چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۴
اخلاق و اطلاعات
001857.jpg
بيتا بابايي راد
جامعه امروز به طور روزافزون از جنبه هاي آموزشي، ارتباطات،  اطلاعات، اقتصاد، بازار و جز آن به تكنولوژي هاي ارتباطي و شبكه هاي اطلاعاتي وابسته شده است. با گسترش و نفوذ اين تكنولوژي ها در چارچوب هاي بيرون از نهادهاي علمي و پژوهشي و مبدل شدن آن به محيط هايي از نوع خانگي و يا اقتصادي و ... برداشت هاي تازه اي از رابطه اخلاقيات را با آن مطرح كرده است و از اين طريق نگراني ها و پرسش هاي فراواني را به وجود آورده است.
يكي از پرسش هاي بنيادين اين است كه با توجه به فضاي باز اطلاعاتي جديد كه اطلاعات افراد را از هر قيد و بند ناخواسته اي آزاد مي كند و گزينه هاي افراد را افزايش مي دهد، در اين شرايط نظام هاي اخلاقي ، در چالش  و كشمكش با تكنولوژي هاي اطلاعاتي و ارتباطي چگونه بايد عمل كنند؟ آيا بايد با ايجاد دشواري همه گناه را به تحولات ساختاري و آنان كه تحولات ساختاري را آشكار و شفاف مي كنند، نسبت دهند يا اينكه به دنبال راه حل هاي منطقي و صحيح باشند تا بتوانند اخلاق يا به تعبير اين نوشتار اخلاق اطلاعات را به اخلاق عملي تبديل سازند.
مطلبي در زمينه نظام اخلاقي حاكم بر تكنولوژي هاي نوين ارتباطي تهيه شده كه مي خوانيد:

هرگاه پاي تكنولوژي به يك عرصه باز شود. آن عرصه به نحو افسار گسيخته تر و رهاتر عمل خواهد كرد. بالاخص در حوزه تصوير و تا حدي در حوزه كار با متن و صدا. امكانات زيادي براي موادي كه در رسانه ها، عرضه مي شوند فراهم كرده است. اكنون با استفاده از حافظه هاي كامپيوترها مي توان حجم عظيمي از تصاوير را در اختيار داشت و به صور گوناگون تصاوير و اطلاعات را در كنار هم چيد. همچنين صداها و متن هاي ذخيره شده در كامپيوترها چه مستقل و چه به همراه ديگر مواد رسانه اي (مثل تصاوير) انبوهي از اطلاعات و مواد را براي كارهاي مختلف در اختيار و دسترس كاربران قرار مي دهد.
تكنولوژي حيطه ابزارها را گسترش داده و با توليد انبوه آنها را به ميان همه افراد علاقمند برده است. بنابراين در هر سطح كار و حرفه اي بودن افراد به ابزارها دسترسي دارند و تنها ايده ها و تكنيك خاص آنهاست كه به اثرهاي مثلاً هنري بداعت و تازگي مي بخشد.
تكنولوژي پيامدهايي براي طرف هاي درگير در موضوعات و ديدگاه ها در بر دارد. تكنولوژي در عرصه رسانه هاي تصويري، اولاً دايره عمل اين رسانه ها را گسترده تر كرده و موجب شده است كه آنها موضوعات بيشتري را براي كشف در اختيار بگيرند. ثانياً حوزه عمل اين رسانه ها را گسترده كرده است. ثالثاً بر تنوع صورت ها افزوده است و رابعا ً امكان برقراري نسبت هاي گوناگون ميان فرم و محتوا را ممكن گردانيده است. هر چهار موضوع بر ابعاد و پيامدهاي اخلاقي تكنولوژي هاي اطلاعاتي و ارتباطي مي افزايد.
اخلاق به عنوان يك نظام از ارزش هاي خير و شر(خوب و بد) و اراده معطوف به آنها، در دنيايي كه همه چيز رنگ تجارت، بازده، سود، حق الزحمه، كارايي، بهره وري و مانند آنها را در خود مي گيرد،همچنين به عنوان يك زيرمجموعه و شاخه اي جديد ولي مهم از اخلاق حرفه اي يا عملي، ديگر نمي تواند به صورت يك نظام نظري به افراد درگير عرضه شود.
اخلاق با بسياري از حوزه هاي فعاليت انساني در رابطه قرار مي گيرد و از آن جمله است اطلاعات و يا يك حوزه پيوسته    به آن يعني سيستم هاي اطلاعاتي كه اهميت آن امروزه مشخص است؛ چرا كه در دنياي امروز دسترسي به اطلاعات يكي از حقوق بنيادين بشر محسوب مي شود و تنها اين ابزارها و سيستم هاي اطلاعاتي و ارتباطي هستند كه مي توانند اين حق را   ايفا كنند. جريان اطلاعات در يك كشور در حال توسعه، صرفاً به جريان آن از بالاي هرم حكومت به پايين محدود نمي شود، بلكه هرگونه اطلاعاتي را كه مردم براي ايفاي نقش هاي خود نياز دارند، دربرمي گيرد.
كاربرد ابزارها و سيستم هاي اطلاعاتي را گروهي از كارشناسان سومين اشتغال انسان مدرن دانسته اند و آن را در مراتب بعد از كار و استراحت قرار مي دهند. اين كاربرد حالت غيرفعال و يا منفعل ندارد.
اگر مسائل اخلاقي اطلاعات در مرتبه اول مورد توجه هنرمندان و خلاقان آثار، روزنامه نگاران و مديران رسانه ها قرار دارد، مردم نيز به نوبه خود به رسانه ها از اين نظر توجه مي كنند. آنها از سوءكاركردها، فاصله و انحرافاتي كه در رابطه با نقش سيستم هاي اطلاعاتي در جامعه دارند احساس نگراني مي كنند.
ابزارهاي ارتباطي نوين، كه آخرين آنها بزرگراه هاي اطلاعاتي هستند، هم مقالات علمي، اطلاعات تجاري، اطلاعات روزمره مورد نياز مردم (اخبار هواشناسي، اطلاعات شهري، مواد روزنامه ها) نامه هاي افراد به يكديگر، فيلم ها، عكس و اطلاعات و پيام هاي حاوي تحريك و تشويق به جنايت را در برمي گيرد.
به عبارتي اين ابزارها علاوه بر كاركردهايي كه دارند (ايجاد سرگرمي، اطلاع رساني، آموزش، اجتماعي كردن، كنترل اجتماعي،  تبليغ و القاء و ...) داراي تأثيراتي نيز هستند كه ناشي از خشونت،  وقاحت نگاري، طرح هنجارهاي اجتماعي و ... است و در چارچوب اصول اخلاقي قرار مي گيرد.
پس با توجه به گستره عمل وسيع تكنولوژي  هاي اطلاعاتي و ارتباطي و تأثيرات آن، اگر از خود سؤال كنيم كه اطلاع دادن چه مفهومي دارد؟ مي توانيم اين گونه پاسخ دهيم كه اطلاع شكل دادن به يك آگاهي به منظور با مفهوم كردن آن براي يك شخص ديگر يا عده زيادي است. اطلاعات به معني جاري پوشش دهنده ابعاد محتوايي و شكلي و اقدام به انتقال و ارتباط است.
از سوي ديگر اخلاق را مي توان البته برحسب يكي از رايج ترين گرايش هاي موجود در جهان، ديدگاه ها و افق هاي رفتاري مورد پذيرش در يك زمان و يك جامعه معين دانست و در حقيقت علم اخلاق، علم تميز خوب از بد است. براساس آنچه كه در غرب امروزه تحت عنوان، علم «وظيفه شناسي» تعريف مي شود، مجموعه الزاماتي است كه تعيين كننده نظم يك اقدام است و به همين اعتبار است كه براي هر بخش خاص عملكردهاي حرفه اي، شغلي وظيفه شناسي معيني به شكل مكتوب و غيرمكتوب در همه اجتماعات به نوعي مطرح است.
اخلاق اطلاعات بديهي است كه كاملاً مترادف با اخلاق روزنامه نگاري نيست. اخلاق رسانه ها به عنوان سازمان هاي خاص در سطح بسيار فراتر از مسئوليت هاي فردي قرار مي گيرد. حيطه عملكرد اين اخلاق نيز عملاً تمامي صور هنجاري شكل پذيرفته و ساخت يافته است كه از سوي سازمان هاي حرفه اي خاصي بقا و تداوم آنها مورد نظارت قرار مي گيرد.اما دشواري اجراي اخلاق اطلاعات حتي در مفهوم ساده آن و بدون نگاه به ابعاد محتوايي به مسئله تنوع كانال هاي اطلاعاتي و تنوع بسيار معيارها و مقياس هاي مورد استفاده برمي گردد. واقعيت آن است كه وقتي يك تكنولوژي جديد پذيرفته مي شود،  برخي از نتايج و عوارض كاربرد آن ممكن است اجتناب ناپذير باشد. بالاخص اينكه هر گونه تحول تكنولوژيكي و يا اجتماعي و ... با خود تنش هايي را نيز به همراه دارد. اين وضعيت ناشي از روند كند تحولات تكنولوژيكي در يك جامعه (به خصوص جوامع در حال توسعه) در دنيايي كه مجموعاً به سرعت در حال حركت است و استفاده از اين تكنولوژي ها و مسائل اخلاقي وابسته به آنها است. اما اگر اين تحولات به طور كلي مطلوب باشد، كل فرهنگ را در برگيرد، همه وجوه آن را شامل شود و اين كار به سرعت انجام گيرد بر هم خوردگي سازماني و عدم انطباق فردي و اجتماعي كمتري را نسبت به تغيير تدريجي در يك دوره طولاني در برخواهد داشت. در اين صورت نظام اخلاقي نيز كمتر شكاف برمي دارد و تنظيم روابط اجتماعي براساس آن آسان تر صورت خواهد گرفت.
براي مثال اينترنت به عنوان مهم ترين فصول جامعه اطلاعاتي همانند يك محل مجازي ملاقات عمومي شهروندان جهان است. يك نقطه تلاقي عمومي است كه در آن ميليون ها نفر از بيش از ۱۵۵ كشور جهان با هم در رابطه قرار مي گيرند. آنان در هر آن به اطلاع درباره چيزهاي مختلف مثل گفتگو، بازي، مشاهده تصاوير مختلف، تجارت و ... مي پردازند. زيرا قاعده كلي حاكم بر اينترنت استفاده از اطلاعات به گونه اي آزاد است.
001851.jpg
اينترنت و اخلاق گرايي
اينترنت كه در گروه بزرگراه هاي اطلاعاتي در مقام اول قرار گرفته است، يك بانك اطلاعاتي نيست، بلكه گسترده ترين و با اهميت ترين شبكه كامپيوتري جهان است و شايد نمونه اي اوليه از بزرگراه هاي اطلاعاتي ربع اول قرن بيست و يكم باشد كه منشا تغييراتي در قلمرو فرهنگ در مفهوم عام است. اينترنت در حكم مخزني از اطلاعات خوب و بد، زشت و زيبا، اخلاقي و غيراخلاقي مي تواند تلقي شود، البته مسئله در اين است كه مرزهاي ميان اين صفات دوگانه را جامعه هاي مختلف چگونه تعريف مي كنند.
در جامعه ما اينترنت نامي كم و بيش آشنا، اما در عين حال مهم و اسرارآميز است. نامي كه دانستني هاي پراكنده درباره آن همواره در طول چند سال اخير رو به افزايش بوده است. و توسعه و تحول سريع آن هم سبب گرديده است كه اطلاعات در اين باره به سرعت كهنه شود.
از سوي ديگر بسياري از افراد، سازمان ها و به ويژه سازمان هاي علمي و آموزشي نيز نتوانسته اند در مقابل اين پديده نوظهور كه الگويي از يك جامعه اطلاعاتي است بي  تفاوت بمانند و متقاضي اتصال به اينترنت شده اند.
به هرحال با گسترش تدريجي شبكه هاي اطلاعاتي به خصوص اينترنت در جامعه ما، ابعاد مختلف اين نوع فعاليت ها آماج انتقادات و مخالفت هاي گوناگوني نيز بوده است كه مهم ترين آنها در رابطه با مسائل اجتماعي _ فرهنگي نظير تسهيل دسترسي به صفحه هاي مغاير با شئون اخلاقي و انتشار صور قبيحه است. هر چند كه در مقابله با اين مسئله در برخي كشورها،كنترل دسترسي به برخي از اين سايت ها را توصيه و عمل كرده اند.
در برخي از كشورها و منجمله خود آمريكا قوانيني به تصويب رسده است كه به موجب آن انتشار تصاوير مغاير با شئون اخلاقي جامعه در شبكه هاي متصل به اينترنت ممنوع شده است. اين ممنوعيت در مواردي شركت هاي برقرار كننده ارتباط ميان اينترنت و استفاده كنندگان را هم مسئول قرار داده است.
اما اين وضعيت در خيلي از كشورهاي دنيا با نارسايي هاي متعدد حقوقي مواجه است. به علت جديد بودن ماهيت جرائمي كه ممكن است واقع شود راه حل مناسبي در اغلب موارد به وجود نيامده است. قوانين حقوق مؤلف و هنرمندان كه در خيلي از كشورهاي دنيا وجود دارد در فضاي انفورماتيك كارايي خود را از دست داده است. موضوعيت اغلب اين قوانين در دنياي چاپ و نشر خلاصه و فضاي ديجيتال در آن جايي ندارد.
از طرفي اين مسائل به ارزش هاي اجتماعي وابسته است. البته درباره منشأ ارزش ها، دو جهت گيري بر جريان هاي فكري جهان حاكم است:يك ديدگاه عقيده دارد، ترسيم جهت گيري كلي ارزش ها و هدايت كساني كه از اين جريان ها سرپيچي مي كنند از جانب نيرويي خارجي امكان پذير است. در مقابل اين ديدگاه، ديدگاه ديگري وجود دارد مبني بر اينكه انسان ها از توانايي كامل براي پي ريزي سيستم هاي ارزشي متناسب با سطح رشد و توانايي خود برخوردارند و با وجود چنين توانايي هايي، هيچ نيروي خارجي را ياراي مداخله در زندگي آنها نيست. بلكه اين انسان ها هستند كه با رشد و تكامل خود مي توانند مشكلات فردي و اجتماعي خويش را حل كنند.
البته ديدگاه ها و مكاتب ديگري نيز در اين ميان وجود دارند كه به لحاظ تئوريك به يكي از اين دو جهت گيري اشاره شده، متمايل هستند. بنابراين بايد گفت كه ديدگاه واحدي نسبت به ارزش ها وجود ندارد و تنها مرز مشترك ميان آنها اين است كه اين ديدگاه ها هر يك به نوبه خود معيار ميان حق و باطل و مصالح و مفاسد تلقي مي شوند. اغلب ميان حق و مصلحت از يك سو و باطل و مفاسد از سوي ديگر رابطه برقرار مي شود .
در هر صورت اين درست است كه هر چيز مفيدي بايد مورد استفاده قرار گيرد، اما اين انسان ها هستند كه تصميم مي گيرند چگونه از تكنولوژي هاي مختلف استفاده كنند.
اطلاع رساني يا اخلاق گرايي
همانگونه كه هر گونه محدوديت بر روي شبكه هاي اطلاعاتي در عين آنكه مي تواند از بسياري از مشكلات اخلاقي جلوگيري كند،  ممكن است افرادي را از حق داشتن و كسب اطلاعات مفيد محروم سازد.
در اينجاست كه اخلاقيون فقط با ترجيح خير كثير بر شر قليل در مقايسه ميان مفاسد و مصالح جامعه بدين اقتضا مي رسند كه برخي لوازم و پيامدهاي غيراخلاقي يا ضد اخلاقي از منظر خويش را تحمل كنند. اما اگر اخلاق در برابر مصلحت عمومي حرف اول را بزند مي تواند حتي به خاطر يك شر قليل، خير كثيري را از ميان راه بردارد.
يكي از مباني عملكرد اينترنت در رابطه قراردادن طرفين ارتباط است و براي برقراري كيفيت متناسب از نظر ارتباطات متقابل آنچه كه براي عاملين در شبكه ضروري است تدوين قواعد «دانش برقراري رابطه» است، چرا كه در پرتو آن مي توان يك نگرش مبتني بر تنظيم خود به خودي را ميان طرفين ارتباط برقرار كرد و به اين طريق فقدان كنترل مركزي را به نوعي جبران نمود.
در اين كنترل در عين حال نه حضور فيزيكي مشخص مطرح است و نه فرايند شناختي كه قابليت اطمينان كافي داشته باشد. آداب معاشرت در شبكه همانند برخي از قواعد زندگي روزمره نظامي هنجاري و اخلاقي است. در حقيقت مجموعه قواعد كم و بيش ثابت و نانوشته است كه يقين مي كند چه چيزي مناسب است، قواعدي كه از كاربردها و عملكردها اخذ شده است.
اخلاق و آداب شبكه در برگيرنده مجموعه قواعد كم و بيش آشكار و مشخص پذيرفته شده از سوي اكثريت استفاده كنندگان اينترنت است. اين قواعد از سوي شخص يا سازمان مشخصي وضع نشده است بلكه ساخته و پرداخته توده استفاده كنندگاني است كه براي خود قواعد رفتار مناسب تعيين كرده اند.
بنابر اين بر طبق مقتضيات فضاي حاكم بر آن شبكه اطلاعاتي خاص و نوع رابطه، برنامه و موضوع هر يك از مسائل اخلاقي در سطوحي مختلف و مشخص ظاهر مي شود و عكس العمل هاي متعددي را از طرف كاربران (مشتريان) و همچنين توليدكنندگان سايت ها يا شبكه هاي مرتبط و حتي واسطه ها (توزيع كننده ها) ايجاد مي كند.

نگاه امروز
تحول فرهنگي
دكتر علي اكبر رضايي
فرهنگ مفهومي پيچيده، گسترده و عميق دارد كه از آن تعاريف زيادي به عمل آمده هر رشته علمي متناسب با موضوع خود به نوعي اين مفهوم را مورد بررسي و سپس تعريف نموده. در علوم مختلف مانند فلسفه، علوم اجتماعي جامعه شناسي، مديريت و غيره.
شايد بتوان گفت كمتر مفهومي به اندازه فرهنگ در معرض تفسيرها و تعبيرهاي گوناگون بوده است. دگرگوني هاي پديد آمده در مفهوم فرهنگ به خصوص بر اثر گسترش نظام آموزشي و رسانه هاي گروهي و همگام با روند جهاني شدن علاقه مندان به مسايل حوزه فرهنگ را در برابر وظايف تازه اي قرار داده است.
در حال حاضر ما بيش از هر زمان ديگر در معرض انديشه هايي كه به شكل شفاهي، كتبي يا تصويري جلوه گر مي شوند و جوهر و محصول فرهنگ به حساب مي آيند قرار داريم.
«فريد ريش تنبروك» مي گويد به معني وسيع كلمه هر آنچه انسان مي كند وهر آنچه عمل او به بار مي آورد در حوزه فرهنگ قرار مي گيرد. به نظر او انديشه جوهر فرهنگ است زيرا كليد تفسير واقعيت را به دست مي دهد. او سپس اضافه مي كند به همان اندازه كه مي توان براي فرهنگ بنيادهاي اجتماعي متصور بود، اجتماع هم بنيادهاي فرهنگي دارد.
در مجموع تعاريف مختلف فرهنگ مجموعه اي از آداب، رسوم، باورها، ارزش ها و سنن است كه آموختني است و در ميان گروهي از مردم رواج دارد.
براساس تعريف ديگري فرهنگ شامل تمامي عادات يك جامعه است يا فرهنگ مجموعه دست آفريده ها و ذهن آفريده هاي بشري مي باشد.
فرهنگ در جامعه به وقوع مي پيوندد و سير مي كند، از اين رو قابل اشاعه، انتقال و واگذاري است و در خور تغيير و تكثر است.
بنابر اين انسان هايي كه در موقعيت هاي متفاوت قرار مي گيرند، واكنش هاي گوناگون نسبت به پيرامون خود نشان مي دهند و همين واكنش ها هنگامي كه در طول زمان از استمرار برخوردار شود ويژگي ها و خصوصيات يك فرهنگ را مي سازد و آن را از فرهنگ هاي ديگر متمايز مي سازد.
آنچه كه از اهميت زيادي برخوردار است رويكرد ميان كنشي به فرهنگ است.
«ساپير» از نخستين كساني بود كه فرهنگ را به عنوان نظام ارتباطات ميان فردي مورد توجه قرار مي دهد. به نظر او فرهنگ در نظام ارتباطات ميان فردي تبلور مي يابد.
«ساپير» مي گويد :فرهنگ مجموعه اي است از معناها كه افراد يك گروه معين به مدد آنها با يكديگر ارتباط برقرار مي سازند.

پرسش هاي رسانه اي
001854.jpg
بهاره نصيري
تجربه هاي رسانه اي آن چنان به سرعت انجام مي گيرند كه براي واكنش انديشمندانه نسبت به آن چه كه گفته مي شود و اين كه چه طور توجه ما را جلب مي كند و ما چه مفهومي از آن برداشت مي كنيم، فرصتي باقي نمي ماند.در اغلب موارد، حواس ما توسط مجموعه اي از تصاوير، صداها و انديشه هايي كه با دقت هرچه تمام تر با هم تلفيق شده اند مرتباً و چه بسا به صورتي ناخودآگاه يا نيمه خودآگاه وارد ذهن ما شده و يا از آن خارج مي شوند، بمباران مي شود. اگرچه از همان زماني كه اجداد و نياكان ما دور آتش مي نشستند و براي ما قصه مي گفتند، هدف اصلي از نقل يا گزارش يك ماجرا، همواره جلب توجه مخاطب بوده است، ولي آهنگ بي امان رسانه هاي سرگرم كننده عصر حاضر مستلزم آن است كه دست كم هرازگاهي با نگاهي دقيق ببينيم يك پيام رسانه اي چگونه ساخته و پرداخته مي شود و چه معناهاي مختلفي مي توان از آن استنباط كرد. اين كار را «تحليل عمقي» مي نامند. نخستين گام اين است كه يك پيام رسانه اي خاص را براي بررسي در نظر بگيريد و پرسش هايي از اين قبيل را براي ارزيابي آن در ذهنتان مطرح سازيد:
*كجا و به همراه چه كساني برنامه هاي تلويزيوني را تماشا مي  كنيد؟
*آيا اين نحوه تماشاي شما به طور دائمي است يا اتفاقي و اين روند چگونه ممكن است بر شيوه بهره گيري شما از تلويزيون تأثير بگذارد؟
* اين كه از تماشاي تلويزيون چه هدفي را دنبال مي كنيد؟ (به دست آوردن اطلاعات، يادگيري، سرگرمي، و يا به دنبال شناخت موافقان و مخالفان موضوعي هستيد كه توسط تلويزيون مطرح مي شود؟
* اگر برنامه با پخش آگهي بازرگاني قطع مي شود، چگونه بر برداشت شما از برنامه، تأثير مي گذارد؟
*برنامه در قالب چه ژانري قرار دارد؟ آيا تشخيص ژانر آن آسان است يا مشكل و چرا؟
* نوع ژانر را از چه راهي تشخيص مي دهيد؟ (شيوه توليد، نحوه روايت، موقعيت و شرايط، افكار، شخصيت ها، نوع پوشش و كدهاي كلامي)
* برنامه اي كه ديده ايد تا چه حد جاي تجزيه و تحليل داشته و قابل تفسير بوده است؟
* آيا هدف برنامه سازان اين بوده كه نظر شما را به يك شخص، موقعيت يا رويداد خاص معطوف نمايند، تا از اين طريق بتوانند برداشت و تفسيرهاي مطلوبشان را به شما القاء كنند؟
* ساختار كلي برنامه، از چه بخش هايي تشكيل شده است؟ آيا همه آن بخش ها يك نماي ساده بود؟
* آيا شيفته برنامه شديد فقط به خاطر بازيگراني كه در آن ايفاي نقش مي كردند؟ يا مضمون، درونمايه و محتواي برنامه بود كه شما را به خود جذب كرد؟
* چه قضاوتي از برنامه اي كه تماشا كرديد، داريد؟ آيا كاملاً آن را باور كرديد و در برنامه مورد نظرتان غرق شديد و به ضمير ناخودآگاه خود باورانديد كه همه آنچه را كه ديدم واقعيت داشت؟
بر بخش بسيار كوتاهي از يك برنامه متمركز شويد، البته بيشتر از چند دقيقه طول نكشد و ترجيحاً از نسخه ويدئويي آن برنامه استفاده كنيد و سپس به نقش دوربين توجه كنيد. (زوم ZOOM ، چرخش افقي دوربين pan ، حركت دوربين به جلو و عقب Tracking ، حركت جانبي پايه دوربين crabbing، اندازه هاي نما shot sizes، وضوح تصوير focus، كادربندي (Framming
برداشت شما از مفهوم اين حركات دوربين چيست؟ در مورد نور، رنگ و موسيقي آن  چه نظري داريد؟ به كات هاي (cuts) پي درپي در بخش هاي آن برنامه توجه كنيد. آيا هدف از اين شگردها، تغيير زمان (روز و شب)، صحنه نمايش، زاويه ديد و يا تغيير روحيه شماست؟
معمولاً روند طرح پرسش ها مي تواند در مورد هر متن رسانه اي خاص به كار برده شود؛ مثلاً قسمتي از يك سريال تلويزيوني، يك پيام بازرگاني، شماره يك مجله خاص، تبليغ يك كالاي به خصوص در بيل بوردها، عكس ها و تصاوير مربوط به صفحه اول يك روزنامه و امثال آنها.گاهي اوقات يك متن رسانه اي در قالب ها و شكل هاي متعددي ارائه مي شوند. به طور مثال يك كارتون تازه «والت ديزني» نه تنها متضمن فيلم جنجالي و پر سروصدايي است كه در هزاران سينما به نمايش گذارده مي شود بلكه مبارزه تبليغاتي و بازرگاني عمده اي نيز به راه مي اندازد؛ شخصيت هاي عروسكي، اسباب بازي ها، لباس ها، لوازم التحرير و غيره. همچنين ممكن است اين كارتون در يك سايت شبكه، در كتاب هاي قصه، بازي هاي مختلف و سرانجام گشت وگذاري در يكي از پارك هاي ديزني منجر شود.
بنابراين توجه به معني و مفهوم مختلف يك پيام رسانه اي و پاسخ هايي چندگانه به هر پرسش همان چيزي است كه آموزش رسانه اي را براي كودكان به شكل سرگرم كننده و براي بزرگسالان به صورت آموزنده درمي آورد.امروزه اگرچه بزرگسالان با آموختن درس ادبيات فرامي گيرند كه چگونه شعر را از نثر تميز دهند، ولي در كمال تعجب بايد گفت بسياري از آنان تفاوت بين يك روزنامه جامع و يك روزنامه جنجالي، عامه پسند و سوپرماركتي را نمي دانند. با توجه به اين كه اخبار و گزارش هاي مربوط به رويدادهاي ملي و جهاني به طور آني از طريق تلويزيون و اينترنت در اختيار مردم قرار مي گيرند، آنان روزبه روز نياز بيشتري پيدا خواهند كرد كه خودشان بتوانند درستي و نادرستي اطلاعات را تشخيص دهند، منابع مربوطه را بررسي كنند و نمونه هاي متفاوت يك خبر واحد را با هم مقايسه كنند تا پيش داوري يا كنترل سياسي اعمال شده در خصوص آن را مشخص نمايند.
مطرح ساختن پرسش هاي اساسي راجع به رسانه ها را مي توان از سه يا چهار سالگي آغاز كرد؛ به عنوان يك بازي از فرزندتان بخواهيد پيام هاي بازرگاني تلويزيوني را براي تماشا مشخص كند. بدين ترتيب، پس از مدتي او مي تواند آگهي هاي تبليغاتي و برنامه هاي خبري يا سرگرم كننده را از هم تشخيص دهد. همچنين پدران و مادران مي توانند با استفاده از كتاب هاي مصور به فرزندان خود ياد بدهند تا قدرت پيام رساني تصويرها را درك كنند. وقتي كه كودكان بزرگ شوند و بتوانند ميان دنياي تخيلي و فانتزي و دنياي واقعي اي كه در آن زندگي مي كنند تفاوت قائل شوند، مي توانند دريابند كه رسانه ها چگونه ساخته و پرداخته مي شوند. مثلاً آنان هنگام تماشاي يك كارتون از كودكان بخواهند با دقت آن را تماشا كرده و در نهايت والدين از آنها بخواهند كه چه نتيجه اخلاقي از برنامه گرفتند و اين كه اين برنامه تا چه حد به نگرش ها و خصوصيات او نزديك بوده است و اين كه با توجه به موضوع و مفهوم برنامه آيا هدفي را از آن براي آينده اش انتخاب كرده يا اين كه شخصيت خود را به كدام يك از بازيگران برنامه نزديك مي داند، اين گونه است كه نگرش و ديدگاه پرسشگر را در ذهن فرزندانمان مي توانيم پرورش دهيم. حتي خود ما نيز مي توانيم يك پيام بازرگاني را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم، زيرا در عين كوتاهي، گزينه خوبي محسوب مي شود زيرا مجموعه كاملاً فشرده اي از موسيقي، صدا، تصاوير و واژه هاي پرقدرت هستند.
بدين منظور طي يكي- دو ساعتي كه برنامه هاي تلويزيوني را تماشا مي كنيد، پيام هاي بازرگاني پخش شده در فواصل آن را ضبط كنيد. پيام هاي ضبط شده را تماشا كرده و جالب ترين آن را جدا كنيد. آن را چندين بار تماشا كنيد، خوشبختانه يا متأسفانه پيام هاي بازرگاني به قدري در تلويزيون تكرار مي شوند كه شايد نيازي به ضبط آن هم نباشد و در هر بار تماشا هر آنچه درباره نورپردازي، زاويه دوربين و نحوه تدوين تصاوير به ذهنتان مي رسد يادداشت كنيد. سپس بار ديگر بدون نگاه كردن به تصاوير، فقط به صداي آن گوش فرا دهيد و نظرتان را درباره آنچه مي شنويد، بر روي كاغذ آوريد. چه كسي آن را مي گويد؟ چه نوع موسيقي در آن پخش شده است؟ آيا اين قطعه موسيقي در جريان القاي پيام تغيير مي يابد؟ چگونه؟ آيا صداهاي ديگري هم هست؟ هدف از پخش اين صداها چيست؟ وقتي كه با ظاهر پيام آشنا شديد، با تأمل و تعمق به آن توجه كنيد و ببينيد در پشت اين واژه ها و تصاوير ظاهري، چه واقعيت هايي نهفته است، چه ارزش ها و ديدگاههايي القا شده است و چه نوع شيوه زندگي را تبليغ و ترغيب مي كند؟(۲) سپس درك خود را همراه با آنچه كه از پيام جدا شده است، يادداشت كنيد و ببينيد افراد مختلف چه واكنش ها و عكس العمل هايي ممكن است نسبت به آن نشان دهند. سرانجام مشخص كنيد كه پيام اين متن رسانه اي را مي پذيريد يا خير و چرا؟ اگرچه ممكن است هيچ فردي وقت آن را نداشته باشد كه با چنين دقت و حوصله اي به بررسي و تحليل تمام پيام هاي بازرگاني بپردازد ولي تحليل عمقي فقط دو- سه مورد از اين تبليغات، اين بينش را به انسان مي دهد كه در آينده با نگاه متفاوتي به پيام هاي بازرگاني بنگرد. مانند اين است كه عينك تازه اي به چشم بزنيم كه تمام جهان را در كانون نگاهمان قرار بدهد و ما بيشتر و عميق تر به طبيعت رسانه ها فكر كنيم و بتوانيم انواع مختلف رسانه ها را از يكديگر تفكيك نموده و به پيام آن رسانه و اثرات آن بر افراد و جامعه توجه بيشتري نماييم و خود را از وابستگي رسانه اي خلاص كنيم و بتوانيم به نظرات و عقايدمان شكل دهيم و درك صحيح تري از پيام ها داشته باشيم، در اين صورت حتي اگر پيامي به صورت پيش ساخته، موضع دار و با ملاحظات تجاري نيز براي ما ارسال شوند ما مي توانيم حتي از لابه لاي پيام هاي مغرضانه هم برداشت هاي صحيح تري داشته باشيم و تصويري كافي و همه جانبه از رسانه ها داشته باشيم يعني از منفي ترين موارد تا مثبت ترين موارد را مد نظر قرار دهيم.

سايه روشن
موفق ترين برنامه
در ميان برنامه هاي تلويزيون كه با موضوع خانواده پخش مي شود، برنامه «به خانه برمي گرديم» كاري از شبكه تهران، داراي بيشترين ميزان بيننده است.
به گزارش ايسنا، بر اساس نظرسنجي به عمل آمده از ۹۰۳ تن از افراد بالاي ۱۸ سال و ساكن تهران، ۱۸ درصد از اين افراد خواهان طرح مشكلات جوانان در برنامه هاي خانواده سيما بوده اند. همچنين طرح مسائل خانوادگي (۱۴ درصد)، مشكلات اقتصادي (۱۲ درصد) و تربيت فرزندان (۱۱ درصد) در مكان هاي بعدي قرار دارند.
۱۰ درصد از پاسخ دهندگان خواهان طرح مسائل آموزشي بوده اند و ۹ درصد از آن ها علاقه مند به طرح موضوع ازدواج در برنامه هاي خانواده سيما هستند.
به اعتقاد پاسخ دهندگان، طرح مسائل مربوط به جوانان (۷۳ درصد) و خانواده، موضوعات و مشكلات آن (۷۲ درصد) در برنامه هاي خانواده سيما از درجه اهميت نسبتاً يكساني برخوردارند.
اين در حاليست كه ميزان نياز پاسخگويان در پرداختن به مسائل افراد سالمند (۵۵ درصد ) در سطح پاييني قرار دارد. بر اساس نظرسنجي مركز مطالعات و تحقيقات سازمان صدا و سيما، ۸۶‎/۵ دهم از بينندگان تلويزيون از برنامه  سيماي خانواده در حد خيلي زياد و زياد رضايت داشته اند. همچنين از نظر پاسخ  دهندگان، مورد پسند ترين بخش برنامه «سيماي خانواده» گفتگوي خانواده با ۵۲ درصد بوده است، سريال هاي نمايشي و مسابقه آشپزي هر كدام با ۳۲ درصد و ۶ درصد مخاطب ديگر بخش هاي مورد علاقه بينندگان برنامه «سيماي خانواده» بوده اند.
موسيقي سنتي و محلي
مركز موسيقي و سرود صداوسيما در فصل بهار، نزديك به ۴۴ اثر موسيقايي را در ساختارهاي مختلف توليد كرده است و ساخت سمفوني هاي بزرگ آن نيز با موضوعات مختلف ادامه دارد. از ۴۴ اثر توليد شده اغلب ساختار سنتي و محلي دارند و اغلب آثار محلي صداوسيما مربوط به موسيقي آذري است. همچنين صداي عبدالحسين مختاباد بيشترين خوانندگي آثار موسيقي  صداوسيما را شامل مي شود.
يكي از فعاليت هاي مركز موسيقي و سرود در فصل بهار توليد موسيقي هاي مناسبتي بوده است. اين مركز در آستانه انتخابات ۶ اثر موسيقي با عناوين «هديه به دين و ميهن» ، «كاغذا كبوترن» ، «عشق من ايران» ، « انتخابي ديگر» ، «صداي بيداري» را در فصل بهار توليد كرد.
همچنين طي اين ايام شاهد پخش آهنگ «ياور ايراني من» با موسيقي تقليدي از آهنگ «يار دبستاني من» در ايام انتخابات بوديم كه در مركز فارس توليد شده بود.
اين درحالي است كه برخي از منتقدان، به موسيقي تقليدي مطرح شده در صداوسيما انتقاد دارند و معتقدند كه بهتر است فكري اساسي براي آثار موسيقايي در صداوسيما شود تا تلاش هنرمندان بلندآوازه  و با سابقه از بين نرود.
بنابراين گزارش، به گفته رئيس مركز موسيقي صداوسيما تا پايان سال، ۷۰۰ قطعه موسيقي در اين مركز توليد مي شود و سمفوني هاي مختلف از توليدات سنگين اين مركز محسوب مي شوند.

سينما
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |