شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۳
هنر
Front Page

گفت وگو با عباس رافعي نويسنده و كارگردان فيلم «پروانه»
سرنوشتي گريزناپذير
«پروانه » از جمله فيلم هاي « جاده »اي است كه به مدد تبليغات گسترده تلويزيوني ، توانسته است در هنگامه ركود تماشاگر در ماه مبارك رمضان ، اندك تماشاگراني را به سالن هاي سينما بكشاند .
خانم شاه نظريان ، در مورد زواياي گوناگون اين فيلم با كارگردان آن گفت و گويي كرده است كه در پي مي آوريم .
006162.jpg
مارگريت شاه نظريان
* ابتدا از سابقه كار و فعاليت فيلمسازي تان بگوييد؟
- فعاليتم را از سينماي آزاد شيراز و با ساخت فيلم هاي هشت ميلي متري شروع كردم. يادم است بحبوحه انقلاب بود و ما با دوربين هشت ميلي متري از وقايع آن فيلم مي گرفتيم. اما به لحاظ دانشگاهي، فارغ التحصيل از دانشكده صدا و سيما با گرايش فيلمنامه نويسي هستم و البته فوق ليسانس در رشته ادبيات نمايشي و البته باز طبيعي بود كه كارم را هم از تلويزيون شروع كنم، با ساخت فيلم هاي مستند و داستاني كوتاه و البته نوشتن فيلمنامه و در كنار آن نيز بخشي از فعاليتم در تل فيلم متمركز شده بود. اين تجربه ها ادامه داشت تا سال ۷۵ كه فيلمنامه «راز مينا» را نوشتم و تشويق و اصرار دوستان باعث شد تا آن را خودم بسازم و البته متأسفانه فيلم دچار مميزي هاي زيادي شد و دو تا از سكانس هاي آن كاملاً حذف شد و همين مسايل به فيلم ضربه هاي اساسي زد.
*  البته با همان سرو شكل هم فيلم فروش خوبي داشت.
- بله، جزو ده فيلم پرفروش سال بود.
* از «راز مينا» تا فيلم «پروانه» وقفه و فاصله  زيادي هست، چرا اين قدر دير تصميم به ساخت دومين فيلم تان گرفتيد؟
- البته بعد از «راز مينا» شرايط آن چنان نيز نااميدكننده نبود. از دوستان مختلف پيشنهادهاي كاري داشتم، اما خود تمايل به ادامه آن مسير را نداشتم و براي اين كه وسوسه ساخت فيلم بلند را نداشته باشم، سراغ ساخت فيلم هاي مستند رفتم.
* در واقع دوست نداشتيد كه مثل بسياري از كسان فيلمي را كارگرداني كنيد براي اين كه فقط صرفاً فيلم ساخته باشيد؟
- بله. البته با «راز مينا» فقط مي خواستم توانايي خودم را در ساخت فيلم بلند ثابت كنم. البته «راز مينا» از جهات بسياري به لحاظ مقوله تجربه اندوزي اهميت داشت، يعني فهميدم چيزهايي را كه به لحاظ تئوري درباره سينما آموخته ام تا آن را به شكل عملي تجربه نكنم جواب نخواهند داد.
* بعد هم كه فيلم «فيل در تاريكي» را كار كرديد.
- بله ولي قبل از آن مجموعه موفق «جست و جو» بود كه ۶ قسمت آن را من ساختم. بعد با همان سبك و متد و اسم برنامه هايي در ادامه آن ساخته شد. سريال «آژاكس» را نوشتم كه درباره كودتاي ۲۸ مرداد بود و تقريباً يك سالي روي آن كار كرديم اما دو هفته مانده به فيلمبرداري سريال متوقف شد و بعد اصرار دوستان صميمي ام بود كه باعث شد تا فيلم نيمه كاره «فيل در تاريكي» را- كه حتماً خبر داريد كارگردان آن نعمت حقيقي بود - به سرانجام رساندم كه البته كار خيلي مشكلي بود. در واقع اين فيلم اصلاً قرار بر اين بود كه ادامه آن ساخته نشود اما اين اتفاق به هر حال افتاد. حالا در نظر بگيريد كه چند تا از بازيگران اين فيلم فوت كرده بودند، چند تا تغيير قيافه داده بودند،  فيلم هم كه صداي سرصحنه نبود و فقط ما يك سري راش داشتيم. اما به هر حال براي ما تجربه اي گرانبها بود. با زنده ياد مهرزاد مينويي هشت ماه وقت براي مونتاژ اين فيلم اختصاص داديم.
* طرح ابتدايي فيلم «پروانه اي در باد» چطور شكل گرفت؟
- اين طرح از سال ها پيش در ذهنم بود، در واقع قرار بود كارگرداني اين كار را من و تهيه كنندگي آن را حسن هدايت بر عهده داشته باشد. در واقع اين فيلم حاصل همان علاقه اي است كه نسبت به سينماي وسترن دارم. يعني سينماي قصه گو و خالص و در عين حال استرليزه شده. دغدغه ام اين بود كه آيا مي توان داستاني را تعريف كرد كه محل وقوع آن بيابان باشد و در عين حال فقط دو تا شخصيت محوري داشته باشيم و در عين حال هم سينماي داستان گو باشد، هم نسبتي از سينماي كلاسيك ما و جهان را داشته باشد و هم در عين حال مخاطب خاص و عام را راضي نگه دارد.
006165.jpg
* آقاي رافعي فيلمنامه چند بار بازنويسي شد؟
- از اسفند ۸۱ كه فيلمنامه را نوشتم تا زمان فيلمبرداري فيلم، شش بار بازنويسي شد و البته به نظر بازيگران فيلم نيز اهميت زيادي مي  دادم.
* چرا نظر بازيگرها؟
- مثلاً آنها در جايي از فيلم تأكيد داشتند كه اين صحنه  را نمي توانيم بازي كنيم. مثلاً همان سكانسي كه ماشين زير شن مي رود. بر اساس فيلمنامه اين آيدا بود كه قبل از مرد از زيرشن بيرون مي آمد و بعد به امير كمك مي كرد. تم داستان اصلاً بر اساس حركات و سكنات آيدا شكل گرفته بود و اين كمك آيدا به مرد در واقع اين معنا را هم داشت كه مرد از انزوا بيرون بيايد. كه البته بازيگر زن ما اعتقاد داشت حركت منطقي براي آيدا در اين لحظات گريه و زاري و غصه خوردن است.
* اتفاقاً فكر مي كنم يكي از چيزهايي كه به فيلم ضربه مي زد و به آن شكل كليشه اي داده بود همين گريه هاي خانم فراهاني بود. يعني هر چقدر كه ظاهر شكننده اش براي شخصيت آيدا مناسب بود اما اين گريه هاي گاه و بي گاه او شكل آزاردهنده اي پيدا مي كرد. اصلاً انتخاب بازيگران چه طور شكل گرفت، شخصيت زن و مرد فيلم انتخاب اول بودند چون فريبرز عرب نيا براي درآوردن نقش ظاهراً تلاش زيادي نكرده خصوصاً كه گريم او آدم را ياد شخصيت پرويز پرستويي در «روبان قرمز» مي انداخت.
- در سرنوشت سينماي ايران و فيلم هايي كه ساخته مي شوند عوامل مختلف و سرنوشت سازي دخيل هستند. از مرحله دادن پروانه ساخت گرفته يا نوبت دوربين و نگاتيو و يا گرفتن وام يك مرتبه در آن واحد توليد پنج فيلم با يكديگر همزمان مي شود. حالا اگر بخواهيم در اين ميان بازيگران خوبي را كه قبلاً در نظر گرفته ايم و از تعداد انگشتان دست هم كمتر هستند و درزمان كليد زدن فيلم سر پروژه اي ديگر مشغول هستند و البته ما براي اين فيلم كه بيشتر لوكيشن هاي آن كوير است دوست داشتم از حضور حميد فرخ نژاد استفاده كنم كه چهره و بازي باور پذير دارد اما متأسفانه همان زمان مشغول بازي در تئاتر «شب هزار و يكم» به كارگرداني بهرام بيضايي بود و به هر حال گزينه بعدي ما فريبرز عرب نيا بود كه چهره  تلخي دارد و اگر بخواهد، هر بازي او مي تواند شبيه يك اتفاق باشد.
* به هر حال با تمامي اين مشكلات فيلم تقريباً اثري خوش ساخت و قابل قبول درآمده و با اين كه تمام داستان در دل بيابان مي گذرد فيلمي راحت و باورپذير است.
- من با اين كه تهيه كننده بودم اما سعي نكردم حالا عوامل ارزاني را به كار گيرم و فيلم را سر هم بندي كنم تمام عوامل حرفه اي بودند و در عين حال نخواستم حرفي عجيب و غريب بزنم. مهم برايم اين بود كه تماشاگر بعد از تماشاي فيلم احساس نكند كه وقتش هدر رفته.
* پروانه از يك طرف داستان آدم هاي تنها است، از طرفي هم شايد فقط داستان آيدا باشد حتي امير و نادر هم بيشتر اوقات در سايه آيدا قرار مي گيرند، فكر نمي كرديد كه شما را در رديف فمينيست ها قرار دهند؟
- نه، به هر حال آيدا قبل از هر چيز يك انسان است. تولستوي مي گويد هنر انتقال تجربه است، من هم اعتقاد دارم اگر ما بتوانيم تجربيات آدم هاي داستان را به مخاطبين منتقل كنيم، كار خيلي بزرگي كرده ايم. يعني تجربه  آيدا كه زني بلندپرواز بوده و در عين حال در ازدواج انتخاب او غلط بوده و راه را اشتباه رفته. به نوعي بدون آن كه ما سعي كنيم پيام بدهيم در ناخودآگاه تماشاگر اتفاقي مي افتد كه او در مسير تجربه آيدا قرار مي گيرد، ما فقط مي خواستيم برشي از يك زندگي را نشان دهيم.
* بيشتر اوقات آيدا و بالطبع اطرافيان او در سفر و جست وجو مي گذرد؟
- اشاره شما درست است. اعتقادداشتم كه اين سفر و جست وجو كه حالا در ادبيات و عرفان ما نيز وجود دارد در لايه هاي زيرين اين داستان نيز مستتر باشد. يعني حركتي كه اين انسان مي كند و دايره اي كه در آن گرفتار و درگير شد و اين سرنوشت او در عين حال كه تكرار است اما نهايتاً درگير تغييرهاي اساسي مي شود. آيدا از يك نقطه اي حركت مي كند و دوباره به همان جا برمي گردد. اما حالا در انتهاي فيلم مي بينيم كه او همان آدم اول نيست. مثلاً وقتي كه در زندان محتويات كيفش را روي ميز مي ريزند، مثل پلان اول فيلم كه باز هم در زندان بود وسايل آرايشي و از اين دست نيست. حالا در انتهاي فيلم در كيف او سنگ هست، دستمال امير است و حالا دلبستگي و نگاه آيدا به دنيا تغيير كرده.
* مثلاً بكر بودن همان تكه سنگي كه از بيابان برداشته شايد نشانه اين است كه او در صدد است پس از اين همه جست وجو به اصل خودش برگردد؟
- بله. در فيلم دو جا در حال عبادت است و حالا دلبستگي هاي معنوي و عميق تري دارد و حالا اين سنگ نشانه  چيزي است كه از طبيعت و آن پاكي آمده. در واقع دوست نداشتم حس هاي تماشاگران را غلو شده به تصوير بكشم وبگويم حالا مي خواهم اين پيام را بدهم، مي خواستم تماشاگر به تدريج درگير سرنوشت آدم هاي فيلم بشود.

كتابخانه

سينماي مهريز بعد از دو ماه تعطيلي بازگشايي شد
ايرنا: تنها سينماي  شهرستان  مهريز، پس  از تعطيلي  دوماهه ، از امروز(يكشنبه ) مجددا آغاز بكار كرد.
اداره  فرهنگ  و ارشاد اسلامي  مهريز اعلام  كرد: سينما فرهنگ  اين  منطقه ، اواسط شهريورماه  بعلت  عدم  استقبال  مردم  و افزايش  ضررهاي  ناشي  از هزينه اكران  و ساير هزينه هاي  جاري  تعطيل  شده  بود. طي  اين  مدت  براي  رفاه  حال  مردم  و تأمين  نظرات  آنها مقرر شد با حمايت  معاونت  سينمايي  وزارت  فرهنگ  و ارشاد اسلامي ، هر دو هفته  يكبار جديدترين  فيلم هاي  سينمايي  محصول  داخلي  و خارجي ، مستقيما از مركز تحويل  اين  سينما شود تا رونقي  دوباره  بگيرد.
هنر و ادبيات ما در عرضه جهاني جايگاه بهتري خواهد يافت
واحد مركزي خبر: براي  درك  جايگاه  ادبيات  ايران  در ادبيات  جهان  بايد ارتباط گسترده اي  ميان  اين  دو ادبيات  وجود داشته  باشد.عباس مخبر ،مترجم ايراني،  افزود: تا زماني  كه  چنين  ارتباطي  وجود نداشته  باشد جايگاه  ادبيات  ايران  در جهان  معاصر نامشخص  خواهد ماند.وي  گفت:  توجه  به  آثار نويسندگان  ايراني  در سالهاي  اخير و ترجمه اين  آثار به  زبان هاي  مختلف ، نشان  دهنده  اين  است  كه  هنر و ادبيات  ايران  در عرصه  جهاني  جايگاه  بيشتري  را به  خود اختصاص  مي دهد.مترجم  كتاب  ايران  در قرون  وسطي  در اين  حال ، سهم  ادبيات  كشور ما را در مقايسه  با ادبيات  جهان  يا ادبيات  آمريكاي  لاتين ، ناچيز دانست . وي  تأكيد كرد :اگر ارتباط وسيعي  با ادبيات  جهاني  از طريق  انجمن  ها و مجامع  فرهنگي ، رفت  و آمدها، سخنراني  ها، كنفرانس  ها و نشست  هاي  مشترك  شكل  بگيرد، آن گاه  مي توان  به  ارزيابي  دقيق تري  از جايگاه  ادبيات  ايران  رسيد.مترجم  كتاب ، اسطوره  هاي  ايراني  با بيان  اين كه  ذات  ادبيات  به  فراتر رفتن  از مرزهاست ، تصريح  كرد: چنانچه  مضمون  يا موتيف  بومي ، از اقليم  خاص  خود به  سطح  يك  كشور برسد و بعد به  ديگر كشورها هم  برود، موفق  خواهد بود، بنابراين  صرف  بومي بودن ، نه  ارزش  است  و نه  ضدارزش ، بلكه  زماني  ارزش  خواهد يافت  كه  به  ملاك  هاي  جهاني  نزديكتر شود. همايش  بين  المللي ، هنر و جهاني  شدن ، با حضور انديشمندان  سراسر جهان ، ۲۷ و ۲۸دي  در تهران  برگزار مي شود.
فيلم پاييز منتشر شد
006159.jpg
سيصدوبيست وچهارمين شماره ماهنامه سينمايي فيلم ويژه پاييز منتشر شد. پرونده سينماي كمدي ايران، پرونده فيلم لاك پشت ها هم پرواز مي كنند، گزارش نوزدهمين جشنواره اصفهان، گزارش شصت و يكمين جشنواره ونيز، مجموعه مطالبي به ياد آنتوني مان، گفت و گو با بهمن قبادي، گفت و گو با مدير برنامه هاي جشنواره كارلووي واري، گفت و گو با حسين عليزاده آهنگساز، عنوان مطالبي است كه در اين شماره ماهنامه فيلم به چاپ رسيده است.

|   اجتماعي  |   انديشه  |   دانشجو  |   سياست  |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |