شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۶۰
از نزديك و شخصي
درويش پيرو مناسبات سرمايه داري 
023559.jpg
امير قادري- احمدرضا درويش، به دلايلي يكي از فيلمسازان جريان فيلمسازي موسوم به دفاع مقدس در كشورمان نيست، هر چند به غلط در اين حوزه گنجانده و تعريف شده است. به هر حال او از فيلمسازان سال هاي جنگ است كه دو سه سال بعد از پايان جنگ تحميلي كارش را شروع كرد و از همان اولين فيلمش آخرين پرواز خواست ارزش هاي مورد نظرش را از طريق ساختن فيلم هايي جذاب با زمينه اي از حوادث جنگي به تماشاگرش انتقال بدهد، اما برخلاف بسياري از هم نسل هايش، به زمينه هاي موجود و امكانات معدود سينماي ايران قانع نشد و بعد از دو فيلم ناموفق ابليس و آذرخش، با ساختن كيميا در سال 73، جايگاهش را به عنوان يكي از مهمترين و تاثيرگذارترين فيلمسازهاي ايراني محكم كرد. درست از نخستين صحنه كيميا، وقتي خسرو شكيبايي در قامت يكي از آدم هاي خانه خراب شهر و نه رزمنده يا بسيجي رو كرد طرف دوربين فيلمبرداري و گفت: يكي به مو يه سيم بده. طفلك مي خواست زنش را نجات بدهد، ويژگي هاي سينماي درويش از همين نما و همين جا خودش را نشان داد. فيلم هاي او با همه ضعف ها و قوت هايشان، خصلتي فرا زماني و فرا مكاني داشتند. قهرمان هاي فيلم هاي او نه متعلق به جنگ تحميلي و دوران دفاع مقدس كه انسان هايي مصيبت ديده و معمولي بودند كه مصايب جنگ، تلنگري مي شد تا به چيزهاي جدي تري فكر كنند و خلاصه رها شوند يا فرصت ارتباط با بقيه را بيابند، مثل شكيبايي همين فيلم كه بالاخره تصميم گرفت تنها يادگار بازمانده همسر مرده اش را به يكي ديگر ببخشد و خلاصه ايثار كند. اتفاقي كه مي توانست براي هر آدم خوبي در هر كجاي اين دنيا رخ بدهد. پس درويش جايي در ميانه ماند، نه مثل جمال شورجه، با نگاهي مومنانه و يك سر مثبت و بي پيچيدگي و ابهام، سراغ تصوير كردن سلحشوري هاي رزمندگان اسلام رفت و نه شبيه فيلمسازهايي مثل رسول ملاقلي پور و ابراهيم حاتمي كيا، پيگير تضادها و تناقض هاي دوران پس از جنگ شد متولد ماه مهر اين وسط يك استثناست. شايد به همين دليل بود كه چند تا از منتقدها 7، 8، 10 سال پيش و موقع نمايش جشنواره اي سرزمين خورشيد، آنچه را كه در اين فيلم نگاه اومانيستي به سينماي دفاع مقدس مي خواندند، كم و بيش نكوهش كردند.
اما هنرمند را نمي شود از ابزارش جدا كرد و درويش هم براي رسيدن به هدفش، ابزار خاص خودش را داشت و اين يكي ديگر از تفاوت هاي او با سينماگران هم نسلش است. او عاشق پروداكشن هاي سخت وعظيم است. سال ها پيش از شهرتش، با پروژه نسبتا سخت ابليس آغازگر اين مسير بود و نيمه اول معروف كيميا، اولين تجربه اش در زمينه ساخت سكانس هاي جنگي بزرگ البته در مقياس هاي سينماي ايران به حساب مي آيد كه با استقبال منتقدها و تماشاگران هم رو به رو شد. تجربه اي كه در سرزمين خورشيد، جلوه عظيم تر و حرفه اي تري يافت. پس درويش خواست تا تلقي اش از آن مفاهيم انساني را با علاقه اش به سكانس هاي پر زد و خورد و عظيم جنگي تركيب كند و همين نكته، جلوه اي زميني تر به آثارش بخشيد. پس از ساختن اين صحنه ها، او صنعتگري به حساب مي آمد كه بايد به امكانات توليد متفاوت و استقبال تماشاگران از فيلمش هم فكر كند. دوئل آخرين ثمره ورود او به اين دنياست. فيلمي كه نه فقط در مرحله توليد كه در مرحله پخش هم مناسبات مادي رايج در سينماي ايران را به چالش مي كشد. دوئل با هر مضمون متعالي كه داشته باشد، به هر حال از مناسبات مرسوم سرمايه سالاري پيروي مي كند. فيلمي كه ساخته شدنش محتاج سرمايه اي بيش از حد معمول سينماي ايران است، به عنوان بازيگر از چهره هايي استفاده شده كه تا پيش از اين راهي به توليدات حوزه دفاع مقدس نداشتند و قرار است در بازارهاي اروپايي نمايش داده شود يا داده شده. راهبردهايي كه فيلم به عنوان الگو به سينماي ايران پيشنهاد مي كند، نه در حوزه مضمون و انتشار ارزش هاي دفاع مقدس كه در مسير جذب و كاربرد سرمايه و ايجاد بازارهاي تازه اي براي نمايش است. سازندگان فيلم به عنوان نسل بازمانده از جنگ، حالا به فعاليت هاي ديگري فكر مي كنند؛ تبليغات پر زرق و برق، عكس روي جلد، نمايش افتتاحيه همان پرمير و اوپنينگ خودمان! و فروش بيشتر در گيشه. اين چيزها شايد هدف سازندگان دوئل نبوده، اما الزامات مسيري است كه انتخاب كرده اند و اين نكته خيلي مهمي است.
شايد بگوييد مگر چه عيبي دارد و اينكه مگر نمي شود آن ارزش ها را در چنين قالب هايي مطرح كرد، به خصوص كه جسارت و فهم و آينده نگري سازندگان اثر و به خصوص درويش در ساخت و نمايش چنين فيلمي، با در نظر گرفتن استانداردهاي توليد بالاي آن، امر لازمي به نظر مي رسد و افق هاي مناسبي پيش چشم سينماي ايران مي گشايد. مشكل اما اينجاست، آن بخش از فيلم كه فقط در پي روايت داستاني جذاب با استفاده از پس زمينه اي از جنگ است، از بخش دوم فيلم كه قرار است انتقال ارزش ها را انجام دهد، جذاب تر از كار درآمده. داستان بخش اول فيلم هم در هر جنگي در هر بخشي از جهان مي توانست اتفاق بيفتد. درويش بايد تكليفش را با خودش روشن كند. آرمان هاي ذهني هنرمند در بهترين حالت موتور محرك و باعث رواني كارش مي شوند و اينجا به عنوان مانع و بازدارنده عمل كرده اند. درويش بايد از خودش بپرسد كه دليلش چيست.

نابودي زبان انگليسي به دست بوش و بلر
023562.jpg
سيد حسين غضنفري - لندن ، انگليس - زبان انگليسي در حال نابود شدن به دست مديران و سياستمداران برجسته است و اين زبان دچار ويروس مديريت حرف زدن شده است كه دهان و ذهن سياستمداراني همچون بوش و متحد ديرينه اش توني بلر را آلوده كرده است. نخست وزير انگليس توني بلر و دوست جنگ طلبش جورج بوش زبان و ادبيات انگليسي را پاره پاره مي كنند و معني و مفهوم جملات را با استفاده نكردن از افعال و تبديل كردن اسامي به فعل مبهم مي كنند و همچنين با تكرار مكرر آنها در رسانه ها مي بينيم كه اين خود انگليسي غلط در اذهان جا مي افتد. جان هامفريز يكي از مطرح ترين روزنامه نگاران انگليس و نويسنده كتابكلمات گمشده مي گويد: اين پيشامد واقعا تاسف بار است.
جان هامفريز در كتابي كه اخيرا آن را به چاپ رسانده، تاسف  شديد خود را از استفاده از لغات و اصطلاحات كليشه در ادبيات امروزي انگليسي را بيان مي دارد و بيشترين انتقادها را روانه سياستمداران مي كند و آنان را عامل اين آشفتگي در ادبيات انگليسي مي داند. هامفريز بر اين عقيده است كه سياستمداران خود را وارد گودالي مي كنند كه تنها با به كار بردن اصطلاحات و عبارات بي  معني و پر از ابهام به دنبال آن هستند كه از اين گودال به نحوي خارج شوند و به نوعي از پذيرفتن بار مسووليت بابت اشتباهاتشان شانه خالي كنند. هامفريز سابقه 45 ساله در مطبوعات و رسانه ها دارد و همواره از ژورناليست هاي مطرح و برجسته انگلستان به شمار مي رفته است. وي اكنون از مجريان بخش خبر و نظرات راديو بي.بي.سي و مجري برنامهامروز بي.بي.سي كه درآن به مصاحبه و گفت وگو با سياستمداران و رهبران جهان مي پردازد، است. هامفريز در گفت وگويي با خبرگزاري رويترز اظهار داشت: جوهر يك دموكراسي با نشاط و زنده اين است كه در آن امكان بحث خوب، زنده و با نشاط وجود داشته باشد، اما به كاربردن اين نوع ادبيات جايي براي بحث و مناظره صحيح باقي نمي گذارد.
هامفريز ادامه مي دهد: تاسف بارتر اين است كه دراين آشفته بازار هيچ كس جرات ندارد اعتراض كند كه اين حرف يا اين سخني كه شما مي گوييد چه معنايي دارد! چون فرهنگ ما اين مساله را به ما القا مي كند كه اگر معني حرف يا سخني را نفهميم، حتما ايراد از خود ما است.
هامفريز مقصر اصلي نابودي زبان انگليسي را تئوريسين هاي اقتصادي مي داند كه براي فروختن تئوري هاي اقتصادي خود ، زبان و الفاظ بي معني اختراع كردند تا از تئوري هاي اقتصادي خود دفاع كنند.
اما بيشترين گله هامفريز از سياستمداران است و دربين آنها بيشتر از همه از دست جورج بوش عصباني است. هامفريز مي گويد كه بوش طوري انگليسي حرف مي زند كه انگار انگليسي زبان دوم اوست. وي همچنين عقيده دارد كه استفاده مكرر از لغاتي چون دموكراسي، آزادي و... توسط سياستمداران به حدي است كه انگار معاني واقعي آنها ديگر مدنظر نيست و اين خود بزرگترين ظلم به اين مفاهيم است، توني بلر هم دست كمي از بوش ندارد. وي نيز با حذف افعال از جملات و ضايع كردن دستور زبان انگليسي دادهامفريز را بلند كرده است. هامفريز مي گويد: بلر فقط مي خواهد از زير بار مسووليت فرار كند. نويسنده كتاب كلمات گمشده همچنين عقيده داردكه ادبيات به كارگرفته شده توسط اتحاديه اروپا و رسانه هاي جهان از عوامل ديگر كاهش استانداردهاي زبان انگليسي هستند.
هامفريز مي گويد: خبرنگاران، روزنامه نگاران و تمام كساني كه در رسانه ها و در شكل دهي افكار عمومي سهيم هستند بايد به اين رفتار سياستمداران اعتراض كنند و وقتي اين اعتراضات گسترده تر شود سياستمداران متوجه مي شوند كه رسم و رسوم مباحثه و ادله كردن جز اين است كه شما از لغات و اصطلاحات غلط و مبهم استفاده كنيد، آن وقت است كه آنها متوجه مي شوند بايد دلايل معتبر و قابل قبولي براي اقدامات خود بياورند.

چارچوب
آمادگي براي كريسمس 
023553.jpg
قسمت مسيحي دنيا در حال آماده شدن براي مراسم كريسمس است. درخت هاي كاج و هداياي سنتي يك طرف قضيه قرار گرفته اند و سوي ديگر اين آمادگي، نمايش يك فيلم شاد موزيكال درباره كريسمس است. گرچه احتمالا امسال هم در اين روز بچه هاي ايران قصه اسكروچ چارلز ديكنز را خواهند ديد.

سرقلم
ناسا در حال بررسي رين من واقعي 
در سال 1988 فيلم رين من به كارگرداني ليونسن و با شركت تام كروز و داستين هافمن ساخته شد. در آن زمان تام كروز به جز قيافه هيچ كدام از فاكتورهاي لازم براي يك هنرپيشه ايده آل را نداشت و برعكس او داستين هافمن، هنرپيشه كاملي بود كه شكل ظاهري آنچناني نداشت، ولي حالا هر دوي آنها از بزرگان سينماي جهان به شمار مي آيند. در فيلم رين من، هافمن نقش فردي را بازي مي كند كه داراي مغز و فكر خارق العاده اي است و مي تواند محاسبات بزرگ رياضي را با سرعت و دقت بالايي انجام دهد.كيم پيك 53 ساله معروف به دانشمند ميليوني، شباهت زيادي به نقش هافمن در فيلم رين من دارد. او در 15 زمينه مختلف علوم از جمله تاريخ، ادبيات، جغرافيا، موزيك، ورزش و ... به عنوان نابغه شناخته شده است. اما در امور روزمره زندگي همچون پوشيدن لباس و كارهاي منزل، فردي كاملا بي دست وپاست.ناسا در حال تحقيق و بررسي روي مغز كيم پيك است و اميدوار است تكنولوژي به كار برده شده براي بررسي اثرات مسافرت فضايي روي مغز او، به توضيح چگونگي توانايي ذهني وي كمك كند.هفته گذشته محققان آزمايش هاي مختلفي ازجمله پرتونگاري روي كيم پيك انجام دادند و در نتيجه آن توانستند تصاوير سه بعدي از ساختمان مغز او به دست آورند و درصددند اين تصاوير را با تصاوير ام. آر.آي كه از كيم پيك در سال 1988 توسط روانپزشكش گرفته شده مقايسه كنند تا بلكه بتوانند در مورد تغييرات صورت گرفته در مغز او اطلاعاتي به دست آورند.دكتر بايل، رئيس مركز اسكن كاليفرنيا مي گويد: توانايي هاي فكري پيك منحصر به فرد است و به نظر مي رسد كه با بالاتر رفتن سن او بر اين قابليت ها افزوده شود. فران، پدر كيم پيك، هدف ناسا را بررسي اتفاقاتي مي داند كه به هنگام تفكر و توضيح مسايل در فكر كيم رخ مي دهد.

كوتاه تر از گزارش
جنجال ريسيت
023550.jpg
در يك كنفرانس مطبوعاتي در استوديو MTV شهر نيويورك ، مايكل جكسون از آخرين كار ويديويي امينم، خواننده هيپ هاپ به شدت انتقاد كرد. امينم در آخرين كار ويديويي اش كه خشم مايكل جكسون را درآورده است، به مشكلات حقوقي كه مايكل جكسون در آمريكا با آن روبه رو است پرداخته و همچنين جراحي پلاستيك وي را به مضحكه گرفته است. مايكل جكسون اظهار داشت كه امينم نه تنها فقط وي را مسخره كرده، بلكه به تمام جامعه سياهپوستان توهين كرده است.
نام تصنيف امينم"Just Looselt" است كه هجويه ايست بر آهنگ مشهور"Just do it" جكسون.
كلاس زبان در قطار
حتما بارها صحنه هايي از سوار شدن مسافران قطار در هند را مشاهده كرده ايد و ديده ايد چگونه آنها از سقف قطار هم بالا مي روند تا جايي براي خود پيدا كنند. جالب است بدانيد يك كلاس آموزش زبان انگليسي در يكي از اين قطارها تاسيس شده است. اين كلاس زبان هر روز در مسير دو شهر ايالت آندهرا پرادش، ماچيليپانتام و ويجاياوادا تشكيل مي شود. در 3 روز اول فعاليت اين كلاس، نزديك به 190 مسافر در اين كلاس شركت كردند. لاتاكدكه معلم زبان اين كلاس ريلي است، مي گويد دانش آموزان وي از 15 تا 45 سال هستند و همه در يك كلاس درس مي خوانند.
برنده بي پول 
يك مرد اهل جمهوري چك پس از آنكه در مسابقه بخت آزمايي 460 هزار پوند برنده شد، مجبور شد تا با قرض گرفتن 20 پوند، خود را به محل دريافت جايزه برساند. وي قصد دارد تا 70 هزار پوند از اين مبلغ را به مادرش اهدا كند تا خانه اي خريداري كند و باقي اش را پس انداز نمايد تا بعد از پايان پول ها باز چيزي براي قرض دادن مانده باشد!
خودسوزي در اعتراض به سقط جنين
زن 53 ساله اي در مريلند در جلوي يك كلينيك سقط جنين، در اعتراض به اقدام سقط جنين در اين كلينيك، خود را سوزاند. شاهدان مي گويند كه شعله هاي آتش به اندازه يك درخت بالا رفته بود و آنان تصور كرده بودند كه يك ماشين آتش گرفته است. اين زن چند ساعت بعد در بيمارستان جان سپرد. اين اولين خودسوزي در آمريكا به نشانه يك اقدام اعتراض آميز به شمار مي رود.
كمك خوش شانس به بدشانس 
مردي كه پس از شرط بندي در مسابقه اسب سواري 1/1 ميليون پوند برنده شد، گفت كه به بدشانس ترين رقيبش 15 هزار پوند اهدا خواهد كرد. استوارت بولاند، 42 ساله گفت كه وقتي هفته گذشته جك لي 75 ساله را ديد كه چگونه با بدشانسي تمام 850 هزار پوند را از دست داد، احساس بسيار بدي به وي دست داد و به همين خاطر در نظر دارد تا 15 هزار پوند به او اهدا كند.

زاويه روز
براد پيت در آديس آبابا
براد پيت و همسرش جنيفر آنيستون، از بازيگران مطرح  هاليوود، طي 4 روز اقامت خود در اتيوپي با وضعيت رشد ايدز و بيماران ايدزي و مشكلات آنها در قاره سياه آشنا شدند. براد پيت و جنيفر آنيستون در طول چندين سفر به كشورهاي آفريقايي قصد دارند تا طي يك رشته فعاليت هاي انسان دوستانه مبلغي را به عنوان كمك هزينه براي مبارزه با بيماري ايدز و بهبود وضعيت بيماران ايدزي جمع آوري كنند. اين سفر توسط سازمان ديتا در واشنگتن سازماندهي شد كه از اعضاي اصلي آن بونو خواننده راك است و هدف آن كمك به بهبود وضعيت بيماران ايدزي و همچنين پيشگيري از اين بيماري در كشورهاي فقير و جهان سوم است. سخنگوي ديتا گفت: اين زوج هنرمند در اولين سفر خود به شاخ آفريقا با شنيدن مشكلات و مسايل مسوولان، اطلاعات بيشتري را در ارتباط با وضعيت ايدز در اين قاره دريافتند. براد پيت و همسرش در طول مدت اقامتشان در اتيوپي از پروژه هاي محلي پيشگيري و مبارزه با ايدز ديدن كردند. آنان همچنين با 8 نفر از خوانندگان پاپ اتيوپي گفت وگو كردند و از فعاليت هاي فرهنگي آنان در ارتباط با مبارزه با گسترش سريع ايدز آشنا شدند. اين خوانندگان با اجراي برنامه هاي مختلف جوانان را با ايدز و چگونگي گسترش آن آشنا مي كنند و همچنين درآمد حاصله از فعاليت هاي هنري شان را به كميته هاي مبارزه با ايدز اهدا مي كنند. سدينا يكي از اين خوانندگان مي گويد: براد پيت و همسرش بسيار علاقه مند بودند تا با مشكلاتي كه ما با آن در اين كشور فقير كه درآمد سرانه آن فقط 100 دلار است روبه رو هستيم، از نزديك آشنا شوند و اميدواريم كه مشهوريت وي سبب توجه بيشتر اذهان به مساله ايدز در اين قاره شود، ما به كمك افرادي امثال او نيازمنديم.
در آفريقا 4/29 ميليون نفر به بيماري ايدز دچار هستند كه نتيجه آن 25 ميليون كودك يتيم بوده است. 6 هزار آفريقايي هر روز بر اثر ابتلا به ويروس ايدز جان مي دهند و 8 هزار آفريقايي هر روز به اين ويروس مبتلا مي شوند. در اين قاره فقير تنها 50 هزار نفر به داروهاي حياتي براي اين بيماران دسترسي دارند.
براد پيت پيش از سفر به اتيوپي به آفريقاي جنوبي رفته بود و با نلسون ماندلا ديداري داشت و راجع به مشكلات در پيش روي آنان صحبت كرد.

اشكوب
عنوان شهروند دنيا براي نيكول كيدمن
ماه آينده، عنوان شهروند دنيا از طرف سازمان ملل به نيكول كيدمن، هنر پيشه زن مشهور دنيا، اختصاص خواهد يافت.
اين برنده جايزه اسكار، جايزه نفيسي از كوفي عنان به خاطر تلاش هاي بشر دوستانه اي كه براي سازمان ملل انجام داده است، دريافت خواهد كرد. پيش از سال جاري نيز كيدمن و همبازي او در سينما، شون پن در مدت استراحت بعد از فيلم انترپرتر كه در محل سازمان ملل در نيويورك ساخته شده بود، به ماموران سازمان ملل پيوستند و آنها را شگفت زده كردند.
بكام زمين بازي 200 هزار دلاري مي خرد
ديويد بكام و همسرش ويكتوريا بكام، 120 هزار پوند براي ايجاد يك زمين بازي كودكان در خانه خود واقع در هرتفوردشر انگليس پرداخت كرده اند. آنها براي اين زمين چراغ هاي فراواني در نظر گرفته اند تا كودكان حتي پس از تاريكي هم بتواند به بازي خود ادامه دهند.
اين زمين بازي در تابستان آينده آماده خواهد شد. بروكلين 5 ساله و رومئو 2 ساله بچه هاي ديويد و ويكتوريا بكام هستند.

دكه
پرونده جديد براي آمريكا
023556.jpg
بدرود
مروري كوتاه و گذرا داريم بر عناوين برگزيده چهار روزنامه انتخابي چهارشنبه 17 نوامبر. اولين روزنامه، روزنامه فرانسوي ليبراسيون است. اين روزنامه خبر اول خود را به تحقيقات در مورد مرگ عرفات اختصاص داده و مي نويسد: مرگ عرفات؛ پاريس ترجيح مي دهد پنهان بماند
شرق الاوسط روزنامه بعدي است. اين روزنامه با چاپ عكس كشتن يك غير نظامي عراقي در حالي كه مجروح بود، اين وضع را تاسف بار و غير انساني دانسته است. تيتر ديگر اين روزنامه اين است: صدام قبل از سقوط، جنبش محمد را تاسيس كرد
روزنامه سن خوزه مركوري نيوز با چاپ عكس پاول ورايس مي نويسد:
پاول بيرون رفت و رايس وارد شد.
و آخرين روزنامه امروز هم لس آنجلس تايمز است. شليك به مجروح عراقي، پرونده براي آمريكا،   نظاميان به موصل حمله كردند و همچنين خبر انتخاب رايس به عنوان وزير امور خارجه آمريكا عناوين اصلي اين روزنامه است.
023547.jpg
023544.jpg
023541.jpg
023538.jpg

خبرسازان
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |