دست به دست كردن كارت هاي تبليغاتي
ويندوز چيزي مثل CD است
هنوز صبح است و تا ظهر وقت دارد كه كاغذها را پخش كند. بنابراين زياد نگران نيست. لباس هايش آنقدر كثيف و كهنه است كه نگران ماليده شدنشان به نرده هاي كثيف پل نيست. يكي دونفر ديگر از همكارانش پايين پل در انتظار عابران هستند و از آنها خواهش مي كنند كه برگه هاي تبليغي شان را بگيرند. اما در ميدان تجريش با يك نمونه ديگر از اين نوجوان ها روبه رو مي شويم
مسعود مير
گاهي اوقات كار تابستاني حكم تفريح دارد. گذران اوقات بيكاري در يك مغازه يا فروشگاه و... در شرايط مناسب و امكانات درست و حسابي، اما بعضي مواقع اين كار نقش يك منبع درآمد را بازي مي كند و اينجاست كه مساله مقداري پيچيده مي شود. در اين ميان شغل هاي خدماتي دامنه گسترده تري را شامل مي شود. چون نه نياز به تخصص خاص دارد و هم اينكه از حوصله نوجوانان خارج نيست. يكي از اين نمونه كارها كه اين روزها حسابي بازارش رونق دارد و در اين مطلب به آن مي پردازيم توزيع كارت هاي تبليغي و تراكت هاي مختلف است.
ساعت كاري
روي پل عابر پياده ابتداي خيابان انقلاب ايستاده و يك پلاستيك سياه رنگ در دستش است. كاغذها را يكي يكي از پلاستيك درمي آورد و به عابران نشان مي دهد، شايد يكي از آنها كاغذ را بگيرد.
هنوز صبح است و تا ظهر وقت دارد كه كاغذها را پخش كند. بنابراين زياد نگران نيست. لباس هايش آنقدر كثيف و كهنه است كه نگران ماليده شدنشان به نرده هاي كثيف پل نيست. يكي دونفر ديگر از همكارانش پايين پل در انتظار عابران هستند و از آنها خواهش مي كنند كه برگه هاي تبليغي شان را بگيرند. اما در ميدان تجريش با يك نمونه ديگر از اين نوجوان ها روبه رو مي شويم. پسرك كه حدودا ۱۵ساله است كنار اداره پست ايستاده و تراكت هاي يك موسسه آموزش زبان انگليسي را تعارف مي كند.
اكثر افرادي كه از كنار او مي گذرند تراكت ها را مي گيرند. رمز موفقيت او را در جلب نظر عابران، در صحبت هاي او بايد پيدا كرد: «تابستان امسال در كلاس هاي زبان... شركت كنيد. هدوي(Headway)، مدرك تافل و... با شعبه هاي فراوان در سطح شهر.»
به سراغش كه مي روي اول كمي جا مي خورد. بعد از اينكه مطمئن مي شود قصد نداريم كارش را برهم بزنيم با ما همصحبت مي شود: «در ايام تابستان كه مدرسه نمي روم اينجا كار مي كنم. صبح ها ساعت ۷ با اتوبوس خودم را مي رسانم اينجا. هر روز صبح اينجا افرادي هستند كه بخواهند تراكت هايشان را پخش كنند.
من هم چون هر روز به اينجا مي آيم آشنا هستم و به من كار مي دهند. يك بار فروش خودرو، يك بار آگهي استخدام، بعضي وقت ها هم مثل الان كلاس زبان. امروز ۵ هزار تايي بايد توزيع كنم.» وقتي مي پرسي كه كار مشكلي نيست مي گويد: «سخته، ولي خوبيش اين است كه پولش را همان روز مي دهند. هر روز اگر همين قدر پخش كنم ۳ هزار تومان گيرم مي آيد ولي بعضي وقت ها اينطوري نيست. هركس هرچقدر كه بخواهد مزد مي دهد و قيمت مشخصي ندارد.» وقتي راجع به اطلاعاتي كه به مردم مي دهد سوال مي كنم مي گويد: «دقيقا نمي دانم يعني چه. تافل چيه و كيه مهم نيست. مهم اين است كه مردم آن را مي دانند و به همين دليل مشتاق مي شوند و از من برگه ها را مي گيرند. البته مي دانم windows چيه، يك بار آگهي فروش كامپيوتر پخش مي كردم رويش نوشته بود با نصب رايگان windows. يك چيزي در مايه هاي CD و اين چيزهاست.» چند تا از برگه هاي تبليغاتي را مي گيري تا وقتش را بيشتر از اين تلف نكني. (چند تا را بخوانيد ۲۰۰ تا) فقط از ما قول مي گيرد كه برگه ها را اينطرف ها دور نريزيم چون صاحب كار ديگر پولش را نمي دهد. فرهنگ تبليغات چاپي را هم نمي شود ناديده گرفت، خيلي از مردم اصلا به اينگونه تبليغات توجه نمي كنند. اگر هم تراكت يا برگه اي را بگيرند در كمترين زمان ممكن آن را به زمين مي اندازند. همين موضوع باعث دردسر خيلي از توزيع كنندگان نوجوان اين برگه ها مي شود. اگر در نحوه برخورد و تحويل تراكت ها موفق عمل كند تازه بايد خدا خدا كند كه تراكت ها در اطراف محل توزيع روي زمين ديده نشوند. اگر چنين اتفاقي بيفتد سروصداي سفارش دهنده كار درمي آيد و طرف هم كه يك نوجوان كم سن و سال است، اين وسط حق كار و دستمزد است كه...
اگر بخواهيم خوشبينانه به اين شغل (صد البته براي چنين سني شغل محسوب نمي شود) بنگريم به اين نتيجه مي رسيم كه يك نوجوان هر روز تعدادي برگه توزيع مي كند و همان روز هم مي تواند درمورد خرج درآمد حاصله از آن فكر كند. اما زاويه ديدمان به گونه اي ديگر هم مي تواند باشد. اساس حضور يك نوجوان به مدت طولاني در مركزهاي شلوغ شهر خود به خود منفي است. چه رسد به اينكه احتمال برخورد با اراذل و اوباش را هم به اين مورد اضافه كنيم. شايد با يك مثال ساده و دم دستي موضوع روشن تر شود. اگر به يك نوجوان پيشنهاد حمل و توزيع بسته هاي مشكوك مواد مخدر درقبال پول بيشتر شود چه اتفاقي مي افتد. اما هرچه كه هست توزيع اين گونه برگه ها به عنوان يك شغل موقت براي نوجوانان كم كم دارد جدي مي شود و طبيعتا آسيب هاي احتمالي آنها بالا مي رود. نوجواناني كه اگر شرايط خاص مالي نداشتند مي توانستند تابستانشان را بهتر از اين بگذرانند.
|