سه شنبه ۵ مهر ۱۳۸۴
سياست
Front Page

جانشيني براي يكي از آخرين ها
فارين پاليسي -ترجمه:نيلوفر قديري
001671.jpg
در عكس يادگاري سران كشورهاي جهان در سازمان ملل امسال جاي يك تصوير آشنا خالي بود. ژاك شيراك رئيس جمهور فرانسه بعد از دو هفته بستري شدن در بيمارستان اكنون به دستور پزشكان مشغول استراحت است و اداره امور كشور به دومنيك دوويلپن نخست وزير سپرده شده است.
درباره علت بستري شدن او در بيمارستان و آينده سياسي فرانسه شايعات بسياري در رسانه هاي اروپا منتشر شد كه در همه اين سناريوها نام يك نفر به چشم مي خورد «نيكولاس ساركوزي» وزير جاه طلب كابينه شيراك كه از سال گذشته خود را براي جانشيني او آماده مي كند. برخي شايعات كه اخيراً رسانه هاي انگليسي مطرح كرده اند حاكي از آن است كه شيراك قدرت تكلم خود را از دست داده، اما سخنگوي دولت فرانسه اين شايعات را به شدت تكذيب كرده است.نظرسنجي ها نشان مي دهد بيش از نيمي از مردم فرانسه معتقدند درباره بيماري شيراك همه حقيقت به آنها گفته نشده است.شيراك در سال ۱۹۹۵ با پيروزي در انتخابات به رياست جمهوري رسيد. در ماه مه ۲۰۰۲ در يك رقابت جنجالي كه ارتعاش آن سراسر اروپا را لرزاند با پيروزي بر ژان ماري لوپن راست گراي افراطي بار ديگر در اين مقام ابقا شد. محبوبيت شيراك در اواخر سال ۲۰۰۲ و اوايل سال ۲۰۰۳ به دليل مخالفت صريح با جنگ عراق افزايش يافت.
اكنون موضوع جانشيني شيراك از رهبران بزرگ و قديمي اروپا كه به طعنه «دايناسور» ناميده مي شود بسيار جدي شده و اگرچه انتخابات فرانسه در سال ۲۰۰۷ برگزار مي شود، اما اين كشور از هم اكنون فضاي انتخاباتي به خود گرفته است.

در سال ۲۰۰۳ وقتي «آرنولد شوارتزنيگر» به فرمانداري كاليفرنيا انتخاب شد همه سياستمداران فرانسوي خنده تمسخرآميز به لب آوردند به غير از يك نفر: نيكولاس ساركوزي.
براي ساركوزي، رهبر حزب راست ميانه گوليست و پسر يك خانواده مهاجر مجاري، به قدرت رسيدن يك ستاره اتريشي تبار هاليوود در آمريكا نشانه مدرنيته بود. ساركوزي در اظهارنظري بعد از پيروزي انتخاباتي شوارتزنيگر گفت: اينكه يك نفر كه در كشورش خارجي به حساب مي آيد و تلفظ نامش هم مشكل است، به فرمانداري بزرگترين ايالت آمريكا رسيده موضوع كمي نيست.
در سه سال گذشته ساركوزي با پيشبرد اصلاحات، مبارزه با جرم و جنايت، صريح سخن گفتن و تزريق افكار مترقي به حزب راست ميانه «اتحاديه اي براي جنبش مردمي» ، به محبوب ترين سياستمدار فرانسه تبديل شده است. سياستمداري كه اغلب خلاف جهت آب شنا مي كند. او نظرات هموطنانش را درباره مهاجرت، رفاه اجتماعي و كاهش ماليات به چالش گرفته و به آنها مي گويد كه در بعضي از اين موارد، فرانسه بايد به خارج نگاه كند و از انگلستان توني بلر و حتي آمريكاي جورج بوش الهام بگيرد. ظهور او جان تازه اي به صحنه سياست فرانسه بخشيده است، چرا كه اين عرصه سال هاست كه رهبران يكساني را تجربه كرده است. هدف او مشخص است سياستمدار ۵۰ ساله اي كه انرژي زياد و عزم مبارزه اش باعث شده كه Speedy (به معناي پرسرعت) لقب بگيرد، اميدوار است كه رأي دهندگان فرانسوي مانند كاليفرنيايي ها عمل كنند و او را به عنوان رئيس جمهور بعدي فرانسه انتخاب نمايند. در سال ۲۰۰۳ او سنت فرانسوي را شكست و آشكارا از برنامه اش براي رئيس جمهور شدن سخن گفت. اين كار اختلافاتي را ميان ساركوزي و استادش ژاك شيراك برانگيخت. او چندي پيش در گفت وگويي در پاسخ به اين سؤال كه چگونه در كشوري كه احتياط بر بلندپروازي ارجحيت دارد مي خواهد در صحنه سياسي ظهور كند؟ شانه هايش را بالا انداخت و گفت: «خوب من بلندپروازم، بايد طور ديگري وانمود كنم» ؟
منتقدان ساركوزي او را به تكبر متهم مي كنند. بعضي مي گويند او انسانيت و اخلاق سياسي ندارد. عده اي ديگر به تبار او اشاره مي كنند. ممكن است اين اتهامات رنگي هم از واقعيت داشته باشد، اما مسئولان افكارسنجي و سياستمداران طيف هاي مختلف اذعان دارند كه او رابطه خوبي با مردم فرانسه برقرار كرده و ارقام نظرسنجي ها هم اين موضوع را تأييد مي كند. اخيراً در نظرسنجي  از فرانسوي ها پرسيده شد آيا دوست دارند كه ساركوزي نقش بيشتري در سياست كشورشان ايفا كند؟ كه ۴۹درصد از فرانسوي ها به اين سؤال پاسخ مثبت داده اند. اين رقم محبوبيت بيشتر از ديگر سياستمداران فرانسوي است. پاتريك بالكاني از نمايندگان حزب گوليست در پارلمان فرانسه و از دوستان نزديك ساركوزي مي گويد: بدون شك ما شاهد «پديده ساركوزي» هستيم. او همه سياستمداران ديگر فرانسه را پشت سر گذاشته است. ساركوزي بيشتر از ديگر سياستمداران فرانسه به اين نكته آگاه است كه دوران سياست آرام در فرانسه گذشته و در روز انتخابات اكثر رأي دهندگان نااميد فرانسوي يا در خانه مي مانند و يا به تندروهاي افراطي رأي مي دهند. او با كنارگذاشتن برنامه هاي محافظه كارانه و ارائه پيشنهادات بي سابقه براي تكان دادن الگوي مساوات گرايي فرانسه آن هم به زباني ساده و قابل فهم كه در عرصه سياست فرانسه نادر است، تصويري مدرن ايجاد كرده است. برخلاف شيراك و ديگر رهبران سياسي كه در حال مرهم گذاشتن بر زخم هايشان بعد از رأي منفي فرانسه به قانون اساسي اروپا هستند، ساركوزي مشغول تحكيم جايگاه خود به عنوان آخرين پناهگاه در مقابل ظهور احزاب افراطي است. او اخيراً به پست وزارت كشور برگشته، جايگاهي كه موقعيت سياسي چند سال پيش را برايش فراهم مي كند. ساركوزي همچنين شغل خود را به عنوان رهبر حزب حفظ كرده و قصد دارد از اين دو جايگاه براي تحكيم موقعيتش در انتخابات رياست جمهور سال ۲۰۰۷ استفاده كند. اگر ساركوزي انتخاب شود پايان عصر رياست جمهوري به شيوه پادشاهي رقم مي خورد و الگويي جديد از رياست جمهوري در فرانسه آغاز مي شود.
تمايلات دوگانه ساركوزي كه از يك سو خود را متمايز از ديگران مي كند و از سوي ديگر به دنبال جلب حمايت ديگران است، ريشه در سوابق خانوادگي او دارد. پدر مجارستاني او در پايان جنگ جهاني اول از دست كمونيست ها گريخت و به پاريس رفت و در همانجا با يك دختر يوناني ازدواج كرد. اين ازدواج عمر چنداني نداشت. مادر ساركوزي با تلاش بسيار سه پسرش را به شيوه پاريسي ها به تحصيل واداشت و هزينه آموزش آنها را تأمين كرد. ساركوزي درباره آن دوران مي گويد: «من طرز تفكر آنهايي را دوست دارم كه مي گويند بايد همه چيز را خودمان بسازيم چون هيچ چيز به ما داده نشده است. من هم خيلي زود ياد گرفتم كه در يك استخر شنا بايد به اتكاي خودم از غرق شدن نجات يابم.»
او خيلي زود دريافت كه براي رسيدن به جايگاه سياسي بايد پايگاه محلي محكمي فراهم كند و اين كار را در حومه پاريس و با نزديك شدن به ژاك شيراك انجام داد. اگرچه اكنون تأكيد دارد كه: «شيراك هرگز چيزي به من نداده است.»
در سال ۱۹۸۳ ساركوزي ۲۸ ساله يك عضو سرشناس حزب را در حومه پاريس شكست داد و به عنوان جوان ترين شهردار بر كرسي شهرداري شهر «نيلي» نشست. هوش و دانايي ساركوزي و مهارت سخنوري اش توجه شيراك را جلب كرد و به همين دليل ساركوزي را زير چتر خود كشيد.
ساركوزي به گونه اي جاي پسري را گرفت كه شيراك هيچ وقت نداشت. او در تبليغات انتخاباتي سال ۱۹۸۸ مشاور سياسي شيراك بود و وقتي گليست هاي ديگر بعد از شكست شيراك در انتخابات در مقابل فرانسوا ميتران، به دنبال به دست گرفتن رهبري حزب بودند، ساركوزي در كنار او باقي ماند.
وقتي راست ها در انتخابات پارلماني سال ۱۹۹۳ پيروز شدند، ساركوزي وزير بودجه دولت ادوارد بالادور گليست شد و مي دانست همه اين ها براي انتخاب رياست جمهوري شيراك در سال ۱۹۹۵ فعاليت مي كنند. اما وقتي بالادور با افزايش محبوبيتش تصميم گرفت كه خود وارد انتخابات شود، روابط شيراك و ساركوزي رو به تيرگي گذاشت. ساركوزي به يكي از ستون هاي اصلي تبليغات انتخاباتي بالادور تبديل شد و حمله به اردوگاه تبليغاتي شيراك را آغاز كرد. ساركوزي پسرخوانده به ساركوزي خيانتكار تبديل شد و وقتي شيراك در انتخابات به پيروزي رسيد، سياستمدار جوان به شدت مغضوب رئيس جمهور شد.
اما همان سياستي كه به جدايي آنها منجر شد بار ديگر اين دو را كنار هم قرار داد. در سال ۱۹۹۷ وقتي شيراك انتخابات پارلماني زودرس برگزار كرد و با شكست روبه رو شد، با بازگشت ساركوزي به كادر رهبري گليست ها موافقت كرد و به او اجازه داد كه در انتخابات سال ۱۹۹۹ اداره حزب را به عهده بگيرد. ساركوزي بعد از كسب فقط ۱۳درصد آرا با قبول شكست مدتي از سياست كناره گرفت. در اين مدت او كتابي نوشت به نام «آزادي» كه در آن برنامه سياسي بلندپروازانه اش را مطرح كرد، برنامه اي كه در نهايت به برنامه انتخاباتي شيراك در سال ۲۰۰۲ تبديل شد.
اما شيراك همه خطاهاي ساركوزي را نبخشيده بود. او بعد از پيروزي در انتخابات به جاي پست نخست وزيري، وزارت كشور را به ساركوزي پيشنهاد كرد كه نظارت بر نيروي پليس، انتخابات و نهادهاي مذهبي از جمله وظايف آن بود. ساركوزي به سرعت نااميدي را پشت سرگذاشت و از شغل جديدش به عنوان فرصتي براي مقابله با جرم و جنايت يعني نگراني درجه اول شهروندان فرانسوي استفاده كرد. جرم و جنايت دليل و انگيزه حداقل ۲۰ درصد از راي دهندگان فرانسوي براي راي دادن به ژان ماري لوپن بود. ساركوزي در مدت زمان كوتاهي رهبري عمليات سركوب جرم و جنايت، مهاجرت هاي غيرقانوني و فساد اخلاقي را به عهده گرفت و با حضور هميشگي خود روحيه نيروي پليس را تقويت كرد. اين اقدامات باعث محبوبيت او در ميان راست ها شد و اكنون او در ميان اين طيف به اندازه لوپن محبوبيت دارد.
محبوبيت شيراك به ويژه بعد از همه پرسي قانون اساسي رو به كاهش است. رئيس جمهور عامل اصلي اين شكست تلقي مي شود. بسياري نتايج اين انتخابات را نشان دهنده ميزان فاصله افكار و عقايد او با خواسته هاي راي دهندگان تحليل كرده اند. اگر چه شيراك تا سال ديگر تصميم خود را براي انتخابات اعلام نمي كند اما نظرسنجي هاشان مي دهد ۷۲درصد از فرانسوي ها مخالف حضور دوباره شيراك هستند. اما ساركوزي در موقعيت متفاوتي قرار دارد و نتيجه اين همه پرسي موقعيت او را تحكيم كرده است، چرا كه او از حاميان تحول اقتصادي -اجتماعي فرانسه بوده و اين همه پرسي هم ضرورت اين نكته را نشان مي دهد. از سوي ديگر او محبو ب ترين وزير دولت جديد منصوب شيراك بعد از همه پرسي است و هنوز رهبري حزب را علي رغم خواست شيراك به عهده دارد.
ساركوزي براي تحكيم و تقويت بيشتر جايگاه خود پيشنهاد كرده است كه براي اولين بار نامزد حزب براي رياست جمهوري در يك انتخابات عمومي تر برگزيده شود نه فقط توسط رهبري حزب. اين پيشنهاد واكنش شديد طرفداران شيراك را برانگيخت و او را به شكستن رسوم حزب متهم كردند. اما ساركوزي بالاخره موفق مي شود و تا وقتي چهره برجسته ديگري از ميان گوليست ها ظهور نكند او اولين گزينه در اين رقابت است.
ساركوزي هم از نظر سبك و شيوه كاري و هم از نظر شخصيت، چهره  اي متفاوت در عرصه سياست فرانسه است. او بر خلاف شيراك بلندقامت، كوتاه قد و مشكي است. نظرسنجي ها نشان مي دهد كه شيوه صريح سخن گفتن ساركوزي و عملگرايي او در كنار علاقه مندي اش به مسابقات دوچرخه سواري توردو فرانس، فوتبال و هنرهاي عام باعث محبوبيتش در ميان طبقه متوسط شده است. ساركوزي بر خلاف همقطاران ديگرش يك وكيل تجربي است و هيچ گاه در دانشكده هاي نخبگان، تحصيل نكرده است. سنت گرايان فرانسوي مخالف شيوه كاري ساركوزي، سياست هاي بازار آزاد او هستند و گرايش آمريكايي او را خطرناك مي دانند. آنها مي گويند اين سياست ها نه تنها الگوي اقتصادي فرانسه بلكه كليشه سكولاري جامعه و آن را تحت الشعاع قرار مي دهد.
ساركوزي در پاسخ به منتقدانش مي گويد، كتاب مرجعي وجود ندارد كه راه حل همه مشكلات را بتوان در آن پيدا كرد، بايد با عملگرايي كار را پيش برد.
او در اظهاراتش گفته كه در همه موضوعات با پرزيدنت بوش هم عقيده نيست، اما به سمت سياست هاي آمريكا گرايش دارد.
در آوريل ۲۰۰۴ دولت بوش براي ميهمان خود ساركوزي فرش قرمز پهن كرد و او در واشنگتن با كاندوليزا رايس و كالين پاول ديدار كرد. البته او از خطرات نزديك شدن بيش از حد به دولت آمريكا در شرايط كنوني آگاه است. نزديكان او مي گويند او از مخالفت فرانسه با جنگ عراق حمايت مي كند، اما در محافل خصوصي، تهديد فرانسه به استفاده از حق وتو در شوراي امنيت را يك اشتباه خوانده است.
ساركوزي هيچ گاه به طور علني در اين باره حرفي نزده و موضعي نزديك به آمريكا اتخاذ نكرده. چون مي داند اين موضوع از حساسيت هاي افكار عمومي به ويژه در آستانه انتخابات است.
ساركوزي اين نكته را هم مي داند كه حمايت از كوچك كردن نظام رفاه اجتماعي، اگر خودكشي سياسي نباشد يك ريسك سياسي بزرگ است. بخشي از آراي منفي به همه پرسي قانون اساسي اروپا در فرانسه از نگراني از سياست هاي بازار آزاد اروپا و تأثير آن بر نظام رفاه اجتماعي فرانسه ناشي شد. به همين دليل ساركوزي سال گذشته در مدت كوتاهي كه وزير دارايي بود از سياست هاي جانبدارانه از بازار، فاصله گرفت و از دخالت دولت براي كمك به شركت هاي فرانسوي حمايت كرد. او همچنين در رويكرد حمايتي خود از بازار همواره جوانب و ملاحظات اخلاقي را در نظر مي گيرد تا حمايت جامعه را از دست ندهد.
مخالفان ساركوزي اين اقدامات او را فريبكارانه مي دانند و آن را تقبيح مي كنند. ساركوزي اولين سياستمدار فرانسوي نيست كه از ليبراليسم اقتصادي و روابط نزديك تر با واشنگتن حمايت مي كند، اما اولين كسي است كه به «موضوعات خاصي» همچون اتحاديه ها، كارآفرينان خصوصي و گروه هاي مذهبي قومي توجه نشان مي دهد. محبوبيت او هم دقيقاً به همين دليل است. او را سياستمدار پست مدرن فرانسه مي خوانند.
ساركوزي هم در ميان مسلمانان پايگاه خود را محكم كرده و هم در ميان يهوديان. وقتي وزير كشور بود رهبري مبارزه با تحركات يهودي ستيزي را به عهده گرفت. در سال ۲۰۰۲ هم در ايجاد يك نهاد انتخابي براي جامعه مسلمانان نقش محوري داشت و همچنين پيشنهاداتي براي تأمين مالي مساجد و آموزش امامان جمعه مطرح كرد. او در وزارت كشور، يك مسلمان را به عنوان مقام ارشد اداري در يكي از ۲۲ منطقه فرانسه منصوب كرد. همين اقدامات باعث شده كه او به اولين سياستمدار فرانسوي تبديل شود كه آراي قومي مذهبي متنوعي را به خود جلب كرده است. درباره موضوع حساس مهاجرت و اصلاح قوانين آن هم ساركوزي نظام سهميه بندي را ارائه كرده كه بر نياز بازار كار فرانسه استوار است. مهاجرت غيرقانوني در كنار نرخ بالاي بيكاري، جرم و جنايت و ظهور «اسلام راديكال» در شهرهاي بزرگ فرانسه دليل اصلي آراي ۱۵ درصدي راست گرايان افراطي به رهبري لوپن بود.
علي رغم اين محبوبيت هنوز معلوم نيست سرنوشت ساركوزي چه مي شود. بعضي تحليلگران او را با ناپلئون در نبرد پل آركول مقايسه مي كنند كه در آن ناپلئون از سربازانش خواست علي رغم عدم آگاهي از اين كه آن سوي پل چيست به او اعتماد كنند. در حقيقت حركت به جلو مقصد را براي ساركوزي معلوم مي كند.
اگرچه بعد از همه پرسي قانون اساسي اروپا بسياري از هواداران از او خواسته اند به دولت بپيوندد، اما ساركوزي با قبول پست وزارت كشور در دولت جديد نشان داد كه آماده حركت به جلوست. ساركوزي يك جوان عملگرا و پسر يك مهاجر با نامي خنده دار است كه مي خواهد در كشوري كه رئيس جمهور هايش ريشه هاي نجيب زادگي چند صد ساله دارند به بالاترين جايگاه سياسي برسد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |