سه شنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۸
سقف خاكستري بر آسمان تهران
روزي كه هوا ايستاد
003789.jpg
عكس: علي اكبر شيرژيان
مهرداد مشايخي
در تمام مدتي كه از خانه تا محل كار داخل تاكسي نشسته بودم، مشغول تميز كردن شيشه و عينكم بودم. نمي دانم چرا تميز نمي شد. به نظرم دچار مشكل سكون زمان شده بودم. اين مشكل سكون زمان از آن تراوشات ذهني ست كه مي گويد كاري را كه فكر مي كني انجام داده اي در واقع قبلا نكرده اي و همين حالا داري انجام مي دهي! اما مشكل اين نبود و تازه وقتي كه بالاي شهر رسيدم و از بزرگراه چمران و ابتداي الهيه به چشم انداز كوه ها نگاه كردم و نظر بقيه مسافران را پرسيدم، فهميدم كه شيشه عينكم تميز است، خيلي هم تميز. مشكل اينجا بود كه گرد و غبار و آلودگي، ديد مرا تار كرده بود، نه كثيفي شيشه عينك و اين آلودگي آنقدر شديد بود كه هوا را تار مي ديدم، ساختمان ها و برج ها را از فاصله 300 200 متري پشت هاله اي مه آلود مي ديدم و كوه ها ... كوه ها را اصلا نمي ديدم، آن هم از شمال تهران و چشم انداز الهيه.
به دنبال متهم
۶ روز پيش مركز هماهنگي اطلاع رساني آلودگي هوا اعلام كرد كه هواي تهران براي سومين روز پي درپي در شرايط هشدار قرار گرفت. اين مركز دليل اصلي ثابت ماندن هوا در شرايط هشدار را شرايط پايدار جوي اعلام كرد؛ يعني نه بادي مي وزد و نه باراني مي بارد، بنابراين چتر آلودگي روي تهران جا به جا نمي شود و تو فقط وقتي مي تواني از شرش خلاص شوي كه به ارتفاعات پناه ببري. آنقدر بالا بروي كه ديگر چشمانت نسوزد و كله قند دماوند اينقدر كثيف نباشد. بالا بروي و به پشت سرت نگاه نكني، به ساندويچ كالباس با نان بيات و گوجه  وبايي و نوشابه معده سوز، به جوي هاي پر از موش و پياده روهايي با آدم هاي عبوس و گرفته، به ماشين هايي كه داشتن شان آرزوي هر كسي ست و نبودشان آرزوي هر كسي ست كه كمي اكسيژن مي خواهد. بنابراين اگر اين قدر بالا نروي كه لايه آلودگي را پشت سر بگذاري، فقط مي تواني يك آرزو بكني و آن اينكه بادي بوزد و باراني ببارد تا شايد ناپايداري جوي به داد هواي تهران برسد. چشمان من ايرادي نداشت و عينكم كثيف نبود. مركز هماهنگي اطلاع رساني آلودگي هوا كه نهادهايي چون شركت كنترل كيفيت هوا (وابسته به شهرداري تهران)، وزارت بهداشت و درمان، اداره كل هواشناسي استان تهران و اداره كل محيط زيست استان تهران در نحوه اطلاع رساني آن نقش دارند، اعلام كرد كه شرايط هواي تهران در روزهاي 23 و 24 مهر به دليل شرايط پايدار جوي در شرايط ناسالم قرار داشت. آنها البته پيش بيني كرده اند كه با تغييرات جوي در يكي - دو روز بعد پيش بيني مي شود هواي تهران در شرايط سالم قرار بگيرد. در اين بين در روز 24 مهر ذرات معلق به نسبت روز قبل بيشتر شد و مونوكسيدكربن در حالت ناسالم ماند. جالب اين است كه بدانيد يكي از دلايلي كه گاه موجب مي شود، هوا بيش از حد واقعي آلوده و پرغبار به نظر برسد، افزايش رطوبت است. در واقع وقتي رطوبت هوا بيشتر مي شود، چسبندگي مولكولي هم بيشتر مي شود و غبار هوا بيشتر به چشم مي آيد، اما واقعا متهم اصلي آلودگي هوا رطوبت است يا پايداري جوي .
تسليم شو
وقتي داخل تاكسي بالاخره دست از تميز كردن شيشه عينك برمي دارم و به اين نتيجه مي رسم كه هوا خيلي كثيف است نه عينك من، سر صحبت را با راننده باز مي كنم. هنوز دو كلمه نگفته، شروع مي كند به
غر زدن كه ... اين مسئولان به فكر مردم نيستند، وگرنه هوا اينقدر كثيف نبود... گوشت گران است، مرغ گران است، شكر گران شده، اين هم وضع هواست! . سعي نمي كنم كه رابطه گراني مرغ را با آلودگي هوا پيدا كنم، چون به اين گفت وگوها عادت دارم، اما درعوض موقع پياده شدن به ماشينش نگاهي مي اندازم؛ پيكان قديمي و زهواردررفته اي ست كه از همه سوراخ هايش دود بيرون مي آيد. طبق اعلام سازمان حفاظت محيط زيست، بيش از 80 درصد آلودگي هواي تهران به خاطر تردد خودروهاست و در اين بين خودروهاي فرسوده سهم بيشتري در اين توليد آلودگي دارند. منشا آلودگي، خود شهروندان تهراني هستند.
به اتوبوس ها مظنون نشويد. آنچه كه از آلودگي اتوبوس هاي شركت واحد مي بينيد، در مقايسه با آلودگي سواري ها خيلي كم است و چندان به حساب نمي آيد. سهم اتوبوس ها در آلودگي هواي تهران تا چند سال پيش 3 درصد بود و امسال به كمتر از 2 درصد رسيده است، در حالي كه خودروهاي فرسوده و خودروهايي كه سيستم احتراق سالمي ندارند، منشا اصلي توليد آلودگي هستند. پدران بچه هايي كه آسم و آلرژي و سردرد و سوزش چشم مي گيرند، حاضر نيستند ماشين فرسوده شان را از رده خارج كنند يا دست كم به مركز معاينه فني ببرند و مادران آنها حاضر نيستند لحظه اي از ماشين شخصي شان دل بكنند و پياده يا با تاكسي و اتوبوس رفت و آمد كنند. اين چنين است كه آلودگي مدام توليد مي شود و از هيچ منفذي هم خارج نمي شود. شهر مثل ظرف دربسته اي همه محتويات خود را حفظ مي كند و شهروندان فقط از ته دل آرزو مي كنند كه كاش بادي بوزد و باراني ببارد.
البته پايتخت بدشانسي ديگري هم آورده و آن اينكه به دليل شرايط اقليمي خاص، در ماه هاي سرد سال با وارونگي شديد دما روبه رو مي شود. كارشناس شركت كنترل كيفيت هوا يادآوري مي كند كه هوا چنان سرد نشده كه وارونگي دما، هوا را آلوده نگهدارد و من به اين فكر مي كنم كه بالاخره فصل سرما (كه هم بارندگي دارد و هم وارونگي دما) براي تهران، فصل خوبي ست يا فصل بدي.
منطق كلانشهري
آرزو مي كنم فقط سرما زودتر برسد، اما پيش از آن، آرزوي ديگري هم دارم؛ آرزو دارم منطق كلانشهري ها تغيير كند و به حالت طبيعي خودش برگردد. در تحقيقي كه چند ماه پيش منتشر شد، آمده بود كه تهراني ها براي رفع بي حوصلگي ناشي از آلودگي هوا حاضر هستند روزي يكهزار و 500 تومان بپردازند. جالب است؛ آنها حاضرند براي فرار از عوارض آلودگي هوا هم پول بپردازند، اما حاضر نيستند فكري به حال منشا آلودگي نزد خودشان بكنند. شايد روزي ديگر تمام سرمايه شهروندان تهراني هم نتواند عوارض آلودگي هوا را رفع كند.
*عنوان تيتر برگرفته از نام فيلمي به كارگرداني 
استاد نادرابراهيمي است.

يادداشت
اتاق گاز
احسان مهاجر
سالانه 80 هزار نفر در جهان بر اثر آلودگي هوا مي  ميرند. بيماري  هاي مزمن تنفسي - ريوي، كم  هوشي كودكان، كاهش بازده فكري و كاري افراد جامعه، تنش  هاي عصبي و خستگي جسمي و روحي در طول شبانه  روز هم از اثرات ديگر آلودگي هواست. اين آلودگي در تهران در فصل سرما بخصوص در ساعات اوليه صبح به دليل وارونگي دما، تشديد مي  شود و اگر وزش باد و بارش برف و باران در اين فصول به كمك هواي شهر نيايد، آلودگي، مرزهاي هشدار را هم رد مي  كند.
از طرف ديگر با بازگشايي مدارس و افزايش سفرهاي درون  شهري، بر شدت آلودگي هوا و متعاقب آن بيماري  هاي تنفسي افزوده مي  شود و در پي افزايش آلاينده  ها در سطح شهر، بيماري  هاي ريوي، آلرژي و آسم افزايش يافته و در صورت عدم توجه جدي بر شدت اين بيماري  ها در فصل پاييز و زمستان، افزوده خواهد شد.
اين عوارض و مشكلات، ناشي از آن است كه شهروندان تهراني در اتاق گازي ساخته دست خودشان زندگي مي  كنند. سوزاندن بنزين ارزان و تردد با خودرويي كه چندين برابر بيش از حد مجاز آلودگي ايجاد مي  كند، براي هيچ شهروندي هزينه  اي ندارد و از طرف ديگر، حتي باعث عذاب وجدان كسي هم نمي  شود. در اين بين رفع آلودگي هواي تهران بشدت به تغييرات جوي وابسته است، چراكه كوه  هاي اطراف آن نه تنها باعث ثابت ماندن جريان هوا مي  شود، بلكه با وارونگي دما موجب ماندن آلودگي در نزديكي سطح زمين مي  شود؛ به اين صورت كه در نزديكي صبح جريان هواي سرد، از كوه  هاي شمال تهران، هواي نزديك به سطح زمين را پوشانده و تا گرم شدن آن در نيمروز، آلودگي و ذرات معلق را در سطح زمين نگه مي  دارد. اين مشكل بيشتر روي كودكان تاثير مي  گذارد، چون قد آنها كوتاه  تر است و به همين خاطر آلودگي سطح زمين، بيشتر آنها را تهديد مي  كند.
در چنين شرايطي، تنها عاملي كه مي  تواند به داد تهران برسد، خروج خودروهاي فرسوده از چرخه (به اجبار يا به دلخواه) و كم كردن حجم سفرهاي درون  شهري ست وگرنه هيچ فرمول مشخصي وجود ندارد كه بتواند مونوكسيد كربن، دي  اكسيدگوگرد و ذرات معلق را ناگهان از روي تهران پاك كند و بچه  ها را از كندذهني و عصبيت نجات دهد.
تهران همانند لكه كبودي بر دامنه جنوبي البرز جاخوش كرده و امروز ازگذشته ييلاقي و خوش آب و هواي آن جز خاطره اي نمانده است. اين لكه كبود وقتي مثل قارچي سمي و بزرگ روز به روز رشد كرد و گوشه كنار آسمان شهر راپوشاند كه هيچ كس هيچ وقت نپرسيد ماشين هاي 40-30 سال پيش روي چه حسابي بايد بنزين ارزان تر از آب را به خوراك ريه هايمان تبديل كنند.

ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |