عكس: قادر عاقلي‎/ فارس
در هياهوي سقوط هواپيما، صداي نفس هاي يك مرد خاموش شد، كسي هم چيزي نشنيد. خبر درگذشت منوچهر نوذري در ميان اخبار كشته شدن 68 خبرنگار و عكاس گم شد. هنگام مرگ هم مثل زمان حياتش كسي به او اداي دين نكرد.
سعيده امين- سال 79 وقتي براي كاري به يكي از بيمارستان هاي تهران سري زدم، صورت آشناي مردي را ديدم كه موهايش سفيد شده بود، اما ابرواني مشكي داشت. منوچهر نوذري مجري برنامه پرطرفدار مسابقه هفته - آمده بود تا در يك عمل جراحي سنگين، پنج رگ گرفته قلبش را باز كند. شكسته تر از مردي نشان مي داد كه روزگاري، قبراق و سرحال برنامه مسابقه هفته را اجرا مي كرد. مي خواست خود را سرحال نشان دهد: چيز مهمي نيست. عمل قلب براي يك آدم 63 ساله اصلا عجيب نيست .
حالا پنج سال از آن روز گذشته و من بايد زندگينامه او را مرور كنم. صدايش در گوشم زنگ مي زند. آن آرامش جاودانه و پختگي حاصل از سال ها تجربه براي آدم فراموش ناشدني ست. صورتي كه اين روزها بسيار تكيده شده بود با چين و چروك دور چشمانش كه نمي توانست برق شيطنتش را پنهان كند به صورت يك تصوير ماندگار در اذهان درآمده است؛ مردي كه در اطلاعات عمومي هميشه چند قدم از شركت كننده هاي برنامه مسابقه هفته جلوتر بود.
منوچهر نوذري كه از دو روز قبل بايد واژه زنده ياد يا مرحوم را پيش از اسمش يدك بكشد، هنرمند پيشكسوت سينما، تئاتر و تلويزيون، راديو و دوبله بود. او اولين كسي بود كه در مقابل دوربين تلويزيون ظاهر شد و به اين اولين بودنش هميشه مي باليد، هرچند كه چيزهاي زيادي براي باليدن در كارنامه او وجود داشت.
نوذري متولد دهم ارديبهشت ماه 1315 بود. او از سال 1332 فعاليت هنري خود را آغاز كرد و شش سال بعد وارد سينما شد. از همين زمان دوره 50 ساله افتخارات هنري وي كليد خورد. برنامه هايي مثل صبح جمعه با شما و مسابقه هفته از به يادماندني ترين كارهاي وي هستند و البته روايت سريال هزاردستان زنده ياد علي حاتمي چيز ديگري بود كه كارنامه هنري او را درخشان تر كرد.
نوذري از سال 1334 وارد كار دوبله شد. براي اولين بار در فيلم اميرارسلان نامدار بازي كرد و بعد براي كار مجري گري در سال 1347 يك دوره آموزشي شش ماهه را در شبكه B.B.C گذراند. مهارت وي در كار دوبله به جايي رسيد كه تصميم گرفت استوديوي تنديس را تاسيس كند تا هنر دوبلاژ را در ايران حرفه اي كند. نوذري در سال 53 در مصر مستند نيل را ساخت كه بسيار مورد استقبال قرار گرفت. او بعد از مصر به سوريه و اردن رفت تا فعاليت فيلمسازي را در آنجا هم تجربه كند. وقتي به ايران برگشت، مجددا وارد ساختمان راديو شد و از اسفند 1366 برنامه راه شب و صبح جمعه با شما را پي ريزي كرد.
بسياري صداي جاودانه منوچهر نوذري را به جاي جك لمون هنوز به خاطر دارند. دوران غيبت چند ساله نوذري از عرصه سينما و تئاتر با بازي در سريال كوچه اقاقيا ساخته رضا عطاران خاتمه يافت و حالا از وي فيلم چند مي گيري گريه مي كني از شاهداحمدلو آماده اكران است.
او از جمله توانمندترين گويندگان و مديران دوبلاژ كشور محسوب مي شد و وقتي به جاي شخصيت جك لمون صحبت مي كرد انگار صداي اين مرد به صورت جك لمون بيشتر مي نشست تا صورت تكيده اش با آن اندوه موكد!
در اين دو- سه سال، مي شد او را در رفت وآمدهاي مداوم به بيمارستان ديد. مي گفت: براي هفت دهه زندگي، اين مريضي ها طبيعي ست ، اما كليه و قلبش اين را نمي گفتند. نوذري رفت تا درست در روزي كه همه شهر زير سايه اخبار غم انگيز مربوط به سقوط هواپيماي 130-C و آلودگي شهر تهران بود، كسي يادش نماند كه حق نوذري بيش از اينها است؛ بيش از اينكه بدل به يك باكس در گوشه صفحه اول روزنامه ها شود. او سال ها تيتر اول راديو و دوبله ايران بود.

يك هفته ديگر گذشت، اما هوا همچنان آفتابي ست. ظاهرا فصل پاييز خيال رفتن ندارد.
سميه هاشمي دو روز آخر هفته گذشته به دليل بالا بودن آلايندگي هوا تعطيل اعلام شد. پديده وارونگي هوا آلودگي هواي پايتخت را نيز تشديد كرد. اگرچه طبق پيشگويي هاي هواشناسي اواسط هفته دماي هواي اغلب نقاط كشور چند درجه كاهش خواهد يافت، اما به طور كلي تغيير دماي محسوسي در آب وهواي كشور ديده نمي شود. حتي در برخي از شهرهاي كشور از جمله تبريز، چابهار و بندرعباس دماي هوا افزايش چشمگيري پيدا كرده است. در پايتخت، امروز و فردا حداقل دما 2درجه كاهش خواهد يافت. تعطيلات چند روز آخر هفته شهروندان تهراني را به يك توفيق اجباري رسانده است. بسياري از مردم در پي آلودگي هوا سوار خودروهاي خود شده و از آلودگي هواي شهر گريختند. محدوده طرح ترافيك نيز به طور موقت افزايش پيدا كرد. يك كارشناس هواشناسي مي گويد: آلايندگي هوا مانع جابه جايي لايه هاي هوايي شده و از كاهش دما جلوگيري مي كند. به هر حال اگرچه در آستانه فصل زمستان از سرما و برف خبري نيست، اما در هر حال در چند روز آينده دماي هوا كاهش خواهد يافت. البته هنوز قول باران را به شما نمي دهيم، اما هوا كمي سردتر خواهد شد.

ليلي نيكونظر
يك: نه اينكه فقط ما مرده پرست باشيم. اصلا نه اينكه ما مرده پرست باشيم كه گفتنش زشت است و تعبيربدي ست و شايد همه جاي دنيا همين باشد. به هر حال لحظه روبه رويي با مرگ لحظه آساني نيست و هر چه باشد مرگ ضربه مهيبي است كه به ناگاه فرود مي آيد و غريزه زندگي را مي لرزاند و احتمالا همين، همه آدم هاي دنيا را در مقابل مردگان مهربان تر مي كند.
دو: ما مراسم رفتگانمان را پرشكوه برگزار مي كنيم؛ گسترده و مفصل. عجز و لابه مي كنيم و اشك مي ريزيم. ما به مراسم غربي تشييع مردگان كه گهگاه در فيلم هاي سينمايي مي بينيم با تعجب نگاه مي كنيم. باورمان نمي شود آن همه خونسردي را. عادت كرده ايم خاك بر سرمان بريزيم. ما سوم و هفتم و چهلم برگزار مي كنيم و در مقابل مرگ عزيزانمان طاقت از دست مي دهيم. دم حجله مرده ها درنگ مي كنيم وسر تكان مي دهيم و خودمان مي دانيم كه چقدر در اين مواقع بي صبريم و چه ميزان از اغلب آن فرزانگي به دوريم كه بتوانيم مرگ را بي واسطه بفهميم. گفتيم كه شايد همه جاي دنيا همين باشد كه شايد همه مردم دنيا در مقابل مرده هايشان مهربان تر باشند، اما ما مردم اين سمت دنيا، نه اينكه بيزاريم از مرگ و مفهوم نيستن، نه اينكه فقط از حس هايمان مايه مي گذاريم و بس و نه اينكه بگوييم مرده  پرستيم و همين، كه اين درنگ بيشترمان در كنار مفهوم مرگ، اين تفصيل مرگ و مرگيدن شايد به اين خاطر باشد كه ... .
سه:مجري و بازيگر پيرمان در روزهاي آخر زندگي اش از بي توجهي مي نالد و از حقوق و دستمزدهاي پرداخت نشده اش. منوچهر نوذري  كه ديگر در بينمان نيست در اين روزهاي آخر وضع مالي خوبي نداشت و سخت زندگي مي كرد و كسي نبود كه در آخرين سال هاي حياتش قدر او را بيشتر بداند كه شايد مثل هميشه توانا بود و حتي كامل تر. شايد كسي براي زندگي او بهاي زيادي قائل نبود، آنقدر كه دستش را بگيرد كه روي تخت بيمارستان از بي توجهي ننالد. اين روزها كه بزرگان شعرمان را از دست مي دهيم و پير گرافيك را به مرگ مي بازيم، جا دارد بيشتر از خودمان سئوال كنيم كه براي اينها زمان زنده بودنشان چه كرده ايم؟ و چرا موقعي ياد بزرگداشتشان مي افتيم كه چند روز بعدش از دستشان مي دهيم. كمي نزديك تر بياييم، 68 نفر از اهالي خبرمان را روي هوا مي فرستيم بدون آنكه مطمئن باشيم پايشان سالم به زمين مي رسد يا نه؟ بدون اينكه به اين بينديشيم كه خيلي طول مي كشد كسي شبيه آنها تجربه كسب كند و بياموزد و حواسمان باشد آنها را سوار كدام مركب به سفر مي فرستيم تا مركب مرگشان نباشد و سفر هميشگي شان. ما مردمي احساساتي هستيم. از حس مان خيلي مايه مي گذاريم، مردم خوبي هستيم، كنار حجله ها درنگ مي كنيم، يا در مراسم مرده هايمان شركت مي  كنيم و اشك مي ريزيم، اما آنقدر كه از مرگ مي هراسيم و تقبيحش مي كنيم، انگار كه زندگي را دوست نداريم... نه، دوست نداريم.

حميدرضا پور نصيري
اگر ديشب سريال واكنش را از دست داديد و از قضا از طرفداران مجموعه هاي خارجي و پليسي هستيد، حواستان باشد كه امروز تكرارش را در شبكه دوم از دست ندهيد. البته يك مسئله اي هست و آن هم اينكه شبكه 2 هنوز معلوم نيست در چه ساعتي برنامه هايش را تكرار مي كند؛ يك روز ساعت 9 صبح سريال ديشبش را دوباره پخش مي كند و يك روز ساعت 12 ظهر. خلاصه كه در يك ساعتي اين مجموعه دوباره پخش مي شود. و خداوند عشق را آفريد را هم اگر ديشب اتفاق غيرمنتظره اي رخ نداده باشد و از شبكه 3 نمايش داده شده باشد، امروز در حوالي ساعت 13:40 مي توانيد تماشايش كنيد. شبكه تهران هم هنوز معلوم نيست بالاخره ساعت 16:30 را براي تكرار مجموعه هايش در نظر گرفته يا ساعت 19 را، اما امروز احتمالا در يكي از اين زمان ها مي توانيد تكرار هشدار براي كبرا 11 را تماشا كنيد. اما شب، حدود ساعت 21:30 مي توانيد قسمت ديگري از مجموعه پيله هاي پرواز را از شبكه دوم تماشا كنيد و در ساعت 22:10 به سراغ شبكه اول برويد كه مجموعه ماموران مخفي پليس را نمايش مي دهد. ساعت 1:15 بامداد هم گويا اختصاص به پخش مجموعه معصوميت از دست رفته دارد؛ مجموعه اي كه چند سال پيش توسط داود ميرباقري ساخته شد و شبكه سوم هم آن را پخش كرد، اما به لحاظ كيفي فاصله آشكاري با سريال امام علي (ع) داشت و نتوانست موفقيت آن مجموعه را براي ميرباقري تكرار كند. به خاطر همين چندان هم پيشنهاد نمي كنم تا آن ساعت شب بيدار بمانيد و امين تارخ را ببينيد كه با يك دوبله بد، نقش اصلي داستان را برعهده دارد.
چند صباحي هم مي شود كه شبكه دوم برنامه اي را پخش مي كند با عنوان آن سوي توهم كه درباره مصرف قرص هاي توهم زا و اثرات آنهاست و در هر قسمتش علاوه بر گفت وگو با كارشناسان و پزشكان، با مصرف كنندگان اين مواد هم حرف مي زند. اين برنامه را از شنبه تا چهارشنبه، حدود ساعت 21 از اين شبكه مي توانيد تماشا كنيد. برنامه جذابي هم هست و با تدوين و ريتم مناسبش خوب مي تواند بيننده را جذب كند، فقط به قول دوستي، حالا كه ديگر قرص هاي اكس از مد افتاده و نمونه هاي جديدترش با عناوين تازه به بازار آمده، تلويزيون يادش افتاده درباره اين مواد برنامه بسازد.
درباره فوتبال هاي امشب هم باز بصراحت نمي توان حرفي زد، اما به احتمال زياد امروز از باشگاه هاي آلمان بازي بايرن مونيخ ـ كايزرسلاترن پخش مي شود و آخر شب هم دربي حساس شهر ميلان از باشگاه هاي ايتاليا به نمايش درمي آيد. شايد يك بازي هم از ليگ هاي انگليس و اسپانيا براي پخش انتخاب شود. با توجه به اين پخش مستقيم ها هم شايد خبري از شب هاي برره و مهران مديري نباشد. خلاصه كه اگر هر تغيير غيرمنتظره اي در شبكه 3 ديديد، بر نويسنده خرده نگيريد كه بي تقصير است.