مهلت تسويه حساب حقوقي مهاجران افغان پايان يافت
بازگشت براي صلح
مدت زمان طولاني حضور پناهندگان در كشور باعث مي شود مردم فكر كنند كه آنها باعث تضييع حقوق مردم ايران مي شوند و مشاغل مختلف را از دست آنها خواهند گرفت و همين امر موجب ايجاد مشكلاتي مي شود
بنيامين صدر
«اتباع افغان بايد به جايي برسند كه احساس كنند زندگي در ايران براي آنان ديگر صرف نمي كند.»
احمد حسيني، مدير كل دفتر امور اتباع و مهاجران خارجي وزارت كشور، افزون بر اين مطلب، هشدار داده بود كه۱۵تيرماه، چهارشنبه هفته گذشته، آخرين فرصت براي تسويه حساب هاي حقوقي افغان ها باكارفرمايان، صاحبخانه ها، مدرسه ها و دريافت كارنامه و گواهي تحصيلي در ايران است و از اين پس نيروي انتظامي افغان هاي فاقد ويزاي كار در ايران را كه مشغول به كار باشند، دستگير مي كند. همچنين قرار بود از تيرماه، سالانه۱۵۰هزارتومان هزينه خدمات شهري از تمامي آوارگان افغان داراي مدرك آمايش دريافت شود.
طرح بازگشت افغان ها از 27فروردين ماه امسال آغاز شد كه تاكنون بالغ بر 10هزار نفر در قالب يك هزار و۸۰۰خانوار پس از ثبت نام خاك ايران را ترك گفته اند. عمده خروج افغان ها از كشور در تابستان، پس از پايان امتحانات خردادماه تا آغاز سال تحصيلي آينده انجام مي شود.
بنابر اعلام رسمي مقام هاي مسئول ايراني، هم اكنون حدود يك ميليون نفر از اتباع افغان به صورت رسمي در ايران اقامت دارند كه با برنامه ريزي هاي صورت گرفته 500 هزار نفر از اين افراد بايد تا پايان سال 84 به افغانستان بازگردند.
به گفته مدير كل اتباع و مهاجران خارجي وزارت كشور تنها راهي كه براي اتباع افغان وجوددارد، بازگشت بوده و باتوجه به مقاومت از سوي بخش هايي كه از خدمات ارزان افغان ها استفاده مي كنند، سياست فعلي دولت برگشت آنان است.
از سوي ديگر از ميان مهاجران افغان كه همراه خانواده خود به افغانستان باز مي گردند۱۰۰،هزار نفر از روي گذرنامه مي توانند ويزاي كار در ايران را دريافت كنند .
۱/۵ ميليارد حقوق دلار براي اتباع خارجي
به گزارش اداره اشتغال اتباع خارجي وزارت كار و امور اجتماعي، 800 هزار نفر تبعه خارجي غيرمجاز در كشور مشغول به كارند و با در نظر گرفتن حقوق مصوب شوراي عالي كار، سالانه يك ميليارد و 500 ميليون دلار به اين افراد پرداخت مي شود.
اين موضوع چندان براي كشور خوشايند نيست و بايد بيشتر اتباع خارجي كه به طور عمده از كشورهاي افغانستان، پاكستان و عراق هستند به كشورهاي خود برگردند تا نيروهاي داخلي جوياي كار جايگزين آنان شوند.
جعفر عليپور بهزادي، مديركل اشتغال اتباع خارجي وزارت كار و امور اجتماعي مي گويد:«اگر حداقل هزينه ايجاد يك شغل را 5 ميليون تومان در نظر بگيريم، ايجاد اين 800 هزار شغل كه از سوي اتباع غيرمجاز خارجي اشغال شده، 4 هزار ميليارد تومان هزينه دربردارد.»
عليپور بهزادي درمورد كارفرماهايي كه از اتباع خارجي غيرمجاز استفاده مي كنند، گفت: «براساس ماده 181 قانون كار، كارفرماهايي كه از اين افراد استفاده كنند دست كم 5هزار برابر حقوق روزانه كارگران مورد استفاده جريمه خواهند شد و در صورت تكرار، اين افراد به مراجع قضائي معرفي مي شوند.»
وي در زمينه نحوه به كارگيري قانوني اتباع خارجي از سوي كارفرماها افزود: «كارفرماها مي توانند به دفاتر اداره كل اشتغال اتباع خارجي وزارت كار در سراسر كشور مراجعه و درخواست خود را ارائه دهند و در صورت نياز صنايع كشور به حضور تبعه خارجي، با صدور رواديد حق كار و صدور پروانه كار موافقت خواهد شد.»
وي ادامه داد: «به بيش از 11 هزار متخصص خارجي از 47 مليت مختلف برحسب نياز صنايع كشور مجوز لازم براي آمدن به كشور داده شده و اين افراد ضمن برطرف كردن نيازهاي تخصصي موردنياز كشور در بخش هاي گوناگون، با انتقال تخصص خود باعث ارتقاي فن آوري وتكنولوژي در ايران شده اند.»
شناسنامه اي صادر نمي شود
تنها در سال گذشته۱۸۰هزار افغان كه به صورت غيرقانوني وارد ايران شده بودند، دستگير و اخراج شدند. 4هزار افغان زنداني در كشور نيز كه تخلف عمده آنان تردد غيرمجاز در ايران بود، مورد عفو قرار گرفتند.
نيمه دوم سال گذشته برنامه بازگشت داوطلبانه مهاجران افغان همزمان با آغاز فصل سرما با ركود مواجه شد.
شمار اتباع عراقي مقيم ايران نيز براساس آخرين آمارهاي منتشر شده 200هزار نفر بود كه حدود يكصد هزار نفر از آنان به صورت خودجوش در 3ماه گذشته به عراق بازگشته اند. در حال حاضر 6هزار خانوار بي سرپرست عراقي در ايران اقامت دارند.
مقام هاي مسئول در دولت ايران بارها در مورد ازدواج هاي غيرقانوني اتباع ايراني با مهاجران خارجي اعلام كرده اند كه دولت در قبال ازدواج هاي غيرقانوني كه به ثبت نرسيده اند، مسئوليت قانوني ندارد.
اين مطلب در حالي بيان مي شود كه هم اكنون و بنابر آمار رسمي منتشر شده 28هزار زن ايراني با مهاجران افغان ازدواج كرده اند.
مدير كل دفتر امور اتباع بيگانه پيش از اين گفته بود كه دولت ايران به افغان هايي كه داراي ژن ايراني هستند، اجازه مي دهد پس از خروج قانوني از كشور و سپس دريافت رواديد از سفارت ايران در افغانستان، دوباره وارد خاك ايران شوند.
كميسيوني در وزارت كشور از ابتداي سال گذشته با بررسي وضعيت فرزندان، زنان ايراني كه شوهران افغان شان رهايشان كرده اند يا مفقود الاثر هستند، شناسنامه مي دهد. اما ديگر هيچ مدرك هويتي و شناسنامه جديدي براي افغان ها و كودكانشان صادر نمي شود.
كودكان خياباني افغان
درهمين حال از سال 82 ، پديده كودكان خياباني افغان، بنگلادشي و پاكستاني در سطح كلانشهرهاي ايران شكل گسترده اي به خود گرفته است تا جايي كه بسياري از متكديان در سطح شهر را كودكان افغان بي سرپرست يا در مواردي بد سرپرست تشكيل مي دهند و از هر يك هزار و 200 كودك خياباني جمع آوري شده از سطح شهر تهران، به طور ميانگين 600 كودك، افغان تبار هستند. اين كودكان در صورت دارا بودن پدر و مادر، به خانواده هايشان تحويل داده مي شوند.
سيد هادي معتمدي، مدير كل دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي بهزيستي، ارديبهشت ماه گذشته در گفت و گو با روزنامه «حيات نو اقتصادي» اعلام كرد كه كودكان افغان بي سرپرست نيز همچون كودكان بي سرپرست ايراني در مراكز شبانه روزي نگهداري مي شوند.
حسيني، مدير كل رسيدگي به امور اتباع خارجي در مورد وقوع جرم و بزهكاري از سوي برخي از اتباع افغان نيز معتقد است: «تا هنگامي كه نسل اول افغان ها در ايران وجود داشتند، اين موضوع به عنوان يك معضل مطرح نبود».
او مي گويد: «وقتي كه 800 هزار كودك افغان در ايران متولد و بزرگ شده اند و ما با نسل دوم افغان هاي ساكن ايران رو به رو هستيم با جرايم و تخلفات جديد و وقوع پديده هاي ناخوشايند اجتماعي همچون بچه ها و زنان خياباني نيز مواجه خواهيم شد.»
اين مقام مسئول با تاكيد بر ضرورت بازگشت مهاجران افغان ساكن در ايران، يادآور شد، هنگامي كه اعلام شود كودكان افغان براي تحصيل در ايران بايد شهريه بپردازند، با جنجال و هياهو از سوي برخي اشخاص و گروه ها رو به رو مي شويم.
مشاور وزير كشور يادآور شد كه وضعيت امنيتي و ثبات سياسي افغانستان در حدي است كه دانش آموزان افغان مي توانند در كشورشان تحصيل كنند.
«آنان اگر مي خواهند در ايران همچنان اقامت داشته باشند و تحصيل كنند، بايد شهريه اي همانند بچه هاي ايراني پرداخت كنند.»
از طرفي در ايران هيچ محدوديتي براي ارائه خدمات به اتباع خارجي وجود نداشته است.
براساس دستور سيد محمد خاتمي، رئيس جمهوري ايران، به دانش آموزان افغان، مادر سرپرست خانوار، پدر و مادر معلول يا مبتلا به بيماري خاص و خانواده هاي چهار دانش آموز به بالا، 70 درصد تخفيف داده مي شود.
در همين حال بيماران دياليزي، هموفيلي و تالاسمي افغان كه به صورت قانوني در كشور مستقر هستند، كمك هاي درماني از سوي بهداري براي آنان ادامه خواهد يافت.
از دانش آموزان افغان كه مادر آنها ايراني است يا پدر آنها در جريان جنگ عراق و ايران كشته شده نيز شهريه دريافت نمي شود.
۱۰۰ هزار كودك ثمره ازدواج ايرانيان با اتباع بيگانه
ايران در 20 سال گذشته، 3 ميليون پناهنده افغان را در خود جاي داده و بيش از 100 هزار كودك حاصل ازدواج هاي ايرانيان با اتباع افغان هستند.
بيش از 70 درصد پناهندگان را نيز در سطح جهان زنان و كودكان تشكيل مي دهند. زهرا نژادبهرام، معاون امور اجتماعي استانداري تهران در اين باره مي گويد: پديده پناهندگي از قرن بيستم به بعد بيشتر نمايان شد و تا قبل از آن به اين شكل با پديده افزايش پناهندگان مواجه نبوديم.
به گفته او هنگامي كه مردم در كشور خود احساس ناامني سياسي، اجتماعي و اقتصادي مي كنند، زمينه بروز پناهندگي به وجود مي آيد. در گذشته بيشتر پناهندگان در حوزه سياسي بودند، اما امروز در حوزه هاي اجتماعي و اقتصادي هم تعريف مي شوند.
توجه به پناهندگان از مواردي بوده كه سازمان ملل متحد توجه ويژه به آن داشته و از كشورهاي مختلف خواسته تا شرايط مناسبي براي زندگي اين افراد فراهم كنند، اما باتوجه به اينكه بيشتر كشورها زمينه مساعدي براي رويارويي مردم با اين افراد ايجاد نكرده اند، بنابراين بسياري از پناهندگان دستخوش مسائل اجتماعي و فرهنگي مي شوند. كمبود امكانات بهداشتي، اجتماعي و تغذيه نامناسب از موضوعاتي است كه در كمپ هاي ورودي پناهندگان وجود دارد.
پناهندگان معمولا داراي تالمات و جراحات روحي هستند كه نياز به توجهات ويژه اي از سوي كشورهاي مقصد دارند و علاوه بر اينكه يكسري كلاس هاي ويژه آموزشي، مهارتي و ... در آغاز ورود به كشور مقصد، براي آنها تشكيل مي شود، بايد از سوي مسئولان كشور مورد نظر، كلاس هايي نيز در ارتباط با نحوه برخورد با اين پناهندگان براي مردم ايجاد شود تا آنها بتوانند حضور پناهندگان را در كشور خود بپذيرند.
از سوي ديگر مدت زمان طولاني حضور پناهندگان در كشور باعث مي شود مردم فكر كنند كه آنها باعث تضييع حقوق مردم ايران مي شوند و مشاغل مختلف را از دست آنها خواهند گرفت و همين امر موجب ايجاد مشكلاتي مي شود.
نژاد بهرام همچنين با اشاره به اينكه ايران اولين كشوري بود كه پذيراي پناهندگان افغان بود، گفت: آموزش هاي لازم براي ايرانيان در مورد رفتار و برخورد با پناهندگان در كشور فراهم نشده و باعث اختلاف بيش از حد خارج از روابط حقوقي مي شود، به طوري كه امروزه شاهد بلاتكليفي بيش از 100 هزار كودكي هستيم كه نمي دانند ايراني هستند يا افغان.
ايران، بهترين كشور پذيراي پناهندگان
در همين حال نماينده جديد كميسارياي عالي پناهندگان اعلام كرد كه ايران پذيراي تعداد زيادي پناهنده است و در پذيرايي از آنان رتبه اي مورد تقدير دارد.
«استن بروني»، نماينده جديد كميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل متحد، 30 خردادماه - روز جهاني پناهنده - در جمع خبرنگاران گفت: «ايران به دليل موقعيت جغرافيايي و سياسي خود پذيراي بيشترين تعداد پناهنده در سالهاي گذشته بوده است.»
وي توضيح داد:«براي نمونه، در سالهاي حكومت رژيم متحجر طالبان، بيش از 3 ميليون پناهنده افغان در ايران حضور داشتند كه پس از سقوط اين رژيم به كشور خود بازگشتند.»
بروني كه در محل دفتر كميسارياي عالي پناهندگان در تهران سخن مي گفت، در ادامه افزود: «ورود پناهندگان به يك كشور، سبب ايجاد تغييراتي در بافت فرهنگي و اجتماعي كشور مقصد مي شود، اما با اين حال كشورها وظيفه دارند درخواست پناهندگي افراد را بپذيرند، زيرا آنان فقط اثرات منفي بر اجتماع ندارند و در مواقع بسياري در ايجاد زيرساخت ها نيز تاثيراتي مثبت دارند.»
نماينده كميسارياي عالي پناهندگان در ايران اعلام كرد كه در سال جاري اين كميساريا شعار خود را شهامت ناميده و اين نامگذاري از آن رو صورت گرفته است كه پناهندگان همواره در كشورهاي مقصد با مشكلات زيادي روبه رو هستند و ابتدايي ترين حقوق آنان از جمله حق مسكن و تغذيه پاسخ داده نمي شود و اعلام پناهندگي، خود خواهان نوعي شهامت است.
استن بروني گفت: «نمايندگي كميسارياي عالي پناهندگان در ايران تلاش كرده است تا جايي كه امكان دارد به پناهندگان كمك كند به وطن خود بازگردند». از سوي ديگر دولت ايران نيز تدابيري را انديشيده است تا اطمينان حاصل كند پناهندگان در كشورهاي خود وضعيت مناسبي دارند و بار ديگر پناهنده نخواهند شد.
فرآيند بازگرداندن افغان ها از ايران در چارچوب توافق سه گانه ميان تهران، كابل و كميسارياي عالي ملل متحد كه به عنوان برنامه مشترك شناخته مي شود، انجام مي گيرد. اهداف اصلي برنامه مشترك، اطمينان از داوطلبانه بودن بازگشت مهاجران افغان است كه از سوي مقامات ايراني براي ارجاع به وطنشان ثبت نام مي شوند.
ايران تا كنون ميزبان يكي از بزرگترين جمعيت هاي مهاجر در جهان بوده است كه در زمان اوج نمودار مهاجرت، بيش از 3 ميليون افغان را مسكن داده است.
از زمان فروپاشي رژيم متحجر طالبان در سال 2001، مهاجرت منظم افغان ها به سرزمين مادريشان كه براي بسياري از جوان ها، تنها سفر به كشوري است كه هرگز نديده اند، آغاز شده است.
كميسارياي سازمان ملل در امور پناهندگان باكمك مقامات ايراني، وسايل انتقال افغان ها به مرز و تجهيزات پزشكي موردنياز را براي آنها فراهم كرده و همچنين در افغانستان وسايل مورد نياز براي ورود افغان هاي مهاجر آماده شده است. از زمان نخستين توافق سه جانبه در آوريل 2002، حدود 2/1 ميليون افغان به طور داوطلبانه به خانه هايشان بازگشته اند، اما حدود 900 هزار مهاجر افغان هنوز در ايران زندگي مي كنند.
دولت ايران همچنين به دلايل امنيتي از سكونت افغان ها در مناطق خاصي از ايران جلوگيري كرده است. از سوي ديگر كميسارياي امور پناهندگان سازمان ملل نيز از كمك خود براي بازگرداندن افغان ها از يكي از اين مناطق در جنوب شرقي زاهدان، كاسته است. افغان ها حق سكونت در اين منطقه را ندارند و در صورت اقدام به اقامت در اين مناطق، پليس اجازه دستگيري آنها را دارد.
در حال حاضر UNHCR در حال مذاكره با اداره امور مهاجران است تا فرصتي براي افغان هاي اين منطقه براي انتقال به مكاني ديگر فراهم كند.
كميسارياي پناهندگان سازمان ملل، همچنان خواستار فرصت تغيير مكان براي افغان هايي است كه حس مي كنند هنوز آمادگي بازگشت به وطنشان را ندارند.
از زمان فروپاشي رژيم متحجر طالبان در سال 2001، مهاجرت منظم افغان ها به سرزمين مادريشان كه براي بسياري از جوان ها، تنها سفر به كشوري است كه هرگز نديده اند، آغاز شده است
خداحافظي ام از براي جدايي نيست
سينا قنبرپور- زمان، زمان خداحافظي است. تقدير اينگونه خواسته است. گمان نكنيد روزگار ميهمان نوازي تمام شده، ما هنوز هم همان ايرانيان ميهمان نوازيم. روزگار ميهمان نوازي مان هم تمام نشده است. تقدير جهاني اينگونه خواسته است و مخصوص 3 ميليون افغان كه در 20 سال گذشته قدم به سرزمين ايران گذاشته اند، نيست.
گويا هيچ كشوري مثل سابق بنا ندارد پناهندگي و مهاجرت را آسان بگيرد وگرنه سالهاي نه چندان دور را به خاطر داريد؛ همان سالهايي كه هم ما درگير جنگي توانفرسا و تحميلي بوديم و هم افاغنه. آن سالها كه كودكانمان مزه بسياري ميوه ها و خوردني ها را نمي توانستند بچشند، همان اندك آرامشمان را كه با شهادت و ايثار جوانانمان به چنگ مي آمد، با افغان ها تقسيم كرديم. پس حالا كه زمان، زمان خداحافظي شده، اين اجبار را به پاي بدخلقي ما نگذاريد. شايد زمانه، زمانه بازسازي و بازتعريف شرايط دوستي و همخانگي ما شده است. گويا بايد فرصتي در دوري هم بگذرانيم و در رابطه و دوستي مان بينديشيم. اين فرصت انديشيدن است هم براي شما كه بايد كشورتان را پس از جنگ هايي 20 ساله بسازيد و هم براي ما كه بازاري يك ميليارد و 400 دلاري از درآمدهاي كشورمان را در اختيار شما گذاشته بوديم. اين فرصت، فرصت جدايي نيست. بالاخره هر بچه اي روزي بايد از خانه پدر برود تا خود خانه و آشيان به پا كرده، آرامشي ديگر به پا كند.
حالا تنها غصه اين فرصت انديشيدن غصه بچه هاست؛ بچه هايي كه مهمترين دوران زندگي خود را مي گذرانند و در اين اسباب كشي و خانه به دوشي تاب و تحمل من و شما را ندارند. بايد به فكر آنها باشيم. آنها فرزندان همه ما هستند و مثل بچه هاي خودمان كه وقتي از اين محله به محله ديگري مي رويم، دلخورند و غمين كه ديگر دوستانشان را نمي بينند، اينك دوره تلخي را مي گذرانند. مي گويند حداقل يكصد هزار كودك هستند كه پدر افغان داشته اند و اينك به واسطه اين تابعيت، كه از خون حاصل شده، بايد غزل خداحافظي بخوانند، در حالي كه اينجا دنيا آمده اند، اينجا بزرگ شده اند، اينجا مدرسه رفته اند، خوب يا بد، كم يا زياد، اينجا تجربه كرده اند و حالا تكليفشان چه مي شود؟
زمانه، زمانه خداحافظي است، اما تقدير فقط بخشي از اين اجبار است. بايد در اين فرصت انديشيدن و تاملي كرد. خداحافظي با اين كودكان نگران كننده است. خيلي از آنها مادرانشان ايراني است، خواهراني از جنس دختران ما. حالا وقت، وقت خداحافظي شده و نمي توان با يك واژه خشك و خالي آنها را بدرقه كرد.
تقدير اينگونه خواسته است، اما قرار نيست بدون آب و چند قطعه برگ، ميهمان را بدرقه كرد، صبر كنيد...
زمانه، زمانه خداحافظي است. قرآن بياوريد. صدقه بگذاريد. آب و برگ درخت را فراموش نكنيد. كودكان و دختران خودمان را راهي مي كنيم. با يك خداحافظي خشك و خالي نفرستيمشان. توشه راهشان فراموش نشود. آنها آيندگان همين خطه هستند. فرداهاي من و شما و آنها كه مي خواهند بدون جنگ و خشونت زندگي كنند. آنها كه شايد بتوانند فردايي بدون كلاشينكف، فردايي بدون مواد مخدر و فردايي امن و امان را تجربه كنند و براي ما به ارمغان آورند. صبر كنيد... حتما كه نبايد با همه خداحافظي كنيم. با اين بچه ها نبايد به اين سادگي خداحافظي كرد!
|