شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۱۵
كودكان، قربانيان بهره كشي در بازار كار
همه ما براي همه چيز مقصريم
001086.jpg
عكس:مرتضي نيكو بذل
محمد باريكاني
پسرك تنها نيم متر با دريچه جهنم فاصله دارد. رحيم كوچولوي سيزده ساله مجبور است 10 ساعت در روز، حرارت چند صد درجه اي يك كوره بزرگ ذوب شيشه را تحمل كند تا خانواده اش به در آمد بيست هزار توماني او در هفته دلخوش باشد.
اين داستان كودكان فقير ايراني در كارگاه هاي جهنمي است. رحيم به خاطر حرارت بسيار بالاي كوره هاي شيشه گري مجبور است هر 20 دقيقه يك ليتر آب نه چندان بهداشتي مصرف كند تا علاوه بر كاستن از تشنگي وحشتناك خود، كليه هايش را هم با املاح تصفيه نشده آب آشاميدني در محله هاي قرچك ورامين از دست بدهد.
پدرش كارگر ساده ساختماني است كه به همراه خانواده خود از مشهد به تهران آمده است تا فرصت بهره كشي از كودك 13 ساله اش را به صاحب كارگاه شيشه گري بدهد.
رحيم براي پاسخ دادن به درخواست خانواده، هر روز دندان هايش را براي مقاومت در برابر آتش، روي يكديگر فشار مي دهد تا فك هايش برجسته شوند و دستان كوچك پير شده اش هم به دليل تماس با لوله فلزي داخل كوره كه مواد اوليه ذوب شده شيشه را حمل مي كند، تاول هاي تازه را جايگزين زخم هاي كهنه كند.
اين تنها سختي كار نيست؛ آنجا يك كارگاه شيشه گري و بلورسازي است كه غفلت كارگران، زمين را از خرده شيشه ها فرش مي كند. رحيم ميان شيشه خرده هاي كف كارگاه قدم مي زند تا بريدگي هاي سطحي و عمقي شيشه از ميان سوراخ هاي دمپايي كهنه، پاره هاي گوشتي را تشكيل دهند. اندام نحيف و دنده هاي بيرون زده اش تصوير اين كودك قرباني كارهاي طاقت فرسا را كامل تر مي كند.
سرپرست كارگاه توليد ظروف شيشه اي كه مسئول ايمني و حفاظت از رحيم و ده كودك ديگر شاغل در كارگاه است، مي گويد: بزرگ ترها كار كودكان را نمي توانند انجام دهند چون زود خسته مي شوند، در حالي كه بچه ها در طول روز ده ها بار براي جابه جايي بار كوره ها مي توانند از اين سر كارگاه تا آن سوي كارگاه بدوند بدون آن كه خسته شوند!
نام كامل سرپرست كارگاه، هم از معرفت حكايت دارد و هم از آقايي ؛ با اين وجود چشمان غمگين و چهره افسرده رحيم و دوستان ديگرش در كارگاه كه يكي دو سالي از او كوچك تر هستند، فرياد مي زند كه آنها از ما بهره كشي مي كنند .
فرياد خاموش كودكان كار داستان عجيبي دارد.اگر چه ايران به عضويت كنوانسيون منع كار كودكان در آمده است، ولي بسياري از كودكان خياباني زير فشار اقتصادي شديد تحميل شده بر خانواده ها ناچار به كاركردن در شرايط بسيار سخت هستند و اين در حالي است كه با وجود تلاش هاي نه چندان موفق سازمان هاي دولتي و غير دولتي مرتبط با حقوق كودك، عزم جدي در مقابله با پديده استثمار و بهره كشي از كودكان به چشم نمي خورد.
كارگاه هاي زير زميني همچنان به بهره كشي از كودكان ادامه مي دهند و خانواده هاي فقير كشور دانسته يا نادانسته اقدام حمايتي جدي از فرزندانشان به عمل نمي آورند.
***
نرمي دست هاي تاول زده پسرك، يك سالي هست كه با سرخي لوله دم شيشه گري آشنا شده است. او با يك استاد كار گفتن بزرگ ترهاي كارگاه، لوله دم را روي لب هايش مي گرداند تا به يك استكان كوچك يا يك ظرف شيشه اي آب حالت دهد.
مرتضي به ده ها ليوان و ظروف شيشه اي ديگر در طول 10ساعت كار روزانه خود شكل مي دهد. پوست لب هايش ريخته است و زخم كهنه اي وسط لب هايش را تزيين كرده است. لوله دم مدام روي دست هايش مي گردد تا زخم كهنه لب هايش را كهنه تر كند.
او مي گويد، وقتي داخل لوله مي دمد تنها به كارش فكر مي كند، ولي اين را هم مي گويد كه بعضي وقت ها با خودم فكر مي كنم كه چقدر خوبه يه روزي پولدار بشم و يه دونه ماشين بخرم .
كودكان هنوز به دليل فقر شديد اقتصادي خانواده مجبور به كارهاي سخت بدني از سنين 6 سالگي هستند و نهاد خانواده نيز به دليل فقر شديد در برخي نقاط ترجيح مي دهد كه ضعيف ترين حلقه خانواده يعني كودكان بي گناه را قرباني بازار كارهاي آزاردهنده كند.
صاحب 65 ساله كارگاه بلورسازي كه خود نيز از سنين 7 سالگي قرباني كارهاي طاقت فرسا بوده است به من مي گويد: خانواده ها از مناطق حاشيه اي، كودكانشان را براي انجام كارهاي بسيار سخت و طاقت فرسا
در كارگاه هاي بلورسازي به اينجا مي آورند تا شايد
در آمد بسيار ناچيز اين بچه ها بخش كوچكي از مشكلات اقتصادي بزرگ ترها را برطرف كند .
كارهاي سخت براي كودكان زير 15 سال مشكلات ديگري را هم به همراه دارد. بي توجهي اخلاقي كارفرمايان در محيط كار و الگوهاي منفي موجود در اين كارگاه ها كودكان كار را با خطرات اخلاقي مواجه كرده است.
بر خي از آنها در كارگاه هاي پنهان با شرايط سخت، حتي مورد اذيت و آزار جنسي قرار مي گيرند كه در آينده شخصيتي وسواسي، بدبين، منزوي و بي اعتماد پيدا مي كنند.
مقصود يك كارگر ميانسال شاغل در يكي از همين كارگاه هاي سخت و طاقت فرساست كه پيش از آن رفتگر شهرداري بوده و پس از باز خريد شدن به يكي از همين كارگاه ها پناه آورده است. او 4 فرزند دارد ، مي گويد كه از بدبياري وارد كارگاه هاي جهنمي شده است.
شرايط براي او به قدري سخت و طاقت فرساست كه به ظواهر زيباي زندگي هم نگاه منفي توام با خستگي مفرط پيدا كرده است. او در هفته 26 هزار تومان از كارگاه درآمد دارد و اين در حالي است كه بسياري از كودكان زير 15 سال در اين كارگاه ها تنها هفته اي 6 هزار تومان از كارفرمايشان دريافت مي كنند.
مقصود به هيچ وجه حاضر نيست كه فرزندانش را به كار در يك كارگاه سخت مجبور كند. او مي گويد: محيط اين كارگاه ها به هيچ وجه خوب نيست و بچه ها به راه بد كشيده مي شوند .
او بارها مشاهده كرده است كه كودكان كار بخشي از درآمد ناچيز خود را به خريد دخانيات اختصاص مي دهند و باز هم تاكيد مي كند كه اين بچه هاي كوچك همه شان سيگاري شده اند .
او مي گويد: اين بچه ها بايد به مدرسه بروند و نبايد كار كنند؛ متاسفانه از بدبختي به اينجا آمده اند و كار به اين دشواري را انجام مي دهند .
***
با وجود پايين بودن درآمد سرانه خانواده هاي ايراني، صنايع كاذب همچنان پررونق است و هر كارگري به درد مي خورد. پس كودكان كوچك ناآگاه از حقوق خود در مكان هاي غير بهداشتي، به كارهاي سخت گمارده مي شوند تا چرخ صنايع كاذب همچنان در گردش باشد.
در اين ميان كودكان بسياري هم در كوره پزخانه هاي شمس آباد و قرچك ورامين به بردگي گرفته مي شوند تا به خشت زني آجرها بپردازند. اين كودكان گويي از همان دوران جنيني احساس مي كنند بايد همانند مادران باردارشان به كار در كوره پزخانه ها و ... مشغول شوند تا ارزان ترين نيروي كار ممكن را براي كارفرمايان فرصت طلب فراهم كنند.
اگر چه بهره كشي از كودكان به اشكال مختلف در كشورهاي جهان سوم وجود دارد و مثلا در افغانستان آنها را به جابه جايي مواد مخدر مجبور مي كنند يا دولتمردان آسياي جنوب شرقي چشم خود را بر تجارت جنسي كودكان زير 15 سال مي بندند، ولي با اين وجود، شرايط كودكان كار ايراني بسيار متفاوت تر از آن چيزي است كه در اقصي نقاط جهان به چشم مي خورد.
در ايران، كودكان در كارگاه هاي سخت توليد كفش و لباس، كارگاه هاي آهنگري، كوره پزخانه ها، شيشه  گري و بلورسازي همزيستي منزجركننده اي با شرايط بسيار سخت و غير بهداشتي دارند.
در يكي از همان كارگاه هاي شيشه  گري، درست ديوار به ديوار كوره هاي داغ، دريچه هاي كوچكي تعبيه شده است كه به يك دخمه يكي دو متري با ارتفاع بسيار كم راه مي يابد. آنجا گرم خانه اي است كه ظروف شيشه اي براي قوام يافتن در آنها نگهداري مي شوند.
كودكان زير ده سال بايد وارد اين دخمه ها شوند تا به كار تخليه گرم خانه ها بپردازند. آنها بايد به خاطر دريافت مبلغ بسيار ناچيزي به همنشيني با ديوارهاي جهنم وادار شوند.
پيمان نامه جهاني حقوق كودك كه ايران هم يك دهه قبل به طور مشروط به آن ملحق شده است به منظور دفاع و حمايت از حقوق كودكان تأكيد مي كند كه كشورهاي عضو در حمايت از كودك در برابر اشكال بهره كشي مغاير با هريك از جنبه هاي رفاه كودكان مسئول و موظف هستند .
اين در حالي است كه ناظران دولتي در ايران براي شناسايي و حمايت از كودكان شاغل در شرايط سخت كارگاه هاي غير بهداشتي موفقيت چنداني نداشته اند.
تحقيقي كه توسط انجمن حمايت از حقوق كودكان با همكاري دانشگاه بهزيستي و توانبخشي ايران و تنها در پايتخت و روي 585 كودك خياباني انجام شد، نشانگر آن است كه علاوه بر افزايش 23 درصدي اين كودكان در منطقه تجريش تهران و 81 درصدي آنها در ميدان رسالت اين شهر ، 48 درصد از آنان 6 تا 12 سال سن داشته اند.
اين تحقيق همچنين مشخص كرده است كه 16 درصد از اين كودكان، زير 6 سال سن داشته و 35 درصد آنان 12 تا 18 ساله بوده اند.
سير صعودي كودكان خياباني در تهران كه عمدتاً به كارهاي طاقت فرسا مشغول شده اند به راحتي بيانگر شدت كاهش در آمد سرانه خانوار در ايران است.
داده هاي اين تحقيق بيانگر آن است كه 54 درصد از كودكان كار تنها در تهران در آمد 30 تا 50 هزار توماني ماهانه خود را كه حاصل 6 تا 10 ساعت كار سخت روزانه است صرف خانواده مي كنند.
فقر اقتصادي، بي عدالتي اجتماعي، بيكاري، فاصله طبقاتي زياد و در آمد كم، همچنين به كارگيري خشونت عليه كودكان در خانواده، همگي از جمله عواملي است كه كودكان را تبديل به قربانيان اصلي بهره كشي در بدترين اشكال كار ساخته است.
در مناطق اطراف كلانشهر تهران و به عنوان مثال در منطقه قرچك ورامين و مناطق ديگر سه ماه تابستان فرصت خوبي براي كارفرمايان كارگاه هاي سخت است تا با بهره كشي از كودكان بي گناه در هزينه هاي خود صرفه جويي كنند.
مسعود مشايخ رئيس انجمن حمايت از حقوق كودكان روزي گفته بود براي ريشه كني پديده كودكان كار و خيابان، اين معضل تلخ اجتماعي را بايد از خانواده آغاز كرد و با شناسايي آنها كه اكثراً نيز داراي مشكلات زنجيره اي عميق هستند سعي در حمايت از اين كودكان داشت.او تمام مسئولان ايراني را به رعايت پيمان نامه جهاني حقوق كودك فرا خواند وگفت: كار كودك، درس، تحصيل و بازي است نه فعاليت در شرايط سخت و طاقت فرسا .
***
ارنستو ساباتو بشردوست آرژانتيني، استثمار صدها ميليون كودك در جهان را مايه شرمساري تمام نسل بشر مي داند.او مي گويد: آنها را مي بينم كه سطل هاي زباله را براي لقمه اي غذا جستجو مي كنند ودر ظلمت شب گوشه امني براي خواب مي جويند. چه ننگ آور است، چگونه اجازه داده ايم چنين اتفاقي بيفتد؟ برخي از اين كودكان به خودفروشي واداشته مي شوند.
عده اي ديگر حتي در سنين پنج يا شش سالگي ناگزير در كارگاه هاي كثيف و آلوده به كارهاي طولاني و طاقت فرسا گماشته مي شوند. آنها كه شانس بيشتري دارند، پشيزي به خانه مي برند و بسياري ديگر چون برده يا چيزي نظير آن بيگاري مي كنند .
ساباتو مي داند كه هيچ گونه حمايت قانوني يا پزشكي در كار نيست و كودكان كار از بيماري هاي عفوني از جراحات يا از قطع اندام رنج مي برند و دستمايه انواع سوءاستفاده ها قرار مي گيرند. او اين را هم مي داند كه آنها را چه در شهرهاي بزرگ و ثروتمند و چه در كشورهاي بسيار فقير مي توان يافت.
بشردوست آرژانتيني مي دانست كه با كودكان كارهاي سخت آنچنان بدرفتاري مي شود كه در نگاه هايشان ديگر اثري از معصوميت طبيعي دوران كودكي مشاهده نمي شود. آنچه هست ترس است و سوءظن عميق و هميشگي. او مي داند كه اين ميليون ها كودك نه تنها از حمايت خانواده هاي خود بي بهره اند كه ما همه، تمام زنان ومردان جهان كه درمانگري و ناتواني را با نگاهي بي اعتنا نظاره مي كنيم آنها را به حال خود واگذاشته ايم.نهادهاي مسئول در ايران بي توجه به كارهاي سخت اين كودكان در كارگاه هاي جهنمي زيرزميني و بدون توجه به تحمل حرارت صدها درجه اي كوره هاي ذوب مواد اوليه، لب هاي سوخته و زخمي از دميدن در لوله هاي شكل دهي به شيشه ، افكار خراب اين كودكان و اندوه عميقي كه در چشمان آنها به راحتي قابل مشاهده است، هر از گاهي ميهمانسرا، كانون و خانه هاي رنگ به رنگ احداث مي كنند تا پس از طي مدت زمان نمايشي، آنها را منحل كرده و كودكان بيچاره را بار ديگر راهي كارگاه هاي سخت كنند.
***
داستايوفسكي مي گويد: همه ما در برابر همه كس، براي همه چيز مقصريم .
آيا بهره كشي ظالمانه از كودكان كار و به بردگي گرفتن آنها در كارگاه ها، كارخانه ها و مشاغل سخت، پديده دوران گذار است؟ قطعا اگر چنين باشد بايد مانند آن بشردوست آرژانتيني گفت: واقعا ننگ آور است! چگونه اجازه داده ايم چنين اتفاقي بيفتد؟ .

رسانه شيعه-4
گونه شناسي هيأت هاي مذهبي در ايران 1384-1357
محسن حسام مظاهري
۳ - جهان گرا
رسالتي كه در گفتمان انقلاب اسلامي بر دوش انسان مبارز مسلمان گذارده مي شد، فقط به چارچوب مرزهاي ملي منحصر نمي شد  بلكه رسالتي جهاني بود كه آزادي همه بشريت را از زير يوغ استكبار جهاني، آرمان خود مي دانست. در ذهن انقلابيون، انقلاب اسلامي يك حادثه اتفاقي بود و نبايد فقط در ايران محصور مي ماند؛ بايد صادر مي شد تا همه ملل دربند و دردمند را دربرمي گرفت.
۴ - عدالت خواه
يكي از آرمان ها و اصول اوليه انقلاب، عدالت خواهي بود كه در جامعه تازه از بند استبداد رها شده و ستمديده آن زمان، هواخواهان فراواني داشت. خصوصاً كه تا پيش از آن زمان، عمدتاً اين ارودگاه چپ و ماركسيسم بود كه سنگ اين آرمان را به سينه مي زد. منتها انقلاب اسلامي از عدالت اسلامي و در متن دين دفاع مي كرد؛ در مقابل عدالت منهاي دين و نافي دين.
۵ - فعال
در مقابل گرايشات ديني ديگر كه ميل به كنج عافيت و گوشه گيري و زهدپيشگي دارند و از موضع انفعال با مسائل اجتماعي برخورد مي كنند، اسلام انقلابي كاملا فعال است و هميشه در صحنه و آماده بودن در آن يك ارزش محسوب مي شود.
مداحي انقلابي دوران جنگ
با پيروزي انقلاب اسلامي، عرصه مداحي هم مانند بسياري عرصه هاي ديگر اجتماع، دچار تحولات و تغييراتي شد. دامنه اين تغييرات آن قدر بود كه مي توان مقوله اي مستقل و متمايز از نمونه هاي مشابه را تحت عنوان مداحي انقلابي تعريف كرد. مهم ترين ويژگي مداحي انقلابي (دوران جنگ)، شكستن قالب هاي مداحي كلاسيك و حرفه اي است. جنگ يك فرآيند مستمر و هرروزه و در عين حال گسترده و پراكنده بود. از سوي ديگر، به دليل غلبه تعاريف آرماني و ديني از دفاع مقدس، پيوندي ناگسستني بين جنگ تحميلي و واقعه عاشورا برقرار شده بود؛ لذا هيأت هاي مذهبي به جايگاه خاص و پراهميتي در جنگ دست يافتند و كاركردهايي را بر عهده گرفتند كه بدون آنها ادامه جنگ، غيرممكن مي نمود؛ كاركردهايي از جمله شور و هيجان بخشي به رزمندگان. ضرورت اين نياز كه روز به روز به تبع گسترده تر شدن دامنه جنگ، بيشتر و بيشتر هم مي شد، با جمعيت محدود و كم مداحان سنتي موجود سازگاري نداشت. پيرسالي و ميانسالي بسياري از اين مداحان هم مزيد بر علت مي شد. در نتيجه، محدوديت هاي عرفي پيشين و خط قرمزهايي كه مانع ورود هر كسي به دايره مشخص و حرفه اي مداحان مي شد، به اقتضاي نياز جنگ شكسته شد و يكباره خيل عظيمي از جوانان و نوجوانان در جبهه ها پيدا شدند كه به مداحي مي پرداختند.اشكال محتوايي مداحي انقلابي دوران جنگ را مي توان شامل اين موارد دانست: زيارت خواني، ادعيه خواني، روضه خواني و نقل داستان و خاطره. مداحان انقلابي دوران جنگ هم خصوصيات مشتركي دارند، از جمله: تعدادشان زياد است؛ آماتور و غيرحرفه اي هستند؛ جوان اند و با شيوه آموزش تقليدي مداح شده اند.
ادبيات هيأت هاي انقلابي دوران جنگ
هيأت هاي انقلابي اين دوران را از جهات مختلف مي توان هيأت هايي ساختارشكن و نوگرا ارزيابي كرد. گو اينكه موج انقلاب و دگرگوني در همه عرصه هاي اجتماعي- سياسي كشور، دامن هيأت هاي مذهبي را هم گرفته بود. يكي از وجوه ساختارشكني را در ادبيات اين هيأت ها مي توان مشاهده كرد كه در دو قسمت فرم و ساختار و درون مايه بدان مي پردازيم:
الف.فرم و ساختار
قالب شعري
در هيأت هاي انقلابي دوران جنگ هم، مانند هيأت هاي سنتي، هنوز قالب هاي قصيده ، مثنوي و غزل كمابيش مورد استفاده قرار مي گيرند. منتها به تدريج قالب قطعات منظوم تصنيف گونه هم وارد مي شوند. استفاده از اشعار عاميانه و فولكلور و قالب ترانه در نوحه ها هم جرياني است كه هيأت هاي انقلابي اين دوره مبدع آن محسوب مي شوند.
ب. درون مايه
1 - تأكيد بر الگوي تطابق دفاع مقدس با واقعه هاي عاشورا
ادبيات و گفتمان غالب  آن زمان، وجهه اي ديني به دفاع مقدس مي بخشيد كه ثمره اش تطابق آن با واقعه عاشورا و با الطبع تطابق امام خميني(ره) با حضرت اباعبدالله و رزمندگان و بسيجيان با ياران آن حضرت بود. اين امر به روشني در اشعار و نوحه هاي هيأت هاي انقلابي اين دوران تجلي مي يابد. امام خميني به عنوان حسين زمان ، مناطق مختلف جنگي به عنوان كربلا(ها)ي ايران ، همسران و خواهران شهيد عنوان زينب زمان ، صدام حسين عنوان يزيد زمان (صدام يزيد) و رژيم متجاوز عراق عنوان لشكر كفر و يزيديان مي گيرند.
۲ - ورود مفاهيم و اصطلاحات روزمره و غيرتاريخي
شاخصه ديگر ادبيات هيأت هاي انقلابي دوران جنگ آن است كه براي اولين بار به تأثير از فضاي تبليغاتي جامعه، پاي واژگان و مفاهيم جديدي كه اولاً روزمره و مربوط به زمان حال هستند و ثانياً وجهه تاريخي ندارند، به شعرها و نوحه ها باز مي شود. اين ساختارشكني را به دو شكل مي توان مشاهده كرد:
اول ساختارشكني در مفهوم: ورود مفاهيم جديد و غيرمتعارف كه عمدتاً مناسبت هاي انقلابي و سياسي روز كشور را شامل مي شد. دوم- ساختارشكني در شكل: ورود واژگان جديد و بي سابقه به متن اشعار. به عنوان مثال مي توان به كاربرد واژه ها و اسامي خاص و غيرمتعارف، از جمله اسامي مناطق جنگي، شهدا و ادوات و ابزارآلات جنگي و... اشاره كرد.
ادامه دارد...

شهر آرا
آرمانشهر
ايرانشهر
عكاس خانه
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  عكاس خانه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |