جواد رويان پور
تعدد كانديداها، گاهي از شمار مراجعان به پاي صندوق هاي راي مي كاهد، اما حضور قابل توجه راي دهندگان در نهمين دوره انتخابات در حقيقت گوياي همان حس و دريافت مشترك مردم براي حفظ كشور و نظام جمهوري اسلامي است
نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در ايران كه مرحله نهايي آن فردا برگزار مي شود، از بسياري جهات در مقايسه با دوره هاي پيشين از ويژگي هايي برخوردار بود. يكي وضعيت و شرايط حساس جهاني، بخصوص حضور نظامي آمريكا در پيرامون ايران و داعيه هاي حكومت آمريكا مبني بر خاورميانه بزرگ و تعميم دموكراسي در جهان و ديگري خطرات روز افزون برخوردهاي قومي و تجزيه كشورها كه نمونه هايي از آن را در اروپاي شرقي پس از دوره فروپاشي بلوك شرق شاهد بوده ايم. در اين شرايط برخلاف بعضي باورهاي نادرست كه دموكراسي در آغاز قرن بيست و يكم ميلادي را مترادف حمايت نظامي آمريكا مي دانند، باور يگانه ملت ايران، دفاع از تماميت ارضي و يكپارچگي كشور به عنوان اولويت نخست در اين مرحله از انتخابات رياست جمهوري، جلوه گر شد.
تعدد كانديداها، براساس تجارب جهاني، گاهي موجب خستگي و رويگرداني راي دهندگان شده و به طور طبيعي از شمار مراجعان به پاي صندوق هاي راي مي كاهد، اما حضور قابل توجه راي دهندگان در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در حقيقت گوياي همان حس و دريافت مشترك مردم براي حفظ كشور و نظام جمهوري اسلامي است كه در حال حاضر ضامن اين يكپارچگي است. اگر به تاريخ كشورمان نظري بيفكنيم، موقعيت هاي حساسي را مي توانيم در مقاطع زماني و تحولات سياسي و اجتماعي اين سرزمين مشاهده كنيم. به عنوان مثال در شهريور 1320 هنگام هجوم متفقين به ايران باوجود آنكه نارضايتي از استبداد رضاخاني در اوج قرار داشت و طبعا مردم بايد از هر عاملي كه منجر به بركناري اين حكومت استبدادي مي شد حمايت مي كردند، اما در عمل مردم به هر شكل و صورتي مخالفت شديد خود را با حضور خارجيان در ايران ابراز كردند. حماسه تنگسير و جنبش بزرگي كه در صفحات جنوب ايران عليه انگليسي ها شكل گرفت و با شجاعت كم نظير مردم آنها وادار به عقب نشيني شدند يا احساسات ملي عليه حضور نيروهاي شوروي سابق در آذربايجان كه سرانجام منجر به خروج آنها از اين خطه شد، همگي گوياي اين واقعيت  هستند كه مردم ايران در طول تاريخ خود منشا جنبش ها و انقلاب هاي بزرگ از جمله انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي سال 1357 براي ساير ملت ها به عنوان الهام بخش و الگوي انقلابي بوده اند. چنين ملتي، هرگز پذيراي دخالت خارجي براي نيل به اهداف خود نبوده و نخواهد بود. به همين اعتبار، حمله نظامي به ايران نيز مي تواند براي مهاجمان، پيامدهاي بسيار سخت و ناگواري داشته باشد.
چون موضوع اصلي ما انتخابات رياست جمهوري است، لذا دامنه بحث را محدود و دوباره اين نكته را يادآوري مي كنم كه حضور ميليون ها ايراني در پاي صندوق هاي راي در روز جمعه 27 خردادماه،۱۳۸۴ غير از علائق و تمايل راي دهندگان به يك كانديداي خاص، اين پيام مهم را با خود دارد كه مسائل داخلي ايران از جمله اختلاف مشرب ها، گوناگوني ديدگاه هاي سياسي و حتي مواردي كه منجر به تنش و برخوردهايي نيز شده است، در چارچوب تماميت ارضي كشور و يكپارچگي ملي و ديني، قابل حل و فصل بوده و هرگز نيازمند مداخله خارجيان حتي با پرچم به اصطلاح دموكراسي و آزاديخواهي نيست. بويژه كه مدعيان اين دموكراسي، با حرصي بي پايان به غارت منابع ديگر كشورها ادامه مي دهند و خود را مقيد به ميثاق  هاي بين المللي هم نمي دانند.

فهيمه.ر- گاهي مردم از اين نگرانند كه مبادا خستگي جسمي يا ناملايمات روحي، يك پرستار را در شرايطي قرار بدهد كه او قادر به مراقبت از بيمار نباشد، اما پرستاران هيچگاه به اين دلايل از وظيفه اصلي خود عدول نكرده و بيمار را به حال خود رها نكرده اند.
يك پرستار از زماني كه به اين شغل شريف، حساس و بسيارخطير مي پيوندد، علاوه بر سوگندنامه اي كه به هنگام پايان تحصيلات به خاطر مي سپارد و نسبت به آن متعهد مي شود، در برابر وجدان خويش همواره مسئول و پاسخگواست. گاهي هم تعبيرهاي مختلفي مي شنويم كه شايد پرستاران به دليل رويارويي هميشگي با صحنه هاي بيماري، خون، جراحت و مرگ و مير، احساس و عواطفشان دستخوش بي تفاوتي مي شود. شايد مردم حق داشته باشند گاهي اينگونه هم فكر كنند، اما يك پرستار از لحظه اي كه وارد اين حرفه مي شود، خود را مديون جامعه دانسته و پيوسته در مراقبت از بيماران، خود را مسئول مي داند. به عبارتي وظيفه پرستاران نه تنها مراقبت ساده از بيماران، بلكه دفاع از زندگي و كمك به تداوم حيات است. قرار گرفتن افراد در حوزه شغلي چنين خطير و حساس، البته نيازمند مقدماتي است كه كمترين آنها، تامين امكانات معيشتي و رفاهي براي اين قشر فعال و خستگي ناپذير است، اصلي كه در همه جاي دنيا پذيرفته شده است. در آلمان و فرانسه ورود به حرفه پرستاري بسيار سخت است و بسياري از علاقه مندان اين شغل به علت نداشتن شرايط لازم از حرفه مورد علاقه شان محروم مي مانند، اما براي كساني كه وارد چنين فضاي شغلي مي شوند، همه امكانات زيستي، معيشتي و رفاهي فراهم است. ضمن آنكه آئين نامه هاي انضباطي بسيار سختي نيز حاكم بر مناسبات و فضاي كار پرستاران است كه نمونه هايي از آنها را در فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني ديده ايم. در اين كشورها به خوبي مي دانند براي كساني كه نگهبان زندگي آدم ها هستند، بايد شرايط و امكانات رفاهي فراهم باشد تا از اين بابت دغدغه و نگراني نداشته باشند. حال آنكه در ايران به دليل چندپارگي، آئين نامه هاي شغلي و استخدامي پرستاران در مراكز درماني گوناگون، نظام جامع و كارآمدي براي حمايت و تامين زندگي شغلي اين قشر پر تلاش وجود ندارد و همين كمبود موجب سوء استفاده بعضي از بيمارستان ها و مراكز درماني شده است. يكي از اين روش ها، بستن قراردادهاي يكساله و ناپايدار با پرستاران است كه هميشه چون يك عامل تهديد در برابر آنها قرار دارد تا مبادا در مورد مشكلات شغلي، وضعيت حقوق و آينده خود لب به اعتراض بگشايند. در بعضي از بيمارستان ها به علت كمبود پرستار، از كادرهاي موجود نهايت سوء استفاده به عمل آمده و دفعات شيفت كاري آنها برخلاف قانون افزايش مي يابد. بازنشستگي پرستاران به دليل سختي كار با 20سال سابقه، نيز همچون روياي دور دست هنوز تحقق نيافته است. با وجود اين پرستاران، خدمت به جامعه بويژه بيماران را جزو افتخارات خود مي دانند و بحق توقع دارند دولت و جامعه نيز به ياد آنها و نيازهاي اساسي شان باشند.

اين واقعيت را ديگر همه مي دانند كه امكانات شهري تهران پاسخگوي جمعيت انبوه خودروهايي كه هر روز بر تعداد آنها افزوده مي شود، نيست، اما مشكل تهران را بايد در جايي ديگر جست وجو كرد. در روستاهايي كه روزگاري آباد و پر از جمعيت فعال بودند، اما حالا متروكه شده و روبه ويراني گذاشته اند. راستي چرا روستايي، راه تهران و ديگر شهرها را در پيش مي گيرد؟ به خاطر اينكه از امكانات لازم براي كار و توليد و برخورداري از يك زندگي بهتر محروم است. حال به جاي اينكه اين كمبودها برطرف شود، شاهد هجوم دلالان و بساز و بفروش ها به مناطق روستايي براي خريد ارزان اراضي كشاورزي و قطعه بندي و فروش آنها براي ساخت وسازهاي بي هدف هستيم. روستاهاي قشلاق ها، چمن زمين، حشمت آباد و ده ها روستاي ديگر در استان آذربايجان شرقي، اكنون در آستانه متروك شدن قرار گرفته اند. دراين مناطق روستايي بويژه در ارسباران و شهرستان هريس، مردم از داشتن بهداشت، مدرسه، راه روستايي و آب سالم براي شرب محروم اند. در روستاهاي قشلاق عليا ، قشلاق سفلي و حشمت آباد و روستاي چمن زمين از توابع بخش خواجه شهرستان هريس در 65 كيلومتري شمال تبريز، همه ساله از آذرماه به بعد، حدود 6 ماه راه ارتباطي قطع مي شود.
همين كمبود راه مناسب و عدم دسترسي مردم به مراكز درماني كه تاكنون قربانيان زيادي داشته، كافي است تا مهاجرت هاي جمعي انجام گيرد و اين روستاها در آستانه تخليه كامل قرار گيرند. روستائيان قطعا راهي تهران،  تبريز و ديگر شهرهاي بزرگ مي شوند و به مسائل اين شهرها دامن مي زنند. پس علاج آلودگي هواي تهران، ترافيك سنگين و مشكلات روزافزون آن را در رفع محروميت از مناطق محروم كشور ببينيم و براي رفع اين محروميت ها همت كنيم.
جمعي از اهالي روستاهاي آذربايجان شرقي

در خبرها آمده بود كه شركت جنرال موتور، 2 ميليون خودرو را به دليل نقص فني جمع آوري كرده است. ظاهرا اين كار به دليل وجود نقص فني در كمربند ايمني صندلي عقب بوده كه ايمني كامل را براي سرنشين تامين نمي كرد. همچنين وجود نقص كوچك در سيستم ترمز يكي از مدل هاي بنز نيز در آلمان  منجر به جمع آوري چند هزار خودروي توليدي شد. حال، آياخودروسازان داخلي تا اين اندازه به فكر رفع عيب محصولات خود هستند؟ تا آنجا كه خبر داريم، به رغم هشدار هاي مكرر سازمان حفاظت محيط زيست در مورد آلايندگي و نارسايي سيستم سوخت و خروجي گاز خودروها، نه تنها، توليدات معيوب را جمع آوري نكرده اند، بلكه كماكان به توليد ادامه مي دهند. جالب توجه است كه ورق هاي به كار رفته در بدنه يكي از معروف ترين خودروهاي داخلي كه به نوعي جانشين پيكان شده، بسيار نازك و غير استاندارد بوده و با نوع وارداتي آن در اوايل دهه 70 اصلا قابل مقايسه نيست. اگر كنترل كيفيت توليدات خودرو در كشور به طور دقيق اعمال شود، چند درصد از خودروهاي توليدي به دليل نقص فني كه اغلب مردم از آن مي نالند، بايد جمع آوري و خط توليد آنها اصلاح شود؟
غفارزاده - تهران

ابراهيم درگي- اگر يك روز وقت و حوصله كافي داشتيد در خيابان ها و بزرگراه هاي تهران در رفتار رانندگان و سرنشينان خودروها دقت كنيد، متوجه يك معضل مهم اجتماعي خواهيد شد كه زيرپوست شهر جاري است و ارزش و اعتبار فرهنگي ما را در انظار خودي و بيگانه مخدوش مي كند. اين معضل كه در اصل نوعي آسيب اجتماعي و فرهنگي محسوب مي شود، مربوط به رفتار ما با محيط زيست شهري است. يك ناظر بيروني اگر به رفتار رانندگان و سرنشينان خودروهاي تهران دقت كند، متوجه مي شود كه باراني از زباله شامل اشياي گوناگون از قبيل كيسه هاي نايلوني، ته مانده ميوه، قوطي خالي سيگار، ته سيگار و ... از داخل اتومبيل ها بر شهر باريدن مي گيرد.
اين عمل زننده و دور از اخلاق توسط كساني انجام مي شود كه در تعارفات و محاورات روزانه، خود را بسيار مبادي آداب مي دانند. بيشتر ما عادت كرده ايم، اشياي زائد و زباله ها را از خودرو به بيرون پرتاب كنيم، راستي اين بيرون كجاست؟ همان محيط زندگي ماست!
يك روز از سر كنجكاوي در بزرگراه شهيد همت خودرويي را كه در يك زمان 10 الي 15 دقيقه اي پوشش كاغذي بستني را به بيرون مي ريخت تعقيب كردم، جايي در اوايل خيابان وليعصر، نرسيده به خيابان فتحي شقاقي متوقف شد، از روي وظيفه اخلاقي به سرنشينان اين خودرو كه پنج نفر و شامل يك خانواده و وابستگانشان بودند نزديك شده و موضوع را به آنها يادآور شدم.
از ميان آنها خانمي كه گويا عهده دار يك شغل فرهنگي هم بود،  به عذرخواهي پرداخت و در نهايت شگفتي اظهار داشت كه اصلا متوجه اين رفتار نادرست نشده است. تصورم اين است كه بعضي از اعمال غلط در ميان شهروندان چنان جا افتاده كه به صورت رفتارهاي ثانويه و غيرقابل كنترل درآمده است. طبق آخرين برآوردها بيش از 70 درصد جمعيت كشور ما شهرنشينند. اگر چنين جمعيتي اصول شهرنشيني را رعايت نكنند، محيط زيست شهري هر روز آلوده تر خواهد شد.

تبليغات يا ...؟
موسسه اي براي تبليغ، برگه اي شبيه قبض برق درست كرده و داخل خانه ها انداخته بود. طبعا در وهله اول به اين برگه توجه مي كنند و آن را بر مي دارند. آيا اين روش تبليغاتي درست است؟
علي اكبر - ن
سر و صدا در محله هاي مسكوني
وجود كارگاه هاي پر سر و صدا يا آلوده كننده در قلب محله هاي مسكوني مشكلي است كه روز به روز در تهران در حال گسترش است، به عنوان مثال در محله ما كه در شرق تهران واقع شده، يك كارگاه ذوب و بسته بندي قير راه اندازي شده كه از نيمه شب تا صبح، في الواقع خواب راحت را بر مردم حرام كرده است.
رفعتي - تهرانپارس
مسئله چراغ راهنما
بسياري از رانندگان در تهران حين شروع حركت از چراغ راهنما استفاده نمي كنند.
اين خطا توسط بعضي تاكسي ها و مسافربر هاي شخصي بيشتر سر مي زند. ناديده گرفتن چراغ راهنما در آغاز حركت، يك خطاي فاحش رانندگي است كه اغلب باعث تصادف هم مي شود. خوب است به اين خلاف رايج هم توجه شود.
اعلائي
باتري قلابي
براي تلفن همراه باتري خريدم،  اما پس از سه ماه، باتري خراب شده است و مدام نياز به شارژ شدن دارد. كدام دستگاه بر كار خريد و فروش اين محصولات نظارت دارد تا از عرضه و فروش اجناس قلابي و غير استاندارد جلوگيري كند؟ اين باتري را در فروشگاهي در حوالي ميدان رسالت خريداري كرده بودم.
ذوالفقاري
تشديد آلودگي هوا
در اين روزها و بيشتر صبح ها، آلودگي شديد هواي تهران محسوس است. تا 10 سال پيش، مسئله آلودگي هوا در تابستان ها وجود نداشت. اما ظاهرا به علت افزايش تعداد خودروها در تهران و گسترش بي حساب و كتاب شهر حالا در تابستان هم شاهد هواي ساكن و آلودگي شديد هستيم و سلامتي مردم به خطر افتاده است. آيا لازم است بيشتر خودروهاي توليدي كشور به تهران تزريق شود؟!
پاك نيت
اشتباه ديروز، مشكلات امروز
پارك ملي سرخه حصار متعلق به همه مردم است و هيچ شخص حقيقي يا حقوقي حق ندارد در آن دست به ساخت و ساز بزند.
جاي تاسف است كه يك وزارتخانه عريض و طويل كه خود بايد حافظ منافع ملي باشد، اراضي اين پارك را براي ساخت مسكن به كاركنانش واگذار كرده است.
اگر دستگاه هاي دولتي مقررات را رعايت نكنند، چگونه مي توان از بخش هاي غير دولتي چنين توقعي را داشت؟
خانم شكوه - ب
دقيق محاسبه نمي كنند
رقم كنتور آب اينجانب بر اثر اشتباه هر بار بالاتر اعلام مي شود. از طريق اداره آب نياوران اقدام كرده ام، اما به نتيجه نرسيده ام.
مصطفي كيوان
به ما هم تخفيف بدهيد
ما رانندگان اتوبوس چند سال است تمام سهم بيمه خودمان را پرداخت كرده ايم، در حالي كه قرار بود، تنها 7 درصد بگيرند. اگر قرار است براي رانندگان تاكسي تسهيلات در نظر گرفته شود، بهتر است اين عنايت شامل حال ما نيز بشود.
علي اكبر طالع واحد
چگونه ثابت كنم؟ 
دبير بازنشسته ام و حقوقم را از طريق كارت الكترونيك از بانك تجارت مي گيرم. آخرين بار دستگاه خودكار مبلغي حدود 40 هزار تومان را نپرداخت. به بانك مراجعه كردم، اما رسيدگي نشد. در حالي كه دستگاه نقص فني داشته است.
مبشري از تهران
چرا كاهش؟!
اورژانس تهران اضافه كاري كاركنان را از صد ساعت به 50 ساعت كاهش داده  است. اين كاهش در وضع زندگي و معيشت كاركنان با توجه به حساسيت شغل آنها تاثير زيادي دارد.
چند نفر از تكنيسين هاي اورژانس
آب و برق مي خواهيم
ساكنان مجتمع مسكوني شهيد مصطفي خميني واقع در پرندك – جاده شهريار، 5 كيلومتري رباط كريم از داشتن آب آشاميدني سالم محروم هستند. امكانات رفاهي نيز در اينجا محدود است.
رضايي
يك انتقاد، يك تشكر
در خيابان انقلاب از طرف شرق به غرب تقاطع خيابان قدس، به علت كنده شدن دريچه فلزي كانال آب (يا به سرقت رفتن آن) چرخ اتومبيلم داخل گودال افتاد و به موتور آسيب زيادي وارد شد و خودم نيز زخمي شدم.
براي اين مسئله بايد چاره انديشي بشود. ضمنا از ماموران كلانتري 148 كه از آتش سوزي اتومبيلم جلوگيري كردند، تشكر مي كنم.
حسين عزتي
مسائل يك كارخانه
كارخانه سيمان آبيك، در بخش هاي گوناگون بويژه توليد، مسائل و مشكلاتي دارد كه نيازمند پيگيري دقيق مسئولان محترم وزارت صنايع و معادن است.
گروهي از كاركنان
حقوق نگرفته ام
بازنشسته نيروي انتظامي هستم، معوقه فروردين و ارديبهشت 84 را هنوز دريافت نكرده ايم.
عباسي

الف. كوهيار- آن روز در مجتمع آپارتماني ما غلغله اي بود. آقاي خوش خيال كه پس از مدت ها مقاومت در برابر فشارهاي دروني و بيروني، بالاخره طاقتش طاق شده بود يك ماشين يا به قول امروزي ها خودرو جي.ال.ايكس صفر كيلومتر قسطي خريده، حال آن را در معرض نمايش گذاشته بود. بعد از ساعتي بچه هاي آقاي خوش خيال اجازه دادند كه همسايه ها هم، پشت فرمان ماشين بنشينند و آن را محك بزنند، به به و چه چه از هر سو شنيده مي شد و پيام هاي تبريك از سر و روي خوش خيال مي باريد. او از خوشحالي روي پايش بند نبود، اما در ته دلش همچنان با خود مي گفت كه تسليم يك جنگ رواني شده است! تنها سه روز طول كشيد كه دوباره، همگي دور ماشين خوش خيال جمع بشويم، اما اين دفعه نه براي تماشا و به به گفتن، بلكه ابراز همدردي با او كه طبق گفته تعميركار بايد قطعاتي مثل گيربكس، واترپمپ و ... را به كلي عوض كند. اين تازه عيب هاي اصلي بود. مشكلات كوچكي مثل صداهاي عجيب و غريب ماشين در حال حركت، قفل كردن ناگهاني چرخ هاي جلو، گير كردن بوق و... هم بر معايب ماشين علاوه شده بود. در ميان بگومگوهاي كساني كه آنجا جمع شده بودند، يك نفر با صداي بلند گفت:  برو شكايت كن و خسارت بگير!
يكي ديگر از همسايگان كه بيشتر از بقيه از ماشين و زير و بم هايش اطلاع داشت، از نزديك، خودرو را معاينه كرد و نظر داد كه گيربكس و قطعات اصلي، نياز به تعمير دارند، اما بعضي از قطعه هاي كوچك بايد تعويض شوند. چند روزي طول كشيد تا ماشين صفركيلومتر خوش خيال به اصطلاح سرپا شود، اما هنوز صداهاي مشكوك از آن به گوش مي رسيد كه به گفته تعميركار، اين جور صداها و مشكلات ريز و درشت، به صورت ژنتيك با بسياري از ماشين هاي صفركيلومتر همراه شده است و مردم هم به آنها عادت كرده اند. فرداي آن روز، دوباره همگي دور ماشين خوش خيال جمع شده بوديم، اما اين يكي نه لوكس بود و نه صفر كيلومتر.
ماشين قديمي پدر مرحوم خوش خيال بود كه وي آن را پس از سالها از كنج گاراژ قديمي بيرون آورده و دستي بر سر و رويش كشيده بود . هر روز صبح كه خوش خيال با ماشين پدرش سر كار مي رود، اين نوشته نه چندان خوش خط، از پشت شيشه عقب ماشين، قابل رويت است: يادگار پدر!

خطر فزاينده
از ديگر نوپديده هاي زيان آور و شوربختانه رو به گسترش در جامعه ما، دزديدن درپوش هاي فلزي و چدني تاسيسات و كانال هاي زيرزميني خيابان ها در سطح شهر توسط شماري سودجويان بي وجدان است. سرقت اين سرپوش ها نه تنها موجب سقوط منتهي به ضرب و جرح و گهگاه هم مرگ عابران پياده بي گناه و آسيب ديدگي شديد وحتي واژگوني خودروهاي در حال حركت مي شود، بلكه در بعضي موارد نيز ضربه ناشي از افتادن چرخ اتومبيل ها به درون چنين چاله هاي بدون دريچه سبب شكسته شدن شيرها و جابه جايي لوله هاي اصلي شبكه زيرزميني گازرساني شده و زمينه را براي بروز انفجارهاي مرگبار و جبران ناپذير درپي نشت گاز فراهم مي آورد. از مسئولان محترم و ذي ربط تقاضا دارد بي درنگ براي رفع اين مشكل چاره انديشي جدي و اقدام شايسته كنند.
يك استاد دانشگاه
گارانتي را معني كنيد
دو ماه پيش يك دستگاه پژو 405 از ايران خودرو تحويل گرفتم. اين خودرو از همان روز اول نقص هاي فني عديده اي مانند پارگي شيلنگ بنزين در نزديكي واير شمع ها (كه نزديك بود منجر به آتش سوزي خودرو شود)، خرابي سيم كلاچ، خرابي منبع اگزوز، عمل نكردن به موقع ترمزها، صداي بيش از حد موتور و غيراستاندارد بودن لاستيك ها را داشت.براي رفع اين نواقص  و استفاده از ضمانتنامه (گارانتي) بارها و بارها و تقريبا هر روز جهت گرفتن نوبت تماس گرفتم و براي پيگيري اين كارها روزهاي متوالي از كار و زندگي افتادم و در نهايت نااميد از حل مشكل خود به بازرسي مستقر در نمايندگي مركزي ايران خودرو مراجعه كردم، ولي گويا در آنجا هم روابط بيشتر از ضوابط كارايي داشت!
اكنون من مانده ام و ماشيني پرنقص و هزينه هايي كه به علت عدم پاسخگويي ايران خودرو پرداخته ام تا جان خود و خانواده ام و مردم را حفظ كنم. در صورتي كه مسئولي در اين شركت وجود دارد پاسخ من و امثال من را بدهد.مگر نه اينكه در همه جاي جهان مي گويند: هميشه حق با مشتري است.
سعيد رستمي