درپي ممنوعيت عبور ومرور از سطح درياچه
قاچاق دوباره سوخت از بستر هامون
|
|
محمدرضا محمدي
ما هم كه هميشه يك جاي كارمان مي لنگد؛ شايد به اين دليل كه براي حل مشكلات، به جاي اينكه ريشه مشكل را بخشكانيم، با ممنوعيت هاي مقطعي فقط شاخه هايش را مي بريم و ديري نمي گذرد كه دوباره مشكلات جديدي از بدنه تنومند آن سبز مي شود.در حالي كه بعد از كلي اعتراض و تذكر و شكايت، بالاخره تردد قايق هاي حامل سوخت روي درياچه هامون كه بعد از هفت سال خشكسالي، تازه رنگ آب را به خود ديده است ممنوع شده، اما همچنان قاچاق سوخت و درپي آن ورود آلودگي به هامون ادامه دارد، اما اين بار از طريق خشكي؛ مثل قبل از بازگشتن آب به درياچه. طي سالهاي خشكسالي، آب هامون هم ته كشيده بود. زمين هاي كشاورزي اطراف، پر از ماسه بستر هامون بود و مال ها (گاو، گوسفند، بز و...) همه يا مرده بودند يا به خاطر تنگدستي صاحبان و بي غذايي با قيمتي ناچيز به فروش رسيده بودند. بنابراين مردم محلي نه ماهي داشتند، نه گوسفند و نه گندم، پس چاره اي جز قاچاق سوختي كه به صورت كارتي و جيره بندي به آنها داده مي شد به افغانستان نبود. هامون هم كه خشك خشك بود و به همين دليل بسترش شده بود جاده تردد خودروهايي كه گالن گالن بنزين را از مرز رد مي كردند و آن را به قيمتي چند برابر در خاك افغانستان مي فروختند. اينجا ليتري 250 تومان و با طي مسافتي كمتر از 50 كيلومتر، قيمتش گاهي تا 10 برابر هم مي رسيد، يعني ليتري 2 هزار تا 2هزار و۵۰۰ تومان تا اينكه باران باريد و دوباره آب در چشمه ها به رقص درآمد و هامون هم حيات دوباره گرفت. اما قاچاق سوخت همچنان ادامه پيدا كرد؛ اين بار توسط قايق هاي موتوري از روي درياچه و درپي آن ورود موادنفتي به هاموني كه تازه از كما بيرون آمده بود. بعد از سر وصداي رسانه ها، سازمان حفاظت محيط زيست كه اصولا وظيفه اي جز ممنوع كردن ندارد، بلافاصله دستور ممنوعيت تردد قايق ها روي هامون را صادر كرد. محيط بانان محيط زيست هم با كمك نيروي انتظامي و به دستور فرمانداري شهرستان زابل درصدد جلوگيري از آن برآمدند، اما درآمد خوب حاصل از قاچاق سوخت از يك طرف و بيكاري مردم محلي كه هفت سال خشكسالي، همه چيزشان را گرفته بود از سوي ديگر، چندان اجازه پايبند بودن به ممنوعيت ها را نداد. با گذشت زمان، فرارسيدن پاييز و كم آب شدن دوباره رودهاي تغذيه كننده هامون، تنها از سه بخش يا حوضچه هامون، فقط يكي هنوز داراي آب است؛ هامون پوزك. دو هامون ديگر دوباره خشك شده اند و راه را براي قاچاق سوخت كه خيلي هم نمي شود نام قاچاقچي بر آنها گذاشت، باز كرده اند. حالا دوباره قاچاق سوخت از طريق بستر هامون هاي خشك شده آغاز شده است. ساكنان استان سيستان و بلوچستان، بنزين و گازوئيل كارتي شان را داخل گالن هاي 20 ليتري داخل خودرو گذاشته و به افغانستان مي برند و همچنان مشكل آلودگي نفتي هامون به دليل تردد خودروهاي حامل سوخت در حواشي اين درياچه به قوت خود باقي است. البته از ممنوعيت هاي مقطعي و بي پشتوانه، دستاوردي بيش از اين هم نمي توان انتظار داشت.
هميشه همين طور است؛ به محض بروز مشكل مسئولان به جاي آنكه به ريشه بروز مشكل بينديشند و در صدد حل آن بر بيايند، بلافاصله به فكر ممنوع كردن عامل عيني بر مي آيند. پس بي دليل نيست كه عموم مردم بخصوص مردم آسيب پذير محلي هميشه ارگان هاي حفاظتي را به جاي آنكه در كنار خود بدانند در نقطه مقابل مي بينند و معمولا در برابر عوامل اجرايي اين مراكز و سازمان ها جبهه مي گيرند، چرا كه متاسفانه هيچ وقت مديران نه تنها خود را در كنار مردم و مسئول حل مشكل آنها نمي دانند، بلكه با قرارگرفتن در موضع بالا و اظهارنظر كردن، هر روز فاصله خود را با مردم بيشتر كرده و در نتيجه حرف شنوي مردم هم از آنها كمتر مي شود و به جاي آنكه براي درياچه اي كه در ارتباط مستقيم با زندگي آنهاست دل بسوزانند، مي گويند: هامون محيط زيستي ها .
آفت هامون
سالها پيش يكي از ارگان هاي دولتي به منظور پرورش ماهي آمور، درياچه هامون را انتخاب كرد تا بدين وسيله به اقتصاد منطقه كمك كند، اما متاسفانه عدم مطالعه دقيق اكولوژيكي و بيولوژيكي اين ماهي، باعث ويراني تالاب شد. ماهي آمور از جوانه ني ها تغذيه مي كرد و بدين ترتيب رفته رفته از نيزارها كم شد. كمبود ني اقتصاد دامداران منطقه را كه از آن براي تغذيه دام هاي خود استفاده مي كردند به خطر انداخت.
|