نكته فراموش شده در جذب توريسم
جاي خالي اقتصادي به نام گردشگري
|
|
عكس: رضا معطريان
جواد فتحي پور
از دهه 60 كه گردشگري توسط اقتصاددانان توسعه در رديف صنعت قرار گرفت و به عنوان صنعت توريسم در جهان مطرح شد، چه كسي مي توانست تصور كند روزي برسد كه درآمدهاي حاصله از اين صنعت در ميان صنايع پرتوان براي خود جايي باز كند و خيلي زود در زمره صنايع مهم از نظر سوددهي درآيد. اين صنعت خيلي زود در ميان كشورهاي جهان مورد توجه قرار گرفت به طوري كه امروزه پس از گذشت تقريباً نيم قرن اين صنعت هم بلوغ و هم اعتبار يافته است. در سال گذشته ميلادي صنعت گردشگري با درآمد سالانه حدود 1000 ميليارد دلار در جهان، به خوبي با صنايعي نظير نفت و خودروسازي رقابت كرد.
در اين ميان كشورهاي داراي جاذبه هاي گردشگري به لحاظ جلوه هاي طبيعي، فرهنگ و تمدن كهن و آثار باستاني و جهانگردان دارند كه با سرمايه گذاري مناسب در بخش هاي نرم افزاري و سخت افزاري اين صنعت و حفظ جايگاه خود در جهان مي توانند سالانه ميلياردها دلار از اين صنعت بهره برداري كنند. بر پايه آمارهاي اعلام شده از سوي سازمان جهاني جهانگردي ايران نيز يكي از 10 كشور عمده جهان به لحاظ تنوع جاذبه هاي گردشگري بوده است. اما سؤال اين است كه ما با داشتن منابع فراوان در حوزه صنعت گردشگري تا چه اندازه امكان بهره برداري از آنها را داريم. شايد نگاهي به آمار منتشر شده از سوي سازمان تجارت جهاني ما را با واقعيتش روبه رو كند كه بيش از باليدن به خود نگران كننده باشد و زائد. ايران در حوزه بهره برداري از منابع گردشگري در رده هاي آخر جدول WTO قرار گرفته است.
طبق اين آمار، گردشگري ضامن توسعه پايدار در ايران شناخته نشده و اقتصاد گردشگري همچنان حلقه مفقوده در اقتصاد ايران مي باشد و اميد زيادي به تحقق اهداف و چشم انداز 20ساله نمي توان داشت. در واقع آنچه از رويكرد مسئولان امر و ديگر سازمان هاي 16گانه مرتبط با توريسم مطرح مي شود، چشم انداز توريسم ايران و ميزان درخواست كشورمان از بازار 700 ميلياردي بازار جهاني توريسم است كه اين چشم انداز از سوي مسئولان كشور، 2 درصد از بازار جهاني اعلام شده است. اين در حالي است كه پيشتر رقم مزبور 5 صدم درصد و جايگاه ايران در ميان كشورها رتبه 70 اعلام شده بود. حال آن كه تحولات پرشتاب توريسم و زيرشاخه هاي تخصصي آن، امروزه اين صنعت را در صدر صنايع جهان قرار داده است.
مروري بر آمار و ارقام
ترسيم آماري نشانگر آن است كه فعاليت هاي اقتصادي سفر و جهانگردي در بين سالهاي 2000 و 2010 داراي رشدي معادل 2/4 درصد در هر سال خواهد بود.
در اين راه و براي دستيابي به اين منابع مالي عظيم جهاني پس از كشورهاي اروپايي، كشورهاي عربي نسبت به ديگر كشورهاي خاورميانه از ساير رقباي خود در سطح منطقه پيشي گرفته اند اين در حالي است كه منابع آنها در جذب توريسم بسيار اندك بوده و استعدادشان هم ناچيز. به عنوان نمونه كشور امارات موفق شد تا عنوان قطب چهارم گردشگري را به خود اختصاص دهد.
پيش بيني مي شود ميزان توليد ناخالص داخلي صنعت توريسم در خاورميانه به 20/3 ميليارد دلار برسد و انتظار مي رود تا سال 2014 اين ميزان سالانه از رشدي 3/9 درصدي برخوردار باشد.
طبق گزارش شوراي جهاني گردشگري و مسافرت، صنعت توريسم خاورميانه 20/3 ميليارد دلار يا به عبارتي 2/5 درصد از توليد ناخالص داخلي منطقه در سال جاري را تشكيل مي دهد كه با در نظر داشتن روند متعادل آن، در سال 2014 به 36/1 ميليارد دلار خواهد رسيد.
از سويي انتظار مي رود كه سرمايه گذاري انجام شده در اين بخش 11/8 درصد، 17/4 ميليارد دلار، از كل سرمايه گذاري انجام شده در منطقه طي سال جاري را دربرگيرد.
تعداد مشاغل موجود در صنعت گردشگري و مسافرت منطقه خاورميانه نيز 422 هزار و 600 شغل خواهد بود كه در ارزيابي كلي از هر 12/1 شغل موجود در منطقه، يك شغل مربوط به امور گردشگري است و انتظار مي رود تا سال 2014 اين رقم به چهار ميليون و 475 هزار شغل برسد.
صادرات بازديد كنندگان نيز نقش كليدي را در اقتصاد توريسم ساكنان منطقه ايفا مي كند، به طوري كه انتظار مي رود گردشگري خاورميانه 13/8 درصد معادل 43/7 ميليارد دلار از كل صادرات منطقه در سال جاري را تشكيل دهد كه تا پايان سال 2014 اين ميزان به 79/8 ميليارد دلار خواهد رسيد.
از سويي بر اساس تحقيقات دانشگاه آكسفورد، پتانسيل نهفته در دل توريسم در 10 كشور تازه پيوسته به اتحاديه اروپا، علاوه بر ايجاد سه ميليون فرصت شغلي به 54/6 ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي اين 10 كشور منجر مي شود.
براساس اين گزارش كه در نشست شوراي جهاني جهانگردي WTTC- در دوحه منتشر شده است، از ميان كشورهاي قبرس، جمهوري چك، استوني،؛ مجارستان، لتوني، ليتواني، مالت، لهستان، اسلوواكي و اسلووني، كشورهاي لهستان و مجارستان بيشترين درآمد را از صنعت توريسم از آن خودخواهند كرد.
چندي پيش نيز شوراي جهاني توريسم (WTTC) نيز از رشد اقتصادي توريسم اين 10 كشور به عنوان كشورهاي پيشرو خبر داد.
صربستان و مونته نگرو (يوگسلاوي سابق) در 10 سال گذشته با رشد 3/10 درصدي بيشترين رشد اقتصادي را در ميان كشورهاي عضو سازمان جهاني جهانگردي (WTO)دارا بوده و پس از آن كشورهاي هند، چين و ويتنام با 8/8، 7/8 ، 3/8 رشد در رده هاي دوم تا چهارم قرار دارند.
براساس گزارش WTTC ، رشد اقتصاد توريسم در كشورهاي هند، چين، ويتنام به دليل وضعيت اضطراري اقتصادي به وجود آمده در آسيا در سال گذشته بوده كه دولت هاي اين سه كشور را مجاب به سرمايه گذاري در اين صنعت كرده است.
همچنين كارشناسان اين شورا پيش بيني كرده اند كه صنعت توريسم باعث ايجاد 10 ميليون فرصت شغلي در دو كشور چين و هند خواهد شد.
پيش بيني ها نيز نشان مي دهند كه صنعت توريسم در سال جاري 9/5 درصد رشد خواهد داشت.
به گفته يكي از مديران شوراي جهاني جهانگردي درخصوص رشد اقتصاد توريسم جهان در سال 2004 اين رشد، نتيجه مستقيم تلاش كشورهاي مختلف درباره توريسم بوده و ما پيش بيني مي كنيم توريسم جهان هر سال تا سال 2014 با 5/4 درصد رشد روبه رو باشد.
ما كجاييم؟
در حالي كه ايران از نظر منابع طبيعي، فرهنگي و تاريخي جزو 10 كشور اول دنياست كمتر از يك درصد سهم درآمد و اشتغال جهاني حاصل از صنعت توريسم به ايران اختصاص دارد. در سالهاي اخير، صنعت توريسم 10/5 درصد درآمد ملي كشورهاي جهان را به خود اختصاص داده است، در حالي كه سهم هر يك از صنايع نظامي، نفت و فولاد به 5 درصد مي رسد و به همين نسبت نيز صنعت توريسم در دنيا اشتغال ايجاد كرده است.
از 2/5 درصد خاورميانه سهم ايران كمتر از يك درصد است. از سويي توزيع جغرافيايي اين درآمد به شدت نامتعادل بود، به طوري كه 80 درصد درآمد و اشتغال ناشي از اين صنعت به آمريكا و اروپا اختصاص دارد كه از۲۰ درصد باقيمانده ، ۱۶ درصد به آسياي شرقي، 2/5 درصد به آسياي غربي و 1/5 درصد به آفريقا اختصاص دارد. اما از 2/5 درصد خاورميانه سهم ايران كمتر از يك درصد است.
البته اين واقعيت را نبايد از نظر دور داشت كه براي برخي از كشورها حتي نيم درصد از درآمد حاصله از اين صنعت هم زياد است، ولي براي كشوري مانند ايران كه جزء 10 كشور اول جهان از لحاظ منابع تاريخي، فرهنگي و طبيعي است، اين رقم بسيار پايين است و اين منابع با نتيجه حاصل همخواني ندارد.
بي ترديد در اين ناكامي عوامل بسياري سهيمند. از آن جمله مي توان به سه عامل اساسي و مهم اشاره نمود: اول اين كه بايستي به امور زيربنايي اين صنعت بيش از آنچه كه امروز مي بينيم، بپردازيم. به عنوان مثال هتل ها را به استانداردهاي جهاني نزديك كنيم، شبكه ارتباطي هوايي، زمين و ريلي را تقويت كنيم و به بحث تجارت الكترونيك توجه بيشتري داشته باشيم. ثانياً نيروي انساني متخصص تربيت كنيم كه مراكز آموزش عالي بيش از اين به موضوع توجه كنند و حتي اين بحث به مدارس و دبيرستان هاي ايران كشيده شود و ثالثاً دولت بايد همان طور كه از صنايع بزرگ حمايت مي كند بيش از گذشته از صنعت توريسم حمايت كند تا سرمايه گذاري در اين صنعت براي سرمايه گذار صرفه داشته باشد.
مسلماً توجه به اين محورها مي توانند راه تاريك و پرفراز و نشيب اين صنعت را اندكي روشن تر كند و اميد هاي بسياري را در احياء و كسب درآمدي مناسب از اين راه برانگيزد.
نگاهي به آمار در سال 83 از تعداد گردشگران، تصويري روشن تر از اين صنعت بيان مي كند. در سال گذشته سه ميليون نفر گردشگر از كشور ايران خارج شدند و 700 هزار گردشگر به ايران آمدند و در حالي 350 ميليون دلار ارز به كشور آمد كه 1/5 ميليارد دلار از كشورمان ارز خارج شد.
بدون شك ورود هر گردشگر به كشورمان 6 تا 10 فرصت شغلي ايجاد مي كند. بنابر اين بايد به بخش توريسم نگاهي اقتصادي داشت و فرصت هاي موجود را بيش از اين از دست نداد.
از سويي سالانه 700 هزار نفر وارد بازار كار ايران مي شوند، در حالي كه حداكثر 500 هزار شغل توسط صنايع مختلف ايجاد مي شود و اين فاصله را مي توان با استفاده از توسعه صنعت گردشگري در كشور پر كرد. اما مشكلات موجود بر سر راه صنعت گردشگري در كشور فراوان است.
راهكارها
صنعت گردشگري در جهان امروز يكي از دغدغه هاي اصلي مسئولان دولتي كشورهاي مختلف جهان است. چرا كه كسب درآمد از اين صنعت تمام منفعت هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و... براي اين كشورهاست.
حجم سرمايه گذاري سالانه در صنعت نفت كشور بين يك تا 2 ميليارد دلار است كه بايد زمينه همين ميزان سرمايه گذاري در حوزه گردشگري توسط مسئولان دولتي و مشاركت بخش خصوصي فراهم شود. دولت بايد به عنوان سياستگذار كلان كشور زمينه همكاري و هماهنگي دستگاه هاي مختلف دولتي و همچنين مشاركت بخش خصوصي و اطمينان خاطر وي از برگشت سرمايه گذاري اش را فراهم كند. حتي توجه به رويكردهاي مختلف و حتي مذموم فرهنگي مي تواند در اين راه مورد نظر بيشتري قرار گيرد. به عنوان مثال گسترش فردگرايي و منفعت طلبي فردي كه متاسفانه اين روزها در اقشار مختلف جامعه قابل مشاهده است با توسعه صنعت گردشگري و روبه رو ساختن جوامع، فرهنگ ها، آداب و رسوم متفاوت در مقابل هم و ايجاد تعامل ميان آنها برطرف خواهد شد.
اميدهاي پيش رو
تاثيرات شگرف گردشگري در كاهش نرخ بيكاري، افزايش سطح درآمد ملي و تامين منابع انرژي و رونق بازار صنايع دستي كه طبق آمار موجود 10 ميليون نفر از آن ارتزاق مي كنند، تنها بخشي از مزاياي ويژه پرداختن به اين صنعت است.
صنعت گردشگري علاوه بر منبع درآمد اقتصادي براي هر كشور، كمك گسترده اي به توسعه بخش هاي توليد كشور به خصوص صنايع دستي مي كند. به همين دليل است كه در رديف درآمد و تامين منابع براي برنامه هاي توسعه در اغلب كشور به كار گرفته مي شود. همان طور كه در بودجه كشور و در كنار ماليات، درآمدهاي نفتي مطرح مي شود در اكثر كشورها مثل تركيه، مالزي، اندونزي، چين و مصر به جاي نفت، گردشگري مورد توجه قرار مي گيرد.
از سويي به ازاي هر گردشگر ورودي 4 تا 10 شغل ايجاد مي شود كه در محاسبات اقتصاددانان توسعه اين روند با احتساب مشاغلي در بخش هاي توليدي و خدماتي براي هر گردشگر، ايجاد شغل به 15 تا 18 نفر به طور مستقيم و غيرمستقيم مي رسد.
اگر هزينه ايجاد هر شغل ايجاد شده را به دقت محاسبه كنيم، مي بينيم كه براي هر فرصت شغلي در بخش خدمات و صنعت بين 12 تا 25 هزار دلار سرمايه گذاري نياز است، حال آن كه براي صنعتي چنين درآمدزا، حجم سرمايه گذاري بسيار اندك است.
سياستگذاري كشورهاي موفق در گردشگري بسيار متفاوت است. در چنين كشورهايي دولت تمام توان خود را صرف ايجاد زيرساخت ها و سرمايه گذاري در جهت تامين امكانات مي كند و اجازه مي دهد تا سرمايه گذاري ديگر بخش ها در جريان مبادلات گردشگري و براي ايجاد خدمات و محصولات جديد توريستي هزينه شود. به همين دليل است كه سطح بهره وري سرمايه گذاري در اين كشورها به شدت افزايش مي يابد.
جايگاه گمشده گردشگري
گردشگري امروز به انواع مختلفي از جمله گردشگري تجاري، زيارتي، علمي، پژوهشي، فرهنگي، طبيعت گردي و... تقسيم مي شود كه هركدام تسهيلات و امكانات خاصي را مي طلبد كه متاسفانه ما را در اطراف تخت جمشيد كه يك جاذبه بين المللي در كشورمان است، هم حداقل اين امكانات و تسهيلات را نداريم. با همه كمبودهايي كه در صنعت گردشگري داريم، دولت موظف است جهت بهبود وضع معيشتي و درآمدزايي مردم از اين منبع سرشار كه تاكنون بلااستفاده مانده است، بهره برداري كند و اتكاي اقتصاد ايران به درآمدهاي نفتي را با جايگزين كردن درآمدهاي گردشگري كاهش دهد. به ويژه كه امروزه شاهد بيكاري در سطح گسترده در كشور هستيم و حضور بيش از حد نيروي انساني بيكار هزينه هاي فراواني را به كشور تحميل كرده است.
|