اين اتفاق بارها براي همه ما پيش آمده كه براي كاري از اين سر شهر به آن سر شهر برويم. جدا از اينكه در ترافيك يا هر جاي ديگر وقت  مان تلف مي شود، بالاخره خود را به مقصد موردنظر مي رسانيم. هوا گرم است، آفتاب با بي رحمي تمام وسط آسمان شهر نشسته و ما هر لحظه از لحظه قبل تشنه تر مي شويم 
ابوذر منصوري 
۱- پيرمرد از كار دنيا قسمتش سقايي بود. صبح هاي گرم تابستان پي آب به قنات مي رفت. به اميد فروختن آب راهي شهر مي شد، هر پياله آب را مي فروخت يك شاهي.
بعضي وقت ها جيب سقا سير آب مي شد. كاسبي پيدا مي شد، تمام آب مشك پيرمرد را مي خريد كه تمام مردم شهر آب مجاني بخورند. در اين بعضي وقت ها، پيرمرد خوشحال مي شد كه آبي در مشكش نماند و كاسب هم راضي كه مردم تشنه را سيراب كرده.
كاسب قصه ما دلش خوش بود كه با يك مشك ناقابل آب، بركتي به دخل خود مي آورد. كم كم اما لوله كشي آب به تمام شهر رسيد؛ همه خانه ها ديگر آب داشتند و پيرمرد سقا بايد مي مرد...
اما اين طرف در خيابان،  ديگر هيچ كس نبود به تشنه هاي خيابان آب بدهد. مردم هنوز تشنه مي شوند. بايد چاره اي پيدا مي كردند. كاسب ها دست به كار شدند. هر كدام در راه خدا يك سطل آب جلوي مغازه گذاشتند. در هر گذر، عابري تشنه با يكي از اين سطل هاي آب خود را سيراب مي كرد. خرج گران شد. ديگر كاسب ها دوتا دوتا، يا چندتا چندتا، روي يك سطل آب با هم شريك شدند.
ديگر در هيچ گذري كسي تشنه نماند، اما امروز چي...
۲- شهر را به دو قسمت تقسيم مي كنيم. حرف از بالاي شهر و پايين شهر نيست. شهر به دو قسمت ديگر تقسيم شده است؛ به دو قسمت نامانوس كه ديدني نيست، اما حس كردني است.
در قسمت هايي عده اي به رسوم و اعتقادات معتقد و در قسمتي ديگر مردم به اين رسوم و عقايد كم توجه هستند. زندگي سخت شده و پول درآوردن از آن سخت تر، اما چه كنيم كه هنوز مردم تشنه مي شوند.
اين اتفاق بارها براي همه ما پيش آمده كه براي كاري از اين سر شهر به آن سر شهر برويم. جدا از اينكه در ترافيك يا هر جاي ديگر وقت  مان تلف مي شود، بالاخره خود را به مقصد موردنظر مي رسانيم. هوا گرم است، آفتاب با بي رحمي تمام وسط آسمان شهر نشسته و ما هر لحظه از لحظه قبل تشنه تر مي شويم. اگر در گوشه هايي خاص از شهر باشيم، مي توانيم با ليواني آب از كلمن، سطل يا آبسردكن هاي گذاشته شده در پياده رو رفع تشنگي كنيم، اما در خيابان ها و ميدان هاي ديگر اگر تشنه شويم بايد با يك برگه اسكناس ناقابل و خريد يك ليوان نوشيدني خنك خود را سيراب كنيم.
۳- گوشه ميدان امام حسين ع يك سطل آب خودنمايي مي كند. كاسب هاي محل، هر روز دنگ، دنگ روي هم مي گذارند تا مردم سيراب شوند و بركتي هم بر دخل و كاسبي خود بيفزايند. جالب است وقتي خواستيم بانيان اين كار را پيدا كنيم، هركدام به نوعي خود را كنار كشيدند. اما با اصرار و پرس وجو از كسبه، عاقبت آدرس چهار نفر از بانيان را توانستيم به دست بياوريم.
هر لحظه شير آب باز مي شد و رهگذر به وسيله پياله مسي كنار سطل مقداري آب مي خورد. آدرس يك ساندويچي، يك طلافروشي، يك كفاش و يك يخ فروش را به ما دادند.
در يكي از نانوايي هاي بالاي ميدان دنبال شخصي مي گشتيم كه كفاش معروفي بود. اما او چند وقت بود كه به علت سد معبر ديگر بساط كفاشي در پياده رو پهن نمي كرد و در نانوايي وظيفه توزيع نان ميان قهوه خانه هاي محل و تميز كردن كف نانوايي  را برعهده گرفته بود. او از اين راه روزي 5 هزار تومان درآمد دارد. علي كفايتي با آن چهره پير و فرتوت از اعتقاد دروني اش حرف مي زد. او مي گويد هر بار كه در راه خدا آب وقف كرده، به اندازه يك كارگر ساده درآمد داشته و روزهايي كه اين كار را نكرده، كارش كساد بوده.
او هر روز مقداري پول از گوشه جيبش بيرون مي آورد و در خريد 12-10 قالب يخ سهيم مي شود. باني اصلي گذاشتن اين سطل را همان شخص مي داند كه به ما آدرس داده است و اوست كه كسري پول يخ را هر روز مي دهد.
برمي گرديم به سطل آبي كه روي چهارپايه فلزي گذاشته شده. شلنگ آب سبزرنگي روي زمين است كه يك سرش داخل سطل آب است و سر ديگرش داخل يك مغازه ساندويچي. پيش خود مي گوييم حتما يكي از بانيان هم صاحب اين مغازه است.يك پيرمرد يخ فروش هم در اين راه سهيم است. او درست است كه براي چند قالب يخ مبلغي مي گيرد اما خود هم روزي يك قالب براي سيراب شدن مردم اهدا مي كند. او هم وقتي فهميد در اين مورد مي خواهيم با او مصاحبه كنيم، با كم محلي ماجرا را تمام كرد!به هر حال بعضي چيزها فقط به خداوند مربوط است.
آن طرف گوشه آن مغازه سنگ فروشي شايد كمي جلوتر كنار آن مغازه بقالي، هرچه بيشتر به اين ور و آن نگاه مي كنيد بيشتر احساس مي كنيد چقدر تشنگي نفستان را بريده. احساس مي كنيد بايد هر چه سريع تر حتي شده يك قطره آب بخوريد. تصميم مي گيريد به طرف آن سوپرماركت برويد و يك بطري آب معدني بخريد. سنگيني دستي لرزان را روي شانه هايتان حس مي كنيد، پسرم آب بدم...؟!

با توجه به پيام تلفني مندرج در آن روزنامه، مورخ 7/5/83 تحت عنوان كارت پارك و دردسرهاي آن خواهشمند است توضيح ذيل را در پاسخ به اين مطلب درج نماييد:
طرح كارت پارك به منظور تقسيم عادلانه فضاي حاشيه معابر جهت پارك خودروها طراحي شده وعموم شهروندان مي توانند حداكثر به مدت 2 ساعت از آن استفاده كنند. لازم به ذكر است هدف از اين طرح ساماندهي توقف حاشيه اي در معابر، به ويژه معابر داراي تقاضاي توقف بالا مي باشد.
محسن جليلوند، معاون آموزش و مدير روابط عمومي 

شنبه آغاز يك هفته پركار است. اين بار نه تنها براي بزرگترها، بلكه همه بروبچه هايي كه سه ماه خورده اند و خوابيده اند، از امروز يك هفته پر از زحمت را آغاز كرده اند. خلاصه پس از بازگشت به منزل مي توانيد سراغ تلويزيون برويد و برنامه هاي آن را تماشا كنيد. امروز ساعت 15 مي توانيد مجموعه طنز باجناق ها را تماشا كنيد. 30:17 فوتبال جزيره از شبكه سوم پخش مي شود و مسابقات فوتبال ليگ برتر انگليس كه مهمترين ديدار آن تاتنهام و منچستر است. البته آرسنال و منچسترسيتي هم بد نيست، حالا بايد ببينيد كدام پخش مي شود. ساعت۱۵:20 سريال تلويزيوني تب سرد پخش مي شود از شبكه 3سيما. اما فوتبال هاي امشب تمام نشده است. ديدار يوونتوس و پالرمو را مي توانيد امشب ساعت 22 تماشا كنيد و از هنر پاول ندود و ساير شاگردان كاپلو لذت ببريد. هفته خوبي داشته باشيد.

با آمدن فصل پاييز حتما برنامه هاي جديدي براي خودتان داريد. عده اي از شما احتمالا مشغول درس و مدرسه مي شويد و گروهي ديگر هم حتما دنبال برنامه اي هستند تا علاوه بر سرگرم شدن بتوانند به قول معروف چيزي از آن ياد بگيرند. خب به اين عده خبر مي دهيم كه خانه فرهنگ و كتابخانه فرزانگان با شروع فصل پاييز دوره هاي آموزشي علوم قرآني، پيش دبستاني، هنرهاي دستي و خانگي، هنرهاي تجسمي، فوريت هاي پزشكي، كنكور، كلاس هاي تقويتي، گياهان دارويي، زبان انگليسي و مهدكودك را برگزار كرده است. براي ثبت نام و شركت در اين كلاس ها مي توانيد هر روز به نشاني: نارمك، انتهاي خيابان گلستان، پارك تسليحات، كوچه شهيد گلستاني مراجعه كنيد يا براي اطلاعات بيشتر با شماره 7834545 تماس بگيريد. ضمنا خانه فرهنگ حافظيه با شروع سال تحصيلي جديد كلاس هاي پيش دبستاني برگزار كرده است. براي اطلاعات بيشتر مي توانيد به نشاني: خيابان 30  متري نيروي هوايي - ايستگاه سنگلي - 33/9 خيابان نيروي حافظيه مراجعه كنيد و يا با شماره 7475820 تماس بگيريد.

از حالا مي توانيد خودتان را براي شركت و بازديد از نمايشگاه دومين جشنواره عكس مهر كه شانزدهم مهرماه در سينما فلسطين برپا مي شود، آماده كنيد. براي اينكه بعد از تمام شدن مرحله داوري، بالاخره 108 عكس منتخب بزرگسال و 38 عكس برگزيده داوران نوجوان انتخاب شدند. عليرضا كريمي صارمي، اسماعيل عباسي، عطا طاهركناره، محبت الله همتي و مهسا قبايي داوراني هستند كه از بين همه عكس هاي رسيده به مرحله دوم در گروه سني بزرگسال با گرايش آزاد، 36 عكس و در گرايش آموزش و پرورش از نگاه دوربين 29 عكس را انتخاب كردند. در گروه سني دانش آموزي با گرايش آزاد هم 37 عكس انتخاب شدند. علاوه بر اين عكس ها، چهار عكس از دو عكاس هم به عنوان عكس هاي علمي از طرف هيات داوران برگزيده دريافت جايزه ويژه شناخته شدند.در حقيقت به طور كلي از بين 5 هزار و 634 عكس رسيده به دبيرخانه جشنواره از 972 عكاس، هيات انتخاب آثار در دو مرحله 911 عكس را براي داوري نهايي انتخاب كرده است.

اگر طرفدار قصه هاي قديمي و افسانه هاي كهن ايراني هستيد به شما خبر مي دهيم كه نمايش نوبت ديوانگي يا طلسمات شمس تبريزي نوشته پرويز زاهدي و به كارگرداني  هادي مرزبان قرار است در تالار وحدت به روي  صحنه برود. اين نمايش درباره قصه عشق پرشور مولانا و شمس تبريزي است، مولانا بعد از روبه رو شدن با شمس، درس و منبر را رها كرده و به عشق و غزل رو مي آورد. شمس هم دختر مولانا را به همسري مي گزيند و... در اين نمايش كه با همكاري مركز هنرهاي نمايشي و بنياد رودكي اجرا مي شود، ايرج راد نقش شمس و يارتا ياران نقش مولانا را بازي مي كنند. براي ديدن اين نمايش مي توانيد از 7 مهرماه هر روز به جز شنبه ها در ساعت 18 به تالار وحدت برويد. همچنين نمايش رقصي چنين نوشته و ساخته محمد رضايي راد است، از اول مهرماه در تالار اصلي مولوي به روي صحنه رفته است. اين نمايش درباره جوان سربازي است كه در حال خوابگردي در تقاطع نامشخصي ميان زمان و مكان موقعيت ويژه اي پيدا مي كند و اين شروع قصه اي است كه كسي مي نويسد، اما هر كس هر طور كه بخواهد مي تواند آن را تمام كند. اين نمايش هم هرروز به جز شنبه ها در ساعت 19 به روي صحنه مي رود و در آن رحيم نوروزي، مهرداد ضيايي، افشين هاشمي و ... بازي مي كنند.