سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۶
رسم امانت داري با مدرسه سازي دست به دست مي شود
مثل باران روي دريا
000534.jpg
عكس:گلناز بهشتي
شيده رشيدي
آنها داشته هاي  خود را داشته هاي  خداوند مي دانند كه  به رسم  امانت  به  دستان  پرمهرشان  سپرده  شده  است .
از جنس  بارانند كه  نعمت  بارش  خود را يكسان  تقسيم  مي كنند.
آنها افق هاي  دور را مي بينند، افق هايي  كه  هر چشمي  توان  ديدن  آن  را ندارد، در افق هايي  دور به  دنبال  ساخت  خانه اي  هستند امن ، مهربان  و هميشگي .
وقتي  صحبت  مي كند، محبت  و مهرباني  در لحن  و كلامش  نمايان  است ، فرزندان  ايران  را فرزندان  خود مي داند و خود را خدمتگزار فرزندان  ايران .
به  گفته  خودش، او اولين  زن  خير مدرسه ساز ايران  است  كه  اولين  مدرسه  را در محروم ترين  روستاي  مرزي  بين  ايران  و شوروي  ساخته  است .
اشرف السادات  پرهيزگار، يكي  از خيران  مدرسه سازي  است  كه  سال هاي  سال  از عمر خود را صرف  مدرسه سازي  كرده  است . از روزي  سخن  مي گويد كه  انگيزه  مدرسه  سازي  در او شكل  گرفت .
در سال هاي  پاياني  دهه  40 شمسي  در يكي  از سردترين  زمستان هاي  قبل  از انقلاب  اسلامي  به  دورترين  نقطه  آذربايجان  شرقي  سفر كردم  و صحنه اي  را ديدم  كه  تا ابد در ذهنم  باقي  خواهد ماند و آن  صحنه  بود كه  به  من  انگيزه  داد تا در كار خير مدرسه سازي  حضور داشته  باشم .
در حالي  كه  متأثر مي شود ادامه  مي دهد: دانش آموز خردسالي  در راه  بازگشت  از مدرسه  به  روستاي  محل  سكونت  خود، به دليل  ريزش  برف  سنگين  و غروب  زودهنگام  به  تاريكي  شب  برمي خورد و با هجوم  يك  گله  گرگ  روبه  رو مي شود.
كمي  سكوت  مي كند و ادامه  مي د هد: وقتي  به  محل  حادثه  رسيديم ، چند قطعه  استخوان ، دو جوراب  پشمي  كهنه  و يك  روپوش  كهنه  دانش آموز روي  برف  افتاده  بود. كتاب  درسي  اين  دانش آموز خردسال  مثل  كتاب  زندگي اش  برگ برگ  روي  برف هاي  يخ زده  خودنمايي  مي كرد.
اين  صحنه  اثر عميقي  در شفاف ترين  نقطه  ضمير من  حك  كرد. اثر آن ، چنان  ژرف  و تأثيرگذار بود كه  تا به  امروز باقي  ماند. با اين  عشق  به وجود آمده  در درونم  وارد روستاي  دانش آموز خردسال  شدم ، آن  روستا با كمترين  امكانات  بهداشتي ، نبود آب  و برق ، درمانگاه  و غيره  دست  و پنجه  نرم  مي كرد.
بايد از تكرار تجربه هاي  تلخ  جلوگيري  كرد. او به  پيشنهاد خانواده اش براي  احداث  مدرسه  در روستا اقدام  كرد .  متأسفانه  با توجه  به  اين كه  در آن  روزگار مدرسه سازي كار   تجربه  شده اي  نبود و از طرفي  با جهل  و بي سوادي  مردم  روستا انجام  اين  كار سخت  بود، مدرسه اي  ساخته  نشد اما او  انگيزه اش  را براي  ساخت  مدرسه  در هر كجا از وطن  از دست  نداد .
او مي گويد: براي  ادامه  تحصيل  به  خارج  از كشور رفتم  اما آرزويم  اين  بود كه  برگردم  و در امر خير مدرسه سازي  حضور داشته  باشم . در پايان  اولين  مقطع  تحصيلي  دانشگاهي  به  ايران  آمدم ، عشق  مدرسه سازي  روح و روان  مرا تسخير كرده  بود، اما وجود موانع  براي  رسيدن  به  هدف  به  قوت  خود باقي  بود، تا اين كه  به منظور ادامه  تحصيلات  تكميلي  راهي  ايالات  متحده  شدم  و سرانجام  بعد از پايان  تحصيلات  تكميلي  عازم  ايران  شدم  و براي  رسيدن  به  هدف  تلاش  كردم  و با موانع  زيادي  مواجه  شدم  اما عاشق  بودم  و موانع  را نمي ديدم .
ساخت  مدرسه اي  در روستاي  محل  سكونت  دانش آموز خردسال  كه  با دندان هاي  گرگ  گرسنه  تكه تكه  شد يكي  از آرزوهاي  بزرگ  اين  زن  بود تا اينكه  اين  آرزو محقق  شد و مدرسه اي  به دستان  پرتوان  اشرف السادات  پرهيزگار ساخته  شد و خنده را بر لبان  خشك  كودكان  روستا نشاند.پدر اين  زن  خير هم، چندين  بيمارستان  بزرگ  مردمي  از جمله  بيمارستان  نمازي ، دكتر پرهيزگار و... را با سرويس  رايگان  در زادگاهش ، استان  فارس،  احداث  كرد.
پرهيزگار آرزويش  را اينگونه  به زبان  مي آورد: هميشه  آرزو داشتم براي  رشد و شكوفايي  فرزندان  ايران اسلامي ، مدرسه اي  به  وسعت  عشق  بسازم ، درست  مشابه  گياهي  بودم  كه  عاشق  نور بود و با تحويل  هر مدرسه اي  سرآغازي  ديگر براي  افتتاح  مدرسه  در ذهنم  نقش  مي بست  .
او  هنرستان  فني وحرفه اي  دختران  و مدرسه  حبيب الله  پرهيزگار و ... را در دهه 50 و 60 افتتاح  كرد.
پرهيزگار همچنان  براي  آرزوهايش  ارزش  قائل  است  و براي  رسيدن  به  آنها تلاش  مي كند، او مدرسه  مي سازد و فرزندان  ايراني  در آن  مدرسه هايي  كه  به  دستان  پرتوان  انسان هايي  چون  پرهيزگار ساخته  شده  است ، پناه  مي آورند و در آغوش  گرم  مدرسه ، پله هاي  ترقي  علم  را طي  مي كنند.
آيندگان  به  انسان هايي  چون  پرهيزگار غبطه  خواهند خورد و آرزو خواهند داشت  كه اي  كاش  ما نيز چون  او بوديم .حديث  سامني ، يكي  ديگر از خيران  مدرسه سازي  است  كه  چهره  مهربان  و آرام  او ما را به سمت  خود جلب  كرد. به نظر 50 و چند ساله  مي آيد با نرمش  خاصي  صحبت مي كند، گويي  با احداث  مدارس  به  آرامش  الهي  رسيده ؛ آرامشي  وصف ناپذير.
پدر اين  زن  خير نيز يكي  از خيران  دوران  خود بوده ، پدر او حدود 40  سال پيش زميني  را براي  ساخت  مدرسه  در اختيار آموزش  و پرورش  قرار داد.سامني  35 سال  پيش  دبيرستاني  در ملاير ساخت ، به  گفته  خود او اين  مدرسه يكي  از بزرگ ترين  مدارس  غرب  ايران  به  شمار مي رود.
او مي گويد: چند سال  پيش  مدرسه اي  در رباط كريم  تهران  ساختم  در زميني  به مساحت  4 هزار متر؛ دبيرستاني  دو شيفته ، مستحكم  و زيبا. به  آرامش  عجيبي  بعد از ساخت  اين  مدرسه  رسيدم  و خدا را بيش  از پيش  احساس  كردم . مدرسه اي  كه  دانش آموزان  رباط كريم  در آن  درس  مي خواندند بسيار كوچك  و سه  اتاقه  بود به  دور از بهداشت  و امكانات  اوليه  .
او با افتخار مي افزايد: خوشحالم  از اينكه  بچه هاي  مدرسه هايي  كه  به لطف  و عنايت  خداوند ساختم ، خوشحال هستند، با خنده  آنها مي خندم  و با گريه هايشان ، مي گريم  . او در پايان  صحبت هايش  در حالي  كه  به  آسمان  نگاه  مي كند، مي گويد: خدايا كاش  مي شد مدارس  بيشتري  را مي ساختم  و بر شادي هاي  كودكانه  فرزندانم  مي افزودم ، شادي هاي  كودكانه  و بي رياي  فرزندانم  كه  در واقع  فرزندان  خودم  هستند را دوست  دارم  .
با وجود اينكه  خيران  مدرسه ساز فعاليت  چشمگيري  داشته اند، اما تهران ، همچنان  با كمبود مدرسه  روبه رو است  و از طرفي  در اين  كلانشهر مدارسي  وجود دارند كه  آن  چنان  قديمي  و فرسوده  هستند كه  هر لحظه  احتمال  ريزش  آنها وجود دارد.
مدير كل  نوسازي  مدارس  استان  تهران  نيز برضرورت  احداث  20 هزار كلاس  درس  در اين  استان  تاكيد دارد. محمد اصلاني  گفت : احداث  20 هزار كلاس  درس  در استان  تهران  در بودجه  سال  جاري  مطرح  نشده  است  .
او با اشاره  به  اينكه  طبق  مصوبه  مجلس  20هزار كلاس  درس  به مدت  2 سال  در سطح  كشور بايد ساخته شود، گفت : با انجام  اين  امر و تعلق  گرفتن  درصد قابل توجهي  از نظر ريالي  و كمي  (تشكيل  كلاس هاي  درس ) به  استان  تهران ، بخش  قابل توجهي  از مشكلات  مدارس  تهران  در كوتاه مدت  برطرف  خواهد شد .
اصلاني  اضافه كرد: با اختصاص  20 درصد از 20هزار كلاس  درسي  كه  در سطح  كشور طي  دو سال  بايد ساخته  شود به  استان  تهران ، فقط حدود سه  هزار كلاس  درس  در اين  استان  احداث  مي شود كه  جوابگوي  نياز نخواهد بود .
او با تاكيد بر اينكه  سازمان  نوسازي  استان  تهران  همچنان  به دنبال  احداث ۲۰ هزار كلاس  درس  در سطح  اين  استان  است ، ابراز اميدواري  كرد مسئولان  توجه خاصي  نسبت  به  احداث  اين  تعداد كلاس  درس  در استان  تهران  داشته  و هرچه  سريع تر نسبت  به  تامين  اعتبار احداث  اين  كلاس ها اقدام  كنند.
رئيس  مجمع  خيران  مدرسه ساز استان  تهران  گفت : 230 هزار متر مربع  فضاي  آموزشي  در سطح  استان  درحال  ساخت  است  كه تا مهر ماه  سال  آينده ، 70 مدرسه  از سوي  مجمع  خيران  مدرسه ساز به  آموزش  و پرورش  تحويل  داده  مي شود .
امير بني آدم ، اضافه كرد: با مهاجرت هاي  بي رويه اي  كه  در شرايط فعلي  در سطح  استان  تهران  صورت  مي گيرد، پيش  بيني  مي شود كه  طي  سه  سال  آينده  به  15 هزار كلاس  آموزشي  نيازمند باشيم ، البته  اميدواريم  كه  با مساعدت  وزارت  آموزش  و پرورش ، نوسازي  مدارس  و خيران  مدرسه ساز اين  نياز برطرف  شود .
بني آدم ، با اشاره  به  اينكه  حركت  مجمع  خيران  مدرسه ساز استان  تهران  در شرايط مطلوبي  قرار دارد، گفت: مساعدت  خيران  مدرسه ساز استان  تهران  رو به  افزايش  است  و اميدواريم  كه  براي  رفع  نياز فضاهاي  آموزشي  تهران  به خصوص  مدارس  تخريبي  و استيجاري ، برنامه هاي  منظمي  را با كمك  خيران  اجرا كنيم  .
رئيس  مجمع  خيران  مدرسه سازاستان  تهران  تاكيدكرد: البته رفع  نياز فضاهاي  آموزشي  تهران  به خصوص  مدارس  تخريبي  و استيجاري ، ملزم  به  كمك  وزارت  آموزش  و پرورش  و نوسازي  بوده  و همياري  دولت  را نيز مي طلبد .
بني آدم  گفت : با اجرايي  شدن  اين  حركت ، طي  سه  سال  آينده  مدارس  استان  تهران  به  حد استاندارد (هر كلاس  با ظرفيت  25 دانش آموز) خواهد رسيد .
وي ، با تاكيد براينكه  حركت  خيران  هر ساله  سير صعودي  داشته ،افزود: تعداد خيران  مدرسه ساز در طول  دو سال  گذشته  80 درصد افزايش  يافته  و اميد است  اين  روند همچنان  با رشد تصاعدي  ادامه  يابد .

برف رويايي تهران
000540.jpg
باور كنيد تهران يك شهر رويايي است؛ رويايي در حد زيباترين شهرهاي جهان، پاريس، رم،... . باور كنيد كه امروز براي ساعاتي هر چند كوتاه احساس كردم روي ابرها پرواز مي كنم و تهران را آنقدر زيبا ديدم كه دوست نداشتم آن لحظات به پايان برسد و من دوباره با تهران روبه رو شوم، صبح با سكوت برف از خواب پريدم و گه گاه از انتهاي كوچه هاي دور صداي سرخوردن ماشين ها را مي شنيدم، خنده ام گرفت. ها باز هم يك روز برفي.
000537.jpg
عكس ها: محمدرضا شاهرخي نژاد
هيچ خلوت و سكوتي اينقدر پرهيجان نيست و هيچ هيجاني اينقدر آرامش بخش. به نشستن دلنشين آنها روي زمين نگاه كن. حالا وقتي است كه بايد همه چيز را فراموش كني، با دستهاي باز توي كوچه سر به آسمان بچرخي و بخواني. ببار اي برف... .

فرستاده شهردار
ايده ها در ايستگاه يخبندان
رضا ولي زاده- گزارش هاي فرستاده خيالي شهردار فرضي، اين بار به يخبندان مربوط است، آخر سرما اروپا را هم فراگرفته است. درضمن به دليل درج آگهي در اين صفحه، گزارش را به جاي دوشنبه، امروز مي خوانيم:
سلام آقاي شهردار
در ايستگاه هاي مترو (اوبان)، تراموا (اشتفاسن بان) و اتوبوس (بُس) جعبه اي وجود دارد كه در آنها شن و نمك ريخته اند و هر وقت توي سرماي زمستان، خيابان ها و ايستگاه ها يخ ببندند كارگران شهرداري از همان جعبه ها شن و نمك را روي سطح ليز معابر و ايستگاه ها مي ريزند.
اين را زن تقريبا 40 ساله تركيه اي به زبان آلماني و با لهجه اي تركي به دختر جوان عربي مي گويد كه روبه رويش نشسته و انگار علاقه اي به گفت و گويي كه از چند دقيقه پيش آغاز شده ندارد و مدام خميازه مي كشد. انگار براي اولين بار است كه به فرانكفورت آمده است.
از شيشه تراموا بيرون را نگاه مي كنم. برف مي بارد. دختر جوان عرب دست هايش را توي جيب كاپشنش فرو كرده و در گرماي تراموا به برفي نگاه مي كند كه تا چند دقيقه پيش از سوار شدن حسابي زهر چشمش را گرفته بود.
كجاي نامه بودم؟
پيرو دستور جنابعالي پس از ورود به آلمان، بازديد از امكانات و خدمات شهري اين كشور و مطالعه آنها را آغاز كردم .
دختر عرب دستش را از جيب هاي كاپشنش بيرون مي آورد و كلاه آبي رنگش را از سر بر مي دارد. فرقي نداره فرانكفورت هم همين طوره، تازه بعدش كه ماشين شهرداري مياد، به غير از خيابونا و پياده روها روي پله خونه ها هم شن و نمك
مي ريزه.
تراموا در ايستگاه توقف مي كند. اول درها و بعد پله ها باز مي شوند و زني با كالسكه بچه اش مي خواهد سوار شود. يك زن آلماني با مردي كه كنارش نشسته به من نگاه
مي كنند كه به در نزديك تر هستم. تا من به خودم بيايم هر دو جست مي زنند سمت در و در يك چشم به هم زدن كالسكه بچه را بالا مي كشند. قبل از نشستن با غيظ نگاهم مي كنند. ديگر دير است. بايد زودتر مي جنبيدم. سرم را پايين مي اندازم و خودم را گرم نوشتن در دفترچه ام مي كنم:
نخستين قسمت از گزارش بازديد خود را كه درباره هوشمندسازي خيابانهاست به پيوست اين نامه حضورتان ارسال مي كنم.
۱ -هوشمندسازي و تجهيز خيابان ها را در بخش هاي مختلفي مي توان معرفي كرد. در بخش چراغ هاي راهنمايي و رانندگي بايد به دو نكته قابل توجه اشاره كنم. اول اين كه چراغ هاي فرعي كه صرفا براي عبور عابر پياده در نظر گرفته شده به وسيله عابران سبز مي شوند. دستگاهي روي پايه چراغ راهنمايي و رانندگي نصب شده كه اگر سطح شيشه اي آن را لمس كنيد بلافاصله دوربين، سرعت، تعداد و فاصله ماشين هايي را كه دارند نزديك مي شوند محاسبه مي كند و در فرصتي مناسب، چراغ سبز مي شود. دستگاهي كه گفته شد با 70 سانتي متر ارتفاع از سطح زمين نصب شده و كودكان هم مي توانند از آن استفاده كنند. مزاياي اين سيستم اين است كه تنها به واسطه درخواست عابران فعال مي شود و در نتيجه به اتلاف وقت كمتري براي رانندگان و عابران منجر خواهد شد.تراموا به ايستگاه هاپت بان هُف مي رسد. دفترچه ام را مي بندم و زني را كه با كالسكه سوار شده بود مي پايم تا ببينم پياده مي شود يا نه. زن كه كالسكه اش را به سمت در هل مي دهد مي فهمم كه قرار است پياده شود. جست مي زنم و در كه باز مي شود سريع تر مي پرم پايين و از پايين كالسكه زن را مي گيرم و مي گذارم روي زمين. زن با لبخند دانكه شوني(متشكرم) تحويلم مي دهد و من هم بيته شوني(خواهش مي كنم) با لبخند بدرقه اش مي كنم.
هوا تاريك شده است. محمد ديگر بايد برگشته باشد. متروي هاپت بان هف را به سمت زودبان هُف سوار مي شوم. اين قضيه جعبه هاي شن و نمك توي ايستگاه هاي تراموا و اتوبوس و شن و نمك پاشيدن روي پله خانه ها ايده جالبي است. به اين فكر مي كنم كه گفت و گوي ميان زن ترك و زن جوان عرب را هم توي گزارش هاي بعدي به اسم تجربيات خودم براي شهردار بنويسم. امشب بايد اولين نامه را تمام كنم و براي شهردار ميل كنم.

اعداد اساسي
۲‎/۵ميليارد دلار
۲‎/۵ ميليارد دلار يك عدد دو وجهي است. اين عدد هم دلخواه است و هم نه. اگر خواننده دائمي ستون اعداد اساسي باشيد مي دانيد كه مصرف بنزين در طول هفته گذشته افزايش چشمگيري داشته است، شايد بپرسيد اين چه ربطي به عدد امروز دارد؟ 5/2 ميليارد دلار در حقيقت اعتباري است كه براي افزايش توليد بنزين اختصاص يافته است. حالا مي توانيد به دو وجهي بودن اين عدد پي ببريد.قرار است دو ميليارد و 550 هزار دلار اعتبار براي افزايش توليد روزانه بنزين در نظر گرفته شود.
دولت در قالب لايحه بودجه، شركت نفت را مكلف كرده است با رعايت ضوابط اقتصاد مهندسي پالايش، نسبت به اجراي بهينه سازي و بهسازي پالايشگاه ها با هدف افزايش توليد روزانه بنزين اقدام كند.
در صورت اجراي اين طرح، ميزان توليد بنزين حدود 20 ميليون ليتر افزايش خواهد يافت. در حال حاضر توليد روزانه بنزين حدود 40 ميليون ليتر است كه با افزايش 20 ميليون ليتري توليد روزانه به 60 ميليون ليتر در روز خواهد رسيد. اعتبار مورد نياز براي سرمايه گذاري در اين بخش از طريق فاينانس و بازارهاي خارجي قابل تأمين است.

شهر آرا
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |