دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۵ - - ۳۹۸۵
مديريت شهري در نمايشگاه كتاب
به سوي مفهوم واقعي شهروندي
006822.jpg
مهرداد مشايخي
نمايشگاه كتاب امسال چند تفاوت اساسي با سالهاي پيش داشت. پي بردن به اين تفاوت ها سخت نبود اگر مرعوب خيل جمعيت سرگردان بين سالن ها نمي شدي. اگر به جاي سرك كشيدن به غرفه هاي بستني و ساندويچ فروشي نگاهي هم به اطرافت مي انداختي متوجه مي شدي كه اين بزرگترين پيك نيك ايراني، كمي نسبت به گذشته فرق كرده است.
شهرداري مناطق 1 و۳
تفاوت اساسي اين نمايشگاه با دوره هاي قبل نقش مديريت شهري در بهتر برگزار شدن آن است. با پياده شدن از تاكسي و از بدو ورود اين موضوع خودي نشان مي داد: پرده هاي اطلاع رساني ستاد مديريت بحران شهر تهران كه توسط شهرداري منطقه 3 و 1 نصب شده بود به بازديدكنندگان هشدارهايي براي مقابله با اتفاقات و حوادث مي داد. از در شمالي كه به سمت نمايشگاه مي رفتي اين تفاوت آشكارتر مي شد فضاي سبز، چمن كاري شده بود و خبري هم از كسب و كار معمول و پرجنب وجوش دستفروشان نبود. كسب و كاري كه عبور از مسير باريك نمايشگاه را تقريبا غيرممكن مي كرد. هيچ كس در بدو ورود نمي دانست فروشندگان سبزي خردكن و كراوات و CDهاي فيلم و چتر و اسباب بازي، يا دستفروشان ريش تراش برقي و دستمال سفره و روسري و تيغ اصلاح ناگهان كجا غيب شان زده است. تازه وقتي به در اصلي ضلع شمالي مي رسيدي چادر ماموران مقابله با سد معبر شهرداري منطقه 3 خبر مي داد كه غيبت دستفروشان حاصل كار ساكنان آن چادر است.
سلطان شاه، از كاركنان شهرداري منطقه 3، يكي از 30 نفري است كه اين شهرداري ماموريت جلوگيري از سد معبر و اجراي برنامه هاي ستاد مقابله با بحران به عهده آنها گذاشته است. او مي گويد: نمي دانم چرا سالهاي قبل با اين مشكل برخورد نشده بود، اما امسال مردم خيلي راضي بودند. خيلي از آنها به چادر سر مي زنند و تشكر مي كنند، به هر حال رفت وآمدشان روان تر و راحت تر شده است.
اما اين تنها فعاليت جديد مديريت شهري در نمايشگاه نبود. در ورودي نمايشگاه اكيپ 137 خودنمايي مي كرد و منتظر بود كه اگر مشكلي در آن حوالي پيش بيايد خودش را برساند. مثل هر سال آتش نشاني و هلال احمر هم مستقر شده بودند.
اما اين، همه حضور نمايندگان مديريت شهري نبود. در هر مترمربع ده ها برگه تبليغاتي انتشاراتي ها زمين را پوشانده بود و در عين حال اتوبوسي  هم حوالي استخر نمايشگاه پارك كرده بود تا مسافرانش به عابران ياد بدهند كه كاغذ زباله نيست. بچه ها داخل اتوبوس نقاشي مي كردند، با آموزه هاي تفكيك مواد و بازيافت آشنا مي شدند و جايزه مي گرفتند. به باور من اين بخش جنبي بايد نقش بسيار پررنگ تري در نمايشگاه كتاب و مطبوعات ايفا مي كرد و سازمان بازيافت و تبديل مواد شهرداري پررنگ تر ظاهر مي شد. مثلا آنها مي توانستند سطل هاي زباله هاي خشك و تر را در كنار تمام غرفه هاي فروش مواد غذايي نصب كنند و از شهروندان و غرفه داران بخواهند بطري ها، كاغذ، شيشه و موادي مانند اينها را داخل سطل مربوط به خود بيندازند. مي شد از غرفه داران نمايشگاه كتاب و مطبوعات خواست تا يك شعار، نماد يا رفتاري كه جمع آوري و بازيافت كاغذ را نهادينه كند تبليغ كنند.
پليس راهنمايي و رانندگي و بچه ها
پشت چادر A5، جايي كه هياهوي جمعيت در جست وجوي كتاب كمتر به چشم مي خورد، حضور چند افسر سفيدپوش جلب نظر مي كرد. جلوتر كه مي رفتي منظره جالب تر مي شد؛ پليس شهر بازي كوچك و جمع وجوري براي بچه ها مهيا كرده بود تا بچه ها ضمن تفريح، بعضي از نكات ترافيكي را بياموزند. كنار چادر سفيد راهنمايي و رانندگي، محوطه كوچكي براي رانندگي بچه ها، همراه با تابلو و علائم آماده شده بود و چند افسر راهنمايي و رانندگي بچه هاي راننده را راهنمايي مي كردند تا در آن مسير كوتاه صحيح برانند. بچه ها براي سوار شدن به ماشين ها و موتورسيكلت هاي كوچك بي تابي مي كردند و وقتي سوار مي شدند، با يك نگاه به افسران و خيابان طراحي شده، جديت يك راننده بزرگسال را به خود مي گرفتند.
سرگرد رحيمي، مدير روابط عمومي راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ گفت: داخل چادر نمايش هاي عروسكي براي كودكان اجرا مي شود كه ضمن سرگرم كردن بچه ها، مفاهيمي از راهنمايي و رانندگي نظير چراغ هاي راهنمايي، تابلوهاي عبور اطفال، بستن كمربند ايمني، تخلفات بزرگترها و ... با زبان طنز به كودكان مقطع سني پيش دبستاني منتقل مي شود .
به گفته سرگرد رحيمي استقبال كودكان و والدين آنها از برنامه آموزشي نمايش عروسكي، آنها را غافلگير كرده است. در كنار نمايش در داخل چادر غرفه هاي پليس مدرسه عملكرد يك ساله آموزش در مدارس با نمودار اعلام شده بود و دو عنوان كتاب آموزش راهنمايي و رانندگي براي كودكان به همراه CD رايگان تيزرهاي انيميشن راهنمايي و رانندگي به فروش مي رسيد. در غرفه كناري گواهينامه هايي صوري به همراه كد شناسايي و يك دسته برگه جريمه صوري به دانش آموزان داده مي شد.
پيك بادپا و اولين حضور
شركت پيك بادپا هم براي اولين بار، حضور در نمايشگاه را تجربه كرد. امسال پيك بادپا با برپا كردن چند غرفه كوچك در محوطه نمايشگاه به كمك بازديدكنندگان آمده بود تا محموله آنها را سريع تر به مقصدشان برساند. خانمي كه بار خود را به يكي از غرفه هاي پيك بادپا تحويل مي داد، مي گفت كه دو روز پيش يك بسته كتاب را با پست به يك نشاني در خيابان گيشا فرستاده، اما هنوز نرسيده است؛ اين مشكل بسياري از بازديدكنندگان بود. ضمن اينكه وجود سرويس دهي پيك بادپا، بسياري از شهروندان را از رفتن به نمايشگاه با خودروي شخصي بي نياز مي كرد، چرا كه پيك هاي موتوري وظيفه حمل بار را به عهده مي گرفتند و نيازي به حمل بار با خودرو نبود. يكي از مسئولان غرفه پيك بادپا استقبال مردم را خيلي خوب عنوان كرد و گفت كه آن روز از صبح تا ظهر بيش از 120بارنامه صادر شده بود. مسئولان پيك بادپا معتقدند كه در بخشي كه نيازي به تردد و ارسال بار احساس شود براي حذف سفرهاي زائد و راحت تر شدن سفرهاي درون شهري حضور پيدا مي كنند.
حضور بخش هاي مختلف مديريت شهري و ترافيكي در اين دوره نمايشگاه كتاب و مطبوعات در كنار تاثيرات آني، در درازمدت هم تاثيرگذار خواهد بود. اينكه به وجود آورندگان ترافيك نمايشگاهي در داخل نمايشگاه با آموزه هاي ترافيكي براي فرزندانشان روبه رو شوند و تبديل كنندگان كاغذ به زباله با شيوه هاي بازيافت آشنا، رويكردي است كه به تداوم و تكميل نياز دارد تا به مفهوم واقعي شهر و شهروند نزديك تر شويم.

راپورت خبرنگار
ماجراي افزايش ناگهاني كرايه تاكسي ها
006825.jpg
به رغم تصويب نرخ كرايه تاكسي ها- كه به صورت يك سنت درآمده و هر سال اتفاق مي افتد- هنوز هم هستند رانندگاني كه با افزايش نرخ به دلخواه خود، ناراحتي مسافران را باعث مي شوند.
متأسفانه هيچ تدبير خاصي براي اين افزايش هاي دل بخواهي نرخ ها انديشيده نشده است. سازمان تاكسيراني با چسباندن برچسبي بر شيشه هاي تاكسي هاي خطي و اعلام چند شماره تلفن، از پيگيري دست كشيده و تنها منتظر تماس هاي هرازگاه شهروندان است. از سويي بسياري از خودروهاي شخصي بدون اينكه از مقررات تاكسيراني پيروي كنند، در سطح شهر مسافر جابه جا مي كنند و در اين راه، ايستگاه هاي خطي نيز از حضور آنان ايمن نيست.
شايد اين ناهنجاري در تاكسي هاي خطي كمتر ديده شود، اما بسياري از خودروهاي شخصي كه به مسافركشي روي آورده اند، نرخ هاي مصوب خود را دارند و هر اندازه كه دوست دارند از مسافر بي نوا مي گيرند. هيچ مقام مسئولي هم خود را مكلف به برخورد با اين هنجارشكنان بي قانون نمي داند.
اتوبوس هاي ناپيدا
به زعم بسياري از مسئولان، مسافران بايد از جابه جايي با خودروهاي شخصي پرهيز كنند. مسئولان، شهروندان را به استفاده از سرويس هاي حمل ونقل عمومي و تاكسي هاي خطي و راهي و... ترغيب مي كنند.
با اين اتوبوس هايي كه آمدنشان بيشتر شبيه معجزه مي ماند، آيا مي توان به سيستم حمل ونقل عمومي براي سفرهاي درون شهري دل بست؟ ازدحام هر روزه مسافران در ايستگاه هاي مختلف در سطح شهر، آيا نمي تواند بيانگر ناكارآمدي سيستم حمل ونقل عمومي- به ويژه شركت واحد- باشد؟
از سويي در اوقات پررفت وآمد روز، بسياري از تاكسي ها، درحالي كه خالي از مسافرند، خرامان از خيابان ها عبور مي كنند، به اميد صدايي كه از خيل جمعيت بلند شود و فرياد بزند: دربست . اگر مسئولان، شهروندان را به استفاده نكردن از خودروهاي شخصي ترغيب مي كنند، پس چگونه مي توان هر روزه شاهد رفت و آمد بيش از هشت ميليون مسافر در سطح شهر شد؟
چه چاره اي براي شهروندان باقي مي ماند جز اينكه تن به نرخ هاي عجيب و غريب بدهند و سوار يكي از خودروهاي شخصي شوند؟! راستش معلوم نيست چه بلايي سر اين شهر مي آيد!
ما هم در ايستگاه منتظر مانده ايم
كاش ما هم خودرويي شخصي داشتيم تا به خيل آن عده كه هميشه مردم را به استفاده نكردن از حمل ونقل عمومي متهم مي كنند، بپيونديم. حتماً قرار نيست كه برويم در خيابان و ساعت ها منتظر آمدن اتوبوس باشيم يا در كنار يكي از اين ايستگاه هاي راهي شاهد عبور تاكسي هايي باشيم كه خرامان، فرسنگ ها دورتر از ما حركت مي كنند تا شايد كسي ناگهان برود جلو و دربست  گويان سوار شود و ما در حسرت يك اتوبوس يا تاكسي، ساعت ها منتظر بمانيم، در حالي كه خستگي كار در كيفمان و ته حقوق سر ماه در جيبمان، تنها وقت بگذرانيم. اصلاً قرار نيست اين تجربيات را داشته باشيم. پشت يك خودرو نشستن و بي دغدغه اي بعد از ساعت ها كار به خانه رفتن مي تواند تمام اين تصاوير را پيش رويمان بگذارد.
شايد آقايان مسئول هم از پشت شيشه اتومبيل خود اين شهروندان منتظر را ديده اند و از اينكه هر بار يكي از اين شهروندان محترم سوار خودروهاي شخصي مي شود، كلي ناراحت شده و آنان را به استفاده از سيستم حمل ونقل عمومي يا تاكسي ها دعوت كرده اند.
حالا موضوع اصلي افزايش نرخ كرايه به دلخواه رانندگان است كه حتماً جايي ندارد در افكار آقاي مدير. ياد حرف هاي پدربزرگ مي افتم كه مي گفت و البته راست مي گفت: سواره را غم پياده نيست... .
يك ماجراي واقعي
يك نمونه عيني از اين موضوع شايد اندكي جالب باشد. پس از آنكه سازمان تاكسيراني نرخ جديد كرايه تاكسي ها را اعلام كرد، بسيار متعجب شدم، چرا كه در مسير هر روزه تردد من كه از ونك به ميدان توحيد بود، اتفاقي نيفتاد. خوشحال شدم. به خودم گفتم لااقل رانندگان اين خط، اندكي شيوه مردمداري را پيشه كرده اند اما پس از چندي متوجه نرخ كرايه هايي كه روي برچسب هاي تاكسيراني بود شدم. تازه فهميدم كه در طول سال گذشته، رانندگان محترم، قيمتي بالاتر از نرخ هاي مصوب را دريافت مي كردند و با اعلام نرخ كرايه هاي مصوب جديد تازه نرخ دريافتي آنان قانوني شده است.
برايم جالب بود؛ در تمام روزهاي سال گذشته، كرايه تاكسي هاي خطي ونك ميدان توحيد به نرخ امسال گرفته مي شد و هيچ مقام ناظري هم اصلاً توجهي به اين امر نداشت. من هم حتماً فكر مي كردم كه بالاخره در عرض يك سال براي يك بار هم كه شده، گذر بازرسان سازمان تاكسيراني به اين مسير افتاده و آنان لابد اين موضوع را قانوني دانسته اند. وقتي كه سرت كلاه برود و خودت نداني و پس از چندي متوجه  شوي، بدجور سرخورده مي شوي.
حالا خيال آقاي مدير يا مسئول محترم راحت باشد، چرا كه اين راوي محترم، از اين پس سعي مي كند از اتوبوس هاي شركت واحد استفاده كند، هرچند كه فشارهاي درون آن به عذاب قبر مي ماند.

اعداد اساسي
۲۷۰‎/۰۰۰
نمي توان گفت جشن تولد؛ حتي عنوان سالگرد يا نيم سالگي هم نمي توان برآن نهاد. شايد دقيق ترين مفهوم، تقارن باشد؛ تقارن دو عدد 137 . يكي از آنها شماره تلفن است و يكي ديگر، تعداد روزهاي فعاليت يك سامانه شهري كه البته هر دو، همان عدد 137 است. در اين روز مراسمي تشكيل دادند و سفره چيدند و جمله بزرگان جمع شدند.
راستش در اين روز بود كه گفته شد بيش از 270هزار درخواست از سوي مردم به اين سامانه اعلام شده است. درخواست هاي بيش از 72درصد اين پيام ها انجام شده و 4/10 درصد در دست اقدام است و 2/10 درصد پيام ها نيز فاقد صحت بوده و ساير پيام ها هم به موارد خارج از حيطه كاري شهرداري مربوط مي شده است. پركارترين ساعت در طول شبانه روز از نظر دريافت پيام هاي درخواستي 10 الي 11 صبح بوده و كمترين حجم پيام هاي درخواستي هم بين ساعت هاي 4 الي 5 صبح بوده است. همچنين روز دوشنبه، بيشترين حجم پيام هاي درخواستي ارسال شده و كمترين حجم اين پيام ها، مربوط به روز جمعه است. 137 در صد و سي و هفتمين روز فعاليت خود توانسته در نزد شهروندان جايي براي خود باز كند. 5 منطقه اي كه بيشترين پيام ها را داشته اند، عبارتند از منطقه 4 با 26000 پيام، منطقه 2 با 24500 پيام، منطقه 5 با 23000 پيام، منطقه يك با 17500 پيام و بالاخره منطقه 12 با بيش از 14000 پيام.
بر اساس آمار منتشره از سوي سامانه مديريت شهري 137، چهار عنوان پيامي كه بيشترين حجم تماس را به خود اختصاص داده اند، عبارتند از:
۱ - لكه گيري چاله هاي معابر(سواره رو) با 1/8 درصد
۲ - نياز به لكه گيري آسفالت با 5درصد
۳ - نياز به روكش آسفالت با 9/2 درصد
۴ - لكه گيري چاله هاي معابر (پياده رو) با 7/2 درصد
150/000
شايد نگراني هايمان در مورد آسفالت خيابان ها اين روزها اندكي كاهش يافته باشد. اينكه با هر رفت و آمد در خيابان محل اقامتان، چاله هاي وسط خيابان، دهان باز كرده، ناگهان چرخ هاي اتوميبل را ببلعد و ما را دچار دلهره كند، نگران كننده بود اما اخيراً كمتر در سطح شهر،  چاله هاي ناگهاني جلوي راهمان سبز مي شود. البته دليل كاهش چاله هاي هميشه موجود خيابان هاي تهران، درخواست هاي متعدد مردم از سامانه مديريت شهري 137 بوده است. بعد از تماس هاي مكرر شهروندان با 137 و درخواست براي ترميم آسفالت خيابان ها، اكنون مقدار قابل توجهي از اين گودال ها جايشان را به آسفالت تازه داده اند.
بيش از 150000 تن آسفالت در عرض يك ماه، صرف ترميم خيابان ها و پركردن چاله هاي مختلف شده است. اگرچه 26درصد از تماس هاي مردم از سامانه  137 به ترميم و بازسازي آسفالت هاي معابر مربوط مي شد، اما هم اكنون با به كار گرفتن 150000 تن آسفالت، مقدار درخواست هاي مردم كاهش يافته و به كمتر از 15درصد رسيده است. اين نكته بيانگر اين است كه بسياري از اين گودال هاي عريض و طويل پر شده اند يا در دست تعميرند.
بنابراين ديگر نبايد نگران اين چاله هاي هولناك باشيم.
۱۸‎/۰۰۰‎/۰۰۰‎/۰۰۰
اين عدد مقدار هزينه اي است كه سالانه بايد براي نيازهاي فوري تهران مصرف شود. شايد اين رقم شگفت انگيز باشد، اما واقعي است. دكتر محمد قاليباف شهردار تهران در همايش شناخت فرصت هاي سرمايه گذاري در شهر تهران ، گفت: تهران براي نيازهاي فوري خود به سالانه يك هزار و 800 ميليارد تومان نياز دارد كه در سال گذشته شهرداري تهران توانسته حدود يك ميليارد تومان درآمد كسب كند. شهردار تهران با اعلام اينكه برنامه ريزي براي توسعه شهر در اولويت فعاليت هاي شهرداري است، گفت: براي توسعه شهر تهران نزديك به 5هزار ميليارد تومان سرمايه نياز داريم.
البته در اين همايش شهردار تهران، از درآمد شهرداري در سال هاي گذشته نيز سخن گفت. دكتر قاليباف با نگاهي انتقادآميز از عملكرد شهرداري در سال هاي گذشته گفت: شهرداري در سال هاي گذشته براي ايجاد درآمد اجازه ساخت يك ميليون و 200هزار بنا را بدون ساخت پاركينگ صادر كرده است، در حالي كه امروز براي ساخت همين تعداد پاركينگ نيازمنديم 20 برابر هزينه كنيم.
اميدواريم با اقدام دكتر قاليباف، اين بار پايتخت روزهاي آفتابي تري داشته باشد.
۸۰۰‎/۰۰۰‎/۰۰۰‎/۰۰۰
بالاخره پس از سالها انتقال نمايشگاه تهران صورت اجرايي تري يافته است. آن همه جنجال بالاخره پايان يافت.
۸۰۰ ميليارد تومان هزينه ساخت نمايشگاه بين المللي تهران در شهر آفتاب و با مشاوره شركت آلماني GMP است كه اخيرا توافقنامه اش به امضاي دكتر قاليباف رسيده است و عمليات ساخت آن نيز به زودي آغاز مي شود.
دكتر قاليباف در حاشيه نشست مشترك با مديران رسانه ها در پاسخ به پرسش خبرنگاران مبني بر وضعيت نمايشگاه بين المللي گفت: براساس توافقنامه اي كه روز دوشنبه (18/2/85) ميان شهرداري تهران و شركت آلماني GMP امضا شده است، ساخت نمايشگاه بين المللي سه سال ديگر به پايان مي رسد.
اين خبر مي تواند بسيار اميدواركننده باشد.

شهر قصه
گريز از وضعيت موجود شهر
رسول آباديان
بسياري از آثاري كه امروزه در زمينه داستان كوتاه و رمان منتشر مي شوند به گونه هاي مختلف به عنصر شهر و شهرنشيني مربوطند؛ به گونه اي كه هم اكنون با طيف آثاري تحت عنوان گونه شهري مواجهيم.
يكي ديگر از رمان هايي كه تا حد زيادي در چارچوب اين گونه مي گنجد ماجراي عجيب سگي در شب نوشته مارك هادون است. هادون در اين كار به چند و چون سرنوشت عجيب و غريب انسان معاصر به خصوص در ابرشهرها مي پردازد.
كريستوفر بون يعني شخصيت اول اين رمان دچار يك آشفتگي و بي خوابي و وهم آلودگي مزمن است. او در دنياي ايده آل خود زندگي مي كند و همان گونه كه در مقدمه هم اشاره شده دنياي او دنيايي است كه در آن از دروغ، خيانت آدم ها به يكديگر، روابط متناقض اجتماعي، معادلات مجهول عاطفي و خلاصه هرآن چه كه باب طبع عقل منطق گراي او نباشد خبري نيست.
او براي فرار از دنياي پيرامون خود كه همان ابرشهر است به دنيايي خيالي پرتاب مي شود؛ دنيايي كه هر انساني آرزوي زندگي كردن در آن را دارد. تمامي عناصر اين رمان مؤيد اين نكته اند كه انسان شهرنشين ديگر نبايد به چيزي به نام آرامش و صلح بينديشد.
برزخ شهرنشيني بختكي است كه به جان او افتاده و او اگر هنر كند مي تواند دنياي شخص خودش را تغيير دهد ولا غير. آن گونه كه از خلال اين رمان برمي آيد دنياي كريستوفربون مي تواند دنياي آرماني هريك از ما نيز باشد. البته اگر هم چون قهرمان داستان اراده كنيم و خود نيز آن را بخواهيم. در مقدمه مي خوانيم كه راوي يا همان قهرمان اين كتاب در تلاش براي تطبيق خود با دنياي ملموس تر و واقعي تر اطرافيانش خود را درگير حوادثي مي كند كه از زاويه ديد او منحصر به فرد و خواندني است. كريستوفربون ظاهراً نمي تواند با دنياي پيرامونش كنار بيايد. دنياي زيباي او آن قدر لطيف است كه نمي تواند لحظه اي از آن دل بكند. او دوست دارد كه در دنياي خيالي اش داراي قانون، نظم، اخلاق و... متفاوتي باشد. دنيايي كه سال ها از دنياي يك انسان شهرنشين فاصله دارد. شخصيت اول اين رمان دوست ندارد كه به دنياي واقعي برگردد. زيرا از نظر او واقعيت پيرامون تلخ تر از آن چيزي است كه تصورش را مي كنيم. انسان گريزي و شهرگريزي كريستوفربون آن قدر ريشه دوانده است كه او حتي ديگر علاقه اي به كتاب هاي واقعي ندارد.
در آغاز فصل هفت رمان از زبان او مي خوانيم كه: اين يك رمان پليسي جنايي است. سيوبان به من گفت بايد يك چيزي بنويسم كه خودم رغبت كنم آن را بخوانم. بيش تر كتاب هايي كه مي خوانم درباره علوم و رياضيات است، از رمان هاي واقعي خوشم نمي آيد. در رمان هاي واقعي، مردم چرندياتي سرهم مي كنند مثل اين: من رگيده از آهن، نقره و جويباري از گل هستم. يا: اگر انگيزه نباشد نمي توانم دست هايم را مشت كنم. معني اين حرف ها چيست؟ نه من مي دانم و نه پدر و نه سيوبان و نه آقاي جيونز. از آن ها هم پرسيده...
همين ضربآهنگ كلي نشان مي دهد كه كريستوفربون به تمام اجزاي يك جامعه شهري معترض است. او حتي بسياري از رمان نويس هاي مدرن را هم به مسخره مي گيرد و آثار آن ها را به دور از هرگونه راست گويي و درستكاري معرفي مي كند.
آن ها جملاتي را سرهم مي كنند كه ريشه در خودستايي دارد و تبختر بي هويت آدم هاي شهر را با خود يدك مي كشند. از آن جايي كه كريستوفربون مبتلا به اوتيسم است به همه جزئيات توجه نشان مي دهد. براي او دنيا به پيچيدگي ذهن يك فيلسوف نيست و از همين روست كه برخي مسايل پيچيده هم چون هستي، مسايل نجومي و... را به زباني ساده و با توجيهات خود كه هر فردي را قانع مي كند، توضيح مي دهد.
اين شخصيت ظاهراً به دنبال يك سادگي انساني هستند. يك نمونه سادگي كه به دور از هرگونه بزرگ نمايي كاذب به رشد و تكامل برسد. كريستوفربون به دنبال اثبات اين نظريه است كه پيچيدگي هاي دنيا ريشه در پيچيدگي هاي بيهوده انسان هاي شهرنشين دارد. از زاويه ديد او دنياي پيرامون آن قدر هم كه ما تصور مي كنيم كريه و بدمنظر نيست و حرف آخر اين كه مشكل از زاويه ديد ماست. اين شخصيت كه به علت بيماري خاص از درك مسايل عادي زندگي عاجز است داراي هوش فوق العاده اي است. او دنيا را دگرگونه مي بيند. ماجراي كلي اين رمان با كشته شدن يك سگ در همسايگي آن ها آغاز مي شود و كريستوفربون سعي مي كند قاتل سگ را با ابتكارات منحصر به فرد خويش بيابد.
نكته جالب توجه درباره اين رمان همانا تكيه بر وجوه انساني شخصيت كريستوفربون است. او به يك بيماري عجيب مبتلاست اما حس و عاطفه انساني خود را از دست نداده. در طول خواندن اين رمان درمي يابيم كه هركدام از افراد پيرامون او به گونه اي دچار بيماري هاي عجيب و غريب ديگر هستند. بيماري هايي كه به شدت از بيماري خود او هولناك ترند. مشكل افراد اطراف او اين است كه خود را در كمال سلامتي تصور مي كنند در حالي كه كشته شدن يك سگ، به جان آدمي كه از ديد آن ها بيمار است آتشي از مسئوليت زده است. نكته خوبي كه هادون به دنبال اثبات آن است اين است كه كشته شدن يك سگ تا چه اندازه مي تواند عواقب وخيمي داشته باشد؛ عواقبي كه همه ساكنان شهر محل سكونت كريستوفربون از آن بي خبرند. اما مانند يك كارآگاه به دنبال قاتل سگ مي گردد و با ترفندهاي گوناگون سعي در شناسايي و دستگيري او دارد؛ نكته اي كه شايد براي همه افراد اطرافش كاري عبث به نظر برسد. او مي داند كه نابرابري و ظلم و از پا درآمدن صدها انسان در جهان امروز ريشه در همين بي توجهي هاي اوليه دارد. انسان امروز به خصوص انسان شهرنشين آن قدر در لاك بي مسئوليتي فرو رفته كه نه تنها حيوانات را بلكه اصول وجودي خودش را هم فراموش كرده است و شايد از همين جهت باشد كه ماجراي عجيب سگي در شب روايتي خواندني و ويژه است.

شهر آرا
آرمانشهر
شهر تماشا
گزارش
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
|  آرمانشهر  |  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |