آينده يك كلانشهر
تهران با موقعيت استثنايي جغرافيايي خود كه از شمال به سلسله جبال البرز از يك طرف و پيوستگي اش به ري تا دشت ورامين در جنوب و نامحدود بودنش در جبهه غربي تا امتداد كرج و دشت قزوين و بالاخره از مشرق تا لواسانات و سد لتيان و امتداد جاده آبعلي از جوانب ديگر گسترده شده است، مي توانست يكي از پرمحتواترين پايتخت هاي جهان باشد
|
|
دكتر سياوش تيموري
از ديرباز با تشكيل جوامع شهري، مشكلات وابسته و روزافزون رخ و به صورت باري بر دوش شهرنشينان سنگيني مي كند. ويژگي مطلوب انساني و شهر يوناني از بين مي رود و به جاي اين كه اساس طرح هاي حكومت مردم بر مردم آن بر ساير تمدن ها موثر واقع شود با يك صد و هشتاد درجه حركت معكوس به صورتي ناهنجار ابتدا در شهرهاي رمي با ايجاد دريدگي هايي در كالبد شهر جهت پراكندن اتحاد جوامع ظاهر مي شود و حكومت كه تافته جدا بافته بود، خود را از جامعه جدا مي كند.
جالب اينجاست آگوراي يوناني كه تبلور فضاي ارتباطي محيط زيست انسان دوره كلاسيك يونان است، ديگر در طول تاريخ در شهرها قد علم نكرده، در حالي كه مظاهر افكار مستبدانه حكمرانان رم باستان پايه و اساس طرح شهرها مي شود. آگوراي يوناني كه فضاي برخوردها و تبادل افكار مردم شهرنشين از هر طبقه بود و در اعتلاي انسان نقش داشت از طرف حكمرانان رم فضايي خطرناك تشخيص داده شده و جهت حداقل تماس انسان ها با يكديگر در آن ارابه رانده و اين فضا را به صورت ميداني متلاشي و چند پاره در شهرهاي ايتاليا در مي آورند. اثرات افكار مستبدانه حكمرانان رم در طول تاريخ شهر و شهرنشيني باقي مانده است و بعد از انقلاب صنعتي اتومبيل و ساير وسايل نقليه جايگزين ارابه هاي رمي شده و در پهنه شهر نقش ايفاء مي كنند. برد ماشين زياد شده، ايستگاه هاي تامين سوخت و انرژي در جاي جاي شهر به كمك اين ارابه هاي آهنين شتافته و در نهايت اين كه ابعاد شهر فزوني مي يابد. انسان ها در گستردگي شهر پراكنده شده و در غرابت از يكديگر قرار مي گيرند. در اين ميان موضع انسان ها در شهر چيست؟ آيا طراحان و برنامه ريزان شهر قبل از آن كه مبادرت به عمليات كنند به انسان ها انديشيده اند؟ به اسم شهرسازي، اين واژه دهان پركن، ابتدا، خطوط هندسي ترافيك در جغرافياي طبيعي زمين ترسيم مي شود و به حل مسايل ناشي از آن مي پردازند و بعد بازمانده زمين هاي محدود شده در اين شبكه ارتباطي به ساير فضاهاي متشكله شهري مانند مسكن، كار و فعاليت تجاري - آموزشي، سياسي و ... و بالاخره بافت اوقات فراغت شهروندان اختصاص مي يابد كه متاسفانه در بسياري موارد شهرها اين چنين طرح گشته اند.
با كمال تاسف تلقينات كاذب فرهنگ خزنده مانع از اين است تا متوجه باشيم ماشين و امثالهم ابزار رفاهي در دست انسان ها هستند و اين كه ما برده و آلت دست ماشين نيستيم به ياد شعار هر ايراني يك پيكان داشته باشد مي افتم. نمي دانم چرا براي من اين شعار هميشه چيز ديگري تداعي مي كرد: هر پيكان يك ايراني داشته باشد و از تصور اينكه روزي ماشين آلات و ابزار ساخته دست بشر حاكم بر امور عقلي و احساسي وي مي شود مشمئز شده و يخ مي كردم، تصويري از اين جو را در كتاب افسانه فضا يا سال 2001 آرتورسي كلارك مشاهده مي كنيم.
شهري مانند تهران تولد و توسعه بي رويه مي يابد و بدون هويت به رشد نامبارك خود ادامه مي دهد. ما دست اندركاران نيز شرايط را برايش مساعدتر از پيش مي كنيم
منكر نقش تكنولوژي و دستاوردهاي آن نيستيم به شرط اين كه در جهت رفاه و زندگي بهتر و تعالي انسان ها به كار گرفته شوند. تكنولوژي به وسيله انسان ها تولد يافت تا در موضوع خود به نفع مصلحت بشريت در تمام زمينه ها خدمت كند. ما انسان ها زاييده دست تكنولوژي نيستيم. با انديشه و احساسات بشري و مشيت الهي پا به عرصه وجود نهاديم. دخل و تصرف نامشروع و نابخردانه در خلقتي كه پديده هايش محيط برماست نتايج نامطلوبي به بار خواهد آورد كه بدفرجامي هاي آن گريبان خودمان را خواهد گرفت. شاهد زنده آن دست درازي همه جانبه و گسترده به زنجيره متعادل حيات جهاني و كيهاني در قرن اخير است، لايه ازن در اتمسفر زمين تحليل رفته و آلودگي هاي ديگري در محيط زيست چهره نسل بعضي از جانداران از ميان رفته و فرزندان ما فقط از طريق كتب يا نمونه هاي نگهداري شده در موزه ها مي توانند با تصويري از اين موجودات آشنا شوند.
نقش موثر طراحان فضاي زيست انساني در سوق دادن اجتماع به جهت آلودن يا افزودن به ويژگي هاي طبيعت متعادل انكار ناپذير است.
شعار اينكه كاشتند و ما درو كرديم، مي كاريم تا آيندگان درو كنند، زيباست و بايست در همه زمينه ها تعميم يابد. متاسفانه در كشورهاي توسعه نيافته به نظر مي رسد كه كاشتند و خود خوردند ما هم مي كاريم و خود مي خوريم و آيندگان هم بكارند و خود بخورند به عبارت ديگر چون به تدريج مي رود چه غم است، بيشتر مصداق دارد.
اگر امروز با جوامعي با فرهنگ پيشرفته برخورد مي كنيم چنانچه با عينك بدبيني به آنان ننگريم و به قول مولانا جلال الدين رومي: تو به چشمت داشتي شيشه ي كبود/ زان سبب دنيا كبودت مي نمود عمل نكنيم، درمي يابيم محصول امروزي نتيجه تلاش هوشمندانه اسلاف و اعقاب آنان بوده است. چرا با احساسات كور با اين آثار مواجه مي شويم. اگر از ما بهتران آن طرف مرزها براي كشورهاي توسعه نيافته بد هستند، براي مملكت خودشان نيز بد هستند و در جهت مصالح و منافع خويش گام منفي برمي دارند؟ چرا راه و روش پيشرفت اجتماعي و فرهنگي آنان را مورد بررسي و مداقه قرار نمي دهيم و بهترين ها را انتخاب نكرده و به عنوان سرمشق به آن نمي نگريم. لابد مورد عتاب و خطاب گروهي قرار خواهيم گرفت كه زنگي به راه خودش و رومي به راه خودش. بنده هم قبول دارم اما صحبت از راه و روش تحليل مشكلات است نه قوميت و مليت و نژاد و ضريب هوش و طرز تفكر و نحوه زندگي و تركيب خانواده و روابط انساني و ...
راه حل يك مساله رياضي را نژاد زرد و سرخ و سفيد و سياه كم و بيش مشابه ارايه مي دهند. در همه جوامع هوشمند و متفكر، ارزش هاي مقبول طبع همگان به صورت حكم در مي آيد به زبان ديگر دو ضرب در دو مي شود چهار. ما مستثني از منطق نيستيم كه بگوييم خير براي ما سه است و لاغير. ما از زنجيره حيات و روابط جهاني جدا نبوده و تجربيات پشت سرگذاشته ديگران را نمي بايست بار ديگر خود بيازماييم.
شهري مانند تهران تولد و توسعه بي رويه مي يابد و بدون هويت به رشد نامبارك خود ادامه مي دهد، ما دست اندركاران نيز شرايط را برايش مساعدتر از پيش مي كنيم. بيان شرح و احوال تهران بزرگ به تصوراتي مي ماند كه زاييده فكر ماليخوليايي است. بهترين، باشكوه ترين و عظيم ترين هر چيز را داشتن بسيار نيكوست اما تا چه چيزي باشد تمدن بزرگ، شهر بزرگ و ...
تهران با موقعيت استثنايي جغرافيايي خود كه از شمال به سلسله جبال البرز از يك طرف و پيوستگي اش به ري تا دشت ورامين در جنوب و نامحدود بودنش در جبهه غربي تا امتداد كرج و دشت قزوين و بالاخره از مشرق تا لواسانات و سد لتيان و امتداد جاده آبعلي از جوانب ديگر گسترده شده است، مي توانست يكي از پرمحتواترين پايتخت هاي جهان باشد. عدم آگاهي دست اندركاران و بي توجهي مسوولان در گذشته طي چند نسل چهره اي بي هويت به اين شهر داده و آن را به ابعاد و چهره هاي هولناك كه اكنون مشاهده مي شود و در آن زندگي مي كنيم در آورده است. سابقه تاريخي ري و تهران را در بسياري از كتب مي توان يافت و چيزي نيست كه براي چندمين بار آن را مكتوب كنيم. آنچه مورد طرح است، مشكلات بيشمار شهري، ناشي از بي برنا مگي است كه تاكنون به وقوع پيوسته و رشد بي رويه به همراه داشته و در كالبد منطقه مورد بحث به صورت غده اي بدخيم آشكار شده و نهايتا مي رود تا سرانجامي بد به بار آورد.
مهاجرت و هجوم روستاييان به شهرهاي دور و نزديك به دليل امكانات نسبي بيشتر براي تامين وضع اقتصادي خانواده كه آواي خوش دهل شنيده شده از دور بود، موجب تحليل رفتن قطب هاي كشاورزي شده و به رشد صنايع كاذب وابسته به عوامل بيگانه كمك كند. بنيان خانواده ها از هم پاشيده و همه چيز نامتعادل شده است و به نظر مي رسد گذشتگان ما هرگز به وخامت ناشي از اين مهم نينديشيده اند.
تراكم جمعيت در شهرها سبب انفجار ابعاد محيط انساني شهر شده و آمار غيرمعقول نسبت به استانداردهاي موجود را مطرح مي كنند. مشكلات مسكن، بيكاري، كمبود و تامين مواد اوليه غذايي، بهداشت و درمان، ارتباطات و جابجايي در شهر، آموزش و پرورش، فضاي سبز، ايجاد كار، تامين برق و آب و ساير انرژي ها، امنيت، مسايل قضائي، فساد و جنايت و ... بسياري ديگر از پديده هايي كه به دليل شهرنشيني رخ مي نمايند، در زنجير ه اي قرار مي گيرند كه مي بايست هوشمندانه و بسيار متعادل از طرف مسوولا ن و به وسيله متخصصان برنامه ريزي شوند.
در رابطه با نظام تشكيلاتي كه در شهر جاري است:
الف - سكونت- ب - كار و فعاليت
ج- ارتباطات - د - فراغت
به كلاف سردرگمي برمي خوريم كه باز كردن آن به چند نسل كار و كوشش و برنامه ريزي دقيق و بسيار جدي نياز دارد.
سوال اين است اگر تهران را شهري گسترده بدانيم ايجاد ساختمان هاي بلندمرتبه در آن چه مفهوم دارد؟ اگر آن را شهري در نظر بگيريم كه در جهت عمودي گسترش داشته وسعت 40 كيلومتر در 40 كيلومتر يعني چه؟ كشور ايران وسعتي معادل يك ميليون و چندين هزار كيلومتر مربع دارد كه سه برابر كشور فرانسه و داراي 70 ميليون جمعيت است .يك پنجم اين جمعيت فقط در تهران و حومه آن كه زير 2 هزار كيلومتر مربع وسعت دارند، به اصطلاح زندگي مي كنند. عمق فاجعه با اين ارقام قابل لمس است. از بي هويتي آن همين بس كه هيچ گروه شناخته شده شهري در آن، محلي از اعراب ندارد. آسيب پذيري اين شهر بي در و پيكر را در دوران جنگ تحميلي با حملات هوايي و موشكي دشمن آزموده ايم كه به آن بسنده مي كنيم.
طنين آواي اين زنگ خطر مدت هاست بلند شده و ما دست اندركاران در خوابي عميق هستيم. بسيار جدي اعلام خطر كنيم چنان كه فكر اساسي و زيربنايي در اين زمينه نشود و مجدانه در حل مشكلات اين شهر ناهنجار نينديشيم و عملا دست به كار نجات آن و متعادل كردن معيارها نشويم در مقابل تاريخ و آيندگان مسووليم و در دادگاه تاريخ بدون جواب و محكوم خواهيم بود.. درست بينديشيم و محتاطانه عمل كنيم و با مسكن، مرگ شهرهايي نظير تهران بزرگ را عقب نيندازيم. جهت رهايي از كيفيت سرطان گونه اين شهرها نياز به مشاوره با افراد آگاه و متخصصاني است كه مجهز به تيغ جراحي در اين زمينه هستند. با هرگونه تعلل زمان از دست مي رود و وضع بيمار بحراني تر از پيش مي شود، بايد به بررسي همه جانبه و عملي ترين راه حل رسيد و آن را در مقاطعي از شهر به صورت تجربي به مرحله اجرا در آورد و نتايج بهبود آن را مشاهده كرد و از غربال آزمون گذراند و براي مقاطع ديگر شهر مورد بهره برداري قرار داد.
گام هاي نخستين در اين راه را مي توان با دعوت از متخصصان برداشت و با برگزاري سمينارها و كنفرانس ها به جمع آوري نظرات براي برنامه ريزي پرداخت و در ادامه با اقدام به عمليات اجرايي به پايان برد.
|