واكسال دولوكس چهار سيلندر استارتي - هندلي نزديك به 40 سال است كه روي پشت بام بانك صادرات جا خوش كرده است وكسي سراغش را نمي گيرد
عباس امروز با 68 سال سن بيش 14 هزار شب از اين اتومبيل نگهباني كرده و البته حتي يك ريال بابت آن دريافت نكرده است
نزديك 40 سال است كه در پشت بام يكي از بانك هاي شهر، اتومبيلي پارك شده است كه در نگاه اول فكر مي كني جايزه قرعه كشي بانك است، اما اين اتومبيل به خاطر يك بدهي ناقابل امروزي در ذهن ما و بسيار زياد آن زمان، به مبلغ 2400 تومان توقيف شده است و تا به امروز نه خود صاحب ماشين و نه توقيف كننده و نه حتي ورثه آنان براي بردن اين تاكسي واكسال دولوكس اقدام نكرده اند.
سال 1343 هجري شمسي برادران مسعودي قطعه زمين بايري را در انتهاي خيابان نفيس در جاده خاوران تبديل به پاركينگ كردند تا از اين راه بتوانند از اين قطعه زمين هزار متر مربعي استفاده بهينه كرده باشند. البته به گفته عباس جوبي، سرايدار پاركينگ كه خود از كندن پي هاي ديوار پاركينگ تا امروز در اينجامشغول به كار است، اين تاكسي واكسال از مشتري هاي اوليه پاركينگ است. او از آن زمان صحبتي به ميان مي آورد كه شب ها در پاركينگ وظيفه نگهباني از موتوروسپاهاي سه چرخ و گاري هاي چهارچرخ را بر عهده داشته و نهايت شبي 3 يا 4 تا ماشين در اينجا پارك مي شد. در تيرماه سال 44 اين واكسال دورنگ آبي و سفيد براي چهار شب ميهمان توقفگاه مسعودي شد. محمد تيموري، شوفر اين تاكسي آن را هر روز غروب مي آورد و صبح ها به مانند ديگر اتومبيل ها و گاري ها آن را از پاركينگ خارج مي كرد و هر شب يك تومان به سرايدار مي داد تا اينكه به مدت 2 شب ماشين را به پاركينگ نياورد تا شب سوم كه محمد تيموري، صاحب اتومبيل باز هم ماشين را به پاركينگ آورد، اما پس از 2 روز، برگه توقيف اتومبيل از سوي دادگستري آن زمان و به وسيله كلانتري هاشم آباد ابلاغ شد.
تاكسي واكسال آقاي تيموري از سوي محمد ميرشفيعي فروشنده فرش در سلسبيل مصادره شده و محمد تيموري حق خروج اتومبيل را از پاركينگ ندارد.
ماجرا به يك مساله مالي بر مي گشت. ماجرايي كه سرايدار پاركينگ سال هاي اول آن را خوب به خاطر دارد. هر بار كه عباس آقا، تيموري را مي ديد از او تاريخ بردن ماشين را مي پرسيد و در پاسخ مي شنيد كه ازش انتقام مي گيرم!
انگار نه انگار كه اين تاكسي تبديلي پلاك مشكي به شماره شهرباني 7776 بايد هر چه زودتر از اينجا بيرون آورده شود. القصه، سال 48 بود كه ديگر تعداد ماشين ها و گاري ها در پاركينگ عباس آقا زياد شده بود و حالا ديگر نمي شد، اتومبيل ها را براي شبي يك تومان در پاركينگ خاكي، پارك كرد: براي دو روز پاركينگ تعطيل شد و از ورود تمام اتومبيل ها، موتور سه چرخ ها وگاري ها به داخل پاركينگ جلوگيري كردند تا كف را آسفالت كنند.
پاركينگ خالي شده بود، ولي گوشه اي از پاركينگ در اشغال واكسال دولوكوس قرار داشت و به علت ممنوعيت خروج اتومبيل از در پاركينگ بايد آن را در محوطه جابه جا مي كردند: نه صاحب ماشين، نه مصادره كننده، هيچكدام قبول نمي كرد تا كرايه پاركينگ را بپردازد. البته مدتي قبل از آسفالت كاري، عباس براي روشن كردن وضعيت اين ماشين به مغازه محمد ميرشفيعي رفت تا از او كسب تكليف كند.ميرشفيعي هم در جواب، صحبت عباس از واگذاري ماشين به خود تيموري را به ميان آورد كه در همان روزهاي اوليه آن را رفع توقيف كرده و ديگر با آن كاري ندارد.
عباس با شنيدن اين حرف ها ناراحت از بلاتكليفي به وجود آمده، چاره را در تبعيد اين تاكسي لوكس ديد. او بايد آن را در فضايي نگهداري مي كرد كه تا روشن شدن وضعيت آن لااقل پاركينگ بيشتر از اين متضرر نشود. بنابراين در هنگام آسفالت كاري پاركينگ، عباس با آوردن يك جرثقيل به درون پاركينگ با مبلغ 50 تومان آن را به بام بانك صادرات جنب پاركينگ انتقال داد!
از اين به بعد تاكسي واكسال محمدآقا پناهگاه گربه هاي محل شده است وچه بسيار گربه ها در اتاق ماشين به جاي مسافران درون شهر نشسته اند وچرخه زندگي و زاد و ولد را در اينجا گذرانده اند!
تاكسي واكسال گزارش ما با وجود خواب 40 ساله سالم است، تمام بدنه، شيشه ها و قطعات داخل موتور، اوضاع خوبي دارند. دور ماشين هنوز براق است و البته اين ماشين منزلگه گربه هاي محل شده. عباس دليلش را در خراب بودن بالا بر شيشه عقب سمت راننده مي داند كه از همان اول تا آخر بالا نمي رفته و نياز به رگلاژ داشته است
به دليل دگرگوني هاي بسيار در جامعه و كوتاهي محمد تيموري و محمد ميرشفيعي در رسيدگي به رفع توقيف اتومبيل مورد نظر و گم شدن تمام مدارك مربوط به مصادره و رفع توقيف، پاركينگ دار همچنان سر در گم است. تنها مدرك باقيمانده در مورد واكسال آبي و سفيد شهر، برگه اعلام توقيف دادگستري است كه نزد صاحب پاركينگ به امانت مانده است.جالب اينكه حتي در كلانتري محلهاشم آباد هم هيچگونه سند و مدرك دال بر شكايت محمد ميرشفيعي از محمد تيموري در بايگاني وجود ندارد.
البته سند اتومبيل نزد مالك آن - محمد تيموري- است: حرف خودش را مي زند اما 6-5 سال پيش گفتند فوت كرده.
اما تا به امروز حتي ورثه محمد تيموري هم سراغي از اين اتومبيلكه بايد آن را در نمايشگاه هاي اتومبيل قديمي يا در پاركينگ كلكسيونرهاي اتومبيل ديد نه در بالاي بام ساختمان مخروبه بانك صادرات نگرفته است. حتي يكي دو بار هم صاحبان پاركينگ و خود عباس، سرايدار پاركينگ به كلانتري محل مراجعه كرده اند كه با اين ماشين كه الان حكم عتيقه را دارد چه كنند؟ و رئيس كلانتري به آنها متذكر شده است كه اگر ماشين را از پاركينگ بيرون بياورند و صاحبش پيدا شود بايد يك ماشين صفر براي او تهيه كنند، پس براي محكم كاري هم كه شده نبايد آن را از پاركينگ خارج كرد!
عباس به تمامي مراجع ذي صلاح سر زده، اما هيچ كس به او جوابي نمي دهد. او كه بايد به حس وظيفه از اين تاكسي واكسال به مانند ديگر ماشين هاي پارك شده در اين پاركينگ مراقبت كند، تنها يك دلخوشي دارد و آن اينكه نگهداري از ماشين 4 سيلندر 2كاره استارتي - هندلي سابقه كارش حساب مي شود؛ عباس امروز با 68 سال سن بيش 14 هزار شب از اين اتومبيل نگهباني كرده و البته حتي يك ريال بابت آن دريافت نكرده است. او حتي در برابر هوس فرزندش كه پاره تنش است هم مقاومت كرده و نگذاشته ابوالفضلكه الان 36 سال سن دارد در كودكي، هواپيماي استيل جلوي كاپوت را بكند.
وقتي قيمت اتومبيل هاي واكسال را در آن زمان پرس وجو كرديم به قيمت 5تا 6هزار تومان رسيديم. اما عباس با اين قيمت موافق نيست و مي گويد: اگر اين ماشين بيشتر از 2 هزارو 400 تومان مي ارزيد حتما تا الان به دنبال آن مي آمدند. البته اين ماشين سالم است و احتياج به يك روغن كاري دارد و حتي اگر هم قطعه اي از آن خراب باشد با قطعات پيكان هاي مدل پايين مي توان آن را درست كرد.