يكشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۸۰۳
شهر آرا
Front Page

طبيبان خارجي بر بالين بيماري به نام بافت فرسوده
چيني هاي بندزن در راه تهران
001641.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
آزاده بهشتي
با سوهان به جانش افتاده بود. آنقدر سمباده كشيد تا سطح زبر و خشن صاف شد. بعد با چيزي شبيه ميخ، سوراخ ريزي روي سطح مورد نظر ايجاد كرد و با نخي كه از نخ هاي معمولي ضخيم تر بود، شروع كرد به بند زدن قوري قديمي. پيرزن با حسرت، قوري را كه در دستان چيني بندزن جا به جا مي شد مي پاييد؛ يادگاري از جهيزيه 55 سال پيشش.
چيني بند زن ها در گذر زمان گم نشده اند و با گشتي كوتاه در جنوب تهران يا بازار بزرگ، براحتي مي توان نشاني از آنها گرفت و با نگاهي چند دقيقه اي، به دليل اصلي پرسه هايشان در كوچه، پس كوچه هاي كهنه و خاك گرفته پي برد؛ با فريادهايي كه براي قديمي ترها، دلهره پيوستن عتيقه ها و اجناس تاريخي به پستوي خانه ها را از بين مي برد.
اينكه فكر  كنيم هر چيز كهنه و قديمي محكوم به فناست، تصور اشتباهي است كه اگر اين طور بود، حضور ساده و صميمي يك ظرف قديمي و شكسته در دستان پينه بسته چيني بندزن يا ديوارهاي كاهگلي كه با نگاه تيزبين يك بنا ترميم مي شد يا گچبري هاي خانه فلان السلطنه كه با گل مرغي و ياس هاي زرد و سفيد بازسازي مي شد، معني نداشت.
اصالت، زيبايي، استقامت، استحكام و ... . به خيابان هاي تهران برويد؛ ترجيحا قديمي ترها را انتخاب كنيد. بين اين صفت ها كه به هر چيز قديمي بخصوص ساختمان در تهران مي توان چسباند، دقت كنيد. براي توصيف اكثر ساختمان هاي شخصي در تهران، بايد از تمام آنها فاكتور بگيريد. تهران اگرچه مصالح ساختماني را در خود مي بلعد، اما واژه فرسوده با آن عجين شده است. بخصوص اگر كمي هم اين ساختمان، قديمي ساخت و در سبك سالها پيش باشد، مهر نابودي بر پيشاني اش مي خورد، اما حضور سرمايه گذاران خارجي مي تواند اين مهر را از جبين ساختمان ها فرقي بين قديمي و جديد نيست بردارد.
چيني هاي بندزن مي آيند؟!
ساختمان در ايران به عنوان فضاي زندگي سست اما گران به شمار مي رود كه هر چه عمر بيشتري مي كند، كمتر مورد توجه قرار مي گيرد. هر چند به نظر مي رسد ساخت و سازهاي سنتي، تخريب و ويراني را دو چندان مي كند، اما اين بار چيني ها با روش هاي جديد و متدهاي مدرن تصميم دارند ساختمان هاي فرسوده تهران را با چند متر بالا و پايين كردن، بند بزنند؛ البته اين كار تنها شامل ساختمان هاي قديمي نيست، چون بافت  فرسوده اي كه در برابر حوادثي مانند زلزله آسيب پذير است، لزوما بافت پير نيست.
به نظر كارشناسان شهرسازي در ميان ساختمان هاي جوان تر از 10 ساله هم فرسودگي ديده مي شود و اين تنها به خاطر ساخت غيراصولي يا مصالح نامرغوب است. يك سال پيش مهندسان مشاوري كه در مناطق 22 گانه تهران وظيفه شناسايي بافت هاي فرسوده را به عهده داشتند، نقاط مختلفي را لكه گذاري و مشخص كردند، بعد از پايان اين كار وطبق تعريف بافت فرسوده در تهران، مساحتي به اندازه 5 هزار و۶۰۰ هكتار منطقه فرسوده شناسايي شد كه عمده آن از خيابان انقلاب به پايين را شامل مي شد.
در همان زمان رئيس سازمان نوسازي شهر تهران چنين مساحتي را تقريبا نيمي از مساحت تحت سكونت غير از تپه ها، پارك ها و ... تهران دانسته و گفته بود حتي اگر خود دولت هم بخواهد متولي كار بهسازي و ترميم بشود، همه بودجه دولت كفاف اين كار را نمي دهد و به همين دليل بايد شيوه ها و راه حل هاي مختلفي را در ترميم بافت هاي فرسوده دنبال كند.
در همان زمان بود كه شوراي شهر تهران تصميم به اعطاي يك طبقه تراكم تشويقي به مالكاني كه خود اقدام به ترميم ساختمان فرسوده شان مي كنند، گرفت و با وجود مخالفت هاي وزارت مسكن از آن زمان تا به حال بر اين تصميم پاي فشرده است.
علاوه بر آن سازمان نوسازي نيز بعد از بررسي هاي صورت گرفته توسط كارشناسان، ترميم بافت هاي فرسوده را آغاز كرد؛ در ساخت 30 هكتار اوليه كه در منطقه اي بين شهرك سعيدي و شهرك حميديه و اطراف خيابان اتابك قرار داشت، شكل ايده آل ساخت با مشاركت خود اهالي پيش بيني  شد؛ به اين صورت كه افراد، زمين خود را واگذار كنند و بعد از ساخت، آپارتمان تحويل بگيرند و در ارزش افزوده آن شريك شوند.
رزاقي در آن زمان اعلام كرده بود: اين كار بيشتر شبيه يك روياست. بيشترين درجه مشاركت مردم اين است كه ما طراحي شهري كنيم و در اختيار اهالي بگذاريم تا اجرا كنند . اما اين موضوع كه اگر مردم مشاركت نكنند، چه اتفاقي پيش خواهد آمد، سئوالاتي  را در ذهنمان ايجاد مي كند. در هر صورت سازمان نوسازي الگوسازي اين كار را آغاز كرد و در نهايت به اين نتيجه رسيد كه در صورت عدم مشاركت مردم، بخش خصوصي كار را بررسي كند و بعد با مالكان وارد مذاكره شود و صحبت با بانك هاي خصوصي و شركت هاي داخلي و خارجي در برنامه كاري قرار گيرد.
از همان زمان حضور كارشناسان خارجي جرقه اي در ذهن مديران شهري ايجاد كرد تا بالاخره پاي كارشناسان شهري چيني به تهران كشيده مي شود. درها بسته مي شود و مسئولان رو به روي هم مي نشينند و ميز مذاكره از بحث هايي كه به دنبال نتيجه مثبت براي هر دو طرف است، داغ مي شود.
توافق نهايي هنوز صورت نگرفته است . اين اولين جمله اي است كه رئيس شوراي شهر تهران در مورد نتيجه مذاكره مي گويد. او به همراه روساي كميسيون برنامه و بودجه و كميسيون فني و عمران و برخي از اعضاي شوراي شهر، يك طرف مذاكره با چيني ها به حساب مي آيد. وي نتيجه مذاكرات را مثبت ارزيابي مي كند و مي گويد: مذاكره در مورد ساماندهي بافت هاي مسئله دار تهران با كشور چين مثبت بوده، ولي هنوز به انعقاد قرارداد رسمي نرسيده است، اما به طور كلي از مجموع رايزني ها و گفت و گوها راضي بوده ايم و در صورت توافق  نهايي، مي  توان از كمك كارشناسان چيني استفاده كرد .
داستان تكراري انتظار
در تهران، عجله داشتن رفتار مسخره اي است، چون در هر صورت بايد منتظر بمانيد. صبح خواب مي مانيد، با سرعت از خانه خارج مي شويد، اما بايد ساعت ها انتظار تاكسي  يا اتوبوس را بكشيد؛ انتظاري كه گير افتادن در ترافيك، طولاني ترش مي كند و ... . انگار اين شهر نهنگ بزرگي است كه خاصيت زيست محيطي خونسردي اش بر آن چيره شده است؛ او هم موجودات ريز اما پرجنب و جوش را مي بلعد و در حالي كه آنها را بلاتكليف در خود رها كرده، به خواب فرو مي رود.
ماجراي ترميم بافت فرسوده هم چيزي شبيه اتفاقي است كه در جملات قبلي افتاده است. وقتي صحبت از شروع كاري به ميان مي آيد، بلافاصله به دنبال تعيين زمان پايان كار مي گرديم و بعد هم به دنبال پول كلاني كه براي آن نياز است. رقمي 300 ميليون دلاري در ذهنمان رژه مي رود. زماني نزديك به 30 ماه از تصويب اين رقم در مجلس شوراي اسلامي گذشته است كه طبق آن مي توانيم از منابع خارجي وام بگيريم كه تحقق آن از زمان تصويب تا به حال در پرده اي از ابهام است.
طرح اين مجوز وام، ابتدا از طرف معاونت فني- عمراني شهرداري مطرح شد كه شامل همه كلانشهرها مي شد و مسئوليت پيگيري  آن به عهده وزارت كشور افتاد و پس از آن معلوم شد كه از مبلغ 300 ميليون دلار مجوز۲۰۰، ميليون دلار آن به تهران و 100 ميليون ديگر به كلانشهرهاي ديگر تعلق مي گيرد.
هرچند چيني ها بازار را قبضه كرده اند و كالاهاي چشم بادامي ها گوي را از كالاهاي داخلي گرفته است و بسياري از توليدكنندگان در معرض سقوط هستند و بسياري از كارگاه ها به خاطر اين ورود ناميمون تعطيل شده است، اما حضور كارشناسان  آنها براي كمك به بازسازي بافت هايي كه به دلايل ناشناخته و ناخواسته محكوم به فنا شده است از سوي مديران شهري به فال نيك گرفته شده و زمينه هاي ورود، آرام آرام در حال فراهم شدن است؛ به طوري كه وقتي در مورد مهمترين بستر ورود - مباحث مالي - از رئيس شوراي شهر سئوال مي كنيم، مي گويد: تمام امور مربوط به سرمايه گذاري در بافت هاي فرسوده به سازمان سرمايه گذاري و مشاركت هاي مردمي شهر تهران واگذار مي شود و اين سازمان براساس ضوابط و استانداردهايي كه تعيين كرده، قراردادهاي خود را تدوين و تنظيم مي كند و در اين مورد هم به همين شيوه عمل مي كنيم .
سخنگوي كميسيون شهرسازي شوراي اسلامي شهر تهران نيز به عنوان يكي از افرادي كه در جريان حضور چيني ها در تهران قراردارد، در مورد روند شكل گيري مذاكرات طرفين، مي گويد: چند ماه پيش شوراي شهر تهران به شهرداري اجازه داد تا نسبت به جذب سرمايه گذار خارجي در نوسازي و بازسازي بافت هاي فرسوده اقدام كند و رايزني ها با چيني ها در همين راستا صورت گرفته است .
از زمان آغاز مذاكرات، دو گروه كارشناس ايراني از طرف شهرداري به كشور چين اعزام شدند و در مقابل، كارشناساني از چين به تهران آمده اند و براي همكاري اعلام آمادگي كرده اند.
مجوز استفاده از اعتبارات فاينانس براي بافت هاي فرسوده از ديگر اقدامات براي نوسازي بافت هاي فرسوده تهران است، البته به گفته چمران در صورت تحقق سرمايه گذاري هاي خارجي در بافت هاي فرسوده، مبلغ آن حدود 3برابر مبلغ اعتبارات فاينانس براي اين بافت ها خواهد بود.
پيش از اين نيز يك شركت فرانسوي آمادگي خود را براي مشاركت در نوسازي بافت هاي فرسوده تهران اعلام كرده بود. به نظر مي رسد به رغم تسهيلات ويژه اي كه شوراي شهر براي احياي بافت هاي فرسوده در نظر گرفته، مردم به دليل بوروكراسي موجود در دستگاه هاي اداري تمايلي براي تجميع و بازسازي مسكن هاي كوچك و فرسوده ندارند.
لرزه اي بر بدنه شهر
آخرين زلزله بزرگ تهران 170سال پيش اتفاق افتاد كه احتمال يك زلزله هفت ريشتري را تا 10 سال آينده به بيش از 70درصد رساند. از آن زمان تا اوايل تابستان سال ۸۳ با وقوع زلزله هاي شديد در ساير شهرهاي ايران، پس لرزه ها و زلزله هاي كوچكي در تهران رخ داده كه علاوه بر لرزاندن ساختمان هايي كه چندان مقاوم نيستند، لرزه اي بر بدنه مديريتي شهر وارد كرده تا نسبت به مقاوم سازي ساختمان ها در تهران اقدام كنند.
۸۰درصد ساختمان هاي تهران فاقد استانداردهاي اساسي و بويژه مقاوم سازي هستند و از آن سو فرهنگ خانه سازي نيز نشان مي دهد 90 درصد شهروندان تنها به نماي ظاهري و شكل بنا اهميت مي دهند. از آنجايي كه يكي از ابزارهاي اندازه گيري توسعه يافتگي در كشورها، وضعيت ساخت وساز است، به نظر مي رسد پرداختن به اين موضوع و رسيدن به نتايج مثبت ضروري است.
در حال حاضر در كشورهاي پيشرفته، عمر مفيد ساختمان ها بالاي 100سال گزارش مي شود كه قابليت استفاده براي چند نسل متمادي را دارند، اما در ايران كيفيت پايين مصالح، روش هاي غيرعلمي در ساخت  و ساز ، به كارگيري نيروي غير ماهر و ضعف مديريت كنترل و نظارت بر ساخت و ساز باعث شده تا عمر مفيد ساختمان ها از 30سال تجاوز نكند. آستانه بحران اين مسئله زماني به نقطه بحراني مي رسد كه زلزله خيزي منطقه زندگي مان را نيز به آن اضافه كنيم.
در حال حاضر پنج گسل در شمال تهران، نياوران، كهريزك، جنوب و شمال شهرري، تهران را محاصره كرده اند كه فعال شدن هر يك از آنها، گسل هاي ديگر را نيز فعال مي كند. اين سفره گسترده پرخطر، لزوم توجه به موارد ايمني و مقاوم سازي را چندبرابر مي كند، با اين وجود۸۰ درصد ساختمان ها در استان تهران به علت عدم رعايت نكات ايمني در برابر زلزله مقاوم نيستند؛ علاوه براين مي توان به نازيبايي چهره فرسوده و كثيف برخي از اين ساختمان ها اشاره كرد كه مانند وصله اي ناجور به ساختمان هاي ديگر چسبيده اند.
بافت هاي فرسوده تهران چهاردسته اند: دسته اول بافت هاي تاريخي و ارزشمند كه به صورت مجموعه هاي تاريخي، تك بناهاي شاخص در بدنه شهري و فضاهاي ارزشمند باقي مانده و نيازمند مرمت و نوسازي هستند. دسته دوم بافت هاي قديمي فرسوده كه بقاياي ساختار تهران قديم را در خود جاي داده و با وجود ارزشمند بودن ، وضعيت آنها نامناسب است. دسته سوم بافت هاي فرسوده و ناهنجار كه كيفيت پاييني داشته و عناصر ارزشمندي ندارند.
اما دسته آخر از همه مهمتر است و شايد چندان آآخر نيز به چشم نيايد. بافت هاي ناكارآمد جديد كه به رغم نوساز و لوكس و پرهزينه بودن، به دليل رعايت نكردن اصول ساختمان سازي، بي دوامي بناها و ناكارآمدي خدمات و زيرساخت هاي محله اي، فرسوده محسوب مي شوند و نيازمند ساماندهي هستند.
به نظر مي رسد حضور كارشناسان ايراني در كنار متخصصان چيني، لزوم توجه به دسته اول و دوم بافت هاي فرسوده از نظر بافت تاريخي  را گوشزد مي كند. به هر حال تهران منتظر چيني هاست تا شكاف ها و ترك هاي ساختمان هاي تهران را براي مقابله با هر خطري بند بزنند.
حدود۶۰ درصد از واحدهاي مسكوني كل كشور داراي عمر بيش از 20سال و 85 درصد فاقد سازه هاي بادوام هستند؛ بيشتر اين ساختمان ها از خشت و گل و طاق ضربي و آجر و چوب ساخته شده اند. اما آسيب پذيري ساختمان هاي تهران تنها در اين عامل خلاصه نمي شود. مشكلات فضايي، كاركردي، اجتماعي، اقتصادي و مديريتي را نيز بايد به اين موضوع اضافه كنيم. بافت فرسوده از دو ديدگاه فرهنگي و شهرسازي قابل مطالعه است و بنابراين دخالت برنامه ريزان شهري، جامعه شناسان، اقتصاددانان، آسيب شناسان اجتماعي و كارشناسان زلزله براي برنامه ريزي در زمينه نوسازي بافت هاي فرسوده لازم مي نمايد.

از سنت تا صنعت
وقتي در آخرين گفت وگوي ايرانشهر با مديرعامل سازمان نوسازي شهر تهران، جمله از انقلاب به پايين فرسوده است را تيتر كرديم، هنوز متوجه فشار مشكلات بافت هاي فرسوده تهران نشده بوديم. آن روز در اتاق بزرگ و دلباز دكتر رازقي در بزرگراه نواب، در حالي در مورد بافت هاي فرسوده تهران گفت وگو كرديم كه آپارتمان هاي پروژه نواب، به عنوان نماد نوسازي بافت هاي فرسوده از پنجره هاي بزرگ اتاق خودنمايي مي كردند؛ آپارتمان هايي كه هيچ گاه نتوانستند بتنهايي نماينده يك پروژه مطالعه شده و اصولي باشند. در آنجا هم مشكل به عدم مطالعه دقيق و اجراي ناقص پروژه در يك دهه قبل برمي گشت. واقعيت ماجرا اين است كه مشكل تهران تنها بافت هاي انقلاب به پايين نيست و اگر هم باشد، راه حل كامل و نهايي، نوسازي آن بافت ها نيست. مشكل به وقتي برمي گردد كه بايد اين بافت ها يا هر مجموعه ساختماني ديگري به دست عناصر صنف ساختمان سازي ساخته شود.
كارشناسان حوزه ساخت و ساز در دو، سه سال اخير بارها تذكر داده اند كه تنها وقتي به بناي مقاوم واقعي دست پيدا مي كنيم كه همه عناصر به كار رفته و دست اندركار ساخت و ساز در يك پروسه كنترلي، كاري استاندارد ارائه دهند. اين امر هم وقتي محقق مي شود كه ساختمان سازي از شيوه سنتي بنا و عمله خود به صنعتي تبديل شود كه مصالح آن استاندارد و دست اندركاران آن همگي آموزش ديده باشند.

زاويه ديد
به سوي شهر فرهنگ مدار - انسان متعالي
001632.jpg
آناهيتا گودرزي- انسان در جوامع امروزين به رغم دستاوردهاي شگفت انگيز علمي و غلبه بر بسياري ناهمواري ها در هياهوي تكنولوژي، سخت گم شده است. شهرهاي امروز در روابط پيچيده خود انسان ها را نظام مند و در چارچوب آداب بوروكراتيك مي پذيرند؛ تقسيم پيچيده وظايف، ضرورت اندوختن دانش هاي روز، افتادن در وادي رقابت براي كسب بهترين ها و بالاخره ضرورت هنر مديريت مطلوب زمان، انسان شهرنشين را ناگزير در هياهوي روزمرگي گم مي كند.
اين حكايت شهرهاي پيشرفته است كه در گذاري به قاعده و آرام، از جامعه روستايي به شهر رسيده اند و دستاوردهاي قابل توجهي در شهرسازي نوين داشته و مدعي فرهنگ شهرنشيني و شهروند مداري هستند، اما در كشورهاي جهان سوم از جمله ايران كه شهرهاي جديد معمولا با اقتدار مديريتي و غلبه زورمدارانه صنايع پديد آمده و گسترش دامنه مهاجرت روستاييان به شهرها رو زبه روز گستردگي و افزايش سهم شهرنشيني را موجب شده، حكايت از نوع ديگري است.
در زندگي شهري، پيوستگي عجيبي بين منافع آحاد افراد وجود دارد؛ تنيدگي منافع و مشتركات در زندگي شهري به قدري است كه عدم رعايت آن از سوي ديگر شهروندان، عملا زندگي را دچار تنش كرده و اختلال ايجاد مي كند.
علاوه بر اين، توجه به اين مسئله نيز ضروري است كه اقشار ساكن در شهرها عموما داراي خواستگاه هاي طبقاتي و فرهنگي نسبتا متفاوتي هستند و علاوه بر تفاوت سطح سواد و آگاهي جمعي، خرده فرهنگ هاي حاضر در زندگي شهرها احتمال بروز تنش و تضادهايي را در متن زندگي شهري متصور مي سازند. به سبب تفاوت نحوه زندگي شهر و روستا و اينكه شهرها قواعد خاص خود را در اداره امور مي طلبند و همچنين بالا رفتن درصد شهرنشيني سالهاي اخير در كشور كه معمولا پيش تر و قوي تر از تدابير و بسترسازي هاي معمول صورت گرفته، كلا مسائل ويژه اي در عرصه شهر مطرح شده كه فرهنگ و آداب نويني را مي طلبد.
ديگر اينكه اقتصاد شهري ما در اغلب مولفه ها دچار ابهام است؛ توزيع عادلانه ثروت و دستيابي به حد متوسط مطلوب از رفاه و تامين اجتماعي هنوز در زمره برنامه ها و آمال مسئولان است. از طرفي در سلسله مراتب نيازهاي انساني نيز ضرورتا يكسري از نيازهاي اوليه از جمله خوراك، پوشاك، مسكن، امنيت، احترام و ... بايد تامين شود تا انسان فرصت يابد در مسير جست وجوي تعالي و تكامل بيشتر قرار گيرد.
دستيابي به كمال انساني در حيات دنيايي هنگامي ميسر است كه بتوان با هدايت همه نيازمندي هاي روزمره، در عين تلاش و تكاپوي زيست و بهره مندي از نعمات و مواهب خداوندي به كمال معنوي و حقيقت مطلوب كه همان اتصال بلاشرط به خداوند بي همتاست دست يافت.
به نظر مي رسد نقش دولتمردان و مسئولان، علاوه بر تامين حقوق شايسته شهروندي و شهروند مداري و تبيين گسترده مقولاتي چون حق و تكليف شهروندي، ارتقاي پرتوان و روزافزون آگاهي شهروندان در همه حيطه هاي زندگي شهري است. انديشه پيشنهاد ستاد ارتقاي فرهنگ شهرنشيني و تصويب آن و وظايفي كه در جهت آموزش هاي حقوق شهروندي براي آن تعيين شده است از جمله آموزش هاي فرهنگي، مهارت هاي رفتاري، ترافيك و ... بسيار باعث دلگرمي است. مسئولان شهري ما به حق ضرورت هاي امروزين شهر را درك كرده و در راستاي قانونمند كردن آن حركت كرده اند.
لازم است در روند فرهنگسازي مقولات گوناگون مطرح در زندگي شهري از قبيل آپارتمان نشيني و ترافيك، نحوه تعاملات تعريف اجتماعي، تعريف شده و ضمن شناخت، معرفي و پذيرش مسائل و واقعيت هاي موجود، به جست وجوي راه هاي مطلوب پرداخت و با عنايت به اينكه شهر عرصه وحدت منافع شهروندان است، بيش از همه در عرصه ضرورت رعايت منافع جمعي و وحدت اين منافع به تبيين و كار فرهنگي پرداخت.
از طرفي با توجه به اينكه به هر حال احتمال رعايت يا عدم رعايت قانون از جانب هر شهروندي به عللي چون ناآگاهي، سهل انگاري و بعضا تعمد وجود دارد، گزينه هاي مختلف رفتارهاي احتمالي مورد بحث و نظر قرار گيرد و در خصوص تبعات برخوردهاي مختلف، توضيح داده شده و گزينه هاي رفتاري مطلوب معرفي شود.
بارور كردن حس وحدت و مشترك بودن منافع، درك و پذيرش و تبيين آن و مهمتر از همه اينها باور به اين مهم از سوي همه شهروندان، پروسه اي  است كه نياز به كار فرهنگي گسترده، مستمر و مداوم دارد.
نكته ديگري كه جهت اجرايي كردن ستاد ارتقاي فرهنگ شهرنشيني بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه مسئولان به موازات تلاش براي حل معضلات شهري به مقوله مهم مهندسي مطلوب و روابط انساني بپردازند و لازم است در اين راستا علاوه بر استفاده از تجربه مشترك شهرهاي مختلف دنيا كه مفاهيم و تعاريف عمومي و مقولاتي چون حق و تكليف را شامل مي شود، توجه خاص به روح انسان ايراني مسلمان و ويژگي هاي آن كه داراي پيشينه غني فرهنگي بوده و ميراث دار بزرگاني در حوزه دين و انديشه در همه ادوار بوده است، مبذول كنند. در صندوقچه اين ميراث، گوهرهاي گرانبهاي مفاهيم و مباحث اصيل بشري از منظر انسان شناختي و در پرتو تعاليم ديني و عرفاني وجود دارد.
مديران و تصميم گيران عرصه شهر مي توانند علاوه بر آموزش هاي آكادميك و فن سالارانه با طرح مصاديق معرفت هاي گاه فراموش يا كمرنگ شده در هياهوي زندگي شهري، دامنه فرهنگ شهري را غنا بخشند و در باب مفاهيم پايه اي در زندگي بشر از قبيل كرامت انساني و مباحثي چون ضرورت گذشت و مدارا در برخوردهاي اجتماعي، وحدت منافع تمامي شهروندان و پاسداشت نعمت هاي خداوندي از جمله احترام و حفظ محيط زيست و ... با برقراري سمينارها و كارگاه هاي آموزشي با استفاده از حضور استادان برجسته تلاش هاي شايسته اي را انجام دهند.

كلانشهر
شوراي شهر، شهرداري و آموزش و پرورش قم در تكاپو
اميرموسي كاظمي- شهريور كه به نيمه مي رسد، كم كم بوي مهر از در و ديوار شهر بلند مي شود. حالا اين شهر مي خواهد پايتخت بزرگي چون تهران باشد يا شهر كوچكي كه تنها روي نقشه مي شناسي اش. در اين ميان، كلانشهرهاي كشور حال و هواي ديگري دارند. فصل پاييز در اين ابرشهرها زودتر از طبيعت رخ مي نمايد و در اين خيزش پيش از موعد، بسياري از ارگان هاي دخيل را هم با خود همراه مي كند. شوراي شهر، شهرداري، آموزش و پرورش، نيروي انتظامي و... با تمام دستگاه هاي زيرمجموعه خود به استقبال پاييز مي روند كه بهار تعليم و تربيت است.
يكي از كلانشهرهايي كه به دليل بافت فرهنگي و مذهبي حاكم بر آن، توجه ويژه اي را مي طلبد، شهر مقدس قم است. قم به واسطه داشتن مراكز متعدد حوزوي در كنار ساير بخش هاي آموزشي و دانشگاهي خود، تفاوت هاي عمده اي با كلانشهرهاي ديگر دارد كه به نظر مي رسد لحاظ كردن آنها توسط مديريت شهري قم، اجتناب ناپذير خواهد بود. اما اينكه اين ويژگي ها تا چه حد در برنامه هاي ستاد مهر اين كلانشهر لحاظ شده، سئوالي است كه رئيس شوراي اسلامي شهر قم اينگونه بدان پاسخ مي دهد: در جلسه كميسيون فرهنگي- اجتماعي شوراي شهر قم كه با حضور نمايندگان شهرداري، آموزش و پرورش، راهنمايي و رانندگي و بسيج تشكيل شد، مباحث كلي آغاز سال تحصيلي در اين جلسه مورد بررسي قرار گرفت و مقرر شد كميته اي تحت عنوان ستاد مهر تشكيل و برنامه هاي پيشنهادي اين كميته پس از تصويب در شورا به اجرا گذاشته شود. محمدعرب درباره خدماتي كه شهرداري قم در اين زمينه ارائه خواهد داد مي گويد: مطابق هر سال، شهرداري قم اقداماتي را براي شروع سال تحصيلي انجام مي دهد. از جمله آسفالت كوچه ها و خيابان هاي منتهي به مدارس - مخصوصا در مناطق مستضعف نشين- ، خط كشي خيابان هاي اصلي، نصب تابلوهاي راهنماي مدارس، رنگ آميزي نماي مدارس، آراستن مراكز آموزشي به گل و گلدان و... .
محمدعرب همچنين از حضور اعضاي شوراي شهر قم در مدارس و نواختن زنگ مدرسه در روز اول مهر خبر مي دهد و از طرحي مي گويد كه احتمالا در اين روز در سطح شهر به اجرا گذاشته خواهد شد: با سازمان اتوبوسراني در تعامل هستيم تا روز اول مهر دانش آموزان بتوانند از اتوبوس هاي سطح شهر به طور رايگان استفاده كنند . شهردار قم نيز وعده هاي رئيس شوراي شهر را تاييد مي كند، اما او نيز بر اين عقيده است كه تا نهايي شدن طرح ها نمي توان چيزي را با قطعيت اعلام كرد: شهرداري يك سري خدمات ثابت دارد كه هر ساله به مناسبت آغاز سال تحصيلي ارائه مي دهد؛ مانند خط كشي معابر، خط كشي محل عبور دانش آموزان، سرويس عبور و مرور رايگان و... . يكسري برنامه هاي جديد هم از سوي آموزش و پرورش پيشنهاد شده كه قرار است در جلسات ستاد مهر استان بررسي و پس از تصويب به اجرا برسد.
اما در اين ميان بار اصلي آماده سازي مدارس شهر مثل ساير نقاط كشور بر عهده سازمان آموزش و پرورش است؛ جايي كه با طراحي پروژه مهر استان و تشكيل كميته هاي تعمير و تجهيز، ساماندهي نيروي انساني، ثبت نام و ارزيابي بر عملكرد و كميته توجيه و تبليغ، سعي در استقبالي باشكوه از فصل تعليم و تربيت دارد.

ازشهر
قاصد سلامتي
001629.jpg
براي هر كسي كه پايش به آزمايشگاه هاي پزشكي باز شده است، پيش آمده كه براي گرفتن جواب آزمايش دچار مشكل شود. مشكل هم از آنجا شروع مي شود كه معمولا فاصله آزمايشگاه مورد نظر با محل زندگي يا كار بيمار زياد است و بيمار ناچار است براي گرفتن جواب نهايي آزمايش ها كه تنها بخشي از پروسه درمان است، بارها اين فاصله طولاني را در ترافيك، آلودگي هوا، گرما و سرما و هزار دردسر ديگر طي كند تا به نتيجه برسد. حالا فكرش را بكنيد اگر بيمار مذكور توان اين رفت و آمدها را نداشته باشد و كسي هم در اين كار به او كمك نكند، چه اتفاقي مي افتد.
قرار است اين مشكل به نحوي حل شود. چند روز پيش مدير عامل شركت پيك بادپا وابسته به معاونت ترافيك و حمل و نقل شهرداري تهران، اعلام كرد كه پيك هاي بادپا برگه هاي جواب آزمايش را با حضور در نشاني بيماران به آنها تحويل مي دهند و ديگر نياز نيست كه بيمار يا همراه او براي دريافت جواب آزمايش، مجددا به آزمايشگاه  مراجعه كند. به گزارش روابط عمومي معاونت حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران، مهندس علي اكبر گلرخي گفت: اين طرح علاوه بر جلوگيري از انجام هزاران سفر غيرضروري، موجبات تامين آرامش بيماران و خانواده ايشان را نيز فراهم مي كند.
به گفته او در حال حاضر با همكاري پنج آزمايشگاه بزرگ شهر تهران 10 هزار سفر درون شهري ساماندهي شده و به طور متوسط هر پيك موتوري در هر نوبت نيم روزه 40 برگه جواب آزمايش را به نشاني بيماران تحويل مي دهد.
مهندس گلرخي در پايان تاكيد كرد كه ساماندهي سفرهاي درون شهري از طريق نقل و انتقال كالا و محموله شهروندان، در دستور كار معاونت حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران قرار دارد و شركت پيك بادپا آماده همكاري با تمامي آزمايشگاه هاي شهر تهران درطرح فوق است.
همانطور كه گلرخي هم گفته است، اين كار علاوه بر اينكه موجب آرامش بيماران است، باعث ساماندهي سفرهاي درون شهري  مي شود؛ به اين صورت كه ديگر نيازي نيست كه هر بيمار با خودرو شخصي يا هر وسيله نقليه ديگري خيابان هاي شهر را براي گرفتن جواب آزمايش طي كند. به اين ترتيب درصدي از حجم سفرهاي درون شهري تهراني ها كم مي شود.

اعداد اساسي
۱۴۷
001644.jpg
اگر مي خواهيد در شهري مثل تهران بيشتر عمر كنيد، يك نكته را حتما بايد در نظر داشته باشيد و آن اينكه تهران با وجود دارا بودن مراكز درماني مجهز و محصولات غذايي متنوع در فروشگاه هايش، هنوز به شهر امني از نظر سلامت تبديل نشده است. دليل آن هم اين است كه امروزه سالم بودن مردم اين شهر به وجود امكانات بهداشتي درماني پيشرفته، تعداد زياد پزشكان يا سطح سواد شهروندان و مسائلي از اين دست مربوط نيست.
امروز در تهران چيزي كه در سلامت شهروندان تعيين كننده است، آلودگي هاي صوتي و بصري، فشارهاي عصبي ناشي از گرفتارهاي شهرهاي بزرگ و تغذيه ناسالم به دليل نبود فرصت  براي خوردن غذاي سالم و مقوي است. همين شما هفته اي چند بار مجبور مي شويد ساندويچ و پيراشكي مانده را به جاي ناهار خانگي ميل كنيد؟ تازه همان غذايي كه تركيبي است از خيارشور كپك زده، گوجه نيمه شسته، سوسيس سرخ شده در روغن مانده و نان خمير را با چنان عجله و استرسي مي خوريد كه همه دستگاه گوارشتان به جوش و خروش مي افتد. بعد از آن هم براي اينكه لقمه هاي بزرگ ساندويچ از گلويتان پايين برود، يك ليوان نوشابه مملو از اسيد و گاز و رنگ و شيره سر مي كشيد و راه مي افتيد توي خيابان تا به عنوان دسر، كمي منوكسيد كربن و ذرات معلق آلوده در هوا را ميل كنيد. نتيجه اين مي شود كه شهروندان تهراني به دليل تغذيه ناسالم، فشارهاي عصبي، عدم تحرك و ورزش و هزار كمبود ديگر، خداي نكرده در معرض ناراحتي هاي قلبي قرار مي گيرند. بنابراين عجيب نيست كه وقتي سازمان بهشت زهرا آمار مرگ و ميرهاي پنج ماه گذشته را مي دهد، سكته قلبي شايع ترين مر گ در تهراني ها اعلام مي شود.
آنها اعلام كرده اند كه در پنج ماه ابتدايي سال جاري، 20 هزار و 926 مورد ثبت فوت صورت گرفته كه سكته قلبي شايع ترين علت مرگ ومير بوده است. بر اساس اين گزارش 7 درصد مرگ ومير هاي پايتخت به دليل سكته قلبي بوده كه با اين حساب تعداد متوفيان اين عارضه 147 نفر مي شود.

|  ايرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |   سفر و طبيعت  |
|  شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |