يكشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۲۶
تهرانشهر
Front Page

گريز به ينگه دنيا
شايد نبود كتاب خاطرات در بين پناهندگان اجتماعي خارج از كشوردليلي بر نهادينه شدن فرهنگ سكوت باشد
000039.jpg
آرش اقبالي
بنيادي ترين موضوع يعني شكاف ميان فقير و غني همچنان رو به گسترش است و خشونت تحمل ناپذير را در اشكال مختلف آن در تمامي كشورها دامن مي زند با وجود اين شرايط اوضاع اقامت در كشوري بيگانه نيز رو به وخامت مي گذارد
به طور معمول پناهندگان اجتماعي براي اينكه ثابت كنند تصميم درستي گرفته اند از بيان مشكلاتي كه خود و خانواده شان با آن روبه رو شده اند خودداري مي كنند. يعني در بهترين حالت سكوت مي كنند.
شايد نبود كتاب خاطرات بويژه در بين پناهندگان اجتماعي خارج از كشور كه هيچ محدوديتي هم براي انتشار ندارند، دليلي بر اين فرهنگ سكوت باشد.
از طرف ديگر امكانات اجتماعي در جامعه ايرانيان مهاجر نيز براي اين امر پيش بيني نشده است. هرچند كه بيشتر ايرانيان به لحاظ دارا بودن ثروت و درآمد و نيز به لحاظ علمي در بين دانش پژوهان در مراكز آموزش عالي در سطح بالايي از نظر كمي و كيفي هستند، ولي به دليل ضعيف بودن فرهنگ همكاري جمعي، انجمن هاي ايرانيان خارج از كشور از ضعيف ترين نهادهاي حمايتي خارجيان است. ايراني ها گرچه در حركت هاي انفرادي بسيار موفق هستند ولي در كارگروهي، كارنامه  مهاجران بهتر از كارنامه ايرانيان داخل نيست.
به عنوان نمونه در تورنتو و منطقه ريچموند هيل كانادا كه منطقه تمركز ايرانيان است، به رغم حضور نزديك به 100 هزار ايراني، هنوز از وجود خانه فرهنگ ايراني خبري نيست و اشاعه فرهنگ ايراني از سوي ايرانيان مقيم تنها به صورت نمادين و به صورت انفرادي صورت مي گيرد. شايد به همين دليل است كه خانواده هاي ايراني در كانادا و اروپا از دسترسي به گروه هاي حمايتي غير سياسي كه با فرهنگ ما هم آشنايي داشته باشند، برخوردار نيستند.
اين در حالي است كه وضعيت روحيه همكاري هاي جمعي ايرانيان در ايالات متحده آمريكا كمي بهتر از نقاط ديگر جهان است.
صداي آشنايي به گوش نمي رسد
در ايران بزرگترهاي خانواده به دليل تجربه اي كه دارند مي توانند در برخي مواقع تاثير بسزايي را در رفع تنش ميان خانواده ها ايفا كنند، اما در محيط هاي خارج از ايران و كشورهايي كه مهاجر پذيرند، با پيش آمدن كوچكترين مسئله كه معمولا در بسياري از مواقع با دخالت مستقيم پليس همراه است، دخالت غريبه ها زخم جدي بر پيكر خانواده ها و بخصوص مردها وارد مي كند. به عنوان نمونه در كشور آلمان چنانچه يك زن از همسر خود به مراجع قانوني شكايت كند تا روشن شدن تكليف، مرد به دستور قاضي و با نظارت پليس حق نزديك شدن تا۵۰۰ متري خانه را ندارد. در واقع دخالت سيستم تنها به قطع تماس مي انجامد تا زن، مورد حمايت قرار گيرد ولي براي حل شدن اختلاف هيچ گونه برنامه اي براي پا در مياني وجود ندارد. به همين ترتيب، كودكان و جوانان درست برعكس ايران كه در ارتباط نزديك با آشنايان و فاميل خود هستند، امكان دسترسي به خويشان را ندارند.
پدر ومادر هم به واسطه نوع فرهنگ حاكم چندان امكان مانور ندارند. در نتيجه بچه ها به طور كلي از نوعي الگوي بومي خانوادگي محروم مي شوند.
اين وضعيت بسياري از خانواده ها را دچار بحران كرده، چون امكان برقراري هرگونه گفت وگوي اعضاي خانواده را با يكديگر سلب كرده است.
زواياي پنهان زندگي مهاجران
واقعيت جديد حركت فزاينده پناهندگان از دنياي در حال توسعه به دنياي توسعه يافته صنعتي است. پناهندگاني كه از مشكلات حاد اجتماعي يا سياسي مي گريزند با كساني كه از فقر و نوميدي مي گريزند در هم آميخته اند و در شرايط فقدان يك سياست جذب مهاجر در اروپا، تمامي اين افراد خواهان ورود به كشورهاي صنعتي در زير پوشش پناهندگي برمي آيند. اين امر بار طاقت فرسا و پر هزينه اي را بر دوش دولت هاي اروپايي وارد مي آورد و اين موضوعي است كه پناهندگان قبل از عزيمت از كشور مبدا به كشور مقصد كمتر به آن توجه مي كنند. به تعبير كميسر عالي پناهندگان ملل متحد، مشكل كشورهاي صنعتي اين نيست كه چه كسي پناهنده است؟ بلكه بيشتر آن است كه با آنها كه پناهنده نيستند چه بايد كرد؟ .  سياست هاي شديد مهاجرت و كنترل مرزي كه كشورهاي صنعتي و توسعه يافته مورد نظر پناهندگان در واكنش به اين وضعيت اتخاذ مي كنند اصول حمايت بين المللي از پناهندگان و نيز اصول سنتي حقوق بشر را زير پا مي گذارد. در عين حال اين سياست ها نه تنها ميزان مهاجرت را كاهش نداده اند بلكه تعداد پناهندگان در سالهاي اخير بخصوص در كشورهاي در حال توسعه افزايش چشمگيري را نشان مي دهد. اين كشورها به طور عمده كشورهايي هستند كه وضعيت اقتصادي و اجتماعي شان در سالهاي اخير رو به وخامت گذاشته است. تحت اين شرايط مهار چنين جرياني غير ممكن است. از سوي ديگر وضعيت بيشتر كمپ هاي پناهندگي بخصوص در كشورهاي اروپايي با روحيه انسان هايي كه از شرق كره زمين مي گريزند بسيار در تضاد است و شرايط زندگي متقاضيان پناهندگي با آنچه كه آنان قبل از عزيمت تصور مي كنند فرسنگ ها فاصله دارد. اين در حالي است كه آنچه كه پناهندگان مقيم از نحوه زندگي و شرايط زيست محيطي خود به بي خبران از اين وضعيت انعكاس مي دهند با واقعيت هاي موجود فاصله دارد و در بيشتر موارد افراد را براي عزيمت و ارائه درخواست  پناهندگي به كشورهاي صنعتي پيشرفته ترغيب مي كند. بنيادي ترين موضوع جامعه امروز يعني شكاف ميان فقير و غني همچنان رو به گسترش است و خشونت تحمل ناپذير و رقابت را در اشكال مختلف آن در تمامي كشورها دامن مي زند. با وجود اين شرايط اوضاع اقامت در كشوري بيگانه نيز رو به وخامت مي گذارد و اين وخامت براي موضوع مورد بحث ما يعني مسائل مربوط به حمايت بين المللي از پناهندگان نيز به آساني قابل پيش بيني است.
با وجود اين پيچيدگي ها و مشكلات بديهي است كه نمي توان انتظار واكنش فوري و سهل الوصول را داشت. مسئله پناهندگان در ريشه ها و عوامل ايجاد كننده، همچنان كه در تاثيرات جانبي و مستقيم خود پيچيده و چند جانبه است، به دور از چالش هاي عمده سياسي و اقتصادي بين المللي نمي توان به آن پرداخت. بنابراين بايستي يك آگاهي عمومي نياز به واكنشي جامع تر كه از ريشه ها تا راه حل ها را كه حقوق متقابل پناهندگان، كشورهاي مبدا و پذيرنده و همچنين سازمان هاي بين المللي را در برمي گيرد، تقويت كرد.

نگاه
رنج براي زندگي
000036.jpg
فرانسه كشوري است كه در صدر جدول كشورهاي مقصد پناهندگان قرار دارد، اما شرايط اين كشور براي پناهندگان بسيار سخت  و طاقت فرساست. كمپ هاي استقرار پناهندگان و پناهجويان در اين كشور از حداقل درآمد مايحتاج بهره مند مي شوند و كمپ ها مملو از مرد، زن و بچه هايي است كه در ناامني روحي و جسمي به سر مي برند. با اين همه فرانسه در سال گذشته حدود 14 هزار و 50 نفر پناهنده را پذيرفته كه اين آمار نسبت به سال 2003 كاهش 11 درصدي نشان مي دهد. آمريكا دومين كشور پناهندگان است كه با كاهش يك درصدي نسبت به سال گذشته در سال جاري 9 هزار و 210 پناهنده را پذيرفت اما اين رقم نسبت به سال 2003، 13 درصد كاهش نشان مي دهد. مسئولان امور پناهندگان انگليس نيز در اين رابطه اعلام كردند: دولت انگليس در حال تصويب قانوني است كه بر اساس آن يك شاخه كيفري براي افرادي كه بدون پاسپورت يا مدارك به اين كشور وارد مي شوند آماده كند تا در صورت نياز با اين گروه برخورد شود. ضمن آنكه اين كشور در تلاش است تا آمار پناهجويان را مانند سال 1997 كاهش دهد. بر اساس اين گزارش، از مرزهاي ورودي انگليس هر ساله يك ميليون و 500 هزار نفر با دريافت رواديد وارد اين كشور مي شوند، اما هيچ مقام يا دستگاهي خروج اين افراد را از كشور بررسي نمي كند. پس از انگليس، آلمان چهارمين كشور پناهجويان است كه براي بسياري از پناهندگان يادآوري دوران استقرار در هايم (كمپ ها) مسئله اي بسيار رعب آور است. شرايط پناهجويان در مراكز استقرار بسيار سخت  و در مواقعي طاقت فرساست. آلمان نيز در سال جاري 8 هزار و 520 پناهنده را پذيرفت كه اين رقم كاهش 16 درصدي را نشان مي دهد. استراليا پنجمين كشور اين فهرست است. پناهجويان در اين كشور نيز با شرايط بسيار بدي در كمپ ها مواجهند و هر ماهه خبري از تجاوز، قتل و دزدي در اين كمپ ها به چاپ مي رسد. دو سال پيش نيز چند نگهبان در يكي از كمپ ها دختري ايراني را مورد سوءاستفاده جنسي قرار دادند، اما به دليل نامشخص بودن وضعيت خانواده هيچ تصميمي در مورد پرونده او گرفته نشد. استراليا نيز امسال 6 هزار و 620 نفر پناهجو پذيرفت و اين آمار نسبت به سال گذشته 11 درصد كاهش نشان مي دهد. سوئد يكي از كشورهايي بود كه به سبب ارائه بهترين شرايط و مناسب ترين كمپ ها در صدر گزينه پناهجويان قرار داشت، اما اين كشور نيز شرايط را محدود كرده و با كاهش پذيرش 21 درصدي در سال جاري از 23 هزار نفر افراد كمپ تنها به 10 درصد اجازه خروج از كمپ را داد.

امروز
نشانه هايي از ريشه
الهام اناري - به نظر مي رسد كه ايرانيان مهاجر با وجود علاقه بسيار زيادي كه براي آميختگي با مظاهر زندگي مدرن دارند، با بومي كردن جامعه ميزبان، همچنان نشانه هاي بسياري از فرهنگ سرزمين مادري را با خود حفظ مي كنند. اما چه چيزهايي ايراني بودن يك اجتماع ايراني را تعيين مي كند؟ بازارهاي ايرانيان نمونه هاي بارز ايراني بودن هستند.
در اين بازار ها فروشگاه ها، رستوران ها، قهوه خانه ها، كتابفروشي ها و همه ديگر اجزاي كسب و كار ايرانيان قرار دارد. شايد بتوان گفت كه هر جا كه با خوراك و سفره رنگين ايراني ارتباط دارد، بيشترين هماهنگي را با جهان ايراني پيدا مي كند! از اين زاويه بخش  مهمي از نشانه هاي آشكار ايراني بودن در طعم و مزه و غذا و تنقلات ايراني و بازار آن جلوه مي كند. هرچند كه نشانه فرهنگ ايراني تنها منحصر به اين گروه نيست.
زبان يك نشانه ديگر شناسايي است. تعجب نكنيد، امروز در برخي محله هاي كانادا مي توان بدون نياز به زبان انگليسي زندگي كرد، به شرط آنكه به ماندن در محله قناعت كنيد.زبان آشنا و نياز به اعتماد كه با همزباني راحت تر شكل مي گيرد، ايرانيان را به هم نزديك كرده است.زبان در صور گوناگون خود نشانه هر مهاجري است. موسيقي، فيلم،  تلويزيون، كتاب و روزنامه فارسي نيز نشانه ايرانيان مهاجر است.
نشانه ها خصلت گروهي دارند، چون بايد از سوي جمع شناخته شوند، بنابراين از عناصر فرهنگ اصيل مي آيند. ايران كوچكي كه مهاجران براي خود درست مي كنند هميشه نمونه ايران بزرگ است كه تمام خصايص محبوب آن يكجا فشرده شده است.
در اين بين بيشترين آمار مهاجران ايراني ساكن كانادا را افراد بين 25 تا 40 سال تشكيل مي دهند. اين آماري است كه به تازگي از سوي اداره كل مهاجرت كانادا منتشر شده است.بيشتر ايرانيان مقيم كانادا داراي تحصيلات آكادميك هستند و گفته مي شود كه پس از مهاجران كشور آلمان، تحصيلكرده ترين گروه مهاجران به كانادا را تشكيل مي دهند. مهاجران ايراني بيشتر در شهرهاي بزرگ كانادا همچون تورنتو و ونكوور اقامت مي كنند، به طوري كه در سالهاي اخير تورنتو نظر بسياري از ايراني هاي مقيم كانادا را براي زندگي به خود جلب كرده است.
ايران از ابتداي دهه 1980 ميلادي از كشورهاي عمده مهاجرفرست به كانادا بوده است و از اين نظر در كانادا رتبه هفتم را داراست، اما شروع مهاجرت ايرانيان به كانادا به روزهاي آغازين قرن بيستم باز مي گردد.
در گزارش هاي آماري اوايل قرن (1900 تا 1905) مي بينيم كه حدود 50 نفر ايراني در كانادا اقامت داشته اند. اين رقم به كندي رشد مي كند تا در دهه 1960 به حدود 700 نفر مي رسد.بيشتر مهاجران ايراني در آن دهه، دانشجوياني بودند كه در رشته هاي فني، پزشكي و حقوقي تحصيل مي كردند.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   دخل و خرج  |   زيبـاشـهر  |
|  شهر آرا  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |