چهارشنبه ۴ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۷۷
تهرانشهر
Front Page

يك اتفاق غيرمنتظره
توقف در ايستگاه صلواتي
نه، شايد كسي نذر و نيازي چيزي داشته يا بچه اش تو كنكور قبول شده يا از مكه اومده. شايد اصلا به خاطر قهرماني حسين رضازاده باشه اين همه سوروسات. ولي متوجه مي   شي هيچ اتفاقي نيفتاده
014223.jpg
عكس: هادي مختاريان 
اسماعيل غلامي حاجي آبادي 
يه روز شهريوري و روز آخر هفته كاري. از تاكسي پياده مي  شي:
- آقا ۱۰۰ تومان؟ چه خبره. مگه چقدر شد. دو قدم هم نشد. فوق فوقش بشه ۷۵ تومن.
با هر جون كندني هست يه ۲۵ تومني از راننده مي  گيري و سر رات مي  ندازي تو صندوق صدقات!
هنوز ساعت ۸ نشده.با يه تعارف، از اون تعارف هاي معمول و بي  استفاده ما ايراني ها، وارد اداره مي  شي و همزمان داري كارت حضور و غياب رو از جيبت درمياري ،ولي يه چيزي تو رو متوقف مي  كنه: شلوغي دم راهرو ورودي اداره... يه ميز دم در چيدن، آقايون حراست و غيره هم دور ميز، شريني و شربت تقسيم مي  كنن و همه ريختن سر اين ميز و همين طور كه دارن صبحانه ميل مي  كنن باهم احوالپرسي مي  كنن و تو هم وارد مي  شي. بي  خبر از همه جا يه شيريني برمي داري و يه ليوان شربت.
- قضيه چيه؟! بابا زديد به ولخرجي واسه كارمندا. ايستگاه صلواتي راه انداختيد.
ولي كار، كار كيه نمي  دونم. روابط عمومي كه كمتر از اين كارا مي  كنه. مگه اينكه سميناري، همايشي، چيزي باشه، فرداش مي  بيني كه دهن بعضيا مي  جنبه و مي  فهمي كه خبرايي شده.
نه، شايد كسي نذر و نيازي چيزي داشته يا بچه اش تو كنكور قبول شده يا از مكه اومده. شايد اصلا به خاطر قهرماني حسين رضازاده باشه اين همه سوروسات. ولي متوجه مي   شي هيچ اتفاقي نيفتاده.
اوضاع موقعي عجيب تر مي  شه كه مي  بيني مسوولان بالادستي اداره هم اونجا و برخلاف هميشه خيلي راحت پيش بقيه همكارا دارن شيريني ميل مي  كنن و به هم تبريك مي  گن. فارغ از بحث هاي اضافه كاري و ساير اقلامي كه آقايون بعضي مواقع (تاكيد مي  كنم بعضي مواقع) در نظر نمي  آرن و ما معمولاسر همين قضايا ازشون دلخوريم و فارغ از بحث هاي معمول اداري، سلام مي  كني و يه احوالپرسي و شايد هم زبانم لال خودشيريني. به گرمي جواب مي  شنوي و داري در اوج، بال مي  زني (يا شايد هم بال بال مي  زني).
از يكي از همكارا مي  خواهي بپرسي كه چيه؟ چه خبره؟ ولي بعد... خب حتما يه اتفاقي افتاده ديگه.
ول كن! و بعد فكر مي    كني كه: بابا بذار كارتمو بزنم. كيفمو تو اتاق بذارم و فكر بدبختي خودم باشم. آخرش خبردار مي    شم. آره بهتره. الان شروع كنه به حرف زدن خدا مي   دونه كي تموم شه «ريز برنامه هاي امروز رو ديشب، همسر گرامي توي جيب مبارك گذاشتن! ۱- صبح، رفتن به بانك برا پرداخت قبض تلفن (عجب اشتباهي كردم به اين بچه قول كامپيوتر دادم. حالا بكش، ماهي ۵۰ تومن بايد قبض اينترنت بازي آقا روبدي) قبض برق، قسط كولر و يخچال و يه چيزي هم واسه خرجي اين دو روز تعطيلي آخر هفته و ساير خرج هاي روزمره. به احتمال خيلي قوي حداقل يك قبض جريمه هم داريد كه بايد پرداخت كنيد.
۲- رفتن به خيابان طالقاني، سر قرني، داروخانه تك نسخه اي هلال احمر، يه دارو بايد بگيرم برا اين بچه، اين چندروزه خيلي ناراحتشم. تازه كاراي بيمه ش هم همه  مونده.
۳- پرس و جو از بچه هاي همكار براي پيدا كردن يه مدرسه خوب تو اين منطقه اي كه تازه اسباب كشي كرديم و رفتيم.
۴- يه سري خرت و پرت هم مال خونه قبلي هم چون تو ماشين جا نمي  شد، نتونستيم اون هفته اي بياريم، يه زنگ هم بايد بزنم پيك بياد با هم بريم جابه جا شون كنيم. چون امروز ديگه بايد كليد رو تحويل صاحبخونه خونه قبلي بدم.
۵- يادم نره، آخر سر اون ليست مخصوص رو هم بايد تهيه كنم. اون سياهه معروف كه توجيب خيلي از همكارا معمولا هست. از ميوه و برنج و روغن و سيب زميني گرفته تا مايع ظرفشويي و اسكاچ و سه، چهار تا كارت اينترنت پرسرعت. دماغ گير واسه اين پسره كه امسال داره مي  ره استخر.
البته اين استخر ايشون به اضافه اون كلاس زبان و كامپيوتر و غيره است كه داره مي ره...
اين كولر كه ديشب هنوز قسط شو نداده پمپ آبش يا شايد هم موتورش سوخت.شيلنگش از گرما، پشت بوم تيكه تيكه شده بود. همين طور بدون آب كار كردن و... خلاص!
- كجايي بابا؟!
- يه دفه به خودت مياي كه مي خواستي از همكارت بپرسي امروز چه خبره، اين همه سروصدا وشيريني و خودشيريني.
- ا... خبرنداري؟امروز ما رو حسابي تحويل گرفتن. يه نيگا به سررسيدت بنداز ببين امروز چه روزيه . سريع ورق مي زني و ليست هاي روز گذشته و صفحه هاي پر از هزينه هاي زندگي رو ورق مي زني و مي  بيني كه پايين صفحه روز ۴ شهريور نوشته شده «روز كارمند».
- و من از پله ها بالا رفتم شيريني روز كارمند در دست، آسانسور هم خراب بود. يه سري كار نصفه كاره روي ميز بود و كنار ميز فيش حقوقي مرداد. حقوق پايه ۸۰۰۰۰، اضافه كاري و... كسورات و غيره.
دريافتي۱۵۰۰۰۰ تومان 
- آقاي... يه چايي بي  زحمت!
و فيش حقوق مرداد را لاي سررسيد گذاشتم تا ۴ شهريور فراموشم نشود!

ورود
براي كارمند
به تقويم نگاه كنيد و دليل اختصاص دادن بخش مهمي از صفحه به قشر كارمند را درك كنيد؛ امروز روز كارمند است. حالا كه تصميم گرفتيم به مناسبت اين روز مطلب اصلي صفحه را به اين قشر اختصاص دهيم، چرا ستون ورود براي كارمند نوشته نشود؟ اصلا ساير مطالب هم تقديم به تمام كارمندان جامعه و خانواده  هايشان. يعني ما امروز تمام مطالب صفحه را طوري نوشته ايم كه براي اين قشر قابل استفاده باشد. مثلا به نمايشگاه بروند، كتاب پيشنهادي ما را بخوانند، از هواي گرم تهران لذت (!) ببرند، آب انار بنوشند و ... اما چه فايده؟ كدام كارمند وقت خواندن مطالب ما را دارد؟!

ستون شما
ماجراي اين وانت ها
شما را به دين به پيغمبر اين پيام را چاپ كنيد. از دست وانتي هايي كه جنس مي  فروشند و با بلندگو اعلام مي  كنند بيچاره شده ايم. آرامش ما را گرفته اند و در خانه خودمان هم آسايش نداريم. به آنها مي  گوييم كه اين كارتان از دزدي هم بدتر است بيشتر لج مي  كنند و فرياد مي  كشند. تمام كوچه و محله از دست اينها عاصي هستند.
بهشان مي  گوييم برادر عزيز يك بار گفتي همه شنيدندلطفا بس كن دوباره دادنزن، بدتر مي  كند. از صبح تا عصر روزگارمان همين است. به شهرداري مي  گوييم جواب مي  دهند كه ما هم ديگر از پس اينها برنمي آييم. به پليس ۱۱۰ زنگ مي  زنيم مي  گويند تا با شما درگير نشده اند، دخالت نمي  كنيم.كار ما اين است كه صبح تا غروب به دادو فرياد اينها با آن لهجه هاي عجيب پشت اين بلندگوهاي بد صدا گوش كنيم.
خانم ابرقويي 
البته براي مبارزه منفي با اين آقايان مي  شود يك كار كرد. شما هم يكي از بلندگوهاي عجيب و غريب را تهيه كنيد و سر آنها فرياد بكشيد چون غير از اين، فكر نكنم كه كاري از دستتان ساخته باشد.
عليه پسرها
يك نمابر بخوانيد از يكي از بانوان محترم تهراني 
من اكرم غفاري از تهران هستم.
از شما خبرنگاران محترم روزنامه همشهري تقاضا دارم يك گزارش (از نوع معتبر)در رابطه با وضعيت دختران و پسران در سن ازدواج تهيه بفرماييد. نه!!!! صبر كنيد! نامه بيچاره رو پاره نكنيد- تمام مسايل و مشكلات جوانان را رها كنيد و فقط به مساله تعداد دختران در مقايسه با پسران بپردازيد. يك آمار- كه بيان مي  كردتعداد دختران در سن ازدواج بيش از پسران در سن ازدواج است- باعث دردسر ما دخترها و زياد شدن روي آقا پسرها شده است به طوري كه هر روز فاصله دو طرف اين آمار يعني تعداد دخترها در برابر پسرها بيشتر شده و به مرز جنون! يعني دختران پنج شش برابر پسران مي  رسد!!!
لطفا به روشن شدن اذهان عمومي كمك كنيد.
اين هم كمك به روشن شدن افكار عمومي. اميدواريم با چاپ اين نمابر تمام مشكلات خودبيني، پررويي و غرور آقا پسرها از بين برود.

هوا
تلقين يا حقيقت
خيلي جالب است. به شهريور كه مي رسيم مدام به خودمان تلقين مي كنيم كه فصل گرما در حال پايان است، هوا كمي خنكتر شده و كم كم احساس خنكي هم مي كنيم. اما باور بفرماييد اين روزهاي اول شهريور چيزي غير از اين به ما گفت و با گرماي ۳۷ و ۳۸ درجه اي اش ثابت كرد همان طور كه ممكن است در اوايل تيرماه باد بيايد و توفان شود، ممكن است كه شهريور هم گرمايي همانند مرداد داشته باشد.
ولي امروز خبر خوبي برايتان داريم، اينكه هواي تهران نسبت به روزهاي قبل بفهمي نفهمي خنكتر خواهد شد و احتمالا تلقين هايتان به واقعيت تبديل مي شود. بگذريم، امروز گرماي هواي تهران تا ۳۵ درجه سانتيگراد پايين خواهد آمد و دماي هواي امشب تهران هم به ۲۳ درجه بالاي صفر مي رسد.
گويا قرار است گرماي هواي امشب تهران را مدال طلاي رضازاده افزايش دهد. اينكه حالا ربط اين مطالبي كه نوشتيم به يكديگر چيست؟ سوال بسيار خوبي است كه حتي ذهن ما را نيز به خود مشغول كرده است.

جعبه
روز رضازاده
سرانجام روز موعود فرارسيد. حتما مي  دانيد كه از چه صحبت مي  كنيم. امشب حسين رضا زاده اميد اصلي ايران براي كسب مدال طلاي المپيك به جدال با پولادسرد خواهد رفت. ساعت ۳۰:۲۱ امشب هر كاري داريد كنار بگذاريد، پاي تلويزيون بنشينيد و براي اين مرد دوست داشتني ايران دعا كنيد. هر چند كه نيازي به تذكر ما نيست و همه ايران  امروز اين كار راخواهند كرد. امروز مدال طلا تنها برازنده حسين دوست داشتني است. كشتي گيران ما هم امروز به ديدار حريفان خود خواهند رفت. در طول روز مي  توانيد مسابقات آنها را از شبكه سوم دنبال كنيد.امروز تا شروع مسابقه مي  توانيد خودتان را با اين برنامه ها سرگرم كنيد.تكرار باجناق ها ساعت ۱۵:۱۵ از شبكه تهران، تكرار فيلم سينمايي «مدال» ساعت ۱۷ از شبكه۲، ساعت۱۵:۱۸ كت جادويي از شبكه ۳، هفت حامي ساعت ۱۹ از شبكه تهران.احتمالا به خاطر وزنه برداري خانه اي در تاريكي كمي زودتر از هميشه شروع مي  شود ،حول و حوش ساعت ۴۵:۲۰.تكرار طلسم  شدگان را هم مي  توانيد ساعت ۲۳ ببينيد از شبكه تهران. ديگر عرضي نيست، فقط اينكه براي رضازاده دعا كنيد.

فرهنگ
كارگاه ارتباط در خانواده
اولين و كوچكترين محيط و اجتماعي كه هر كدام از ما در آن زندگي مي كنيم، خانواده ها هستند و همه ما هم مي دانيم روابطي كه با اعضاي خانواده مان داريم در واقع بيشترين تاثير را در ارتباطات اجتماعي ما دارند. به همين دليل هم فرهنگسراي دانشجو با همكاري ستاد مطالعات آسيب شناسي روابط دختر و پسر، قرار است هر هفته كارگاهي با عنوان كارگاه ارتباط خانواده را برگزار كند. در كارگاهي كه اين هفته برگزار مي شود خانم دكتر شكوه نوابي نژاد با حضور علاقه مندان و خانواده ها درباره ارتباط پدر و مادر و نقش تفاهم در روش تربيتي فرزندان صحبت مي كند. براي شركت در اين جلسه مي توانيد روز پنج شنبه از ساعت ۱۰ تا ۱۳ به نشاني: خيابان سيدجمال الدين اسدآبادي، خيابان ۲۱، پارك شفق مراجعه كنيد يا براي اطلاعات بيشتر با شماره ۸۷۱۷۱۹۵ تماس بگيريد. از اين جلسه كه بگذريم به خبر نمايش فيلم فارنهايت ۱۱/۹ مي رسيم كه از هفته گذشته شنيديم قرار است در فرهنگسراي پايداري به نمايش گذاشته شود. اما درست در آخرين ساعات قبل از نمايش اين فيلم بنياد سينماي فارابي به عنوان مالك اين فيلم در ايران، از نمايش آن جلوگيري كرد.

بيت
اين قافله  عمر عجب مي  گذرد
درياب دمي كه با طرب مي  گذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري؟
پيش آر پياله را كه شب مي   گذرد

در كمتر جايي از شروح ادبي و عرفاني به مغتنم شمردن فرصت ها اشاره نشده. فرصت هايي كه با توصيف كليشه اي «برق و باد» مي  آيند و مي  روند و ما مي  مانيم و مانده ها. در اين ژانر از مباني فكري ادبيات- خصوصا كلاسيك- خيام يدي طولاني و نامي آشنا دار، او كه شاعران بعد از خود را به تاثري بسيار بالا كشانده تا جايي كه حتي در لابه لاي انديشه هاي حافظ، مي  شود رد پاي تفكرات خيامي را به وضوح ديد.
به هر حال قصد بر تحليل ادبي نيست. نكته اينجاست كه وقت ها كم كم طلا نيستند. چيزهايي هستند كه نمي  شود بر آنها قيمتي گذاشت. آنچه كه امروز دستاورد زندگي ماشين زده و كاناليزه شده در اقتصاد است، محصول عدم توجه به اين مبناي فكري است. همه اين عبارات را بارهاي بار شنيده ايم؛ وقت طلاست، عمر رفته برنمي گرده، زمان به سرعت مي گذره و چندين مورد ديگر. اما چقدر سعي كرده ايم آنگونه زندگي كنيم كه به عمر رفته بي بازگشت غبطه نخوريم؟ مي   شود آنقدر مفيد زندگي كرد و فرصت ها را در در ذيل نام خداوند ومسير تعالي و كمال گذراند كه وقت هاي رفته همه نردبان زير پاي ما باشد براي صعود. راستي اگر وقت هاي گذشته آنگونه سپري شده باشد كه ما بعد از هر كدام احساس كنيم كه يك پله بالاتر آمده ايم و ذره اي حتي موفق تر بوده ايم، كدام يك از ما دلش مي خواهد دوباره به عقب بازگردد؟ مسلما هيچ كس، چون بازگشت در اين حالت به منزله عقب گرد خواهد بود. اگر از زمان هاي به دست آمده مفيد بهره ببريم طبيعي است كه با گذشتن آنها احساس نمي كنيم كه چيزي را از دست داده ايم بلكه زمان و فرصت محملي مي   شود براي پيشرفت ما كه هر آن به كار مي آيد.
لحظه ها را با طرب گذراندن تعبيري است كه در شعر استفاده شده. راستي شادي خود به چه معناست؟ قطعا مقصود، شادي صوري وگذران نيست بلكه سرخوشي پايداري است كه تعالي و كمال را براي آدمي به ارمغان مي         آورد. پس بايد آنگونه زيست كه هر اتفاق تكاملي، به شكل پايدار و بدون فرصت سوزي در انسان دروني شود و به فطرت و سرشت بپيوندد.
شايد بارها تكرار شده ولي سعي كنيد اين بار را تازه تر بنگريد و بخوانيد؛ وقت را مغتنم بشماريد و جلوي فرصت  سوزي را بگيريد. تا اين فرصت ها هست و اين عمر باقي است، امكان پيشرفت و تعالي هست. وقتي تمام شد آنچه به جا مانده مي   ماند كه مجالي براي چيزي بر آن افزودن نيست.

امروز
تصفيه خون
014220.jpg
پيشنهاد امروزمان شايديك مقدار عجيب باشد ولي به تجربه كردنش مي  ارزد.
در اين روزهاي گرم اگر مسيرتان به پارك ملت خورد مي  توانيديك تير را به چند نشان بزنيد.
پارك ملت براي خودش كلي سوژه است. اما نكته پيشنهادي ما دقيقا روبه روي پارك ملت و نزديك بازار صفويه است. در ميان مغازه هاي شيك و لوكس دور و بر بازار صفويه يك مغازه جالب وجود دارد كه فقط يك جنس تحويل مشتريانش مي  دهد. نه كفش، نه لباس، نه لوازم خانگي. با ۵۰۰ تومان مي  توانيد گران ترين محصول اين مغازه را از آن خود كنيد. شما اين پول را بابت يك ليوان آب انار طبيعي و درست و حسابي مي  پردازيد. اين مغازه كه حتي دكورهايش با انار پر شده فقط آب انار مي  فروشد. جلو مغازه بايستيد و يك ليوان آب انار سفارش دهيد. تا آب انار شما (كه در اين فصل خوردن هم داره)آماده شود مي  توانيد انارهاي كوچك و به هم زنجير شده را كه تزئينات مغازه را به اوج رسانده ديد بزنيد. بعد هم آب انارتان راتحويل بگيريد و به كمك كمي نمك، خون بدنتان را تصفيه كنيد. البته اگر تمايلي به حضور در پارك ملت نداريد و ترجيح مي  دهيد خريدهايتان را هم در نقاط ديگري انجام دهيد، باز هم مشكلي براي تصفيه خون شما وجود ندارد. مي  توانيد در ديگر خيابان هاي شهر هم مغازه هاي تصيفه خون را پيدا كنيد. هر جا كه انارها را چيده شده روي هم ديديد، مطمئن باشيدكه امكان تصفيه خون برايتان وجود دارد.

پايتخت
هلسينكي 
اواخر مردادماه زماني بود كه تمام مردم شهر در انتظار برپايي مسابقه دو استقامت (ماراتن) بودند. شنبه شب مسير مسابقه توسط ماموران پليس قرق شد و در طول راه علايم و نوارهاي رنگي براي هدايت دوندگان نصب شد. فردا صبح جمعيت زيادي در محل ميدان اصلي شهر گردآمده بودند تا شاهد برپايي اين مسابقه باشند. دوندگان پشت خط شروع قرار گرفتند و ... بنگ. با صداي شليك گلوله ده ها زن و مرد از كشورهاي مختلف از جا كندند و همچون سيلي خروشان به حركت افتادند. مسير نه خيلي طولاني بود و نه كوتاه. دميتري كندراتسو موفق شد پس از دويدن ۴۲ كيلومتر، اول از همه خود را به استاديوم المپيك برساند. مكاني كه سال ها قبل يعني ۱۹۵۲ محل رقابت هاي تابستاني المپيك بود. دميتري اين مسير را در ۲ ساعت و ۲۱ دقيقه و ۲۴ ثانيه طي كرد و خود را با اختلاف ۲۴ ثانيه جلوتر به خط پايان رساند.
رم 
امروز در ايتاليا ۱۲ هزار و ۳۶۳ معلم از دانشگاه فارغ التحصيل مي شوند. از اين تعداد بيشترين نفرات يعني ۹۸۵ نفر در شهر ميلان خدمت خواهند كرد. رم دومين شهري است كه بيشترين تعداد معلمان جديد را به خود اختصاص مي دهد. ۸۹۳ معلم از آغاز سال تحصيلي در رم به فعاليت مي پردازند. از اين تعداد ۲۹۹ نفر در دبستان ها، ۱۷۶ نفر در مراكز مهدكودك، ۱۶۱ نفر در دبيرستان ها، ۱۳۹ نفر در مقطع راهنمايي و ۱۱۸ نفر هم در مدارس مذهبي به تدريس خواهند پرداخت. شهرهاي ناپل، تورين، باري و پالرمو در اولويت هاي بعدي قرار دارند.
برلين 
هر روز صدها كودك بي گناه در سراسر جهان مي ميرند. با وجود اينكه بسياري از سازمان  هاي بين المللي در حد خود تلاش مي كنند كه از اين حادثه جلوگيري كنند اما عمق فاجعه بسيار بيشتر از آن است كه اين سازمان ها بتوانند كاري از پيش ببرند. هفته گذشته برلين حال و هواي ديگري داشت. شب آخر هفته ۵هزار دانش آموز از سراسر آلمان گرد هم جمع شدند تا در اقدامي نمادين اعتراض خود را نسبت به وضع موجود كودكاني كه به خاطر فقر، بي توجهي و جنگ مي ميرند ابراز كنند. آن شب «يك ميليون چراغ براي كودكان» نام يافت. در اين مراسم يك ميليون شمع افروخته شد و ساعت ها شب برلين را به روز تبديل كرد.

پرده
توطئه فاميلي
اگر طرفدار آثار آلفرد هيچكاك هستيد، به شما خبر مي  دهيم كه قرار است فيلم سينمايي «توطئه فاميلي» به كارگرداني آلفرد هيچكاك تا آخر هفته در سالن كوچك حوزه هنري در دو سانس ۳۰:۱۶ و ۱۹ روي پرده برود. اين فيلم محصول سال ۱۹۷۶ است و در مدت ۱۲۱ دقيقه بازيگراني مانند: كارن بلاك، دروس درن و باربارا هريس در آن بازي مي كنند. اين فيلمنامه را هيچكاك براساس داستاني از ويكتور كانينگ نوشته است و داستان فيلم مربوط به زني است كه ادعا مي كند مي تواند با ارواح مردگان ارتباط برقرار كند، اما در ادامه فيلم مشخص مي شود كه اين زن با همكاري يك مرد جوان سعي دارند كه با فريب دادن يك پيرزن پولدار و به بهانه ملاقات او با روح پسر مرده اش، پول زيادي را به دست بياورند. ضمنا بعد از نمايش اين فيلم كه مطابق تمام فيلم هاي هيچكاك سرشار از تعليق هاي خاص اوست، حدود نيم ساعت از پشت صحنه فيلم به همراه گفت وگو با عوامل سازنده و كارگردان براي همه آنهايي كه به آثار هيچكاك علاقه مند هستند، به نمايش گذاشته مي شود. همچنين قرار است كانون فيلم حوزه هنري اصفهان اين بار برنامه اي را با عنوان «بازيگر فصل هاي تازه» در محل تماشاخانه حوزه هنري برگزار كند. اين برنامه شامل پخش فيلم هايي با حضور رويا نونهالي است كه بعد از اكران مورد نقد و بررسي قرار مي گيرند.

نمايشگاه
عكس هايي از مساجد و دوره قاجار
مسجد ها علاوه بر آنكه مكاني براي مناجات و انجام اعمال ديني و معنوي هستند، ساختمان آنها به عنوان نمادهايي از معماري اسلامي و اعتقادات مذهبي اقوام مختلف شناخته مي شوند. به همين دليل هم فرهنگسراي اقوام به مناسبت روز جهاني مسجد نمايشگاهي از عكس هاي مساجد اقوام مختلف برگزار مي كند. در اين نمايشگاه ۳۴ قطعه عكس از مساجد اقوام مختلف ايران با عنوان «سجده گاه ايمان» در نگارخانه اقوام به نمايش گذاشته مي شود.
اين نمايشگاه از ۲۹ مردادماه افتتاح شده و تا ۷ شهريورماه هم ادامه دارد و براي بازديد از اين نمايشگاه مي توانيد هر روز از ساعت ۹ الي ۲۰ به نشاني: ميدان ابوذر، خيابان سجاد جنوبي، ميدان بهاران، فرهنگسراي اقوام مراجعه كنيد يا براي اطلاعات بيشتر با شماره هاي ۶۲۱۸۵۶۸ و ۶۲۳۷۴۷۰ تماس بگيريد. علاوه بر اين عكس ها، اگر به ديدن عكس هاي قديمي علاقه داشته باشيد مي توانيد به موزه عكسخانه شهر برويد. در اين موزه ۴۰ قطعه عكس سياه و سفيد از آنتوان سوريوگين (از عكاسان دوره قاجار) به نمايش گذاشته شده است. اين نمايشگاه از ۲۸ مردادماه افتتاح شده و تا يك ماه ديگر هم داير است. براي بازديد از اين نمايشگاه مي توانيد از شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۹ تا ۱۷ و پنج شنبه ها از ساعت ۹ تا ۱۳ به اين موزه برويد.

كتابخانه
باورهاي عاميانه و ترانه هاي كهن
هيچ وقت به اين موضوع فكر كرده ايد كه مثلا چرا وقتي عطسه مي كنيد مي گويند صبر آمد و بايد چند لحظه هر كاري را كه مي خواستيد انجام بدهيد به تعويق بيندازيد. اين چيزها در حقيقت به باورها و خرافات عاميانه مربوط مي شوند. اگر علاقه داريد كه اطلاعاتتان در اين زمينه بيشتر شود مي توانيد كتاب «باورهاي عاميانه در ايران» نوشته حميدرضا شعربافيان را كه انتشارات محقق آن را چاپ كرده است، بخوانيد. اين كتاب درباره باورها و خرافات ايرانيان است كه از گذشته ها به يادگار مانده و در ۵ بخش : بررسي ساختار خرافات، باورهاي عاميانه در ايران به گزارش سياحان غربي، نقش درباريان و درويشان در رواج خرافات، انحرافات عقيدتي در ميان عامه تنظيم شده است. همچنين اين انتشارات كتاب «ترانه هاي كهن شرقي» نوشته حسن نصيري جامي را هم منتشر كرده است. نصيري در اين كتاب به بررسي و تحليل ساختار و درونمايه ترانه هاي كهن شرقي براساس ترانه هاي تربت جام پرداخته و سعي كرده در كنار ترانه هاي بومي، تاريخچه اي از پيدايش آن را هم بازگو مي كند. علاوه بر اين كتاب ها، كتاب «آخرين نامه هاي ياكوپواورتيس» اثر اوگوفوسكولو با ترجمه مهدي جهان آرا توسط همين انتشارات چاپ شده است. اين رمان در واقع بازتاب هيجانات روحي و شيدايي هاي جواني اوگوفو است كه به عنوان اولين نويسنده و شاعر اول قرن نوزدهم ايتاليا، تاثير عميقي در رمانتيسيسم اين كشور گذاشت.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  مهمانشهر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |