي جام قهرماني ۲۰۰۶ اروپا دنبال كند و فيلم را پيش از آغاز اين رقابت ها در آلمان تكميل و به اكران درآورد.
اميدواريم اين فيلم با هدر رفتن پنالتي انگلستان به پايان نرسد.
مت ديمون دست بردار نيست
013032.jpg

همزمان با گذر از مرز فروش ۱۰۰ ميليون دلاري براي فيلم «برتري بورن»(Bourne Supermacy) با بازي مت ديمون، اين هنرپيشه جوان ولي با تجربه اعلام كرده كه مدت هاست به سومين قسمت از ماجراهاي جاسوس خبره، جيسون بورن چشم دوخته و درصورت مهيا شدن شرايط، حتما آن را بازي خواهد كرد.
وي به سايت اينترنتي IMDB كه يكي از كامل ترين منابع اطلاعات سينمايي است گفت:« از موفقيت كنوني فيلم خوشحالم. درعين حال مي دانم كه موفقيت سومين قسمت ، بيش از هرچيز به فيلمنامه اي قوي، جذاب و متفاوت نياز دارد. » «برتري بورن» تنها در سينماهاي آمريكا اكران شده و تا هفته ديگر به سينماهاي انگلستان مي رسد.
مغز بوش 
013026.jpg

مغز بوش، عنوان مستندي است كه به كارگرداني مشترك مايكل شوب، جوزف ميلي و مايكل پارادايزشوب از ۲۷ آگوست در سينماهاي آمريكا به اكران گذاشته مي شود. اين سه مستندساز در فيلم ۸۰ دقيقه اي خود، نگاهي عميق به پس ذهن جورج واكر بوش انداخته اند، جايي كه بيش از هرچيز نشان از يك نام دارد: كارل راو، استراتژيست سياسي بوش.
به عقيده اين ۳ نفر كه شخصيت« راو»را از دوران دبستان تا زمان رياست ستاد انتخاباتي جورج بوش بررسي كرده اند، بوش آشكارا تحت تاثير القائات ذهني« راو» قرار دارد. اين مستند كه براساس كتاب «مغز بوش: چگونه كارل راو، جورج دبليو بوش را رئيس جمهور كرد» نوشته جيمز مور ساخته شده، پيش از اين در فستيوال فيلم ساوت وست ۲۰۰۳ به نمايش درآمده است.
وين ديزل از استالونه كتك مي خورد
013035.jpg

اين خبر را تا زماني كه از سوي يك منبع رسمي مخابره نشود، نمي توان چندان جدي گرفت، ولي به هرحال خواندنش خالي از لطف نيست. يك سايت اينترنتي متعلق به طرفداران وين ديزل اعلام كرد به احتمال زياد ديزل در سري جديد راكي، نقش مقابل استالونه را ايفا خواهد كرد. اما اين خبر را بيش و كم جدي بگيريد: كمپاني دريم وركز از استالونه خواسته، يكبار ديگر پاي مشت زن ساخته شده از سنگ، راكي بالبوا را به استوديو باز كند. استالونه هم يكي از شرايط خود را حضور پدرش در فيلم عنوان كرده است. حالا بايد ديد كتك كاري دو بازيگر عضلاني در رينگ بوكس، در وهله نخست تا چه حد شدني است و در وهله بعدي تا چه ميزان براي دريم وركز و استالونه و كارگردان هنوز نامشخص، پول خواهد ساخت.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |