سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۵۵
شهر آرا
Front Page

شهرها جنگل ها را مي بلعند
اين سقف فرو خواهد ريخت 
030858.jpg
اگرچه تخريب منابع جنگلي از سوي ساكنان آن با هدف يافتن سوخت، فروش چوب، گسترش اراضي كشاورزي و تملك عرصه هاي آن صورت مي گيرد، اما شواهد گوياي آن است كه بخش اعظمي از منابع جنگل هاي كهنسال مناطق حاره اي صرفا جهت تبديل به مواد و كالاهايي گهگاه غير ضروري، بعضا تفنني و حتي بي مصرف و دورريختني صورت مي گيرد
مهندس علي خلد برين 
در هر دو ثانيه سطحي برابر وسعت يك زمين فوتبال از سطح جنگل هاي كهنسال كاسته مي شود و مساحتي برابر كل سطح قاره اروپا طي چند دهه اخير از وسعت اين جنگل ها كاسته شده است. جنگل ها را شش هاي كره زمين ناميده اند. بر اساس پاره اي برآوردها هر متر مربع از جنگل مي تواند اكسيژن مورد نياز حدود 4 نفر را تامين كند و هر هكتار آن قادر است كه 2 هزار متر مكعب آب سالم و گوارا توليد كند.
اهميت جنگل ها تنها به توليد غذا، تامين مامن، دارو و مصالح و سوخت خلاصه نمي شود، بلكه آنها تنظيم كننده چرخه اكسيژن و گاز كربنيك بوده و بالاخره سبب پالايش هوا از آلودگي ها مي شوند. جنگل ها، به ويژه جنگل هاي كهنسال نقش بسيار حساس و حياتي در وضعيت اقليمي جهان دارند و با نابودي آنها مقادير عظيمي از كربن آزاد مي شود كه سبب تهديد جدي براي ساكنان سياره زمين مي گردد. شواهد امر حكايت از آن دارد كه با تخريب جنگل ها حدود 20 درصد به ميزان گاز كربنيك موجود در جو اضافه مي شود. اين افزايش خود نابساماني هاي بسياري را به بار خواهد آورد كه بعضي از عوارض آن را مي توان در اثر پديده  گلخانه اي در روي زمين، افزايش درجه حرارت، تغيير اقليم، آب شدن يخ هاي قطبي، بروز سيل ها و بالاخره خشكسالي هاي مختلف جست و جو كرد.
نابودي جنگل ها پيامدهاي متعددي را به همراه خواهد داشت از جمله: فروپاشي نظام زيستي و سيستم حياتي درون جنگل، نابودي مستقيم گونه هايي از درختان به علت برداشت يكسره آنها از جنگل ، نابودي غير مستقيم گونه ها به سبب از بين رفتن زيستگاه و غذا، كاهش حاصلخيزي خاك و عدم توانايي آنها در استقرار جنگل هاي اوليه در روي خود، تغيير در نظام خاك زايي و افزايش اثر هوازدگي فيزيكي به جاي هوازدگي شيميايي و بيولوژيك و در نهايت ناپايداري خاك ها، افزايش آلودگي بيشتر هوا و از دست رفتن توان ذخيره سازي كربن و افزايش ميزان گاز كربنيك در جو، فرسايش سريع خاك، افزايش پيامدهاي آن نظير پر شدن سدها، آلودگي آب ها، بروز تغييرات منفي در رژيم رودخانه، افزايش سيل و خشكسالي، كاهش توان ذخيره سازي آب در خاك و حتي ايجاد تغييرات اقليمي شامل تقليل رطوبت و بارندگي، بروز ناهماهنگي هاي شديد در نحوه بارندگي ها و بالاخره تغييرات درجه حرارت است.
جنگل هاي كهنسال كه بيش از 7 درصد از سطح كره زمين را نمي پوشانند بيش از نيمي از گونه هاي مختلف جانوران روي زمين را در خود جاي داده اند، به گونه اي كه اين جنگل ها مامن ميليون ها نوع از گونه هاي گياهي و جانوري در اشكال و اندازه هاي مختلف از خرس گرفته تا پروانه، از گل اركيده تا يك خار به ظاهر بي ارزش و هزاران نوع جاندار ريز و درشت ديگر است. بسياري از اين گونه هاي گياهي و جانوري در صورتي كه اين جنگل ها نابود شوند قادر به ادامه حيات نخواهند بود و براي هميشه از بين خواهند رفت؛ بدون آنكه در طبيعت بتوان جايگزيني براي آنها پيدا كرد.
هنوز تعداد زيادي از گونه هاي موجود در اين مناطق جنگلي مورد شناسايي قرار نگرفته اند و تاسف آور آنكه گاهي به علت تخريب اين منابع جنگلي گونه هاي جانوري و گياهي گوناگوني براي هميشه نابود مي شوند در حالي كه حتي نام و اثري از آنها در هيچ كجا ثبت و ضبط نشده و مورد شناسايي قرار نگرفته اند. هر يك از گونه هايي كه منقرض مي شوند همانند ستون هاي نگهدارنده سقفي هستند كه در زير آن ايستاده ايم و اگر اين روند ادامه يابد بالاخره روزي اين سقف بر سر ما فرو خواهد ريخت. روند نابودي گونه ها در چند دهه اخير هزار بار بيشتر از زمان عادي نابودي آنها است و با روند فعلي تخريب و نابودي، احتمال دارد كه سالانه بين 2 هزار تا 3 هزار و حتي بر اساس تخمين هايي تا 30 هزار گونه در سال از بين برود. اين بدان معني است كه روزانه حدود 100 گونه از جانداران در سراسر جهان از بين مي روند.
بسياري از اين گونه ها  از نظر توليد غذا، تامين سرپناه و مسكن، دارو، مصالح و ايجاد ذخاير ژنتيك گونه هاي بسيار مفيد و باارزشي هستند. به علاوه هر كدام در چرخه حيات و در ساختمان نظام طبيعت جايگاه خاصي را دارند و با نابودي آنها كل سيستم حياتي در معرض مخاطره قرار خواهد گرفت. به علت برداشت هاي بي رويه اي كه از منابع جنگلي صورت گرفته است بخش هاي زيادي از جنگل هاي روي زمين تاكنون نابود شده اند. شواهد گوياي آن است كه بيش از 80 درصد از جنگل هاي كهنسال كره زمين به كلي از بين رفته اند و قسمت اعظم اين تخريب طي نيم قرن اخير صورت گرفته است و اين روند همچنان ادامه دارد.
هنوز تعداد زيادي از گونه هاي موجود در اين مناطق جنگلي مورد شناسايي قرار نگرفته اند و تاسف آور آنكه گاهي به علت تخريب اين منابع جنگلي گونه هاي جانوري و گياهي گوناگوني براي هميشه نابود مي شوند
با كاهش سطح جنگل ها بشر ارزش ها و امكانات فراواني را از نظر توسعه و رفاه از دست خواهد داد. كاهش منابع جلب توريست و تفرجگاهي، كاهش بهره وري اقتصادي و تقليل درآمد خانوار هاي روستايي و گسترش فقر، عدم امنيت غذايي به ويژه هنگام بروز خشكسالي ها، كاهش محصولات كشاورزي، تشديد پديده مهاجرت از عرصه هاي منابع طبيعي و كشاورزي به شهرها و تبديل استان هاي توليدكننده به مصرف كننده از جمله آنهاست.
چنين بهاي سنگيني را طبيعت و نسل بشر براي چه پرداخت مي كند؟ اگرچه تخريب منابع جنگلي از سوي ساكنان آن با هدف يافتن سوخت، فروش چوب، گسترش اراضي كشاورزي و تملك عرصه هاي آن صورت مي گيرد، اما شواهد گوياي آن است كه بخش اعظمي از منابع جنگل هاي كهنسال مناطق حاره اي صرفا جهت تبديل به مواد و كالاهايي گهگاه غير ضروري، بعضا تفنني و حتي بي مصرف و دورريختني صورت مي گيرد؛ كالاهايي نظير دستمال توالت، قوطي هاي مقوايي شير، كاغذهاي لفاف و بسته بندي، آگهي هاي روزنامه ها و بروشورهاي تبليغاتي كه گاهي بدون هيچ استفاده اي راهي سطل زباله مي شوند و براي هميشه از چرخه استفاده به دور مانده و نقشي جز ايجاد و افزايش زباله و گسترش آلودگي ها را در پي نخواهند داشت. آيا مي دانيد براي انتشار همين مطلبي كه شما درباره ارزش هاي جنگل و منابع جنگلي مي خوانيد چه بهايي را طبيعت پرداخت كرده است و چه تعداد درخت قطع شده تا تبديل به كاغذ روزنامه شود؟ آيا مي دانيد اين درختان در كجا و چگونه زيسته اند و چه جانوران و گياهان ديگري به آنان وابسته بوده اند؟ آيا اميدوار هستيد كه باز هم روزگاري بتوان در عرصه هاي اين اراضي جنگلي مجددا نهالي را سبز كرد و جنگلي را برپا داشت؟
اگرچه بهره برداري غير اصولي از منابع جنگلي توسط ساكنان آن، قطع بي رويه درختان، چراي نهال هاي جوان توسط دام ها، آتش سوزي هاي محلي و ... در كاهش سطح جنگل ها بسيار موثرند، اما شركت هاي مصرف كننده چوب و الوار اروپايي، آمريكايي و ژاپني عاملان اصلي تخريب جنگل هاي كهنسال جهان محسوب مي شوند. فروش برخي از اين شركت ها از كالاهاي توليدي با چوپ و الوار در سطح جهان گاهي بيش از بودجه بسياري از كشورهاي جهان سوم است و بالاخره آمريكا، اروپا و ژاپن مشتري هاي اصلي چوپ و كاغذي هستند كه در جنگل هاي كهنسال توليد مي شوند. به عبارتي غني ترين كشورهاي جهان هم از نظر برداشت و هم از نظر مصرف، عاملان اصلي تخريب جنگل هاي كهنسال مناطق حاره اي محسوب مي شوند، در حالي كه اغلب چنين القا مي شود كه اين مناطق توسط ساكنان بومي آنها از بين مي روند.
در خلال سالهاي گذشته سازمان هاي غير دولتي فعاليت هاي وسيعي را جهت حفاظت از جنگل هاي كهنسال انجام داده و در بسياري از حوزه هاي جنگلي كهنسال نظير آمريكاي شمالي، روسيه، جنوب اقيانوس اطلس و آمريكاي لاتين به طور فعالانه اي حضور داشته اند. اين سازمان ها فعاليت خود را در كشورهاي اروپايي، آمريكا و ژاپن نيز كه از بزرگترين مشتريان فرآورده هاي جنگل هاي قديمي هستند، گسترش داده اند. يكي از اقدامات اساسي اين نهضت ها وادار ساختن هزاران بازرگان سراسر جهان به تحريم مبادلات چوپ و كاغذ توليدي حاصل از جنگل هاي كهنسال است، به گونه اي كه تعدادي از بزرگترين واحدهاي توليد صنايع چوب و كاغذ جهان، فعاليت هاي خود را در عرصه جنگل هاي كهنسال كاملا متوقف ساخته اند. اين دسته از سازمان ها در قالب تشكل هاي غير دولتي و نهادهاي خودجوش مردمي كه به نقش و اهميت آنها در دستور كار 21 فصل 27 نيز اشاره شده است، در كشور ما هم رشد داشته و فعاليت هاي وسيع و گوناگوني را در سالهاي اخير انجام داده اند.
با توجه به نقش اساسي كه اين تشكل ها در زمينه هاي آموزشي و اطلاع رساني و هدايت اقشار جامعه و نيروهاي مردمي دارند به نحوي سبب اعتلاي فرهنگ و دانش  آنان شده و موجب تغيير نگرش و رفتار مردم به ويژه ساكنان بومي عرصه  هاي گوناگون منابع طبيعي مي شوند.

آلودگي، كابوس ابدي تهران
030846.jpg
موقعيت جغرافيايي تهران نيز در وضعيت بحراني اين شهر بي  تاثير نيست. تهران از سه سو در حصار رشته كوه هاي البرز واقع شده و تنها از جانب جنوب راه نفس كش نه چندان موثري دارد
تهران يكي از آلوده ترين شهرهاي جهان است و هواي اين شهر چنان آلوده و سنگين و تار است كه راه ديدن فردا و فرداهاي اين ديار را سد كرده است. شهر تهران بيش از 11 ميليون نفر جمعيت دارد و بيش از 4 ميليون نفر در اطراف آن ساكن هستند كه بخش اعظم آنها براي كار هر روز به تهران سفر مي  كنند.
در تهران هر روز حدود 12 ميليون جابه جايي يا سفر روزانه انجام مي  شود.از آنجا كه سهم متروي تهران در اين جابه جايي روزانه يك ميليون نفر بيشتر نيست، باقي ترددها به وسيله ماشين هاي دودزا و فرسوده اي انجام مي  شود كه آلايندگي آنها تقريبا دوبرابر آلايندگي ماشين ها در شهرهاي اروپا است. در حالي كه طرح هاي دولت براي جمع آوري خودروهاي فرسوده و كهنه به نتيجه اي اميدواركننده نرسيده است، روزانه بيش از 3 هزار خودرو و موتورسيكلت شماره گذاري مي شود تا در آينده نزديك، شهر تهران به پاركينگ عظيم خودروها و گورستان ماشين هاي فرسوده مبدل شود.
بنابر اعتقاد متخصصان و بر اساس آمار موجود، حدود 70 درصد از آلودگي هواي تهران را خودروها باعث مي  شوند و 30 درصد باقيمانده را صنايع و مصارف خانگي انرژي به تساوي ميان خود تقسيم كرده اند. همچنين 30 درصد از كل صنايع كشور در اطراف تهران مستقر هستند. آلايندگي ناشي از فعاليت  صنايع فقط مربوط به كارگاه ها و كارخانه هاي كوچك كه از ماشين هاي فرسوده استفاده مي  كنند، نيست. پالايشگاه  تهران يكي از صنايع بزرگ اطراف اين شهر است كه اخيرا به پرداخت جريمه هنگفتي محكوم شده است.
به گفته   محمدحسن پيراسته مدير كل محيط زيست استان تهران، اين پالايشگاه طي حكمي موظف به پرداخت بيش از 114 ميليارد ريال جريمه شد كه تا 17 اسفند بايد به خزانه دولت واريز شود. بنابر اظهارات مدير كل محيط زيست تهران، اين مبلغ مجموع جريمه اي است كه پالايشگاه تهران براي آلودگي هايي كه در سال 1382 به وجود آورده، بايد پرداخت كند.
پالايشگاه تهران در آلودگي آب نيز سهمي دارد كه هنوز منشا، ميزان، حجم و گستره آلودگي در اين زمينه از سوي كارشناسان محيط زيست مشخص نشده است. سازمان حفاظت از محيط زيست در مطالعاتي كه با همكاري بانك جهاني انجام داد، ضرر و زيان اقتصادي ناشي از آلودگي هوا در سال 1979 را حدود 2 هزار و 690 ميليارد تومان برآورد كرده است. اين رقم كه ظاهرا حدود 4 درصد توليد ناخالص ملي است، تنها زيان مستقيم از اين آلودگي را نشان مي  دهد.
هزينه اي كه كشور از مرگ و مير و مريضي هاي ناشي از اين آلودگي در دراز مدت متحمل مي  شود، در كنار از ميان رفتن منابع سوخت بر اثر مصرف بي  رويه و هدر رفتن انرژي، ابعاد زيان هاي آلودگي هوا را به مراتب گسترده تر مي  كند. شهر تهران حدود 3 ميليون و نيم از 6 ميليون خودروي موجود در ايران را در خود جاي داده است.
به گفته كارشناسان از هر دو خودرويي كه در تهران تردد مي  كند، يكي كهنه و فرسوده است. كهنگي خودروها در كنار مصرف بيش از اندازه بنزين در ماشين هاي ساخت داخل، وضعيت ترافيك و آلودگي ناشي از تردد وسايل نقليه را به معضلي بزرگ بدل كرده است.
اين خودروها اغلب وسيله درآمد و تامين معاش خانواده هاي فقير و متوسط هستندو صاحبانشان امكان و انگيزه تعويض آنها را بدون كمك موثر دولت و صاحبان پرقدرت صنايع خودروسازي ندارند.
از سوي ديگر يافتن محل و مهيا كردن امكانات نگهداري و اوراق كردن يك ميليون و نيم خودروي فرسوده خود معضلي ديگر است. شهر تهران بيش از 11 ميليون جمعيت دارد و بيش از 4 ميليون نيز در اطراف آن ساكن هستند كه بخش اعظم آنها براي كار هر روز به تهران سفر مي  كنند.
موقعيت جغرافيايي تهران نيز در وضعيت بحراني اين شهر بي  تاثير نيست. تهران از سه سو در حصار رشته كوه هاي البرز واقع شده و تنها از جانب جنوب راه نفس كش نه چندان موثري دارد. جنوب تهران يكي از مراكز بزرگ تجمع صنايع و آلاينده  ها است و وزش باد از آن سمت هواي آلوده را به اين دره بسته مي  راند. پيشترها جنگل هاي دامنه البرز در پاكسازي هواي تهران نقش موثري داشتند اما بسياري از درختان اين منطقه به بخشي از 60 ميليون هكتار جنگلي تعلق داشتند كه در ربع قرن گذشته، نابود شده است.
بنابر آمار و اطلاعات منتشر شده از سوي شركت كنترل كيفيت هواي تهران، در حالي كه در 9 ماهه اول سال 82 روزهايي با وضعيت هواي سالم 48 درصد بوده، اين رقم در زمان مشابه در سال 83 به 64 درصد افزايش يافته است. بنابر همين اطلاعات، اين ارقام كه شامل آلاينده منوكسيدكربن است در مورد ذرات معلق نيز بهبودي نسبي را نشان مي  دهد. در حالي كه برخي از مسوولان اعتقاد دارند تدابير اتخاذ شده تاحدودي به كاهش روزهاي آلوده در سال هاي اخير منجر شده است، طرح ها و تدابير ديگر نيز گهگاه پيشنهاد وحتي بعضا عملي مي  شود كه تنها در بهبود اوضاع موثر نيستند كه خود مشكلات تازه اي مي  آفرينند.
يكي از اين طرح ها كه در سال 1377 و با افزايش نگران كننده آلودگي هواكه به تعطيلي مدارس نيز   انجاميد و براي مدت كوتاهي مورد آزمايش قرار گرفت، طرح تردد خودروها بر مبناي شماره هاي فرد و زوج پلاك ها بود. اين طرح كه راهنمايي و رانندگي درصدد اجراي آن بود از سوي شوراي تامين استان تهران، به دليل نگراني از پيامدهاي اجتماعي آن لغو شد. شوراي تامين استان كه بالاترين نهاد تصميم گيري در سطح شهر محسوب مي  شود، در اطلاعيه اي درباره علت لغو اين طرح توضيح داده بود كه به دليل عدم پاسخگويي ناوگان اتوبوسراني شهري جهت جابه جايي اقشار مختلف، ادامه طرح ممنوعيت تردد زوج و فرد توسط راهنمايي و رانندگي يقينا عوارض اجتماعي، سياسي، امنيتي و عكس العمل هاي گسترده  مردم را به دنبال خواهد داشت. بر اساس آمار رسمي منتشر شده هر سال از هر 100 هزار نفر 110 نفر بر اثر آلودگي هوا به بيماري هاي قلبي، تنفسي و سرطان مبتلا مي  شوند. بنابر آمار وزارت بهداشت، آلودگي هوا هر سال باعث مرگ بيش از 7 هزار شهروند تهراني مي  شود، ضمن اينكه برخي از كارشناسان آمار واقعي را بالاتر ارزيابي مي  كنند.

زاويه ديد
در برنامه ريزي براي حل معضلا ت اجتماعي 
به بيراهه نرويم...
دكتر عبدالله زرافشان در برنامه ريزي براي حل معضلات اجتماعي معمولا ما شرقي ها عادت كرده ايم كه آنقدر به مشكل و معضلي ابتدايي و محدود بي  توجهي كنيم تا تبديل به بحراني شهري، ملي و اجتماعي شده و فاجعه به بار آورد و آن وقت به انتظار مي  نشينيم تا نابغه اي جامع انديش و پيامبرگونه ظهور كرده و جامعه را از فاجعه و بحران برهاند. ما اعتراف كرده ايم، بارها و بارها كه براي حل بسياري از بحران هاي موجود در كشور به عزم ملي نياز داريم و اخيرا نيز دريافته ايم كه وفاق ملي است كه مي  تواند زمينه ساز تحقق عزم ملي باشد. واحدهاي اجتماعي در محدوده ملي از كوچك تا بزرگ عبارتند از خانواده، محله، شهر و استان كه همگي زير گروه كشور كه ملت را دربرمي گيرد، محسوب مي  شوند. اگر واحدهاي اجتماعي زيرگروه ملي، به خصوص خانواده، بسته و نفوذناپذير باشند، چگونه وفاق ملي تحقق پيدا مي  كند؟ ... چرا اعتياد فرزند خود را مشكلي خانوادگي مي   دانيم و اصرار داريم آن را در محدوده بسته و غيرقابل نفوذ خانواده حل و فصل و چاره جويي كنيم؟...
وقتي فرزندان ما از سنين پايين تا بلوغ و كم وبيش تحصيلات عالي، مجبورند بيشتر اوقات شبانه روز را در نهادهايي مانند مهدكودك، كودكستان، دبستان، دبيرستان و دانشگاه سپري كنند كه البته بعضي نهادهاي فرعي ديگر نظير پارك و زمين هاي بازي، باشگاه هاي ورزشي، آموزشگاه هاي آزاد، سينما، خوابگاه هاي دانشجويي، فرهنگسراها و مانند آنها نيز به اين مجموعه ضميمه مي    شد، چرا اصرار داريم مشكل اعتياد و هرگونه ناهنجاري ديگر در فرزندمان را در محدوده خانواده مطرح، بررسي و احتمالا برطرف كنيم؟...
شايد ملاحظات اخلاقي و عدم افشاي ناهنجاري هاي فردي و خانوادگي با اين شدت و غلظتي كه ما با آن روبه رو هستيم، منطقي و توجيه پذير نباشد. در هميشه تاريخ و در همه جوامع، اخلاق با شدت وضعف هاي متفاوت  وجود داشته، دارد و خواهد داشت، ولي فكر نمي  كنيد كه ديگر، جوامع امروزي با سيلي سرخ نگه داشتن صورت را برنمي تابند؟...!...
شكي نيست كه گام اول در برنامه ريزي براي برطرف كردن هرگونه معضل اجتماعي كه ريشه در واحدهاي كوچك تا بزرگ آن دارد، دستيابي به آمار و اطلاعات صحيح و دقيق است تا با ارزيابي و پردازش آن، راهكارها و راهبردهاي مناسب و موثر را براي مبارزه با آن برگزيد. بنابراين، لازم است بعضي پديده ها و مسايل خانوادگي را از زمره اسرار خانوادگي خارج سازيم. اكثريت قريب به اتفاق ما زندگي مجردي را تجربه كرده ايم و همه به ياد داريم كه در اينگونه زندگي جارو كردن اتاق و خانه از جمله كارهاي شاق به حساب مي  آيد. از اين رو در بيشتر موارد، براي سرعت دادن به جاروكردن، زباله ها را به زيرفرش يا ميز هدايت و در آنجا پنهان مي  كنيم...، ولي امان از روزهاي آخر سال كه افتضاح آن در مي  آيد و بقيه ماجرا...
امروزه با قيد محرم بودن پزشك تا حدي ناگفتني ها را با وي در ميان مي  گذاريم، چه، اذعان داريم براي تشخيص درمان بيماري، پزشك بايستي اطلاعات كاملي از آن داشته باشد. حال، چه عيبي دارد اين واقع گرايي سازنده را در عوارض غيرپزشكي نيز تعميم دهيم؟...
از گام اول بگذريم وبه گام بعدي بپردازيم...
فرض را بر آن مي  گذاريم كه مي  توانيم به آمار و اطلاعات مورد نياز براي ارزيابي معضل اجتماعي، با درصد خطاي حداقل و بسيار اندك، دست پيدا كنيم. ولي كيست كه نداند هر معضل اجتماعي را نمي  توان مجرد و منتزع از ساير معضلات ارزيابي، بررسي و چاره انديشي كرد. از اين روست كه در اينگونه برنامه ريزي ها نياز به تيم پژوهشگر داريم، نه صرفا يك پژوهشگر...
به طور مثال در مواجهه با مشكل آلودگي هواي تهران، چيزي بيش از 15 تخصص يا به عبارتي متخصص مورد نياز است. از جمله پزشك متخصص ريه و دستگاه تنفسي، پزشك متخصص قلب و عروق، پزشك متخصص اعصاب و روان، روانپزشك باليني، روانكاو، جامعه شناس، متخصص شهرسازي، متخصص ترافيك، شيميست متخصص فرآيند احتراق، مهندس مكانيك، متخصص صنعت خودرو، متخصص هواشناسي و متخصص اقليم شناسي و متخصصان آشنا با انواع استانداردها و ... لذا جست وجو و تحقيق براي دستيابي به اعداد و ارقام علمي و آماري مورد نياز براي اجراي طرح در هر تخصص را بايد متخصص مربوطه اش عملي سازد. شك و ترديدي در اينكه همه ما از موفقيت هاي دانش آموزان و دانشجويانمان در المپيادهاي علمي، احساس غرور و افتخار مي  كنيم، وجودندارد، ولي اين يك روي سكه است روي ديگر حكايت از اين دارد كه دانش آموزان و دانشجويان ما چندان تبحري در فعاليت هاي علمي و پژوهشي گروهي و دسته جمعي را ندارند كه اين ريشه در فرهنگ مشرق زمين دارد... تك روي و فردگرايي...
در بررسي و مقايسه پروژه هاي دانشجويي، وضعيت به نوعي است كه مويد ادعاي فوق الذكر است، يعني روي دوم سكه... پروژه دانشجويي يك نفره قابل قبول تر از نوع 2نفره و 2نفره بهتر از نوع 3نفره و... است. با دقت و ارزيابي تحولات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي اخير جهان و كمي تامل روي اصطلاح وضرب المثل بسيار رايج خودمان همه  چيز را همگان مي   دانند به استنتاجي مي      رسيم كه نه فقط اين ويژگي را امتياز نمي داند هيچ، حتي آن را نوعي نارسايي اجتماعي تلقي مي    كند.
پس از تكوين انقلاب كبير فرانسه كه ميزان عدالت اجتماعي ارتقا پيدا كرده و امكان تحصيل، تدريجا براي همه طبقات اجتماعي ميسر شد، به دليل ظهور ماشين در اثر انقلاب صنعتي در اروپا و در پي انقلاب كبير فرانسه، مناسبات اجتماعي و اقتصادي نيز به حالت مكانيكي ارتقا پيدا كرد و اين بدان معني بود كه انگيزه يادگيري و پيشرفت در هر زمينه اي در بين كودكان، نوجوانان، جوانان و در واقع تمام گروه هاي سني، رقابت و سبقت جويي بود كه اين ويژگي اجتماعي تا همين 20 تا 30 سال گذشته تداوم داشت. اما پس از انقلابي ديگر كه در رسانه هاي جمعي حادث شد و نيز ظهور وسايل ارتباطي شخصي پيشرفته و نهايتا رايانه به مفهوم عام آن، روابط و مناسبات فرد با فرد در قلمرو اجتماع، از حالت خشك و بي  روح مكانيك به حالت تنگاتنگ و پرشتاب الكترونيك درآمد و بر اين اساس، انگيزه پيشرفت و ترقي در هر زمينه اي در بين تمام گروه هاي سني، ديگر نمي  توانست تمايلات رقابتي و پيشي جستن باشد و لذا در دوران روابط الكترونيك، همفكري و هم انديشي است كه مي  تواند زاينده ابداعات خارق العاده در جهت حل معضلات جوامع بشري باشد. در عصر حاضر، در قلمرو بدون مرز روابط انساني كه تماما از گونه اجتماعي است، به سختي مي  توان هر نياز يا هر احساس و انگيزه اي را كاملا شخصي دانست. با توجه به اينكه در سيستم هاي ارتباطي از نوع الكترونيك، اين الكترون است كه محمل اطلاعات بوده و انواع و اقسام آن را از فواصل اندك تا ميلياردها سال نوري فاصله جابه جا مي   كند. لذا دقيقا مي  توان ادعا كرد كه امروزه،اطلاعات بين انسان ها با سرعتي نزديك به سرعت نور، كران تا كران زمين و آسمان ها را مي پيمايد و به سرعت، اسرار ناگفتني  را فاش مي  سازد. بي  جهت دچار اضطراب و نگراني نشويد، اين افشاگري استثنا نمي  شناسد و در مورد اسرار تمام انسان ها بي  هيچ ملاحظه  و پارتي بازي ، صورت مي  گيرد. در واقع اگر علاقه مند هستيد كه بسته زندگي كنيد و ديگران به قلمرو احساس وانديشه و نيك و بد شما راه نيابند، بايستي كائنات را به گذشته ها برگردانيد؛ به گذشته هايي كه رسانه هاي ارتباطي از گونه مكانيك حتي محدودتر و كم اثرتر بود، بازگردانيد. تصميم بگيريد، چندان فرصتي به شما داده نمي  شود. چه بايد كرد؟... شانس انتخاب وجود ندارد زيرا برآيند تفكر و انديشه جهاني كه حاصل جمع انديشه يك به يك انسان هاي روي كره خاكي و تقسيم بر تعداد آنهاست، تصميم گرفته و مي    گيرد... شايد اين برآيند شگفت انگيز نقطه روشن و راهبر انسان ها به سوي رستگاري ابدي باشد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |
|  محيط زيست  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |