بسياري از رديف ها و گوشه هاي ايراني در تعزيه به كار گرفته مي شود
محسن سالاريان
نقش موسيقي در مذهب، نقش مذهب در موسيقي و تاثير و تاثر متقابل اين دو بر يكديگر؛ اينها و مباحث ديگري از اين دست در ايام عاشورا كه روضه و نوحه و تعزيه كه همه به شكلي با موسيقي در ارتباط است بانواي سنج، دف و طبل در هم مي آميزد و شكوه عزاداري را رونقي ديگر مي بخشد و بيش از هر زمان قابل طرح است.
بسياري از صاحبان راي در عرصه موسيقي و آشنا با نوعي از موسيقي كه در مراسم مذهبي به كار گرفته مي شود برآنند كه تفكيك موسيقي مذهبي و غيرمذهبي بر استدلال صحيحي استوار نيست، چرا كه هر اثر هنري به نوعي ديني است و مي توان به آن كلمه مذهبي يا ديني را اطلاق كرد و نيز گروهي از آشنايان به هر دو مقوله مذهب و موسيقي تفكيك و تمايز اين دو را از يكديگر نه مقدور مي دانند و نه عقلايي، چرا كه اگر موسيقي را مذهبي بناميم. بايد به بخش ديگري به نام موسيقي غيرمذهبي اشاره كنيم، در حالي كه در هنر اصيل و واقعي چيزي به نام ضدمذهب يا غيرمذهب نداريم.
روشن است كه هر چيز انساني، حماسي، معنوي، خلاقانه و داراي ديگر ابعاد برخاسته از جانمايه جوشان و خروشان درون آدمي، قطعا هنري است و نيز ديني و حالات عزا و سوگ يكي از حالات متنوع و متعدد در هنر به شمار مي آيد و در واقع جزيي از يك كليت است.
اما آنچه ما امروز به عنوان موسيقي در اختيار داريم و آن را موسيقي ايراني نام مي گذاريم يعني موسيقي رديفي يا دستگاهي، موسيقي نوايي و محلي، موسيقي مقامي و ... وارث و تغذيه شونده از 4 آبشخور بزرگ است: 1 موسيقي تعزيه 2 موسيقي نوحه و عزاداري 3 موسيقي وعظ و خطابه و 4 موسيقي كه توسط دوره گردان اجرا مي شده و البته اين چهارمي مورد نظر و بحث ما نيست.
عليرضا پوراميد، محقق موسيقي و آشناي تاريخ موسيقي و علم رجال آن، از جمله كساني است كه به طور مستدل و منطقي بر اين باور است و مي تواند آن را مورد بحث و تبيين قرار دهد.
در رابطه با تعزيه و موسيقي تعزيه با او گفت وگو كرده ايم كه آنچه مي خوانيد ماحصل آن است.
تعزيه
تعزيه را استادان اين فن و پژوهندگان اين حوزه به نيكي و روشني تشريح و تبيين كرده اند.
تعزيه در اصل و به لحاظ لغوي به معناي دعوت كردن مصيبت ديده به صبر و شكيبايي است لغتنامه دهخدا؛ اما مراسم تعزيه كه مورد بحث ماست عبارت است از نمايشي منظوم از سوگ سيد و سالار شهيدان، حضرت امام حسين ع و به عنوان يك كار گروهي كه در آن افراد نقش هاي ويژه اي را ايفا مي كنند، از 3 بخش يا 3 ركن اصلي تشكيل مي شود و به عبارتي حذف هر كدام از آنها به هويت موضوع لطمه وارد مي سازد. اين 3 بخش به تعبير دكتر محمد تقي مسعوديه عبارتند از: 1 كلام شعر متن 2 موسيقي 3 درام كه به همراه عوامل موثر ديگري مثل لباس، تجهيزات وسايل جنگي، سلاح و ...، ادوات و آلات، محل برگزاري، سياه كوبي، حضور شركت كنندگان و ... در برپايي و اجراي سزاوار و در خور تحسين نقش داشته و تاثير گذارند.
تاريخچه تعزيه
استاد ابراهيم بوذري در كتاب تعزيه در ايران و 2 مجلس آن از انتشارات فرهنگ و هنر به سال 1357 مي نويسد كه پس از واقعه كربلا يزيد ملعون به كارگردانان كربلا گفت مي خواهم واقعه كربلا را عينا مشاهده كنم و آن واقعه را براي او تماما نمايش دادند كه البته اين روايت به لحاظ تاريخي چندان مقرون به صحت نيست، اما به هر حال خبر از قدمت و كهنسالي اين مراسم دارد و نيز ادوارد براون كه با استناد به 2 متن فارسي و آلماني، تاريخ پيدايش تعزيه را به قرن دهم ميلادي چهارم هجري نسبت مي دهد. ولي مشخص است در متون مورد استناد ادوارد براون مراسم عزاداري و سوگواري امام حسين ع مورد نظر بوده، نه مراسم نمايشي كه ما امروزه به نام تعزيه با مختصات ويژه آن آشنا هستيم. اين مراسم سوگواري مربوط به قرن چهارم هجري، مراسمي است كه توسط معزالدوله احمد از پادشاهان آل بويه، اولين بار در شهر بغداد و به دستور او در دهه اول محرم با بستن بازارها و دكاكين وسياه پوشيدن مردم انجام پذيرفت و از آن تاريخ به بعد هر ساله در مناطق شيعه نشين بلاد اسلامي، چه در خفا و پنهان و چه درظاهر و آشكار، اجرا مي شود و شيعيان با دسته گرداني و نوحه خواني و وعظ و خطابه مراسم را در 10 روز اول هر سال قمري يعني دهه اول محرم به ياد و خاطره جانگداز آن واقعه شگفت و عظيم زنده نگاه مي دارند.
طبق اظهار نظر برخي از مورخان، آنچه كه امروز به عنوان تعزيه اجرا مي شود تحت تاثير آداب و آئين هاي اساطيري و ذكر قهرماني ها و كشته شدن هاي بزرگان اقوام ايراني پرستش ميترا مهر كشته شدن سياوش، قتل برديا و ... از يك سو و از ديگر سومتاثر از تئاتر و اپرا و نمايش هاي اروپايي است
در دفتر ششم مثنوي معنوي سروده مولانا جلال الدين محمد بلخي، حكايتي منظوم ذكر شد كه شهادت بر اجراي اين مراسم باشكوه و گستردگي قابل توجه آن در شهر حلب مي دهد. شاعري كه از ريشه و اصل اين واقعه بي اطلاع بوده مي پرسد:
يك غريبي شاعري از ره رسيد
رو به عاشورا و آن افغان شنيد
شهر را بگذشت و آنسو راي كرد
قصد جست و جوي آن هيهاي كرد
پرس پرسان مي شد اندر افتقاد
چيست اين غم بر كه اين ماتم فتاد
چيست نام و پيشه و اوصاف او
تا بگويم مرثيه ز الطاف او
جواب مردم حلب كه جالب توجه است و هم حاكي از اين كه واقعه به قدري عظيم و مشهور است كه اگر شخصي از آن بي اطلاع باشد، بسيار جاي شگفتي است چون از 100 توفان نوح معروف تر است:
روز عاشورا نمي داني كه هست
ماتم جاني كه از قرني به است
پيش مومن ماتم آن پاك روح
شهره تر باشد ز صد توفان نوح
در قرن هفتم، مولانا اين حكايتي كه از مردم شام نقل مي كند نشان دهنده آن است كه مراسم عزاداري بر سيد و سالار شهيدان، حسين بن علي ع از خيلي پيش از آن، يعني حداقل از قرن چهارم هجري، در ميان شيعيان جاري و ساري بوده است.
به هر حال آنچه بيان شد، شمه اي است كوتاه و نگاهي گذرا به مقوله تعزيه و روايات و نقل هايي از پيدايش و شكل گيري آن و تفاوت هايي كه با عزاداري و سوگواري و نوحه خواني و دسته گرداني و سينه زني دارد و طبق اظهار نظر برخي از مورخان، آنچه كه امروز به عنوان تعزيه اجرا مي شود تحت تاثير آداب و آئين هاي اساطيري و ذكر قهرماني ها و كشته شدن هاي بزرگان اقوام ايراني پرستش ميترا مهر كشته شدن سياوش، قتل برديا و ... از يك سو و از ديگر سومتاثر از تئاتر و اپرا و نمايش هاي اروپايي است كه اطلاعات كامل و مطالب كافي
پيرامون آن را مي توان در كتاب هاي موسيقي مذهبي ايران، تئاتر ايراني تعزيه و تعزيه خواني، نمايش كهن ايراني و نقالي، نمايش در ايران، بنياد نمايش در ايران، نه شرقي، نه غربي، انساني و همچنين مجموعه مقالات و كتاب هاي استاد جابر عناصري يافت.
معروف ترين تعزيه اي كه در كشورهاي خارجي ترجمه و منتشر شده تعزيه عروسي حضرت قاسم ع است كه كنت گو بينو فرانسوي ترجمه و منتشر كرده است.
در تعزيه معين البكا به دليل تسلط بر موسيقي و آواز و احاطه و اشراف بر وقايع تاريخي و ظرايف هنري و قدرت تفسير و توضيح مطالب، محوري ترين نقش را در تعزيه دارد و در حقيقت كارگردان هنري محسوب مي شود و معاون او ناظم البكا ناميده مي شود. اصطلاحاتي چون: امام خوان، شمرخوان، قاسم خوان، علي اكبر خوان به كساني كه اين نقش ها را ايفا مي كرده اند اطلاق مي شد و بعضا به عنوان نام فاميل روي آنها مي مانده است.
در اجراها به وقت اذان، اگر ضرورتي داشت كه در تعزيه اذان بگويند، اذان ها در آواز بيات كرد ادا مي شد كه تمامي مناجات هاي آوازي نيز در اين مايه است.
در تعزيه شمر در دستگاه نوا يا در گوشه رجز شبيه خوان علي اكبر ع در دشتي يا بعضا در سه گاه، شبيه خوان حر در آواز عراق، شبيه خوان حضرت عباس ع در دستگاه چهارگاه، حضرت زينب س در گوري يا گبري و عبدالله بن حسن مجتبيع در مقام راك از دستگاه ماهور راست پنجگاه به اجراي آواز مي پردازند.
بدين ترتيب قطعا مي توان تعزيه، روضه و نوحه خواني را مهمترين عامل در بقا و تداوم دستگاه هاي موسيقي ايراني دانست.