|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
دختران كانون، اينجا را به خانه پدري ترجيح مي دهند
اين خانه قشنگ است ولي خانه من نيست
«پسرهاي اينجا كه آزاد مي شوند، خانواده ها زير پايشان گوسفند مي كشند، اما دخترها گاهي حتي كسي براي بردنشان نمي آيد»
در و ديوار كانون اصلاح و تربيت به عكس آنچه كه اغلب از قاب تلويزيون ديده ايم يا از لنز دوربين هاي عكاسي، خاكستري و سياه نيست
سهيلا بيگرخاني
دنياي كوچك آنها پشت در ماند، انگار، در بزرگ آهني را كه بستم. سياحت در اين دنيا آنقدرها هم كه فكر مي كني، متاثركننده نيست.
پله هاي ورودي ساختمان كانون اصلاح و تربيت دختران را گرفته ام براي خروج. فيروزي، رئيس كانون به سمت اتاق بخش مددكاري مي رود.سر برمي گرداند و لبخندزنان مي گويد: «كار چندان سختي هم نيست. به هركدام از اين دخترها كه كمك مي كنيم، انگار يك دنيا نيرو گرفته ايم.» لبخند او حالا تمام صورت ميانسالش را پركرده.
شهر گمشده آرزوها
به يك خانه مي ماند. اما خانه اي بزرگ. در و ديوار كانون اصلاح و تربيت به عكس آنچه كه اغلب از قاب تلويزيون ديده ايم يا از لنز دوربين هاي عكاسي، خاكستري و سياه نيست. ساختماني با آجرنماي قرمز نارنجي. كمي آن سوتر از ساختمان ۴ طبقه كانون پسران، كانون كوچك و محصور دختران واقع شده. نوجواني تي شرت نارنجي چسبان به تن به اتاق ياري، مسوول دفتر رئيس كانون وارد مي شود. براي كار ديگري آمده. او مامور مي شود كه مرا تا كانون دختران راهنمايي كند. در اين چند دقيقه كوتاه قدم زدن است كه مي فهمم اين پسر ۱۷ ساله به خاطر چاقوكشي و زخمي كردن نوجوان ديگري در كانون به سر مي برد. شيطنتش گل مي كند و تا نزديكي در بزرگ آهني همراهم مي شود، كه تذكر ماموري او را بازمي گرداند.
اينجا آنقدرها هم تيره و تار نيست، اگر از شهر گمشده آرزوهاي دختركان جوان صرف نظر كني. هنوز چيزي نپرسيده، الناز ۱۵ ساله لب به سخن مي گشايد: «خانواده من خيلي خوبند. من بدم.»...چرا؟ الناز ۲ بار فرار را در كارنامه خود دارد و اين بار دوم اتهام رابطه غيرشرعي هم به آن اضافه شده. سرش را از روي طرحي كه مي كشد، بلند مي كند: «اگر آزاد شوم و به خانه برگردم، باز هم فرار مي كنم.» سپس با جديت طراحي نقشي سنتي را ادامه مي دهد. اين سالن، كتابخانه كانون است و دختران دورادور ميزتحرير وسط كتابخانه نشسته اند، تا از معصومه افشاري مربي طراحي سنتي، اين حرفه را آموزش ببينند. يك قفسه كتاب و آن سوي سالن چند بوفه و يك تلويزيون. تلويزيون گويا عيب وعلتي پيدا كرده، كه تكنسين ها مشغول نصب دوباره آن هستند. براي همين دخترها مانتوها و روسري هايشان را برتن و سر كرده اند.
افشاري، از استعداد آنها مي گويد و از ترسي كه قبلا از ورود به كانون داشته: «اولش مي ترسيدم. اما وقتي به كانون آمدم، ديدم اين بچه ها خيلي هم آرامند.»
جرم اغلب آنها كم و بيش يكي است. انگار راهي محتوم را همه طي كرده باشند. فرار، ولگردي و ارتباط غيرشرعي.
الناز، سرسختانه برغيرطبيعي بودنش اصرار دارد. گويي اين دليل تمام رفتارهاي پيش و پس از اين را توجيه مي كند. اما دخترك دست چپي افشار، تنها مصرف قرص اكستازي را دليل دستگيريش مي داند: «دوست داشتم امتحان كنم. چند بار توي پارتي خوردم. اما يك بار در پارك خورده بودم، كه دستگير شدم.» پدرش موادفروش است، ساكن يك شهرستان كوچك و او در تهران همراه خواهرش زندگي مي كند. اكرمي يكي از كارمندان كانون، شانه به شانه همراهمان مي آيد. هم اوست كه دختربچه ۱۳ ساله سارق را براي گفت وگو به سالن صدا مي كند. او را مي نشاند: «درست جواب بده.»
دخترك گويي قصه اي تكراري را بارها گفته باشد، شروع مي كند: «پدرم كوچك بودم، مرد. مادرم ما را گذاشت و شوهر كرد. عمويم سرباز بود، ما را پيش خودش برد. بعد هم زن گرفت. با زن عمويم به بانك رفتيم. چند ساعت بعد، همسايه با مامور به در خانه ما آمد و گفت، خودش است او چك ها را برداشته. دستگير شدم. كتكم زدند، پرسيدند چك ها را چه كار كردي، گفتم پاره كردم.»
اكرمي، سر تكان مي دهد: «پول شاكي را تهيه كرده ايم. چند روز ديگر نرگس آزاد مي شود.»
هنوز از برنامه روزانه آنها نپرسيده ام كه دختر ديگري جاي نرگس را مي گيرد. مي گويد ۱۸ ساله است، اما بيشتر نشان مي دهد. شايد به خاطر ابروهاي تاتو كرده اش. نگاهش را از روي دكمه هاي مانتويش برنمي دارد. هم او و هم خواهرش به خاطر بداخلاقي ها، آزارها و كتك هاي پدر از خانه گريخته اند. در تهران هم روزي خانه مادربزرگ بوده اند، روزي خانه عمه.
خودش مي گويد: «بقيه شب ها بيرون بودم.»... بيرون يعني كجا؟ «خانه پسرها...» براي مددكاران كانون، مسجل شده كه اين دو خواهر و بقيه خواهرها و برادرها نمي توانند با پدر فحاش و بداخلاقشان زندگي كنند. به همين خاطر مقدمات اجاره خانه و اشتغال را براي آنان فراهم كرده اند.
خانواده ها دخترها را نمي پذيرند
اكرمي، پشت هم توضيح مي دهد، هيچ نكته اي را از قلم نمي اندازد. بچه ها هر روز ساعت شش و نيم از خواب بلند مي شوند. صبحانه مي خورند و بعد هم ورزش صبحگاهي. دختركي كه به جرم مصرف اكستازي اينجاست، ميان سخنان اكرمي مي پرد كه «با تلويزيون ورزش مي كنيم.» كلاس هاي جورواجور كانون از ساعت هشت و نيم شروع مي شود. كلاس طراحي سنتي، عروسك سازي، آرايشگري، معرق كاري، كامپيوتر و... اكرمي با هيجان تابلوهاي معرق آويزان شده بر ديوار كلاس معرق كاري را نشان مي دهد «اين كار بچه هاست.» دو تابلو با نقش مينياتور از پشت نرده هاي قفل شده كلاس معرق كاري خودنمايي مي كند.
درراهروي كانون، تابلوي كوچكي بر سردر يكي ازاتاق ها نصب شده با عنوان «اجراي احكام»، اين هم براي اينكه فراموش نكنيم. اينجا بالاخره زندان است. از ساختمان كه خارج مي شوي، درست سمت چپ، در كوچكي به گلخانه بزرگي باز مي شود. دو دختر ۱۵-۱۴ ساله مشغول آبياري گل ها هستند. «امروز حوصله ام سر رفته بود، آمدم گلخانه. اين يك رديف را كه آب دادم، خيلي از اين كار خوشم آمد.» با خانواده عمويش زندگي مي كند، در يكي از شهرهاي شمالي. «به سرم زد دربروم. هنوز يك روز نگذشته گرفتنم. عمويم گفته اگر معذرت خواهي كنم، مرا دوباره به خانه برمي گرداند، اما...» با اين همه ميان نگاهش چيز ديگري موج مي زند. چيزي كه اكرمي هم با سرتكان دادن و نگاه رقت بارش آن را تاييد مي كند. «خيلي از خانواده ها، اين بچه ها را نمي پذيرند. خيلي از بچه ها هم خودشان نمي خواهند به خانه برگردند.»
«بايد معذرت خواهي كنم تا برگردم» را از بسياري از اين دخترها مي شنوي. معصومه افشاري را براي بار دوم موقع رفتن مي بينم. او هم از اكراه خانواده ها مي گويد: «پسرهاي اينجا كه آزاد مي شوند، خانواده ها زير پايشان گوسفند مي كشند، اما دخترها گاهي حتي كسي براي بردنشان نمي آيد.»
آن سوي حياط، روبه روي ساختمان اداري كانون، واحد روانشناسي و مددكاري و سمت چپش خوابگاه دخترها. سالني بزرگ با تخت هاي دوطبقه و روتختي هاي قرمز. يك سمت سالن هم تلويزيوني بالاي ديوار نصب شده.ياري، استفاده از رنگ قرمزرا دليلي برتوجه به نكات روانشناسي مي داند. بچه هاي كانون ساعت ۱۲ ناهار مي خورند و بعد از ظهر هم وقت هواخوري دارند. بعد هم شام و نظافت و ۱۰ شب خاموشي.
شوراي زندان
روي ميز ياري چند تراكت تبليغاتي با عكس بچه ها به چشم مي خورد، البته عكس پسرها. كنار عكس و اسم هركدام هم شعارهايي نوشته شده. «افزايش نوبت تلفن، رسيدگي به وضعيت آب، رسيدگي به وضعيت بچه هاي ممنوع الملاقات و...»
ياري مي گويد: «دو هفته قبل، انتخابات شوراي شهر كانون را داشتيم. ۵ عضو شورا هم انتخاب شدند كه يكي از آنها شهردار مي شود. ۴ نفر ديگر هم مسوول كميته هاي فرهنگي، انتظامي، خدماتي و ورزشي شده اند.» شهردار كانون حكم نماينده بچه هاي كانون را دارد، براي حل مشكلات. هر دوره شوراي شهر ۶ ماه است و تاكنون بچه ها ۷ دوره آن را پشت سر گذاشته اند. با اين حال در كانون دختران از انتخابات خبري نيست. بخش دختران حدود ۷ سالي است كه به بخش پسران اضافه شده. اكنون حدود ۲۰ دختر در كانون ساكنند.
آزادي بچه ها را گرفته ايم
اكرمي، از تلاش همكارانش براي بازگرداندن دخترها به خانواده هايشان مي گويد : «مثلا همان دختري را ديديد كه به خاطر بداخلاقي پدرش به همراه خواهرش فرار كرده بود. عمه هاي بسيار خوبي دارد. چند وقتي هم با مادربزرگش زندگي مي كرد. مددكارهاي ما تحقيق كردند، معلوم شد، پدرش صلاحيت اخلاقي ندارد. به خاطر همين، امكانات زندگي، خارج از زندان براي آنها فراهم مي شود. بخش مراقبت هاي پس از خروج، عهده دار پيگيري كارهاي اين بچه هاست.»
ساختمان هاي كانون آنقدرها هم سياه نيست. حتي قرمزاست. اما به قول ياري «به هر حال ما آزادي بچه ها را از آنها گرفته ايم.» و اين به تنهايي زندگي را براي بچه ها تلخ مي كند.
|
|
|
در شهر
درد سر حكم تخليه
|
|
خرده شيشه هاي كف خيابان ماهروزاده خبر از اتفاق ناگواري مي دهد. فكر مي كرديد كه كودكي از سر ناداني، با توپ به شيشه خانه اي ضربه زده و خرد شدن شيشه ها ما حصل اين اتفاق كودكانه است انگار. امانه. جلوتر كه مي رويد اسباب ها كنار پياده رو چيده شده تلويزيون، يخچال، دفتر مشق و رختخواب.
تابلويي نيست كه روي آن نوشته شده باشد كارگران مشغول كارند. اما مشغول كارند كارگراني كه اسباب آنها را كنار پياده رو مي گذارند. صاحبخانه اما بالاي سر كارگرها ايستاده. مامور دادستاني با حكم قاضي بر تخليه خانه نظارت مي كند. خانه اي شبيه خانه اشباح. با دالان هايي ترسناك و سياه و در و ديواري كه هيچ تمايلي ندارند، اتفاقات سال هاي اخير خانه را از بازديد كننده پنهان كنند. ديوارها از هيچ كس رو نمي گيرند. از كلانتري ۱۰۱ نياوران هم، حضور دارند نمايندگاني تا به نظم محل نظارت كنند. آمده بودند تا بي سر و صدا غائله را ختم كنند كه نشد. يك مرد با زن و همسرش سالهاست كه در را روي هر مراجعه كننده اي بسته و آنها را راه نمي دهد به داخل چرا؟
توي اين خانه ۷خانواده زندگي مي كردند. در واقع خانه در انحصار ورثه بود. من اين خانه را خريدم و فقط اين مرد با زن و بچه اش خانه را ترك نكرد. گفت پول بيشتري مي خواهد. ۵ ميليون بيشتر دادم اما باز هم نرفت. ۵ سال به همين منوال گذشت تا آخر سر مجبور شدم با حكم دادستاني خانه را از او پس بگيرم.
اينها را صاحبخانه نمي گويد اما حرف هاي اوست كه راويش سرهنگ ناظر است. سرهنگ با آرامش دوباره توضيح مي دهد:« صبح كه آمديم تا وارد خانه شويم به طرف مامور ماشيشه پرت كرد كه شانس آورد به او اصابت نكرد» و شيشه خرده هاي روي زمين گواهي مي دهند كه حرفهايش واقعيت دارد.
كم كم محله شلوغ تر مي شود. سرك مي كشند از هر در و پنجره اي همسايه ها تا ببينند چه اتفاقي افتاده. يك نفر جلوتر از بقيه خود را به خبرنگاران و عكاسان مي رساند. همسايه ديوار به ديوار است مي گويد:« خريدار اين خانه، همان كه تي شرت قرمز وسفيد پوشيده، مرتبه اول ۱۵ ميليون و مرتبه دوم۵ ميليون به اين مرد داد. اما او نرفت. اينها حتي گاز نداشتند و توي حياط، با چوب و گاز پيك نيكي آتش روشن مي كردند. خلاصه فكر نكنيد در حق اينها اجحاف شده.»
مامور دادستاني برگه سفيدي در دست دارد و از اجناس اين خانواده صورت برداري مي كند. سرهنگ كلانتري اما ساكت تنها نظاره گر ماجراست. براي كسب اطلاعات بيشتر، مي توانيد به كلانتري برويد. همانجا كه مرد اين ماجرا به اتفاق همسرش مشغول گريه و زاري هستند. مرد كف اتاق رئيس كلانتري نشسته. تمام بدنش آنقدر به زمين نزديك است كه فكر مي كنيد روي زمين خوابيده. با عجز و لابه مي گويد: «چند روز مهلت بدهيد.»
سرهنگ محمدي، رئيس كلانتري است چيز زيادي نمي گويد اما همان كه مي گويد كل ماجراست.
- اين آقا شيشه اي را پرتاب كرد به سمت مامور ما، ما از اين موضوع مي گذريم. اما چند سال است كه در اين خانه نشسته و بلند نمي شود. حتي پول بيشتري را هم طلب كرد كه به او داده شد حالا كه با حكم قاضي وارد شديم، مي گويد مهلت بدهيد.
اينها را پليس كلانتري مي گويد و مردي كه روي زمين نشسته خودش آرام،آرام از اتاق بيرون مي رود.
|
|
|
شهرستان
تاكسي هاي متخلف شيراز
|
|
از آنجايي كه صبح از خواب بيدار مي شويم كرايه تاكسي ها افزايش پيدا مي كند خيلي عجيب نيست يك روز صبح از خواب بيدار شويم ببينيم هر كس ماشين مدل بالاتر داشته، كرايه تاكسي اش گران تر شده.
اما در هر حال تاكسيراني شيراز خبر افزايش نرخ كرايه تاكسي هاي جديد سمند را تكذيب كرد. مديريت و نظارت بر تاكسيراني شيراز و حومه افزايش نرخ كرايه حمل و نقل مسافر درون شهري تاكسي هاي جديد سمند را تكذيب كرد.
البته كرايه تاكسي شيراز با تهران آنقدر تفاوت دارد كه هر تهراني هوس مي كند قيد تهران و شلوغي اش را بزند و برود و در جوار حافظ زندگي كند. نرخ هر كورس همانند قبل ۴۵ تومان است و تا زمان اعلام نشدن قيمت جديد توسط شوراي اسلامي شهر شيراز قابل اجراست. از بيست و دوم مرداد ماه امسال ۱۰۰ دستگاه خودروي سمند به عنوان تاكسي و خودرو جايگزين وارد ناوگان حمل ونقل درون شهري شيراز شد. در چهار ماه نخست سال جاري ۲۷۰ مورد شكايت از طرف مردم به هيات انضباطي مديريت و نظارت بر تاكسيراني شيراز ارجاع شده است كه به ۲۳۰ مورد از اين شكايات رسيدگي و راي آنها اعلام شده است. مسوول روابط عمومي تاكسيراني شيراز گفت: اكثر شكايت ها درمورد حمل نكردن مسافر، رعايت نكردن قيمت مصوب، در معرض ديد نگذاشتن كد شناسايي و استفاده از رانندگان فاقد مجوز از تاكسيراني بوده است. در مواردي با راي هيات انضباطي رانندگان متخلف تاكسي به مجازات هايي همچون جريمه نقدي و توقيف خودرو به مدت يك هفته محكوم شدند.
|
|
|
اصناف
افتتاح ۹ جايگاهCNG
|
|
يكي از مشكلاتي كه براي گازسوز كردن خودروها وجود دارد، نبودن جايگاه هاي كافي براي سوختگيري است. مالكان خودروها ترجيح مي دهند پول زيادي براي بنزين بدهند ولي در صف هاي فوق العاده طولاني جايگاه هاي سوختگيري CNG معطل و در واقع كلافه نشوند خوشبختانه قدم هايي براي افزايش اين جايگاه ها برداشته شده كه ازآن جمله مي توان به بهره برداري ۹ جايگاه سوختگيري CNG اشاره كرد كه در تهران و شهرستان ها فعال خواهند شد. به طور دقيق تر سه جايگاه در تهران، دو جايگاه در قزوين، يك جايگاه در زنجان، يك جايگاه در اراك و دوجايگاه در مشهد راه اندازي خواهد شد.
مسوولان سازمان بهينه سازي مصرف سوخت اميدوارند با اين اقدامات تا حدودي بتوانند جلو خروج ارز از كشور را بگيرند. اين سازمان همچنين قصد دارد خط توليد تجهيزات CNG را در واحد توليدي شركت پارس كمپرسور در هفته دولت افتتاح كند كه در مرحله اول، بدنه و قطعات توزيع كننده ( ديسپنسور) و در مراحل بعدي قطعات اصلي و فرعي كمپرسور در اين واحد توليدي ساخته مي شود.
بزرگترين جايگاه سوختگيري در خاورميانه هم اكنون در شيراز وجود دارد كه ظرفيت سوختگيري ۳هزار و پانصد خودرو سواري، در روز را داراست. دو جايگاه ديگر نيز در اين شهر در حال احداث است.
|
|
|
مردم
موزه پست شب ها امنيت ندارد
|
|
ميراث خبر - موزه پست براي حفاظت شبانه از محوطه موزه مجبور است با شركتي كه در حوزه امنيت مكان عمومي متخصص است، قرارداد ببندد.
مهندس اسماعيل عظيمي، مدير موزه پست در اين باره گفت: «محوطه موزه پست مدت ها است كه به محض تاريك شدن هوا، به محل استقرار بي خانمان ها و معتادان بدل شده و هر روز آسيب هاي بيشتري از سوي اين افراد به ساختمان و محيط پيرامون آن وارد مي آيد.»
وي افزود: «با وجود اين كه به تازگي مرمت و بازسازي موزه به پايان رسيده و ديوارها و در و پنجره ها پاكسازي شده، اما هر روز شاهد دودزدگي ديوارها و سياه شدن آنها هستيم. آنها درست زير پنجره ها آتش روشن مي كنند و به اين ترتيب امنيت موزه به خطر مي افتد.»
عظيمي با اشاره به تبديل ميدان مشق به موزه بزرگ ملي گفت: «در حال حاضر قصد داريم با شركتي كه از سوي نيروي انتظامي معرفي شده، قرارداد ببنديم تا آنها با اعزام چند مامور، پس از تعطيلي موزه از محيط پيرامون آن حفاظت كنند. پس از تنظيم قرارداد، گروهي از كارشناسان اين شركت به موزه مي آيند تا با بررسي محيط آن مشخص كنند چه تعداد نيروي انساني براي حفاظت از موزه مورد نياز است. اميدواريم پس از تبديل محوطه به ميدان مشق اين مشكل حل شود و با تعيين حريم براي ميدان مشق و موزه هاي واقع در آن، چنين مشكلاتي نداشته باشند.» موزه پست و مخابرات ايران، متعلق به وزارت ارتباطات و فن آوري اطلاعات است. اين موزه در اولين ساختمان پست و تلگراف ايران كه بيش از ۷۰ سال قدمت دارد، برپا شده است.
|
|
|
آموزش
اصلاح آموزش رياضي
|
|
يكي از راهكارهاي هميشه در دسترس اين است كه مثلا هر موقع ديديد صداي مخالفان شما در حال رسيدن به گوش فلك است بگوييد بايد فلان روش را تغيير داد. بدين ترتيب پيدا مي شوند كساني كه فكر مي كنند واقعا شما در پي تغيير و دگرگوني در ساختار كاري خود هستيد.
« مرتضي حاجي» وزير آموزش و پرورش در كنفرانس آموزش رياضي كشور مي گويد:«اصلاح نظام آموزش يك ضرورت است» بعد هم درباره استعدادهاي ايراني مي گويد:« نمونه بارز استعداد ايرانيان موفقيت دانش آموزان ايران در مسابقات جهاني رياضي و كسب افتخارات بزرگي است كه در المپيادهاي مختلف به دست مي آورند.» هرچند اين مساله قابل تعميم نيست ونمي توان از موفقيت در المپيادها، مناسب بودن آموزش رياضي كشور را نتيجه گرفت چنانكه نتايج حاصل از مطالعات «تيمز» ضرورت توجه جدي به اصلاح روش هاي آموزش رياضي ونارسايي هاي آن را گوشزد مي كند، به همين دليل اصلاح برنامه درسي رياضي از نظر اهداف، روش ها، محتوي و چگونگي ارزيابي مورد توجه قرار گرفته است.
در برنامه چشم انداز۳۰ ساله توسعه كشور با توجه به توسعه جنبش نرم افزاري، ايران واجد مقام برتر علمي در منطقه خاورميانه است و در لايحه برنامه چهارم توسعه نيز بهبود كيفي آموزش علوم مورد تاكيد جدي واقع شده است.
خلاصه اينكه شايد تا چند سال آينده مثلا تدريس رياضيات آنچنان دچار تغييرات شود كه نگو و نپرس. بعد هم مشكلات معلمان حق التدريسي حل مي شود وديگر مشكلي نيست كه به آن بپردازند، مسوولان آموزش و پرورش.
|
|
|
رفاه
يكصد ميليون تومان براي ساختمان تحقيقات اسرا
هيات دولت با اختصاص مبلغ يك ميليارد ريال اعتبار از رديف قانون بودجه سال ۱۳۸۳، به منظور احداث ساختمان مركز تحقيقات اسرا به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي موافقت كرد.
هيات دولت در يكي از جلسات خود بنا به پيشنهاد شماره ۲۶۸۴۵ - ۳۳ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و تائيديه سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور و به استناد ماده (۵۵) قانون محاسبات عمومي كشور مصوب سال ۶۶، با پرداخت مبلغ يك ميليارد ريال از محل اعتبار رديف ۵۰۳۰۰۱ هزينه هاي پيش بيني نشده قانون بودجه سال جاري كل كشور به منظور كمك به احداث ساختمان مركز تحقيقات اسرا، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي موافقت كرد.
برپايه اين گزارش اعتبار تخصيص يافته علاوه بر يك ميليارد ريال اعتبار منظور شده در بودجه جاري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است.
اين مصوبه همچنين تاكيد مي كند: اعتبار اختصاص يافته به وزارتخانه ارشاد اسلامي پس از مبادله موافقتنامه با سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور و برابر قوانين هزينه مي شود.
|
|
|
تحقيقات
سهم ناچيز ايران در توليدعلم
|
|
اينكه سهم ايران مثلا در مرگ و ميرهاي ناشي از تصادفات خيلي بالاست، دليل نمي شود كه سهم ما در توليد علم و دانش هم بالا باشد. طبق آخرين آمار، متاسفانه ايران در توليد علم و دانش در جهان ۰۵/۰ درصد است. اين رقم وقتي در مقايسه با كشورهايي مثل ژاپن، آمريكا و روسيه قرار مي گيرد، خيلي پايين به نظر مي رسد وگرنه ۰۵/۰ درصد هم، خيلي كم نيست. باور كنيد. دكتر علي اكبر جلال، استاد دانشگاه علم و صنعت گفت: آمريكا ۳۰ درصد سهم توليد علم در جهان، روسيه ۱۷ درصد و ژاپن ۱۰ تا ۱۵ درصد سهم توليد علم در جهان را داراست.
اين استاد دانشگاه البته معتقد است در ايران افرادي وجود دارند كه براي توليد علم تلاش مي كنند، اما مديريتي نداريم كه به اين توليدات سامان دهد و از آنها حمايت كند.
سهم كاربران اينترنت در كشورهاي توسعه يافته ۳/۹۳ درصد است. سهم كاربران اينترنت در كشورهاي متوسط ۵/۶ درصد و كشورهاي فقير ۲/۰ درصد است. اين استاد دانشگاه مي گويد: تمام روستاهاي ايران بايد تا سال ۲۰۱۰ به اينترنت دسترسي داشته باشند. تا سال آينده ۸۰ درصد روستاهاي ايران حداقل به يك نقطه ارتباط اينترنتي دسترسي خواهند داشت. به گفته اين استاد دانشگاه ايران به طور كامل وارد عصر سوم يعني فن آوري اطلاعات نشده است. اميدواريم شنيدن و خواندن اين اخبار باعث شود كه بدانيم چقدر به كار و تلاش بيشتر احتياج داريم.
|
|
|
توافق ميان شهرداري و سازمان شهرداري ها بر سر پرداخت بدهي
۵۰۰ اتوبوس جديد در ناوگان
نوريان، مديرعامل شركت واحد: «قرار بود وزارت كشور يارانه اي بابت بليت به شهرداري و شركت واحد پرداخت كند كه با بدهي ما به اين سازمان صاف شده»
محمد محمدپور
حدود ۲ ماه پيش عبادالله فتح اللهي، مديركل حمل ونقل و ترافيك سازمان شهرداري ها، بدهي شهرداري هاي كشور از قبل توزيع اتوبوس ها به اين سازمان را حدود ۲۵ ميليارد تومان اعلام كرد. او گفت اين بدهي عمدتا مربوط به شهرداري هاي ثروتمند مي شود و از اين پس اين سازمان به شهرداري هايي اتوبوس خواهد داد كه سهم خود را براي خريد اتوبوس پرداخت كنند. به عبارت ديگر، سازمان شهرداري ها به آن دسته از شهرداري هايي كه سهم ۳۵ درصدي خود را نپردازند، اتوبوس نخواهد داد. آن زمان شهرداري تهران ۷ ميليارد تومان، شهرداري تبريز ۲ ميليارد تومان و شهرداري مشهد يك ميليارد و ۸۰۰ ميليون تومان به سازمان شهرداري ها بدهكار بودند كه البته شهرداري تهران تضمين به سازمان داده بود تا قبل از تحويل سهميه جديد، بدهي قبلي را پرداخت كند.
اين موضوع اخيرا دوباره مطرح شده و طرح مجدد آن باعث شد تا شهرداري تهران و سازمان شهرداري ها در نشستي به يك تفاهم برسند به طوري كه در پايان اين نشست حواله ۵۰۰ دستگاه اتوبوس جديد نيز به شركت واحد اتوبوسراني داده شد. نوريان، مديرعامل شركت واحد، در اين باره به خبرنگارهمشهري مي گويد: « ما تفاهمنامه اي را به امضا رسانديم كه براساس آن بدهكاري ما تقريبا صفر شده است وما ديگر به سازمان شهرداري ها بدهكار نيستيم.» او ادامه مي دهد: «قرار بود وزارت كشور يارانه اي بابت بليت به شهرداري و شركت واحد پرداخت كند كه با بدهي ما به اين سازمان صاف شده و ديگر مطالباتي به آن صورت وجود ندارد.»
با اين حال بدهي سازمان شهرداري ها به شركت ايران خودرو ديزل كه عمده اتوبوس هاي داخلي را توليد مي كند. همچنان وجود دارد. طبق گفته منابع مطلع در اين شركت، بدهي سازمان شهرداري ها بالغ بر رقم قابل توجه ۱۴۰ ميليارد تومان مي شود كه حتي اگر ۲۵ ميليارد تومان آن طبق گفته مديركل حمل و نقل و ترافيك اين سازمان مربوط به شهرداري ها باشد ۱۱۵ ميليارد تومان بدهي مستقيم سازمان شهرداري ها به شركت ايران خودرو ديزل است.
گرچه سازمان شهرداري ها اعلام كرده بود كه به شهرداري هاي بدهكار، ديگر اتوبوسي واگذار نخواهد شد، اظهارنظري كه تحليلگران آن را تحريك شهرداري ها براي پرداخت بدهي ها دانستند، اما شركت ايران خودرو ديزل چنين موضعي نگرفته و به رغم اين بدهي، واگذاري اتوبوس هاي جديد خود را كماكان ادامه خواهد داد. يكي از مقامات فروش اين شركت به خبرنگار همشهري مي گويد: «به رغم اينكه مبلغ بسياري از وزارت كشور طلبكاريم اما تحويل اتوبوس ها را منوط به پرداخت بدهي ها نكرده ايم. ما از وزارت كشور خواهش كرديم كه اين بدهي ها را پرداخت كند همان طور كه از آنها تقاضا كرديم اتوبوس هاي شركت ايران خودرو ديزل را خريداري كند.»
قيمت هر دستگاه اتوبوس چيزي حدود ۱۰۰ ميليون تومان است و با توجه به نياز شهرداري ها براي نوسازي ناوگان اتوبوسراني، به نظر مي آيد بودجه بيشتري براي خريد اتوبوس ها بايد به شهرداري ها اختصاص يابد.
خوشبختانه در نشست مسوولان شهرداري و سازمان شهرداري ها روي حل مساله تاكيد كه منجر به امضاي توافقنامه شد.
به گفته يكي از مقامات شركت ايران خودرو ديزل، اين شركت سالانه قدرت توليد بيش از ۵ هزار دستگاه اتوبوس را دارد و درصورت توافق هر چهار سال يكبار اين شركت توانايي نوسازي تمامي ناوگان حمل و نقل اتوبوس شهري ايران را داراست.
با ورود ۵۰۰ دستگاه اتوبوس جديد به ناوگان اتوبوسراني شهر تهران بايد به يك مزيت ديگر نيز توجه كرد و آن احراز يكي ديگر از شرايط اعلام شده شوراي شهر به شهرداري براي اجراي طرح تردد نوبتي خودروهاست.
مشكل فني!
كنترل كيفيت فني اتوبوس هاي تحويل داده شده و اتوبوس هاي در حال تحويل ايران خودرو ديزل به سازمان شهرداري ها و در نهايت به شهرداري هاي كشور، همواره مورد درخواست مسوولان اين دستگاه ها بوده است. مقامات سازمان شهرداري ها معتقدند ضعف در خدمات رساني پس از فروش از سوي خودروسازان، با اين بهانه كه سازمان به توليدكنندگان بدهكار است توجيه مي شود و با پرداخت بدهي ها مي توان اين بهانه را از توليدكنندگان سلب كرد. آنها معتقدند كه به دليل اين بدهي ها به كارخانه هاي توليدكننده خودرو، كنترل هاي كيفي و فني با جديت اعمال نشده و درنتيجه خودروهاي معيوب وارد سيستم حمل و نقل همگاني مي شوند. اخيرا سازمان شهرداري ها با تصويب مصوبه اي ۳ نفر ازكارشناسان فني خود را در كارخانه هاي توليدكننده مستقر كرده است تا با نظارت بر روي محصولات، كيفيت فني اتوبوس هاي تحويلي را كنترل كنند. براساس قراردادي كه سازمان شهرداري ها با توليدكنندگان اتوبوس منعقد كرده، چنانچه اتوبوس توليد شده با شناسنامه فني پيوست قرارداد منطبق نباشد، خريداري نشده و به ناوگان افزوده نخواهد شد.
اين تصميم از آنجا اتخاذ شد كه شركت هاي اتوبوسراني از محصولات توليدكنندگان چندان رضايت نداشتند و بارها نقص فني اين اتوبوس ها را به اطلاع سازمان شهرداري ها رسانده بودند. از آنجا كه بخش اصلي اتوبوس هاي مورد نياز توسط شركت ايران خودرو ديزل تامين مي شود، بنابراين كنترل كيفي محصولات اين شركت همواره مورد توجه مسوولان دستگاه هاي زيربط قرار گرفته است.
عبادالله فتح اللهي، مديركل حمل و نقل و ترافيك سازمان شهرداري ها، مي گويد: «از ايران خودرو انتظار داريم با توسعه خدمات پس از فروش و عمل به تعهدات، درصد اتوبوس هاي داراي نقص فني را به صفر برساند.» از سوي ديگر ايران خودرو ديزل با توجه جدي به اتوبوس هاي گازسوز، توليد اين قبيل اتوبوس ها را در دستور كار قرار داده است كه به علت نبود ايستگاه هاي سوخت رساني اين اتوبوس ها، استفاده از آنها چندان مورد علاقه شركت واحد نيست. اين اتوبوس ها به دليل بهره گيري از تكنولوژي پيشرفته بايد كنترل دقيق تري شوند و به همين دليل سازمان شهرداري ها از ايران خودرو ديزل خواسته است تا با همكاري شركت Man آلمان از بعد كيفي و فني، آنها را تحت نظارت كامل توليد كنند.
سعيد ليلاز، معاون فروش شركت ايران خودرو ديزل در اين باره مي گويد: «وزارت كشور با مستقركردن كميته فني بر توليد اتوبوس هاي گازسوز نظارت دارد و بعد از تاييد فني اين كميته است كه اتوبوس ها تحويل داده مي شود.»
با توجه به اينكه از ابتداي سال ۸۳ در شش شهر كشور تردد اتوبوس هاي ديزلي ممنوع است و اين ممنوعيت از سال ۸۶ در تمامي شهرهاي كشور اعمال مي شود، سالانه بايد ۵ هزار دستگاه اتوبوس گازسوز توليد شده تا نيازهايي كه به وجود خواهد آمد، مرتفع شود.
اين در حالي است كه شهرداري ها به دنبال واردات اتوبوس هستند و كيفيت فني بالاي آنرا براي خدمات رساني مناسب به شهروندان مطلوب مي دانند. به عقيده برخي از مسوولان شركت واحد، واردات اتوبوس باعث مي شود كه توليدكنندگان داخلي نيزبه فكر ارتقاي كيفي محصولات خود باشند و آنها را در حد استاندارد به متقاضيان عرضه كنند. با اين وجود، سازمان شهرداري ها با عقد قرارداد با شركت هاي داخلي تا حدودي زمينه حمايت از آنها را فراهم مي سازد. توليد اتوبوس هاي گازسوز در شركت ايران خودرو ديزل با هدف عرضه محصولات سازگار با محيط زيست صورت مي گيرد و مي توان آن را پيشرفتي براي توليدكننده داخلي دانست. محصولي كه به علت مصرف گازطبيعي روزانه ۳۰ هزار تومان صرفه جويي و دركل صرفه جويي ۴۵۰ ميليون توماني روزانه را به همراه خواهد داشت.
سعيد ليلاز، مي گويد: «جدا از بحث بدهي ها، ما برنامه هاي بسيار دقيقي را براي ارتقاي كيفيت محصولات خود داريم كه نتايج آن را به زودي خواهيد ديد.»
گرچه رسيدن به توليد اتوبوس هاي استاندارد در ايران از جانب شركت هاي داخلي هنوز محقق نشده است، اما بايد گفت كه در مقايسه با توليد خودروهاي سواري در داخل، اين بخش از صنعت خودرو وضعيت نسبتا بهتري دارد.
|
|
|
آدم مشهور تا دماغش را بخاراند
عكس ها:ساتيار
آدم مشهور تا دماغش را بخاراند، تمام مردم شهر باخبر مي شوند؛ اين خاصيت شهرت است. مثلا مي توانيد تمام كنفرانس هاي مهم را در ذهن مرور كنيد و به ياد بياوريد كه هميشه دوربين روي چهره هاي سرشناس زوم مي كند. حالا اينكه مقدمه ما چه ربطي به عكس هاي كنارش دارد، سوالي است كه قطعا براي شما پيش مي آيد و البته باچند صدم ثانيه تحمل رفع مي شود.
شهرت دردسري است كه گاهي گريبان يك اسم را هم مي گيرد. اين اسم مي تواند متعلق به يك بازيگر، يك چهره سرشناس سياسي، يك تاجر، يك شخص نيكوكار و گاهي حتي يك ساندويچ فروشي باشد. حالا حتما فهميده ايد كه مقدمه ما چه ربطي به عكس ها داشت.
ماجرا خيلي ساده است. عكاس دنبال سوژه اي براي عكس مي گشت و روي پل عابر به يك اسم معروف برخورد؛ اسم يكي از ساندويچ فروشي ها آشناي تهران. مي شود تصور كرد كه اين ساندويچ فروشي شعبه جديدش را روي پل عابر افتتاح كرده. اتفاقا ايده خوبي است اما فعلا كه روي آن پل خبري از بوي خوش ساندويچ نيست؛ آنجا تنها بوي آشغال مي آيد. به هر حال فعلا سطل زباله اين ساندويچ فروشي به يك پل عابر انتقال يافته. اينكه ليوان هاي مصرف شده نوشابه، كيسه هاي خالي ساندويچ و ظرف هاي يك بار مصرف را چه كسي به آنجا آورده مشخص نيست اما مي شود به ايده احداث ساندويچ فروشي روي پل اطمينان كرد و تصور كرد كه انتقال سطل زباله به پل اولين مرحله دريافت مجوز است!
|
|
|
آسفالت؛ دم دستي ترين و پركاربردترين روكش خيابان ها
معجزه قير در خيابان ها
|
|
نادر شاكرين
هر روز در تهران شاهد كندن خيابان ها و آسفالت كردن مجدد آنها هستيد. ديگر همگي ما به داشتن خيابان هايي پر از چاله چوله عادت كرده ايم.چاله ها يكي بعد از ديگري به وجود مي آيند و شهرداري چاره اي ندارد جز اينكه مدام مشغول روكش كردن آسفالت خيابان ها باشد كه هست.
البته مشكلات نوسازي و تعمير خيابان ها فقط مربوط به كشور ما نيست و مردم ديگر ممالك پيشرفته نيز با اين معضل دست به يقه اند. «گيليان گلاين» زندانباني ۳۴ ساله است كه سال ها در شهر منچستر زندگي مي كند. او پس از سالي پر از كار و گرفتاري، فرصتي پيدا كرد تا براي تجديد قوا و تمدد اعصاب سفري به يونان داشته و از نزديك شاهد بازي هاي المپيك باشد. گيليان مانند هميشه ماشين خود را در كنار خيابان محل سكونتش پارك كرد و با تاكسي به فرودگاه رفت و...
يونان كشوري ديدني است و گيليان حسابي از تعطيلات خود لذت مي برد اما هنوز چند روزي از تعطيلات او سپري نشده بود كه مادر او از منچستر تماس گرفت و به او خبر داد كه پيمانكار راهسازي در حال آسفالت كردن خيابان ميدلتون (همانجايي كه ماشين او پارك بود) است. او به خاطر آورد كه چند هفته پيش براي خريد به مركز تجاري شهر رفته و همسايگان خود را ديده و با آنها گفت وگو كرده بود. همسايگان از برگه هاي اعلاميه اي سخن مي گفتند كه به در منازلشان آمده و از آنها خواسته شده بود كه از پارك كردن اتومبيلشان در خيابان خودداري كنند زيرا قرار است خيابان آسفالت شود. گيليان كه اين برگه را دريافت نكرده بود موضوع را جدي نگرفت و همه چيز فراموش شد. او كه حالا مستاصل شده بود از يك طرف نمي خواست بازي هاي المپيك را از دست دهد و از طرف ديگر نمي توانست سيتروئن۲ C مشكي خود را كه به تازگي خريده بود در خيابان بين آن همه ماشين آلات هيولاي راهسازي رهاكند. بخت با گيليان همراه بود، او توانست پس از مدتي كه حيرت او از اين خبر ازبين رفت، يكي از دوستانش را به خاطر آورد كه فرداي آن روز از آتن به انگليس بازمي گشت. بنابراين از دوستش خواست كه كليد خودروي او را هم به همراه خود ببرد و ماشين او را از اين مهلكه نجات دهد. درنهايت، اين ماجرا هم همچون فيلم هاي هندي به خوبي خاتمه يافت و اكنون، هم اتومبيل گيليان از اوقات فراغت خود لذت مي برد و هم خود او.
راه و آسفالت ازجمله اختراع هايي است كه اكثر شهرنشينان از دوران كودكي ديده اند و جزو اشياي عادي زندگي خود طبقه بندي مي كنند، اما تا ۱۸۰ سال پيش هيچ خيابان آسفالته اي وجود نداشت. تاريخچه راهسازي انسان به ۴هزار سال قبل از ميلاد مسيح بازمي گردد؛ بسيار قبل از آنكه تاريخ امپراتوري هايي چون ايران و مصر نوشته شود. پس از ساكن شدن انسان ها يعني در دوران آغاز كشاورزي توسط بشر، نياز به وجود راه ها احساس شد. بعدها با گسترش دامپروري، راه هايي كه به مراتع و چراگاه ها ختم مي شد زير سم احشام كوبيده مي شد و كم كم به مسيرهايي دايمي تبديل شد. سالها بعد در زمان حكمراني پادشاهان ايران و روم باستان استفاده از سنگ براي فرش كردن جاده ها رواج يافت. اين حكومت ها براي اداره قلمرو گسترده خود نياز به شبكه راه هايي داشته كه پيك ها و ماموران حكومتي بتوانند با سرعت به تمام نقاط كشور سفركنند و فرامين را توزيع و اخبار را جمع آوري كنند. نمونه هاي خيابان هاي سنگفرشي هنوز در اروپا زياد است. در عراق هم برخي از گذرگاه ها همچنان با سنگ فرش مي شوند.
جان متكالف، اولين راهسازي بود كه خيابان هاي سنگي مدرن را طراحي كرد. او كه در سال ۱۷۱۷ در اسكاتلند متولد شد، حدود ۴۰۰ كيلومتر در منطقه يوركشاير انگليس جاده سازي كرد.نوآوري اين مرد نابينا آن بود كه خيابان ها را با سه لايه سنگ هاي بزرگ در زير، شن و ماسه در وسط و قطعات كوچك سنگ هاي صاف در بالا مي ساخت. كارايي بالاي جاده هاي او موجب گسترش روش ساخت و سازش شد. حدود۴۰ سال بعد در اسكاتلند دو مهندس متولد شدند كه تغييراتي اساسي در راهسازي ايجاد كردند. «توماس تلفور» بارها در دوران كودكي در راه مدرسه درگل و لاي جاده ها گير كرده بود و هميشه از وضعيت بد راه ها ناراحت بود. او پس از آنكه دوران تحصيلي خود را در دانشگاه به پايان رساند به مطالعه روي شكل سنگ هاي به كار رفته در خيابان ها پرداخت. توماس همچنين روي ترافيك و شيب راه ها تحقيق كرد. بالاخره پس ازمدتها پژوهش جاده اي را طراحي كرد كه مركز آن مرتفع تر از شانه هاي آن بود به همين خاطر آب باران روي سطح راه باقي نمي ماند وبه طرفين منحرف مي شد . اين نوآوري توماس امروزه نيز در تمامي راه هاي استاندارد جهان به كار گرفته مي شود. هموطن ديگر او «جان لاندن مك آدام» كه يكسال بزرگتر از توماس بود در روش راهسازي سنگي تحولي عظيم ايجاد كرد كه موجب سرعت بخشيدن به عمليات ساخت جاده ها شد. در روش او ابتدا سطح جاده با سنگ هاي بزرگ هم اندازه به طور كاملا منظم پوشانده مي شد، سپس لابه لاي اين قطعات سنگ، با خرده سنگ و ماسه پر مي شد. راه هايي كه جان ساخت از استحكام بالايي برخوردار بودند و رفته رفته به «جاده هاي مك آدام» شهرت يافتند. تا اواخر قرن نوزدهم خيابان هاي سنگي جزو مظاهر شهرهاي پيشرفته بود. خيابان هاي پهن و پر رفت و آمد كه در كناره ها افراد پياده به آرامي حركت مي كردند و در ميانه كالسكه ها و گاري ها با اسب هاي نيرومند به اين سو و آن سو مي تاختند.
اختراع آسفالت در سال۱۸۲۰ فصلي جديد از راهسازي را به روي مهندسان گشود در ساخت تقريبا تمامي انواع آسفالت از قير استفاده مي شود. قير ته مانده تصفيه و پالايش نفت خام است.
با مخلوط كردن قير و ماسه و قطعات كوچك سنگ، آسفالت درست مي شود. نخستين راه آسفالتي در سال۱۸۲۴ در شامپ اليسه پاريس كشيده شد. البته در اين آسفالت اثري از دانه هاي سنگ به چشم نمي خورد و بسيار چسبنده بود. اولين آسفالت امروزي در سال ۱۸۷۲ زير نظر مهندسي به نام «ادوارد اسمد» كه از بلژيك به آمريكا مهاجرت كرده بود استفاده شد. ادوارد توانست براي نخستين بار آسفالتي را با تراكم بالا توليد كرده و به طور عملي از آن استفاده كند. نخستين خياباني كه شمايل راه هاي امروزي را داشت و توسط آسفالت ادوارد پوشيده شد خيابان پنجم نيويورك بود و ۵ سال بعد، از اين آسفالت در پوشاندن خيابان پنسيلوانياي شهر واشنگتن استفاده شد. اكنون پس از گذشت ۱۳۲ سال از اختراع اين ماده سودمند واستفاده گسترده از آن آسفالت هم مانند بسياري دستاوردهاي ديگر بشر به پديده اي عادي و روزمره تبديل شده است كه شايد توجه كمتر كسي را به خود جلب مي كند مگر اين روزها كه تلا ش براي آسفالت كردن دوباره خيابان ها نظر تهراني ها را بيشتر به اين اختراع جلب كرده است.
|
|
|
با كمك وام بانك هاي بين المللي
گواتمالا عليه حاشيه نشيني مبارزه مي كند
جهانشهر
|
|
كشور گواتمالا برنامه همه جانبه اي را براي ساماندهي بافت حاشيه نشين و آلونك نشين هاي اين كشور تدارك ديده است.
در ۳ كلانشهر گواتمالا حدود ۳۲ منطقه حاشيه نشين و آلونك نشين وجود دارد كه جمعا ۸۵ هزار خانوار را در خود جاي داده اند. به منظور ساماندهي ۳۲ منطقه حاشيه نشين در كلانشهرهاي گواتمالا، انجمن حكومت محلي گواتمالا اقدام به گرفتن وام كم بهره از بانك ها خارجي كرده است. تاكنون مبلغ ۴۶ ميليون دلار از طرف بانك توسعه آمريكا به انجمن حكومت هاي محلي گواتمالا براي اجراي پروژه ساماندهي بافت حاشيه نشين وام پرداخت شده است. مديران شهري ۳كلانشهر گواتمالا به منظور كاهش فقر شهري و ساماندهي بافت حاشيه نشين و آلونك نشين اين شهرها اقدام به برنامه ريزي مدون كرده اند كه در چندين مرحله به اجرا درخواهد آمد.
فاز اول اين برنامه از اقدامات كالبدي نظير ساماندهي شبكه آبرساني بهداشتي به منازل، زهكشي و احداث آبراه ها، احداث خيابان هاي آسفالت و پاكيزه، زدودن گرد و خاك و پسماند از سطح مناطق حاشيه اي، ساخت منازل جديد و انجام اصلاحات اساسي در منازل موجود و احداث جاده هاي ارتباطي است.
در قسمت دوم برنامه ساماندهي بيشتر به مسايل فرهنگي و اجتماعي مديريت شهري توجه شده است كه در اين خصوص شهرداران اين شهرها مي كوشند اقداماتي فرهنگي و اجتماعي نظير حفظ نياز هاي خانوادگي در خانواده هاي ساكن دو بافت حاشيه نشين انجام دهند. براي به انجام رساندن اين مهم از آموزش زنان خانواده شروع كرده و با آموزش هاي لازم به كودكان، بيشتر آنان را از مخاطراتي كه سلامتشان را به خطر مي اندازد آگاه مي سازند.
همچنين با آموزش به دختران و پسران در سنين بلوغ آنها را از خطراتي كه در اين سن ممكن است سلامتي جسمي و روحي شان را به خطر اندازد آگاه مي كنند. احداث ورزشگاه ها و تفريحگاه هاي سالم در مناطق حاشيه نشين از ديگر اقداماتي است كه مديران شهري ۳ كلانشهر گواتمالا در دستور كار خود قرار داده اند.
البته مديريت شهري اين شهرها اجراي اقداماتي همچون گسترش سرويس عمومي شهري، برنامه مشاوره تغذيه رايگان و اجراي پروژه بهداشت خانوار پراكنده در بافت هاي حاشيه اي به منظور حفاظت از سلامت شهروندان به ويژه كودكان را نيز در دستور كار خود قرار داده اند.
|
|
|