دوشنبه ۲ آذر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره ۳۵۶۲ - Nov 22, 2004
حوادث
Front Page

سارق نقابدار به دام افتاد
007131.jpg
007128.jpg

گروه حوادث: سارق نقابداري كه در پي حمله به يك طلافروشي با همدستي يكي از دوستانش بيش از ۵ كيلو طلا سرقت كرده بود و به دنبال دستگيري اش، توانسته بود، از زندان فرار كند، اواخر آبان ماه امسال در فرديس كرج شناسايي و دستگير شد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار ويژه پليس شهرستان كوهدشت قرار گرفت كه شامگاه ۷ دي ماه سال ۸۲ صاحب يك مغازه طلافروشي در حالي كه بسيار وحشت زده بود با مأموران انتظامي تماس تلفني گرفت و مدعي شد كه طلافروشي اش مورد حمله مسلحانه دو نفر مرد نقابدار قرار گرفته است.
پس از حضورمأموران انتظامي در محل حادثه، مشخص شد كه سارقان نقابدار بيش از ۵ كيلو طلا و جواهر به همراه يك ميليون تومان پول نقد سرقت كرده و از محل متواري شده اند.
پس از بررسي مقدماتي، صاحب طلافروشي تحت بازجويي قرار گرفت و در اظهاراتش گفت: شب حادثه پس از انجام كار روزانه، به خانه برگشتم و در حال استراحت بودم كه صداي زنگ خانه به صدا درآمد وقتي در را باز كردم، ناگهان دو مرد مسلح وارد خانه شدند و با تهديد چاقو و يك اسلحه كمري، دست و پاي زن و فرزندم را بستند و از من كليد گاوصندوق مغازه را خواستند اما مردان نقابدار وقتي با مقاومت من روبرو شدند، مرا مورد ضرب و جرح با چاقو قرار دادند و پس از سرقت كليد و طلاجات همسر و فرزندم از محل متواري شده سپس به مغازه ام آمده و آن جا را مورد دستبرد قرار داده اند. كارآگاهان با توجه به اظهارات صاحب طلافروشي، شناسايي و دستگيري آنان را در دستور كار قرار دادند و پس از بازجويي از دختر صاحب طلافروشي، وي بيان كرد كه صداي يكي از سارقان را كه بسيار آشنا بوده، شناسايي كرده است. فرزند شاكي گفت: اين مرد اصغر نام دارد و در سوپر ماركت سركوچه مشغول به كار است. كارآگاهان با به دست آوردن نخستين سرنخ، اصغر را شناسايي و وي را بلافاصله دستگير كردند. پس از دستگيري اصغر وي بلافاصله به سرقت مسلحانه اعتراف كرد و بيان داشت كه سرقت را با همدستي دوستش به نام علي انجام داده است.
به اين ترتيب، با انجام چهره نگاري، علي نيز در كوهدشت دستگير شد و از سوي قاضي شعبه ۳ كوهدشت پس از برگزاري جلسات محاكمه به ۱۰ سال زندان محكوم شد. متهمان درحال گذراندن دوران محكوميت خود بودند، كه به قاضي پرونده اطلاع داده شد كه علي (يكي از متهمان) توانسته با همدستي يكي از نگهبانان پاسگاه انتظامي كوهدشت فرار كند.
با اعلام اين خبر، تيمي از كارآگاهان اداره آگاهي كوهدشت به سرپرستي ستوان اصغر رنجبر مجدداً دستگيري وي را در دستور كار ويژه خود قرار دادند و پس از چندي توانستند مخفي گاه وي را در يكي از محله هاي فرديس كرج شناسايي كنند. كارآگاهان با گرفتن نيابت قضايي، به اين شهرستان عزيمت كردند و توانستند علي را كه با يك موتورسيكلت در منطقه فرديس تردد داشت ، شناسايي و در اواخر آبان ماه دستگير كنند.
بر پايه اين گزارش، هم اكنون سارق نقابدار براي پاره اي از تحقيقات در اختيار كارآگاهان اداره آگاهي كوهدشت قرار دارد.

دفاع متهمان افغاني در قتل يك زن ايراني
007125.jpg
گروه حوادث: عاملان مرگ يك زن جوان كه به طرز فجيعي به قتل رسيده بود، صبح ديروز با حضور در شعبه۷۱ دادگاه كيفري استان براي آخرين بار از خود دفاع كردند.
به گزارش خبرنگار ما، دو مرد به نام هاي گلاب و ورقه (تبعه افغانستان) متهم هستند كه در۴ شهريورماه سال ۸۲ زن جواني را كه مينا نام داشت در حالي كه قصد شستن لباس هايش در حمام را داشته در منطقه چهاردانگه به قتل رسانده اند. با كشف جنازه مينا، رسيدگي به پرونده در دستور كار ويژه قرار گرفت و كارآگاهان پس از بررسي مقدماتي متوجه شدند كه مينا همسر يك مرد افغاني است و با توجه به وقوع جنايت، احتمال اين كه مينا توسط بستگان همسرش به قتل رسيده باشد، شناسايي بستگان نزديك مينا در دستور كار قرار گرفت.
كارآگاهان در رديابي هاي ويژه خود توانستند گلاب برادر همسر مينا و يكي از دوستانش به نام ورقه را شناسايي و آنان را در يك عمليات ضربتي دستگير كردند. متهمان پس از دستگيري بلافاصله به قتل مينا اعتراف كردند و تنها انگيزه خود را اختلاف خانوادگي عنوان كردند.گلاب در اظهارات خود مدعي شد:  قصد رفتن به افغانستان را داشته اما از آن جايي كه زن برادرم مخالفت كرده بود، شهباز (برادرم) نمي توانست همراه ما به افغانستان بيايد. چندين بار بر سر همين موضوع با مينا درگيري پيدا كرده بوديم. به همين خاطر روز حادثه وقتي به خانه اش رفتم با همدستي يكي از دوستانم كه او نيز افغاني است او را به قتل رسانديم. قاضي عزيزمحمدي كه رياست دادگاه را بر عهده داشت، پس از شنيدن اظهارات متهم به قتل و همدستش و با درخواست اولياي دم مبني بر قصاص نفس (اعدام) بيان كرد: به زودي حكم در خصوص اين پرونده صادر خواهد شد.

يادداشت
نشانه هاي بروز بحران اخلاقي
عباس زرگر
صفحات حوادث روزنامه ها حاكي از آن است كه جنايت پاكدشت، جناياتي استثنايي نبوده اند.
مي توان فهرستي از جنايات مشابه پاكدشت را كه ظرف يك ماه گذشته رخ داده اند از ميان صفحات حوادث روزنامه ها تنظيم كرد. ا ما اين تمام مسأله نيست. در واقع بسياري از جنايات و بزه هاي رخ داده در سطح جامعه نه تنها در روزنامه ها منعكس نمي شوند بلكه حتي به گوش مراجع قانوني هم نمي رسند. نمونه آن وقوع جرم عليه حدود ۴۰ دختر كم سن و سال از سوي پسر و پدري بود كه تنها دو شكايت خصوصي در پرونده آنها منعكس شده بود. (چهارشنبه ۲۰/۸/۸۳ همين صفحه) هدف از نگارش اين چند سطر نه گردآوري فهرست جنايات رخ داده بر ضد عفت عمومي است و نه نكوهش مسئولان انتظامي و دستگاه قضايي به دليل گسترش اين گونه جنايات است. هدف اين نگارش طرح پرسش هايي است كه به نظر نگارنده مهم و اساسي است. پرسش هايي كه دير يا زود جامعه ما با آن روبه رو خواهد گشت و ناگزير از پاسخگويي بدانها خواهد بود . تمام كساني كه با نگارنده هم عقيده اند كه جامعه امروز ما با بحران هاي اخلاقي گسترده اي روبه روست ضرورت پاسخگويي به چنين پرسش هايي را به راحتي درك خواهند كرد. گرچه هيچ گونه پژوهش يا مطالعه علمي را سراغ نداريم كه قطعاً  ما را متقاعد سازد كه جامعه امروزمان درگير بحران هاي اخلاقي هست يا خير، ليكن تجربه مشخص هر كدام از ما در جامعه در كنار نگاهي كوتاه به تعداد جرايم كشف شده توسط مراجع انتظامي و قضايي مي تواند گوياي اين مطلب باشد كه حتي اگر جامعه ما با بحران هاي اخلاقي روبه رو نباشد باز هم در وضعيت مطلوب و متعادل اخلاقي نيز به سر نمي برد. در اينجا بحث بر سر اين نيست كه آيا وضعيت مطلوب و متعادل اخلاقي در جوامع ديگر حاكم است يا خير و آيا در گذشته جامعه ما دچار همين بحران ها بوده است يا خير. مسأله اينجاست كه احساس عدم امنيت به درست يا غلط در سطح جامعه گسترش يافته است. در كنار آن به نظر مي رسد كه ضد ارزش هايي همچون ريا، دورويي، عدم وفاي به عهد، خيانت و رشوه... نيز در جاي جاي روابط اجتماعي امروز ما نهادينه شده است. البته ممكن است گروهي با اين نظر مخالف باشند اما احساس عمومي اغلب افرادي كه با آنها سروكار داشته ام چنين است.در روزهاي اخير چند تن از وكلاي محترم دادگستري در يادداشت هاي خود در مورد جنايات پاكدشت با شيوه اي رمانتيك جامعه را مقصر وقوع چنين بزه هايي معرفي مي  كنند. آنان قاتل و مقتول را هر دو قربانيان جامعه مي نامند. از سوي ديگر زماني كه فيلم «فقر و فحشا» به كارگرداني مسعود ده نمكي را مي بينيم به اين نتيجه مي رسيم كه كارگردان اين فيلم نيز ناخودآگاه از منظر رمانتيك ها تمدن جديد (كه تهران دروازه ورود آن به كشور است) را در كنار مشكلات اقتصادي علت اصلي گسترش پديده هايي همچون فحشا و گسترش پديده قاچاق دختران به كشورهاي حاشيه خليج فارس مي داند.
دو مثال فوق الذكر نشان مي دهد كه جامعه ما نيز كم و بيش در جست وجوي يافتن پاسخ هايي براي حل مشكلات و بحران هاي اخلاقي رايج است. در واقع به نظر نگارنده جامعه امروز ما در حال جست وجو براي يافتن مباني استوار و نامتزلزلي براي اخلاق است.
در واقع چه نظر رمانتيك هايي همچون روسو را در مورد آثار تمدن جديد كه همانا بي اخلاق شدن جامعه است بپذيريم و يا همچون ماركس تغيير وضعيت اقتصادي را عامل تغيير باورهاي اخلاقي افراد بدانيم، به نظر مي رسد كه جامعه امروز ما با سست شدن پايه هاي سنتي كه اخلاق همواره بر آنها استوار گشته است با تزلزل باورهاي اخلاقي روبه رو است. البته اين مسأله خطيري نيست چرا كه اگر به تاريخ فلسفه اخلاق مراجعه كنيم متوجه مي  شويم كه اين تاريخ مشحون از تلاش هاي گسترده براي مبتني ساختن باورهاي اخلاقي بر پايه هاي استوار است. اين تلاش ها گاه همچون نظرات توماس آكوئيناس قديس به اين نتيجه رسيده اند كه رهنمودهاي اخلاقي مبتني بر آموزه هاي الهي است و گاه همچون روسو نظريه «بدويان شريف» را پايه گذاري كرده اند كه تمدن جديد تمدني ضد اخلاقي است و گاه همچون كانت به اين نتيجه رسيده اند كه عقل و حس تكليف اخلاقي عموميت دادن مي تواند يك دستگاه اخلاق ساز استوار و مطمئن را به وجود آورد. در هر حال تاريخ بشر آميخته با تلاش هاي گسترده انسان ها براي استوار كردن قواعد اخلاقي است و به نظر مي رسد كه جامعه امروز ما نيز متقاضي و جست وجوگر چنين تلاش هايي است. همان گونه كه در ابتداي اين يادداشت توضيح دادم جامعه ما با پرسش هاي اساسي از اين دست روبه رو خواهد شد: آيا جنايتكاران خود به راستي قربانيان جامعه اند؟ نقش جامعه در وقوع اين جنايات چيست؟ حدود مسئوليت جامعه چقدر است و سياستگذاران و مديران جامعه در اين ميان چه نقشي ايفا مي كنند؟ چه چيزهايي ما را ملزم مي كنند كه قواعد اخلاقي را رعايت كنيم؟ آيا قوانين و يك سيستم قوي كشف جرايم مي تواند حافظ ما باشد؟ البته معمولاً  در ادبيات حقوقي ميان گزاره هاي اخلاقي و قواعد حقوقي تمايز قائل  مي شوند و شايد گروهي بر نگارنده خرده بگيرند كه چگونه قواعد اخلاقي و حقوقي را با يكديگر تلفيق نموده ايم. ليكن اگر دقيق نگاه كنيم متوجه مي شويم كه معمولاً هر نقض قانون و وقوع جنايتي پيش از آن كه يك امر غيرقانوني باشد يك امر غيراخلاقي است و از اين رو نگارنده گسترش جرايم را همراه با رفتارهاي غيراخلاقي كه مي تواند جرم هم نباشد نشانگر بروز بحران اخلاقي در جامعه دانسته است.

اقدام به خودكشي دختر فراري
گروه حوادث: دختر فراري كه پس از دستگيري به خانواده اش تحويل داده شده بود به خاطر سخت گيري هاي خانواده اش اقدام به خودكشي كرد، اما زنده ماند.
به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل، مرد ميانسالي با مراجعه به دايره ۱۱ اداره آگاهي تهران مدعي شد كه دخترش به دلايل نامعلوم از خانه فرار كرده است. با طرح شكايت داديار شعبه دوم دادسراي جنايي تهران- سليماني- دستور شناسايي دختر جوان را صادر كرد. پس از بررسي هاي مقدماتي، دختر ۱۸ ساله پس از چند روز شناسايي در ميدان ونك دستگير شد. وي پس از دستگيري در نخستين بازجويي ها نزد داديار سليماني تنها انگيزه خود از فرار را سخت گيري هاي خانواده عنوان كرد. داديار سليماني پس از شنيدن اظهارات دختر جوان طي صحبت هايي كه با خانواده دختر ۱۸ساله كرد، وي را تحويل خانواده اش داد. اما دختر جوان پس از چند روز كه به خانه بازگشته بود، دوباره اقدام به فرار كرد و به خانه يكي از دوستانش در سعادت آباد رفت. از سوي ديگر پرونده پس از بررسي به دادسراي صادقيه ارجاع شد. اما صبح روز شنبه دختر جوان در يك اقدام عجيب دست به خودكشي زد و خود را از طبقه دوم يك واحد آپارتماني به پايين پرتاب كرد، ولي نجات يافت و فقط دو پايش صدمه ديد.
اين دختر هم اكنون در بيمارستان بستري است و در اظهارات خود بيان كرد: وقتي دوباره به خانه بازگشتم پدر و مادرم عرصه را بيشتر بر من تنگ كردند و ديگر نتوانستم تحمل كنم. پدرم دائماً مرا مورد تهمت قرار مي داد و به همين خاطر دوباره تصميم به فرار گرفتم و پس از فرار اقدام به خودكشي كردم. برپايه اين گزارش، هم اكنون پرونده اي در اين زمينه در دادسراي صادقيه در حال رسيدگي است.

كارگر جوان در انتظار حكم دادگاه
گروه حوادث: آخرين جلسه محاكمه مرد جواني كه در يك درگيري، كارگري را به قتل رسانده بود، در شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما، اين جلسه كه با رياست حجت الاسلام حسيني كوه كمره اي و چهار مستشارش به نام هاي رحيمي، باقري، لواساني و سبزواري برگزار شد، در ابتدا نماينده دادستان ضمن قرائت كيفرخواست كه از سوي دادسراي جنايي كرج صادر شده بود، بيان كرد: در اين پرونده، محمد (۲۵ ساله) متهم است كه در تاريخ ۱۵ تيرماه سال ۸۲ در پي درگيري با يك كارگر ساختماني به نام عبدالصمد، وي را با شمشه بنايي به قتل رسانده و چند روز بعد از وقوع جنايت توسط ماموران اداره آگاهي اين شهرستان دستگير شد. وي پس از دستگيري به قتل عبدالصمد اعتراف كرده و هم اكنون با توجه به اقرار صريح متهم درخواست اشد مجازات را براي عامل اين جنايت داريم.
پس از طرح كيفرخواست پسر مقتول كه تنها اولياي دم وي بود در جايگاه حضور يافت و ضمن طرح شكايت از محمد از قصاص گذشت كرد و خواهان دريافت ديه شد. سپس متهم به قتل در جايگاه قرار گرفت و ضمن تفهيم اتهام در خصوص جزئيات حادثه گفت: صبح روز حادثه وقتي براي شروع كار به طرف شير آب رفتم پسر مقتول آن جا ايستاده بود و به من اجازه نداد تا از شير آب استفاده كنم. همين امر باعث ايجاد اختلاف بين من و پسر مقتول شد. همان موقع بود كه عبدالصمد به دفاع از پسر خود پرداخت و با او نيز درگير شدم. در آن لحظه من، به شدت عصباني شدم و با شمشه بنايي ضربه اي را به سر مقتول وارد كردم.
بر پايه اين گزارش، وكيل متهم به قتل با ارايه لايحه به دادگاه، خواهان عفو مجيد شد.
قرار است حكم ظرف۱۰ روز آينده در خصوص اين پرونده صادر شود.

حادثه در جهان
كيك مسموم و اقدام به قتل
گروه حوادث: دو دختر نوجوان كه با تهيه كيك مسموم بيش از دوازده نفر از همكلاسي هاي خود را مسموم كرده بودند روز گذشته توسط پليس آتلانتا ايالت جورجيا به اتهام به خطر انداختن جان ديگران بازداشت شدند.به گزارش پليس آتلانتا، دوازده نفر از اين كودكان پس از خوردن اين كيك دچار دل درد و حالت تهوع شديد شدند. بازپرس تحقيق اين پرونده اعلام كرد كه طبق بررسي هاي ابتدايي انجام شده به نظر مي ر سد كه اين نوجوانان مقداري چسب به مواد كيك اضافه كرده اند. البته هنوز جواب  آزمايش باقي مانده اين كيك ها اعلام نشده است.دو متهم كه هر دو سيزده سال سن دارند در حال حاضر در بخش نوجوانان زندان محلي آتلانتا نگهداري مي شوند. دادستان هر دوي آنها را با دوازده مورد اقدام به قتل روبه رو كرده است. دادستان يكي از متهمان را با اتهام اقدامات تروريستي نيز روبه رو كرده است. با اين وجود پدر اين دختر اعلام كرد كه دخترش ريختن وايتكس در كيك را انكار كرده است. پدر اين دختر در مصاحبه اي مطبوعاتي ضمن بچه گانه خواندن اين اقدام دخترش گفت: اين حادثه فقط يك شوخي بچه  گانه بوده است. هيچ كدام از اين دختران قصد به قتل رساندن همكلاسي هايش را نداشته است. قاضي پرونده در اين خصوص گفت: هر دو متهم با توجه به سنشان در دادگاه مخصوص نوجوانان محاكمه خواهند شد. به همين دليل قطعاً مجازاتي با توجه به اين وضعيت براي آنها در نظر گرفته مي شود. به علاوه ما منتظر جواب آزمايشگاه در خصوص مواد موجود در اين كيك هستيم. اگر اثبات شود كه مواد مسموم كننده خطر جاني براي اين دوازده نفر نداشته اند مجازات متهمان سبك تر خواهد بود.زمان تشكيل جلسه دادگاه هنوز اعلام نشده است.

متهم ۱۹ ساله و سه بار حبس ابد
گروه حوادث: قاضي دادگاه عالي ايالت ويسكانسين جوان ۱۹ ساله اي را به اتهام قتل والدين و دايي اش به سه بار حبس ابد محكوم كرد.قاضي دادگاه عالي ضمن محكوم كردن استيو تومپردومكي به قتل عمد والدينش، سنگين ترين مجازات ممكن را براي وي صادر كرد. وي در خصوص راي صادره گفت: استيو با قتل عمد نزديك ترين وابستگانش مرتكب فجيع ترين جنايت ممكن شده است.استيو كه در تمام طول جلسات دادگاه ادعا كرد كه در لحظه قتل اختيار خود را از دست داده بوده است هنگام قرائت راي نهايي به آرامي آب مي نوشيد.به دستور قاضي دادگاه در آخرين جلسه و هنگام صدور راي عكس بزرگي از والدين وي در صحن دادگاه قرار گرفته بود اما استيو هرگز نگاهي به آن نينداخت. قاضي اواخر ماه گذشته امكان جنون استيو را پس از انجام آزمايشات رواني رد كرد.زن دايي استيو كه در اين حادثه همسر خود را از دست داد در مصاحبه اي مطبوعاتي پس از صدور حكم نهايي در اين خصوص گفت: هر حكمي به غير از حكم صادره به معناي بي ا حترامي به روح قربانيان است. درصورتي كه استيو به ميان جامعه بازمي گشت هيچ كدام از ما احساس امنيت نمي كرديم. تنها اشتباه قربانيان اين بود كه هر سه استيو را عاشقانه دوست داشتند. استيو ديگر آن پسر بچه دوست داشتني نيست.استيو در اولين جلسه دادگاه صراحتاً به قتل عمد والدين و دايي اش اعتراف كرد. پليس اجساد قربانيان را در شانزدهم فوريه در مزرعه محل سكونتشان پيدا كرد. وكيل مدافع استيو از قاضي خواسته بود استيو را به سي سال حبس محكوم كند .

محاكمه غيرعلني مدرس مؤسسه كنكور
گروه حوادث: مردي كه خود را مدرس يكي از مؤسسه هاي كنكور معرفي كرده و دختران جوان را اغفال مي كرد، صبح ديروز در شعبه ۷۹ دادگاه كيفري استان به رياست قاضي هادي شايسته به صورت غيرعلني محاكمه شد.به گزارش خبرنگار ما، اين مرد در پي شكايت يك دختر جوان به نام مريم به دايره ۱۱ اداره آگاهي تهران شناسايي و دستگير شد. مريم در طرح شكايت خود مدعي شده بود كه توسط اين فرد اغفال شده است.بر پايه اين گزارش، با دستور ويژه اي كه از سوي داديار شعبه دوم دادسراي جنايي تهران صادر شد، بابك در يك عمليات ضربتي دستگير شد و تحت بازجويي قرار گرفت. صبح ديروز نيز وي در يك جلسه محاكمه غيرعلني در شعبه ۷۹ دادسراي جنايي تهران حضور يافت و اتهامات وارده را قبول نكرد.براساس آخرين گزارشات دريافتي در خصوص خبر، اين پرونده هم اكنون ۹ شاكي رسمي دارد.
بررسي اين پرونده در شعبه ۷۹ ادامه دارد.

برادركشي به دستور مادر
گروه حوادث: برادري كه با ضربات چاقو برادر كوچكتر خود را به دستور مادرش به قتل رسانده بود دقايقي بعد از ارتكاب قتل بدون آن كه از صحنه حادثه فرار كند بازداشت شد.به گزارش خبرنگار ما، صبح روز گذشته مادر دو پسر ۱۹ و ۲۲ ساله چاقوي آشپزخانه را تيز كرده و بعد از خروج پسر ۱۹ ساله اش از خانه، چاقو را به پسر ۲۲ ساله اش داد و گفت: «برادرت را بكش، ديگر نمي خواهم او را كه به شدت معتاد به مواد مخدر است ببينم.» پسر كوچكتر مدتي بود كه معتاد شده بود و هر شب بعد از ورود به خانه در حالي كه از خود بي خود بود جنجال و درگيري ايجاد مي كرد. اعتياد او از يك سو و از سوي ديگر پرخاشگري هايش افراد خانواده را عاصي كرده و در نهايت مادرش تصميم به كشتن او گرفت تا بدين ترتيب آرامش به خانه بازگردد. پسر بزرگتر چاقو را از دست مادرش گرفت و از خانه خارج شد. چند كوچه را طي كرد تا موفق شد برادر معتادش را پيدا كند. پسر ۲۲ ساله در حالي كه چاقو در دستانش بود به سوي برادر كوچكتر خود حمله كرد. اهالي به قصد جداسازي آنها به سوي دو پسر حركت كردند. ولي پسر ۲۲ ساله با تهديد به قتل، آنها را از خود دور كرد و در نهايت دو ضربه چاقو به بدن برادرش وارد كرد. برادر معتاد در حالي كه غرق خون بود به سوي در باز يكي از خانه هاي آن محل دويد تا خود را از مرگ نجات دهد. ولي قبل از ورود به خانه، برادر بزرگتر يك ضربه چاقوي ديگر از پشت به برادرش زد. پسر ۲۲ ساله بعد از پايان قتل بر بالين برادر كشته شده اش نشست تا مأموران كلانتري خود را به محل رسانده و او و مادرش را كه شاهد قتل پسر كوچكش بود بازداشت كردند.

تلفن هاي مشكوك به بازپرس ويژه قتل
گروه حوادث: سرنخ هاي جديدي در روند رسيدگي به پرونده قتل يك مادر و دختر به دست آمده كه مأموران را به متهم فراري نزديك كرده است.به گزارش خبرنگارما، اوائل سال جاري خبر وقوع دو جنايت در منطقه سعادت آباد تهران، به اطلاع بازپرس هنرمند رسيد. در جريان اين جنايات يك مادر و دختر با شليك چند گلوله به قتل رسيده بودند. ماموران آگاهي به همراه بازپرس كشيك ويژه قتل در محل حاضر شدند. دختر بزرگ مقتول به مأموران آگاهي گفت: «خواهرم قبل از آنكه جان بسپارد در حالي كه به شدت مجروح بود با محل كار من تماس گرفت و قاتل را كه بهزاد همسرش است به من معرفي كرد. من خيلي سريع محل كارم را به سمت خانه ترك كردم ولي وقتي به خانه رسيدم كه مادر و خواهرم مرده بودند».با روشن شدن اين مطلب مأموران دايره آگاهي جستجوي گسترده خود را براي يافتن مخفيگاه بهزاد آغاز كردند.بر پايه آخرين اخبار رسيده از روند رسيدگي بر روي اين پرونده مأموران چند روز پيش در پي اطلاعي كه روشن مي كرد بهزاد در شهرستان مشهد مخفي است به آن شهرستان عزيمت كردند تا متهم فراري را بازداشت كنند ولي عمليات دستگيري ناموفق بود و مخفيگاه بهزاد كشف نشد.از مدتي قبل مردي ناشناس در پي تماس هاي تلفني مكرر با صداهاي مختلف با بازپرس پرونده تماس گرفته و مكان هايي را كه مدعي است بهزاد در آنجا مخفي است به بازپرس هنرمند اطلاع مي دهد ولي وقتي مأموران به سرعت خود را به محل مي رسانند اثري از بهزاد پيدا نمي شود كه گمان اين مي رود كه فرد ناشناس خود بهزاد است كه قصد گمراه كردن مأموران آگاهي و بازپرس پرونده را دارد.جستجوي گسترده براي دستگيري توسط مأموران دايره ۱۰ آگاهي زير نظر بازپرس هنرمند ادامه خواهد يافت.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    دانش انفورماتيك    |    بـورس    |    حوادث    |    خارجي    |
|   سياسي    |    داخلي    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |    ورزش    |    يادداشت    |
|   صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |