بيتا بابايي راد
جامعه امروز به طور روزافزون از جنبه هاي آموزشي، ارتباطات، اطلاعات، اقتصاد، بازار و جز آن به تكنولوژي هاي ارتباطي و شبكه هاي اطلاعاتي وابسته شده است. با گسترش و نفوذ اين تكنولوژي ها در چارچوب هاي بيرون از نهادهاي علمي و پژوهشي و مبدل شدن آن به محيط هايي از نوع خانگي و يا اقتصادي و ... برداشت هاي تازه اي از رابطه اخلاقيات را با آن مطرح كرده است و از اين طريق نگراني ها و پرسش هاي فراواني را به وجود آورده است.
يكي از پرسش هاي بنيادين اين است كه با توجه به فضاي باز اطلاعاتي جديد كه اطلاعات افراد را از هر قيد و بند ناخواسته اي آزاد مي كند و گزينه هاي افراد را افزايش مي دهد، در اين شرايط نظام هاي اخلاقي ، در چالش و كشمكش با تكنولوژي هاي اطلاعاتي و ارتباطي چگونه بايد عمل كنند؟ آيا بايد با ايجاد دشواري همه گناه را به تحولات ساختاري و آنان كه تحولات ساختاري را آشكار و شفاف مي كنند، نسبت دهند يا اينكه به دنبال راه حل هاي منطقي و صحيح باشند تا بتوانند اخلاق يا به تعبير اين نوشتار اخلاق اطلاعات را به اخلاق عملي تبديل سازند.
مطلبي در زمينه نظام اخلاقي حاكم بر تكنولوژي هاي نوين ارتباطي تهيه شده كه مي خوانيد:
هرگاه پاي تكنولوژي به يك عرصه باز شود. آن عرصه به نحو افسار گسيخته تر و رهاتر عمل خواهد كرد. بالاخص در حوزه تصوير و تا حدي در حوزه كار با متن و صدا. امكانات زيادي براي موادي كه در رسانه ها، عرضه مي شوند فراهم كرده است. اكنون با استفاده از حافظه هاي كامپيوترها مي توان حجم عظيمي از تصاوير را در اختيار داشت و به صور گوناگون تصاوير و اطلاعات را در كنار هم چيد. همچنين صداها و متن هاي ذخيره شده در كامپيوترها چه مستقل و چه به همراه ديگر مواد رسانه اي (مثل تصاوير) انبوهي از اطلاعات و مواد را براي كارهاي مختلف در اختيار و دسترس كاربران قرار مي دهد.
تكنولوژي حيطه ابزارها را گسترش داده و با توليد انبوه آنها را به ميان همه افراد علاقمند برده است. بنابراين در هر سطح كار و حرفه اي بودن افراد به ابزارها دسترسي دارند و تنها ايده ها و تكنيك خاص آنهاست كه به اثرهاي مثلاً هنري بداعت و تازگي مي بخشد.
تكنولوژي پيامدهايي براي طرف هاي درگير در موضوعات و ديدگاه ها در بر دارد. تكنولوژي در عرصه رسانه هاي تصويري، اولاً دايره عمل اين رسانه ها را گسترده تر كرده و موجب شده است كه آنها موضوعات بيشتري را براي كشف در اختيار بگيرند. ثانياً حوزه عمل اين رسانه ها را گسترده كرده است. ثالثاً بر تنوع صورت ها افزوده است و رابعا ً امكان برقراري نسبت هاي گوناگون ميان فرم و محتوا را ممكن گردانيده است. هر چهار موضوع بر ابعاد و پيامدهاي اخلاقي تكنولوژي هاي اطلاعاتي و ارتباطي مي افزايد.
اخلاق به عنوان يك نظام از ارزش هاي خير و شر(خوب و بد) و اراده معطوف به آنها، در دنيايي كه همه چيز رنگ تجارت، بازده، سود، حق الزحمه، كارايي، بهره وري و مانند آنها را در خود مي گيرد،همچنين به عنوان يك زيرمجموعه و شاخه اي جديد ولي مهم از اخلاق حرفه اي يا عملي، ديگر نمي تواند به صورت يك نظام نظري به افراد درگير عرضه شود.
اخلاق با بسياري از حوزه هاي فعاليت انساني در رابطه قرار مي گيرد و از آن جمله است اطلاعات و يا يك حوزه پيوسته به آن يعني سيستم هاي اطلاعاتي كه اهميت آن امروزه مشخص است؛ چرا كه در دنياي امروز دسترسي به اطلاعات يكي از حقوق بنيادين بشر محسوب مي شود و تنها اين ابزارها و سيستم هاي اطلاعاتي و ارتباطي هستند كه مي توانند اين حق را ايفا كنند. جريان اطلاعات در يك كشور در حال توسعه، صرفاً به جريان آن از بالاي هرم حكومت به پايين محدود نمي شود، بلكه هرگونه اطلاعاتي را كه مردم براي ايفاي نقش هاي خود نياز دارند، دربرمي گيرد.
كاربرد ابزارها و سيستم هاي اطلاعاتي را گروهي از كارشناسان سومين اشتغال انسان مدرن دانسته اند و آن را در مراتب بعد از كار و استراحت قرار مي دهند. اين كاربرد حالت غيرفعال و يا منفعل ندارد.
اگر مسائل اخلاقي اطلاعات در مرتبه اول مورد توجه هنرمندان و خلاقان آثار، روزنامه نگاران و مديران رسانه ها قرار دارد، مردم نيز به نوبه خود به رسانه ها از اين نظر توجه مي كنند. آنها از سوءكاركردها، فاصله و انحرافاتي كه در رابطه با نقش سيستم هاي اطلاعاتي در جامعه دارند احساس نگراني مي كنند.
ابزارهاي ارتباطي نوين، كه آخرين آنها بزرگراه هاي اطلاعاتي هستند، هم مقالات علمي، اطلاعات تجاري، اطلاعات روزمره مورد نياز مردم (اخبار هواشناسي، اطلاعات شهري، مواد روزنامه ها) نامه هاي افراد به يكديگر، فيلم ها، عكس و اطلاعات و پيام هاي حاوي تحريك و تشويق به جنايت را در برمي گيرد.
به عبارتي اين ابزارها علاوه بر كاركردهايي كه دارند (ايجاد سرگرمي، اطلاع رساني، آموزش، اجتماعي كردن، كنترل اجتماعي، تبليغ و القاء و ...) داراي تأثيراتي نيز هستند كه ناشي از خشونت، وقاحت نگاري، طرح هنجارهاي اجتماعي و ... است و در چارچوب اصول اخلاقي قرار مي گيرد.
پس با توجه به گستره عمل وسيع تكنولوژي هاي اطلاعاتي و ارتباطي و تأثيرات آن، اگر از خود سؤال كنيم كه اطلاع دادن چه مفهومي دارد؟ مي توانيم اين گونه پاسخ دهيم كه اطلاع شكل دادن به يك آگاهي به منظور با مفهوم كردن آن براي يك شخص ديگر يا عده زيادي است. اطلاعات به معني جاري پوشش دهنده ابعاد محتوايي و شكلي و اقدام به انتقال و ارتباط است.
از سوي ديگر اخلاق را مي توان البته برحسب يكي از رايج ترين گرايش هاي موجود در جهان، ديدگاه ها و افق هاي رفتاري مورد پذيرش در يك زمان و يك جامعه معين دانست و در حقيقت علم اخلاق، علم تميز خوب از بد است. براساس آنچه كه در غرب امروزه تحت عنوان، علم «وظيفه شناسي» تعريف مي شود، مجموعه الزاماتي است كه تعيين كننده نظم يك اقدام است و به همين اعتبار است كه براي هر بخش خاص عملكردهاي حرفه اي، شغلي وظيفه شناسي معيني به شكل مكتوب و غيرمكتوب در همه اجتماعات به نوعي مطرح است.
اخلاق اطلاعات بديهي است كه كاملاً مترادف با اخلاق روزنامه نگاري نيست. اخلاق رسانه ها به عنوان سازمان هاي خاص در سطح بسيار فراتر از مسئوليت هاي فردي قرار مي گيرد. حيطه عملكرد اين اخلاق نيز عملاً تمامي صور هنجاري شكل پذيرفته و ساخت يافته است كه از سوي سازمان هاي حرفه اي خاصي بقا و تداوم آنها مورد نظارت قرار مي گيرد.اما دشواري اجراي اخلاق اطلاعات حتي در مفهوم ساده آن و بدون نگاه به ابعاد محتوايي به مسئله تنوع كانال هاي اطلاعاتي و تنوع بسيار معيارها و مقياس هاي مورد استفاده برمي گردد. واقعيت آن است كه وقتي يك تكنولوژي جديد پذيرفته مي شود، برخي از نتايج و عوارض كاربرد آن ممكن است اجتناب ناپذير باشد. بالاخص اينكه هر گونه تحول تكنولوژيكي و يا اجتماعي و ... با خود تنش هايي را نيز به همراه دارد. اين وضعيت ناشي از روند كند تحولات تكنولوژيكي در يك جامعه (به خصوص جوامع در حال توسعه) در دنيايي كه مجموعاً به سرعت در حال حركت است و استفاده از اين تكنولوژي ها و مسائل اخلاقي وابسته به آنها است. اما اگر اين تحولات به طور كلي مطلوب باشد، كل فرهنگ را در برگيرد، همه وجوه آن را شامل شود و اين كار به سرعت انجام گيرد بر هم خوردگي سازماني و عدم انطباق فردي و اجتماعي كمتري را نسبت به تغيير تدريجي در يك دوره طولاني در برخواهد داشت. در اين صورت نظام اخلاقي نيز كمتر شكاف برمي دارد و تنظيم روابط اجتماعي براساس آن آسان تر صورت خواهد گرفت.
براي مثال اينترنت به عنوان مهم ترين فصول جامعه اطلاعاتي همانند يك محل مجازي ملاقات عمومي شهروندان جهان است. يك نقطه تلاقي عمومي است كه در آن ميليون ها نفر از بيش از ۱۵۵ كشور جهان با هم در رابطه قرار مي گيرند. آنان در هر آن به اطلاع درباره چيزهاي مختلف مثل گفتگو، بازي، مشاهده تصاوير مختلف، تجارت و ... مي پردازند. زيرا قاعده كلي حاكم بر اينترنت استفاده از اطلاعات به گونه اي آزاد است.
اينترنت و اخلاق گرايي
اينترنت كه در گروه بزرگراه هاي اطلاعاتي در مقام اول قرار گرفته است، يك بانك اطلاعاتي نيست، بلكه گسترده ترين و با اهميت ترين شبكه كامپيوتري جهان است و شايد نمونه اي اوليه از بزرگراه هاي اطلاعاتي ربع اول قرن بيست و يكم باشد كه منشا تغييراتي در قلمرو فرهنگ در مفهوم عام است. اينترنت در حكم مخزني از اطلاعات خوب و بد، زشت و زيبا، اخلاقي و غيراخلاقي مي تواند تلقي شود، البته مسئله در اين است كه مرزهاي ميان اين صفات دوگانه را جامعه هاي مختلف چگونه تعريف مي كنند.
در جامعه ما اينترنت نامي كم و بيش آشنا، اما در عين حال مهم و اسرارآميز است. نامي كه دانستني هاي پراكنده درباره آن همواره در طول چند سال اخير رو به افزايش بوده است. و توسعه و تحول سريع آن هم سبب گرديده است كه اطلاعات در اين باره به سرعت كهنه شود.
از سوي ديگر بسياري از افراد، سازمان ها و به ويژه سازمان هاي علمي و آموزشي نيز نتوانسته اند در مقابل اين پديده نوظهور كه الگويي از يك جامعه اطلاعاتي است بي تفاوت بمانند و متقاضي اتصال به اينترنت شده اند.
به هرحال با گسترش تدريجي شبكه هاي اطلاعاتي به خصوص اينترنت در جامعه ما، ابعاد مختلف اين نوع فعاليت ها آماج انتقادات و مخالفت هاي گوناگوني نيز بوده است كه مهم ترين آنها در رابطه با مسائل اجتماعي _ فرهنگي نظير تسهيل دسترسي به صفحه هاي مغاير با شئون اخلاقي و انتشار صور قبيحه است. هر چند كه در مقابله با اين مسئله در برخي كشورها،كنترل دسترسي به برخي از اين سايت ها را توصيه و عمل كرده اند.
در برخي از كشورها و منجمله خود آمريكا قوانيني به تصويب رسده است كه به موجب آن انتشار تصاوير مغاير با شئون اخلاقي جامعه در شبكه هاي متصل به اينترنت ممنوع شده است. اين ممنوعيت در مواردي شركت هاي برقرار كننده ارتباط ميان اينترنت و استفاده كنندگان را هم مسئول قرار داده است.
اما اين وضعيت در خيلي از كشورهاي دنيا با نارسايي هاي متعدد حقوقي مواجه است. به علت جديد بودن ماهيت جرائمي كه ممكن است واقع شود راه حل مناسبي در اغلب موارد به وجود نيامده است. قوانين حقوق مؤلف و هنرمندان كه در خيلي از كشورهاي دنيا وجود دارد در فضاي انفورماتيك كارايي خود را از دست داده است. موضوعيت اغلب اين قوانين در دنياي چاپ و نشر خلاصه و فضاي ديجيتال در آن جايي ندارد.
از طرفي اين مسائل به ارزش هاي اجتماعي وابسته است. البته درباره منشأ ارزش ها، دو جهت گيري بر جريان هاي فكري جهان حاكم است:يك ديدگاه عقيده دارد، ترسيم جهت گيري كلي ارزش ها و هدايت كساني كه از اين جريان ها سرپيچي مي كنند از جانب نيرويي خارجي امكان پذير است. در مقابل اين ديدگاه، ديدگاه ديگري وجود دارد مبني بر اينكه انسان ها از توانايي كامل براي پي ريزي سيستم هاي ارزشي متناسب با سطح رشد و توانايي خود برخوردارند و با وجود چنين توانايي هايي، هيچ نيروي خارجي را ياراي مداخله در زندگي آنها نيست. بلكه اين انسان ها هستند كه با رشد و تكامل خود مي توانند مشكلات فردي و اجتماعي خويش را حل كنند.
البته ديدگاه ها و مكاتب ديگري نيز در اين ميان وجود دارند كه به لحاظ تئوريك به يكي از اين دو جهت گيري اشاره شده، متمايل هستند. بنابراين بايد گفت كه ديدگاه واحدي نسبت به ارزش ها وجود ندارد و تنها مرز مشترك ميان آنها اين است كه اين ديدگاه ها هر يك به نوبه خود معيار ميان حق و باطل و مصالح و مفاسد تلقي مي شوند. اغلب ميان حق و مصلحت از يك سو و باطل و مفاسد از سوي ديگر رابطه برقرار مي شود .
در هر صورت اين درست است كه هر چيز مفيدي بايد مورد استفاده قرار گيرد، اما اين انسان ها هستند كه تصميم مي گيرند چگونه از تكنولوژي هاي مختلف استفاده كنند.
اطلاع رساني يا اخلاق گرايي
همانگونه كه هر گونه محدوديت بر روي شبكه هاي اطلاعاتي در عين آنكه مي تواند از بسياري از مشكلات اخلاقي جلوگيري كند، ممكن است افرادي را از حق داشتن و كسب اطلاعات مفيد محروم سازد.
در اينجاست كه اخلاقيون فقط با ترجيح خير كثير بر شر قليل در مقايسه ميان مفاسد و مصالح جامعه بدين اقتضا مي رسند كه برخي لوازم و پيامدهاي غيراخلاقي يا ضد اخلاقي از منظر خويش را تحمل كنند. اما اگر اخلاق در برابر مصلحت عمومي حرف اول را بزند مي تواند حتي به خاطر يك شر قليل، خير كثيري را از ميان راه بردارد.
يكي از مباني عملكرد اينترنت در رابطه قراردادن طرفين ارتباط است و براي برقراري كيفيت متناسب از نظر ارتباطات متقابل آنچه كه براي عاملين در شبكه ضروري است تدوين قواعد «دانش برقراري رابطه» است، چرا كه در پرتو آن مي توان يك نگرش مبتني بر تنظيم خود به خودي را ميان طرفين ارتباط برقرار كرد و به اين طريق فقدان كنترل مركزي را به نوعي جبران نمود.
در اين كنترل در عين حال نه حضور فيزيكي مشخص مطرح است و نه فرايند شناختي كه قابليت اطمينان كافي داشته باشد. آداب معاشرت در شبكه همانند برخي از قواعد زندگي روزمره نظامي هنجاري و اخلاقي است. در حقيقت مجموعه قواعد كم و بيش ثابت و نانوشته است كه يقين مي كند چه چيزي مناسب است، قواعدي كه از كاربردها و عملكردها اخذ شده است.
اخلاق و آداب شبكه در برگيرنده مجموعه قواعد كم و بيش آشكار و مشخص پذيرفته شده از سوي اكثريت استفاده كنندگان اينترنت است. اين قواعد از سوي شخص يا سازمان مشخصي وضع نشده است بلكه ساخته و پرداخته توده استفاده كنندگاني است كه براي خود قواعد رفتار مناسب تعيين كرده اند.
بنابر اين بر طبق مقتضيات فضاي حاكم بر آن شبكه اطلاعاتي خاص و نوع رابطه، برنامه و موضوع هر يك از مسائل اخلاقي در سطوحي مختلف و مشخص ظاهر مي شود و عكس العمل هاي متعددي را از طرف كاربران (مشتريان) و همچنين توليدكنندگان سايت ها يا شبكه هاي مرتبط و حتي واسطه ها (توزيع كننده ها) ايجاد مي كند.