آنچه در تفريحات از دست مي دهيد
اغلب كودكان بيش از آنكه با والدين و معلمين خود باشند، اوقات زيادي را با تلويزيون صرف مي كنند. تلويزيون مي رود تا بر اوقات آزاد ما مسلط شود و جانشين مطالعه، بازي، ارتباطات اجتماعي و پيشرفت مهارت هاي ما گردد
ناهيد دالايي
تفريحات و سرگرمي نبايد براي وقت تلف كردن يا وقت پركردن باشد، بلكه سرگرمي مي تواند راهي براي بارور كردن و پيشرفت زندگي به حساب آيد. انسان مي تواند به خاطر سرگرمي ها فرد بهتري شود. فعاليت هاي تفريحي معين مي تواند به برقراري تعادل و سلامتي در زندگي كمك كند. انسان نبايد درباره لذت بردن از سرگرمي هاي خوب احساس غلطي داشته باشد. همه ما به يك اندازه به تمدد اعصاب لذت بخش و يك ترقي اخلاقي و معنوي در زندگي خود نياز داريم. سرگرمي ها سابقاً شامل انواع خلاقيت ها و مراكز اجتماعي و فرهنگي مي شد كه قادر بود به انسان كمك كند تا از لحاظ فكري، احساسي، جسمي و حتي روحي رشد كند. اينها چيزهايي در حد شوخي و سرگرمي بود كه يا بصورت كارهاي ذوقي يا يك كار مفيد و يا با هدف كسب درآمد انجام مي گرفت.
از جمله اين برنامه ها سفرهاي ماهيگيري يا اتراق در جنگل يا خارج شدن از شهر با خانواده بود. اين انواع تفريحات فكري و جسمي را مي توان به ساير جنبه ها هم بسط داد. مانند درك ارزش يك موسيقي خوب كه مي تواند شامل فراگيري بهترين نوع موسيقي از ساير فرهنگ ها بشود و يا حضور در يك سخنراني يا يك تئاتر خوب، كنسرت و يا موزه.
مواردي از تفريح
* شركت در ورزش ها و بازي ها.
* بدست آوردن اطلاعات با ارزش كه شما معمولاً آنها را مي خواهيد ولي در بدست آوردن آنها غفلت مي كنيد.
* استفاده كردن و يا مشاركت در مهارت ها، استعدادها و توانايي هاي ديگران.
* تجديد ديدارها و ارتباط مانند نوشتن نامه، تلفن زدن يا ملاقات هاي شخصي، تا روابط فاميلي و اجتماعي كه از آنها غفلت شده است تقويت شود.
* مطالعه يك كتاب خوب.
* رسيدگي به گل هاي باغچه يا كارهاي خانه مثل كارهاي چوبي، كنده كاري، گلدوزي، قلاب دوزي، بافندگي، آشپزي يا شيريني پزي.
* استفاده از كلاس هاي درس يا رفتن به سفرهاي علمي.
* كمك به كودكان با برنامه هايي كه بيشتر از برنامه هاي تلويزيون ياد مي گيرند و به خاطرشان مي ماند.
* شركت در فعاليت هاي خدماتي براي مدرسه يا اجتماع.
* كمك به افراد مسن يا همسايه ها در مواقع نياز.
مردم هنگامي كه به اين راهها فكر مي كنند سعي در انجام آنها دارند تا بدين وسيله انساني بهتر باشند. متأسفانه در اين دوران بطور روزافزوني تكنولوژي الكترونيكي، كه انسان را به خمودي مي كشاند، در حال افزايش است. هنر تفريح كردن، به عنوان يك وظيفه خانوادگي تقريباً نابود شده است. اين برايمان آسان تر است كه اجازه دهيم چيزي يا شخصي ما را سرگرم كند.
بيشتر مردم در دو نسل گذشته در دام اشكال معيني از سرگرمي و تفريحات حرفه اي و تجاري گرفتار شده اند. آنها توجه نمي كنند كه ممكن است از رشد توانايي هاي مهم فردي خود غافل شوند. پيشرفت تكنولوژيكي كه مي رود تا مسلط بر دنياي ما شود و ميليونها نفر را به طرف خودش جذب كرده است، تلويزيون مي باشد. تلويزيون روش هاي تفريحات و سرگرمي و الگوهاي زندگي تمام ملل جهان را تغيير داده است. با استفاده صحيح، تلويزيون مي تواند يك واسطه شگفت انگيز براي آگاهي دادن، پيشرفت و توسعه زندگي باشد. همچنين مي تواند درك ما و كودكان ما از دنياي اطرافمان را بالا ببرد. تلويزيون مي تواند آگاهي هاي مهمي درباره وقايع، مردمان مختلف، تاريخ؛ هنرها، علوم و خصلت هاي خوب اجتماعي به ما بدهد ولي بطور متوسط كانال هاي تلويزيوني سعي در ناديده گرفتن چنين پيشرفتي دارند. اغلب مردم ساعات بسياري را بدون اراده صرف تماشاي تلويزيون مي كنند.
اغلب كودكان بيش از آنكه با والدين و معلمين خود باشند، اوقات زيادي را با تلويزيون صرف مي كنند. تلويزيون مي رود تا بر اوقات آزاد ما مسلط شود و جانشين مطالعه، بازي، ارتباطات اجتماعي و پيشرفت مهارت هاي ما گردد.
توانايي يك شخص (مخصوصاً يك فرد جوان) براي تمركز فكر، خواندن، نوشتن و فكر كردن به وضوح مي تواند با دوره هاي طولاني مشاهده تلويزيون تأثير منفي بپذيرد. مطالعه كتاب هاي خوب مهم است. براي اينكه آگاهي ما را افزايش داده و ما را با لغات بيشتر آشنا مي كند. مطالعه به انسان كمك مي كند كه ارتباط بين ايده هاي مجرد فهميده شود، همانطور كه منطق انسان را هم توسعه مي بخشد. اين مسلم است كه موفقيت شما به عنوان يك دانش آموز مقدار زيادي بستگي به مجموعه لغاتي دارد كه مي شناسيد و همچنين آنچه كه هنگام مطالعه درك مي كنيد. اينكه چطور هنگام نوشتن مي توانيد استدلال كنيد بستگي به لغات دارد و هيچ راهي براي شناخت بيشتر لغات وجود ندارد بجز مطالعه كردن.
«با يادگيري نوشتن ،فكر كردن را مي آموزيد » مشاهده مي شود توانايي دانش آموزان در فكر كردن افت كرده است. استدلال، منطق و توالي صحيح افكار در يك جريان اعمالي است كه به دنبال هم مي آيد و به وسيله تمرين مرتب در مطالعه و فكر كردن درباره چيزها تقويت مي شود. تلويزيون در مقام مقايسه معمولاً پيام هايش را بسيار كوتاه مي دهد بطوري كه پي در پي و سريع پيام ها ظاهر مي شود بدون اينكه دنباله اي داشته باشد تا مشخص شود وقايع به چه شكلي اتفاق افتاده است. تلويزيون فرصت فكر كردن عميق راجع به وقايع را از ما سلب مي كند. در تلويزيون توجه اصلي به چنين چيزهايي است: توانايي باقي ماندن در يك تصور، توانايي در تصور اشكال مختلف بدون اينكه هدفي را دنبال كند و توانايي در شنيدن و توجه كردن، اينها مهارت هايي است كه از تماشاي زياد تلويزيون بدست مي آيد. ارتباط شفاهي به انسان كمك مي كند تا توانايي ارائه افكار را بطور واضح پيدا كند. چيزي كه اتفاق مي افتد اين است كه كودكان در صحبت كردن تمرين ندارند و شما به عنوان تماشاگر تلويزيون هيچ اراده اي نداريد. بوسيله تلويزيون ارتباطي يك طرفه برقرار مي شود، ولي براي كسب مهارت در صحبت كردن يك گفت وگوي دو طرفه لازم است. شما حرف مي زنيد سپس به نقطه نظريات ديگران گوش مي دهيد.نه تنها روش خوب صحبت كردن را فرامي گيريد بلكه نسبت به ديگران بردبار هم مي شويد و به آنها احترام مي گذاريد. زماني كه بطور شفاهي يك ارتباط دوستانه برقرار مي كنيد اين باعث مي شود كه روحيه انسان به حد زيادي تقويت شود. پيشرفت صحبت كردن مخصوصاً هنگامي كه والدين براي مطالعه و حرف زدن با كودكان وقت صرف نمي كنند صدمه مي بيند. مردم تصور مي كنند كه كودكان بدون اينكه چيزي به آنها ياد داده شود مي آموزند كه چطور صحبت كنند، ولي سخن گفتن مهارتي است كه پدر و مادرها به بهترين شكلي مي توانند به كودكانشان بياموزند. تلويزيون تمايل دارد به اينكه ارتباطات را از بين ببرد، لذا نظرها را بر روي مردم و فعاليت هاي آنها در صحنه تلويزيون متمركز مي كند ولي نه تمركز بر روي ديدن خود مردم. چه وقت شما چنين صحنه اي را ديده ايد كه گروهي با هم به تماشاي فيلم سينمايي يا تلويزيون بنشينند؟ شايد اگر يك برنامه هيجان زيادي داشته باشد چنين صحنه اي ديده شود و اگر گروهي اين چنين جمع شوند ارتباط فكري ندارند و ارتباط دوستي آنها هم عميق تر نمي شود چون كه هدف اين افراد مشاركت با ديگران يا سعي در شناخت بهتر ديگران نيست و اگر چنين مسأله اي اتفاق افتد تعجبي ندارد كه اغلب احساس نارضايتي كنند. فرهنگيان نگران كاهش مداوم توانايي ها و مهارت هاي كودكان هستند.
موفقيت به موقع در مهارتها مي تواند اعتماد كودك را به توانايي انجام كارهاي علمي در وي رشد دهد. بازي غيررسمي براي پيشرفت مهارت كودكان و فراگيري مشاركت با ديگران اهميت دارد. مهارت افراد كاهش يافته و ۱۰سال به عقب برگشته است. از هنگامي كه مادران به نيروي كار فعال پيوسته اند و مراقبت كودكان خود را به ديگران سپرده اند، اغلب دريافته اند اين آسان تر است كه بگذارند كودكان به تماشاي تلويزيون بنشينند تا اينكه به فعاليت هاي بدني مناسبي بپردازند. البته اين درست است كه كودكان و والدين هر دو لحظاتي را نياز دارند كه با هم باشند و تلويزيون اين فرصت را بوجود مي آورد، ولي اگر به تلويزيون اجازه داده شود كه بر خانه مسلط شود، ارتباط كمتري بين اعضاي خانواده وجود خواهد داشت و والدين شروع به كناره گيري از تربيت كودكان خواهند كرد. بياييد اجازه ندهيم كه چنين اتفاقي بيفتد.گاه تلويزيون وسيله اي است كه باعث عدم رشد مهارت هاي فردي مي شود. اكنون بايد تصميم بگيريم فرصت ها و مهارت هايي را بدست آوريم كه بتوانند تركيبي مفيدتر از تفريحات و سرگرمي ها را در زندگي انسان ايجاد كنند ولي اين طرز تفكر، نظم و كوشش را طلب مي كند. متأسفانه بسياري از سرگرمي ها (مانند تلويزيون) قوه ابتكار را در فعاليت و خلاقيت از آدمي مي گيرد: انسانها براي هدفي والا به وسيله خداوند در روي زمين قرار گرفته اند. هدف والا همانا رشد كردن، پيشرفت كردن و استفاده كردن از استعدادها و توانايي هاست نه اينكه كوركورانه درگير سرگرمي هاي حاضر و يا اطلاعات سطحي باشيم.
|