گريز به ينگه دنيا
شايد نبود كتاب خاطرات در بين پناهندگان اجتماعي خارج از كشوردليلي بر نهادينه شدن فرهنگ سكوت باشد
|
|
آرش اقبالي
بنيادي ترين موضوع يعني شكاف ميان فقير و غني همچنان رو به گسترش است و خشونت تحمل ناپذير را در اشكال مختلف آن در تمامي كشورها دامن مي زند با وجود اين شرايط اوضاع اقامت در كشوري بيگانه نيز رو به وخامت مي گذارد
به طور معمول پناهندگان اجتماعي براي اينكه ثابت كنند تصميم درستي گرفته اند از بيان مشكلاتي كه خود و خانواده شان با آن روبه رو شده اند خودداري مي كنند. يعني در بهترين حالت سكوت مي كنند.
شايد نبود كتاب خاطرات بويژه در بين پناهندگان اجتماعي خارج از كشور كه هيچ محدوديتي هم براي انتشار ندارند، دليلي بر اين فرهنگ سكوت باشد.
از طرف ديگر امكانات اجتماعي در جامعه ايرانيان مهاجر نيز براي اين امر پيش بيني نشده است. هرچند كه بيشتر ايرانيان به لحاظ دارا بودن ثروت و درآمد و نيز به لحاظ علمي در بين دانش پژوهان در مراكز آموزش عالي در سطح بالايي از نظر كمي و كيفي هستند، ولي به دليل ضعيف بودن فرهنگ همكاري جمعي، انجمن هاي ايرانيان خارج از كشور از ضعيف ترين نهادهاي حمايتي خارجيان است. ايراني ها گرچه در حركت هاي انفرادي بسيار موفق هستند ولي در كارگروهي، كارنامه مهاجران بهتر از كارنامه ايرانيان داخل نيست.
به عنوان نمونه در تورنتو و منطقه ريچموند هيل كانادا كه منطقه تمركز ايرانيان است، به رغم حضور نزديك به 100 هزار ايراني، هنوز از وجود خانه فرهنگ ايراني خبري نيست و اشاعه فرهنگ ايراني از سوي ايرانيان مقيم تنها به صورت نمادين و به صورت انفرادي صورت مي گيرد. شايد به همين دليل است كه خانواده هاي ايراني در كانادا و اروپا از دسترسي به گروه هاي حمايتي غير سياسي كه با فرهنگ ما هم آشنايي داشته باشند، برخوردار نيستند.
اين در حالي است كه وضعيت روحيه همكاري هاي جمعي ايرانيان در ايالات متحده آمريكا كمي بهتر از نقاط ديگر جهان است.
صداي آشنايي به گوش نمي رسد
در ايران بزرگترهاي خانواده به دليل تجربه اي كه دارند مي توانند در برخي مواقع تاثير بسزايي را در رفع تنش ميان خانواده ها ايفا كنند، اما در محيط هاي خارج از ايران و كشورهايي كه مهاجر پذيرند، با پيش آمدن كوچكترين مسئله كه معمولا در بسياري از مواقع با دخالت مستقيم پليس همراه است، دخالت غريبه ها زخم جدي بر پيكر خانواده ها و بخصوص مردها وارد مي كند. به عنوان نمونه در كشور آلمان چنانچه يك زن از همسر خود به مراجع قانوني شكايت كند تا روشن شدن تكليف، مرد به دستور قاضي و با نظارت پليس حق نزديك شدن تا۵۰۰ متري خانه را ندارد. در واقع دخالت سيستم تنها به قطع تماس مي انجامد تا زن، مورد حمايت قرار گيرد ولي براي حل شدن اختلاف هيچ گونه برنامه اي براي پا در مياني وجود ندارد. به همين ترتيب، كودكان و جوانان درست برعكس ايران كه در ارتباط نزديك با آشنايان و فاميل خود هستند، امكان دسترسي به خويشان را ندارند.
پدر ومادر هم به واسطه نوع فرهنگ حاكم چندان امكان مانور ندارند. در نتيجه بچه ها به طور كلي از نوعي الگوي بومي خانوادگي محروم مي شوند.
اين وضعيت بسياري از خانواده ها را دچار بحران كرده، چون امكان برقراري هرگونه گفت وگوي اعضاي خانواده را با يكديگر سلب كرده است.
زواياي پنهان زندگي مهاجران
واقعيت جديد حركت فزاينده پناهندگان از دنياي در حال توسعه به دنياي توسعه يافته صنعتي است. پناهندگاني كه از مشكلات حاد اجتماعي يا سياسي مي گريزند با كساني كه از فقر و نوميدي مي گريزند در هم آميخته اند و در شرايط فقدان يك سياست جذب مهاجر در اروپا، تمامي اين افراد خواهان ورود به كشورهاي صنعتي در زير پوشش پناهندگي برمي آيند. اين امر بار طاقت فرسا و پر هزينه اي را بر دوش دولت هاي اروپايي وارد مي آورد و اين موضوعي است كه پناهندگان قبل از عزيمت از كشور مبدا به كشور مقصد كمتر به آن توجه مي كنند. به تعبير كميسر عالي پناهندگان ملل متحد، مشكل كشورهاي صنعتي اين نيست كه چه كسي پناهنده است؟ بلكه بيشتر آن است كه با آنها كه پناهنده نيستند چه بايد كرد؟ . سياست هاي شديد مهاجرت و كنترل مرزي كه كشورهاي صنعتي و توسعه يافته مورد نظر پناهندگان در واكنش به اين وضعيت اتخاذ مي كنند اصول حمايت بين المللي از پناهندگان و نيز اصول سنتي حقوق بشر را زير پا مي گذارد. در عين حال اين سياست ها نه تنها ميزان مهاجرت را كاهش نداده اند بلكه تعداد پناهندگان در سالهاي اخير بخصوص در كشورهاي در حال توسعه افزايش چشمگيري را نشان مي دهد. اين كشورها به طور عمده كشورهايي هستند كه وضعيت اقتصادي و اجتماعي شان در سالهاي اخير رو به وخامت گذاشته است. تحت اين شرايط مهار چنين جرياني غير ممكن است. از سوي ديگر وضعيت بيشتر كمپ هاي پناهندگي بخصوص در كشورهاي اروپايي با روحيه انسان هايي كه از شرق كره زمين مي گريزند بسيار در تضاد است و شرايط زندگي متقاضيان پناهندگي با آنچه كه آنان قبل از عزيمت تصور مي كنند فرسنگ ها فاصله دارد. اين در حالي است كه آنچه كه پناهندگان مقيم از نحوه زندگي و شرايط زيست محيطي خود به بي خبران از اين وضعيت انعكاس مي دهند با واقعيت هاي موجود فاصله دارد و در بيشتر موارد افراد را براي عزيمت و ارائه درخواست پناهندگي به كشورهاي صنعتي پيشرفته ترغيب مي كند. بنيادي ترين موضوع جامعه امروز يعني شكاف ميان فقير و غني همچنان رو به گسترش است و خشونت تحمل ناپذير و رقابت را در اشكال مختلف آن در تمامي كشورها دامن مي زند. با وجود اين شرايط اوضاع اقامت در كشوري بيگانه نيز رو به وخامت مي گذارد و اين وخامت براي موضوع مورد بحث ما يعني مسائل مربوط به حمايت بين المللي از پناهندگان نيز به آساني قابل پيش بيني است.
با وجود اين پيچيدگي ها و مشكلات بديهي است كه نمي توان انتظار واكنش فوري و سهل الوصول را داشت. مسئله پناهندگان در ريشه ها و عوامل ايجاد كننده، همچنان كه در تاثيرات جانبي و مستقيم خود پيچيده و چند جانبه است، به دور از چالش هاي عمده سياسي و اقتصادي بين المللي نمي توان به آن پرداخت. بنابراين بايستي يك آگاهي عمومي نياز به واكنشي جامع تر كه از ريشه ها تا راه حل ها را كه حقوق متقابل پناهندگان، كشورهاي مبدا و پذيرنده و همچنين سازمان هاي بين المللي را در برمي گيرد، تقويت كرد.
|