ماني راد-اولين بار كه ديدمش، در جنب و جوش تحريريه ايرانشهر بود. درميان انبوهي از خبرنگاران كاغذبه دست كه مثل مرغ سر كنده به هر سو مي دويدند. او هم بود، اما نه سركنده. بلكه دوربيني بر گردن داشت وهرازگاهي مي رفت و عكسي مي گرفت و مي آمد. او كار حرفه اي اش را با هفته نامه تماشاگران آغاز كرد، از همان روزها، در گوشه عكس نامش را كوچك و ريز مي نوشت. تا اينكه ايرانشهر به جمع مطبوعات آمد. او هم آمد تا مرحله اي تازه را پشت سر بگذارد.
واقعيت اين است كه او پر كار است. هر جا اتفاقي اگر باشد- چه خوشايند، چه ناخوشايند- او را مي توان ديد كه با دوربيني در دست به همه جا سرك مي كشد و عكس هايش را در ايرانشهر به چاپ مي رساند و گوشه اي از تصوير، ما نامش را مي بينيم. «عكس: ساتيار».
او ساتيار امامي است، كسي كه در جشنواره مطبوعات كه يك هفته از اعلام نتايجش مي گذرد در عرصه گزارش تصويري شايسته تقدير شناخته شد. شايد او با تلاش و پشتكار بسيارش افقي اينچنين را فراروي خود مي ديد.
ساتيار امامي همكار ماست؛ دبيرسرويس عكس ضميمه ايرانشهر.
وقتي كه خبر زلزله بم مخابره شد، او به اتفاق مختاريان؛ فرهنگي و هاشمي رفت بم و در آنجا عكس گرفت. اگرچه خود مي گويدكه در آنجا نتوانست چندان موفق باشد، اما بي ترديد او زحمت اش را كشيد. هنوز قطارهاي نيشابور در هاله اي از دود و آتش مي سوخت كه او راه افتاد رفت نيشابور و عكاسي كرد. مجموعه عكس هاي انفجار قطار نيشابور او يكي ازكارهاي خوبش بود و در مجموع سالي پر كار را پشت سر گذاشت، يك سال پر آشوب. وقتي كه نام او در جشنواره مطبوعات اعلام شد هنوز تاثير غم انگيز اين حوادث را در ذهن داشت. ساتيار مي گويد: « اين عكس ها، تنها نگراني هايم و تاثرم بود به اين اتفاقات.»
او مي گويد: «اي كاش اتفاقات خوشايند باعث موفقيتم شود!» ساتيار امامي مي گويد: «وقتي كه براي دريافت جايزه روي سن رفتم، تمام فكرم نيشابور بود.» اما او كه عكاس خبري است و هر جا كه اتفاقي بيفتد دوربين در دست در آنجا حاضر است نتوانست از مهمترين واقعه زندگي حرفه اي اش عكس بگيرد. با اين حال رفقا اين كار را برايش كردند.
اگرچه حرف ها و حديث ها، با پايان يافتن جشنواره مطبوعات آغاز شد و بسياري نسبت به انتخاب هيات داوران معترض بودند، اما ما در مورد ساتيار ترديدي نداريم گرچه سهم او قطعابيش از تقدير بود.
ساتيار مي گويد: «اميدوارم كه در اين مملكت هيچ اتفاق تلخي رخ ندهد كه من مجبور به ثبت آن حادثه باشم و به خاطرش جايزه دريافت كنم.» اما درواقع اين جايزه مزدي بود براي فعاليت هاي بسيارش. به اميد موفقيت بيشتراو در عرصه مطبوعات.