پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۷۱
سفر و طبيعت
Front Page

سفر به آتن
013563.jpg
آكادمي آتن محلي كه روزگاري دانشمنداني چون ارسطو و افلاطون به همراه شاگردان خود به مباحث علمي مي پرداختند.
آتن از شهرهاي بسيار تاريخي يونان و محل استقرار مركز حكومت يونان باستان است.
هرچند در شهرهاي ديگر يونان هم نقاط ديدني زيادي وجود دارد، اما آتن گنجينه اي است كه چندين شاهكار ساخت دست بشر را در خود دارد. اين روزها كه مسابقات المپيك آتن هم برگزار مي شود هياهوي زيادي بر شهر حكم فرماست، بنابراين اگر مي خواهيد در شهر گشتي بزنيد بهتراست خودرويي براي خود اجاره كنيد تا هم از هواي داغ۴۰ درجه اي جان سالم به در بريد و هم سريعتر به نقاط تاريخي شهر برسيد. ساختمان هاي ديدني زياد است، ولي بازديد از آكادمي آتن از اولويت برخوردار است، محلي كه روزگاري دانشمنداني چون ارسطو و افلاطون به همراه شاگردان خود به مباحث علمي مي پرداختند و اساس علومي چون فلسفه و هندسه را بنيان گذاشتند. كتابخانه آتن هم از جذابترين ساختمان هاي اين شهر است زيرا در اين كتابخانه، بزرگترين مجموعه دست نوشته ها بر روي پاپيروس (اولين نوع كاغذ) وجود دارد. پس از بازديد از اين دو ساختمان حتما به مجموعه ساختمان پارلمان يونان هم سري بزنيد، ساختماني نئوكلاسيك به رنگ قهوه اي كه هماهنگ با ساختار شهري ساخته شده است. مهمترين ساختمان اين مجموعه ساختمان پارلماني نيست، بلكه مقبره سربازان گمنام است كه يادگار روزهاي نبرد باتركان است، از اين مقبره سربازاني با لباس سنتي محافظت مي كنند كه به «اوزون»(Evzone) معروفند. آنها همانند محافظان قصر باكينگهام در انگليس همچون مجسمه اي به نگهباني مي پردازند و تشخيص زنده بود آنها كار مشكلي است. البته حضور جهانگردان زياد، به خاطر المپيك موجب شده است كه اين سربازان همچوسنگ در برابر فلاش دوربين هاي عكاسي مردم پلك بزنند، آخر هر چقدر هم بي حركت باشند بالاخره آدم كه هستند و نمي توانند در برابر هجوم نور عكاسان مقاومت كنند. شهر آتن را باوجود هشت كوه درون شهر ، شهري ناهموار به نظر مي رسد. بلندترين اين كوهها آكروپليس است كه معبد پارتنون برفراز آن بر همه شهر حكم مي راند. هنگامي كه دراين معبد كه خانه الهه آزادي آتنا است، مي ايستيد و شهر را نظاره مي كنيد احساس مي كنيد كه همچون پرنده اي بر فراز شهر پرواز مي كنيد و همه چيز را از آن بالاها مي بينيد، دريايي از ساختمان هاي سفيدو قهوه اي كه تا افق امتداد پيدا مي كنند.
بازار موناستيراكي كه اكنون معدن سوغاتي هاي المپيك ويونان باستان است، از مجسمه هاي سنگي الهه هاي باستان گرفته تا كلاه و لباس المپيك همچون آهنربايي هر عابري را به خود جذب مي كند. ساعت كار كاسبان آتني از هشت و نيم صبح تا دو و نيم بعدازظهر است. بعدازظهرها تمام شهر تعطيل مي شود و همه به خانه هايشان مي روند تا ناهاري يوناني را به همراه خانواده شان بخورند و باانرژي پنج ونيم عصر مغازه ها را باز كنند. معمولا تمام مغازه ها ساعت هشت و نيم شب تعطيل مي شوند، اما اين چند هفته به خاطر حضور ورزشكاران و تماشاچيان بازي هاي المپيك تا نيمه هاي شب باز هستند. كسبه آتني از چانه زني به شدت بيزارند و در صورتي كه به اين كار اصرار بورزيد شما را با ترشرويي به مغازهاي ديگر بدرقه مي كنند. پس از گشت وگذاري جالب و البته خسته كننده رفتن به يكي از كافه هاي شهر كه صندلي هاي خود را در فضاي باز خيابان قرار داده اند، صفايي دارد. نوشيدن اشربه يوناني تناول خوراكي هاي آتني خاطره اي است كه هرگز از ذهن انسان پاك نمي شود. پس از صرف شام قدم زدن در كوچه هاي باريك اطراف كليساي كاپنيكاري كه اوج شكوه يونان را در دوران بيزانس (سده هاي ۱۱ و۱۲ ميلادي) در ذهن انسان تداعي مي كند، بسيار دل انگيز است. درپايان شب يا بهتر بگوييم دم دمهاي صبح كه به هتل خود باز مي گرديد، مسلما روياهايي از يونانيان باستان رادر خواب خواهيد ديد كه در آن خاطرات تمام شگفتي هايي كه در طول روز ديده ايد، يادآوري مي شود.

آتن، شهر سيگاري ها!
انتخاب آهنگ هايي كه در مترو آتن پخش مي شود چنان دقيق و هنر مندانه است كه خود به يكي از جاذبه هاي سفر به آتن تبديل شده است
013557.jpg
آكروپوليس حدود ۴۰۵ سال قبل از ميلا د ساخته شد. اين مجموعه شامل معبد پارتنون، معبد آرتميس، بناي ارختئوم، نگارخانه، محل پيكره آتنا، پروماخوس، معبد الهه پيروزي و ورودي پروپالا  است.
ترجمه: رضا غفاريان طوسي 
سيسرون، خطيب باستان، ۷۹ سال پيش از ميلاد مسيح جمله اي را گفته كه امروز نيز همانقدر تازه و شنيدني است: «اين شهر (آتن) را پاياني نيست؛ هركجا قدم بگذاري، بر چهره تاريخ قدم گذاشته اي 
اين روزها آتن سخت شلوغ است. چهره هاي آشناي جهان، به ويژه آشنايان دنياي ورزش همه جا به چشم مي خورند.
آنها كه به آتن رفته اند تا بازي هاي المپيك را ببينند، فرصتي مغتنم يافته اند تا با دنيايي از تاريخ باستان، تاريخي كه تا اعماق زمان پيش رفته است، رويارو شوند. نمادهاي باستاني، اسطوره اي و سنت هاي يونان و البته آتن، بسيار ديدني، شنيدني و صدالبته خواندني است.
مركز شهر آتن يك موزه هميشه گشاده است. جالب است كه سيسرون، خطيب باستان، ۷۹ سال پيش از ميلاد مسيح جمله اي را گفته كه امروز نيز همانقدر تازه و شنيدني است: «اين شهر (آتن) را پاياني نيست؛ هركجا قدم بگذاري، بر چهره تاريخ قدم گذاشته اي.»
يوناني ها دست به اقدام جالبي زده اند؛ آنها مي دانند كه هركس به يونان بيايد نمي تواند از كنار آثار باستاني اين كشور شگفت آسان بگذرد، پس براي ورزشكاران و تماشاچيان بازي هاي المپيك، به ويژه آنهايي كه وقت ندارند، شگفتي هاي عصر طلايي يونان را در يك پارك عظيم باستان شناسي سرجمع آورده اند. اين پارك در بلوار سنگفرش ديونيسيو آرئوپاگيتو واقع شده كه يكي از زيباترين و البته گران ترين خيابان هاي اروپا به شمار مي رود. اين بلوار ۵/۲ كيلومتري از بسياري پايگاه هاي ديدني كلاسيك آتن مي گذرد. اينجا مي توان از فراز تپه فيلاپاپوس چشم اندازي بي نظير از آكروپوليس را ديد - البته نيمكت هاي مرمرين، اين تماشاي گران قيمت را آسماني تر مي كند.
زيباترين مترو اروپا
مترو آتن، بي گمان، زيباترين سازه زيرزميني اروپاست. اين گذرگاه زيرزميني كافي، ارزان و بسيار تميز علاوه برآنكه شما را با نازلترين قيمت به پايگاه هاي مختلف توريستي مي رساند و با هنر يونان باستان و يونان امروز پيوند مي دهد، در تمام طول راه برايتان موسيقي نيز پخش مي كند. موسيقي كلاسيك و مدرن در تمام مسيرها همراه مسافران است و انتخاب آهنگ ها چنان دقيق و هنرمندانه است كه خود به يكي از جاذبه هاي سفر به آتن تبديل شده است. جالب اينكه مترو از فرودگاه به مركز شهر و بالعكس، مي تواند مسافران را مستقيما از فرودگاه به محل بازي ها هدايت كند.
زماني آتن يكي از آلوده ترين پايتخت هاي اروپا بود، اما از ۱۰ سال پيش يك طرح ضربتي براي پاكيزگي محيط و تلطيف هواي اين شهر در دستور كار قرار گرفت. اتوبوس ها و اتومبيل ها تبديل به احسن (اتومبيل هاي قديمي و دودزا كنار گذاشته شد و كلا ناوگان ماشين هاي شهري نو شدند) و صنايع آلوده كننده از شهر خارج شدند. اكنون وضع طوري است كه آسمان شهر آتن صاف و لاجوردي رنگ است، چيزي كه تا چند سال پيش كمتر قابل رويت بود. ضمنا ميزان جرم و مزاحمت در شهر به طرز قابل توجهي پايين است.
جزيره آرامش 
براي آنها كه به هر حال از شلوغي شهر و رويدادهاي پشت سر هم المپيك، خسته مي شوند نيز گريزگاه هاي متعددي وجود دارد. جزيره آگينا، به رغم نزديكي به آتن، اغلب مورد غفلت توريست ها قرار گرفته، حال آنكه مكاني است زيبا، سرسبز، به شدت آرام و آرامش بخش و عميقا يوناني. ضمنا مي توان با هاوركرافت ظرف ۳۵ دقيقه به آنجا رسيد. اين جزيره بهترين باغ هاي پسته جهان را، بعد از ايران، دارا است. تپه هاي اين جزيره نيز جايگاه بسياري از يادبودهاي باستاني است. معبد آفايا يكي از آنهاست، معبدي منسوب به دختر ونوس كه شرح و توصيف آن نياز به يك مطلب مستقل دارد.
صخره مقدس 
توريست هاي حرفه اي مي گويند، اگر كسي به آتن برود و از «صخره مقدس» آكروپوليس ديدار نكند به مقدسات توهين كرده است.
اگر از موضعي مناسب نگاه كنيد، همه چيز در آتن جالب و ديدني است. با نگاهي به جزاير خليج« سارونيك» به سادگي مي توان دريافت كه چرا مردم باستان در قرن پنجم پيش از ميلاد، آتيكا را براي ساخت سازه هاي جواهرآساي خويش انتخاب كردند.
سيگاري هاي آتن!
ازجمله عادات نه چندان پسنديده آتني ها، استعمال دخانيات است. در اين شهر برخلاف ديگر شهرهاي اروپا، هرجا كه بخواهيد مي توانيد سيگار بكشيد، حتي درهنگام بازي هاي المپيك، كشيش ها در كليسا، دكترها در مطب ها و بخش هاي بيمارستان ها و همه در همه جا سيگار مي كشند. كافي است از كسي بخواهيد سيگارش را خاموش كند تا با سيماي عصبي و رنجيده مواجه شويد!
تاريخ كهن 
تاريخ يونان بسيار قديمي است و مي توان از عصر برنز (۳۰۰۰تا۱۱۰۰ سال پيش از ميلاد) رگه هاي زندگي در يونان را يافت. يافته هاي باستاني عصر برنز به سه دوره آغازين، ميانه و پاياني تقسيم مي شود. تمدن مينوآن در اواخر دوره ميانه در جزيره كرت يونان پديد آمد و در اواخر دره برنز توسط تمدن ميسنين ازميان رفت.
از آن پس، از عصر آهن به بعد، به وفور مي توان نشانه هاي گوناگون تمدن را در آتن يافت.
منبع: گاردين 





سطرهايي از يونان 
به توريست ها لبخند بزنيد

۱- همه عمر در حسرت حضور در يك مسابقه ورزشي بين المللي بوديم. اول از همه دوست داشتيم كه بازي فوتبال ايران- كويت را در كويت ببينيم. كم كم كه بزرگ تر شديم ديگر كويت و قطر و غيره نمي چسبيد. حالا آرزوي قلبي مان تماشاي بازي هاي يووه در دل آلپي بود. خداي من مگر مي  شود ما از نزديك آتش بازي هاي دوآتشه ايتاليايي ها را ببينيم؟ اما پول سفر در كار نبود بايد صبر مي كرديم تا جام جهاني برسد. خيلي وقت از آن روزها گذشته و حالا گويي در يك روياي سفيد موفق به سفر به آتن شده ايم. بالاخره يك رويداد ورزشي را بدون واسطه لنز دوربين و آنتن و موج ماهواره و كلي خرت و پرت ديگر از نزديك مي  بينيم؛ يك روياي بنفش كه حالا در آتن حسابي سفيد شده است. دقت كرده ايد كه هر وقت به يك شهر مسافرت مي  كنيد احساس يك غريبه را داريد كه كلي آدم جديد ديده است. يا هر موقع كه يك آدم جديد ببينيد حسابي توي نخش مي رويد. در دهكده المپيك دقيقا اين وضع را ميليون برابر كرده اند. كلي آدم  جديد كه دور و برت وجود دارد را در اين موضوع ضرب كنيد كه هر كدامشان از يك كشور آمده اند، تكليف معلوم است ديگر. هر چقدر آدم ببينيد باز هم سوژه داريد.
رنگ ها، لباس ها، حرف زدن ها و شوخي هاي عجيب و غريب مختلف كه شما را واقعا گيج مي  كند. نكته جالب اينجاست كه ما هم دقيقا چنين حكمي براي ديگر ميهمانان شركت  كننده در المپيك داريم.
ايراني  هايي كه راجع به آنها حرف و حديث زياد وجود دارد هم براي خارجي ها حسابي مهم هستند. به يكي از بغل دستي هايتان در رستوران بگوييد كه ايراني  هستيد تا قيافه متفاوتش را ببينيد.
او نسبت به مليت هاي ديگر چنين واكنشي ندارد. وقتي مي پرسم چرا، مي گويد: ايراني فرق مي كند!
۲- شايد بايد در اين موضوع تجديد نظر كرد كه المپيك يك گردهمايي است براي رقابت بين ورزشكاران دنيا در رشته هاي مختلف.
برگزاري المپيك براي كشور ميزبان از هفت، هشت سال قبل يك برنامه ريزي دقيق را مي  طلبد تا يك مسابقه جهاني به نام المپيك فقط افتتاح شود. حالا به اين جريان فكر كنيد كه در المپيك با كلي ورزشكار و مربي طرف هستيد. طرف ديگر ماجرا بازديدكنندگان و توريست هايي هستند كه براي ديدن بازي هاي المپيك، سياحت در كشور برگزار كننده و هزار و يك تفريح جانبي ديگر به كشور ميزبان تشريف فرما مي  شوند. اين نكته است كه موضوع ورزش را كمي كمرنگ تر مي  كند. به عبارتي ورزش بهانه اي است براي يك زندگي متفاوت.
يك ماه زندگي در يك كشور با هدف تفريح اين جريان را به ذهن متبادر مي  كند كه تمام توريست ها امنيت مي خواهند مكان هاي تفريحي مي خواهند، اسكان مناسب مي  خواهند و همه چيز، حتي وعده هاي غذايي بايد روبه راه باشد. مابين اين همه دغدغه و سختي براي خوش بودن جماعتي چند صد مليتي يك اتفاق ديگر هم مي  افتد و آن چيزي نيست جز مسابقات حساس ورزشي.
ميزبان المپيك بودن سخت است و البته پردرآمد و به نظر مي رسد يوناني ها از پسش برآمده اند. روزي كه افتتاحيه المپيك چشم ميليون ها نفر را خيره كرد، آنها يك بازي بزرگ را برده بودند. كي فكرش را مي كرد... يونان؟
۳- ميزباني المپيك براي كشورهاي مختلف جهان يك فرصت بي نظير است كه گاهي خودشان را به هر زحمتي مي اندازند تا دربين نامزدها به موفقيت برسند. المپيك ساده ترين فرمول براي جهاني شدن است. زماني دو هفته اي كه نام كشور و شهر تو - به عنوان ميزبان - با ضريب چند ميليون در تمام دنيا پخش مي شود. رشد اقتصادي ميزبان هاي المپيك نشان مي دهد اين تورنمنت بزرگ چه اهميت فوق العاده اي دارد. البته براي اهلش!
اينجا همه توجيهند.توريست ها را در يابيد. «اين يك حساب بزرگ بانكي است كه نفعش به همه ما مي رسد.» متوجه ايد؟

حيوانات شگفت انگيز زندگي من
013554.jpg
نوشته: دكتر ريموندريتمارس 
قسمت شصت و سوم 
و صحنه مي رفت تا شكلي جنون آميز پيدا كند. بايد يكي از ما زير صحنه مي خزيد و قفس را مي آورد. چند تكه گوشت داخل آن مي انداخت و آنگاه روي صحنه مي آمد، اما چه كسي مي توانست در آن بوي عجيب - كه به آتشبار دشمن در اوج جنگ بي شباهت نبود- اين ماموريت دشوار را انجام دهد. به خصوص كه داوطلب بايد خيلي پيش مي  رفت و قفس را در قسمت علف پوش جلو ديوار مي گذاشت.
مردي كه داوطلب اين ماموريت شد واقعا رنگ پريده و لرزان بود و ما در تمام مدت پيشروي او به سمت علفزار ترسان و بهت زده نگاه مي كرديم. استوديو در محلي قرار داشت كه اطراف آن پرجمعيت بود. جابه جايي وحشت سياه و سفيد (يا به عبارتي راسوي خط دار) اهميت بزرگي داشت. اما، همچنان كه بسيار در كار ما اتفاق مي افتد، حيوان به طرزي غيرمنتظره عمل كرد و ناگهان بدون دليل آشكاري به سوراخ درون ديوار سنگي عقب نشيني كرد. مرد داوطلب نيز زير صحنه ناپديد شد. يك لحظه بعد صدايش برآمد: «گرفتمش، توي قفس است»! آن وقت فهميديم كه اين هنرپيشه منفي، يا به عبارت امروزي تر ضد قهرمان ما، احتمالا از صداي وز وز پروژكتورهاي آرك ترسيده، به داخل قفس خود رفته و در آن بسته شده بود.
قفس را با احترام و احتياط تمام با پارچه پوشانديم و با دقتي كه انگار ديناميت حمل مي كنيم، به اتومبيل برديم. بعد با مراقبت كامل از راه هاي سخت رد شديم تا سرانجام به فضاي باز رسيديم. باز هم جلو رفتيم تا چند صخره با شكاف هاي جالب پيدا كرديم.
هركس ما را در آن موقعيت در بيابان مي ديد كه روي جعبه اي را پوشيده و چنان با احتياط حمل مي كنيم، حتما به پليس خبر مي داد. نقشه مان اين بود كه همزمان پارچه را كنار بزنيم و در قفس را باز كنيم. به محض باز شدن در، راسو چنان با هيجان بيرون پريد كه دستيار من مثل پرنده اي پارچه در دست به طرف ماشين پرواز كرد و ماشين به سوي خانه به راه افتاد.
دسته هاي وحشي 
همه ماجراها در حضور شخص من اتفاق نمي افتاد. كار تجربي من با حيوانات، چه در استوديو و چه در پارك، طبيعتا با هيجانات گوناگوني توام بود، اما بسياري از اتفاقات وحشتناك جايي روي مي داد كه هيچ يك از ما نبوديم.
در فصل اول اين كتاب گفتم كه كنگو، فيل پيگمي (كوتوله) چگونه به اتاق من حمله برد و در چارچوب در، گير كرد و چطور من و يكي از نگهبانان با ايجاد يك صحنه دعواي دروغين و بگو مگوي حاد توانستيم او را آرام كنيم. اما همه فيل ها يا حيوانات ديگر، در چنين شرايطي به آن آساني قابل رام كردن نيستند. در ميان حيوانات نيز همچون انسان ها، شروران و جنايتكارهايي وجود دارد.
يك فيل هندي داشتيم به نام گوندا، با چشم هايي شرور و نگاهي محيل كه تمام صورتش را پر مي كرد. بدون هيچ دليلي، با نفرتي عميق و پايدار از من بدش مي آمد. نگهبان مخصوصش يك جوان باهوش به نام «تومان» بود كه فيل به شدت از او حساب مي  برد. يك فرياد تومان كافي بود تا گونداي غول پيكر خود را جمع كند و به گوشه اي پناه برد.
برگردان : حميد ذاكري

حيات وحش ايران
جربيل پاسفيد
013560.jpg
گونهGerbillus cheesmani :
زير خانواده: جربيل هاGERBILLINAE -
خانواده: موش هاMURIDAE -
راسته: جوندگانRODENTIA -
رده: پستاندارانMAMMALIA -
شباهت زيادي به جربيل بلوچي دارد. با اين تفاوت كه در اينگونه، كف پاها لخت نيست و از موهاي سفيد رنگي پوشيده شده، رنگ موهاي پشت تقريبا نارنجي است.
بيشتر در مناطق استپي وبياباني، شنزارها، تپه هاي شني متحرك و تاغ زارها زندگي مي  كند و در ايران از سيستان و بلوچستان، كرمان و خوزستان گزارش شده است.
با شرايط كويري به خوبي سازگاري دارد و تنها پستانداري است كه در مجاورت تپه هاي شني متحرك مشاهده مي  شود. اين حيوان با استفاده از پاهاي بلندش كه كف آنها پوشيده از مو است در شنزارها به خوبي حركت مي  كند.

حفاظت جهاني از زاگرس
013566.jpg
منطقه زاگرس و اصولا جنگل هاي زاگرس، يكي از منحصر به فردترين مجموعه هاي زيستي در سطح جهان است كه به دليل ارزش هاي خاص مورد توجه جهانيان و اخيرا هم كم وبيش مورد توجه برخي از مجامع داخلي قرار گرفته است!
در سال هاي اخير به علت تغييراتي در سيستم هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و از بين رفتن مديريت و استفاده سنتي از سرزمين، تنوع زيستي اين منطقه شديدا در معرض تهديد و تخريب قرار گرفته.
با توجه به اين موارد قرار است از ابتداي سال ۲۰۰۵ اجراي طرح بين المللي حفاظت از تنوع زيستي، در منطقه زاگرس مركزي از سوي معاونت محيط طبيعي و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط زيست با همكاري برنامه عمران سازمان ملل متحد و صندوق جهاني تسهيلات محيط زيست اجرا شود. اين طرح به مدت ۵ سال ادامه خواهد داشت. هزينه اجراي اين پروژه حدودا ۱۰ ميليون دلار برآورد شده كه نيمي از آن توسط صندوق جهاني تسهيلات محيط زيست، مشاركت بخش خصوصي، دفتر عمران سازمان ملل متحد و تشكل هاي غيردولتي محيط زيست تشكيل مي  شود.

قرار حمايت از زاينده رود
013569.jpg
خيلي وقت است كه از گوشه و كنار خبر تهديد جدي رودخانه زاينده رود را مي  شنويم؛ رودخانه اي زيبا كه از وسط شهر اصفهان مي  گذرد. به خصوص بعد از پشت سرگذاشتن سال هاي سخت خشكسالي كه آسيب بسيار زيادي را به اين زيستگاه وارد كرد تا آنجا كه آب اين رودخانه كاملا خشك شد.
ترسمان از اين بود كه زاينده رود از نقشه جغرافيا حذف شود، اما با بارندگي سال هاي بعد، زاينده رود دوباره متولد شد و حالا كه جان سالم به در برده مشكل ديگري گريبان گيرش شده، آلودگي و ورود فاضلاب ها و پساب هاي شهري و صنعتي كه هر روز بيشتر و بيشتر مي شود. اما بالاخره كسي هم به فكر اين شاهراه آبي افتاد.
قرار است با تصويب هيات دولت، «شوراي حفاظت كيفي زاينده رود» تشكيل شود. البته اين شورا فعاليت غيررسمي خود را از ۲۹ تيرماه سال جاري آغاز كرده و رياست آن بر عهده استاندار اصفهان است. فعاليت هاي اين شورا در زمينه جلوگيري از تخريب رودخانه و تغيير مسير آن، تخليه نخاله، پسا ب هاي كشاورزي و صنعتي و... خواهد بود.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   سفر و طبيعت  |
|  عكاس خانه  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |