كودكان بم و ترس هاي ماندگار
مرگ روي تخته سياه خط مي كشد
|
|
عكس:اميد ديلمي
مريم پاپي
به در كلاس تكيه مي دهي. فرياد و خنده در كلاس مي پيچد. هشدار مي دهند به دري كه از زير آوار بيرون آمده اطمينان نكني. يكي هم براي اثبات ادعاي جمع از جايش بلند مي شود و در را از پاشنه در مي آورد تا ببيني كه در چه وصله پينه اي زندگي مي كنند.
كلاس هايتان با اين ميز و صندلي ها شبيه خارجي ها شده ؛ مي گويي تا درهاي زير آوار مانده را فراموش كنند. يكصدا جواب مي دهند كه هديه يونيسف است. بعد تك و توك از گوشه و كنار كلاس مي پرانند كه كيف هايمان را هم يونسكو داده ، مانتو شلوار هم مال يونيسف است و سر آخر يكي به همه تشر مي زند كه شوخي با بدبختي را بس كنند.
انجمن حمايت از حقوق كودكان مي خواهد با اجراي برنامه هايي براي دانش آموزان يك مدرسه راهنمايي، شادي را به جمعشان بياورد و رفتارهايشان را براي برنامه ريزي هاي آينده خود بسنجد. بچه ها گل بازي مي كنند و حجم هاي دلخواهشان را مي سازند؛ يكي چهار ديوار را به هم وصل مي كند و در جواب دوستانش مي گويد كه خانه اي ساخته است: خانه اي شبيه همه آنها كه ما براي زندگي داريم .
در همان روزها كارشناسان مسائل كودكان، سازمان هاي غيردولتي فعال در بم و تعدادي از مسئولان شهري در خانه كودك بم گرد هم آمده اند تا اطلاعاتشان را در اختيار يكديگر قرار دهند. آنها بر اين نكته تأكيد مي كنند كه بعد از دو سال هنوز توجهات از مسائل سخت افزاري مانند پتو و چادر، به مسائل نرم افزاري مثل كار روي مهارت هاي زندگي ساكنان بم تبديل نشده است.
اگر چه بخش نرم افزاري و سخت افزاري بايد با هم پيشرفت كنند، ولي بخش ساده تر ماجرا - كه تهيه امكانات اوليه زندگي براي مردم بم بود هنوز به درستي انجام نشده و بنابراين، بخش نرم افزاري نيز پيشرفتي نداشته است. حتي گاهي با صرف انرژي، هزينه و وقت زياد، براي بهبود جوانبي از زندگي مردم بم تلاش مي شود كه هنوز ملزومات ابتدايي تر آنها فراهم نشده است.
مدرسه 60 نفره، بعد از تعطيل شدن، زمان زيادي براي تخليه نمي خواهد. كم جمعيتي غريبي است. انگار مدرسه خيلي بيشتر از جاي نيمي از دانش آموزان كه بعد زلزله ديگر آنها را نديده، فضاي خالي دارد؛ خالي يعني خلأيي كه پر نشده. معلم ها دلتنگ مدرسه و ديگر ساعت هاي باقيمانده روز كه بايد در خلأ خانه ها سپري كنند، با چشم هايي غمگين هر روز در آستانه در حياط مي ايستند و رفتن شور و نشاط مدرسه را تماشا مي كنند. يكي از از آنها دختري را صدا مي زند و مي گويد كه بعد از ظهر براي كمك به تهيه فهرست كتاب هاي كتابخانه به خانه اش برود.
قفسه نو كتابخانه، كامپيوتر و كتاب هايي كه مناسب سليقه و سن دختران مقطع راهنمايي است، توسط يونسكو تهيه شده ولي هنوز به اندازه ظرفيت، مورد استفاده قرار نگرفته است. معلمي كه همه خانواده اش را در زلزله از دست داده، با روحيه خسته اش آرام آرام در حال طبقه بندي كتاب هاست. دانش آموزان هم اصراري به استفاده از اين امكان ندارند چون در يادگيري درس هايشان مانده اند، چه برسد به مطالعه آزاد.
معلمي كه هم داغدار خانواده و شاگردانش است و هم نقش هاي مختلف معلمي، معاونت و كتابداري را ايفا مي كند، اشك به چشم مي آورد: با دانش آموزان مي گويند وقتي به تخته سياه نگاه مي كنيم امواتمان جلوي چشممان مي آيد و متوجه درس نمي شويم، چه بايد كرد؟ .
دانش آموزان بمي كه يكي- دو سال گذشته به دليل مشكلاتي كه داشته اند با سهل گيري سال هاي تحصيلي خود را سپري كرده اند، اكنون در پايه هاي بالاتر تحصيلي، درك درس هايي كه به سال هاي گذشته مربوط است را افزون بر همه مشكلات خود مي بينند. كارشناسان شركت كننده در گردهمايي خانه كودك بم معتقدند رفع ترس از تاريكي و تنهايي در كودكان بمي، از رساندن آنها به آموزش هاي رسمي مهم تر است و اين در حالي است كه يكي از سازمان هاي غيردولتي نماينده كشور آلمان، بودجه خود را با هماهنگي دستگاه هاي دولتي براي برگزاري كلاس هاي تقويتي درسي كه بعد از ظهر ها برگزار مي شود، هزينه مي كند.
رئيس سازمان بهزيستي بم نيز اشاره اي به اين اقدامات دارد: بهزيستي با همكاري يونيسف و سازمان GTZ (توسعه سفارت آلمان) آموزش هايي خارج از آموزش رسمي و برنامه هايي براي غني سازي اوقات فراغت كودكان اجرا مي كند .
ولي اين اقدامات نمود بارزي در بم ندارند و بيشتر به صورت يك طرح آزمايشي هستند كه تنها عده محدودي از كودكان و نوجوانان بم از آنها برخوردار مي شوند. برنامه هايي كه انجمن حمايت از حقوق كودكان در بم به اجرا در مي آورد نيز از اين قاعده مستثني نيستند. فرشيد يزداني- عضو هيات مديره و مسئول پروژه بم انجمن حمايت از حقوق كودكان- با يادآوري اين پيشينه كه انجمن حمايت از كودكان تقريباً اولين مدرسه بم را (حدود يك ماه پس از زلزله) راه اندازي كرد و اين انجمن در طول دو سالي كه از زلزله مي گذرد فرايندهايي را طي كرده تا صاحب خانه كودكي در بم شده است، مي گويد: ما بايد ببينيم كه كار انجمن حمايت از حقوق كودكان به عنوان يك NGO چيست؛ اينكه فقط مهد كودك راه بيندازد يا اينكه براي ساير مهدكودك ها الگوسازي كند. فعاليت جدي تر انجمن اين است كه به طرف نيازهاي اساسي تر برود، آنها را تعريف كرده و براي رفع آنان برنامه ريزي كند تا به سمت طراحي الگويي براي كار با كودكان بم برويم .
پس از زلزله بم درخواست هاي متعددي براي راه اندازي مهدهاي كودك از سوي مردم ارائه شد. پس از اعلام فراخوان براي توسعه مهدهاي كودك، تاكنون براي 56 مهدكودك مجوز صادر شده است. محمد موسي زاده
- رئيس سازمان بهزيستي بم- اظهار مي دارد: 16 مدير قبل از زلزله مجوز داشتند و تعدادي متقاضي جديد داشتيم كه به آنها وسايل، امكانات و آموزش هاي لازم را ارائه كرديم. يك سري از NGO هاي خارجي هم خودشان به صورت مستقل عمل كردند .
وي مي افزايد: مجوزها بر اساس آمار كودكان و نياز مناطق مختلف، داده شدند. بعضي از مهدهاي كودك هم بدون مجوز فعاليت مي كردند كه بعد از تعطيل شدن اردوگاه ها مجبور به تعطيلي يا ادغام در ساير مهدكودك ها شدند. اگر بي حساب و كتاب مجوز مي داديم، بعد از قطع حمايت ها، مهدهاي مازاد موجود در مناطق شهر با يكديگر درگيري پيدا مي كردند .
محمد ستايش- رئيس بهزيستي استان كرمان- نيز در گفت وگو با خبرگزاري فارس آمار ديگري ارائه كرده است: يونيسف طي سال گذشته 58 مهد كودك را در شهر بم راه اندازي و 14 دفتر بازپيوند و حمايت حقوقي و مشاوره رواني و اجتماعي از كودكان و نوجوانان را در بم تاسيس كرد. علاوه بر آن 10خانه فرهنگي- تربيتي براي كودكان 7 تا 18 سال بمي در اين شهر راه اندازي كرد كه 5تاي آنها اكنون تحت مديريت بهزيستي و 5 تاي ديگر در اختيار كانون پرورش كودكان و نوجوانان است، اما كمك هاي مالي يونيسف با پايان سال ميلادي 2005 به پايان رسيد .
كودكان و نوجوانان بم با خاطراتي كه از روزهاي زلزله به يادشان مانده از خواب بيدار مي شوند، در كوچه ها و خيابان هايي كه هنوز بوي مرگ مي دهد راه مي روند و به مدرسه مي آيند تا وقتي در برنامه شادي كه از سوي انجمن حمايت از حقوق كودكان در مدرسه برايشان تدارك ديده شده، به نقاشي كشيدن روي ديوارها دعوت مي شوند، با رنگ هاي سياه و قرمز تند، نقش هايي بزنند و در گوشه اي از آنها شعارهايي را بنويسند كه يادآور روزهاي پس از زلزله است؛ بم، نه غم ، بم زنده است و بم را دوباره مي سازيم ... .
بسياري از معلمان و والدين كه وظيفه تربيت بچه هاي بم به آنها سپرده شده ، خود نياز به درمان دارند و نمي توانند ارتباط مؤثري با كودكان و نوجوانان برقرار كنند؛ چنانچه مادران زيادي هستند كه از رفتار نامناسب و خشونت آميز خود با فرزندانشان احساس گناه مي كنند ولي هنوز توانايي تسط بر اعصابشان را پيدا نكرده اند. در اين شرايط و پس از يك دوره دو ساله بازسازي بم كه با موفقيت چنداني همراه نبوده ، قرار است مردم بم، كم كم به حال خود رها شوند تا امورشان به افراد بومي سپرده شود.
اين اقدام از يك جهت براي بمي هايي كه از نداشتن امكاني براي پر كردن اوقات فراغت -كه اكنون همه ساعات آنها را شامل مي شود-خود همواره شكايت مي كنند و مشكلات مالي دارند مفيد است ولي باقي ماندن آثار زلزله بر روحيه افراد بومي از نياز آنها براي ادامه همكاري نيروهاي غير بومي حكايت دارد. از سوي ديگر، برخي تجربيات نشان داده اند كه افراد بومي در شرايط نامناسب و با حقوقي بسيار پايين به كار گمارده مي شوند و دسترسي به چنين نيروي كاري براي سازمان هاي دولتي و غير دولتي كه بودجه هاي خاص آنان براي بم رو به كاهش نهاده يا قطع شده است، امكان خوبي محسوب مي شود.
عضو هيأت مديره و مسئول پروژه بم انجمن حمايت از حقوق كودكان مي گويد: اكنون بودجه مشخصي براي بم وجود ندارد. در همان چند ماه بعد از زلزله كمك هايي به بم صورت گرفت و در حال حاضر انجمن جز كمك هاي كوچك معمول، كمك هاي جدي براي بم ندارد .
وي ادامه مي دهد: تا به حال حدود 90 ميليون تومان در بم هزينه شده كه بخش زيادي از سرمايه گذاري ها مثل خانه كودك و امكانات آن، اساسا كمك هاي مردمي هستند .
به اعتقاد وي، بايد براي ادامه كار در بم، به طرح و برنامه كاري تدوين شده بر اساس نيازسنجي ها رسيد. يزداني اظهار مي دارد: انجمن، دومين و ماندگارترين گروهي بود كه با كودكان در اين حوزه كار كرده است و اگر فعاليت مستمر داشته باشد مي تواند تاثيرگذار باشد؛ مثلا در جنوب خراسان، انجمن حمايت از حقوق كودكان به سمت فعال كردن بخش هاي مختلف دولتي رفته و شايد در محيط اجرايي كمتر درگير است. اين شعبه از انجمن با استفاده از نيروهاي بومي در حال مستقل شدن است و ما فقط در محيط راهبردي كلان و كمك هاي فكري وارد مي شويم. با توجه به تجربه جنوب خراسان، مي توان به الگويي تدوين شده براي كار با كودكان در زمان بحران رسيد. بايد سهم كودكان را در حوزه هاي كلان پيگيري كنيم. مثلا بخشي از بودجه ستاد حوادث غيرمترقبه به برنامه هاي خاص كودكان اختصاص يابد .
وي با ارائه اين پيشنهاد كه بايد از نيروهاي سازمان يافته تري استفاده شود، مي گويد: به نظر مي رسد ما با تلفيقي از دو تجربه، به نيازهاي كودكان در مواقع بحران بپردازيم و براي كودكان در روزهاي اوليه پس از بحران برنامه ريزي كنيم .
|